کمک یار متا
واژه نامه اینترنتی متا
کمک یار و کمک رسان مطالب مفید، آموزشی، مقاله و پروژه های دانشجویی به ترتیب حروف الفبای فارسی. واژه نامه اینترنتی متا با هدف بالا بردن سطح دانش و علم فعالیت می نماید.
Term | شرح |
---|---|
کارت امتیازی متوازن Balanced Scorecard | کارت امتیازی متوازن (BSC) یک معیار عملکرد مدیریت استراتژیک است که یک شرکت می تواند از آن برای بهبود عملیات داخلی کسب و کار و نتایج خارجی استفاده کند.
کلیک ها - 85 Synonyms -
کارت امتیازی متوازن,Balanced Scorecard,BSC |
کارت امریکن اکسپرس American Express Card | کارت امریکن اکسپرس که به نام کارت آمکس نیز شناخته میشود، یک کارت پرداخت الکترونیکی است که توسط شرکت خدمات مالی عمومی امریکن اکسپرس (AXP) برند شده است.
کلیک ها - 182 Synonyms -
کارت امریکن اکسپرس,American Express Card |
کارت نقدی Debit Card | کارتهای نقدی ممکن است دقیقاً مانند کارتهای اعتباری به نظر برسند، اما وقتی از آن استفاده میکنید، پول از حساب جاری شما برداشت میشود. کارت های نقدی که به عنوان کارت های بانکی یا چک نیز شناخته می شوند، معمولاً می توانند در هر جایی که کارت های اعتباری پذیرفته می شوند و برای برداشت پول از دستگاه خودپرداز استفاده شوند. از بسیاری جهات، استفاده از کارت نقدی مانند حمل پول نقد است، زیرا شما مقدار محدودی پول برای برداشت دارید.
کلیک ها - 38 Synonyms -
کارت نقدی,Debit Card |
کارتینگ Carding | کارتینگ نوعی کلاهبرداری است که در آن اطلاعات کارت اعتباری یا بدهی سرقت شده برای شارژ کارت های پیش پرداخت، خرید کارت های هدیه یا کمک به طرح های دیگر استفاده می شود.
کلیک ها - 32 Synonyms -
کارتینگ,Carding |
کارمزد کارگزاری Brokerage Fee | کارمزد کارگزاری مبلغی است که کارگزار برای انجام معاملات یا ارائه خدمات تخصصی از طرف مشتریان دریافت می کند. کارگزاران برای خدماتی مانند خرید، فروش، مشاوره، مذاکره و تحویل، کارمزد دلالی دریافت می کنند.
کلیک ها - 70 Synonyms -
کارمزد کارگزاری,Brokerage Fee |
کارگر دلسرد Discouraged Worker | کارگر دلسرد، فردی است که واجد شرایط استخدام است و می تواند کار کند، اما در حال حاضر بیکار است و در چهار هفته گذشته تلاشی برای یافتن شغل نکرده است. کارگران دلسرد معمولاً از جستجوی شغل منصرف میشوند، زیرا گزینههای شغلی مناسبی پیدا نکردهاند یا در هنگام درخواست شغلی به دست نیاوردند.
کلیک ها - 10 Synonyms -
کارگر دلسرد,Discouraged Worker |
کارگزار Broker | کارگزار فرد یا شرکتی است که به عنوان واسطه بین سرمایه گذار و بورس اوراق بهادار عمل می کند. یا یک کارگزار می تواند یک متخصص املاک دارای مجوز باشد که به طور معمول بر سایر بنگاه های املاک یا کل کارگزاری املاک نظارت می کند.
کلیک ها - 40 Synonyms -
کارگزار,Broker |