**آفرينش، فصل‌ها، ماه‌ها، روزها در ايران باستان**

نویسنده Amir Shahbazzadeh, بعد از ظهر 20:23:32 - 06/27/11

« (همه چیز درباره ی اقوام آریایی) | شرحی بر کتاب سوزی تازیان ؛ چگونگی نابودی کتاب و کتابخانه های ایران در زمان یورش »

0 اعضا و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

Amir Shahbazzadeh

موضوع آفرينش در دين زرتشت :
پيش از اين‌که، آيين اسلام، مدت آفرينش را شش هنگام بداند، آيين زرتشت نيز همانند آيين‌های ديگر مانند يهود، مدت  آفرينش را شش هنگام دانسته است. البته تورات و قرآن این جريان را شش روز ياد کرده‌اند، در حالی‌که بر طبق آيين مزديسنا، اهورامزدا جهان را در شش گاهانبار يا گهنبار که مدت 365 روز سال باشد، آفريد، نه در شش روز متوالی.
"نام‌های وقت‌های شش‌گانه‌ی آفرينش يا شش گاهانبار، که هريک دارای جشن ويژه‌ای بود، به‌شرح زير است:

1- ميديوزرم (Maidyuzarm)، که از روز 11 ارديبهشت يا خورشيد روز آغاز می‌گردد و در پانزدهم همان ماه پايان مي‌پذيرد. در اين هنگام آسمان و کهکشان و ستارگان آفريده شده است.
2- ميديوشم (Maidyushem)، که از 105 (سدوپنجمين) روز سال، يعنی 11 تيرماه آغاز می‌شود و در پانزدهم آن ماه پايان می‌يابد. در اين روزها، ‌آب‌ها آفريده شده است.
3- پيتی‌شهيم (Paityshahim)، آغاز ان در 180 (سدوهشتادمين) روز سال است که اشتاد نام دارد که  در اين روزها زمين آفريده شده است.
4- اياترم (Ayatherm)، زمان آغاز این گاهانبار، 210 (دويست و دهمين) روز پس از آغاز سال و به‌حساب قديم، 26 مهر يا اشتاد روز و پايان آن 30 مهر است که به‌حساب کنونی از 20 تا 24 ماه مهر است. در اين روزها درختان و گياهان آفريده شده است.
5- ميديارم (Maidyarem)، آغاز اين دوره از آفرينش، 209 (دويست و نهمين) روز سال، يعنی به‌حساب سررسيد کنونی 10 ،
ده دي‌ماه و پايان آن در چهاردهم  همان ماه است. در اين روزها، جانوران آفريده شده‌اند.
6- همس ‌پت مدم (Hamas Path Madam)، گاهانبار اخير 305 (سي‌سدوپنجمين) روز سال، ولی به ‌موجب سررسيد کنونی آغاز آن 25 و پايانش آخر اسفند يعنی شب اول فروردين است. اين گاهانبار از ديگر هنگام‌ها گرامی‌تر و مهم‌تر شمرده می‌شود و يکی از برتری‌های آن اين‌ست که آفرينش انسان در طی آن‌ها شکل گرفته است.
(استاد عبدالعظيم رضايی،تاريخ‌ده هزار ساله ایران،جلد1، از پيدايش آريا‌ها تا انقراض پارت‌ها، برگ 80،81).

ولی پيش از پيدايش آيين زرتشت، آرياها در عصر ودائی دارای ديدگاه‌های ساده و دیگری بودند. این دیدگاه‌ها در مظاهر طبيعت مانند، خورشید و ماه و ستارگان و آسمان و سپيده‌دمان خلاصه می‌شد و برای بعضی عناصر بزرگ خود اين‌نام‌ها را گزارده بودند، البته هرکدام دارای بحث ويژه‌ای می‌باشد به‌ويژه آيين مهر که بحث پيرامون آن بسیار است و يک يا چند برگ نمی‌گنجد:

1- ايندرا (ايزد تندرو جنگ)   2- وارونا  (ايزد آسمان پرستاره)  3- ميترا (ايزد خورشيد يا مهر)  4- آگتی (ايزد آتش).

