آزادی به چه معناست؟واژهٔ آزادی به مفهوم مختلطی اشاره دارد که شامل مفاهیم پایهای خودمختاری، حکومت بر خود و استقلال از یک سو، و توانایی کلی در انجام کارها، داشتن انتخابهای مختلف و توانایی کسب هدفها از سوی دیگر میباشد. داشتن انتخابهای مختلف در مورد انجام یک کار (
optionality) به این معنی است که اگر شخص بخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را از انجام آن باز دارد و اگر نخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را مجبور به انجام آن کند. حد بالای این قابلیت انتخاب این است که حتی عوامل درونی روانی نیز مانعی در انجام انتخاب ایجاد نکنند. میزان وجود این قابلیت انتخاب شخصی لزوماً ربط مستقیمی به خود مختاری حکومتی یک جامعه ندارد.
تعریف آزادیآزادی امکان عملی کردن تصمیمهایی است که فرد یا جامعه به میل یا ارادهٔ خود میگیرد. اگر انسان بتواند همهٔ تصمیمهایی را که میگیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون انسانها به طور اجتماعی زندگی میکنند، نمیتوانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع میانجامد. به همین سبب است که هر جامعهای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادیهای افراد آن جامعه میشود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادیها به وجود میآورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادیهای مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آنها را در جامعهٔ جهانی معین و مشخص میکنند. تلاشها و مبارزههای انسان در طول تاریخ زندگانی او همواره برای بدست آوردن آزادی مشروع و قید و بند زدن به آزادی مطلق فرمانروایان ستمگر و زورمندان بوده است.
جوامعی که توانستهاند بر حاکمان خودکامه پیروز شود و حکومتهای فردی و استبدادی را براندازد، از آزادیهای فردی و اجتماعی زیادی برخوردار شده است. قانون اساسی هر جامعه، اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق کودک یا پیماننامه حقوق کودک نمونههایی از نتیجهٔ هزاران تلاش بسیاری از انسانها هستند که در راه بدست آوردن آزادیهای فردی و اجتماعی از آسایش و مال و جان خود گذشتهاند.
امروزه با اینکه اصول آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعههای کنونی جهان معین شدهاند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادیها که بر قانونها و اعلامیهها نقش یافتهاند در نظامها و حکومتهای سیاسی گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند. شکلهای تازهٔ استعمار و وابستگیهای سیاسی و اقتصادی و نطامی و فرهنگی بعضی از کشورها به قدرتهای بزرگ سبب محدود شدن و حتی از میان رفتن آزادیهای فردی و اجتماعی در بعضی از کشورها شده است.
آیزایا برلین برای آزادی حدود ۲۰۰ تعریف را ادعا میکند. همین امر سبب شده است که تعریف دقیفی از آزادی ارائه نشود و به تبیین مصادیق آن اکتفا شود. با این همه میتوان برای آزادی دو شاخصه مهم در نظر گرفت. یکی فقدان مانع که این شاخصه در تعریف لغوی آزادی نیز نهفته است (در زبانهای فارسی، انکلیسی و عربی) و دیگری امکان بروز و انجام خواست مورد نظر. برای فهم بهتر این مطلب میتوان به پرندهای در قفس اشاره کرد که پرنده را فاقد آزادی میدانیم چون دارای مانع است اما اگر پرنده از قفس آزاد باشد اما مجال پرواز نداشته باشد (مثلا پرهایش بریده باشد یا به خاطر ضعف امکان پرواز نداشته باشد) باز هم وی آزاد تلقی نمیشود. توجه به دو شاخصه فوق برای تعریف آزادی ضروری است.
انواع آزادیواژه آزادی به خودی خود واژه بزرگی است و با عبارتهایی همچون آزادیهای اجتماعی و حقوق بشر آمیخته شدهاست. «آزادی» واژهای تعریف شدهاست و دولت به عنوان نماینده مردم وظیفه حفظ و نگهداری «آزادیها» را بر عهده دارد.آزادی یعنی آزادی عمل و اعتقادات انسان مانند دین و مذهب بدون سرکوب شدن با زور و خشونت دولت و سیاستمداران باشد.
برخی از آزادیهای شناختهشده به شرح زیرند:آزادی مذهب (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8881.msg12988.html#msg12988)
آزادی پوشش
آزادی اقتصادی (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8881.msg12991.html#msg12991)
آزادی تجمعهای صلحآمیز
آزادی رایدادن و انتخابات آزاد و دمکراتیک
آزادیهای اجتماعی
آزادی جنسی (از جمله آزادی در عشق به همجنس)
آزادی سیاسی (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8881.msg12992.html#msg12992)
آزادی آکادمیک
آزادیهای قومی و ملیتی
آزادیهای مدنی
آزادی بیان (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8881.msg12993.html#msg12993)
آزادی پسازبیان (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8881.msg12995.html#msg12995)
آزادی رسانه و مطبوعات (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8881.msg12996.html#msg12996)
آزادی انتقاد کردن از قدرت
آزادی اعتراض کردن
آزادی مقاومت (از جمله در برابر اشغال نظامی، استعمار و امپریالیسم)
آزادی در تولید هنر
آزادی وصیت (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8881.msg12997.html#msg12997)آزادی در اسلامسید محمد جواد غروی در کتاب مبانی حقوق در اسلام چنین می نویسد که آزادی مطلوب اسلام اینست که بشر بتواند در سایه ی آن به حقوق طبیعی خود دست یابد بنابراین دانشمندان و عالمان باید با قلم و بیان خود امت را آگاه سازند و منافع مادی و معنوی وی را به او بشناسانند تا در نتیجه عدالت و احسان و تعاون بر نیکی و تقوی بر روابط بین مردم حاکم شود و به موازات آن استبداد و خودکامگی از بین برود. همچنین آزادی قلم و بیان به منظور افشاء حقایق و انتقاد از مفاسد است تا از فساد حکومت و جامعه به هر شکل که باشد جلوگیری شود. حفظ حقوق خلق و تامین و مصالح جامعه و قلع ماده ی ظلم و جنایت و خیانت، تحقق بخش ترقی و استکمال ملت است و این عین آزادی است.
