5 دلیل ابتلا به اختلالات حافظهکاهش توانايي فرد در فراگيري موضوعات جديد يا کاهش توانايي در به ياد آوردن دانستههاي قديم را «اختلالحافظه» ميناميم. در افراد سالمند مبتلا به بيماريهاي تحليل برنده مغز و اعصاب مثل «آلزايمر»، اختلالات حافظه وجود دارد.
[/b]
در سالمندان مبتلا به افسردگي نيز اختلالات حافظه و شناخت ديده ميشود، اما آيا در افراد سالمند طبيعي هم که به هيچ بيماري شناختهشدهاي مبتلا نيستند ممکن است درجاتي از ضعفحافظه وجود داشته باشد؟
با اينکه گاهي سالمند، منکر وجود ضعفحافظه در خودش ميشود، اطرافيان وي از اختلال حافظه او شکايت دارند. گاهي هم اختلال در ساير موارد شناختي به اشتباه به حساب ضعفحافظه گذاشته ميشود. نقص در توجه که در بيماران افسرده وجود دارد، ممکن است خود را به شکل ضعفحافظه نشان دهد يا ناتواني گفتاري در سالمندي که قادر به پيدا کردن کلمه مناسب براي بيان منظور خود نيست، به حساب ضعفحافظه گذاشته ميشود، اما آيا اختلال حافظه، قابل درمان است؟
اگرچه عملکرد طبيعي رواني در دوران سالمندي قدري کاهش مييابد و به دنبال آن تغييراتي در حافظه بروز ميکند اما شدت اين اختلال هرگز در حدي نيست که در فعاليت روزمره اختلال ايجاد کند، بنابراين اگر اختلال حافظه در فرد سالمند به ميزاني باشد که باعث بيکفايتي او در گرداندن امور زندگي روزمرهاش شود، بايد به فکر بيماريهايي باشيم که اختلال حافظه و شناخت ايجاد ميکنند.
1. داروهاگروهي از داروها باعث تغيير در توانمندي شناختي فرد و حافظه او ميشوند يا ميتوانند اختلال شناختي جزيي موجود را تشديد کنند. فهرست بلندي از داروها وجود دارد که در فرد سالمند باعث افزايش گيجي و کاهش سطح هوشياري ميشوند. برخي از داروهاي آرامبخش، داروهاي فشارخون، داروهاي ضداسيد معده مانند سايمتيدين و رانيتيدين، داروهاي ضدالتهاب، کورتيکواستروييدها داروهاي ضدپارکينسون و بسياري ديگر از اين گروه داروها هستند. سالمندان به عوارض سمي بودن داروها بيشتر از جوانان و بزرگسالان حساس هستند زيرا به علت بروز تغييراتي در سطح چربيهاي بدن و سوختوساز داروها، مقدار اين داروها در خون و سيستم اعصاب مرکزي آنان بالاتر است و حتي با مصرف مقادير غيرسمي دارو نيز گاهي علايمي بروز ميدهند.
2. دليريومدليريوم يعني اختلال سطح هوشياري بهطور ناگهاني. اين نقص موقت و برگشتپذير در عملکرد مغز که خود را به شکل عملکردهاي شناختي نشان ميدهد به علل متفاوتي ايجاد ميشود. علل ساختماني مغز، موارد مربوط به سوختوساز بدن، ايجاد سميت و علل رواني از دلايل بروز دليريوم هستند. اين اختلال سطح هوشياري مختص سالمندان نيست و در هر سني امکان بروز آن وجود دارد. سالمندان مبتلا به زوالعقل زماني که دچار عفونت، ضعف خونرساني، کمبود اکسيژن، کمآبي و... ميشوند، مستعد دچار شدن به دليريوم هستند. بيهوشي عمومي و جراحي نيز از ديگر دلايل وارد شدن به حالت دليريوم است. اختلال شناخت، ناتواني در تمرکز فکر و کاهش دامنه توجه از علايم مشخص دليريوم به شمار ميرود.
3. افسردگيحدود 15 درصد از افرادي که از نقص حافظه شکايت دارند يا قادر به انجام وظيفه در ساير عملکردهاي شناختي خود نيستند، زمينه افسردگي ديده ميشود. اگرچه احساسات و عواطف جزو موارد شناختي محسوب نميشوند اما اثر متقابل ميان خلقوخو و حافظه با ساير عملکردهاي شناختي باعث ميشود بررسي احساسات به عنوان جزيي از روند ارزيابي مشکلات حافظه و شناخت باشد. اندازهگيري وضعيت حافظه در سالمندان مبتلا به افسردگي در مقايسه با سالمندان طبيعي، تفاوت بارز و قابلتوجهي ندارد و اين اختلال حافظه با درمان افسردگي برطرف ميشود و دايمي نيست. اين سالمندان افسرده که مبتلا به زوالعقل نيستند، عموما دچار نقص در سرعت و توجه هستند. بهطورمثال در هجي کردن يک کلمه بهطور معکوس دچار مشکل ميشوند و سليسي گفتار کلمات پشتسر هم از يک نوع مقوله را از دست ميدهند، مثلا نام بردن حيوانات پشتسر هم.
