مقایسه ایران با سایر کشورها از نظر وضعیت شادی و امید در افراد

نویسنده Zohreh Gholami, قبل از ظهر 11:21:17 - 12/12/11

« نگاهی به وضعیت تأسف بار نظام آموزشی کشور | مونوگرافی روستا »

0 اعضا و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

Zohreh Gholami

 مقایسه ایران با سایر کشورها از نظر وضعیت شادی و امید در افراد

ضرورت نشاط و شادابي
شاد بودن، خنديدن و نشاط داشتن در زندگي انسان امروز يک امر اکتسابي و ضروري است و براي اين که افراد جامعه اين احساس را کسب کنند، برنامه‌ريزي‌هاي وسيعي لازم است.

در نگاه عموم مردم شاد، کسي است که مي‌خندد، و آن که مي‌خندد خوشبخت هم هست. اما به لحاظ علمي، ميان خنده و نشاط ظرافت‌هاي متمايزکننده بسياري وجود دارد. همچنين رابطه تندرستي و سلامت رواني با نشاط و شادابي رابطه‌اي مستقيم است. تا آنجا که علاوه بر ذهن، جسم نيز براي سلامتي نيازمند شادابي و نشاط است.

افزودن کارکردهاي اجتماعي و پزشکي به تعاريف فلسفي و ديني و عمومي شادماني و نشاط، ما را با روي ديگري از اين سکه آشنا مي‌کند که جنبه بيروني و رفاهي دارد و بر زندگي روزمره افراد تأثير مي‌گذارد.

شادي و نشاط فردي و اجتماعي براي سلامت روان آدمي ضرورت دارد. تأثير اين دو بر يکديگر چنان است که هر کدام که کاهش يابد، نااميدي و اختلال به دنبال مي‌آورد. اما سهم نشاط اجتماعي به عنوان يک محرک شادي‌بخش و نشاط آفرين براي افراد جامعه بسيار مهم‌تر است. زيرا بدون وجود متغيرها و موقعيت‌هاي نشاط‌انگيز به راحتي نمي‌توان به نشاط طبيعي رسيد. زندگي دور از طبيعت امروزي، ضرورت بسترسازي و تأمين شادماني‌هاي اجتماعي را ايجاد کرده است تا رفاه و شادماني فردي به نشاط جمعي و بشردوستانه نزديك شود.


مهم‌ترين عواملي که در ايجاد شادماني و رفاه افراد جامعه نقش اساسي دارند عبارتند از:

* ثروت و استطاعت مادي افراد براي تأمين نيازهاي اوليه انساني

* آزادي فردي تا افراد محدوديت‌هاي‏ فيزيکي و رواني کمتري را تجربه كنند، زيرا احساس کنترل داشتن بر محيط به جاي احساس در کنترل محيط بودن بر ميزان شادماني اثر دارد که ميزان آن در جوامع مختلف متفاوت است. به قول نادر ابراهيمي(نويسنده):‏‎ ‎بدون آزادي حتي قبول خوشبختي هم توهين به هستي است. بدون آزادي حتي پذيرفتن آزادي هم دروغ است و يک نمايش احمقانه...‏

* اطلاعات و سواد، براي شناخت اسباب شادي و انواع آن

* برابري اجتماعي که معمولاً مفهومي ذهني است‏ و باعث مي‌شود نابرابري اجتماعي را بيشتر بفهميم. درک نابرابري‌هاي اجتماعي براي اقشار پايين جامعه زمينه‌ساز آسيب‌هاي اجتماعي و براي اقشار متوسط و تحصيلکرده جامعه زمينه‌ساز نارضايتي است.‏

* سلامت فردي، اعتقاد به اختيار انسان در تغيير دادن شرايط و اعتماد به نفس داشتن، هدفمند بودن، روابط شخصي و خانوادگي و اجتماعي بيشتر و موفق داشتن، رويدادهاي زندگي‏ مثبت و روشن مانند: ترفيع شغلي، کسب مدارک دلخواه، ازدواج موفق و نداشتن اختلاف و دشمني با اطرافيان، احساس شادماني را ايجاد و تقويت مي‌کنند.


