اصول فقه

نویسنده Zohreh Gholami, قبل از ظهر 10:32:45 - 01/23/12

« اهمیت انگشت نگاری در کشف علمی جرائم | آموزه‌هاي حقوقي (وصول وجه چك بلامحل) »

0 اعضا و 2 کاربران مهمان درحال دیدن موضوع.

Zohreh Gholami

اصول فقه

كتاب «منظومه في اصول الفقه» منظومه‌اي است در اصول فقه اثر دانشمند ذي‌فنون، مرحوم ميرزامحمدحسين شمس‌العلماي گركاني (قريب)، از عالمان و اديبان چيره‌دست قرن گذشته كه براي نخستين بار چاپ مي‌شود. ناظم در سال 1262ق/ 1222ش در گركان ـ از توابع آشتيان ـ به دنيا آمد و پس از تحصيلات حوزوي، به تدريس ادبيات فارسي و عربي در مدارس مهم تهران (همچون دبيرستان علميه و علوم سياسي و در پايان در دارالفنون) اشتغال ورزيد و آثار ارزنده‌اي در ادب فارسي و عربي و علوم اسلامي از خود به يادگار نهاد و در سال 1345ق/1305ش رخت از اين جهان بربست.

او در سالهاي آخر عمر كه از تدريس بازنشسته شد، استاد شهير، بديع‌الزمان فروزانفر را به جاي خود براي تدريس در دارالفنون پيشنهاد كرد كه همه استادان زبان فارسي زمان حاضر بي‌واسطه و باواسطه از محضر پرفيض او بهره‌مند گشته‌اند.

اهل علم و ادب شمس‌العلما را از راه دو كتاب ارزشمند او، «ابداع البدايع» و «قطوف الربيع» مي‌شناختند كه به صورت چاپ سربي در دسترس قرار داشت تا آنكه اولي در سال 1377 با كوشش حسين جعفري در تبريز و دومي در سال 1389 با كوشش مرتضي قاسمي در تهران به وسيله فرهنگستان زبان و ادب فارسي چاپ حروفي شد و در آغاز هر دو كتاب، مقام علمي و آثار شمس‌العلما معرفي گرديد. اين دو كتاب پس از كتابهاي حدائق‌السحر في دقايق الشعر (رشيد وطواط) و المعجم في معائير اشعار العجم (شمس قيس‌ رازي) از بهترين مراجع براي دانشجويان ادبيات جهت شناخت علوم فصاحت و بلاغت و صنايع بديعي شناخته شده است.

منظومه اصول فقه جزئي از مجموعه‌اي است كه به وسيله نوه پسري شمس‌العلما، زبان‌شناس برجسته و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي، دكتر بدرالزمان قريب در اختيار راقم اين سطور گذاشته شده است. اين مجموعه مشتمل است بر برخي از‌آثار ديگر شمس‌العلما از جمله:

1) نورالحدقه.

2) فهرستي از آثار خود را با عنوان «صوره ما كتب مؤلف هذه الوريقات في ايام تحصيله من المعلومات» كه در اين فهرست كتابهاي تعليقات علي المعالم تقرب ثلثه آلاف بيت و تعليقات علي القوانين في مباحث الالفاظ تقرب ثلثه آلاف و مساله الصحيح و الاعم تقرب الفين در اصول فقه ديده مي‌شود.

3) منظومه في علم الاصول كه حاوي اهم مطالب اصول فقه است.

4) في مدح الزكي التقي المولي الولي عبدالعظيم الحسني سلام الله عليه. اين قصيده كه با اين مطلع آغاز مي‌شود: ما بال دهر اذاب القلب بالمحن/و احرق العظم للاحزان في البدن

كه در ميان قصيده مي‌گويد:
شكوت منهم الي خير الوري نسباً
عبدالعظيم الكظيم السيد الفطن
من زاره فكمن زار الحسين و ذا
لانه اشرف الابناء للحسن

5) قصيده في مدح اهل البيت و فيها ذكر فاطمه بنت موسي عليهم السلام كه با اين مطلع آغاز مي‌شود:
لك الله يا من رام موطن احبابي
اذا زرتهم فانقل لهم منهم مالي

6) ابيات رشيقه متضمن مدح اميرالمؤمنين عليه السلام كه با اين مطلع آغاز مي‌شود:
اصبحت و ليس لي قرار و اشتد بدمعي البحار
شمس‌العلما به پيروي از دانشمندان اسلامي كه علوم مختلف را به نظم درمي‌آوردند، چند كتاب خود را در اصول فقه در جامه شعر به اهل علم عرضه كرده است.

