9 تصور غلط درباره ازدواج
فقط بعد از اينکه چند سال از زندگي زناشوييتان گذشته باشد، خواهيد فهميد که بخشي از تصوراتتان راجع به ازدواج و زندگي زناشويي، خيالات و تصورات غيرواقعي از زندگي بوده است و زندگي را نميتوان با شانس و روياهاي غير واقعي ساخت. آيا شما هم تحت تاثير يکي از اين دروغ ها قرار گرفتهايد؟
دروغ اول: عشق،کافي است!
واقعيت اين است که عشقورزي نميتواند دليل کافي براي شروع و ادامه يک زندگي زناشويي باشد. اگرچه که وجود عشق در زندگي ضروري است ولي اين همه چيزي نيست که بتوان زندگي را برآن استوار کرد. عشقورزي مطلق فقط در رابطه با کودکان کاربرد دارد و شما نميتوانيد با اين روش زندگي خوبي داشته باشيد. شما در دنيايي زندگي ميکنيد که مدام استرس و اضطراب به همراه انواع مشغلههاي ذهني در همه ابعاد زندگيتان سايه انداخته است. دردنيايي که شعارش اين است که؛ عشق راهحل همه مشکلات زندگي است، شما فقط دچار روياپردازي ميشويد بدون اينکه بتوانيد مشکلات و مسائل زندگيتان را حل کنيد. تنها راه حل شما اين اسن که از اين روياپردازي بيرون بياييد.
عشق به تنهايي نميتواند زندگي شما را بسازد و شايد به همين دليل است که گاهي با وجود علاقهاي که به همسرتان داريد،در زندگيتان شاد نيستيد. عشق نميتواند بنيان زندگي باشد.شما براي داشتن يک زندگي شاد و سالم به مجموعهاي از امکانات و لوازم احتياح داريد و عشق فقط يکي از آنها است. اگر عاشق باشيد صبر و تحمل بيشتري داريد و ميتوانيد هيجاناتي را در زندگي زناشوييتان تجربه کنيد. شما در زندگي به تفاهم،اخلاقيات، رفاه مالي و مشترکات فرهنگي نيز احتياج داريد و عشق نميتواند کمبودهاي مالي، بيادبي و گستاخي و تضادهاي فکريتان را جبران کند. اگرچه که ميتواند آنها را تا حدي قابل تحمل کند.
دروغ دوم: در زندگي زناشوييتان بايد بگوييد و بشنويد
در دنيايي زندگي ميکنيد که شما را تشويق ميکنند تا درباره احساسات و نيازهايتان صحبت کنيد اما يادتان نميدهد که ميان احساسات غلط و احساسات جهتدار و درست تفاوتي قايل شويد. تعداد کمي هستند که ميدانند چگونه بايد احساساتشان را کنترل کنند و چه زماني آنها را ابراز کنند.در بيشتر اوقات حرف زدن درباره احساسات بدون ملاحظه اين که احساسات شما چه تاثيري در شنونده ميگذارد بيشتر از اينکه برايتان مفيد باشد،آسيب زننده است. به شما توصيه ميکنند که احساساتتان را بروز بدهيد و درباره آنها حرف بزنيد، اما يادتان نميدهند که چگونه اين کار را بکنيد. شايد بهتر بود به جاي اين تبليغ اشتباه و گولزننده به شما يادآوري ميکردند که زندگي زناشويي نياز به مهارت ارتباط برقرار کردن دارد. اگر ياد بگيريد که يک رابطه درست و منطقي با همسرتان برقرار کنيد بسيار مفيدتر خواهد بود تا اينکه براي حل مشکلات و اختلافات زناشوييتان بدون اينکه شناخت درستي از طرف مقابل داشته باشيد، فقط از احساسات و نيازهايتان بگوييد.
دروغ سوم: آدم ها واقعاً تغيير نميکنند
اگر چه بسياري از زوجهايي که باهم اختلاف دارند زماني که ميخواهند مشکلاتشان را حل کنند، ادعا ميکنند که حاضرند کمي خودشان را تغيير دهند اما واقعيت چيز ديگري است.آنها ميخواهند همسرشان تغييرکند. بسياري از آنها مشکلات را از همسرشان ميبينند. خيليها عميقاً اعتقاد دارند که براي بهبود بخشيدن در روابطشان، هر دو طرف رابطه بايد تغيير کنند، اما چنين تلاشي براي تغيير هر دو نفر کاملاً بيهوده است.
واقعيت اين است که بسياري از مردم روش اشتباهي را براي تغيير و بهبود روابطشان، انتخاب ميکنند و زماني که به نتيجه دلخواهشان نميرسند ميگويند «آدمها تغيير نميکنند». شايد شما نيز از آن دسته کساني باشيد که از تغيير دادن خودتان ميترسيد و به جاي مواجهه از آن فرار ميکنيد. اما تغيير کار سختي نيست و شما نبايد به خودتان دروغ بگوييد. همه چيز به خواستهي شما برميگردد و اينکه چقدر خواهان اين هستيد که در خودتان و در زندگيتان تغيير ايجاد کنيد. در مورد همسرتان هم همينطور است. او ميتواند تغيير کند اگر واقعا چنين تصميمي گرفته باشد.