تفاوت شادي و نشاط
شادي، هيجاني است بيروني همراه با انبساط عضلاني و رواني و البته زودگذر و موقتي، اما نشاط يک انبساط و شادماني دروني است که پايدار و بادوام است. شادي هميشه با لبخند و خنده و حرکت همراه است، اما لذت حاصل از نشاط، لزوماً با خنده همراه نيست. براي همين شايد فردي با نشاط باشد، اما پر جنب و جوش نباشد. با نشاط‌ترين ملت‌ها نيز لزوماً در خوش آب‌وهواترين کشورها نيستند. چنانکه بنابر گزارش رسمى مجله «فوربس» کشورهاى دانمارک، فنلاند و هلند در صدر ليست شادترين و خوشحال‌ترين مردم دنيا قرار داشته و پس از آن سوئد، ايرلند، کانادا، سوئيس، نيوزيلند، نروژ و بلژيک به ترتيب در رده‌هاى بعدى قرار دارند.

گفتنى است از معيارهاى انتخاب اين ‌10 کشور به عنوان شادترين کشورها در جهان، ميزان توليد ناخالص داخلى در اين کشورها و ميزان ساعت کارى در هفته است، به طورى که در کشورهاى اسکانديناوى مردم کمتر از ‌37 ساعت در هفته کار مى‌کنند، ولى در کشورهايى نظير چين مردم بيش از ‌47 ساعت در هفته کار مى‌کنند، اما از نوع زندگى مى‌نالند و ناراضى هستند. علاوه بر اين، ميزان نرخ بيکارى در کشورهايى نظير دانمارک دو درصد، در نروژ 6/2 درصد و در هلند 5/4 درصد است، اما اين ميزان براساس اعلام وزارت کار آمريکا در اين کشور هم اکنون ‌9 درصد تخمين زده شده است و با توجه به بحران اقتصادى رو به رشدى که جهان را در بر گرفته، مردم اين ‌10 کشور باز هم شاد هستند و اين ‌10 کشور جزو بهترين و شادترين مناطق روى زمين به شمار مى‌روند و ميزان طول عمر مردم در اين ‌10 کشور، ‌85 تا ‌90 سال است.

دانمارک شادترين مردم جهان را دارد چرا که سطح آموزش و پرورش در اين کشور بسيار بالاست. مردم اين کشور از درآمد خوب و دموکراسى، برابرى اجتماعى و محيط صلح‌آميزى برخوردار هستند.

کشور فنلاند از نظر استاندارد‌هاى بهداشت و پزشکى و آسايش مردم در سطح بسيار بالايى قرار دارد و فقر در اين کشور تقريباً قابل ذکر نيست.

کشور سوئد ماليات بسيار بالايى از شهروندان خود دريافت مي‌کند، اما در عوض يکى از بهترين سيستم‌هاى سلامتى و بهداشت در اروپا را داراست. مزاياى دريافتى و کار و شرايط مناسب آن خنده بر لبان شهروندان سوئدى مي‌آورد. مردم اين کشور به راستى از آزادي‌ها و حقوق قانونى برخوردارند. مردم عادى اين کشور در صورت تمايل مي‌توانند نامه‌هاى رسمى نخست‌وزير را ببينند!

در ايرلند مشکل مسکن وجود ندارد و درجه فقر و بيکارى بسيار پائين است.

کانادا داراى سيستم بهداشتي و پزشکى فوق‌العاده بالايى است و درصد جرائم در اين کشور بسيار پائين است. کانادا از نظر استاندارد زندگى جزو 3 کشور بالاى رده‌بندى جهانى قرار دارد.

در نيوزيلند يا زلاندنو اميد به زندگى هر کودک دختر 81/9 سال و هر پسر 77/9 سال است.

با وجود اين که در بيشتر مناطق شمالى نروژ معمولاً شش ماه شب است و شش ماه روز و اکثر مناطق شمالى نروژ معمولاً 9 ماه در سال بارش برف و باران را به همراه دارد، اما نهمين کشور انتخابى در اين مجموعه است.‏

اين معيار‌ها براي اين ذکر شدند که برخي فاکتورهاي مؤثر در افزايش شادي و نشاط اجتماعي را بشناسيد و علت دورماندن از اين شادابي را در جامعه خود حدس بزنيد.



