زندگی نامه سید مصطفی خمینی

نویسنده Zohreh Gholami, بعد از ظهر 17:56:16 - 10/23/11

« زندگانی آیت الله محمد حسین طباطبایی | زندگینامه آیت الله مدنی »

0 اعضا و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

Zohreh Gholami

سید مصطفی خمینی
شهید سید مصطفی خمینی در 21 آذر 1309 هـ ش برابر با 21 رجب 1349 ه ق در محله الوندیه شهرستان قم در منزل اجارهاي متولد شد. به مناسبت نام پدر بزرگ پدري اش شهید سید مصطفی موسوي او را نیز مصطفی نامیدند. مادر گرامی اش خانم خدیجه ثقفی در انتخاب این اسم براي فرزندش میگوید:

من خیلی دوست داشتم که نامش مصطفی باشد و نمیدانم آقا چه دوست داشتند، ولی من ایشان را راضی کردم و گفتم که چون نام پدرتان مصطفی بوده است، بسیار مناسب است و آقا هم راضی شدند و اسمش را محمد گذاشتیم، لقبش را مصطفی و کنیهاش را ابوالحسن گذاشتیم، ابوالقاسم نگذاشتیم که هر سه مشابه حضرت رسول (ص) نشود.

سید مصطفی خمینی دیرتر از کودکان دیگر زبان باز کرد، بهگونهاي که تا چهار سالگی فقط چند کلمه را میتوانست بگوید؛ اما دیري نپایید، او را به مکتبخانهاي در نزدیکی منزلشان گذاشتند. این اقدام تأثیر فراوانی در حرف زدن وي بر جاي گذاشت و نگرانی اطرافیانش برطرف شد. او در دامن مادري با تقوا و پدري دانشمند و در محیطی آکنده از معنویت و عرفان رشد کرد. گرچه در بسیاري از رفتارهاي فردي و اجتماعی مانند سایر کودکان بود، ولی گهگاه با رفتار و کردارش که از نبوغ و استعدادي سرشار حکایت میکرد، دیگران را به شگفتی وا میداشت. مصطفی کودکی لاغر اندام ولی شجاع و جسور بود. پس از طی دوران کودکی راهی دبستان شد. تا پنجم ابتدایی در دبستان باقریه و سنایی قم به تحصیل پرداخت. 4 در چهارده سالگی به تحصیل مقدمات علوم و معارف دینی پرداخت. او داراي نبوغ و هوش سرشاري بود و بدین جهت به سرعت از همردیفان خود پیشی گرفت. آیۀالله حاج شیخ جعفر سبحانی از اساتید بنام حوزه علمیه قم و یکی از مراجع تقلید درباره نبوغ او چنین میگوید:

از جمله خصوصیات ایشان در درس، در درجۀ اول استعداد قویشان بود؛ حافظهاي قوي هم داشت. بیشتر اشخاص خوش فهم و خوش فکر، از حافظهاي قوي برخوردار نیستند؛ ولی ایشان در عین حال که فهمی خوب و دقتی بسیار داشت، داراي حافظه خوبی هم بود؛ به همین دلیل با اصرار من ؛ ایشان همۀ الفیۀ ابن مالک را حفظ کرد و نه تنها حفظ میکرد، بلکه خوب هم میخواند. گاهی که من مطلبی درباره زندگی علما نقل میکردم، ایشان علاقهمند شد که آن بخش از کتاب نخبۀالمقال را (کتابی در موضوع تراجم و رجال) که راجع به علما بود، حفظ کند. بعدها که معقول را نزد دیگران میخواندند، قسمتی از اشعار منظومه را هم حفظ کرده بودند و میخواندند. هم عمق فکري و هم ذکاوت داشت و در کنار این دو، داراي حافظهاي قوي بود. یکی از مواهبی که ایشان داشت، فکر زایا بود. گاهی در یک مسأله، اگر طرف مقابل هم مثل ایشان حال و حوصله داشت، شاید یک ساعت و نیم بحث میکردند. ایشان میتوانست مسأله را به صورت ممتد با طرف مقابل بحث کند. به علت علاقه و استعداد درخشان توانست طی مدت دو سال و چند ماه کتابهاي سیوطی، حاشیه ملاعبدالله، معالمالاصول، شمسیه، مطول و بخشی از شرح لمعه را به پایان برساند.