دروغ چهارم: با ازدواج زندگي متفاوتي را شروع ميکنيد
شما ممکن است پس از ازدواج از پدر و مادرتان دور باشيد، اما اين دوري به اين معني نيست که ارتباط شما با آنها قطع شده است و هيچ تاثيري از حضور آنها در زندگيتان وجود ندارد. هر نگاهي که به زندگي داريد متاثر از نوع تربيتتان است. برخورد شما با مشکلات و مسائل زناشوييتان، نگاهي که به رابطه با همسرتان داريد و تعريفي که از اين رابطه داريد همگي مبتني بر تربيت خانوادگيتان است. در زندگيهاي سنتي که پدربزرگ يا مادربزرگ با فرزندانشان زندگي ميکردند اين تاثيرپذيري از بزرگترها کاملاً مشهود بود. اما امروزه،همه سعي ميکنند تا فاصلهشان را با پدر و مادرهايشان بيشتر حفظ کنند. با اين پيش فرض که رعايت اين فاصله مانع از دخالتهاي بيمورد آنها در زندگي خانوادگي ميشود. شايد شما پدر يا مادرتان را زياد نبينيد و رفت و آمد کمي با هم داشته باشيد اما نميتوانيد منکر نوع تربيت خودتان بشويد. به نظر ميرسد که آنها مانند ريسماني محکم به شما متصل هستند.
اين مساله زماني تعجب برانگيز است که شما سعي کنيد روش زندگي متفاوتي از پدر و مادرتان داشته باشيد. اگر شما مدام از سبک زندگي پدر و مادرتان انتقاد کنيد و يا آنها را مسخره کنيد و تلاش کنيد تا به هر شکلي از آن فرار کنيد، چه بخواهيد و چه نخواهيدآسيب بيشتري خواهيد ديد، زيرا آنها از زندگيتان حذف نميشوند.
دروغ پنجم: براي زندگي بهتر مسئوليت ها را عادلانه تقسيم کنيد
يکي از شعارهاي ازدواج هاي مدرن اين است که همه مسئوليتها زندگي بايد عادلانه و بين زن وشوهر تقسيم شود. مسئوليتهاي کار در خارج از خانه، خانهداري و همه تصميمگيريها بايد بين زن و شوهر تقسيم شود و هر کدام بايد سهم خودش را ادا کند. در چنين تعريفي از وظايف زناشويي، مردان همسرشان را نيز مسئول هزينههاي مالي خانواده ميدانند و براي خرجهاي زندگي به تنهايي تصميم نميگيرند و حتي زماني که مشکل و مسئلهاي پيش ميآيد هر دو نفر خود را مسئول و موظف ميدانند. اين سبک تقسيم عادلانه وظايف اگرچه مزايا و محاسني دارد و مطابق با نوع زندگي امروزي است اما واقعيت اين است که در اين بين حقيقت مهمي ناديده گرفته ميشود. مردان احساس ميکنند در جايگاه درستي قرار نگرفتهاند و کارهايي که ميکنند ناديده گرفته ميشود بنابر اين به راحتي از زير بار وظايفشان شانه خالي ميکنند. در عين حال زنان گمان ميکنند که بيش از توانشان براي زندگي وقت و انرژي ميگذارند. زنان شاغل اين دغدغه را دارند که بايد به خانه بروند و به همسر و فرزندانشان رسيدگي کنند. در اين بين فرزندان هم هميشه احساس ميکنند که به اندازه کافي به آنها توجه نميشود.
واقعيت اين است که اگرچه اين نوع ازدواجها عادلانه توصيف ميشوند اما اصلاً عادلانه نيستند. بسياري از زنان شاغل مسئوليت بيشتري را به عهده ميگيرند و همسرانشان معمولا وظايف خانهداري را فراموش ميکنند. بسياري از مادران شاغل به تنهايي مسئوليت امور خانه و فرزندان را به عهده ميگيرند و کمترين همکاري و حمايت را از سوي همرانشان دريافت ميکنند. به نظر ميرسد هنوز راه زيادي تا تقسيم عادلانه همه وظايف ميان زن و شوهر مانده است. مردان بايد مسئوليتپذيرتر باشند و به تعهداتشان پايبندتر باشند. در غير اينصورت اين مساواتطلبي چيزي بيشتر از يک شعار و دروغ نخواهد بود.
