[Zohreh Gholami]

بررسی مزایای بکارگیری مهندسی ارزش در مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات

 
چکیده:
حرکت رو به رشد و سریعی که جوامع امروزی جهت کسب اطلاعات هر چه بیشتر از خود نشان می دهند , موجب افزایش روزافزون  اجرای عملیاتی پروژه های مختلف در زمینه های فناوری اطلاعات  در سطوح سازمانی و ملی ,شده است  . و به دلیل اهمیت بسیار ویژه و ریسک پذیری بسیار بالایی که پروژه های بزرگ  (و حتی کوچک ) فناوری اطلاعات با آن دچار هستند , بر آن شدیم تا به بررسی نقش مهندسی ارزش در روند اجرای پروژه ها بپردازیم و به صورت گام به گام در طول چرخه عمر اجرای پروژه بررسی نماییم.از اینرو ابتدا به تعریف  و اهمیت مهندسی ارزش و جایگاه آن در میان ملل مختلف پرداختیم. و سپس میزان نرخ سود پروژه هایی که از شیوه برای اجرا و تکمیل پروژه های خود استفاده کرده اند بیان کرده ایم. در نهایت به بیان تکنیک ها مختلفی که در مهندسی ارزش به کار گرفته می شود پرداخته ایم و با بیان فازهای مختلف در طول عمر اجرای پروژه های فناوری اطلاعات , پیشنهادهایی را مبنی بر بکارگیری تکنیک های ارائه شده , پیشنهاد کرده ایم.

کلمات کلیدی: مهندسی ارزش , مدیریت پروژه

مقدمه:
امروزه با ظهور بازارهای جهانی و به شدت رقابتی  , مدیران پروژه توجه جدی به ارائه محصولات با ارزش در قبال پرداخت کمترین هزینه از سوی مشتریان دارند ,  پدید آمدن همین دیدگاه باعث افزایش موفقیت چندین برابر تولید کنندگان شده است و همین رقابت میان آنان موجب شده تا در عرصه رقابتی که میان آنان ایجاد شده است , مدیران همواره در پی ارائه کالاهایی با کیفیت و مطلوبيت بیش از پیش باشند , تا در عرصه رقابت , اقتدار خود را حفظ نمایند و توانایی حضور در میدان رقابت را داشته باشند .  از آنجا كه مصرف كنندگان نیز همواره به دنبال كالاهايي با كيفيت و ارزان قیمت هستند و خدمات و محصولات در ميدان‌ رقابتهاي داغ وتنگاتنگ توليدكنندگان بي‌شمارعرضه مي‌گردد،علاوه بر ارتقاء كيفي ارائه خدمات و محصولات، بهبودمستمر و نحوه بكارگيري روشهايي براي تعـادل بين هزينه ها و كاركردهاي يك محصول نقشي اساسي ايفا نموده و به عنوان يكي ازمهمترين عوامل پيشرفت و توسعه واحد اقتصادي بشمار مي‌رود.
ارزش  يک محصول از ديدگاه عرضه کننده و مشتری متفاوت مي باشد و شاید استفاده کننده هاي مختلف بين مفهوم آن اختلاف نظر داشته باشند. بنابراين توليدكنندگان كالا و عرضه كنندگان خدمات سعي در بدست آوردن تأييد مشتريان براي قيمت  در ازاء هزينه  انجام شده برخدمت يا كالاي عرضه شده دارند. آنها در پي دراختيار گرفتن روشهايي براي حذف نمودن هزينه هاي اضافي و جايگزيني روشهاي كم هزينه تر به جاي روشهاي قبلي مي باشند. بطور كلي هدف ایجاد بهترین ارزش از طريق توجه به عملكرد و هزينه است.
همانگونه که در بالا عنوان شد هدف از بکارگیری مهندسی ارزش در اجرا و پیاده سازی پروژه ها , افزایش عملکرد  و کاهش هزینه در تمام فازهای تحقیقاتی و عملیاتی پروژه است که از آن به عنوان افزایش بهره وری در پروژه ها می توان یاد می کرد . یعنی در یک رویکرد نزدیک بهم , در تلفیق مهندسی ارزش در تمام طول عمر پروژه می توان به  افزایش بهره وری در پروژه ها اشاره نمود که عبارت است از:
نسبت خروجی های عملکرد به ورودی ها و یا به عبارت دیگر , نسبت نتایج عملکرد به توانمند ساز ها به عنوان بهره وری سطوح مختلف در پروژه اتلاق می شود.

