مردمسالاری یا دِموکراسی, Democracyمردمسالاری یا
دِموکراسی [wiki]Democracy[/wiki] یک روش حکومتی است برای مدیریت کم خطا بر مردم حق مدار که در آن مردم، نه فرد یا گروهی خاص، حکومت میکنند. گونههای مختلف دموکراسی وجود دارد.میان انواع گوناگون دموکراسی، تفاوتهای بنیادین وجود دارد. بعضی از آنها نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندان می گذارند. در هر صورت اگر در یک دموکراسی، قانون گذاری دقیق برای جلوگیری از توزیع نا متوازن قدرت سیاسی صورت نگیرد (برای مثال تفکیک قوا)، یک شاخه نظام حاکم ممکن است بتواند قدرت و امکانات زیادی را در اختیار گرفته و به آن نظام دموکراتیک لطمه بزند. از «حکومت اکثریت» به عنوان خاصیت اصلی و متمایز کننده دموکراسی نام برده می شود. در صورت عدم وجود حاکمیت مسؤلیت پذیر، ممکن است که حقوق اقلیتهای جامعه مورد سؤ استفاده قرار گیرد (که در آن صورت به آن دیکتاتوری اکثریت می گویند.) از اصلیترین روندهای موجود در دموکراسیهای ممتاز می توان به وجود رقابتهای انتخاباتی عادلانه اشاره کرد. علاوه بر این، آزادی بیان، آزادی اندیشه سیاسی، و مطبوعات آزاد از دیگر ارکان اساسی دموکراسی هستند که به مردم اجازه می دهند تا با آگاهی و اطلاعات بر حسب علاقه شخصی خود رای بدهند.
مفهوم دموکراسیاز دیدگاه نظریه پردازان سیاسی مفاهیم متنوعی برای دموکراسی وجود دارد.
از دیگاه تقلیل گرایی یا مینی مالیزم، دموکراسی سیستم حکومتی است که در آن شهروندان به گروهی از رهبران سیاسی حق حکومت را از طریق انتخابات دورهای اعطا می کنند. این نظریه حکومت چند تنی و پلیارشی (
polyarchy) نیز نامیده میشود.
مفهوم جمعی (
Aggregative) دموکراسی اذعان دارد که حکومت باید به تدوین قوانین و سیاست هایی بپردازد که بسیار نزدیک به نظرات میانه مردم باشد، نیمه ای در سمت راست و نیمهای در سمت چپ.
دموکراسی شورایی (
Deliberative) بر مبنای این اصل استوار است که دموکراسی حکومت با بحث میباشد. دموراتهای شورایی ادعا میکنند که قوانین و سیاستها می باید بر مبنای استلالهایی باشد که تمام شهروندان بتوانند آن را بپذیرند. پهنه سیاست باید جایی باشد که رهبران و شهروندان در آن به مباحثه پرداخته، به یکدیگر گوش فرا داده و نظرات خود را تغییر میدهند.
مفاهیم فوق به دموکراسی از طریق نمایندگان آنها اشاره دارد. دموکراسی مستقیم (
Direct) میگوید که شهروندان باید مستقیماً و نه از طریق نمایندگان خود در ایجاد قوانین و سیاستها مشارکت داشته باشند. فعالیت سیاسی به خودی خود ارزشمند بوده، موجب اجتماعی شدن و فرهیختگی شهروندان شده و مشارکت مردمی میتواند نخبگان توانمند را ارزیابی کند. و از همه مهم تر اینکه شهروندان در حقیقت بر خود حکومت نمیکنند مگر آنکه خودشان مستقیما قوانین و سیاستها را تصمیم گیری کرده باشند.
مفهوم دیگر دموکراسی تساوی سیاسی بین تمام شهروندان میباشد. این مفهوم به جوامعی اشاره دارد که در آنها عرف، روش و الگوهایی وجود دارد که بهعنوان راهنماهایی به سوی تساوی قدرت سیاسی تلقی میشوند. اولین و مهمترین این عرفهای اجتماعی عبارت از رخداد منظم، آزاد و آشکار انتخابات میباشد که به منظور انتخاب نمایندگانی میباشد که پس از انتخاب شدن مدیریت کل و یا عمده سیاست های عمومی جامعه را عهده دار میشوند.