در هفده سالگی، پس از پایان دوره مقدمات حوزه معمم شد خانم فریده مصطفوي، خواهر ایشان در این مورد به یاد دارم در روزي که ایشان ملبس شد، حضرت امام در یک مجلس مهمانی، عدهاي از دوستان را براي ناهار دعوت کردند تا ایشان تشویق شود و با تشریفات خاصی عمامه بر سر ایشان گذاشتند. این براي ما یک «خاطره جالبی بود که میدیدیم، او با شادي و خوشحالی زیادي با لباس جدید از مهمانها پذیرایی میکند دوره سطح حوزه را به مدت پنج سال نزد حضرات آیات: مرتضی حائري یزدي، محمدجواد اصفهانی،شهید محمد صدوقی و سیدمحمدباقر سلطانی فرا گرفت. ضمن اشتغال به فراگیري فقه و اصول، فلسفه را نیز نزد آیۀالله سید رضا صدر آغاز کرد و منظومه حکمت سبزواري را نزد وي فرا گرفت و خود نیز به تدریس آنها در مدرسه حجتیه قم به حوزه درس آیۀالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و علامه « اسفار » پرداخت. پس از آن جهت فراگیري سیدمحمدحسین طباطبایی روي آورد. سید مصطفی در بیست و یک سالگی در درس خارج آیات عظام سیدحسین طباطبایی بروجردي، و سیدمحمد حجت کوهکمري حضور یافت. نزدیک به سیزده سال فقه و اصول را نزد والد گرامیاش فرا گرفت. از محضر درس آیۀ الله سید محمد داماد نیز بهره گرفت. در آن زمان مرحوم آیۀالله العظمی بروجردي امتحانی را در سطح طلاب شاخص حوزه علمیه قم گذاشته بودند که پس از اعلام نتایج، حاج آقا مصطفی یکی از چهار نفر طلبه ممتازي بود که معرفی شد.


برفراز کرسی اجتهاد
حاج آقا سید مصطفی خمینی پس از تلاش فراوان در 27 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد، اجازه اجتهاد او از طرف امام خمینی (ره) بود. عارف واصل آیۀالله حاج سیدرضا بهأالدینی که سالیان طولانی با ایشان حشر و نشر داشت، در خصوص مقام علمی او چنین مینویسد: «بسمه تعالی. الحاج مصطفی آیۀالله جمع بینالمعقول و المنقول و السیاسۀ الاسلامیۀ و الدینیه فی شبابه و بلغ مابلغ من نوادر زماننا بل من نوادر الاعصار و الازمان...

آیت الله حاج آقا مصطفی دانش هاي عقلی و نقلی، سیاست اسلامی و دینی را در جوانی کسب کرد و به آن مراتبی که در مدت توقف باید برسد، رسید. او از نخبگان زمان ما بود، بلکه از شخصیتهاي برجسته روزگار به شمار می آمد دوازده ساله در حوزه نجف سیدمصطفی خمینی به بهرهگیري از حضور آیات عظام و مراجع تقلید حوزة علمیه نجف اشرف آقایان: سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود شاهرودي و سیدمحسن حکیم پرداخت. از محضر درس آیۀالله مرحوم بجنوردي: سیدحسن بجنوردي نیز استفاده کرد. مرحوم آیۀالله سیدعباس خاتم یزدي در این باره میگوید: تعبیر فوقالعادهاي در خصوص آقا مصطفی داشت و آن این بود که: من از ایشان استفاده میکنم. درست همان سیدمصطفی در سال 1340 ش در مدرسه حرفی که مرحوم نراقی در مورد شاگرد خود، شیخ انصاري دارد حجتیه قم به تدریس اصول، فقه و فلسفه (منظومه سبزواري ) پرداخت. و اسفار ملاصدرا را براي جمعی از طلاب تدریس نمود و حاشیهاي نیز بر آن نوشت. آیۀالله العظمی خامنهاي در خصوص حوزة تدریس حاج آقا مصطفی میفرمایند: او یک مدرس معروف بود. فلسفه درس میداد، فقه درس میداد و بهعنوان یک چهره برجسته در میان طلاب حوزه و فضلا و مدرسین معروف بود.