سالهاي پيش با دكتر جلال شوقي در فرهنگستان زبان عرب قاهره آشنا شدم. او كه در دانشگاه قطر تدريس مي‌كرد، كتابي تاليف كرده بود كه در آن متجاوز از ششصد منظومه علمي شناسايي شده بود. اين كتاب تحت عنوان «العلوم‌العقليه في‌المنظومات‌العربيه» در سال1990 در كويت چاپ شده است. در ميان اين منظومه‌ها، «ارجوزه» ابن‌سينا در پزشكي است كه با اين مطلع آغاز مي‌شود:

الطب حفظ صحه برء مرض من سبب في بدن عنه‌عرض
كه مرا به ياد ارجوزه ابن‌مالك در نحو عربي مي‌اندازد كه با اين مطلع آغاز مي‌شود: «قال محمد هو ابن مالك/ أحمد ربي الله خير مالك». من از «اللئالي‌المنتظمه» و «غررالفرائد» حاج ملاهادي سبزواري ياد كردم.

موسسه مطالعات اسلامي در سال1353 كتابي تحت عنوان «منطق و مباحث الفاظ» مشتمل بر متون عربي و فارسي و مقالاتي به زبانهاي انگليسي و فرانسه و عربي و فارسي منتشر ساخت كه يازدهمين مقاله آن، «الارجوزه في‌المنطق» از محمدرضاالحسيني‌‌الاعرج بود كه با كوشش حجت‌الاسلام دكتر محمدرضا مشائي، استاد دانشگاه مشهد آماده شده بود كه مطلع آن، اين است: «نحمدك اللهم أن هديتنا/ للمنهج القويم و ابتديتنا». اكنون جا دارد منظومه‌هايي كه دانشمندان ايراني و شيعه در علوم مختلف به نظم درآورده‌اند، همچون كتاب دكتر جلال شوقي گردآوري شود تا سهم ايرانيان در اين بخش از علوم اسلامي شناخته و مورد تحسين قرار گيرد. يادآور مي‌شوم كه منظومه‌هاي علمي، همه در بحر رجز است كه طلاب و دانشجويان بهتر و آسان‌تر مي‌توانستند در حافظه خود نگه دارند و اين خود روشي ويژه از تعليم و تعلم علوم گوناگون در مدارس و حوزه‌هاي علميه بوده است.


فقه
دانشمندان اسلامي در آغاز كتابهاي فقهي خود معناي لغوي و اصطلاحي فقه را بدين گونه بيان داشته‌اند كه اين كلمه در قرآن كريم به معناي فهم آمده و براي تاييد اين مطلب آياتي را ياد كرده‌اند؛ همچون: «مانفقه كثيراً مما تقول: بسياري از آنچه را كه تو مي‌گويي، نمي‌فهميم»(هود/91)، «ولكن لاتفقهون تسبيحهم: شما تسبيح آنان را نمي‌فهميد»(الاسراء/44)، «واحلل عقده من لساني يفهوا قولي: گره از زبانم بگشاي تا گفتارم را دريابند.» (طه/28) برخي از اهل لغت هم «علم» را در تعريف لغوي فقه آورده‌اند و برخي ديگر ميان اين كلمات جدايي قائل شده، با اينكه فقه و فهم به معاني تعلق مي‌گيرند، در حالي كه علم به معاني و ذوات هر دو مربوط مي‌شود، بنابراين نمي‌توان گفت: «فقهت‌السماء و الارض»؛ ولي «علمت السماء و الارض» را مي‌توان گفت. از آنجا كه فقه را به «علم» هم تفسير كرده‌اند، دانشمندان لغت فارسي «فقه» را به «دريافتن و دانستن» معني كرده و «فقيه» را «دانشمند» گفته‌اند. بنابراين از دانشمند معناي خاص آن كه فقيه است اراده شده است؛ چنانكه سعدي گويد:

نبرد پيش مصاف آزموده معلوم است
چنان كه مسأله شرع پيش دانشمند

تعريف اصطلاحي فقه عبارت است از: «العلم بالأحكام ‌الشرعيه ‌الفرعيه عن أدلتها ‌التفصيليه: فقه دانستن احكام شرعي است بر پايه دليل‌هاي تفصيلي آنها». اين تعريف براساس روش پيشينيان است كه در تعاريف از اجناس به انواع و از انواع به اشخاص رهيابي مي‌كردند تا الفاظ و اسماء دلالت بر معاني و مسميات خود كنند و معرف با معرف تطبيق نمايد. بنابراين كلمه علم به احكام كه جمع حكم است، علم به ذوات و اعيان را از تعريف خارج مي‌كند و فقط شامل حكم‌هاي پنجگانه تكليفي مي‌شود كه افعال مكلفان تحت يكي از آنها قرار مي‌گيرد و آن عبارت است: وجوب و استحباب و اباحه و كراهت و حرمت.

كلمه «شرعيه» احكام عقليه را از تعريف خارج مي‌سازد؛ مانند حكم به اينكه «كل بزرگتر از جزء است» و يا «دو ضد با هم گرد نمي‌آيند». كلمه «فرعيه» اصليه را از تعريف بيرون مي‌راند؛ مانند حكم به وحدانيت خداوند كه مي‌گوييم: «الله واحد» كه حكم شرعي و ديني است؛ ولي از احكام اصلي و اصول دين به شمار مي‌آيد كه در علم كلام از آن بحث مي‌شود و اين فقه است كه عهده‌دار بيان احكام شرعي فرعي است. «ادله تفصيليه» براي بيرون كردن «ادله اجماليه» است؛ همچون دليلهاي اجمالي كه علم مقلدان و غيرعالمان بر آن استوار است كه با يك قياس اجمالي علم خود را پايه مي‌نهند و آن عبارت است از اينكه: «مجتهد و مفتي من به اين حكم رأي داده است» و «هرآنچه مجتهد و مفتي من رأي دهد، براي من حكم خداست»، پس «نظر مجتهد و مفتي من براي من حكم خدايي به شمار مي‌آيد».

بنابراين فرق ميان فقه كه در آن سخن از فروع دين است، با اصول دين كه علم كلام است، به اين است كه عقائد قلبي آدمي به اصول دين و افعال بدني او به فقه كه عمل به فروع دين است تعلق مي‌يابد، از اين جهت است كه مؤمن واقعي به كسي اطلاق مي‌شود كه با زبان اقرار كند و با دل و جان اعتقاد داشته باشد و به اركان كه عبادات و معاملاتي است كه در علم فقه بيان شده است عمل نمايد.

برخي دانشمندان علم كلام و علم فقه را در تحت جنس تكليف قرار داده و از اولي به تكليف عقلي و از دومي به تكليف سمعي يا نقلي تعبير كرده‌اند، و برخي ديگر از علم كلام تعبير به «فقه اكبر» كرده و از همين روي «فقه دين» را افضل از «فقه احكام» دانسته‌اند. دانشمندان اسلامي اين دو علم يعني علم كلام و فقه را از علوم ديگر برتر دانسته‌اند؛ زيرا با اين دو علم است كه خداوند شناخته و پرستش مي‌شود و همين شناخت و معرفت كه پايه عبادت و پرستش است هدف اصلي و علت غائي از خلقت و آفرينش انسان است كه: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» (الذاريات/56) كه مفسران «ليعبدون» را به «ليعرفون» گزارش كرده‌اند و اين مي‌رساند كه معرفت و شناخت خداوند اصلي‌‌ترين چيز در وجود آدميان است و چون شرافت «علم» بستگي به شرافت «معلوم» دارد، علم كلام و فقه در اسلام از شريف‌ترين علوم به شمار مي‌آيند.

شيعه در استنباط احكام شرعي، نخست به كتاب (يعني قرآن) و سنت (يعني احاديث و روايات) مراجعه مي‌كند و اجماع (يعني اتفاق رأي اهل حل و عقد) را از آن جهت كه كاشف از قول معصوم است، همپايه آن دو مي‌داند و در مواردي كه كتاب و سنت و اجماع براي حكمي نيست، به عقل متوسل مي‌شود و آن را حجتي از حجج خداوند به شمار مي‌آورد و از آن به «شرع داخلي» و از شرع به «عقل خارجي» تعبير مي‌كند. و بر پايه‌ ارزش و اعتبار عقل، ادله عقليه را در استنباط احكام به كار مي‌برد.

