Skip to main content

کمک یار متا

واژه نامه اینترنتی متاکمک یار متا

کمک یار و کمک رسان مطالب مفید، آموزشی، مقاله و پروژه های دانشجویی به ترتیب حروف الفبای فارسی. واژه نامه اینترنتی متا با هدف بالا بردن سطح دانش و علم فعالیت می نماید.

نام "واژه" را وارد کنید.
Term شرح
مدیریت برند Brand Management

مدیریت برند تابعی از بازاریابی است که از تکنیک هایی برای افزایش ارزش درک شده خط محصول یا برند در طول زمان استفاده می کند. مدیریت اثربخش برند، قیمت محصولات را افزایش می‌دهد و از طریق تداعی‌ها و تصاویر مثبت برند یا آگاهی قوی از برند، مشتریان وفادار ایجاد می‌کند.

کلیک ها - 55
Synonyms - مدیریت برند,Brand Management
مدیریت توزیع Distribution Management

مدیریت توزیع به فرآیند نظارت بر جابجایی کالا از تأمین‌ کننده یا تولیدکننده تا نقطه فروش اشاره دارد. این یک اصطلاح فراگیر است که به فعالیت‌ها و فرآیندهای متعددی مانند بسته‌بندی، موجودی، انبارداری، زنجیره تأمین و لجستیک اشاره دارد.

کلیک ها - 24
Synonyms - مدیریت توزیع,Distribution Management
مدیریت دارایی Asset Management

مدیریت دارایی، عمل خرید، فروش، و مدیریت سرمایه گذاری، متناسب با تحمل ریسک خاص، برای افزایش ثروت در طول زمان است.

کلیک ها - 61
Synonyms - مدیریت دارایی,Asset Management
مدیریت دارایی/بدهی Asset/Liability Management

مدیریت دارایی/بدهی فرآیند مدیریت استفاده از دارایی‌ها و جریان‌های نقدی برای کاهش ریسک زیان شرکت از عدم پرداخت به موقع بدهی است. دارایی ها و بدهی های خوب مدیریت شده، سود کسب و کار را افزایش می دهد.

کلیک ها - 81
Synonyms - مدیریت دارایی/بدهی,Asset/Liability Management
مدیریت سرمایه گذاری اختیاری Discretionary Investment Management

مدیریت سرمایه گذاری اختیاری شکلی از مدیریت سرمایه گذاری است که در آن تصمیمات خرید و فروش توسط مدیر پورتفولیو یا مشاور سرمایه گذاری برای حساب مشتری اتخاذ می شود. اصطلاح "اختیاری" به این واقعیت اشاره دارد که تصمیمات سرمایه گذاری به صلاحدید مدیر پورتفولیو گرفته می شود. این بدان معناست که مشتری باید حداکثر اعتماد را به توانایی های مدیر سرمایه گذاری داشته باشد.

کلیک ها - 18
Synonyms - مدیریت سرمایه گذاری اختیاری,Discretionary Investment Management
مدیریت سود Earnings Management

مدیریت سود استفاده از تکنیک‌ های حسابداری برای تهیه صورت‌های مالی است که دیدگاهی بیش از حد مثبت از فعالیت‌های تجاری و وضعیت مالی یک شرکت ارائه می‌دهد. بسیاری از قوانین و اصول حسابداری مستلزم آن است که مدیریت یک شرکت برای پیروی از این اصول قضاوت کند. مدیریت سود از نحوه اعمال قوانین حسابداری بهره می‌برد و صورت‌های مالی ایجاد می‌کند که سود را متورم یا هموار می‌کند.

کلیک ها - 11
Synonyms - مدیریت سود,Earnings Management
مدیریت شهرت Reputation Management

مدیریت شهرت Reputation Management: هدف اصلی مدیریت شهرت در سئو این است که صفحه اول نتایج موتورهای جستجو پر از اطلاعات مثبت در مورد سایت, برند یا شخص شما باشد. این شامل همه چیز از جمله نتایج نمایه کسب‌ وکار Google و داستان‌های خبری گرفته تا نظرات آنلاین و محتوای رسانه‌های اجتماعی.

کلیک ها - 212
Synonyms - مدیریت شهرت,Reputation Management