در دوران تبعید، پس از انتقال از ترکیه به عراق، در نجفاشرف بخشی از وقت خود را به تدریس خارج اصول اختصاص داد. حجۀالاسلام سیدعلی اکبر محتشمی پور میگوید: در سال 1346 ش، عدهاي از طلاب مبرز و فضلاي سرشناس حوزه نجف از جمله مرحوم حجۀالاسلام والمسلمین حاج شیخ علیاصغر طاهري (کنی) و حججاسلام آقایان علیپور، سجادي، روحانی، برقعی و... و اینجانب با توجه به اینکه جاي درس و بحث اصول فقه حضرت امام در حوزه علمیه نجف، خالی بود و با عنایت به فوقالعادگیِ مراتب علمی و سیطره و تسلط کامل آیۀالله حاج آقا مصطفی خمینی به علوم و مباحث عقلی و همچنین فقه و اصول و شناخت دقیق ایشان از مبانی ارزندة حضرت امام و سایر فرهیختگان حوزه تصمیم گرفتیم تا در کنار حضور در محفل درس فقه حضرت امام، از حاج آقا مصطفی درخواست کنیم تا درس خارج اصول را در نجف براي طلاب و فضلا شروع کنند که این درخواست مورد اجابت معظمله قرار گرفت و از آن تاریخ تا پایان عمر شریف و پر برکتشان به مدت ده سال، یک دورة اصول فقه را با سبک تحقیقی نوین، تدریس فرمودند که درخشش علمی ایشان بیشتر روشن گردید و محصول آن، مجلدات کتاب «تحریرات فیالاصول» است.

Zohreh Gholami

تألیفات
با اینکه حاج آقا مصطفی هنوز جوان بود، ولی دیري نپایید که در زمینه هاي تحقیق و تألیف نیز توجه همگان را به خود جلب نمود. مرور اجمالی بر تألیفات ایشان، بهترین گواه بر نبوغ و فقاهت پویاي آن محقق و فقیه فرزانه است.
1 القواعد الحکمیه (حاشیه براسفار ملاصدرا)
2 حاشیه بر شرح هدایه ملاصدرا
3 حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرا
4 کتاب البیع (این کتاب در سه جلد بوده؛ ولی در حال حاضر فقط جلد اول و بحث ولایت فقیه از جلد دوم آن موجود است)
5 کتاب الاجاره
6 مستند تحریرالوسیله
7 الحاشیۀ علیالعروة الوثقی
8 کتاب الخیارات
9 المکاسب المحرمه
10  الواجبات فیالصلاة
11  کتاب الصوم
12  تحریرات فیالاصول ( 8 جلد)
13  کتاب الطهارة
14  القواعدالرجالیه
15  حاشیه بر مستدرك مرحوم میرزاحسین نوري
16  شرح زندگانی ائمه معصومین
17  تطبیق هیئت جدید بر هیئت و نجوم اسلامی
18 تفسیرالقرآن الکریم ( 4 جلد)
19  الفوائد و العوائد
20  الخلل فیالصلاة


ازدواج
حاج آقا مصطفی در سال 1335 شمسی با خانم معصومه حائري دختر آیۀالله حاج شیخ مرتضی حائري یزدي ازدواج نمود. خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) دربارة چگونگی این ازدواج میگوید: یک وقت شایع شد که با آقا مرتضی حائري وصلت کردهایم، بهطوري که مصطفی میگوید: وقتی آقاي حائري از صحن حرم بیرون می آید، رفقا میگویند که پدر زنت آمد. این شایعه به گوش آقا رسیده بود و یک شب آقا از من پرسید که دخترآقاي حائري را دیدهاي؟ من هم کمی توضیح دادم. آقا گفت: چطور است این دروغ را راست کنیم؟ گفتم که هر طوري صلاح میدانید. فردا صبح هم آقا پیغام فرستاده بود و ظهر، آنها جواب داده بودند و باز آقا پیغام داده بود که همان شب بروند براي صحبت، بعد به ما خبر دادند که مردها رفتهاند و ما زنها هم بعداً رفتیم و قرار عقد گذاشته شد. اولین فرزند آنها محبوبه بود که به جهت ابتلا به بیماري مننژیت درگذشت. دومین فرزند حسین، نام داشت که هم اکنون در کسوت روحانیت است. سومین فرزند آنها مریم است که تا دوره دکترا تحصیل کرده است. یورش ناگهانی مأموران ساواك در روز 13 دي 1343 به منزل امام براي دستگیري حاج آقا مصطفی سبب ترس و وحشت همسر او شد که با سقط جنین و از بین رفتن فرزند چهارم ایشان همراه بود.