آزادی در ادبیاتفرخی یزدی، دو غزل با ردیف آزادی دارد.
مطلع غزل اول چنین است:
قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روحبخش جهان است، نام آزادی
همچنین غزل دوم با این مطلع آغاز میشود:
آنزمان که بنِهادم، سر به پای آزادی دست خود زجان شستم، از برای آزادی
آزادی ادیان (آزادی مذهب)آزادی ادیان عبارت است از آزادی یک فرد یا گروه برای ابراز کردن، عمل، رعایت و پرستش دین و باورهای خود در خلوت یا در سطح اجتماع است. همچنین این آزادی شامل قدرت تغییر دین خود و یا اختیار داشتن در پیروی نکردن هیچ آیینی نیز هست. آزادی ادیان توسط بسیاری از دولتها و افراد به عنوان یکی از حقوق بشر بنیادی شناخته میشود.
(http://www.meta4u.com/forum/index.php?action=dlattach;topic=8881.0;attach=7638;image)
اعلامیه حقوق بشر و شهروند آزادی ادیان را تا زمانی که باعت
اختلال نظم جامعه و خسارت به آن نشود ضمانت میکند.
در کشورهایی که دارای دین رسمی هستند آزادی ادیان به این معنی است که دولت به پیروان ادیان دیگر اجازه میدهد تا دین خود را دنبال کنند و آنان را اذیت نمیکند. بسیاری از محققین، هند را به عنوان بهترین نمونه کنونی آزادی ادیان معرفی میکنند. آزادی انجام اعمال دینی، ترویج و سخنرانی همهٔ مذاهب از حقوق اساسی نوشته شده در قانون اساسی هند میباشد. امروزه، نگرانیهایی راجع به آزار و اذیت اقلیتهای دینی در بسیاری از کشور ها، از جمله کشورهای اسلامی، کمونیستی، و حتی بعضی از کشورهای اروپایی (مانند ممنوعیت داشتن نشانگرهای دینی همچون حجاب اسلامی) ابراز میشود. بند ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی بر این نکته تاکید میکند که سلب کردن حق انسانها برای انجام اعمال دینی خود، بی عدالتی محسوب میشود.
در ایراندر ایران علاوه بر دین اسلام، ادیان مسیحیت، یهودیت و زرتشتی به رسمیت شناخته شدهاند. ولی بهائیستیزی جریان دارد.
آزادی اقتصادیشاخص آزادی اقتصادآزادی اقتصاد یکی از اصول مهم در ارزیابی توسعه یافتگی اقتصاد کشورهاست. درجه آزادی اقتصاد کشورها بر اساس ۵ شاخص تعیین میگردد.
نحوه درجه بندی شاخص آزادی اقتصاد۱- مؤسسه فریزر در گزارش آزادی اقتصاد به نظر میآید مؤسسه فریزر مستند تر باشد؛ زیرا چند اقتصاددان برند نوبل اقتصاد بر آن نظارت میکنند. گزارش سال ۲۰۰۸ آزادی اقتصاد مؤسسه فریزر ۱۴۱ کشور دنیا را بر اساس اطلاعات سال ۲۰۰۶ رده بندی کردهاست. این مؤسسه در سال ۱۹۷۵ گزارش خود بر اساس آزادی اقتصاد را منتشر کرد.
شاخص آزادی اقتصاد فریزر شاخصی است موزون متشکل از ۵ شاخص:۱- حجم و اندازه دولت
مصرف دولت به عنوان درصد GDB
حجم یارانهها
سرمایه گذاری دولت
نرخهای مالیات بر درآمد و حقوق
۲- ساختار قانونی امنیت حقوق مالکیت
استقلال از دستگاه قضایی
حمایت از مالکیت معنوی
دخالت نظامی
یکپارچگی دستگاه قضایی
۳- دسترسی به نقدینگی سالم
رشد نقدینگی
آزادی مالکیت ارزهای خارجی
نرخ تورم فعلی
تغییر تورم در پنج سال اخیر
۴- آزادی تجارت خارجی
مالیات و تعرفههای گمرکی
موانع تجاری قانونی
تفاوت نرخ ارز رسمی و بازار سیاه
کنترل بازار سرمایه
حجم بخش تجارت
۵- قوانین مالی، بازار کار و تجارت
میزان مشارکت بانکهای خصوصی و خارجی
محدودیت نرخ سود بانکی
سهم سپردهها در بانکهای خصوصی
محدودیت در قوانین دستمزد و اخراج نیرو
سهم اشتغال زایی دولت
۲- مؤسسه هریتیج شاخص اقتصادی هریتیج از حدود ۵۰ متغیر مستقل اقتصادی که در ۱۰ شاخص دسته بندی شدهاند محاسبه و ارئه میشود.