بنابراین می توان به وضوح به این مطلب واقف شد که هدف از بکارگیری مهندسی ارزش, ارتقاء خروجی های عملکرد نسبت به ورودی ها,  با داشتن یک نگرش مفهومی به بررسی های مهندسی ارزش در کنار مدیریت پروژه , آنالیز ارزش  و آنالیز پروژه , مدیریت ارزش , برنامه ریزی ارزش به موازات برنامه ریزی پروژه  , مطالعات تحقیقاتی ارزش بر روی عملکردها و نتایج حاصل از  اجرا و پیاده سازی پروژه  می باشد .
افزایش بهره وری به معنای افزایش شاخص ارزش عملکرد  می باشد. شاخص ارزش عملکرد عبارت است از نسبت بهای عملکرد  به هزینه عملکرد  , به نحوی که  افزایش شاخص ارزش عملکرد, موجب افزایش بهره وری در روند تولید نهایی محصول و نحوه اجرای پروژه می شود .
امروزه  و پس از گذشت قریب به نیم قرن از زمان طرح مهندسی ارزش , این ابزار نوین مدیریتی با توجه به  قابلیت های عملیاتی که با رشد و گسترش فراوانی همراه بوده است , مدیران را بر آن داشته است که تا برای افزایش شاخص عملکرد در پروژه ها و کسب حداکثر بهره وری در پیاده سازی پروژه و ایجاد بهترین و بیشترین ارزش  برای محصولات و تولیدات خود , از روش مهندسی ارزش استفاده کنند.
استفاده از مهندسی ارزش در روند و گستره ی یک پروژه معمولاً مدیریت و تیم پروژه را با محدودیت هایی نظیر بکارگیری صحیح استانداردها و قوانین حاکم بر سازمان روبرو کرده است,  اما از آن جهت که طرح ها و پروژه هایی که در سالهای اخیر ایجاد شده, با گستردگی و پیچیدگی فراوانی روبرو می باشد , مديريت پروژه برای  مقابله با کمبود منابع و مقابله با هزینه های اضافی که به پروژه و تولید محصول وارد می شود, ناچار به بکارگیری و استفاده از روش ها و شیوه های نوین مدیریتی شده تا با استفاده از منابعی که در اختیار دارد و نیز استفاده بهینه از نیروی انسانی , کار گروهی و خردجمعي ,  بتواند توزيع اختيارها و مسووليت‌ها را که  هدف اصلی وی در اجرا و پیاده سازی یک طرح است به نحو مطلوب انجام رساند. مهندسی ارزش در حقیقت یک تلاش سازمان یافته است که در چارچوب مدیریت پروژه , ضمن اینکه به تمام اجزای طرح توجه می کند , هیچ بخشی از کار را قطعی و مسلم نمی داند.مدیریت پروژه همواره درصدد است تا با استفاده از مهندسی ارزش زمان کمتری را صرف بهره برداری محصول نهایی پروژه انجام دهد در حالیکه فاکتور اصلی یعنی جلوگیری از افزایش بی مورد هزینه ها و یا کاستن از کیفیت کار از بارز ترین مسائلی است که مورد توجه مدیریت پروژه در هنگام استفاده از مهندسی پروژه است.
مهندسی ارزش, تلاشی سازمان یافته است که با هدف بررسي و تحليل تمام فعاليتهاي يك طرح، )از زمان شكل‌گيري تفكر اوليه تا مرحله طراحي و اجرا و سپس راه اندازي و بهره برداري( انجام مي شود و به عنوان يكي از كارآمدترين و مهم ترين روشهاي اقتصادي در عرصه فعاليتهاي مهندسي، شناخته شده است .
. مهندسي ارزش، مجموعه اي متشكل از چندين روش فني است كه با بازنگري و تحليل اجزاي كار، قادر خواهد بود ، اجراي كامل طرح را با كمترين هزينه و زمان تحقق بخشد. هزينه طرح در اين مقوله نه فقط هزينه هاي طراحي و اجرا بلكه هزينه هاي مالكيت , شامل بهره برداري، تعمير و نگهداري و هزينه هاي مصرف در سراسر دوره عمر مفيد طرح را نيز شامل مي شود. به كارگيري مهندسي ارزش در پروژه هاي اجرايي با توجه به پيچيدگي كارها به ويژه در طرحهاي بزرگ اجرايي، مي تواند به ابزار بي چون و چراي مديريت در كنترل هزينه ها تبديل شود. هدف اين روش، از ميان برداشتن يا اصلاح هر چيزي است كه موجب تحميل هزينه هاي غير ضروري مي شود، بدون آنكه آسيبي به كاركردهاي اصلي و اساسي طرح وارد آيد. مهندسی ارزش , افزایش پیوسته هزینه های اجرایی و توسعه روزافزون فن آوری , حذف آن بخش از هزینه ها را که نقشی در ارتقای کیفیت ندارند و از لحاظ اجرایی غیر ضروری می باشند را ضروری ساخته است.

[Zohreh Gholami]

 روشهاي سنتي كاهش هزينه ها، عموماً از تجربيات گذشته، نگرشها و عاداتي كه جنبه تكرار به خود گرفته است، تبعيت مي كند و اثري از خلاقيت در آنها ديده نمي شود. مهندسي ارزش برعكس، اطلاعات، شناسايي عرصه هاي مشكل دار، پيشنهاد و تدوين روشها و طرحهاي ابتكاري، پرورش انديشه هاي نو و تلفيق همه جانبه ديدگاههايي را كه قرار است توصيه شود، مطرح مي سازد.


جایگاه مهندسی ارزش در ملل مختلف
با توجه به سابقه و پیشینه مهندسی ارزش و با نگاهی به تاریخچه این رشته به وضوح می توان دریافت که استفاده از این رشته و درگیر کردن آن در انجام پروژه های مختلف در کشورهایی نظیر ایالات متحده امریکا , کشورهای اروپایی و نیز کشورهایی نظیر ژاپن و هند که تجربه ی زیادی در این زمینه دارند , باعث صرفه جویی در هزینه های اجرا و پیاده سازی پروژه ها شده است تا  آنجا که طبق گزارشی که در چهاردهمین اجلاس " انجمن مهندسان ارزش " که در سال 1973 ارائه شد, حاکی از آن بود که به ازای هر یک دلار سرمایه گذاری به ازای مهندسی ارزش در مدیریت پروژه ها مبلغی در حدود 53/4 دلار صرفه جویی در هزینه های اجرایی بدست می آید. این آمار نشان از صرفه جویی به میزان 8/1 میلیارد دلار در انتهای سال 1973 در ایالات متحده ارائه می کرد . این صرفه جویی تا سال 1989 به بیش از 3/4 میلیارد دلار افزایش یافت. بازده مهندسی ارزش از سال 1973 تا سال 1995 برای هر یک دلار هزینه سرمایه گذاری شده , مبلغی حدود 15 تا 30 دلار بود.ارائه این آمارها موجب شد تا استفاده از مهندسی ارزش در صنایع مختلف عمومیت پیدا کند و دولت های امریکا و کانادا نیز به عنوان اولین دولت های جهانی استفاده از مهندسی ارزش را در طرح های دولتی اجبار نمودند.تا آنجا که مهندسی ارزش در بین سال های 1996 تا 2000 میلادی در ایالات متحده آمریکا مبلغ   35 میلیارد دلار در دایره عمران صرفه جویی به ارمغان آورد و از 55 میلیارد دلار هزینه اضافی نیز جلوگیری نمود. علاوه بر کشور امریکا , کشورهایی مانند ژاپن , هند و حتی عربستان نیز به این رشته توجه ویژه ای کرده اند تا آنجا که مطابق با تحقیقات به عمل آمده در بین 698 شرکت ژاپنی مشخص شد که حدود 71 درصد از آنها از مهندسی ارزش در تولید محصولات و خدمات خود بهره می برند.این اعداد ارقام تنها گوشه ی  از اهمیت بکارگیری این مسئله مهم را در کشورهای پیشرفته نشان می دهد.
از جمله ویژگی ها و نکات مثبتی که در این رشته خودنمایی می کند مربوط می شود به فراگیر بودن و یا به عبارتی همه گیر بودن این رشته , که می توان آن را در طراحی , اجرا و پیاده سازی فعالیت ها و فرآیندهای مختلف آنهم در بخش ها و  صنایع گوناگون به کار گرفت و استفاده کرد . جدول زیر مؤید میزان بهره گیری از مهنــــــــدسی ارزش در پروژه های مختلف از سویی و میزان صرفه جویی صورت گرفته در پروژه های مختلف در ایالات متحده امریکا  می باشد.