افراد سالمند در مقايسه با افراد طبيعي بيشتر به خاطرات منفي گذشته خود رجوع ميکنند اما از نظر به ياد آوردن خاطرات با افراد طبيعي تفاوتي ندارند. انجام کارها در افراد افسرده بهويژه کارهايي که نياز به تلاش دارند، نسبت به افراد طبيعي بدتر است که احتمالا به دليل انگيزه کمتر افسرده?ها نسبت به افراد طبيعي است. بعضي از علايم و نشانههاي افسردگي ممکن است با علايم و نشانههاي زوالعقل شباهت داشته باشد؛ مثل کاهش توانايي در تمرکز فکر يا قطع ارتباط با جامعه يا اختلالات خواب. بايد بدانيم که تمام اين علايم در افسردگي با درمان صحيح برطرف ميشود.
4. بيماريهاهر بيمارياي که بتواند در سوختوساز بافت مغز اختلال ايجاد کند، باعث اختلال در حافظه و قدرت شناخت در بيمار ميشود. بيماريهايي مثل بيماريهاي حاد و مزمن تنفسي، بيماري نارسايي کبد و بيماريهاي غدد درون ريز مثل کمکاري تيروييد و پرکاري تيروييد از آن جملهاند. توجه داشته باشيد بيماريهاي تيروييد در سالمندان به شکل غيرمعمول تظاهر ميکند و گاهي با علايمي مثل کمخوابي، فراموشي، کاهش تمرکز حواس، ضعيف شدن حافظه يا خستگي، خوابآلودگي و کوفتگي همراه ميشود.
5. سوءتغذيهرژيمغذايي غلط يا مصرف نکردن برخي از موادغذايي در سالمندان و کمبود ويتامينها و ريزمغذيها گاهي بهصورت يک عامل ثانويه بروز ميکند و ميتواند به علت سوءجذب اين مواد در دستگاه گوارش يا دفع بيش از حد آنها از بدن به دليل ابتلا به يک بيماري اوليه، به وجود بيايد. استفاده از برخي داروها در سالمندان باعث جذبنشدن يا جذب کمتر ويتامينها و ريزمغذيها در بدن ميشود. مصرف الکل و استعمال سيگار نيز در سوءجذب موادمغذي در بدن نقش مهمي دارد.
مهمترين عارضه در اثر کمبود ويتامين، کمخوني مگالوبلاستيک ناشي از کمبود ويتامين B12 و اسيدفوليک است که کمخوني سادهاي نيست و باعث کاهش تمام سلولهاي خوني و حتي علامتهايي چون سوءجذب و اسهال و در خانمها پاپاسميرهاي غيرطبيعي (تست سرطان زنانهشان غيرواقعي مثبت ميشود) ميشود که پزشک و بيمار را نگران ميکند. کمبود ويتامين B12 با اختلالات عصبي نيز همراه است و باعث تغييراتي در غلاف رويي رشتههاي عصبي خواهد شد و عملکرد آنها را مختل ميکند. اختلال در گام برداشتن، اختلال حس تعادل، از دست دادن کنترل اسفنکتر مثانه و روده (بياختياري ادرار و مدفوع)، ناتواني جنسي و زوالعقل از علايم عمده عصبي اين کمبود هستند. علتهاي کمبود ويتامين B12 فراوانند؛ کساني که سالها رژيم سخت گياهخواري دارند و هيچيک از محصولات پروتئين حيواني را مصرف نميکنند، کساني که به سوءجذب B12 يا بيماري شايع کمخوني سالمندي به نام «آنمي پرنيسيوز» دچارند (سلولهاي جدار معده از بين ميروند و توليد اسيدمعده و فاکتورهاي داخلي که در جذب ويتامين B12 کمک ميکنند، مختل ميشود)، نارسايي لوزالمعده و مشکلات انتهايي روده باريک مانند سل روده، لنفوم.
کمخوني مگالوبلاستيک با افسردگي نيز همراه است. به ياد داشته باشيد ميزان ذخيره فولات در بدن کم است و اين ويتامين ابتداي روده کوچک جذب ميشود و اگر سبزيها و ميوههاي تازه و پروتئين حيواني مصرف نکنيد، دچار کمبود اسيدفوليک ميشويد. قابل اعتمادترين منبع تامين اسيدفوليک، ميوهها و سبزيهاي برگدار خام هستند.