* تفاوت روش‌هاي شادي و نشاط در ايران با الگوهاي کشورهاي ديگر
تقويت نشاط و شادابي خانواده و کاهش آسيب‌ها و خشونت‌هاي خانگي و همچنين وحدت و همبستگي ملي در لايه‌هاي مختلف جامعه با احترام به خرده فرهنگ‌هاي اصيل دو موضوع از محورهاي طرح نشاط ملي است که به ترتيب به مرکز امور زنان و خانواده رياست‌جمهوري و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي محول شده است تا با کمک سازمان‌ها و نهادهاي ذي‌ربط، مسئوليت تهيه طرح‌هاي اجرايي آنها را عهده‌دار شوند. علي‌رضا افشار معاون امور اجتماعي فرهنگي و شوراهاي وزير کشور با عنوان اين مطلب و با اشاره به ارزيابي سازمان ملل از ميزان شادي و نشاط در کشورهاي مختلف دنيا و جايگاه ايران در اين ارزيابي، در رابطه با طرح نشاط اجتماعي گفت: نشاط اجتماعي در جامعه ابعاد مختلفي دارد، اما بايد مصاديق اصلي آن شناسايي و در جامعه پايدار شود. وي با تأکيد بر اين که در ابتدا بايد الگويي از جامعه با نشاط و آنچه که در نهايت مورد نظر است، ارائه شود افزود: در ارزيابي سازمان ملل متحد از نشاط اجتماعي کشورها، به ايران به دليل نبود شناخت از علل مراسم عزاداري‌هاي متعدد، رتبه پاييني داده شده، در حالي که تحقيقات نشان داده است مجالس عزاداري ما در کاهش آلام دروني و ايجاد نشاط مردمي و معنوي تأثير زياد دارد. معاون وزير کشور، رعايت و احترام به حقوق شهروندان، حفظ کرامت ارباب رجوع و پيشگيري از مفاسد در دستگاه‌هاي اجرايي و نهادهاي عمومي و افزايش اعتماد متقابل ميان مردم و مسئولان را از ديگر ابعاد مورد توجه طرح نشاط ملي اعلام کرد و افزود: در اين بخش نيز وزارت کشور مسئول ارائه طرح جامعي شده است. ‏

اينجا ايران است و به دور از کج‌فهمي‌ها و نافهمي‌هاي سازمان ملل در ارزيابي شادماني مردم، من و تو و او، همگي محک هستيم که بازتاب و راندمان واقعي برنامه‌ريزي‌هاي علمي و عملي مسئولان را در بالا بردن نشاط و سرزندگي جامعه بسنجيم. ما اينجا و در دل اين برنامه‌ريزي‌ها زندگي مي‌کنيم و خود مي‌دانيم که از آرمان‌ها که هيچ، از استانداردها و حداقل‌ها چه ميزان بهره‌منديم. در ذهن خود از آنها که سرچشمه و توليدکننده لبخند و نشاط هستند گله‌مند شدم. از آنجا که رسالت هنر، ايجاد لذت و خلسه است، هنرمندان را بيش از همه وامدار اين اجتماع تشنه و سراب‌زده دانستم و به سراغ برخي از اينان رفتم تا درد دل کنم، اما دلخون‌تر از همه يافتمشان:


«ابراهيم رها» را همه اهل قلم به ويژه آنها که به قلم‌هاي تيز و تراشيده و نکته‌بين عادت دارند20 سال است که مي‌شناسند. منتقد و طنزپرداز معاصر که خود لنگ تمامي سنگ‌هايي شده است که به پاي طنازان پرت کرده‌اند. مي‌گويد:

اساساً وقتي مي‌گوييم جامعه‌اي با نشاط و استاندارد است معني‌اش اين نيست که همه جامعه در آن مي‌خندند يا سخت و آسان مي‌خندند. مهم فرهنگ شادي و دليل شادماني در آن جامعه است. افراد آسماني و بزرگ، موفق هستند، اما لزوماً خوش خنده نيستند. در کشور ما خنداندن مردم سخت است. ما بر اساس پيشينه تاريخي که داريم ناخواسته نکته‌بين و نکته‌سنج شده‌ايم. پس خنداندن اين مردم که کلي کنايي و نکته دانند، قطعاً مشکل است. تصور مي‌کنم خنداندن يک آمريکايي آسان‌تر از خنداندن يک ايراني است چون اين پيچيدگي‌ها را ندارد. با اين وجود ما ايراني‌ها مردمي هستيم که اگر به حال خودمان بگذارند، بيشتر و بهتر مي‌خنديم. به ويژه در حوزه طنز اگر متولي رسمي نداشته باشد بهتر است. مسئولين اگر کاري به اين حوزه نداشته باشند، بهتر است. درست مثل وقتي در تاکسي نشسته‌ايد و راننده مي‌گويد اين چهارراه تا وقتي پليس نگذاشته بودند ترافيک نداشت. حالا چهار روز است که پليس گذاشته‌اند و اين همه ترافيک شده است. باور مردم اين است که اگر ما را به حال خودمان بگذارند، راحت‌تريم.