جدول 1-1 : بررسی میزان تاثیرات مهندسی ارزش در پروژه های ایالات متحده
ردیف      رشته                                             نکات قابل توجه       
  1      راه و ترابری        بازگشت سرمايه به میزان 113 دلار به ازای هر دلار سرمايه گذاری به طور میانگین و نيز 845 میلیون دلار صرفه جويی درهزينه در سال 1999
  2     سلامتی             کاهش 24 درصدی هزينه های پروژه های مربوط به سلامتی در يک دوره شش ساله در نیویورک   
  3   ساخت و ساز         صرفه جويی معادل يک ميليارد دلار در سال 2000 در پروزه‌های ساختمانی مربوط به بزرگراه‌ها در ایالات متحده   
  4     صنعت               کاهش هزينه در محدوده ای بين %5 تا %100 در بخشهای مختلف
  5   محیط زیست          در پروژه های زیست محیطی به دليل هزينه های بالا پتانسیل بسیار زیادی در جهت بکارگیری متدلوژی ارزش دارند
  6    خدمات دولتی        بازگشت سرمايه به میزان 20 دلار به ازای هر دلار سرمايه گذاری به طور میانگین   


همچنین بررسی های صورت گرفته گواه این مسئله است که  میزان به کارگیری مهندسی ارزش در صنایع مختلف جهان در چند دهه سال اخیر , با پیشرفت بسیار خوبی روبرو بوده است.

جدول 1-2 : درصد کاربرد مهندسی ارزش در صنایع مختلف جهان
ردیف   درصد كاربرد         رشته
  1     9/79          برق و الكترونيك
2     3/91           حمل و نقل (راهسازي و ترافيك)
3      90             توليد تجهيزات
4     5/84          ماشين‌سازي و توليد خودرو
5     50             صنايع شيميايي
6     39             صنايع ساختماني
7    5/37           صنايع غذايي

با نگاهی به آمارهایی که در بالا ارائه شده است می توان به وضوح دریافت که  در دنياي كنوني با پيچيده تر شدن روزافزون طراحی و اجرای پروژه های مختلف و ایجاد فصــــــل مشترک هاي گسترده تر، تلفيق ميان مهندسي ارزش با مديريت پروژه در امر پروژه ها ضروری و مناسب و بسیار پر اهمیت به نظر مي رسد.
اکنون با بیان روش ها و تکنیک های مهندسی ارزش در تدوین ,  اجرا و مدیریت پروژه ها می پردازیم.


تكنيك هاي مهندسی ارزش
مهندسی ارزش به واسطه اتكا بر كارگروهي، خردجمعي و قابلیت انعطاف برنامه كاري خود,  در كنار بسياري از فزایندهای مديريت پروژه قــابل استفاده بوده و موجب ارتقای نتایج آنها مي شود، از اين رو مورد توجه ویژه است. در اين ابزار سعي مي گردد به مباحث «هزينه »، «زمان» و« نياز» توجه وافري شده و آنها را به يك سطح بهينه نزديك كرد.

شکل 1 : فلسفه ارزش در متدولوژی مهندسی ارزش

[Zohreh Gholami]

تکنيک 1- يورش فکری يا تحرک مغزی 
در اين تکنيک تمامی شرکت کنندگان به ايده يابي محیطی که موکدا" خالي از عوامل بازدارنده است، هدایت مي شوند. بدین ترتیب زنجیره هاي عادت شکسته و ايده هاي خلاق دور از تجارب گذشته بیان مي شوند. چهار قانون اساسی را دکتر اسبورن براي اين تکنيک بیان مي کند.
-   انتقاد ممنوع است، از مخالفت با نظرات باید تا مدتی خودداری شود.
-   چرخش آزاد با استقبال روبرو مي گردد، هر چه ايده ها خارج تر از ذهن و جسورانه تر باشد، بهتر است.
-   کمیت مورد نظر است. هر چه تعداد ايده ها بيشتر، احتمال ظهور ايده هاي مؤثر بيشتر است.
-   ترکيبات ايده ها و اصلاح آنها : هر عضو تیم علاوه بر ايفاي نقش خود در ایجاد ايده هاي خويش، باید پیشنهاد کند که چگونه مي توان ايده هاي ديگران را بهتر کرد يا دو يا چند ايده را ترکیب و به ايده دیگر تبديل نمود.


تكنيك 2- تکنیک دلفی 
اين تكنيك نيز براي تصميم گيري و رسيدن به اتفاق آراء استفاده مي گردد. تکنيک دلفی شامل 5 مرحله است:
-   هر يک از اعضای گروه مستقلا" و مخفیانه عقیده، نظر و يا راه حلي را که  درباره ي موضوع تصمیم گيري دارد، مي نويسد.
-   نظرات كتبي به يک ایستگاه مرکزی ارسال مي گردد و در ایستگاه مرکزی نظرات گردآوری و تکثیر مي شود.
-   براي هر عضو، تمامی نظرات ارایه شده، فرستاده مي شود.
-   هر عضو درباره ي نظرات ديگران اظهار عقیده نموده و هر فکر جدیدی را که احتمالاً در اثر آگاهی از عقاید ديگران در او به وجود آمده باشد، را نوشته و نتیجه را به ایستگاه مرکزی بر مي گرداند.
مراحل قبل آن قدر تکرار مي شود تا اتفاق آرا به دست آید
فلو چارتی که بیان کننده ی نحوه انجام مراحل مختلف   در تکنیک دلفی می باشد به صورت زیر می باشد.

شكل شماره 2- الگوريتم روش تكنيك دلفي

تكنيك 3- تکنيک تجزيه و تحليل ريخت شناسانه
اين تکنیک فنی است که پدپده ي مورد نظر را از نظر ریخت و ساختار کلي ابعاد مختلف موجود درآن مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار مي دهد. بدین منظور در ابتدا باید سطوح و ابعاد مختلف موجود در پديده ي مورد نظرمان را تبيين و تدوین کنیم.
   براي آنکه بتوان ابعاد گوناگون يک موضوع و اجزای متشکله آن را با یکدیگر مقایسه نموده مي توان ابعاد اصلي يک مسأله و اجزاي آنها را بر روي دايره هاي متحدالمرکزي نوشته و با چرخاندن دايره هاي مختلف، ابعاد و اجزاي آنها را با هم  مقایسه کرده و ارتباط آنها را حدس زد.