پديدار شدن فصل‌ها در ايران باستان:
ايرانيان آريايي‌نژاد، و آريايي‌های که به هند رفتند، برای دوره‌ی يک‌ساله خود، فصل‌بندی‌هایی می‌داشتند، که گمان می‌رود با دگرگون شدن شرايط زيستی، این فصل‌بندی‌ها هم، دچار دگرگونی‌هایی گشته است.
چنين گمان می‌رود که آريایيان با مهاجرت خويش از سرزمين‌های سرد شمالی به سوی سرزمين‌های جنوبی، بخش‌بندی‌های خويش از سال را دگرگون کرده باشند. نخست که آن اقوام در منطقه‌ی سرد جنوب روسيه کنونی و در پیرامون درياچه‌ی آرال می‌زيسته‌اند، زمستان‌ها را طولانی و تابستان‌ها را کوتاه می‌دانستند. از اين رو در مينوی خرد، يکی از متون مزدايي، از آن سنت گاه‌شناسی چنين سخن رفته است:
      «... و از دين {اوستا} پيداست که در ايران‌ويج ده ماه زمستان و زمين سرد و گياه سرد و دو ماه تابستان است و در آن دو ماه تابستان نيز آب سرد و زمين سرد و گياه سرد است. و آفتشان زمستان است، و مار در آن بسیار است ولی آفت‌های ديگر کم دارند.» (ابوريحان بيرونی،آثار الباقيه،ص 24،25)

اقوام آريايی در برهه‌ای از زمان به دلايلی از زيستگاه نخستين خويش مهاجرت کردند و تيره‌هایی از آنان به ايران و هند و رفتند. با مهاجرت اقوام آريايي به جنوب و روی آوردن‌شان به سرزمين‌های گرم، بخش‌بندی فصل‌های سال نيز دگرگون گردید و سرانجام بخش‌بندی سال به چهار فصل رايج گرديد. در کتاب بندهش، نام فصل‌ها‌ی سال به زبان آریایی چنين است:

بهار (وهار)
تابستان (هامين) يا (تاپيستان )
پاييز (پائيژ)
زمستان (زميستان)


ماه‌ها در ايران باستان:
بخش‌بندی سال و فصل‌های سال به مجموعه ماه‌ها نيز در ايران باستان سابقه‌ای دور دارد.
به‌نظر می‌رسد که بخش‌بندی‌های نخستين به ماه و بر حسب گردش ماه و دگرگون شدن شکل آن در يک دوره از حرکتش، بستگی داشته است. به گفته‌ی ديگر، می‌توان گفت که انسان به گونه‌ای طبیعی، نخست با مشاهده شکل‌های مختلف ماه در آسمان پی به دوره‌ای موسوم به "ماه" برده است.
بنابراين، با احتمال بسیار نخستين گاه‌شماری در جهان با ماه‌های قمری صورت گرفته است. گاه‌شناسی مبتنی بر حرکات خورشيد اگر چه از لحاظ تاريخی محتملاً، متأخر از گاه‌شماری بر پایه‌ی ماه بوده، اما سابقه‌ی آن هم در نزد اقوام آريايی به زمان‌های دور مي‌رسيده است.

روزها در ايران باستان:
ايرانيان برای روزهای ماه نام‌های مشخصی داشتند و هر روزی را با نام يکی از امشاسپندان (فرشتگان) می‌خواندند. در مواردی که نام يکی از روزها برابر نام ماه مربوطه می‌شد، آن روز را جشن می‌گرفتند.
به‌طور مثال، مهر روز يعنی روز شانزدهم از ماه مهر را با نام مهرگان گرامی می‌داشتند. نام روزهای 30 گانه‌ی ماه‌های ايران به زبان پارسی و اوستايی به مانند جدول زير بوده است.
ايرانيان جشن‌های بزرگ ديگری در مواقع ويژه از سال داشته‌اند. اين جشن‌‌ها برخی ملی بوده‌اند و برخی ديگر رنگ مذهبی داشته‌اند.
(1-جشن نوروز 2- ششم فروردين 3-جشن گاهنبارها 4-جشن تيرگان 5-جشن مهرگان 6- جشن سده 7- جشن ماه‌ها.)
نوروز و سده و مهرگان در زمره‌ی جشن‌های گروه نخست بوده‌اند. جشن‌های دسته دوم را ايرانيان گاهانبارها يا گاسانبارها مي‌ناميدند. جشن‌های گاسانبار پهلوی و‌ يا «گاهانبار» (فارسی) در آخر بخش‌های شش‌گانه‌ی سال برگزار می‌شده‌اند.
اين بخش‌های شش‌گانه نابرابر می‌بوده و در فارسی نو «گاه» و يا «گاس» نام داشته‌اند.
(تاریخ علم در ايران،جلد دوم،دکتر مهدی فرشاد،برگ 598،602،604،605)