رده بندی آزادی اقتصاد بر اساس گزارش هرتریج (انتشار توسط نشریه وال استریت) ۲۰۰۸رده بندی جهانی آزادی اقتصاد-۱۵ رتبه بالا و پایین
(http://www.meta4u.com/forum/index.php?action=dlattach;topic=8881.0;attach=7641;image)
آزادی سیاسی
آزادیهای سیاسی، این آزادیها به مردم یک جامعه اجازه میدهند تا نوع حکومت دلخواه و نمایندگان خود را برای شرکت در مجلس یا مجالس قانون گذاری آزادانه انتخاب کنند. آزادیهای سیاسی سبب میشوند که مردم بتوانند آزادانه از سیاستهای دولت انتقاد کنند، انجمنها، سازمانها و احزاب سیاسی تشکیل دهند یا به آنها بپیوندند. به یاری این آزادیها ست که همهٔ مردم یک جامعه میتوانند در حکومت مشارکت داشته باشند.
آزادی بیانآزادی بیان - در اکثر موارد استعمال آن - به نبود قانونی حکومتی که محدودیت بیانی وضع کند، اشاره میکند. در اینجا «بیان» در مفهوم عام آن بکار رفته و شامل بیانهای زبانی و غیر زبانی (مانند بیان تصویری یا اشارهای)، نوشتاری و غیر نوشتاری میشود؛ البته فلاسفه در تعریف «بیان» دقت میکنند تا گفتارهایی مانند «سوگند دروغ در دادگاه» را - علیرغم اینکه زبانی هستند - از حیطه بحث خارج کنند. مباحث آزادی بیان بجز «نبود قانون محدود کننده بیان» شامل موارد متفرقه دیگری هم میشود که به عنوان نمونه میتوان از آزادی از فشارهای اجتماعی و یا تهدیدهای اقتصادی (مانند تهدید از دست رفتن تجارت، یا شغل)، سیاستهای ویرایشی یک ژورنال علمی، سیاست خرید کتاب یک کتابخانه، و واقعیتهای موجود در مورد بازتاب دیدگاههای مختلف در وسایل ارتباط جمعی نام برد.
پذیرش مفهوم آزادی بیان در جوامع امروزی گسترده بوده چنانچه در اعلامیههای حقوق بشر و قانونهای اساسی گنجانده شدهاست (به عنوان مثال متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا). تلقی شدن آن به عنوان یکی از «حقوق بشر» به آن جایگاه ویژه اخلاقی و سیاسی دادهاست. در کنار پذیرش عمومی مفهوم آزادی بیان، از طرف دیگر توافق عمومی ای نیز وجود دارد که باید برای آزادی بیان حد و مرز مشخص کرد.
به عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا محدودیتهای ذیل بر بیان وضع شدهاند: سخنانی که به منافع اشخاص ضرر بزند (مانند تهمت، و افترا) یا سخنانی که به جامعه بصورت کلی صدمه میزنند (مانند سخنان وقیح آمیز)، و یا سخنانی که مخل نظم عمومی باشند (مثلاً سخنانی که باعث ایجاد وحشت عمومی شود)، و یا سخنانی که بصورت مستقیم حکومت آمریکا را مورد تهدید قرار دهند (اگر چه موارد آن نادر بوده، ولی موارد استناد به قانون جهت خاموش کردن مخالفان دولت جهت تضمین امنیت ملی وجود داشتهاست). اما بر خلاف برخی از کشورها قوانینی که به ساکت کردن ادیان سازمان یافته توجه دارند با متمم اول قانون اساسی آمریکا در تضاد هستند.
یکی از مجادله آمیزترین و بحث برانگیزترین مسائل در جوامع لیبرال امروزی مشخص کردن دقیق حدومرزهای «آزادی بیان» است. اکثر اختلاف نظرها در مورد محدودیتهای آزادی بیان حول و حوش موضوعات زیر است:
۱) محدوده بیان چیست؟ مثلاً آیا صحنههای شهوت آمیز و یا مثلاً آگهیهای تبلیغاتی گونهای از بیان هستند که دفاع آزادی بیانی را بتوان در مورد آنها انجام داد.
۲) بیان ممکن است منجر به چه زیانهایی شود؟ نکته مهم این است که گاهی اوقات بیان نه تنها بیان یک سری جمله، بلکه انجام یک عمل نیز هست و آن عمل میتواند زیان آور باشد. مثلاً بدنام کردن یک نفر میتواند به او زیان برساند. گاهی اوقات اختلاف نظر در مورد اینکه آیا بیانی خاص زیان آور است یا نه وجود دارد (مثلاً مورد صحنههای شهوت آمیز)؛ یا اینکه اختلاف نظر در مورد اینکه آیا یک زیان نسبت داده شده واقعاً یک زیان است وجود دارد (مثلاً سخنرانی بر ضد یک حکومت که بسته به دیدگاه فرد میتواند واقعاً زیان آور باشد یا نباشد).
یا اینکه اگر فرض کنیم که زیان واقعی است، سؤال این است که زیان چقدر باید بزرگ باشد که محدود کردن بیان را توجیح کند؟ مثلاً آیا میتوان سخنان توهین آمیز مذهبی را ممنوع کرد تا از آزار دیدن مذهبیها جلوگیری کرد؟ پاسخ میتواند بستگی به این پیدا کند که آن سخنان توسط چه کسی بیان شده باشد، و یا اینکه آن سخنان در یک بحث جدی مطرح شده باشد، یا بصورت مسخره آمیز جهت آزردن افراد مذهبی.
