انجمن متا: طراحی سایت و سئو - دانلود قالب و تم - کریپتو

پزشکی، بهداشت، درمان، خانواده، مقاله (عمومی) => کودکان => خانواده => طنز ، لطیفه و معما کودکان => نويسنده: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 06:26:51 - 09/27/11

عنوان: ضرب المثل خياط هم در كوزه افتاد
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 06:26:51 - 09/27/11
خياط هم در كوزه افتاد

81.jpg

در روزگار قديم در شهر ري خياطي بود كه دكانش سر راه گورستان بود. وقتي كسي ميمرد و او را به گورستان مي بردند از جلوي دكان خياط مي گذشتند.

يك روز خياط فكر كرد كه هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت كوزه اي به ديوار آويزان كرد و يك مشت سنگ ريزه پهلوي آن گذاشت.

هر وقت از جلوي دكانش جنازه اي را به گورستان مي بردند يك سنگ داخل كوزه مي انداخت و آخر ماه كوزه را خالي مي كرد و سنگ ها را مي شمرد.

كم كم بقيه دوستانش اين موضوع را فهميدند و برايشان يك سرگرمي شده بود و هر وقت خياط را مي ديدند از او مي پرسيدند چه خبر؟ خياط مي گفت امروزسه نفر تو كوزه افتادند.

روزها گذشت و خياط هم مرد. يك روز مردي كه از فوت خياط اطلاعي نداشت به دكان او رفت و مغازه را بسته يافت. ازهمسايگان پرسيد: خياط كجاست؟

همسايه به او گفت: ‌خياط هم در كوزه افتاد.


و اين حرف ضرب المثل شده و وقتي كسي به يك بلائي دچار مي شود كه پيش از آن درباره حرف مي زده، مي گويند:" خياط در كوزه افتاد".