خواص میوه ها به زبان طنز
انار:
انار از ديرباز براي درمان بسياري از بيماريها تجويز ميشده، آنقدر تجويز ميشده که يک شاعر شيرين سخن پارسيگوي مريض در بستر بيماري سروده: «آي انار انار بيا به بالينم...»
هلو:
در سالهاي اخير به قدري اين ميوه جيب شما را سبک ميکند که توصيه ميشود قيد خواص آن را بزنيد و به جاي پيشگيري از بيماريها، به درمان آنها بپردازيد. البته تشبيه به اين ميوه هم چون خرجي ندارد انجام ميشود هرچند از آخرين کساني که به اين ميوه تشبيه شدهاند خبري در دست نيست. هرکس خبري از سلامت آنها دارد با ما تماس بگيرد و خانوادهاي را از نگراني خارج کند.
سيبزميني:
ممکن است بعضي خوانندگان عزيز بپرسند از کي تا حالا سيبزميني هم آمده جزو ميوهها؟ در پاسخ به اين عزيزان بايد گفت سيبزميني مدتهاست شخصيت و شأن والايي پيدا کرده و ديگر براي خودش کسي شده؛ کت و شلوار ميپوشد، خاويار ميخورد و به هرکس ميرسد ميگويد: «ما خارجه که بوديم...»
کدو مسمايي:
نه پس! فکر کرديد ما درباره خواص نارنگي مينويسيم که اگر کيلويي 2 هزار تومانياش را بخري هم بايد بدهي بچه باهاش تيلهبازي کند.
قازقالنگ آبهاي شيرين:
ميوه ملي و سنتي کشور دوست و همسايه، چين، با نازلترين قيمت. از خواصش ميتوان به افزايش جمعيت اشاره کرد که براي ما از نان شب واجبتر است.
خيار چمبر:
اين ميوه با نام خانوادگي چمبر و نام علمي khiar chambar حاصل ازدواج ناميمون خيار و کدوست و به قدري در تاريخ پزشکي به آن بيمحلي شده که خواص شگفتانگيزش حتي بر ما که کارشناس باشيم هم پوشيده است، اما از آنجا که هرچيزي را گفتند ضد سرطان است، ملت خوردند و مردند و هيچکس تا به حال به اين چشم به خيار چمبر نگاه نکرده، براساس آمار و احتمالات بايد ضدسرطان باشد، اگر ضدسرطان نباشد ضد ايدز که ديگر هست. اين تن بميره اين ميوه يه خاصيتي بايد داشته باشه!
خربزه:
خيليها اين ميوه را خوردند و پاي لرزش هم نشستند، بعضيها هم وايستادند، بعضيها هم دراز کشيدند روي پهلوي راست و صداهاي ناهنجار در کردند. در کل خوردن اين ميوه در فصول گرم سال براي صرفهجويي در مصرف انرژي و خاموش کردن کولرها به شدت توصيه شده است حالا بعدش ميخواهيد بنشينيد، بايستيد يا پشتک بزنيد.
«حکايت خربزه خوردن مرد عامي در معبر عمومي»
مردي عامي بر معبري عمومي خربزه خوردندي و خود را باد زدندي. حکيمي فرزانه از معبر گذر کردندي، مرد عامي را گفتندي: «چه مرگت است که خربزه خوردندي و هنوز گرمت بودندي؟» مرد عامي دهان با آستين پاک کردندي و گفتندي: «خربزهاش چيني بودندي.» حکيم چو پاسخ شنيدندي نعره کشيدندي، گريبان دريدندي و سر به بيابان گذاشتندندندي. (گذاشتندندندي يعني خيلي گذاشتندندي.)