فقيهان شيعه نظام حكم شرعي را چنين توجيه مي‌كنند كه: هر مجتهدي نسبت به حكمي از احكام، يكي از حالات سه‌گانه را داراست: قطع، ظن و شك. اگر قطع و يقين دارد، بايد از قطع خود كه علم يقيني است، پيروي كند. اگر ظن داشت و آن ظن مؤيد به خبر عادل بود و يا از ظنوني بود كه شارع آن را هنگام انسداد باب علم معتبر دانسته، به‌ويژه ظن متأخم به علم، ناچار است به آن عمل كند. و اگر شك داشت، باز اگر خبر عادل آن را تأييد كند، به آن عمل مي‌كند، و گرنه به اصول عمليه روي مي‌آورد؛ يعني در مورد شك مي‌نگرد كه اگر حالت سابق براي آن موجود است يا نه. اگر موجود است، «استصحاب» را به كار مي‌بندد (يعني ابقاء ماكان علي ما كان)، و اگر حالت سابقي براي آن نيست، اگر شك در جنس تكليف الزامي است، اصل «برائت» را جاري مي‌كند و در صورتي كه تكليف الزامي دانسته شده، ولي در مورد تكليف شك است، در اين صورت يا احتياط ممكن است و آن در صورتي است كه تكليف دائر بين المحذورين نباشد، يا احتياط ممكن نيست. در صورت اول احتياط، و در صورت دوم تخبير جاري مي‌گردد.


مراجع فقهي تشيع
در جهان تشيع مراجع فقهي در مرحله اول امامان بزرگوار بودند؛ از جمله امام سجاد(ع) كه شافعي در رساله خود درباره آن حضرت مي‌گويد: «در مدينه كسي فقيه‌تر از ايشان نبوده است» و همچنين امام جعفر صادق(ع) كه چهارصد تن از شاگردانش اصولي را وضع كردند كه به «اصول اربعمائه» معروف است و ابوحنيفه پيشواي حنفيان خود از شاگردان آن حضرت بود. از فقيهان مكتب اماميه مي‌توان از ابان‌بن‌تغلب (متوفاي141ق) ياد كرد كه زمان حضرت امام سجاد، امام محمد باقر، و امام جعفر صادق عليهم‌السلام را درك و از هر يك از آنان روايت كرده و مورد عنايت و توجه آنان بود. حضرت باقر(ع) درباره او فرمود: «در مسجد مدينه بنشين و فتوا بده؛ زيرا من دوست دارم كساني مانند تو در ميان شيعيانم ديده شوند.» و حضرت صادق(ع) هنگام درگذشت او فرمود: «سوگند به خدا كه مرگ ابان دلم را به درد آورد.»

اصحاب و شاگردان امامان شيعه با كوشش خود، فقه را نظم دادند و نظامي خاص برايش به وجود آوردند. از دانشمندان شيعه كه در شكل‌گيري فقه اماميه به‌سزايي داشتند، مي‌توان از ابن‌ابي‌عقيل الحذاء(متوفاي بعد از سال 329) و ابن‌جنيد (م381) نام برد و پس از آن در اوج‌گيري اين علم، شيخ مفيد (م413)، سيدمرتضي (م436) و ابوالصلاح حلبي (م447) نقش به‌سزايي داشتند و در زمان شيخ‌الطائفه محمد‌بن حسن طوسي (م460) فقه شيعه به قله‌اي رفيع رسيد؛ زيرا او با تحرير كتابهاي «مبسوط» و «نهايه» پايه‌هاي علمي فقه را استوار ساخت و با تأليف «فهرست» خود، رُوات احاديث فقهي را ارزيابي و معرفي كرد و با نوشتن كتاب «‌الخلاف»، فقه مقارن و تطبيقي و مقايسه‌اي را در دسترس جويندگان اين علم قرار داد و جامعه علمي شيعه در برابر اهل سنت كه كتابهاي «اختلاف الفقهاء» ابوجعفر محمد‌بن جرير طبري (م310) و «اختلاف الفقهاء» احمد بن محمد طحاوي (م321) را داشتند، از پشتوانه‌اي استوار در زمينه مقايسه‌اي برخوردار گشت.

