4 نکته ضروری در بد غذایی کودکان
متاسفانه در بسياري از موارد، تصور والدين از خوب يا بد غذاخوردن فرزندانشان با دادههاي علمي و واقعي، همخواني ندارد. معمولا مسيري که بچهها در روند رشد و سرعت وزنگيري و افزايش قد طي ميکنند با يکديگر متفاوت است و نميتوان روند رشد بچهاي را حتي با بچه ديگري که همسن و سال خودش است هم مقايسه کرد. بهطور طبيعي وزن بچهها از بدو تولد تا 5 يا 6 ماهگي حدودا 2 برابر ميشود...
با افزودن غذاهاي کمکي به برنامه غذايي روزانه البته در کنار شير مادر، وزن شيرخواران در سال اول تا 3 برابر وزن تولدشان هم ميرسد. در پايان سال اول زندگي ميتوان انتظار 25 تا 30 سانتيمتر افزايش قد را هم از کودکان داشت که اين افزايش قد و وزن در سال اول نشاندهنده نياز بچه به موادمغذي مناسب است. درباره بدغذايي بچهها، توجه به 4 نکته زير ضروري است.
1.کاهش اشتهاي کودک به معناي بدغذايي او نيست
همانطور که گفته شد معمولا وزن بچهها در پايان سال اول به 3 برابر وزن تولدشان هم ميرسد. اين افزايش وزن در سال دوم به نصف کاهش پيدا ميکند و از 3 سالگي تا سن پيش از بلوغ و بلوغ، روند افزايش قد و وزن، کُند اما مداوم ميشود. از 3 سالگي به بعد سالي 6 تا 8 سانتيمتر افزايش قد و 2 تا 3 کيلوگرم افزايش وزن براي بچهها قابلقبول است. پس با اين پايينآمدن سرعت رشد از سال دوم به بعد، کمشدن ميل به غذا و کاهش اشتها در بچهها ظاهر ميشود. با به وجودآمدن اين کاهش اشتها و کاهش روند رشد طبيعي برخي از مادران فکر ميکنند که فرزندشان دچار بدغذايي شده و براي پيشگيري از ابتلاي او به سوءتغذيه از ترفندهاي غيراصولي براي وادارکردن بچه به غذا خوردن، استفاده ميکنند. با استفاده از اين ترفندها که ميتوانند شامل پرت کردن حواس بچه هنگام غذا خوردن، تهديد کردن او، وعده دادن و دنبال بچه با بشقاب غذا دويدن باشند، اجازه برآوردهشدن نياز واقعي کودک به غذا خوردن داده نميشود و همين موضوع ميتواند باعث نهادينه شدن انحرافهاي تغذيهاي در بچهها شود يعني مادران با ترفندهاي غيرعلمي خود ممکن است قدرت آموزش درست، اصولي و بهاندازه غذا خوردن را براي هميشه از فرزندان خود سلب کنند.
2.استفاده از نمودار پايش رشد ميتواند موثر باشد
نمودار پايش رشد يا جدولي که هنگام ترخيص مادر و کودک در بيمارستان به خانوادهها داده ميشود، حاوي اطلاعات خوبي درباره تمام موارد مربوط به تولد نوزاد، نوبت واکسيناسيونها و ميزان طبيعي رشد او تا سن 9سالگي است بنابراين مادران ميتوانند با توجه به نمودار پايش رشد از سرعت رشد مناسب يا نامناسب فرزند خود آگاه شوند و ديگر نگراني بيمورد درباره بدغذايي يا نحوه رشد کودکشان نداشته باشند. براساس اين نمودار، اگر بچهها در مسير حرکتي خود سير صعودي داشته باشند و خودشان را به استانداردهاي بينالمللي نزديک کنند، يعني مشکلي در رشد آنها وجود ندارد اما اگر سير رشد بچهها در اين منحني به صورت افقي يا نزولي دربيايد، خانوادهها بايد نسبت به ابتلاي فرزندشان به سوءتغذيه مشکوک شوند و براي پيبردن به دليل اين رشد نامناسب هرچه سريعتر فرزند خود را نزد پزشکش ببرند تا مشکل اختلال رشد او مورد بررسي قرار بگيرد. در چنين مواردي بالا بردن خودسرانه حجم غذايي بچهها بههيچعنوان توصيه نميشود چون ممکن است اختلال رشد آنها به دليل کمخوني، عفونت، اختلالهاي متابوليسمي و... باشد.
