Skip to main content

بوکان

نام "واژه" را وارد کنید.
Term شرح
بوکان

درباره شهر بوکان

بوکان بزرگ‌ترین شهر جنوب استان آذربایجان غربی و مرکز شهرستان بوکان است. جمعیّت شهری آن براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۱۹۳٬۵۰۱ نفر بوده و مساحت شهر به صورت طولی ۱۲ کیلومتر مربّع است. بوکان نسبت به بسیاری از شهرهای ایران، شهر جوانی محسوب می‌شود و از نظر بافت تاریخی در دوران قاجار و سده نوزدهم میلادی بنیان گذاشته شده و بیش از دو قرن قدمت دارد.

این شهر در سال ۱۳۸۵، رتبهٔ نخست شهرنشینی استان آذربایجان غربی به خود اختصاص داده‌است. بوکان در جنوب مرکزی دریاچه ارومیه و در ارتفاع ۱٬۳۷۰ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی واقع شده و آب‌وهوای معتدلی دارد. با شهرهای ارومیه، تبریز و تهران به ترتیب ۱۸۴، ۲۰۴، ۶۴۹ کیلومتر فاصله دارد. بوکان به ۳ ناحیه و بیش از ۵۰ محلّه تقسیم شده‌است. نماد شهر بوکان قلعه سردار و تصویر آجرهای لعابدار باستانی تپه قلایچی است. موقعیت جغرافیایی این شهر ۱۳ استان شمال و جنوب ایران را به یکدیگر متصل می‌کند و با کردستان عراق دارای خط ارتباطی زمینی است.

از دههٔ ۱۳۶۰ بوکان مرکز جذب مهاجران زیادی از شمالغرب ایران و خصوصاً بخش‌های کردنشین بوده‌است. در زمان ناصرالدّین شاه قاجار، جمعیّت بوکان در سال ۱۸۵۲ میلادی/ ۱۲۳۱ خورشیدی تحت تملک عزیزخان مکری تنها یکصد نفر بوده است. تا پیش از دورهٔ قاجار نامی از بوکان در منابع تاریخی و جغرافیایی دیده نشده است.

مردم بوکان عمدتاً مسلمان و پیرو مذهب سنی شافعی هستند. شیعیان و اقلیتی از پیروان سایر ادیان نیز در سطح شهر سکونت دارند. اکثر ساکنان بوکان را کُردها تشکیل می‌دهند و زبان محاوره میان مردم بوکان زبان کردی سورانی مکریانی با لهجهٔ بوکانی است. روایات زیادی در مورد ریشهٔ نام این شهر وجود دارد، مردم کُرد معتقدند واژهٔ «بوکان» از دو کلمهٔ «بوک» که معنی آن در زبان کردی «عروس» است و «–ان» که علامت جمع پسوند است گرفته شده‌است.

از لحاظ گردشگری، قدمت بیشتر بناهای تاریخی داخل شهر به دوره قاجار و دوره معاصر بازمی‌گردد. از مهم‌ترین صنایع دستی شهر، قالی بافی و فرش است که فرش بوکان از شهرت جهانی برخورد دار است و ۸۵ درصد فرش تولیدی آن به خارج از کشور صادر و مابقی آن در داخل ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بوکان بزرگ‌ترین شهر مهاجرپذیر ایران، اَمن‌ترین شهر استان آذربایجان غربی و دومین شهر پس از ارومیه از نظر سطح باسوادی است. به این شهر لقب‌های عروس شهرهای ایران، شهر فرهیختگان و شیرازِ کردستان داده‌شده‌است.

دربارهٔ واژهٔ بوکان

دربارهٔ واژهٔ بوکان، نظریه‌های بسیاری مطرح شده و بیشتر پژوهشگران کُرد براین باورند که این واژه، کُردی است.

انور سلطانی، پژوهشگر و نویسندهٔ کُرد درمورد ریشهٔ نام این شهر در تحلیل و نظریهٔ علمی‌ای که منتشر کرده‌است، چنین گفته:
موضوع، کلمهٔ «بگ» یا «بغ» است. بگ یا بغ، خدای ملت‌های باستانی که پیش از آمدن زرتشت در سرتاسر سرزمین هند تا غرب ایران زیسته‌اند، بوده‌است. واژه‌شناس ایرانی، ابراهیم پورداوود در مقاله‌ای با عنوان «بغ» نوشته‌است: واژهٔ بغ از زمان‌های بسیار کهن در زبان ما رایج بوده و در زبان‌های باستانی ایران مانند زبان اوستایی و فارسی باستان وجود داشته که می‌توان به گاتا‌ها یا سروده‌های زرتشت که کهن‌ترین بخش اوستا را شامل می‌شوند اشاره کرد. «بگ» به‌معنی قسمت و بخت آمده‌است. در بخش‌های دیگر اوستا «بغ» همان خداوند است. پیش از آمدن زرتشت، «بغ» نام خداوند بوده و زرتشتی‌ها نام اهورامزدا را بر آن نهادند. با این اوصاف کهن‌ترین دولت منطقه که بوکان را نیز دربرمی گیرد، دولت قدرتمند مانا است. دولت مانا نخستین دولت متحد و مقتدر منطقه غرب ایران بود که صاحب قدرت اقتصادی و حکومتی قوی بوده‌است.

براین اساس نام این شهر ابتدا «بکان» یا بگان بوده که از دو بخش تشکیل شده‌است: بگ یا بک +ان بخش اول به‌معنی خدا و بخش دوم پسوند جمع یا مکان است. برپایهٔ این نظریه، شهر بوکان با تلفظ اصلیش (به انگلیسی: Bukān) به معنی شهر «خداوند بگ» یا مکان خداوند بگ است. براساس تغییر آوایی حروف که در رشته زبان‌شناسی، صورت عملی و تأیید شده یافته و همچنین با توجه به آثار به‌دست‌آمده از داخل شهر و حومه آن که نشان از وجود آتشکده‌های مقدس آن دوران است، می‌توان منطقی بودن این تحلیل را تأیید کرد.

در تاریخ رشیدی به واژهٔ بوکان که نام یکی از خان‌های مغول بود اشاره شده‌است.
مردم کُرد براین باورند که بوکان از دو کلمهٔ «بوک» که معنی آن در زبان کردی «عروس» است و «ـان» که علامت جمع پسوند است گرفته شده‌است.
در لغت نامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین، بوکان نعلی است آهنین که درون برف در پای کنند.
رضاقلیخان هدایت در کتاب فرهنگ انجمن‌آرای ناصری درمورد ریشهٔ نام این شهر می‌گوید: بوکان نام قصبه‌ای‌ست در ولایت ساوج‌بولاق مُکری که گویند آب و هوای نیکو دارد، و در برهان به‌معنی گلزار نیز نوشته، و اگر چنین باشد با کاف عربی خواهد بود و بوکان یعنی «کانُ بوی خوش».

منبع : ویکی پدیا

کلیک ها - 4366
Synonyms: بوکان