شيعه در طي اين زمانها همچنين با عنايت به اخبار و احاديث ائمه‌ اطهار عليهم‌السلام، فقه خود را بر پايه كتب اربعة «محمدين ثلاثه اوائل» (يعني كافي كليني، تهذيب و استبصار شيخ طوسي، و من لايحضره الفقيه ابن‌بابويه) استوار ساخت و پس از آن به كتابهاي «محمدين ثلاثه اواخر» روي آورد؛ يعني كتابهاي وافي فيض (م1091)، وسائل‌الشيعه شيخ حر عاملي (م1104) و بحار‌الانوار مجلسي (م1111).

پس از شيخ طوسي، هر چند فقيهاني همچون سلّار ديلمي (م448)، ابن براج (م481)، ابي يعلي جعفري (م 463) و ابن زهره حلبي (م 585) ظهور كردند و با آثار ارزشمند خود چراغ فقه اماميه را روشن نگه داشتند، ولي ظهور دو چهره درخشان فقهي يعني محقق حلي (602ـ 676) و علامه حلي (648ـ 726) فقه شيعه را به اوج كمال رسانيد و افق جديدي را براي علما و فقها باز كرد. شرايع‌الاسلام محقق حلي با چنان استقبالي از طرف فقيهان و عالمان روبرو شد كه قرنها از جمله كتابهاي درسي قرار گرفت و علما و مدرسان شروح و تعليقات و حواشي متعددي كه شمار آن از صد متجاوز است، بر آن نگاشتند و ترجمه‌اي فارسي براي استفاده آنان كه بر زبان عربي تسلط ندارند، در دسترس جويندگان دانش قرار گرفت.


اصول فقه
علم اصول فقه به مجموعه قواعدي اطلاق مي‌شود كه دانستن آن به فقيه را كمك مي‌كند چگونه احكام پنج‌گانه را (كه وجوب، استحباب، اباحت، كراهت و حرمت باشد) از ظواهر شرعيه (يعني كتاب و سنت) استنباط نمايد و در چه مواردي به اجماع و ادله عقليه متوسل گردد. نويسندگان كتابهاي اصولي معمولاً نخست‌ به شرح برخي از مباحث الفاظ مي‌پردازند و در اين بخش از مفاهيمي همچون كلي، جزئي، متواطي، مشكك، مترادف، مشترك، حقيقت و مجاز، منقولات لغوي و شرعي و فرعي به بحث مي‌پردازند. در همين بخش درباره الفاظ عبادات (همچون صلوه و صوم و حج) گفتگو مي‌كنند كه چگونه از معاني لغوي خود به معاني شرعي انتقال يافته‌اند؛ به اين معني كه نخست مجاز لغوي بوده و سپس حقيقت شرعيه گشته‌اند. همچنين سخن از استعمال لفظ در اكثر از يك معني و نيز كاربرد لفظ در معني حقيقي و مجازي را به ميان مي‌آورند.

اين بحثها مقدمه‌اي براي بحثهاي بعدي است كه در آن سخن از اوامر و نواهي شرعيه به ميان مي‌آيد. در بحث اوامر، نخست سخن از اين به ميان مي‌آيد كه صيغه «افعل» آيا وجوب را مي‌رساند يا استحباب را و يا قدر مشترك ميان اين دو را، و در اين مورد علاوه بر استدلالهاي عقلي، از برخي آيات و احاديث استشهاد مي‌جويند. در همين بخش است كه سخن از اين به ميان مي‌آيد كه آيا امر افاده فوريت را مي‌نمايد و يا آنكه تراخي (يعني به تأخير انداختن عمل به امر) را و نيز آيا امر افادة يك بار عمل كردن به آن را مي‌كند و يا اينكه تكرار معاني امر را مي‌رساند و يا اينكه فور و تراخي و مره و تكرار از قرائن ديگر مستفاد مي‌گردد.

از مباحث مهمي كه در باب اوامر مطرح مي‌شود، يكي بحث اين است كه: آيا مقدمه واجب، واجب است يا نه؟ و ديگري بحث اين كه امر به چيزي، اقتضاي نهي از ضد آن را مي‌كند يا نه؟ و در اين دو موضوع ادله و براهين مثبتين و نافين نقل مي‌شود و اختلاف اصوليان در اين مباحث بيان مي‌گردد.