مبارزات و فعالیت هاي سیاسی
شهید مصطفی خمینی قبل از شروع نهضت امام خمینی (ره) تا حدودي با جریانهاي سیاسی جامعه آشنایی داشت و نسبت به جریان هاي مذهبی همفکري و گرایش داشت یکی از مؤثرترین تشکلهاي سیاسی و مذهبی، جمعیت فداییان اسلام بود که با تکیه بر مبانی فکري دینی به مبارزات دامنه داري از سال 1320 تا 1334 دست زد. سید مصطفی با رهبر این جمعیت؛ یعنی شهید سیدمجتبی نواب صفوي آشنا بود و در جلسات آن شرکت میکرد. با نفر دوم این جمعیت نیز که شهید عبدالحسین واحدي بود، ارتباط دوستانه و نزدیکی داشت. آیۀالله صادق خلخالی در خاطرات خود در این خصوص میگوید: سیدمصطفی هیچگاه حاضر نبود زیر بار ظلم و ستم برود و از این جهت ایشان، بی اندازه به مرحوم نواب و مرحوم واحدي علاقه داشت و با آنها در جلسات خصوصی شرکت میکرد. مخصوصاً در منزل آیۀالله شهید صدوقی (قدس سره)، که شهید واحدي مدتی در آنجا مخفی بود. آشنایی و ارتباط سیدمصطفی با بنیانگذاران جمعیت فداییان اسلام، موجب شد که از همان دوره جوانی توجه خاصی به مبارزه با رژیم پهلوي داشته باشد. خود حاج آقا مصطفی خمینی در این باره میگوید: جمعیتی در ایران معروف بودند به فداییان اسلام، رئیس آنها مردي بود به نام نواب صفوي (مجتبی) که واقعاً دلیر و توانا و از روي احساس، سنگ اسلام را به سینه میزد و نمیتوان او را دور از حقیقت دانست؛ و مرد شماره دو آنها، دوست عزیز خودم، شهید عبدالحسین واحدي بود. این طایفه، دیر زمانی در قم زیست میکردند و آن وقت ما قم بودیم و از دور آنها را می پاییدیم. تا آن که شبانه، عدهاي با چوب و چماق، در پیش چشم چند صد نفر طلبه، بر آنان هجوم بردند و آنان را زدند که دیگر کار به آخر رسیده، دیگر نتوانستند در قم بمانند و در نتیجه رحل اقامت را به تهران بردند....

سرانجام به دست پسر رضاخان جلب شدند و با سکوت مرگبار علما، آنها را تیرباران کردند، گرچه دوست من عبدالحسین را در جاي دیگر از بین بردند و داغش را به دل ما گذاردند لایحه انجمن هاي ایالتی و ولایتی آیۀالله سیدمصطفی خمینی، در زمان تصویب لایحه انجمن هاي ایالتی و ولایتی (شانزدهم مهر 1341 ) که طی آن توطئه اسلامزدایی و مذهبستیزي رژیم پهلوي، وارد مرحله نوینی شد و در واکنش به آن، مبارزات جدي و رسمی امام علیه رژیم پهلوي آغاز شد به همراه مادرش در عراق به سر میبرد و سرگرم زیارت عتبات عالیات بود. ساواك آورده است: «42/3/ 103 تاریخ 17»: در سند شماره آیت الله خمینی براي آن که مبارزه خود را حادتر نماید زن و بچه خود را به اتفاق پسرش مصطفی خمینی به نجف فرستاد و در شهرهاي ایران با پیک هایی که می فرستد با علماي زیر تماس دارد... در یکی دیگر از گزارش هاي 42 آمده است: محترماً برابر گزارش مأمور ویژه به طوري که /11/ ساواك کرمانشاه به اداره کل سوم در تاریخ 27 فرزند کوچک آقاي سیداحمد زنجانی اظهار داشته سال گذشته مصطفی خمینی به اتفاق مادرش (فرزند آیتالله خمینی) به کرمانشاه آمده و چند شب در منزل سیدزنجانی بوده و سپس به عراق رفتهاند و اضافه نموده که مصطفی خمینی مخالف دولت است و تعدادي نوار ضبط صوت که سخنرانی هاي آقاي خمینی روي آن ضبط شده با خود به عراق برده و در نجف و کربلا به وسیله بلندگو آن را پخش نموده...

