زبان سوئدی بخش سوم - Svenska språket
صحبت سوئدی به شکل روزمره
آموزش عامیانه زبان سوئدی بصورت روزمره همراه با مثال و ترجمه - در این آموزش ها کلی مثال و کلمه برای یادگیری در مورد مشاغل - خانه - محل کار تفریح - سفر و ... موجود است.
پیوند های آموزش سوئدی عامیانه
سوال ها و جواب ها در زبان سوئدی
اصطلاحات روزمره سوئدی - گم کردن، ناپدید شدن، دزدیدن
تعمیرات و بازسازی خانه - Renovera hus
مراقبت و نگهداری از سالمندان در سوئد همراه با اصطلاحات
اصطلاحات خرابی ماشین در زبان سوئدی
یادگیری ترجمه لغات فامیلی و خانوادگی از زبان سوئدی به فارسی و انگلیسی
واژه و اصطلاحات مربوط به مسافرت و فرودگاه در زبان سوئدی
واژه های کاربردی مربوط به ابزار آلات در زبان سوئدی
اصطلاح و واژه هایی مربوط به دفتر کار آموزشگاه و مدرسه در زبان سوئدی
واژه و کلمات مربوط به حیوانات و حشرات در زبان سوئدی
معنی واژه های مربوط به اعضای بدن در زبان سوئدی
اصطلاحات مربوط به طبیعت در زبان سوئدی
اصطلاحات مربوط به ورزش در زبان سوئدی
اصطلاحات مربوط به لباس و پوشاک در زبان سوئدی
اصطلاحات مربوط به حمل و نقل در زبان سوئدی
اماکن عمومی و خصوصی در زبان سوئدی
تبریک مناسبت و ایام در زبان سوئدی
میوه ها، درخت ها و سبزیجات در زبان سوئدی
غذاها و وعده های غذایی در زبان سوئدی
تلفظ نام کشور و ملیت ها در زبان سوئدی
شغل و کار ها در زبان سوئدی همراه با تلفظ صوتی و ترجمه
سوئدی | مطالب جدید
- انجمن زبان سوئدی - Persiska forum
- صرف افعال آمدن و رفتن در زمان حال، گذشته و آینده
- مشاوره کاریابی در سوئد - پیدا کردن کار در سوئد - Stöd och Matchning
- زمان حال و گذشته افعال منظم در زبان سوئدی
- میوه ها، درخت ها و سبزیجات در زبان سوئدی
- کاربرد صفت ها در زبان سوئدی
- معرفی واژه نامه سوئدی به چند زبان
- Work Integration
واژه یاب سوئدی
-
Nå
att nå دست يافتن - رسيدن به når, nådde, nått, nå مترادف ها : få tag i, komma åt, räcka till, räcka; sträcka sig tillkomma fram till, anlända till; uppnå, vinna; hi... -
Disk
ظروف Disk disk, disken, diskarمثال فارسی به سوئدی : torka disken - ظرفهای شسته را خشک کردنmiddagsdisk - ظرفهای کثیف شامdiskborste - برس ... -
Plommon
آﻟو Plommon plommon, plommonet, plommon, plommonen مترادف ها: ätlig stenfrukt, krikon, sviskon, prunell, mirabell, frukt, renklorمثال فارسی به سوئدی: plommonträd – ... -
Kläder
ﻟﺑﺎس kläder مترادف ها :mundering, klädedräkt, dräkt, dressمثال فارسی به سوئدی: bli varm i kläderna ("vänja sig vid en ny situation") - به شرایط جدیدی... -
Strid
جنگ، کشمکش، درگیری en strid strid, striden, strider مترادف ها : kamp, slag, batalj, krig, fejd, sammandrabbning, drabbning, träffning, härnad, tvekamp, envig, duell, fight;... -
Galen
دﯾواﻧه - غلط، اشتباه Galen galen, galet, galna مترادف ها: tokig, besatt, vansinnig, förryckt, kollrig, vrickad, sinnessjuk sinnesrubbad, rubbad, vriden, stollig, dårakti...