طنز و نوشتن طنزهرجا که از طنز سخني هست، بلافاصله با اصطلاحاتي مواجه ميشويم که گاهي موجب سردرگمي است. تا ميخواهيم کتابي طنزآميز بخوانيم يا ميگوييم که به طنز علاقه داريم، هزل و هجو و مطايبه و فکاهي و آيروني وگروتسک و اين جور چيزها به ميدان ميآيند و نميگذارند از طنز لذت ببريم.
به راستي براي لذت بردن از طنز و براي طنز نوشتن لازم است که اين اصطلاحات را ياد بگيريم؟
يعني اين همه طنزنويس خوب که آثارشان را ميخوانيم و دلمان ميخواهد که بتوانيم مثل آنها ظريف و گزنده و بانمک بنويسيم، اول اين همه اصطلاحات و تعريفها را يادگرفتهاند و بعد طنزنويس شدهاند؟
اگر بگوييم که يادگرفتن اصطلاحات طنز، راه مناسبي براي آغاز طنزنويسي نيست، شايد به نظر برسد که از مباحث نظري طنز خوشمان نميآيد. اما اگر اين را بدانيم که طنزنويسي، بيش از مباحث نظري نيازمند تمرين و مطالعه است، آن وقت راه آغاز کار را زودتر پيدا ميکنيم.
کارهاي مهارتي مانند رانندگي، ترکيبي است از دانايي و توانايي. راننده خوب، هم توانايي رانندگي دارد و هم با علائم و مقررات راهنمايي و رانندگي آشناست. اگر فقط علائم را بلد باشد، اما دست فرمانش خوب نباشد، خيلي زود از مسير خارج ميشود و حادثه ميآفريند و اگر فقط راننده ماهري باشد، اما علائم و مقررات را نشناسد، در مسيرهاي شلوغ و هنگام انتخاب راه و لحظات حساس ديگر با دشواري مواجه ميشود.
به هر حال براي آغاز کار طنزنويسي، بهترين راه مطالعه آثار خوب است و از همين جا ضرورت آشنايي با بحثهاي نظري آشکار ميشود که آثار خوب را چگونه تشخيص بدهيم؟چون اغلب افراد خيال ميکنند که هر اثري که خنده شديد ايجاد کند، لابد طنزي قوي دارد.
يا هر اثري که حرف سياسي خطرناک تري بزند، حتماً طنز خوبي است و ميتواند الگوي مناسبي باشد.
نه آشنايي با اصطلاحات طنزنويسي و نه خنده شديد و واکنش هيجاني مخاطبان، هيچ کدام از اينها معيار خوبي براي تشخيص آثار ارزشمند طنز نيست.
مجموعهاي از معيارهاي مرتبط با روش نوشتن و استفاده از شگردهاي طنز، همراه با نوع نگاه و انديشه نويسنده و بسياري نکتهها و دقايق ديگر است که به خواننده کمک ميکند تا بتواند يک اثر طنز را ارزيابي کند.
جعبه متن
اسماعيل اميني