ما مردمي هستيم که با سختي‌ها و رنج‌هايمان، هم گريه مي‌کنيم هم مي‌خنديم. در مجلس ختم هميشه مي‌خنديم. کسي مي‌خورد به تير چراغ برق، مي‌خنديم چون هم دردآور است هم خنده‌دار. در واقع مرز بين تراژدي و کمدي بسيار باريک است و تمامي وقايع تراژيک، کميک هم هستند. پس مي‌شود به هر آنچه مي‌گرييم، بخنديم. منتهي اين به معني قدرداني از بارش اين همه درد و رنج بر دل و جان اين اجتماع نيست. اين دردها که نتيجه تلاش و به عبارت بهتر دخالت بسياري از ناکارامدان در بيشتر حوزه‌هاي مديريتي است، آن قدر دردناکند که ريشه‌هاي خنده و نشاط را سوزانده‌اند. ببينيد با بزرگ‌ترين و بهترين رسانه ملي چه کرده‌اند؟ مگر نه اين است که يکي از ابزارهاي توليد نشاط تلويزيون است؟ آن هم به عنوان رسانه‌اي که بيشترين مخاطب را دارد و بيشترين تأثير را بر مردم دارد. برنامه‌هاي شادي‌آفرين آن چيست؟ طنزپردازان موفق آن ديگر جايي در آن ندارند و بايد برنامه‌هايشان را جاي ديگري عرضه کنند.



جعبه متن
وجيهه تيموري

Zohreh Gholami

ادامه

جوامع انساني در ساختارهاي مدرن امروزي ، نيازمند شادابي و نشاط همگاني هستند تا سلامت اجتماعي آن ها تامين شود . اين سلامت روحي و جسمي نتيجه شادابي و نشاط تک تک افراد و مؤثر بر روحيه آن هاست.نياز انساني به نشاط و ضرورت اجتماعي آن باعث شده است تا بسياري از برنامه ريزي ها و هزينه پردازي هاي اجتماعي در راستاي افزايش و تامين نشاط اجتماعي باشد.اما

به نظر مي رسد در جامعه امروز ما يا برنامه ريزي ها چندان به نتيجه نمي رسد يا سرعت لازم را ندارد. شايد لازم باشد با افزايش آگاهي هاي فردي واقدامات شخصي و خانوادگي در زدودن گرد کسالت از چهره جامعه شريک شويم و روزمرگي هايمان را با فعاليت ها و رفتارهاي کوچک نشاط آور، عادت زدايي کنيم . شايد يک شاخه گل ، رنگ طراوت به ميز آشپزخانه و محل کارمان بدهد و خستگي ساعت هاي طولاني نشستن پشت آن را کمتر کند.


فروپاشي اخلاق
ابراهيم رها ، نويسنده و طنزپرداز معاصر در خصوص نياز به نشاط اجتماعي و کمبود بسترهاي شادماني جمعي در جامعه مي گويد: آنقدر محدوده هاي قانوني را تنگ و چارچوب ها را کوچک کرده اند که هيچ مفهوم بزرگي در آن جا نمي گيرد.

مطبوعات هم همين است. امروزه چند مجله يا نشريه تخصصي طنز داريم؟
‏در دهه هشتاد، من يكي از پرکارترين نويسنده در حوزه طنز بودم. اما در و ديوار هرجا که من قلم مي‌زده‌ام تخته شده است که از اين بابت از مسئولين بسيار سپاسگزارم!

وضعيت سرگرمي‌سازي در رسانه‌هاي ما واقعا اسفناک است. در جهان پر سرعت امروز که افق پيش رو آنقدر نااميدکننده و بدرنگ است، نسل معاصر احساس تنهايي و دلمردگي مي‌کند و ناخودآگاه آرمان شهر خود را در گذشته مي‌جويد. زير اين همه فشار، احساس‌وازدگي و جبرگرايي مي‌کند و دست از تلاش مي‌کشد.

