کمک یار متا
واژه نامه اینترنتی متا
کمک یار و کمک رسان مطالب مفید، آموزشی، مقاله و پروژه های دانشجویی به ترتیب حروف الفبای فارسی. واژه نامه اینترنتی متا با هدف بالا بردن سطح دانش و علم فعالیت می نماید.
Term | شرح |
---|---|
درآمد تعهدی Accrued Revenue | درآمد انباشته یا تعهدی درآمدی است که از طریق ارائه کالا یا خدمت به دست آمده است، اما برای آن وجه نقد دریافت نشده است. درآمدهای انباشته به عنوان مطالبات در ترازنامه ثبت می شود تا منعکس کننده مقدار پولی باشد که مشتریان برای کالاها یا خدماتی که خریداری کرده اند به کسب و کار بدهکار هستند.
کلیک ها - 63 Synonyms -
درآمد تعهدی,Accrued Revenue |
درآمد خالص قابل توزیع Distributable Net Income | درآمد خالص قابل توزیع یا DNI، مبلغی است که از یک تراست به ذینفعان آن پرداخت میشود. DNI همچنین به حداکثر مبلغ مشمول مالیات دریافتی توسط یک دارنده واحد یا ذینفع یک تراست اشاره دارد.
کلیک ها - 33 Synonyms -
درآمد خالص قابل توزیع,Distributable Net Income,DNI |
درآمد خالص یا سود خالص Earnings | سود یک شرکت، درآمد خالص پس از کسر مالیات آن است. این سود، سود خالص یا سود شرکت است. سود شاید مهمترین و دقیقترین عدد مورد مطالعه در صورتهای مالی یک شرکت باشد. این عدد، سودآوری واقعی یک شرکت را در مقایسه با تخمینهای تحلیلگر، عملکرد تاریخی خود شرکت و درآمد رقبا و همتایان صنعت آن نشان میدهد.
کلیک ها - 29 Synonyms -
درآمد خالص,سود خالص,Earnings |
درآمد دوگانه، بدون فرزند Dual Income, No Kids | "درآمد دوگانه، بدون فرزند" (DINK) یک عبارت عامیانه برای خانواری است که در آن دو نفر درآمد دارند اما فرزند وابستهای ندارند. زوجهای خانوار DINK اغلب درآمد قابل تصرف بیشتری دارند زیرا هزینههای اضافی ناشی از بزرگ کردن فرزندان را ندارند.
کلیک ها - 14 Synonyms -
درآمد دوگانه بدون فرزند,Dual Income No Kids,DINK |
درآمد سالانه Annualized Income | درآمد سالانه تخمینی از مقدار پولی است که یک فرد، یک کسب و کار یا یک سرمایه گذاری در طول یک سال تولید می کند. این بر اساس داده های کمتر از یک سال محاسبه می شود، بنابراین تنها تقریبی از کل درآمد سال است.
کلیک ها - 98 Synonyms -
درآمد سالانه,Annualized Income |
درآمد قابل تصرف Disposable Income | درآمد قابل تصرف مقدار پولی است که یک فرد یا خانواده باید پس از کسر مالیات های فدرال، ایالتی و محلی و سایر هزینه های اجباری خرج یا پس انداز کند.
کلیک ها - 40 Synonyms -
درآمد قابل تصرف,Disposable Income |
درآمد معوق Deferred revenue | درآمد معوق پرداختی است که شرکت برای محصولات یا خدماتی که هنوز ارائه نکرده است، پیشاپیش دریافت می کند. همچنین به عنوان درآمد غیرقابل کسب نامیده می شود، به عنوان یک بدهی در ترازنامه یک شرکت ظاهر می شود تا زمانی که شرکت به تعهدات مشتری خود عمل کند.
کلیک ها - 29 Synonyms -
درآمد معوق,Deferred revenue |