سیدمصطفی پس از بازگشت از سفر عتبات عالیات، در کنار امام قرار گرفت، و به فعالیتهاي سیاسی علیه حکومت پهلوي مشغول شد. حجۀالاسلام تقی درچهاي در خاطرات خود راجع به فعالیتهاي ایشان مینویسد: در ایام قبل از 15 خرداد 1342 آن زمان که در منزلی  جنب مدرسه حجتیه  به راهنمایی ایشان، با جمعی از دوستان طلبه به طور خصوصی و مخفیانه در تنظیم متن سخنرانیهاي امام (ره) کار میشد، یکی دو نفر از افراد، صفحات چاپ شده سخنرانی را تفکیک و تنظیم میکردند و یکی منگنه میزد و دیگري جزوه ها را شمارش و دسته بندي مینمود و آن دیگري براي پخش و توزیع در شهرستانها (بویژه تهران) فعالیت داشت و هر یک به نوعی در کمال آرامش و سکوت که صدا از منزل خارج نشود و خداي ناکرده اتفاقی از ناحیه ساواك پیش نیاید و زحمات هدر نرود، شاهد بودیم که شهید حاج آقا مصطفی (ره) چون یک مدیر و مدبر و یا یک فرمانده عملیاتی، گاهی شجاعانه مینشست و گاهی اطراف دوستان طلبه قدم میزد و راهنمایی میکرد، افراد را به شوق بیشتر وامیداشت و چون به اصل کار معتقد بود و آن را اسلامی محض میدانست، با سخنان متناسب و جملاتی از احادیث ائمه اطهار (علیهمالسلام) به افراد اعتقاد بیشتري میبخشید. گاهی براي رفع خستگی و تجدید ذائقه، طنزي را بیان و ادیبانه، بازگو میکرد... در کار مبارزاتی بسیار با علاقه، دلسوخته و عاشقانه تلاش می کرد.

Zohreh Gholami

#2
قیام پانزده خرداد
به دنبال سخنان تاریخی امام خمینی (س) در عصر عاشوراي سال 1383 ق برابر با سیزدهم خرداد 1342 ش، در مدرسه فیضیه، رژیم شاه تصمیم به دستگیري و بازداشت آن حضرت گرفت مأموران رژیم نیمه شب 15 خرداد منزل امام (ره) را به محاصره در آورده، ایشان را دستگیر و بلافاصله به تهران منتقل کردند. در تهران ابتدا به باشگاه افسران بردند و در سلولی انفرادي زندانی کردند و ساعاتی بعد به پادگان قصر (بیسیم) انتقال داده و با صدور قرار بازداشت موقت، زندانی کردند.

امام خمینی شب هاي محرم در منزل آقا مصطفی میخوابیدند؛ بنابراین نخستین کسی که در جریان دستگیري ایشان قرار گرفت، حاج آقا مصطفی بود. او ابتدا سعی کرد که از بردن امام ممانعت کند، اما تلاش او بیفایده بود؛ زیرا مأموران او را تهدید کردند که اگر پیش بیاید، به سویش شلیک خواهند کرد. امام خمینی نیز وي را از آمدن نهی کردنددستور پدر او را از تلاش براي همراهی با ایشان منصرف کرد. سیدمصطفی با مشاهده این وضعیت با تمام نیرو «... مردم! خمینی را بردند »: فریاد زد آقاي محمود بروجردي (داماد امام) در خاطرات خود از آن روزها، ضمن تأیید مطالب ذکر شده، یادآور میشود که سیدمصطفی پس از دستگیري امام آرام و قرار نداشت و دنبال راه چاره بود و به نزدیکان می گفت: چه باید کرد؟ گرچه آقا مصطفی از ابتداي نهضت امام با ایشان و در کنار ایشان بود؛ ولی از این پس حضور وي در صحنه نهضت امام، وارد مرحله نوینی شد. از ساعات اولیه بامداد، مأموریت سنگین خود را در غیاب رهبر نهضت شروع کرد.