هفته:
عدد هفت در نزد ايرانيان و بابليان عددی مقدس بوده است. البته اين ريشه‌ی تقدس در نزد ايرانيان و فرهنگ ايرانی به زمان‌های کهن و بسیار دور می‌رسد. آيین مهر که يکی از کيش‌های بسیار کهن جهان است داراي هفت مرتبه بوده و در اوستا و ديگر ادبيات مزدايي از هفت‌ستاره و هفت‌آسمان بسیار به‌سخن آمده است.(هفت‌سين سفر‌ه‌ی نوروز نمونه‌ای از تقدس همين عدد هفت است). از اين روی اين گمان روا توانا بود که يهوديان در انديشه‌ی هفته و «سباط» خويش از ايرانيان آريايي‌نژاد و فرهنگ‌های سومری و بابلي مستقيماً الهام گرفته باشند.
گمان می‌رود که نام «شنبه- شنبذ» در فارسی از واژه‌ی «سباط» عبری که به معنی هفت است، گرفته شده باشد. پيشوند‌های يک، دو،  سه، چهار، پنج که پيش از نام شنبه می‌آيد در سررسيد ايرانی نمايشگر روزهای هفته است و واژه‌ی جمعه (آدينه) نيز که در سررسید اسلامی روز هفتم هفته به‌شمار می‌رود از گرد‌آمدن و گروه وابسته با مناسبت مذهبی برگرفته شده است.(تاريخ علم در ايران،جلد دوم، برگ ۶۰۸،نوشته‌ی دکتر مهدی فرشاد)
البته دوست بسيار خوب و فرهيخته‌ام جناب آرياسپ با تارنگار پاينده باد ايران نوشتاری آوردند از (کتاب سال‌شماری در ايران، نوشته‌ی اصلان غفاری، رويه‌ی ۹ و ۱۰) که بسيار جالب توجه می‌باشدکه اين‌گونه است :
«درباره‌ی واژه‌ی «شنبه»، عده‌ای گمان کرده‌اند که واژه‌ی شنبه‌ی فارسی از سبت عربی و عبری آمده و در تقويم و تاريخ‌گذاری ايران، هفته وجود نداشته است. اين گمان صد در صد نادرست است. شنبه‌ی فارسی از دو جزء «شام» و «پت» تشکيل شده؛ شام به معنی شب و غروب و پت که صورت ديگر «پی‌تو» می‌باشد به معنی ميانگاه و نيمه و وسط است و لذا شنبه يا شام‌پت به معنی نيمه شب يا ميانگاه و وسط شب است. اين واژه در تقويم‌هايی که در تورفان چين پيدا شده و متعلق به هزار سال پيش از ميلاد است به‌صورت شام‌پت و در گويش‌ها و ادبيات فارسی به‌صورت شمبذ هم ديده می‌شود. و بدون شک واژه سبت عبری و عربی با واژه هفت و ست Sept به معنی هفت در لاتين هم‌ريشه است و چون در عبری اعداد جايگزين نام روزهای هفته است و جمعه را روز شش می‌گويند، بنابراين شنبه همان روز هفتم يا سبت می‌شود» و نيز اشاره می‌کند، که اين واژه با واژه‌ی هفت لاتين هم ريشه است. که معنی درست‌تر آن هم ريشه بودن با واژه‌ی هفت آريايی است.

زرتشتيان يا ايرانيان (پارسيان هند) 