تكنيك 4- تکنيک گروه اسمي
از کلمه ي «اسمي » بدین دليل استفاده مي شود که در آن افراد مجاز نيستند به صورت لفظی و شفاهي با يکديگر تماس پيدا کنند و گروه به معني  واقعي کلمه فقط اسماً و ظاهراً وجود دارد و شامل 5 مرحله است :
-   اعضاي گروه روبه روي يکديگر و دور يک ميز جمع مي شوند و مسأله يا موضوع تصميم گيري به صورت کتبي به هريک از اعضا داده مي شود و آنها بايد در سکوت مستقلاً و بدون مشورت با يکديگر عقيده و نظرات خود را درباره چگونگي حل مسأله بنويسند.
-   هر يک از اعضاء به نوبت، يک عقيده را به گروه ارائه مي دهد تا زمانيکه تمامي اعضا فرصت ارايه ي عقيده خود را نيافته باشند و تمامي ايده ها مطرح نشده باشد،بحث آغاز نمي گردد.
-   عقايد ثبت شده در گروه به بحث گذارده مي شود تا مفاهيم براي ارزيابی در مرحله بعد روشنتر و کامل تر شوند.
-   هريک از اعضا مستقلاً و مخفيانه عقايد را درجه بندي مي نمايد.
-   تصميم گيري گروه آن تصميمي خواهد بود که در مجموع بيشترين امتياز را آورده باشد.

[Zohreh Gholami]

تكنيك 5- تکنيک صورت تطبيقي اسکمپر يا سوالات ايده برانگيز 
اسکمپر يک لغت متشکل از حروف اول فعلهايي است که در ايده يابي مورد استفاده قرار مي گيرد و وسيله اي که کاربرد و به ياد آوردن آن در وضعيتهاي عملي بسيار موثر است. اين ابزار به طور خلاصه چنين است :
Sabstitute: چه چيزي را مي توان جايگزين کرد ؟ به جاي اين فرد چه کسي ؟ به جاي اين چيز چه چيزي؟ چه ماده ديگري / چه فرايند ديگري؟ چه جاي ديگري؟....
Combine: چه چيزي مي توان با آن ترکيب کرد ؟ واحدها را ترکيب کنيد ؟ ايده ها را ترکيب کنيم ؟ مفاهيم را ترکيب کنيم ؟....
Adopt: وفق دادن ؟ چه چيز ديگري مثل اين است ؟ چه ايده هاي ديگري پيشنهاد مي كنيد ؟ آيا گذشته خبر مشابهي ارايه مي دهد ؟....
Magnify: بزرگ كردن ؟ چه چيزي بيافزايم ؟ زمان بيشتر ؟ تكرار بيشتر ؟‌قوي تر ؟ بلندتر ؟ طولاني تر ؟‌ضخيم تر ؟ ارزش بيشتر ؟ ضرب كردن ؟ درست كردن ؟‌تكثير كردن ؟....
Modify: تغيير دادن، چرخش جديد ؟ تغيير معني،رنگ،‌حركت، صدا، رايحه، شكل، اندام و تغييرات ديگر ؟....
Put to under uses: به كاربرد هاي ديگر داشتن ؟ راه هاي جديد استفاده به صورت عملي ؟ كاربردهاي ديگر اگر تغييراتي داده شود ؟ كاربرد در جاهاي ديگر ؟ دسترسي يافتن به افراد ديگر ؟....
Eliminate: حذف كردن ؟ كوچك كردن ؟ چه چيز را حذف كنيم ؟ چه چيزي را تفريق (كم)كنيم ؟ كوچك تر؟ متراكم كردن؟ پايين تر كردن؟ كوتاه تر؟ سبكتر؟ تكه تكه كردن؟ ساده كردن؟ كوچك تلقي كردن ؟....
Rearrange: تغيير تركيب دادن ؟ اجزا را جابجا كردن ؟ الگوهاي ديگر ؟ نقشه هاي ديگر ؟ توالي ديگر ؟ علت و معلول را جابجا كردن ؟....

شكل 3- اجزاء تكنيك اسکمپر

تكنيك 6- تكنيك FAST ‌
تكنيكFAST يک نقشه راهنمای سيستماتيك براي وظايف مي باشد. اين نمودار يك روش سازمان يافته براي جستجو و بررسي فرايندها يا مجموعه هاي پيچيده فراهم مي نمايد و در يك روش قدم به قدم عملكردهاي مورد نياز و ابزارهاي رسيدن به آنها را تبيين مي كند. نمودار هاي FAST براي هر مجموعه اي از وظايف كه به يكديگر مرتبط باشند به كار مي رود و در حقيقت محدوده كاربرد آن بسيار وسيع مي باشد به طور خلاصه ارايه و معرفي  گرافيكي و ترسيمي عملكردها در نمودار FAST مطرح مي شود. تکنیک FAST  شامل ابزارهایی است که می تواند عملکرد سیستم ها بزرگتر را مورد بررسی قرار دهد. و مکانیزم عملکرد سیستم را به صورت نمایشی و ترسیمی معرفی می کند.


تكنيك 7- الگو برداري از طبيعت
ذهن باقدرت انتخاب خود جريانهاي طبيعت رادر قالب قوانيني مي ريزد و با انگاره هاي انتخاب خود مطابقت مي دهد. در واقع در اين تكنيك الگو ها از طبيعت استخراج شده و با تجزيه و تحليل آنها سعي مي شود تا آنها را به موارد كاربردي تعميم داد.


تكنيك 8- خانه کيفيت
مجموعه اي از ماتريس ها است که در قسمت غربي خانه کيفيت با خواسته ها و نياز هاي مشتري آغاز مي شود. طبقه ي دوم خانه کيفيت تبديل نيازهاي مشتري به مشخصه هاي طراحي است. طبقه ي اصلي اين خانه، ماتريسي است که وابستگي مشخصه هاي طراحي و نياز هاي مشتري را نشان مي دهد. در اتاقک شيرواني، ماتريسي قرار دارد که روابط ميان مشخصه هاي طراحي را بيان مي کند. اين ماتريس در تحليل و سبک وسنگين کردن مشخصه هاي طراحي مفيد است. طبقه ي زيرين مقادير هدف براي مشخصه هاي طراحي را شامل مي شود. قسمت شرقي، مقايسه اي از محصول يا خدمت طراحي را با آنچه رقبا انجام مي دهند، نمايش مي دهد.