بجز این موارد بحث برانگیز، سؤال دیگری که مطرح است این است که آیا ممکن است بدون اینکه حق شخصی را از آزادی بیانش انکار کنیم، یا سعی در تعریف مرزهای آن بکنیم، شرایط بگونهای باشد که ساکت کردن او کاری صحیح باشد. یکی از مشکلات عملی موجود این است که قانون گزاران و قضات نیاز به تمایزات دقیق بین «بیان قابل قبول» و «بیان غیر قابل قبول» دارند، ولی از طرف دیگر استدلالات کلی فلسفی معمولاً توانایی رسم مرزهای مشخص را ندارند. علاوه بر این بدلیل ترس از قدرت سیاسی و یا بدترکیب شدن قوانین، ممکن است جایز نباشد که ممنوعیت قانونی برای برخی بیانها وضع کرد، ولی از نظر اخلاقی انتظار داشت که انسانها آنها را نگویند (یعنی بیان آنها از نظر قانونی مشکلی نداشته باشد ولی کاری غیراخلاقی بحساب بیاید).
در این مقاله ابتدا به اصلیترین استدلالهای طرفداران آزادی بیان میپردازیم. مقصود اصلیترین استدلالهای طرفداران آزادی بیان این است که نشان دهند که (۱) آزادی بیان برای جستجوی حقیقت ضروری است (۲) آزادی بیان از اجزای اصلی دموکراسی است (۳) آزادی بیان رابطه حیاتی آن با کرامت انسانی داشته و نقش عمدهای در بهبود سطح زندگی بشر بازی میکند. فرای این سه استدلال، طرفداران آزادی بیان همچنین به خطرات کنترل دولت بر آنچه گفته و نوشته میشود اشاره میکنند. سپس به استدلالهایی که اکثریت را به این سمت برده که «آزادی بیان نامحدود» مطلوب نیست میپردازیم.
استدلالهای اصلی طرفدارانجستجوی حقیقتمضمون این استدلال که «آزادی بیان» را به عنوان ابزاری برای جستجوی حقیقت معرفی میکند بشرح روبرو است: پیشرفت دانش و آگاهی مستلزم این است که افراد آزادانه قادر باشند که نظرات و اطلاعات خود را ارایه، بحث و نقد کنند. در چنین فضایی امکان اینکه حقیقت کشف شود به حداکثر میرسد. اگر چه ممکن است که فکر کنیم که پس از کشف حقیقت میتوان آزادی بیان را تعطیل کرد، اما جان استوارت میل معتقد بود که تجربه تاریخی مکرراً نشان داده که عقاید ما لغزش پذیر است. موارد تاریخی بسیاری وجود داشته که در کشف حقیقت خطا کرده ایم؛ به همین دلیل ممکن است در فرونشاندن عقیدهای که امروز به غلط بودنش اعتقاد داریم، دچار اشتباه شده باشیم. بعلاوه حتی اگر نظری که به آن رسیدهایم، واقعاً درست باشد، تنها زمانی میتوانیم از حقیقتش اطمینان کسب کنیم که در مقابل چالشها پایداری کند. بعلاوه زمانی که یک عقیده صحیح از چالش پذیری دور نگاه داشته شود، ممکن است به مرور زمان از یک «قانع شدن خالصانه» به یک «اعتقاد خشک و مرده» تبدیل شود.
اگر چه این استدلال یکی از قویترین دفاعها از آزادی بیان است، اعتراضاتی به آن نیز وارد شدهاست: اول اینکه «بیان» را تا جایی ارزشمند میداند که حقیقت ارزشمند است. اگر چه حقیقت از گمراهی بهتر، و آگاهی از جهل بهتر است اما زمانهایی هم وجود دارد که حقیقت و آگاهی ممکن است با چیزهای خوب دیگری مانند امنیت اجتماعی یا آرامش خاطر افراد در تضاد باشد. بر این اساس برخی ارجح بودن مطلق و همیشگی حقیقت بر دیگر ارزشها را مشکوک میداند. اشکال دومی که به این استدلال وارد شده این است که فرض میکند که آزادی بیان همیشه باعث انتشار حقیقت و افزایش آگاهی میشود.
برخی این فرض را بیش از حد خوشبینانه مییابند و معتقدند که عامه مردم قدرت اینکه تعصب غیرمنطقی را از استدلال جدی، و حقیقت را از خطا تمایز دهند را ندارند. در پاسخ به این اعتراض، اینگونه استدلال شده که موضوع این نیست که همیشه آزادی بیان باعث کشف حقیقت میشود، بلکه اینکه در مقایسه با گزینههای موجود دیگر احتمال اینکه حقیقت از این طریق آشکار شود بیشتر است. اعتراض دیگری مطرح شده این است که برخی از بیانها ربطی به کشف حقیقت ندارند. مثلاً نمیتوان از هنر به عنوان ابزاری برای کشف حقیقت دفاع کرد. در پاسخ هم اینگونه استدلال شده که فواید دیگری در اینگونه از بیانها وجود دارد (مانند خلاقیت) که میتواند جایگزین «حقیقت» در استدلال بیان شده شود.
دموکراسیاین استدلال آزادی بیان را تنها راه برقراری حکومت مردم بر مردم (که ایده اصلی دموکراسی است) میداند. اگر قرار باشد که تصمیم گیریها توسط اعضای یک جامعه انجام شود، لازم است که افراد جامعه نظرات خود را بیان کرده، به بحث و مناظره و رأی بگذارند. بعلاوه دموکراتیک بودن حکومت مستلزم این است که میزان مشارکت تک تک اعضای جامعه به یک میزان باشد، و بعلاوه آزادی بحث بین مردم قابل محدود کردن نباشد، مگر شاید با تصمیم خود مردم. اما از آنجایی که در شکل مدرن دموکراسی، مشارکت مردم در حکومت بشکل غیرمستقیم است، آزادی بیان باعث میشود که حاکمان از دیدگاههای مردم آگاهی یابند، و بعلاوه جلوی سواستفاده حاکمان از قدرت گرفته شود. ترس شهروندان از انتقاد آزادانه از دولت و سرکوب توسط دولت به عدم پاسخگویی دولت میانجامد.