اجتماع امروز ما، ساروج خود را از دست داده. ديگر «ما» از بين رفته و همه «من» و سود محور شده‌اند. براي همين است که وقتي صحنه تصادف مي‌بينيم يا کسي را جلويمان با چاقو سلاخي مي‌کنند فقط مي‌ايستيم و با موبايلمان عکس و فيلم مي‌گيريم و بعد هم مي‌رويم پي کارمان.

اين يعني فروپاشي اخلاق در جامعه.

با اين وجود و به قول سعدي: «به راه باديه رفتن به از نشستن باطل /كه گر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم»

من به اندازه خودم در همين تنگنا تلاش مي‌کنم و سعي ام اين است که کار خودم را درست و سلامت انجام دهم. همه بايد سعي کنيم به جاي انتظار کشيدن و نق زدن کارمان را در هر حوزه‌اي که هستيم درست انجام دهيم. آن وقت خيلي چيزها خود به خود تصحيح و ترميم مي‌شود. همچنان که وقتي پيامبر اسلام پسر سه ساله‌اش را دفن کرد و روي قبرش را صاف و تميز کرد، يکي از اصحاب پرسيد که فايده اين کار چيست؟ به حال او که مرده چه فرق دارد؟ جواب دادند: هر کاري که مي‌کنيد درست انجام دهيد. حتي اگر به نظر نيايد و کوچک و بي‌فايده باشد.

«جلال سميعي» طنزپرداز ديگري است که او را به سخن گفتن و نظر دادن دعوت مي‌کنم. او که هم نويسنده و هم گوينده طنازي است و قلم و صدا و تصويرش با هم در چارچوب‌هاي تنگ طنزپردازي گير کرده‌اند، همچون ديگران از اين فضاي غبارآلود بي نشاط شکوه دارد و مي‌گويد:

ما که نمي‌توانيم از خنديدن و شادي کردن صرف نظر کنيم. خنده امر ناگزير است. آن هم در اين روزگار سيماني پرمشکل. اما از آن جا که تعريف درستي از شادي در جامعه ما وجود ندارد خنديدن و خنداندن تبعاتي با خود دارد که مذموم است. برنامه‌ريزي‌هاي سازماني براي جشن‌هاي عمومي، تعريفي خنثي و بي‌اثر از شادي دارند. خود من بارها از طرف مردم و مسئولين تحت فشار قرار گرفتم که چيزي را به تمسخر نگيرم. مشکل اصلي طنزپردازان اين روزها همين است. حدود و خط قرمزها اصولي نيست. تابوها شخصي شده‌اند. در تمامي دنيا هجو و هزل و طنز، هم تعريف دارد هم چارچوب مشخص و عمومي. اينجا هم خط قرمز‌ها شخصي است هم خنديدن‌ها هيستريک و نادرست. ما مي‌دانيم که بايد حوزه رفتارهاي اختياري آدم‌ها را به شوخي بگيريم نه خصوصيات غير اکتسابي را. مثلا لهجه‌ها، قوميت‌ها، قيافه‌ها و... را اگر به شوخي بگيريم، تمسخر و توهين است که پسنديده نيست و خنده‌هاي اينچنيني بيمارگونه و غير اخلاقي‌اند. اين‌ها قوانين نوشته شده حوزه طنزند که طنزپردازان حرفه‌اي مي‌دانند. مشکل، قوانين نانوشته و شخصي است که باعث مي‌شود هر انتقادي که مي‌شود يکي پيدا شود بگويد به او برخورده است و مردم نيز فکر کنند کار طنزپردازان دشمني با ايشان است. البته همين مردم قومي هستند که سال‌ها پيش مي‌دانستند که بايد جشن بگيرند و چگونه جشن بگيرند، ولي شرايط اجتماعي آن‌ها را به سمتي برد که ديگر با تربيت امروزي اگر بخنديم عيب است. اگر بخندانيم که ديگر بدتر.

