انجمن متا: طراحی سایت و سئو - دانلود قالب و تم - کریپتو

پزشکی، بهداشت، درمان، خانواده، مقاله (عمومی) => اطلاعات عمومی، اخبار، مطالب آموزنده، ورزشی، سینما، عکس، موزیک، طنز و... => اشعار شعرا => نويسنده: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:33:48 - 07/20/11

عنوان: قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:33:48 - 07/20/11
سلام
کلیه اشعار "دفتر تازه ها"  قیصر امین پور در این بخش قرار می گیرد.
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:35:12 - 07/20/11
یادداشت های گم شده


پس کجاست؟
چند بار
خرت و پرت های کیف بادکرده را
زیر و رو کنم:
پوشه ی مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
کارتهای اعتبار
کارت های دعوت عروسی و عزا
قبض های آب و برق و غیره و کذا
برگه ی حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
رونوشت بخشنامه های طبق قاعده
نامه های رسمی و تعارفی
نامه های مستقیم و محرمانه ی معرفی
برگه ی رسید قسط های وام
قسط های تا همیشه ناتمام...
پس کجاست؟
چند بار
جیب های پاره پوره را
پشت و رو کنم:
چند تا بلیت تا شده
چند اسکناس کهنه و مچاله
چند سکه ی سیاه
صورت خرید خوارو بار
صورت خرید جنس های خانگی ...
پس کجاست؟
یادداشت های درد جاودانگی؟
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:42:47 - 07/20/11
لحظه های کاغذی


خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیه
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها، نامی از ما یادگاری
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:43:55 - 07/20/11
فال نیک


گفتی : غزل بگو ! چه بگویم ؟ مجال کو ؟
شیرین من ، براز غزل شور و حال کو ؟
پر می زند دلم به هوای غزل ، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست ، بال کو ؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو ؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدن
آن بگهای سبز ِ سرآغاز سال کو ؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سوال و حوصله ی قیل و قال کو ؟
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:44:57 - 07/20/11
غزل پنجره


یک کلبه ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
در این سیاه چال سراسر سوال
چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
بویی ز نان و گل به همه می رسید
با برگی از کتاب و کمی پنجره
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:45:47 - 07/20/11
غزل محال


تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال
ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال
عنقای بی نشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال
بیچاره ی دچار تو را چره جز تو چیست ؟
چون مرگ ، ناگزیری و تدبیر تو محال
ای عشق ، ای سرشت من ، ای سرنوشت من !
تقدیر من غم تو و تغییر تو محال
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:46:55 - 07/20/11
غزل در پرده ی دیرسال


چرا تا شکفتم
چرا تا تو را داغ بودم ، نگفتم
چرا بی هوا سرد شد باد
چرا از ذهن
حرفهای من
افتاد
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:50:11 - 07/20/11
خواب کودکی


در خوابهای کودکی ام
هر شب طنین سو قطاری
از ایستگاه می گذرد
دنباله ی قطار
انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنجره هایش
تنها تویی که دست تکان می دهی
آنگاه
در چارچوب پنجره ها
شب شعله می کشد
با دود گیسوان تو در باد
در امتداد راه مه آلود
در دود
دود
دود ...
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:51:13 - 07/20/11
خاطره


با گریه های یکریز
یکریز
مثل ثانیه های گریز
با روزهای ریخته
در پای باد
با هفته های رفته
با فصل های سوخته
با سالهای سخت
رفتیم و
سوختیم و
فروریختیم
با اعتماد خاطره ای در یاد
اما
آن اتفاق ساده نیفتاد
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:52:11 - 07/20/11
حتی اگر نباشی ...


می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو تو ان چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال ِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی ، می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:53:29 - 07/20/11
تنها تو می مانی


دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد
آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:54:42 - 07/20/11
بی رنگی


اگر نه رنگ ،
اگر نه چشمواره های تنگ بود
کدام خاره سنگ بود
که تاب آبگینه دیدنش نبود ؟
کدام کرم پیله بود
که بال ِ در هوای گل پریدنش نبود ؟
کدام خار و سبزه و گیاه زرد بود
که آفتاب گردان
نبود ؟
کدام شبنم و حباب
کدام سایه و سراب
که آفتاب سرمدی نبود ؟
کدام گل
گل محمدی نبود ؟
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:55:31 - 07/20/11
به آیین دل


برای رسیدن ، چه راهی بریدم
در آغاز رفتن ، به پایان رسیدم
به آیین دل سر سرسپردم دمادم
که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
به هر کس که دل باختم ، داغ دیدم
به هر جا که گل کاشتم ، خار چیدم
من از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم آفریدم
به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است
که من هر چه دیدم ، ز چشم تو دیدم
دهانم شد از بوی نام تو لبریز
به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:56:26 - 07/20/11
بند باز


تکیه داده ام
به باد
با عصای استوایی ام
روی ریسمان آسمان
ایستاده ام
بر لب دو پرتگاه ناگهان
ناگهانی از صدا
ناگهانی از سکوت
زیر پای من
دهان ِ دره ی سقوط
باز مانده است
ناگزیر
با صدایی از سکوت
تا همیشه
روی برزخ دو پرتگاه
راه می روم
سرنوشت من سرودن است
عنوان: پاسخ : قیصر امین پور "دفتر تازه ها"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:58:17 - 07/20/11
الفبای درد


الفبای درد از لبم می تراود
نه شبنم ، که خون از شبم می ترواد
سه حرف است مضمون سی پاره ی دل
الف ، لام ، میم. از لبم می تراود
چنان گرم هذیان عشقم که آتش
به جای عرق از تبم می تراود
ز دل بر لبم تا دعایی بر آید
اجابت ز هر یاربم می تراود
ز دین ریا بی نیازم ، بنازم
به کفری که از مذهبم می تراود