فرض کنید که در جامعهای یک اکثریت بخواهد صدای اقلیت را خاموش کند. دموکراسی تنها زمانی میتواند مانع این کار شود که این خاموش کردن صدای اقلیت باعث شود که نقشی اساسی از آنها در مشارکت در فرایند دموکراتیک زایل شود. به عنوان مثال فرض کنید که دانشمندی بخواهد نظریه علمی غالب را زیر سؤال ببرد؛ در این صورت استدلال کردن که انجام این کار لازمهای برای مشارکت در فرایند دموکراتیک جامعهاست، قانع کنندهترین روش استدلال نیست.
آزادی شخصیدر این استدلال نقض آزادی بیان، بی احترامی به شخصیت انسانها در نظر گرفته شده، و اجازه ندادن اینکه افراد دیدگاههای دیگران را بشنوند و به نتایجی که خود دوست دارند برسند در تضاد با جایگاه اخلاقی آنها به عنوان انسان دانسته میشود. ارتباط آزاد یک شخص با افراد دیگر بخشی اصلی از رشد و تکامل او در نظر گرفته شده که باعث میشود که انسانها قادر باشند خود زندگی خود را شکل داده و تصمیمهای معناداری بگیرند.
محدودیت آزادی بیانآزادی بیان مطلقبگفته فیلسوف دیوید وان میل اولین نکتهای که در هر بحث منطقی در مورد آزادی بیان باید به آن توجه کرد این است که آزادی بیان باید محدود باشد. امروزه توافق عمومی ای وجود دارد که باید برای آزادی بیان حد و مرز مشخص کرد. تمامی جوامع بشری محدودیتهایی را بر آزادی بیان وضع میکنند، و دلیل این امر این است که اعمال بیان همواره عملاً در رقابت با ارزشهای دیگر قرار میگیرد. جان استوارت میل معتقد به وجود نزاعی دائمی بین تقاضاهای آزادی و تقاضاهای حکومت بود؛ و اما آخری را بدون اولی نمیتواند وجود داشته باشد. بگفته میل «تمام چیزی که وجود را برای ما ارزشمند میکند اعمال محدودیتهایی بر رفتار دیگران است. بنابراین برخی قوانین رفتاری باید تحمیل بشود. این تحمیل در وجهه اول باید توسط قوانین انجام شود، و در مرحله بعد توسط نظرات در موارد گوناگون در جاهایی که اعمال قانون ممکن نباشد». بعقیده استانلی فیش، آزادی بیان ارزش مستقلی نیست، بلکه یک جایزه سیاسی است؛ آزادی بیان ارزشش را از این بدست میآورد که به خوبیهایی مفروض منجر میشود.
در دفاع از آزادی بیان مطلق برخی اینگونه استدلال میکنند که محدود کردن آزادی بیان این خطر را دارد که در سطح شیبداری قرار میگیریم که باعث میشود به سمت سانسور کردن و ظلم لغزش کنیم. دیوید وان میل در پاسخ میگوید که هیچ گزینه دیگری وجود ندارد، و ما همواره الزاماً در روی سطح شیبدار هستیم، چه آن را دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم. ممکن است که تصمیم بگیریم که چقدر روی این سطح شیب دار بالا یا پایین برویم ولی همواره روی سطح شیب دار خواهیم بود. بعلاوه استدلال سطح شیبدار را میتوان بگونهای دیگر بیان کرد که نتیجه دقیقاً معکوس بدهد: میتوان اینگونه استدلال کرد که ما هیچگاه نباید جلوی دخالت حکومت را بگیریم زیرا زمانی که این کار را بکنیم در سطح شیبداری قرار میگیریم که به سمت آنارشیسم و بی نظمی، و وضع طبیعی متمایل میشویم.
اصول پیشنهادیبگفته فیلسوف دیوید وان میل از آنجایی که آزادی بیان در قالب فوایدی که بهمراه میآورد ارزشمند میشود، محدود کردن آن نیز باید بوسیله فوایدی که بهمراه دارد توجیح شود. نکته دیگری که وجود دارد این است که بیان بر خلاف برخی از اعمال کاملاً قابل محدود کردن نیست؛ اگر حکومتی بخواهد جلوی موتورسواری را بگیرد میتواند تمامی موتورها را جمع کند، ولی در مورد صحبت، حداکثر افراد را پس از اینکه صحبت کردهاند میتواند مجازات کند. بنابراین بحث بر سر محدود کردن بیان نبوده، بلکه بر سر تصمیم گیری هزینه دار کردن آن است. مهمترین و جدیترین این هزینه مجازات قانونی ای (مانند جریمه مالی یا زندانی شدن) که انجام آن امر به دنبال دارد است. علاوه بر این اجتماع خود نیز نقش کنترلی در محدود کردن بیان بازی میکند. مثلاً ممکن است شخصی از بیان چیزی امتناع کند چون فکر میکند که مورد استهزا و یا خشم افراد دیگر جامعه قرار میگیرد.
دو نمونه از مواردی پیشنهادی جهت وضع قوانین حکومتی برای محدود کردن بیان اصل زیان میل و اصل اهانت جوئل فینبرگ هستند.
