انجمن متا: طراحی سایت و سئو - دانلود قالب و تم - کریپتو

پزشکی، بهداشت، درمان، خانواده، مقاله (عمومی) => مقاله, Article => مقالات فلسفه, Philosophy Articles => نويسنده: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:52:41 - 11/01/11

عنوان: فلسفه معاصر یا فلسفه جدید
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:52:41 - 11/01/11
فلسفه معاصر یا فلسفه جدید

فلسفهٔ مُعاصِر یا فلسفهٔ جدید از سدهٔ هفدهم آغاز می‌شود و تا اواخر سدهٔ نوزدهم ادامه می‌یابد و از اواخر سدهٔ نوزدهم دوران معاصر آغاز می‌شود.

شناسهٔ اصلی فلسفه جدید انسان‌گرایی (http://meta4u.com/forum/index.php/topic,8773.msg12861.html#msg12861) است. این اصطلاح بشردوستی، دلبستگی به مسائل مربوط به بشر، در سدهٔ نوزدهم در اروپا رواج یافت و به تفکر و اندیشه‌هایی گفته می‌شد که بر قابلیت‌های ذاتی انسان تاکید می‌ورزید.

این اندیشه در جهت خلاف اندیشه مسیحیان سده‌های میانه رقم خورد که در این اندیشه: انسان موجودی بدبخت ذلیل و گناه کار بود که دائم باید در آرزوی رهایی از دام گناهان نفسانی خود باشد انسانگرایان، انسان را شاهکار طبیعت و آفرینش می‌دانستند و بر این باور بودند که بشر خاستگاه و نماد بی‌پایان قابلیت‌ها و استعدادهای بی‌شمار اخلاقی، روحی و جسمانی است. ادبیات این دوره را انسانیت نامیده‌اند.

انسان‌گرایی اجمالاً عبارتست از باور به این‌که در جهان هرچه هست باید در خدمت انسان باشد. در یک کلام می‌توان گفت انسان مخدوم است و جز او هر چه هست خادم انسان است. بنیادهای انسان‌گرایی عبارتند از: اصالت علم، ماده‌گرایی، و حذف الهیات از فلسفه و گرایش به نوعی شک‌گرایی.
عنوان: انسان‌گرایی یا اومانیسم *Humanism*
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:59:05 - 11/01/11
انسان‌گرایی یا اومانیسم *Humanism*

انسان‌گرایی (اومانیسم) (به انگلیسی: Humanism) رویکرد تمرکز بر توانایی‌ها و دغدغه‌های انسان، در آزمایش‌های تجربی، مطالعات اجتماعی، پژوهش‌های فلسفی و خلق آثار هنری است.

واژهٔ Humanism (با H بزرگ) نهضت فرهنگی فکری است که در خلال دوران تجدید حیات فرهنگی (رنسانس) به دنبال ایجاد رغبت و تمایل جدید نسبت به آثار برجستهٔ یونانی و رومی پدید آمده‌است. این واژه از واژهٔ لاتینی Humus به معنی خاک یا زمین اخذ شده‌است.

انسان‌گرایان میان مجردات در انتهای دوران باستان و در قرون وسطا، محققان و روحانیون، میان divinitas به معنی حوزه‌هایی از معرفت و فعالیت که از کتاب مقدس نشأت می‌گرفت و humanitas یعنی حوزه‌هایی که به قضایای عملی زندگی دنیوی مربوط می‌شده‌است، فرق گذاشتند. و از آنجا که حوزهٔ دوم، بخش اعظم الهام و مواد خام خود را از نوشته‌های رومی و به طور فزاینده یونان باستان می‌گرفت، مترجمان و آموزگاران این آثار که معمولاً ایتالیایی بودند خود را umanisti یا humanists نامیدند.

در برخی از موارد انسان‌گرایی در برابر خداگرایی قرار داده شده است. اما از نقطه نظر علمی، در آنتروپولوژی ارتباطی میان اومانیسم و خداناباوری وجود ندارد و ارتباط عمیقی میان خداباوری و اومانیسم در تاریخ یاد شده‌است، زیرا بنیانگذاران اومانیسم در «اروپای مدرن» که دکارت و کانت می‌باشند خود سرسخت‌ترین خداباوران هستند. سارتر در کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت‏ بشر» (Existentialisme est un Humanism) کوگیتوی دکارتی را تنها نقطهٔ تمایز اگزیستانسیالیسم از بقیهٔ فلسفه‌ها و «تنها مبنای ممکن برای اومانیسم» می‏داند.