Skip to main content

کمک یار متا

واژه نامه اینترنتی متاکمک یار متا

کمک یار و کمک رسان مطالب مفید، آموزشی، مقاله و پروژه های دانشجویی به ترتیب حروف الفبای فارسی. واژه نامه اینترنتی متا با هدف بالا بردن سطح دانش و علم فعالیت می نماید.

نام "واژه" را وارد کنید.
Term شرح
تحویل در مقابل پرداخت Delivery Versus Payment

تحویل در مقابل پرداخت (DVP) یک روش تسویه صنعت اوراق بهادار است که تضمین می‌کند انتقال اوراق تنها پس از پرداخت انجام می‌شود. DVP تصریح می کند که پرداخت نقدی خریدار برای اوراق بهادار باید قبل از تحویل اوراق بهادار یا همزمان با آن انجام شود.

کلیک ها - 19
Synonyms - تحویل در مقابل پرداخت,Delivery Versus Payment,DVP
تحویل کالا با پرداخت تمامی هزینه‌ها Delivered Duty Paid

تحویل کالا با پرداخت تمامی هزینه‌ها نوعی قرارداد تحویل است، که توسط اتاق بازرگانی بین‌المللی مشخص شده است، به موجب آن فروشنده تمام مسئولیت، ریسک و هزینه‌های مربوط به حمل و نقل کالا را تا زمانی که گیرنده/مشتری کالا را در بندر مقصد دریافت کند (یا انتقال دهد) به عهده می‌گیرد.

کلیک ها - 43
Synonyms - تحویل کالا با پرداخت تمامی هزینه‌ها,Delivered Duty Paid,DDP
تحویل کالا بدون پرداخت Delivered Duty Unpaid

(DDU) یک اصطلاح تجارت بین المللی قدیمی است که نشان می دهد فروشنده مسئول تحویل ایمن کالا به مقصد مشخص شده است. فروشنده تمام هزینه های حمل و نقل را پرداخت می کند و تمام خطرات را در حین حمل به عهده می گیرد.

کلیک ها - 37
Synonyms - تحویل کالا بدون پرداخت,Delivered Duty Unpaid,DDU
تحویل کالا در کشتی Delivered Ex-Ship

(DES) یک اصطلاح تجاری بود که فروشنده را ملزم می‌کرد تا کالا را در بندر ورودی مورد توافق به خریدار تحویل دهد. فروشنده تمام هزینه و ریسک موجود در رساندن کالا به آن نقطه را بر عهده گرفت. پس از ورود، در نظر گرفته شد که فروشنده به تعهد خود عمل کرده و خریدار تمام هزینه ها و خطرات ناشی از آن را به عهده گرفت. این اصطلاح برای کشتیرانی داخلی و دریایی و اغلب در کشتیرانی چارتر کاربرد دارد. در سال 2011 منقضی شد.

کلیک ها - 17
Synonyms - تحویل کالا در کشتی,Delivered Ex-Ship,DES
تخریب خلاق Creative Destruction

تخریب خلاقانه از بین بردن شیوه های دیرینه به منظور ایجاد راه برای نوآوری است و به عنوان نیروی محرکه سرمایه داری دیده می شود.

کلیک ها - 21
Synonyms - تخریب خلاق,Creative Destruction
تخصیص Allotment

اصطلاح تخصیص به توزیع سیستماتیک منابع در یک تجارت به واحدهای مختلف در طول زمان اشاره دارد. تخصیص به طور کلی به معنای توزیع حقوق صاحبان سهام است، به ویژه سهام اعطا شده به یک شرکت پذیره نویس شرکت کننده در طول عرضه اولیه عمومی (IPO).

کلیک ها - 114
Synonyms - تخصیص,Allotment
تخصیص بودجه Earmarking

تخصیص بودجه، عمل کنار گذاشتن پول خاص برای یک هدف خاص است. این اصطلاح را می‌توان در زمینه‌های مختلفی استفاده کرد، مانند تخصیص بودجه مالیات‌دهندگان توسط کنگره به شیوه‌های فردی مانند حسابداری ذهنی.

کلیک ها - 15
Synonyms - تخصیص بودجه,Earmarking