آزادی بیان و حقوق بشرامروزه آزادی بیان بصورت گستردهای یکی از حقوق بشر تلقی میشود؛ بدین معنی که انسانها «بخاطر انسان بودنشان» حق آزادی بیان دارند. بصورت تاریخی مفهوم حقوق بشر ریشه در مفهوم «حقوق طبیعی» دارد که خود تکامل یافته مفهوم «قوانین طبیعی» است. قوانین طبیعی مجموعهای از اصول و قوانین رفتاری مناسب تصور میشدند که که وجودی ذاتی و طبیعی برای آنها فرض میشد و معمولاً مشروعیت خود را از آنکه توسط خدا، و نه انسانها، وضع شدهاند کسب می کردند.
این مفهوم در شکل تکامل یافته اش به مفهوم «حقوق طبیعی» بدل میشود که حقوقی برای انسانها بدلیل وجود قوانین طبیعی ایجاد می کند. مثلاً جان لاک معتقد بود که قوانین طبیعی خدا ایجاب میکند که هیچکس به حیات، سلامتی، اموال و آزادی دیگران تجاوز نکند و بنابراین این «حق طبیعی» هر انسانی است که کسی به حیات، اموال یا آزادیهای او تجاوز نکند. در قرن نوزدهم میلادی ایده «حقوق طبیعی» مورد انتقادات زیادی قرار گرفت؛ خصوصاً به دلیل اینکه طرفداران حقوق طبیعی آنچنان راجع به این موضوعات بحث می کردند که انگار وجود این حقوق و مالکیت آنها توسط انسانها واقعیت مسلم است. جرمی بنتهام که ایده «حقوق طبیعی» را مزخرف و بی اساس میدانست، معتقد بود که تنها واقعیت تجربی، قوانینی است که در هر جامعه خاص حکومتها وضع میکنند - طرفداران «حقوق طبیعی» تنها آرزو دارند که آن حقوق موجود باشند.
امروزه فلاسفه استدلالات فراوانی در توجیح حقوق بشر (که شکل نوین و گسترش یافته مفهوم حقوق طبیعی است) فراهم کرده اند؛ تقریباً در هر فلسفه اخلاق میتوان از شکلی از حقوق بشر دفاع کرد. بسته به فلسفه اتخاذ شده، مبنای حقوق بشر میتواند احترامی که باید به انسانها گذاشت، مالکیت او بر خودش، فواید ذاتی این حقوق و غیره قرار داد. وسعت استدلالهای موجود این فایده را دارد که طیفهای فکری مختلف را در مفهوم کلی حقوق بشر در کنار هم جمع میکند. اما تعدد استدلالها مشکل زا نیز هست. نظریات و فلسفههای مختلف دسته بندیهای مختلفی از مفاد حقوق بشر ارائه میکنند. به عنوان مثال، مشخص کردن حدود آزادی بیان (به عنوان یکی از حقوق بشر) مناقشه برانگیز است. از طرف دیگر با وجود استدلالهای فراوان مدافع حقوق بشر، و پذیرش گسترده آن، فلاسفهای هستند که مفهوم حقوق بشر را از اساس رد میکنند؛ به عنوان مثال السدیر مکاینتایر در شیوه استدلالی ای که یادآور شیوه جرمی بنتهام است، اعتقاد به وجود «حقوقی که انسانها بخواطر انسان بودنشان دارند»، را همانند اعتقاد به جادوگری و اسب شاخ دار میداند.
آزادی بیان در اسلامیکی از شعب آزادی آزادی در بیان و قلم و اظهار نظر در مسائل اجتماعی و غیره است، و این مطلب در قرآن و سنت پیامبر معلوم و مشهود می باشد گرچه خلاف آن در جهان اسلام شایع و رایج بوده است و مسلمانان هیچ ارزشی برای این حق خود قائل نبوده اند و در احقاق و حفظ آن جدیت نکرده اند آزادی بیان در اسلام چنان حکمفرما بوده است که پیامبر اشخاصی را که با صراحت و هیچ پروایی حق خود را مطالبه و مواخذه می نمودند جدا می ستود و تشویق می فرمود چون می خواست این حکم را که ضامن تامین حیات با سعادت برای مسلمانان است در بین آن ها باقی بماند و تمام بشر در تمام اعصار به وجود آزادی، عدالت، و مساوات در شرع مقدس اسلام پی ببرند و هر صاحب حقی حق خود را شجاعانه و محابا طلب نماید زیرا عمده ترین اصل از اصول ترقی و تعالی وجود آزادی خصوصا آزادی بیان و قلم و مطبوعات است.
چند حدیث در باب آزادی بیانمردی نزد رسول خدا آمد دین یا حقی را از آن حضرت مطالبه نمود آن گاه سخنانی را بر زبان آورد اصاب خواستند با او تندی کنند و او را از سخن گفتن منع نمایند. رسول خدا فرمود ساکت باشید همانا صاحب دین بر مدیون سلطه و قدرت دارد تا وقتی که دینش را اداء نماید.
اعلامیههای جهانی و قوانین اساسیبند نوزدهم قانون جهانی حقوق بشر به آزادی بیان اشاره می کند:
«آزادی بیان: هرکسی حق دارد بدون ترس و واهمه باورهای خود را به هر روشی که میپسندند بیان کند.»
[/b]
آزادی بیان در بند ۱۹ قانون جهانی حقوق بشر، مقاله ۱۰ کنگره حقوق بشر اروپا، ماده ۱۴ کنگر حقوق بشر آمریکا و ماده ۹ بخش آفریقایی حقوق بشر ذکر شدهاست.