تكنيك 9- تکنيک DO IT
اسمِ اين تكنيك از حروف چهار كلمه‌ي انگليسي تشكيل شده است. علت انتخاب اين چهار كلمه اين است كه براي حل مشكل، ابتدا لازم است موضوع يا مسأله را دقيقاً تعريف و مشخص كنيم. سپس ذهن را براي پيدا كردن راه‌حل‌هاي مختلف باز نگه داريم تا بهترين راه پيدا شود. مسأله واضح مطرح مي شود. سؤال مي شود كه چرا اين مشكل به وجود آمده است؟ سعي شده تا مشكل را به مشكلات كوچك‌تر تقسيم شود. سپس اين مشكل در دو كلمه بيان شده و هدف‌ها، معيارها و موانعِ كارتان مشخص مي گردد. در اين مرحله با تمركز بيشتر بر موضوع و درك عميق آن مي‌توان به تعريف درست‌تري از آن رسيد. تعريف دقيق مسأله، به قدري به حل خلاق آن كمك مي‌كند كه گفته مي‌شود نود درصد حل مسأله، خوب فهميدن آن است. از زاويه‌هاي مختلف مسأله ديده مي شود. در مورد مشكلات، از ديگران سؤال شده و از پاسخ‌هايشان براي توليد ايده‌هاي جديد استفاده مي گردد. ايده‌ها را هر چند خنده‌دار ليست مي شود. ايده‌هاي جديد با هم تركيب شده و در دسته‌هاي مختلف گروه‌بندي مي گردد. ايده‌ها نبايد ارزيابي شود. يعني هر چيزي به نظر فردي رسيد، مي تواند يك ايده باشد. تشويق در ايده دادن و ليست كردن آن‌ها، در توليد انبوهي ايده بسيار مؤثر خواهد بود. از بين ايده‌ها بهترين انتخاب مي شود. به هدف و معيارها توجه مي شود. بر اساس ايده‌هاي جمع شده، تجزيه و تحليل صورت مي گيرد. نقاط ضعف هر ايده پيدا شده و در مورد اين مطلب فكر مي شود كه چگونه مي‌توان آن‌ها را به نقطه‌ي قوت تبديل كرد. بايد در مورد نقاط مثبت اغراق شود. ايده بايد به راه‌حل عملي تبديل شده و پس از ارزيابي و انتخاب بهترين ايده، به عملي كردن ايده اقدام مي گردد. اين مرحله‌اي است كه فكر و ذهنيت مي‌خواهد به يك چيز جدي تبديل شود. يك ايده‌ي خوب اگر بد اجرا شود نه تنها سودي ندارد، بلكه گاهي موجب زيان‌هاي جبران ناپذير مي‌شود


تكنيك 10- تكنيك توهمِ خلاق 
خيلي وقت‌ها آن‌چه ما فكر مي‌كنيم واقعيت است، واقعيت نيست. واقعيت‌ها با پنج حس انسان درك مي‌شوند. فرض بر اين است كه حواس پنج‌گانه گزارش دقيق و درستي از محيط اطراف به انسان مي‌دهند. آيا واقعاً همين‌طور است؟ چيزهايي كه چشم شما مي‌بيند و طوري كه مغزتان آن را تفسير مي‌كند باعث اين خطا يا توهم مي‌شود. چشم مي‌بيند، اما وظيفه‌ي ذهن چيز ديگري است. كار ذهن مرتب كردن، دسته‌بندي و قابل فهم كردن جرقه‌هايي است كه پس از ديدن، مغز آن را ايجاد مي‌كند. بنابراين تصاويري كه در ذهن شما است، كپي مستقيم اشياء نيست، بلكه كدهاي خلاصه‌اي است كه از طريق شبكه‌ي عصبي به مغز مي‌رسند. همه‌ي افراد در همه‌ي مواقع , درك  يكساني از يک موضوع ندارند و ارتباط ادراكي چشم و مغز هميشه منجر به دركي منسجم از واقعيت نمي‌شود. حتي گاهي اين دو با هم تضاد هستند..از طرفي تجربيات قبلي در موضوع رؤيت شده بسيار تأثيرگذار است. در واقع بيشتر اوقات، تمايلات، انتظارات و تجربيات قبلي باعث مي‌شود ما آن‌چه را مايليم ببينيم، نه آن‌چه را كه واقعاً در خارج وجود دارد.


تكنيك 11- تکنيک ارتباط اجباري
در اين تکنيک با قرار دادن دو شي متفاوت در کنار يکديگر و سعي در برقراري ارتباط بين آنها به سيال سازي ذهن کمک ميشود و از اين مسير باعث ايجاد نظرهاي خلاقانه و در نهايت باعث ايجاد محصولات جديد و يا اضافه کردن مشخصه هاي جديد به محصولات قديمي مي گردد.
حال که به صورت موجز با متد ها و کارکرد های اصلی آن را مورد بررسی قرار دایم سعی داریم تا به بررسی جایگاه مهندسی ارزش در مدیریت و کنترل پروژه های فناوری اطلاعات بپردازیم.

[Zohreh Gholami]

جايگاه مهندسي ارزش در مديريت پروژه
برای اینکه بتوانیم تاثیر مهندسی ارزش را در مدیریت پروژه بررسی کنیم می بایست ابتدا به صورت جزء به جزء و مرحله به مرحله به بیان سیر تکاملی پیاده سازی پروژه بپردازیم , اما به دلیل حجم وسیع و گسترده ای که دارا می باشد ,  به معرفی کوتاهی از گروه های فرآیندی که  در بر گیرنده مجموعه فرآیندهای مدیریتی می باشد می پردازیم.
مجموعه فرآیندهای مدیریت پروژه می تواند در 5 گروه فرآیندی سازماندهی گردد که در هر یک از آنها , یک یا تعداد بیشتری فرآیند وجود دارد, که به ترتیب عبارتند از:

•   فرآیندهای آغازین (Initiating Processes): این فرآیندها به اجرای پروژه رسمیت بخشیده و مجوز آن را صادر می نماید.
•   فرآیندهای برنامه ریزی(Planning Processes): به تعریف و پالایش اهداف , همچنین انتخاب بهترین شیوه عملکرد از میان سایر روش ها در جهت دستیابی به اهدافی که پروژه مورد نظر , متعهد به رسیدن آنهاست می پردازد.
•   فرآیندهای اجرایی(Executive Processes): به هماهنگ سازی افراد و منابع دیگر جهت اجرای برنامه می پردازند.
•   فرآیندهای کنترلی(Controlling Processes): رسیدن به اهداف پروژه را به واسطه نظارت و ارزیابی منظم فرآیندها , تضمین می نماید. نظارت قاعده مند فرآیندها با هدف مشخص نمودن انحرافات از برنامه , به اجرای اقدامات اصلاحی در صورت لزوم می پردازد.
•   فرآیندهای اختتامی(Closing Processes): به پذیرش پروژه یا فاز اجرا شده , رسمیت بخشیده و آنرا به سوی یک نقطه پایانی منظم و معین هدایت می نماید.