گذشته از مهاجرت‌های بسيار که ايرانيان و زرتشتيان يا پارسيان زمان هخامنشيان از ايران به هند نموده‌اند، آن‌ها از 2500 سال پيش در هند زيسته‌اند .
ولی مهم‌ترین جريان مهاجرت زرتشتيان به دوره‌ی برافتادن خاندان ساسانی برمی‌گردد، يعنی زمانی‌که تازيان بر ايرانيان چيره گشتند.
مهاجرت در زمان يورش تازيان (اعراب) به‌شکل گروهی بوده، نخست دسته‌ی کوچکی از زرتشتيان در حدود 120 يزدگردی از بخش‌های شمالی ايران به‌سوي هندوستان مهاجرت نمودند و به‌سال 154 خورشيدی يزدگردی در شهر سنجان از شهرهای جنوبی گجرات اقامت کردند  و پس از 200 سال کم‌کم به‌شهرهای بيکانر، بروچ، وارياو، انگليس، نوساری و کمبايت و سورت و اودواده و شهرهای ديگر گجرات رفته و در آن‌سرزمين به‌زندگی پرداختند. اما از آن استان خارج نشدند .(فرزانگان زرتشتی نوشته رشيد شهمردان برگ 41-43).
ولی پس از ورود نخستین اعراب و مهاجرت گروهی زرتشتيان به کجرات، دیگر مهاجرت‌های زرتشتيان در زمان حکمرانی اعراب فوری و دسته جمعی نبوده و چنان‌که مشهور است روی گروش ايرانيان به دين اسلام و فشارهای دينی در دو سه سده‌ی نخستين آنگونه نبوده که باعث مهاجرت فوری و گروهی زرتشتيان شود (و اين نشان دهنده‌ی تناقض نوشتار نويسندگان متعصب اسلام‌گراست ، که قصد داشته‌اند به اثبات رسانند که ايرانيان از دين بهی (زرتشتی) بی‌زار بوده‌اند و با ورود اسلام به گرمی آن‌را پذيرفته‌اند ولی مردم در بيشتر نقاط ايران، دين زرتشتی خود را نگاه داشتند تا بمرور و با فشارهای فراوان ايجاد شده در طی اين مدت زمان ۶۰۰ سال ، دين خود را رها ساخته و به اسلام گرويدند...) این فشارهای دينی در ایران از زمان غزنويان آغاز شد و بيشتر زرتشتيان از زمان مغول تا زمان ناصرالدين شاه قاجار در حدود 600 سال روبه نابودی رفتند.در سده‌ی۱۶ ميلادی وقايعی پيش آمده که زرتشتيان خراسان به‌سوی يزد و کرمان کوچ نمودند.