آزادی بیان در طول تاریخ در برخی مدارک مانند فرمان کبیر (۱۲۱۵) ذکر شدهاست و در همچنین در «اعلامیه حقوق انسان» (۱۷۸۹) در انقلاب فرانسه دارای اهمیت بودهاست.
اینترنتمفهوم آزادی اطلاعاتی در مخالفت با برخوردهای حکومتی در سانسور، کنترل فعالیتهای مردم و تحت نظرگیری اینترنت به وجود آمد. وبسایتها در کشورهایی که معمولاً آزادی ابراز عقیده نیز موجود نیست سانسور میشوند. در این مواقع برخی وبسایتها هاست خود را به طور مرتب جابهجا میکنند.
بر اساس پژوهش گزارشگران بدون مرز در «لیست کشورهای دشمن اینترنت»، کشورهای زیر دارای سانسور فراگیر اینترنتی هستند: کوبا، ایران، مالدیو، کره شمالی، میانمار، سوریه، تونس، ازبکستان و ویتنام.
آزادی پس از بیانآزادی پسازبیان اصطلاحی نوساخته در جامعه سیاسی و مطبوعاتی ایران است و به معنای این است که هنگامی که فردی اندیشهاش را (توسط روزنامه، رادیو، وبلاگ یا ...) در جامعه مطرح کرد، به دلیل ابراز آن آزار نشود یا در دادگاه محاکمه نگردد.
[/b]
آزادی مطبوعات
آزادی رسانه و مطبوعات همانند یک ضمانت نامه از جانب دولتها به رسانههای عمومی، در مقابل مواجهه با روندهای محدود کنندهٔ ابراز نظر در جوامع، میباشد که حقوق قانونی رسانهها و همچنین مراجع رفع اختلاف بین رسانهها و شاکیان را مشخص میکند. این حقوق در بسیاری از کشورها به صورت قانونی و در چهارچوب قوانین اساسی آن کشور تعبیه شدهاست تا از آزادی مطبوعات حمایت به عمل بیاید.
در رابطه با اطلاعات دولتی، هر کدام از دولتها خود تصمیم میگیرند کدام منابع و مواد اطلاعاتی عمومی و یا حفاظت شده میباشند و نباید از جهت حساسیت عمومی و یا طبقه بندی شدگی، افشا گردد. بسیاری از دولتها سعی در تسلط یافتن بر قوانین مهم و یا آزادی تبادل اطلاعات قانونی که برای تعریف حدود و ثقور علاقهٔ بینالمللی کاربرد دارند، هستند تا از این طریق دید جهانی را منحرف کنند.
اصول و معیارهای اساسی
در کشورهای توسعه یافته آزادی مطبوعات و رسانهها بر این امر تاکید میکند که تمام مردم حق ابراز نظر، گفتن و نوشتن در رسانهها را دارا میباشند. اعلامیه جهانی حقوق بشر بر این امر تاکید میکند که هر کسی از نظر قانونی حق ابراز نظر دارد، این قانون مشتمل بر حق ابراز نظر بدون هیچ گونه مداخله از جانب دولتها و یا ذی نفعان میباشد.
این دیدگاه به طور معمول با وسائل اطمینان دهندهٔ قانونی از تمام ردههای مختلف آزادی برای تحقیقات علمی، انتشار، رسانهها همراه میشود و در به تصویر کشیدن عمق قوانین مخل سیستم قضایی یک کشور که سعی در بر هم زدن آزادی قانونی رسانهها دارد، میباشد. مفهوم آزادی بیان گاهی با وضع قوانین معالجاتی فردی و رسانهای دروغین به عنوان آزادی مطبوعات، پوشانده میشوند.
سوای تعریفهای قانونی کشورها، بسیاری از موسسههای غیر دولتی معیارها و اصول متفاوتی را برای قضاوت دربارهٔ میزان آزادی مطبوعات در سرتاسر جهان رعایت میکنند که شامل:
گزارشگران بدون مرز تعداد روزنامه نگارانی که کشته شده، مورد آزار قرارگرفته و یا حبس و زندانی شدهاند را مورد بررسی قرار میدهد. این بررسی شامل میزان انحصار طلبی تلویزیونها و رادیوها بعلاوهٔ سانسور و خود سانسوری رسانهها و استقلال کلی رسانههای داخلی و یا برون مرزی در مواجهه با مشکلات ایجاد شده، نیز میباشد.
کمیته حمایت از روزنامه نگاران (CPJ) از ابزارهای روزنامه نگاری برای کمک به خبرنگاران استفاده میبرد. این روند شامل دنبال کردن آزادی مطبوعات از طریق موضوعاتی مانند تحقیقات مستقل، ماموریتهای حقیقت یابی و تماس مستقیم با موضوعات که شامل محل کار روزنامه نگاران سرتا سر جهان میباشد.
کمیته اطلاعاتش در رابطه با نقض پروندههای مربوط به روزنامه نگاران را با رسانهها و مطبوعات آزاد سرتاسر جهان به اشتراک میگذارد تا از این طریق به مبارزه با بی عدالتی بپردازد. این کمیته همچنین پروندههای مرگ و زندانی شدن روزنامه نگاران را نیز دنبال میکند و کارکنان این کمیته با وضع معیارهای استوار برای هر کدام از پروندهها مانند تحقیقات مستقل، تحقیق و حقیقت یابی به بررسی امور پشت پردهٔ هر کدام از قتلها و یا زندانی شدن روزنامه نگاران میپردازند.
