انجمن متا: طراحی سایت و سئو - دانلود قالب و تم - کریپتو

پزشکی، بهداشت، درمان، خانواده، مقاله (عمومی) => کودکان => خانواده => طنز ، لطیفه و معما کودکان => نويسنده: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 09:49:39 - 09/27/11

عنوان: ضرب المثل يك كلاغ، چهل كلاغ
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 09:49:39 - 09/27/11
يك كلاغ، چهل كلاغ
88.jpg

ننه كلاغه صاحب يك جوجه شده بود. روزها گذشت و جوجه كلاغ كمي بزرگتر شد. يك روز كه ننه كلاغه براي آوردن غذا  بيرون ميرفت به جوجه اش گفت: عزيزم تو هنوز پرواز كردن بلد نيستي نكنه وقتي من خونه نيستم  از لانه بيرون بپري.
و ننه كلاغه  پرواز كرد و رفت.

هنوز مدتي از رفتن ننه كلاغه نگذشته بود كه جوجه كلاغ بازيگوش با خودش فكر كرد كه مي تواند پرواز كند و سعي كرد كه بپرد ولي نتوانست خوب بال وپر بزند و روي بوته هاي  پايين درخت افتاد.

همان موقع يك كلاغ از اونجا رد ميشد، چشمش به بچه كلاغه افتاد  و متوجه شد كه بچه كلاغ نياز به كمك دارد. او  رفت كه بقيه را خبر كند و ازشان كمك بخواهد.

96.gif

پنج كلاغ را ديد كه روي شاخه اي نشسته اند گفت: "چرا نشسته ايد كه جوجه كلاغه از بالاي درخت افتاده. "كلاغ ها هم پرواز كردند تا بقيه را خبر كنند. 
... تا اينكه كلاغ دهمي گفت: "جوجه كلاغه از درخت افتاده و فكر كنم نوكش شكسته."  و همينطور كلاغ ها رفتند تا به بقيه خبر بدهند.
... كلاغ بيستمي گفت: "كمك كنيد چون جوجه كلاغه از درخت افتاده و نوك و بالش شكسته."
همين طور كلاغ ها به هم خبر دادند تا به كلاغ چهلمي رسيد و  گفت: "اي داد وبيداد  جوجه كلاغه از درخت افتاده و فكر كنم كه مرده."
همه با آه و زاري رفتند كه خانم كلاغه را دلداري بدهند. وقتي اونجا رسيدند، ديدند، ننه كلاغه تلاش مي كند تا جوجه  را از توي بوته ها بيرون آورد.
كلاغ ها فهميدند كه اشتباه كردند و قول دادند تا از اين به بعد چيزي را كه نديده اند باور نكنند.

97.gif


از اون به بعد اين يك ضرب المثل شده و هرگاه يك خبر از افراد زيادي نقل  شود به طوري كه به صورت نادرست در آيد، مي گويند خبر كه يك كلاغ، چهل كلاغ شده است.

پس نبايد به سخني كه توسط افراد  زيادي دهن به دهن گشته، اطمينان كرد زيرا ممكن است بعضي از حقايق از بين رفته باشد و چيزهاي اشتباهي به آن اضافه شده باشد.