شکل 4- هم پو شانی گروه های فرآیندی در فازهای مختلف پروژه

در این قسمت سعی می شود تا به بررسی  ساختار فرآیندهای مدیریت پروژه از نظر " پی ام باک "    و جایگاه مهندسی ارزش در مدیریت پروژه به ویژه  پروژه های فناوری اطلاعات  بپردازیم .


الف) فاز شروع پروژه:
این فاز شامل تعریف و سازماندهی پروژه و تهیه طرح توجیهی برای انجام پروژه می باشد. در این فاز بررسی های لازم انجام می پذیرد . بررسی هایی که بر نحوه ی چگونگی انجام پروژه بسیار موثر می باشد.در این مرحله می بایست که بررسی های لازم در مورد بازار , بررسی های فنی و بررسی های مالی صورت پذیرد تا بتوان بر مبنای نیازها و خواسته های پروژه  و تلفیق آن با محدودیت های به وجود آمده , بهترین تصمیم و بهترین برنامه ریزی انجام شود.

بررسی بازار:
در این قسمت نیاز مشتری و نوع بازار بررسی می شود. در پروژه های فناوری اطلاعات صرفاً بررسی ها محدود به مشتریان نمی شود , بلکه در بررسی هایی که صورت می پذیرد معیار اصلی افراد ذی نفع در پروژه می باشد. از جمله افراد ذی نفع در یک پروژه فناوری اطلاعات  می توان مواردی همچون :
•   مدیریت
•   مدیر پروژه
•   تیم پروژه
•   حامی پروژه
•   مشتریان
•   کاربران نهایی
•   جامعه
اشاره نمود.اما معروف ترین آن جامعه هدف است.در پروژه های فناوری اطلاعات باید به دقت بر روی جامعه هدف تمرکز نمود و با جمع آوری نمونه هایی از بخش های جامعه هدف که تحت تاثیر پروژه قرار دارند  , نیازها و خواسته های آنها , سطح فرهنگ جامعه هدف , سطح سواد جامعه , میزان دسترسی جامعه هدف به بسترهای مورد نیاز برای بهره گیری از نتایج پروژه و ... را شناسایی کرده , تا بررسی های لازم در ارتباط با بهبود عملکرد سیستم انجام گیرد.]6[ .مسئله بعدی که در بررسی ها باید بدان توجه ویژه نمود نوع بازار است.در بررسی بازار می بایست اطلاعاتی در مورد لیست ابزارها و وسایل مورد نیاز برای پیاده سازی پروژه , کمپانی ها و سازمان هایی که ارائه دهنده ی خدمات هستند , چگونگی عرضه و یا دریافت خدمات و کالا ها اعم از وسایل داخلی و یا وارداتی , و یا نحوه ی ارائه خدمات و محصولات به جامعه هدف , می باشد. همچنین از جمله بررسی های دیگری که می بایست در بررسی بازار بدان توجه کرد , بررسی نقاط ضعف و قوت بازار , فرصت ها و شانس , ریسک های موجود و در نهایت مشکلات ناشی از ارائه خدمات به جامعه هدف می باشد. در این قسمت 2 مبحث خاص جلوه گری خاصی از خود بروز می دهد که می بایست به صورت دقیق و به طور ویژه آنها را در ابتدای پروژه بررسی نمود تا در خلال انجام پروژه یک دید روشن از ادامه ی کار وجود داشته باشد. یکی از این موارد توجه به حامیان پروژه و سیاست های اتخاذ شده از سوی این گروه می باشد. سطوح سازمانی , علایق شخصی , ضریب نفوذ حامیان پروژه در مراحل مختلف کار و میزان حمایتی که افراد رده بالای چارت سازمانی از حامیان پروژه می کنند , می بایست به دقت مورد بررسی قرار گیرد.خصوصیت دومی که در پروژه ها صورت می پذیرد عبارت است از میران آشنایی گروه پروژه به ویژه مدیریت پروژه و حامیان طرح از پروژه هایی که در حال پیاده سازی می باشند و به صورت رقابتی , هر یک به دنبال جذب یک جامعه هدف مشترک می باشند. بررسی تهدید ها و محدودیت هایی که بخش های دولتی و یا صنایع مختلف در پیاده سازی پروژه فراهم می کنند از دیگر محدودیت هایی است که توجه به آن و تعیین راهبرد منطقی و عملی می تواند به هرچه بهتر انجام شدنِِ پروژه و کسب تصمیمات بهینه کمک زیادی کند.

[Zohreh Gholami]

   اعضا                                                        دلايل پيشنهاد
رهبر گروه                                          اشراف به مسائل مطرح در جلسات, حمايت از تصميمات اتخاذ شده
يک يا چند مشتري برگزیده از جامعه هدف          بررسي مشخصات، کاربردها، قيمت محصول از ديدگاه مشتري، تعداد بسته به اهميت مشتري
بخش خريد                                         1)بررسي ليست ابزارها , وسایل
                                                   2)برسی کمپانی های تولید کننده و نمایندگی های فروش
بخش بازرگاني و فروش و ارائه خدمات            بررسي سهم قابل حصول در بازار
مهندس ارزش                                     آموزش و اجراي تکنيک پيشنهاد شده در اين مرحله