3.خانوادهها در شکلگيري ذائقه بچهها نقش دارند
بسياري از والدين بهخصوص والدين بچههاي کوچکتر از بد بودن ذائقه غذايي فرزندانشان گلايه دارند. يعني ميگويند مثلا فرزند آنها به خوردن سبزيها، گوشتها يا لبنيات علاقهاي ندارد و اين موضوع به خاطر پايينآمدن ارزش تغذيهاي سفره غذايي بچهها، باعث نگراني والدين آنها ميشود. متاسفانه گرايش بيشتر بچههاي ما به سمت غذاهاي شور، شيرين و چرب است و اين نوع ذائقه توسط اولين معلم تغذيه تمام بچهها يعني مادران آنها در وجودشان نهادينه شده است. معمولا بيشتر مادران گمان ميکنند بايد به فرزندان خود از سن شروع غذاي کمکي، غذاهايي را بدهند که خودشان طعم آنها را بيشتر ميپسندند در صورتيکه داروخانه طبيعت، بهترين و مغذيترين خوراکها را به ما هديه داده است. هرچه که مادران از بدو شروع غذاي کمکي از چاشنيها، نمک، شکر و روغن کمتري براي طعمدادن به غذاي بچهها استفاده کنند ميل آنها به خوردن گوشتهاي پخته يا بخارپز، سبزيهاي خام يا پخته و لبنيات هم بيشتر ميشود. به عبارت سادهتر بچهها هر آنچه را که از کودکي به آنها خورانده ميشود با همان طعم دوست دارند. حالا مادري که از 6 يا 7 ماهگي طعم خوراکيهاي چرب، سرخکردني، شور يا شيرين را به فرزندش چشانده است، چطور ميتواند توقع داشته باشد که او در 3 يا 4 سالگي به خوردن سبزيها علاقه نشان دهد؟!
از طرف ديگر، منش غذاخوردن با الگوبرداري از ساير افراد خانواده در بچهها شکل ميگيرد. يعني بچهها نوع غذا خوردن را ابتدا از پدر و مادر سپس از خواهر و برادر و درنهايت هم از جامعه همسالان خود در مدرسه يا محيط ياد ميگيرند. اگر پدر و مادري تندتند غذا بخورند، هنگام غذا خوردن مدام حرف بزنند يا خواهر و برادرهاي بزرگتر هنگام غذاخوردن برخي از اجزاي غذا مانند پياز يا گوجه يا گوشت را از ظرفشان جدا کنند و نسبت به خوردن بعضي از خوراکيها واکنش منفي نشان بدهند بهطور حتم انتظار بروز چنين رفتارهايي در بچههاي کوچکتر هم دور از انتظار نخواهد بود بنابراين ميبينيد که والدين و خواهر و برادرهاي بزرگتر ميتوانند نقش بسيار پررنگي در شکلگيري ذائقه و خوب يا بدغذا شدن بچههاي کوچکتر داشته باشند.
4. اجبار و زورگويي باعث تنفر بچهها از غذا ميشود
گاهي برخي از مادران با زور و اجبار، سعي ميکنند فرزندان خود را به خوردن غذاهايي که دوست ندارند، وادار کنند. بهتر است اين گروه از مادران بدانند که اصرار و اجبار در غذاخوردن ميتواند با مقاومت منفي بچهها روبرو شود يعني وقتي بچهها متوجه زورگويي والدين خود براي خوردن غذايي که دوست ندارند، ميشوند؛ تمام تلاششان را براي پسزدن آن غذا و حرصدادن پدر يا مادر خود براي انتقام گرفتن از زورگويي آنها ميکنند! در اين صورت، ممکن است که حتي بچهها تا آخر عمرشان از خوردن آن غذا متنفر شوند و تنها مقصر اين موضوع هم ميتواند زورگويي والدين در دوران کودکي باشد. ميپرسيد چاره چيست؟ چاره اين نوع بدغذايي و انتخاب نوع غذا در بچهها، اصلا سخت نيست. شما ميتوانيد برخي موادغذايي که فرزندتان به خوردن آنها علاقهاي ندارد را با مواد غذايي ديگري که او دوست دارد، ترکيب کنيد. مثلا پياز يا گوجهفرنگي داخل غذا را رنده کنيد تا او متوجه وجود آنها نشود يا اينکه مواد غذايي را به شکلي که او دوست دارد، تهيه کنيد. مثلا اگر گوشت تکهاي نميخورد، برايش کتلت درست کنيد. يک راه ديگر براي تشويق کردن بچهها به خوردن انواع مواد غذايي، کنجکاو کردن آنها نسبت به خوراکيهاي مختلف است. به اين ترتيب که مثلا چند مرتبه کمي سبزيهاي پخته را کنار ظرف ماکاروني يا کتلتش بگذاريد و اجازه بدهيد که خودش نسبت به خوردن آنها ترغيب شود. البته ميتوانيد کنار ظرف غذاي خودتان را هم با خوراکيهاي مغذي بپوشانيد و مدام با خوردن و تعريفکردن از طعم و خواص آنها بچهها را نسبت به امتحان کردن طعمهاي جديد کنجکاو کنيد. استفاده از بشقاب و ليوانهاي رنگي با رنگهاي نارنجي، ارغواني و قرمز هم ميتواند باعث افزايش اشتهاي بچهها شود. در ضمن هرگز فراموش نکنيد که براي تشويق کردن بچهها به خوردن تمام گروههاي غذايي، صبر و حوصله بيشتر از زور و تهديد به کار ميآيد!