Skip to main content

کمک یار متا

واژه نامه اینترنتی متاکمک یار متا

کمک یار و کمک رسان مطالب مفید، آموزشی، مقاله و پروژه های دانشجویی به ترتیب حروف الفبای فارسی. واژه نامه اینترنتی متا با هدف بالا بردن سطح دانش و علم فعالیت می نماید.

نام "واژه" را وارد کنید.
Term شرح
بدهکار Debtor

بدهکار شرکت یا فردی است که داری بدهی است. بدهکار زمانی که بدهی به صورت وام از یک مؤسسه مالی باشد وام گیرنده و اگر بدهی به شکل اوراق بهاداری مانند اوراق قرضه باشد به عنوان ناشر نامیده می شود.

کلیک ها - 40
Synonyms - بدهکار,Debtor
بدهی Debit

بدهی یک ورودی حسابداری است که منجر به افزایش دارایی ها یا کاهش بدهی ها در ترازنامه شرکت می شود. در حسابداری بنیادی، بدهی ها با اعتبارات متعادل می شوند که دقیقاً در جهت مخالف عمل می کنند.

کلیک ها - 45
Synonyms - بدهی,Debit
بدهی احتمالی Contingent Liability

بدهی احتمالی بدهی است که ممکن است بسته به نتیجه یک رویداد نامشخص آینده رخ دهد. بدهی های احتمالی در صورتی ثبت می شوند که احتمال وقوع احتمالی محتمل باشد و بتوان مبلغ بدهی را به طور منطقی تخمین زد.

کلیک ها - 25
Synonyms - بدهی احتمالی,Contingent Liability
بدهی بد Bad Debt

بدهی بد مقداری پول است که در صورت عدم پرداخت وام، طلبکار باید آن را بنویسد. اگر طلبکار بدهی بدی در دفاتر داشته باشد، غیرقابل وصول می شود و به عنوان تسویه حساب ثبت می شود.

کلیک ها - 40
Synonyms - بدهی بد,Bad Debt
بدهی تعهدی Accrued Liability

اصطلاح «بدهی تعهدی» به هزینه‌ ای اطلاق می‌شود که انجام شده اما هنوز توسط یک شرکت یا تجارت پرداخت نشده است. اینها هزینه هایی برای کالاها و خدماتی است که قبلاً به یک شرکت تحویل داده شده است و باید در آینده هزینه آن را بپردازد.

کلیک ها - 79
Synonyms - بدهی تعهدی,Accrued Liability
بدهی مالیاتی معوق Deferred Tax Liability

بدهی مالیاتی معوق فهرستی در ترازنامه یک شرکت است که مالیات هایی را که بدهکار است اما تا تاریخ آتی پرداخت نمی شود، ثبت می کند.

کلیک ها - 24
Synonyms - بدهی مالیاتی معوق,Deferred Tax Liability
بدهی‌های جاری Current Liabilities

بدهی‌های جاری تعهدات مالی کوتاه‌مدت یک شرکت هستند که ظرف یک سال یا در یک چرخه عملیاتی عادی سررسید می‌شوند. چرخه عملیاتی که به آن چرخه تبدیل نقدی نیز گفته می شود، زمانی است که شرکت برای خرید موجودی و تبدیل آن به وجه نقد حاصل از فروش صرف می کند. نمونه ای از بدهی جاری، پول بدهکاری به تامین کنندگان در قالب حساب های پرداختنی است.

کلیک ها - 20
Synonyms - بدهی‌های جاری,Current Liabilities