Amir Shahbazzadeh

از بين رفتن زرتشتيان بسيار در هند :
ولی پيش از تازش و هجوم وحشيانه‌ی تيمور به‌ هندوستان ايرانيان و زرتشتيان بسیار در شمال هند بودند،بنابر نوشته شرف‌الدين علی يزدی در ظفرنامه تيموری امير تيمور در حمله‌ به هند هزاران زرتشتي را که به ‌اتفاق مسلمانان و هنودوان از هند دفاع می‌کردند، بکشت و نابود کرد.
ابوريحان بيرونی در پژوهش ماللهند مي‌نویسد،پيش از اسلام نواحی هند غربی به دين زرتشتی بودند.
ما از 250 سال پيش از هجوم تيمور به هند و کشتار خونين باشندگان آن ديار، آثاری از زندگانی زرتشتيان در اوچ در دست داريم.
دسته کوچک پارسيان که پس از ساسانيان بنا بر پيش‌بينی و برای نگاهداری از دين خود به هند مهاجرت کردند و در سنجان اقامت گزيدند و کم‌کم بوسيله مهاجرت‌های ايرانيانی که تحت فشار بودند،شمار آنان به فزونی گذاشت در سال ۸۶۹ خورشيدی به گفته‌ی دستور بهمن کيقباد سنجانا صاحب قصه‌يسنجان هنگاميکه سپاه سلطان محمود بايقرا «Baigra » پادشاه گجرات به‌سرداری الف‌خان بر ارتش فرمانروای سنجان حمله نمود، دوشادوش هندوان به‌دفاع ايستادند و ۱۴۰۰ نفر جوان پارسی بسرکردگی اردشير برابر ارتش اسلام ايستادگی نمودند.هندوان هزميت يافتند و گروه پارسيان را تنها گذاشتند. اردشير با ۲۰۰ تن از جانبازان خود در ميدان پيکار حمله ميکرد تا پارسيان شهر با زن و فرزندان و آتش مقدس که پس از ورود به‌‌هند تقديس نموده و به‌ياد پادشاه ايران به نام (ايرانشاه) نامور ساخته بودند،خود را بمامني رسانند.
کليه سربازان پارسی در ميدان رزم جان باختند. سنجان غارت شد و بار و بنه‌ی پارسيان و خانه و زندگی‌ آنان و کتاب‌های دينی و هر چه داشتند ،نابود گشت. بازماندگان و آتش مقدس در پناه کوه بهاروت و غار آن در هشت مايلی سنجان به‌سلامت ماندند.آتش مقدس چندی در بانسده «Bansda» و سپس مدت ۳۰۰ سال در نوساری نگهبانی شد و سرانجام به شهر اودواده برده شد و اينک در آن شهر هم‌چنان فروزان است.
ولی بگفته‌ی خان بهادر پاتل صاحب پارسی پراکش « حمله بر سنجان شالوده دينی پارسيان را متلاشی کرد و بسياری از کتاب‌های دينی خود را بتدريج از ياد بردند.موبدان شهرهای مختلف در بسياری از سنن و مسايل دينی بايکديگر اختلاف نظر پيدا کردند و چون از حل آن عاجز گشتند به برادران دينی خود که در ايران بودند متوسل گرديدندو چاپارهای ويژه با پرسش‌های دينی بسيار به ايران فرستادند.موبدان ايران پاسخ پرسش‌ها و کتاب‌های خطی دينی را برای‌ان‌ها باز فرستادند.»
اوضاع زرتشتيان ايران :
البته زرتشتيان در ايران وضع خوبی نداشتند ،چنان‌که زرتشتيان ايران در نامه‌ی خود به پارسيان سورت و نوساری در آبان 857 خورشيدی از نابسامانی‌ها خود در ايران چنين ياد آور ميشوند:
« بدانند در روزگاری که گذشته است از کيومرث تا امروز هيچ روزگار سخت‌تر و دشوارتر از اين هزاره نبوده است و نه از دوره‌ی ضحاک تازی و به افراسياب و نه تورجادو و نه اسکندر رومی که دادار اورمزد مي‌گويد که اين کسان گران‌گناه‌تراند و از هزاره سر که اورمزد گفته است که 857 سال گذشته است،از اين پيش‌ترين روزگار بدتر نبوده است.»
اين فشارها و ستم‌ها نبست به زرتشتيان، ادامه داشت ،ولی در دوره‌ی سلطنت صفوی تا اواخر سلسه‌ی قاجار بر آن‌ها آنگونه شد که کليه‌ی کتاب‌های دينی و قسمت مهمی از نفوس خود را از دست دادند و از علم و ادب و خواندن و نوشتن بی‌بهره گرديدند(فرزانگان زرتشتی برگ 15 - 17 ) و تا مدت زمانی حق آموختن نداشتند.چنانکه اگر نخستين دسته‌ی کوچک زرتشتيان پس از انقراض ساسانيان به هند نرفته بودند، اين بخش از کتاب‌های اوستا و پهلوی امروز هم در دست ما نبود و شايد اين شمار اندک زرتشتيان هم برجا نمی‌ماندند .
بنابراين پيش‌بينی نخستين دسته کوچک زرتشتيان که برای نگهبانی دين به هند مسافرت نموده بودند به‌حقيقت پيوست.
روانشاد مانکجی اليمجی هاتريا «Manekji limji Hateria» به‌سال 1853 ميلادی از سوی انجمن پارسيان بمبئی برای رسيدگی به‌کارها و ياوری و بهسازی هم‌دينان خويش در ايران و اقدام در رفع بارسنگين و روانکش جزيه رهسپار ايران گرديد و به‌حال بدبختی زرتشتيان اندکی سرو صورت داد و پس از 30 سال کوشش خستگی ناپذير او ماليات جزيه ملغی گرديد و با دريافت فرمان دولتی و فتوای، مجتهدان وقت دبستان‌هایی برای آموزش و تربيت جوانان زرتشتی در تهران، يزد و کرمان برپا شد. خدمات مانکجی در ايران نسبت به زرتشتيان و به فرهنگ آنان بسیار مهم بود و به‌راستی او نجات دهنده‌ی زرتشتيان به شما می‌رود.«فرزانگان زرتشتی ص 617».


Share via facebook Share via linkedin Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp

https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
ثبات نفت در بازار این روزها

نویسنده guld118 در اقتصادی

0 ارسال
700 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 13:34:34 - 07/20/17
توسط
guld118
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
افزایش شاخص بورس در این روزها

نویسنده guld118 در اقتصادی

1 ارسال
877 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 15:41:01 - 11/28/17
توسط
guld118
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
عطرهای زنانه مناسب برای این روزها

نویسنده Zohreh Gholami در زیبایی , تناسب اندام , تندرستی

0 ارسال
1373 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 06:34:43 - 09/28/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
قیمت ارز در این روزها چه تغییری خواهد کرد؟

نویسنده guld118 در اقتصادی

0 ارسال
872 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 22:24:04 - 11/30/17
توسط
guld118
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
تاريخچه موسيقى در ايران

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات هنر, Art Articles

0 ارسال
1468 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 18:16:29 - 08/15/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
بررسي وضعيت هيدروپليتيك ايران

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات حقوق و علوم سیاسی

0 ارسال
1443 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 12:23:42 - 08/02/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
نخستین ديكشنري PC و اينترنت ايران NSCID v2.0

نویسنده Amir Shahbazzadeh در نرم افزار دیکشنری, Dictionary

0 ارسال
2455 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 11:11:59 - 08/18/11
توسط
Amir Shahbazzadeh