دروغ ششم: بچه باعث استحکام زندگي است
اگر در زندگي زناشوييتان مشکل داريد و نميتوانيد اختلافاتتان را حل کنيد هرگز به اين نصيحت غيرمنطقي گوش ندهيد زيرا بچهها ميتوانند تهديد بزرگي در اين نوع زندگي باشند. شما نميتوانيد به اين اميد که با بچه دار شدن مشکلات زندگيتان حل شود يک حيات ديگر را به خطر بيندازيد. هرگز وسوسه نشويد که براي بهتر شدن زندگي زناشوييتان چنين تجربه خطرناکي داشته باشيد. زماني که با همسرتان اختلافات اساسي داريد و زندگيتان با تهديد، استرس و اضطراب و عدم تفاهم ميگذرد، حتي به بچهدار شدن فکر هم نکنيد. زيرا فقط به مشکلاتتان اضافه ميکنيد. حتي در خانوادههاي ايدهآل امکان اينکه فرزندان مشکلاتي را ايجاد کنند وجود دارد و اگر شما پيش از اينکه اختلافات زناشوييتان را حل کنيد بچهدار شويد، يکي از بزرگترين اشتباهاتتان را مرتکب شدهايد. اگر دوست داريد بچه داشته باشيد و خانوادهتان را بزرگتر کنيد،ابتدا به دنبال حل مشکلاتتان باشيد.يادتان باشد که مهمترين ويژگي پدر و مادر مسئوليتپذيري است. شما مسئول نيازهاي روحي، معنوي و مادي فرزندتان هستيد و زماني که نتوانيد پاسخگوي اين نيازها باشيد صلاحيت پدريا مادر شدن را نداريد. آينده يک انسان ديگر را با اين خودخواهي که شايد زندگيتان بهتر شد به خطر نيندازيد.
دروغ هفتم: مشکلات به مرور زمان حل ميشوند
اگر در ابتداي ازدواج متوجه شديد که با همسرتان اختلافات اساسي داريد و به تفاهم نميرسيد منتظر نباشيد تا زمان همه چيز را حل کند. از همان روزهاي اول به دنبال راه حل باشيد. يکي از نصيحتهاي عاميانه اين است که زمان همه چيز را حل ميکند. اين يک دروغ بزرگ است. زمان نميتواند مشکلي را حل کند اگر خودتان نخواهيد. نميتوانيد به اين اميد که به مرور زمان اختلافات رنگ ببازند، آنها را ناديده بگيريد. اگر آنها را به حال خود بگذاريد مشکلات بيشتري ايجاد خواهد شد.مشکلات حل نشده مثل زخمهاي کهنه هستند اگر درمان نشوند روزي سر باز ميکنند. پس به زمان دل نبنديد.
دروغ هشتم: پدر و مادر بهترين مشاور هستند
فرقي نميکند که مسائل زندگي زناشوييتان چقدر کوچک يا بزرگ هستند. اگر به دنبال مشاور و راهنما هستيد کمي بيشتر تامل کنيد و مشاور درستي انتخاب کنيد.شايد در وهله نخست بخواهيد با پدر و مادرتان مشورت کنيد. اما اين بهترين انتخاب نيست. پدر و مادرها عاطفي هستند و اولين واکنش آنها اين است که حق با شما است و همسرتان اشتباه کرده است. حتي اگر آنها کاملاً منصف و منطقي باشند شما با اين کار آنها را وارد مسائل زندگيتان ميکنيد و تصوير بدي از خودتان و همسرتان در ذهن آنها ميسازيد اين نکته در مورد خواهر يا بردار و هر کسي از اعضاي خانواده که به شما نزديک است صدق ميکند. پدر و مادر دلسوز هستند اما شايد دلسوزي و راهکارهاي آنها مشکل بيشتري براي شما ايجاد کند. ميتوانيد يک مشاور ازدواج انتخاب کنيد و مشکلاتتان را با او در ميان بگذاريد.
دروغ نهم: دروغ مصلحتي به همسر ايراد ندارد
شايد شنيده باشيد که ميگويند دروغ به همسر اگربراي دلخوشي او باشد ايرادي ندارد. اگر با چنين الگويي پيش برويد بناي سستي در خانوادهتان ميسازيد. هيچ دروغي نميتواند زندگيتان را بهتر کند. اگر نميتوانيد پايبند تعهداتتان باشيد خود را متعهد نکنيد و به همسرتان قول دروغ ندهيد. هيچ دروغي سازنده نيست و نميتواند باعث مهر و محبت باشد. دروغ عامل بياعتمادي است. هر وعدهاي که نتوانيد به آن عمل کنيد يک دروغ است. هرگز با اين تصور که همسرتان وعدههايتان را فراموش خواهد کرد به او دروغ نگوييد. اگر با اين استدلال پيش برويد بايد منتظر شنيدن دروغهاي همسرتان باشيد. زندگي زناشويي را با اين فرضيات غلط نسازيد.
سلام
بسيار كارآمد بود