ترکیب پیشنهادی تیم مهندسی ارزش در بررسی بازار و جامعه هدف


در این قسمت تکنیک پیشنهادی , تکنیک تجزیه و تحلیل ریخت شناسانه است. از جمله دلایل انتخاب این تکنیک در این مرحله , بررسی محصول از لحاظ ساختار کلی و ابعاد مختلف موجود در آن می باشد و همانا محدوده بررسی ابعاد گوناگون تکنولوژی , ظرفیت پردازش , کاربرد , تعداد تراکنش , ضرایب امنیتی , حجم عملیات , فضای مورد نیاز برای ایجاد و برقراری ارتباطات میان سرور و کلاینت    , اندازه , وزن , ابعاد مختلف محصول مورد نظر از طرفی و چگونگی وضعیت مشتریان بالقوه محصولات تولید ی و نتایج حاصله از پروژه  از قبیل شخصیت, روحیه , درآمد , میزان سن جامعه هدف , جنسیت  , سطح سواد و میزان تحصیلات , از سوی دیگر از ابعاد مختلف بررسی بازار محصول و نتایج مد نظر پروژه می باشد. با بهره گیری از این تکنیک جواب بهتر و مناسب تری را می توان در ارتباط با موضوع مد نظر کسب نمود. با جمع آوری کلیه اطلاعات با استفاده از این شیوه این امکان وجود خواهد داشت تا در هر بعد به اندیشه پرداخت و با شیوه های جدید با حضور متخصصان در این تیم برای تحقق هدف نائل شد و به نتایج بدیع در ارتباط با بازاریابی , ارتباط بین ابعاد مختلف تکنولوژی و وضعیت مشتریان از نظر ریخت و ساختار کلی و ابعاد مختلف موجود در آن تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
از دیگر تکنیک هایی که می توان در این مرحله از آن سود جست تکنیک دلفی است که امروزه بسیاری از مدیران پروژه های فناوری اطلاعات برای کسب نظرات افراد مختلف و با عناوین متفاوت از آن سود می برند. البته نا گفته نماند که  از این تکنیک بیشتر مواقع در مدیریت ریسک  استفاده می شود. اما امروزه در برخی پروژه ها برای جمع آوری اطلاعات از این روش استفاده می شود. به نحوی که شرکت کنندگان آزادند که پیشنهادات  ,نظرات و نیازهای خود را درباره فناوری بیان نمایند. آنگاه تمامی نظرات بررسی شده و با همه شرکت کنندگان به اشتراک گذاشته می شود و آنها می توانند به این نظرات بر اساس نظر و تجربه خود موافقت کنند و یا عدم موافقت خود را ابراز کنند.  در این روش بعد از چند دور بررسی نتیجه نهایی درباره نیازمندی ها حاصل خواهد شد.
علاوه بر تکنیک های ارائه شده در بالا , دو تکنیک دیگر نیز در این مرحله می توان پیشنهاد داد. الگوبرداری از طبیعت , تکنیکی است که با ارائه ایده و پیشنهادات جدید می تواند به تولید  محصولات جدید و یا ایجاد نمودن قسمت های جدید به نتایج اولیه پروژه , در موفقیت پروژه نقش عمده ای ایفا کند.
تکنیک دیگری که می توان از آن در ارائه نتایج بهتر بهره گرفت , تکنیک ارتباط اجباری است که با پیوند دادن مسائل متفاوت و جدید , در ایجاد ترکیبی جدید بین دو یا چند تکنولوژی متفاوت و ارائه یک ایده جدیدتر و محصول بهینه تر , شرایط بهتری را برای جامعه هدف خود فراهم آورد.


بررسی فنی
در بررسی فنی نوع وسایل  , ابزار  , عملکرد   و عملیات مورد بررسی قرار می گیرد. در بررسی فنی نتایج و محصولات تولیدی یک پروژه , مشخصات فنی محصول , استانداردهای لازم برای آن محصول , نرم افزارهای مورد نیاز و ویژگی های فنی نرم افزارها , نوع شبکه ی ارتباطی مورد نیاز  , نحوه توسعه  نرم افزارها بر روی شبکه , بررسی فنی خصوصیات سیستم عامل ها و سازگاری آنها برای ست آپ   کردن برنامه ها, نحوه ی دسترسی کاربران به تکنولوژی , میزان دسترسی کاربران به محصول از لحاظ فنی ,  بررسی متدولوژی و یا  انواع متدولوژی ها ی انتخاب شده در فرآیندهای مختلف در اجرای پروژه , بررسی فنی کمپانی های تولید کننده و یا خدمات ارائه شده از سوی کمپانی ها و نماینده های فروش , تجهیزات مورد نیاز و همچنین تجهیزات جانبی مورد احتیاج , بررسی فنی نیروی انسانی  و بررسی چارت سازمانی از لحاظ فنی مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد.



اعضاء                                         دلايل پيشنهاد
رهبر گروه                     اشراف به مسائل مطرح در جلسات, حمايت از تصميمات اتخاذ شده
بخش فنی                      1)بررسي مشخصات فنی محصول و استانداردهای لازم
                               2) بررسی تجهیزات مورد نیاز
بخش توليد و فنی              بررسي انواع متدلوژيها و متدلوژی انتخاب شده در فرآیند توليد
بخش خريد                    1)بررسي کمپانی های تولید کننده
                              2)بررسی فروشندگان و عرضه کنندگان وسایل
                              3)بررسی تضمین کنندگان و ضمانت های اجرایی  از سوی نمایندگی های فروش 
بخش اداري سازمان           1)بررسي متخصصان و پيمانکاران مورد احتياج
( درگیر با پروژه )          2) برآورد نيروي انساني
                              3) تهیه چارت سازماني
مهندس ارزش                 آموزش و اجراي تکنيک پيشنهاد شده در اين مرحله

تركيب پيشنهادي تيم مهندسي ارزش در بررسي فني


تکنیکی که در این مرحله قابل پیشنهاد است تکنیک گروه اسمی است. زیرا در این مرحله اعضا به صورت شفاهی با یکدیگر تماس ندارند و با صراحت و قاطعیت هر چه بیشتر می توانند نظرات خود را بیان کنند و در ارتباط با مسائل فنی نظرات خود را مطرح کنند. از سوی دیگر , هنگامیکه نظرات نوشته می شوند بیشتر جلب توجه میکنند و این امکان بیشتر برای مخاطبان وجود دارد که برای مسئله تمرکز کنند و دلایل خود را مبنی بر موافقت یا مخالفت با مسائل مطرح شده ابراز کنند , و در نهایت این امکان برای گروه تصمیم گیری به وجود خواهد آمد تا با پایان جلسه با مجموعه ای از ایده های درجه بندی شده  و نظرات گوناگون روبرو باشند که هر یک می تواند در پیشرفت کار موثر باشد.