ما براي رسانه‌ها آن هم از نوع ملي و وسيعش برنامه‌ريزي در راستاي نشاط‌آفريني نداريم. اين سرچشمه‌ها اگر نشاط را تعريف کنند و بعد هم نشاط‌آفرينان را بگذارند که از اين طريق بجوشند و بخروشند، مردم نيز سرحال مي‌آيند و خروشان و شادمان مي‌شوند.


يک لحظه خنده، يک عمر گريه
رسول آريايي، هفت سال است که مرکز ترک اعتياد دارد. همان جا که بايد معتادي با پاي خودش برود و اختياري تصميم به ترک گرفته باشد. همان جا که بيشترين مراجعينش جواناني هستند که وقتي براي فرار از مشکلات و پيدا کردن يک گوش شنوا پاي منقل نشستند، آن قدر حرف‌هاي پا منقلي زدند و آن قدر به دلشان نشست که ديگر بلند نشدند. وقتي مي‌پرسم چرا اين منقل‌ها اين روزها اينقدر زياد شده است، مي‌گويد: به دور و بر خود نگاه و روي قيافه‌هاي مردم مکث کنيد. ژست اکثر مردم غمزده و کسالت‌بار است.

جامعه لبريز سرخوردگي و وازدگي شده است. دلخوشي‌ها و تفريحات کم شده‌اند. خوب معلوم است که وقتي جسم و جان جامعه‌اي بيمار باشد، ناله‌اش بلند مي‌شود. هر زخمي، هر ناله‌اي، هر عفونتي از يک جا سر مي‌زند. افراط و تفريط‌هاي جامعه، ما همه فرياد نارضايتي و دردمندي اين مردم است. وقتي سرگرمي‌ها و تفريحات کم باشد، نياز به تفريح و شادي که کم نمي‌شود، از راه‌هاي نامتعارف و موقتي جبران مي‌شود. مصرف رو به رشد انواع داروها و مواد نشاط‌آور همگي نسخه‌هاي لذت بخش ميانبري هستند که براي ايجاد نشاط و هيجان تجويز مي‌شوند و چون در لحظه جواب مي‌دهند، وسوسه‌گر و تحريک‌کننده هستند که براي بار دوم و سوم هم استفاده شوند و روزي مي‌رسد که ديگر رهايي از آن‌ها بسيار سخت مي‌شود؛ به ويژه انواع صنعتي آن‌ها. از سال 73 که من اين مرکز را داير کردم تا اواخر 74، اعتياد عمده به ترياک و هرويين بود و به ندرت کراک ديده مي‌شد. در سال‌هاي 75 تا 77 مصرف کراک جايگزين شد و افزايش يافت.

از 78 به اين طرف آهسته آهسته مصرف شيشه رايج شد و امسال که سال 90 است از هر 10 تلفن، 8 مورد مصرف شيشه گزارش مي‌شود که متاسفانه ترک شيشه راه‌هاي بسيار سختي دارد و عملا جواب نمي‌دهد. شيشه گيرنده‌هاي حسي را به شدت فعال مي‌کند و حس لذت و کامجويي را در فرد بالا مي‌برد. شايد اين خاصيت افراد را به سمت مصرف مي‌کشاند. اما اين سال‌ها، شيشه در آشپزخانه‌هاي زيرزميني و با مواد بسيار خطرناک درست مي‌شود که باعث شده قيمت آن پايين بيايد و از کيلويي 100 ميليون تومان به کيلويي 7-8 ميليون تومان برسد و تفريحي ارزان و لذتي در دسترس به حساب بيايد، غافل از اين که قيمت اصلي آن نابودي فرد و خانواده و اجتماع اوست. گرايش به اعتياد و مواد شادي آور در سن و جنس و طبقه خاصي محدود نشده است و متاسفانه در سنين پايين و طبقه تحصيل کرده هم ديده مي‌شود. البته اين عفونت‌ها را گويا من و شما مي‌بينيم و آن‌ها که سررشته امور دستشان است، دغدغه‌ها و اولويت‌هاي ديگري دارند. اين را مي‌گويم چون بيش از يک سال به بهزيستي التماس کردم تا دو برادر 7 و 9 ساله را که اعتياد به کراک داشتند از خانواده بگيرند و با هزينه شخصي نگهداري کنند و ترک دهند. اين کارها نبايد اين قدر طول بکشد.