خانه آزادی نیز به تحقیق در رابطه با محیطهای اقتصادی و سیاسی هر کدام از کشورها میپردازد تا بر اساس آن تعیین کند که آیا ارتباطات وابستهٔ موجود عملاً به محدود کردن آزادی رسانهها منجر خواهد شد و یا نه. بنابراین مفهوم استقلال مطبوعات با مفهوم آزادی مطبوعات رابطهٔ تنگاتنگی دارد.
وضعیت آزادی رسانه در جهان
هر ساله، سازمان گزارشگران بدون مرز فهرستی را انتشار میدهند که کشورها را بر اساس میزان آزادی مطبوعات و رسانهها رده بندی میکن، این رده بندیها بر مبنای پاسخهای تحقیقاتی دریافتی از روزنامه نگاران عضو سازمان، متخصصان هر کدام از رشتههای مربوط, حقوق دانان و فعالین حقوق بشر میباشند.
این تحقیقات به پرسشگری در مورد حمله مستقیم به روزنامه نگاران و رسانهها بعلاوهٔ دیگر منابع غیر مستقیم برای فشار وارد کردن و محدود کردن رسانهای آزاد برای افشای خبرها و نشر اطلاعات میباشد، میپردازند.
البته سازمان باید مراقب این باشد که فهرستهای تهیه شده به میزان آزادی مطبوعات و رسانهها بپردازد، نه به کیفیت کارهای خبرنگاری در کشورها و مناطق مختلف.
کشورهایی که حداکثر آزادی مطبوعات را رعایت میکنند در سال ۲۰۰۳ شامل فنلاند, ایسلند, هلند و نروژ میباشند. صرف نظر از کشورهای اشاره شده در بالا، در سال ۲۰۰۴ نیز کشورهای دانمارک, ایرلند, اسلواکی, سوییس در صدر جدول قرار گرفتند که بهدنبال آنها نیوزیلند و لاتویا قرار گرفتند.
کشورهایی که حداقل آزادی مطبوعات را رعایت میکنند شامل کره شمالی, برمه, چین, ویتنام, نپال و ایران میباشند.
وضعیت آزادی مطبوعات در ایران
بدون ابزارهای قدرتمند مطبوعاتی و رسانهای که به نوعی کنترل کنندهٔ فعالیتهای جامعه هستند، یک کشور نمیتواند به حیات سالم خود ادامه دهد. پس از روی کار آمدن حکومتهای خودکامه و ایدئولوژیست که چنگال قدرتشان را در تنهٔ تمام قوانین فرو میبرند و از ایدئولوژی به عنوان ابزار و از مردم به عنوان برده برای بقای سیاسی خود استفاده میبرند، حیات مطبوعات و سلامت افشا اطلاعات نیز در خطر میافتد و میتوان گفت رسانهها در چنین حکومتهایی از اولین هدفهایی میباشند که حکومتها سعی در نابودی و یا سفارشی سازی آنها دارند.
در ایران نیز این سفارشی سازی در نبود احزاب آزاد و سازمانهای کنترل کننده به سرعت رنگی خشونت آمیز به خود گرفته و در دورههای مختلف تاریخی این کشور، ما شاهد تعطیلی روزنامهها و به زندان افکندن و کشته شدن روزنامه نگاران فعال و مدافعین حقوق بشر بودهایم. اینها در حالی است که در دو ماده از فصل سوم قانون مطبوعات ایران تصریح شدهاست که «در ایران مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادهای سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند و همچنین هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب و یا مقالهای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت ورزد»
شرط همیشگی رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه که بیشتر قوانین ایران را دو پهلو و مبهم کردهاست، در قانون مطبوعات نیز آمدهاست و از این طریق هر کدام از مسئولین میتوانند بنا به موهومیت این این گونه جملات هر گونه سوء استفاده را در لباس قانونی از تعبیر این قوانین ببرند.
براساس گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۰۷ آزادی مطبوعات در ایران در ردهٔ ۱۶۶ از میان ۱۶۹ کشور قرار گرفتهاست. این گزارش همچنین دربارهٔ ایران که رده ۱۶۶ از میان ۱۶۹ کشور بررسی شده را دارد میگوید که روزنامهنگاران ایرانی «با برخورد بسیار تهاجمی حکومتگران که اجازه بیان هیچگونه انتقاد و یا خواست سیاسی و اجتماعی را نمیدهند، مواجهاند».
آزادی وصیتآزادی وصیت، قدرت فرد است در انتخاب مالک اموالش پس از مرگ که میتواند سبب جریان روان فعالیتهای اقتصادی شود.
[/b]
برای هماهنگسازی نحوه ارثدهی به بستگان با شرایط خانوادگی، نیاز است فرد مجاز به تغییر قانونهای سفت و سخت وراثت باشد، مثلا تغییر نسبت ارثبری فرزندان براساس تواناییهایشان. هرچند آزادی فرد در محرومسازی یکی از فرزندان از ارث ممکن است بهقصد مطیع ساختن او باشد، اما آزادی وصیت همچنین میتواند برای واگذاری اموال به سازمانهای خیریه به کار گرفته شود. امکان سواستفاده از این قدرت مثلا برای انتقامگیری از یکی از وارثان، هزینهای است که جامعه باید برای این آزادی بپردازد.
توسعه آزادی وصیت بهکندی صورت گرفته است، و در هیچجااین آزادی بیمحدودیت نبوده است. این سوال که محدودیتهای این آزادی چهاند، مخصوصا اینکه مالک تا چه حد مجاز به محرومسازی بستگان نزدیک از ارث است و پس از مرگ تا چه حد میتواند نحوه بهکارگیری اموالش را مشخص کند، به راههای بسیار گوناگونی پاسخ داده شده است.