پاسخ به چالشهای امروزی، بی اعتمادیاعتماد در زندگی همیشه مثل سنگی است زیر بنا که دیگر مسایل زندگی بر آن بنا میشوند. با گسترش روابط و زندگی پیچیده شهری این ویژگی در افراد کمرنگتر شده و بیاعتمادی جای آن را گرفته است.
[/b]
شهرام مقدس، کارشناس ارشد جامعه شناسی در این باره به خبرنگار برنا میگوید:معمولا این مساله به فضای پیرامون ما بر میگردد، نوع روابط و ساختارهای اجتماعی که تغییرات زیادی را در طول سالهای گذشته داشته، ما را به سمت روابط رسمیتر و فضاهایی که ارتباط های غیر رسمی در آن ضعیف شده میبرد. در محیطهای رسمی پیوستگیها و همبستگیهایی که عمدتا در قالب خانواده و خویشاوندی بوده کاهش پیداکرده است. طبیعتا وقتی افراد در فضاهای بزرگ هستند کنترلهای غیر رسمیشان کمتر شده و فکر میکنند اشخاصی که اطرافشان هستند چندان آشنا نیستند و هیچ پشتواندهای برای اینکه دچار مشکل نشوند، وجود ندارد، در نتیجه احتیاط کاری پیشه میکنند؛ این نوع احتیاط شاید از نظر دیگران بی اعتمادی تلقی شود اما از دیدگاه منطقی این خصوصیت بی اعتمادی نیست، بلکه مراقبت متناسب با شرایط موجود است و فضاها و نوع روابط تحت تاثیر شرایط جدید تنظیم میشوند.
اعتمادسازی در باطن افراد به نوع تجربهها هم برمیگردد، وقتی شما چند تجربه نا موفق داشته باشید؛ مثلا به کسی اعتماد کردید و آسیب دیدید، دیگر دیر اعتماد میکنید، چون این خصوصیت برای شما در گذشته مشکل ساز بوده است.
کاهش تجارب منفی و افزایش تجارب مثبت، در فرد ایجاد انگیزه میکند تا بتواند آن رفتار را تکرار کندو ویژگی اعتماد را تقویت کند. در این میان مشکلات اقتصادی و اجتماعی بیشتر تاثیرگذار هستند. رقابت جوییها، خودخواهیها و فردگراییها تاثیر گذاشته و همدلی و پیوندهای اجتماعی کاهش پیدا میکند. اگر شرایط مناسب نباشد، پشتوانهای مناسب برای اینکه در سایه اعتماد، بهره برداری مناسب را داشت، نداریم و لذا از اصل ارتباط میگذریم.