اين دردها، آشکار‌تر از آنند که من و شما بخواهيم پيدايشان کنيم. آن‌ها که درمان کننده‌اند بايد به پا خيزند. چرا در اين جامعه بي‌روح بي‌نشاط حتي يک سازمان و متولي واقعي براي ايجاد شادماني و تفريح نداريم؟ همه در حال برنامه‌ريزي‌اند. پس نتيجه‌اش کو؟ مطبوعات، صدا و سيما، سينما و رسانه‌هاي ديگر هم کمتر به توليد نشاط مي‌پردازند. خوب اين وسط يکي پيدا شود که براي اين روح خسته، نوشدارو بسازد حتي براي چند لحظه فريبکارانه، و کسي هم پيدا شود از آن استفاده کند، براي چند لحظه زودگذر؛ گريبان چه کسي را بايد گرفت؟ آن که نياز طبيعي به نشاط و شادي دارد يا آنان که اين نياز را نمي‌بينند و براي اين تقاضا عرضه‌اي ندارند؟ ‏


نشاط‌ آور، اما بي خطر
حال که صحبت از راه‌هاي ميانبر و نشاط‌آورهاي جسماني سريع‌الاثر شد، خوب است يادآور شويم که متخصصان تغذيه به راستي براي تأمين سلامت و نشاط جسماني و در نهايت تامين سلامت و نشاط روحاني، مصرف برخي مواد خوراکي را توصيه مي‌کنند. ‏

صبحانه خوردن، خوردن پنج وعده يا بيشتر از ميوه‌ها و سبزي‌ها در طول روز از جمله پرتقال، ليمو و ساير مرکبات، سبزيجات سبز برگي شکل، موز، هويج، زنجبيل، زيتون، گوجه‌فرنگي، سيب، آلبالو و گيلاس خشک، آجيل، فلفل تند و غذاهاي ادويه‌دار و تند كه باعث افزايش پمپاژ قلب مي‌شوند، بستني و شکلات، ماکاروني و انواع ماهي‏ها، در کاهش غم و اندوه و استرس مؤثرند.‏

سلامت نيوز به نقل از دكتر حسن مظفري، متخصص تغذيه و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد، آب انگور، شيره انگور، شربت انگور و روغن تهيه شده از هسته‌ انگور را از جمله فرآورده‌هاي سودمند اين ميوه عنوان كرد و گفت: مصرف انگور در كاهش غم و اندوه سودمند است.


رواج خرافه
اعتقاد به اختيار انسان در ساختن سرنوشت خود و توانايي تغيير دادن از يک سو و اعتقاد به انفعال انسان در برابر سرنوشتي محتوم و از پيش تعيين شده از سوي ديگر، دو سر رشته ناگسستني جبر و اختيارند که از ابتداي زندگي تا انتهاي آن روح آدمي را به اين طرف و آن طرف مي‌کشانند. حال اگر شرايط اجتماعي و محيطي چنان شود که فرد قدرت انتخاب و اختيار خود را فراموش کند و به انتظار پيش‌آمد‌ها بماند و اميدي هم به پيش‌آمدهاي مثبت نداشته باشد، ديگر بازار انواع پيشگويي‌ها و باطل السحر‌ها براي رفع نحسي و انواع دعا‌ها و طلسم‌ها براي کارگشايي و حاجت‌روايي داغ مي‌شود.

اين بازارگرمي را با يک ساعت نشستن در اتاق انتظار هرکدام از اين پيش‌گو‌ها مي‌شود فهميد. به عنوان مشتري فال به چند منطقه تهران سر مي‌زنم تا سعد و نحس طالع مرا تعيين کنند و با مشتريان ديگر هم حرف مي‌زنم تا علت اعتماد و مراجعه‌شان را بفهمم. نتيجه از قبل معلوم هست. همه خسته و وازده‌اند. مشکلاتشان از راه‌هاي زميني حل نمي‌شود و بايد دست‌هاي متافيزيکي در کار باشد. پيشگو هم مثل من و شما مي‌داند آن که جلويش نشسته نااميد است و آمده تا نويد تغيير و تحول بشنود. آمده تا وعده رفع مشکلات به او بدهند و فال‌گير هم مثل يک منجي براي دور کردن غم‌ها و رنج‌ها به قلب ميدان مي‌زند و زمان را کوتاه مي‌کند. مشتريان اين مکان‌ها، هم بي‌سواد و خرافاتي‌اند هم تحصيل‌کرده و امروزي. هم کم‌درآمد و بي‌مايه‌اند هم مايه‌دار و پولدار. هم مجردند و هم متاهل. اما با اين همه تنوع، همگي يک اشتراک دارند و اين که از مبارزه با مشکلات و نتيجه نگرفتن، خسته‌اند. از دويدن‌هاي بدون رسيدن خسته‌اند. گويي همان کلاغ قصه‌اند که هرگز به خانه نرسيد. اما مي‌خواهند برسند. نسلي هستند که آنقدر زندگي نکرده‌اند که مرگ را بيشتر دوست دارند. هرکدام از اين‌ها، هم فرياد در گلو دارند هم بغض گلوگير، که هر کدام راه بر ديگري بسته و جز يأس و خستگي، بار نداده. ‏