در این دیدگاه ممکن است اشکال شود که اکثریت رای دهندگان برای سیاست تصمیم میگیرند نه اکثریت مردم و بنابراین راه بحث در باره اجباری شدن مشارکت سیاسی مثل رای دادن اجباری را باز می نماید. و نیز اشخاص با پشتوانه مالی بیشتر امکان تأثیر گذاری بیشتری در جامعه در مبارزات انتخاباتی داشته و بنابراین ممکن است قوانینی جهت شفاف سازی منابع مالی در اختیار نامزدهای انتخاباتی مورد نیاز باشد.
گونههای دموکراسیدموکراسی جفرسونی:دموکراسی جفرسونی
Jeffersonian democracy یک سری اهداف سیاسی هستند که به افتخار توماس جفرسون نام گذاری شده اند. این اندیشهها از ۱۸۰۰ تا اواسط ۱۸۲۰ در سیاست های آمریکا مطرح بودند و با دموکراسی جکسونی که بر دوره سیاسی بعد از ان حکفرما شده بود تفاوت های دارد. مهم ترین سخنرانان ان :توماس جفرسون و جیمز مدیسون و البرت گالاتین و جان رندولف اف روانوکه و ناتانیل باکن بودند.
دموکراسی نمایندگی:دموکراسی نمایندگی به این معناست که تصمیمات مربوط به جامعه، نه بدست اعضای آن، بلکه توسط افراد ویژهای که مردم برگزیدهاند؛ گرفته میشود. شکلهای گوناگون دموکراسی نمایندگی در بسیاری از سازمانها هم وجود دارد.
دموکراسی نمایندگی چندحزبی:نظامهای دموکراسی نمایندگی چندحزبی در هر یک یا همه این سطوح، هنگامی که رأیدهندگان بتوانند از میان چندحزب در فرآیند سیاسی یکی را گزینش کنند، یافت میشود. ملتهایی که شیوه دموکراسی چندحزبی را برگزیدهاند، و در آن توده جمعیت بزرگسال از حق رأی در سطوح گوناگون برخوردار است، معمولاً دموکراسی لیبرال نامیده میشوند. ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپای غربی، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند و هند در دسته دموکراسیهای لیبرال قرار میگیرند.
دموکراسی نمایندگی تک حزبی:بعضی از کشورها مانند چین، با این که در آنها تنها یک حزب وجود دارد؛ خود را دموکراسی میدانند. در این کشورها، در حالی که رأیدهندگان امکان انتخاب از میان احزاب گوناگون را ندارند، انتخابات وجود دارد که از راه آنها نمایندگان در سطوح گوناگون محلی و ملی تعیین میشوند. این کشورها در دسته دموکراسی نمایندگی یک حزبی قرار دارند. اصلی که معمولاً در دموکراسی نمایندگی یک حزبی وجود دارد این است که حزب واحد اراده فراگیر اجتماع را بیان میکند. به نظر مارکسیستها، احزاب در دموکراسیهای لیبرال نماینده منافع طبقات گوناگون هستند. در جوامع کمونیستی، تنها یک حزب ضروری شمرده میشود؛ بنابراین رأیدهندگان، نه از میان احزاب، بلکه از میان نامزدهای انتخاباتی که سیاستهای گوناگونی دارند؛ نمایندگان خودشان را انتخاب میکنند.
دموکراسی مشارکتی:در دموکراسی مشارکتی یا دموکراسی مستقیم، تصمیمات به طور جمعی بهدست افراد گرفته میشد. این نخستین گونهٔ دموکراسی بود که در یونان باستان یافت میشد. اقلیت کوچکی از جامعه که شهروند نامیده میشدند، برای بررسی سیاستها و گرفتن تصمیمات مهم به طور منظم گردهم میآمدند. دموکراسی مشارکتی در جوامع امروزی، که توده مردم از حقوق سیاسی بهرهمندند و برای همه امکان مشارکت فعالانه نیست؛ بسیار محدود است. برخی جنبههای دموکراسی مشارکتی هنوز هم کاربرد دارند و سازمانهای زیادی در این گونه جوامع از این شیوه استفاده میکنند. برگزاری رفراندومها در سطح ملی برای مسائل مورد اختلاف؛ نمونهای از دموکراسی مشارکتی است.
شبه دموکراسی:شبه دموکراسی حکومتی است که هرچند در آن مردم حکومت ندارند؛ اما برخی نهادهای دموکراتیک وجود دارند؛ اگرچه سیاست این گونه حکومتها به ظاهر دموکراتیکی است ولی در عمل نهادهای دموکراتیک، خواست مردم را اجرا نمیکنند.
