انجمن متا: طراحی سایت و سئو - دانلود قالب و تم - کریپتو

پزشکی، بهداشت، درمان، خانواده، مقاله (عمومی) => کودکان => خانواده => طنز ، لطیفه و معما کودکان => نويسنده: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 06:34:16 - 09/27/11

عنوان: ضرب المثل بزك نمير بهار مي آد، خربزه و خيار مي آد
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 06:34:16 - 09/27/11
بزك نمير بهار مي آد، خربزه و خيار مي آد

83.jpg

حسني با مادر بزرگش در ده قشنگي زندگي مي كرد. حسني يك بزغاله داشت و اونو خيلي دوست داشت. روزها بزغاله را به صحرا مي برد تا علف تازه بخورد.

هنوز پاييز شروع نشده بود كه حسني مريض شد و يك ماه در خانه ماند. مادربزرگ حسني كاه و يونجه اي كه در انبار داشتند به بزغاله مي داد.
 
وقتي حال حسني خوب شده بود، ديگر علف تازه اي در صحرا نمانده بود. آن سال سرما زود از راه رسيد.

همه جا پر از برف شد و كاه و يونجه هاي انبار تمام شد. بزغاله از گرسنگي مع مع مي كرد. حسني كه دلش به حال بزغاله گرسنه مي سوخت اونو دلداري مي داد و مي گفت :"صبر كن تا بهار بيايد آن وقت صحرا پر از علف مي شود و تو كلي غذا مي خوري."

مادر بزرگ كه حرف هاي حسني را شنيد خنده اش گرفت و گفت: تو مرا ياد اين ضرب المثل انداختي كه مي گويند بزك نمير بهار مياد خربزه و خيار مياد. آخه پسر جان با اين حرفها كه اين بز سير نمي شود.

به خانه همسايه برو و مقداري كاه از آنها قرض بگير تا وقتي كه بهار آمد قرضت را بدهي.

حسني از همسايه ها كاه قرض كرد و به بزك داد و بزك وقتي سير شد شاد وشنگول، مشغول بازي شد.