بررسی مالی
در بررسی مالی طرح به جنبه های مختلف مالی نظیر سودآوری , سرمایه گذاری , هزینه و درآمد مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در بررسی های مالی تعیین هزینه های بهره برداری سالیانه , سرمایه در گردش , کل سرمایه گذاری طرح, تامین منابع , میزان سرمایه گذاری ثابت ارزی و ریالی , میزان تسهیلات و تعیین آورده ی سهانداران مطرح و مورد بررسی قرار می گیرد. در این مرحله استفاده از مهندسی ارزش به دلیل محاسباتی که بر اساس خروجی های مراحل قبل انجام می گیرد , توصیه نمی شود.
ب ) فاز برنامه ریزی
در این مرحله , یک برنامه جامع از کل پروژه تدوین و ترسیم می شود. در فاز برنامه ریزی پروژه  مسائلی همچون , تعریف محدوده پروژه , تعریف فعالیت های پروژه , تعیین توالی فعالیت ها ,مدت زمان فعالیت ها صورت می پذیرد , و به دلیل ماهیت سیستماتیک که در تکنیک FAST وجود دارد این تکنیک می تواند نتایج بهینه تری را برای فاز برنامه ریزی پروژه فراهم کند. با استفاده از نمودار FAST می توان عملکردهای یک سیستم , ارتباطات علت و معلولی , ارتباطاتی که برای اجرا نیاز به تقدم و تاخر زمانی دیگر فعالیت ها دارند , و در راستای عملکرد سیستم می باشند و  مبنای مکانیزم عملیات های دیگر در پروژه می باشند را به تصویر کشید و بیان کرد.
در فاز برنامه ریزی عملیات دیگری همچون تخمین هزینه ها و طراحی و تصویب بودجه برای مراحل مختلف کاری در پروژه صورت می پذیرد , که می توان از تکنیک یورش فکری به همراه تکنیک اسکمپر به صورت تلفیقی و یا سئوالات ایده برانگیز استفاده کرد.در این تکنیک با تعریف موضوع , و با حذف نظارت بر روند افکار موجب شکسته شدن زنجیره های عادت می شود و باعث پدید آمدن نظرات گسترده می شود.

[Zohreh Gholami]

ج) فاز اجرایی
در فاز اجرایی تمام منابع مورد نیاز که از سوی کمیته های تحقیقاتی پروژه پیش بینی شده است و برای آغاز و اجرای پروژه مورد نیاز است گردآوری می شود و طبق برنامه ریزی صورت گرفته ,  وظایف تعیین شده انجام می پذیرد .
در این مرحله , به دلیل اجرای فعالیت ها , به واسطه ی تخصیص منابع و یا نیروی انسانی که در مراحل قبل صورت گرفته , وظایف و فعالیت ها به صورت برنامه ی از پیش تعیین شده انجام می شود و ارائه تکنیک خاصی در این مرحله توصیه نمی شود.


د) فاز کنترل
کنترل و بررسی مسائل مختلف در فازهای مختلف از جمله مسائلی است که از همان ابتدای شروع پروژه می بایست به عنوان یکی از پارامترهای کلیدی در روند اجرای پروژه مد نظر قرار گرفته شده و اجرا شود , تا بتوان میزان پیشرفت کار و انحراف پروژه از معیارهای تعیین شده را سنجید و اقدامات اصلاحی را برای آنها انجام داد. به همین دلیل برای کنترل فرآیندهای مختلف در اجرای پروژه پیشنهاد می شود از تکنیک دلفی استفاده شود.زیرا در این تکنیک به دلیل اینکه به صورت نا محسوس مطالب ارائه می شوند افراد می توانند بدون خجالت و یا رودربایستی از یک فرد و یا گروهی خاص , به ارائه گزارشات بپردازند  .از دیگر دلایل می توان به وجود یک مرکز کنترل اشاره نمود که موجب می شود تا تمام مسائل مطرح شده در یک مرکز خاص جمع آوری شود و رسیدگی به گزارشات و بررسی انحرافات , میزان پیشرفت کار و دسترسی به هدف از طریق این مرکز صورت پذیرد.


م ) فاز اختتامیه
در این فاز که به عنوان فرآیند نهایی پروژه می باشد , پروژه مراحل تکمیلی و پایانی خود را می گذراند .در این مرحله به بررسی تولیدات پروژه و ارزیابی محصولات نهایی , مستند سازی پروژه , برآورد عملکرد اعضای گروه پروژه , اعلان پیروزی یا شکست در انجام پروژه پرداخته می شود.]6[ در این فاز , از جمله راه حل های پیشنهادی می توان به تلفیق دو تکنیک دلفی و اسکمپر اشاره نمود. با استفاده از این دو تکنیک می توان ویژگی های بارز در پروژه را به صورت نقاط روشن مشخص نمود و به بررسی دلایل شکست و یا حتی پیروزی پرداخت , به نحوی که با استفاده از ان می توان به صورت موجز و دقیق به عیب یابی پروژه پرداخته و همین امر موجب می شود تا در صورت امکان به تصحیح خطاهای موجود در آن پروژه پرداخته و یا از تکرار آنها در پروژه های بعدی جلوگیری شود.


نتیجه گیری:
با توجه به مباحث مطرح شده می توان به وضوح به ریسک بالایی که در اجرای پروژه های فناوری اطلاعات  در سطوح ملی و سازمانی وجود دارد ,  پی برد. مدیران پروژه های فناوری اطلاعات با  مشاهده ی ریسک های متفاوتی که در اجرای پروژه های مختلف IT وجود دارد , سعی دارند تا با به حداقل رساندن خطاها , به بیشترین بهره وری دست یابند و از این طریق موجبات کاهش هزینه های اجرایی و افزایش سود و بهره وری  در سازمان ها را فراهم کنند , تا از این طریق بتوانند کیفیت فرآیندهای سازمانی را افزایش دهند و به حد مطلوب ارتقاء دهند , اما به دلیل رشد و توسعه بسیار سریعی که فناوری های نوین امروزی با آن روبرو شده است از سویی , و وجود کمپانی های مختلف با محصولاتی  متفاوت از نظر هزینه , کارکرد , پشتیبانی عملکرد و ... از سوی دیگر موجب شده است تا انجام هرگونه پروژه ای در این زمینه با مشکلاتی همراه شود و تیم مدیریت پروژه را با مشکلاتی از قبیل تصمیم گیری در انتخاب تکنولوژی , نوع وسایل انتخابی , نحوه ی انجام تراکنش های الکترونیکی و ... مواجه سازد و از این طریق موجب شوند تا مدیریت پروژه در نیل به اهداف والایشان با مشکلاتی مواجه شوند و نتوانند کیفیت مطلوب درخواستی را فراهم آورند  و یا حتی گاهی  از رسیدن به آنها باز بمانند . بنابراین در مهندسی ارزش سعی بر این است تا بر اساس تکنیک های پیشنهادی , همواره به  تجزیه و تحلیل هرگونه مشکل احتمالی به صورت منطقی و با استفاده بهینه از خرد جمعی و نیروهای متخصص , بهترین تصمیمات گرفته شود و از این طریق به کاهش هرچه بیشتر ریسک های احتمالی در پروژه ها کمک شود. تا پروژه بتواند تحت هر شرایطی ,  بهترین عملکرد را از خود بروز دهد و در جهت نیل اهداف تبیین شده در ابتدای پروژه برآید.