از موضوعات ديگر در بحث اوامر بحث در واجب تخييري و واجب تعييني و نيز بحث در واجب موسع (زمان‌دار) و واجب مضيق (محدود به زمان خاص) است. در پايان اوامر سخن از معهوم و منطوق به ميان مي‌آيد؛ يعني امري مشروط به شرطي يا صفتي يا زماني گردد كه آيا با انتفاء شرط يا صفت يا غايت مفهوم، امر هم منتفي مي‌گردد يا نه.

در مورد نواهي هم اين بحث پيش مي‌آيد كه: همه نواهي افادة تحريم مي‌كنند و يا اينكه حرمت بايد از قرائن ديگر استنباط گردد؟ از مباحث مهم در اين بخش، يكي اجتماع امر و نهي در موضوع واحد است و يكي اينكه آيا نهي، دلالت برفساد منهي‌عنه مي‌كند يا نه؟ گذشته از اين بحثها، الفاظ عام و خاص، مطلق و مقيد و مجمل و مبين از بحثهاي مهم علم اصول است. ديگر از مباحث اصول فقه، بحث از اجماع است كه يكي از ادله اثبات حكم شرعي است و تقسيم آن به اجماع منقول و اجماع محصل. همچنين بحث از اخبار و تقسيم آن به اخبار آحاد و اخبار متواتر و نيز بحث از قياس و تقسيم آن به قياس منصوص‌العله و قياس مستنبط‌العله كه دومي مورد قبول شيعه نيست.

از اساسي‌ترين مباحث اصول فقه، بحث از اجتهاد و تقليد است. در اين بخش سخن از تجزي اجتهاد و عدم تجزي آن و نيز بحث از اينكه مجتهد مطلق چه علومي را بايد كسب كرده باشد، به ميان مي‌آيد و در اين مورد اتفاق براين است كه مجتهد براي استنباط احكام شرعي بايد به قرآن و سنت تسلط كامل داشته باشد و اين، موقوف برآن است كه از صرف و نحو عربي به طور كامل آگاهي داشته باشد. از مباحث طرح شده در اين بخش، يكي اين است كه همه مجتهدان و فقها در استنباط احكام شرعي به مصداق: «كل مجتهد مصيب»، مصيب‌اند يا اينكه مصيب يكي است و ديگران مخطي‌اند كه: «للمصيب اجران و للمخطي اجر واحد»؟ انديشه گروه نخستين كه از آن تعبير به مصوبه مي‌شود، مردود شناخته شده و قول اول كه حكم خداوند حكمي واحد و معين است و مصيب يكي است و ديگران مخطي‌اند، نزد فقها پذيرفته شده است.


جعبه متن
دكترمهدي محقق ـ عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي


Share via facebook Share via linkedin Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp

https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
اصول نگهداری کاکتوس در منزل

نویسنده شیوا ایروانیان در مقالات کشاورزی, Agriculture Articles

0 ارسال
12157 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 09:24:11 - 12/14/11
توسط
شیوا ایروانیان
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اصول تغذيه در فصل سرد

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات تغذیه, Nutrition Articles

0 ارسال
1944 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 17:02:56 - 12/10/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
** تعریف بازاریابی پارتیزانی ، اصول و اهداف آن **

نویسنده Hooman Ghayouri در مقالات علوم اقتصادی, Economy Articles

2 ارسال
3576 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 09:11:49 - 08/14/11
توسط
Hooman Ghayouri
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
معیارهای اصول اولیه احداث شهربازی

نویسنده shahrebazico در مطالب جالب ،خواندنی و آموزنده

0 ارسال
567 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 14:26:02 - 10/10/18
توسط
shahrebazico
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
بررسی اصول صحیح مسواک زدن

نویسنده drbalavi در پزشکی

0 ارسال
486 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 11:04:16 - 01/29/19
توسط
drbalavi
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اصول مدیریت فروش از نگاه مایکل دل

نویسنده Hooman Ghayouri در مقالات مدیریت فروش, Sale Management Articles

0 ارسال
1457 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 22:39:33 - 08/04/11
توسط
Hooman Ghayouri
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اصول الکتروشیمیایی حتی در مقیاس نانو صادق هستند

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات شیمی, Chemistry Articles

0 ارسال
2725 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 16:01:02 - 08/25/11
توسط
Zohreh Gholami