طفل گمشده
در دنيايي که رنگ‌ها و غذاها و طراحي ماشين‌ها و لباس‌ها و منازل و خلاصه هر چيز که از دست و زبان آدمي برآمده، شاد و ناشاد دارد، ديگر تأمين شادي و نشاط براي جسم و جان آدمي توجيه نمي‌طلبد. منتهي کمبود نشاط و بيکاري و تعلل مراقبان و مسؤولان جامعه سؤال برانگيز است که چگونه اين همه نياز را مي‌بينند و باز ناز مي‌کنند؟ خوب است همت همه‌جانبه بزرگان براي برپايي مراسم آييني و همگاني در راستاي کاهش آلام دروني و پالايش روح مردم،کمي هم به تخليه هيجانات مردم و ايجاد شور و شوق مثبت اختصاص يابد. خوب است به جاي تعطيلات رسمي روزهاي ماتم، اعياد و ميلاد بزرگان را تعطيل کنند که جشن‌ها و شادي‌هاي فردي و جمعي بيشتر شود. خوب است اصولا به شادماني بيانديشند و از انديشه‌هاي شاد براي نشاط آفريني کمک بگيرند و تفکرات سرکوبگرانه را از همان مرحله طراحي کنار بگذارند تا به اجرا نيايند و هزينه‌ها را به باد ندهند. بزرگ‌ترين پتانسيل در اختيار رسانه‌ها، رسانه ملي است، اما کمترين نشاط‌آفريني را دارد. بايد ديدبانان دلسوزتري در برج مراقبت اين امور بگذارند.

به قول استاد شفيعي کدکني:
طفلي به نام شادي... ديريست گم شده است
با چشم‌هاي روشن براق
با گيسويي بلند... به بالاي آرزو
هر کس از او نشان به خيالش رسيده است
ما را کند خبر

اين هم نشان ما:
يک سو خليج فارس
سوي دگر خزر


Share via facebook Share via linkedin Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp

https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
عدم آشنایی جوانان با مفهوم شادی واقعی و شادی کاذب

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات روانشناسی, Psychology Articles

0 ارسال
2102 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 13:19:34 - 07/27/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
وضعیت این روزهای بازار مسکن در ایران و تهران

نویسنده guld118 در اقتصادی

0 ارسال
494 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 13:35:17 - 08/15/18
توسط
guld118
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
وضعیت سرمایه گذاری خارجی در بازار این روزهای ایران

نویسنده guld118 در اقتصادی

0 ارسال
1420 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 15:51:36 - 07/21/17
توسط
guld118
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
مقایسه ایران و کره در طرح فاصله‌گذاری هوشمند ویروس کرونا

نویسنده guld118 در اجتماعی

0 ارسال
698 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 18:16:43 - 04/11/20
توسط
guld118
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
نواحی حسی مغز بیماران مبتلا به میگرن با سایر افراد متفاوت است

نویسنده Zohreh Gholami در پزشکی

0 ارسال
1862 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 06:46:20 - 09/28/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
افراد معتاد به نیکوتین دو برابر افراد غیر سیگاری به افسردگی مبتلا می شوند

نویسنده Hooman Ghayouri در سیگار

0 ارسال
1309 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 00:24:53 - 07/28/11
توسط
Hooman Ghayouri
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
به امید یه آشتی!

نویسنده sara ghayori در مطالب جالب ،خواندنی و آموزنده

0 ارسال
1174 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 16:51:37 - 07/30/11
توسط sara ghayori