وضعیت امروزیامروزه جز کشورهای عربستان سعودی، واتیکان، میانمار و برونئی، تمام حکومتها خود را دموکراتیکی میدانند. پژوهشهای گوناگونی برای تحلیل نظامهای حکومتی و درجهبندی میزان دموکراسی در کشورهای مختلف انجام میپذیرد. از این دست میتوان به مجموعه دادههای پلیتیاشاره کرد..
منتقدینرای دهندگان نامعقولمیلتون فردمن از جمله کسانی است که از کارآیی اقتصادی دموکراسی انتقاد کرده است و انتقاد او بر مبنای رای دادنهای غیرعاقلانه است، با توجه به اینکه رای دهندگان نسبت به بسیاری از مسائل منجمله مسائل اقتصادی اطلاع خاصی ندارند.
ناهمانگی در ثروت کشورفیربک (1998) عنوان میکند که توزیع ناعادلانه ثروت نه فقط در اثر عدم اجرای رویههای دموکراتیک بلکه در اثر تمایل مضاعف طبقه متوسط است که توجهی به خواستهها و نیازهای حاشیههای ضعیف اقتصادی ندارند و در خواست اکثریت همواره ممکن است به سود و سامان گرفتن همه افراد جامعه توجه نشود.
عدم وجود تحصیلات سیاسی لازمبرخی بر این نظرند که رای دهندگان به اندازه کافی تحصیلات لازم را برای کسب حقوق دموکراتیک خود ندارند.
منافع تخصص گراییاز آنجا که در دموکراسی مردم غیر متخصص با رویههای دموکراتیک می توانند در تصمیمات کشور تاثیرگذاری کنند برخی عنوان کردهاند که حتی با وجود تحصیلات کافی هم رویههای دموکراتیک می توانند در برابر رویههای تخصصی و نظرات متخصصین قرار بگیرد.
عدم ثبات سیاسیتغییرات مدوام در دولتها و سیاست ها باعث عدم پایداری سیاسی سیستم میشود و تبلیغات و شوکهای رسانه ای می تواند به طور آنی نظام سیاسی را به کل به هم بریزد.
انتقادات فلسفیافلاطون و ارسطو از منتقدان حکومت دموکراتیک بودهاند.
2.png
تحلیل پلیتی از میزان وجود دمکراسی در کشورهای مختلف، که در سال ۲۰۰۳ انجام شدهاست.
کشورهای با رنگ روشن درجه بهتری در زمینه میزان وجود دموکرسی دارند.
طبق این تحلیل عربستان سعودی و قطر دارای غیر دمکراتترین حکومتها هستند.
3.png
شاخص دموکراسی منتشر شده در سال ۲۰۰۸ توسط مجله اکونومیست، کشورهایی با رنگ آبی روشن
امتیاز بالای ۹٫۵ تا ۱۰ را دارند و کشورهایی با رنگ تیره با امتیاز زیر ۲ از نظر شاخص جهانی
دموکراسی در آنها کمتر است. بر اساس این گزارش، سوئد و کره شمالی با دارا بودن
امتیاز ۹٫۸۸ و ۰٫۸۶ به ترتیب دموکراتیکترین و غیر دموکراتترین کشورهای دنیا هستند.
در ایراناز نظر برخی سیاستمداران و کارشناسان آیتالله خمینی با عبارت «میزان رای مردم است» بر جنبه مردمسالارانه حکومت اسلامی پس از انقلاب تاکید داشته است. بسیاری از دولتمردان کنونی در جمهوری اسلامی نیز معتقدند «رای مردم» میزان و پایه حکومت است، و حتی برای آن پایه و اساس فقهی قائل شدهاند.
محمود احمدینژاد ششمین رئیس جمهور ایران، مردمسالاری را یک «امر اصیل» در کشور دانسته و نظام حکومتی ایران را نمونهای از «مردمسالاری متکی بر ارزشهای اخلاقی و الهی» و «مردمسالاری دینی» و نقطه مقابل «دموکراسی لیبرال» میداند.
از طرف دیگر، منتقدان نظام حاکم بر ایران آن را به نادیده گرفتن دموکراسی متهم میکنند و مخالفان جمهوری اسلامی آنرا دیکتاتوری دینی و نظامی میخوانند که دموکراسی در آن وجود ندارد. برخی از منتقدان چون کسری ناجی معتقدند احمدینژاد التزامی به دموکراسی سیاسی ندارد. گروهی از مردم ایران معتقدند که انتخابات سال هشتاد و هشت و تقلب گسترده در این انتخابات و پس از آن سرکوب شدید مردم توسط نیروهای نظامی حکومت پایان دموکراسی در ایران بود.