آقاي محمود بروجردي که از نزدیک شاهد فعالیتهاي او بوده در ادامه خاطراتش از آن روز، میگوید: مردم گروه گروه جمع شدند و پس از ساعتی حاج آقا مصطفی، پیشاپیش مردم قم به طرف صحن مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. ساعت نُه صبح، صحن مطهر مملو از جمعیت شد. شعارهاي مختلفی به گوش میرسید. از قبیل یا مرگ یا خمینی! «خمینی بتشکن آزاد باید گردد!» ما مرجعمان را میخواهیم ... شهید حاج آقا مصطفی روبروي ایوان آیینه در صحن، روي یک منبر کوتاهی نشسته بود و مردم او را احاطه کرده بودند. تا اینکه، نیروهاي نظامی از هوا و زمین در خیابانهاي قم به مردم حمله کردند و رفت و آمدها به بیت آیتالله زنجانی براي تعیین تکلیف، مرتب ادامه داشت، تا اینکه یک نفر از مدرسین حوزه به نام حاج شیخ اسماعیل ملایري از طرف مراجع آمد و پیام داد که مردم به خانه ها بروند. تا دستور بعدي، حاج آقا مصطفی در اینجا با سخنانی همراه با شدت ناراحتی و من از شما مردم خوب و غیرتمند قم که به مناسبت بازداشت پدر » : گریه از مردم سپاسگزاري کرد و چنین بیان کرد پیرم این همه ناراحت و نگران هستید و این احساسات را ابراز میدارید، تشکر میکنم. این ادامۀ حضور شما در صحنه سبب میشود که پدرم، زودتر آزاد گردند و به خدمت شما بیایند.

پس از بازداشت امام (ره) مسئولیت هاي گوناگونی پیشروي سیدمصطفی خمینی قرار گرفت؛ از یک سو باید براي آزادي امام تلاش می کرد و از دیگر سو شبکه نهضت اسلامی را فعال نگه میداشت و افزون برآنها مدیریت بیت امام را برعهده بگیرد. گزارشهاي ساواك کاملاً گویاي این مطلب است:
الف: در شهرستان قم پسر آیۀالله خمینی که معمم میباشد به جاي وي نشسته و دستورهاي او را مورد اجرا میگذارد و اعلامیه هایی تهیه و براي روحانیون میفرستد.
ب: بعد از دستگیري و بازداشت آیۀالله خمینی پسر وي به نام سیدمصطفی که معمم نیز میباشد امور جاریه را انجام میدهد و پول هایی هم توسط بازاریان تهران جهت پرداخت شهریه طلاب رسیده که شهریه ماه جاري طلاب حوزه علمیه قم وسیله نامبرده پرداخت گردیده است.

در دوازدهم مرداد 1342 امام خمینی (ره) از بازداشتگاه خارج و به منزلی در داوودیه تهران و پس از مدتی به قیطریه انتقال یافت. از این تاریخ به بعد بود که سیدمصطفی اجازه ملاقات و ارتباط مستقیم با امام را یافت. ساواك تهران در گزارشی چنین آورده است: طبق اطلاع واصله اخیراً پسر آیۀالله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس میباشد، چون مشارالیه میتواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است. ساواك شمیرانات در نامۀ دیگري به تاریخ 42/5/31 جزییات بیشتر و دقیقتري از فعالیتهاي حاج آقا مصطفی براي ریاست ساواك تهران ارسال نمود که متن آن به شرح ذیل است:

محترماً به عرض میرساند به طوري که در اطلاعیههاي مربوطه مشروحاً به عرض رسانیده اغلب اشخاص وسیله تلفن با نامبرده بالا قرار ملاقات در نقاط مختلف که با علائمی به یکدیگر میفهمانند گذارده و با این ترتیب تماس هایی به راحتی بین آنان صورت میگیرد که چون خارج از منطقه این بخش بوده به علاوه مقدورات و امکانات اجازه مراقبت بیشتري به این بخش نمیدهد.... ساواك بیش از این نتوانست نظاره گر تلاش ها و اقدامات حاج آقا مصطفی باشد به همین جهت طی دستوري شهربانی را موظف به احضار ایشان نمود:

به قرار اطلاع روز شنبه 42/6/16 سپهبد نصیري رئیس شهربانی کل کشور و فرماندار نظامی تهران و حومه مصطفی خمینی فرزند آیۀالله خمینی را به دفتر کار خود احضار و خطاب به نامبرده اظهار داشته اخبار و اطلاعاتی میرسد مبنی بر اینکه وي داراي فعالیتهاي مشکوکی است و با برخی از روحانیون مخالف تماسهایی دارد و به
همین جهت اخطار میکند چنانچه مشارالیه در رویه خویش تجدیدنظري به عمل نیاورد و تماس و مراوده خود را با روحانیون مزبور و افراد ناراحت قطع نکند با عکسالعمل شدیدي از طرف مقامات و مراجع مربوطه روبرو خواهد شد.

در بسیاري از شهرستان ها در اعتراض به دستگیري و بازداشت امام خمینی (ره) گروه هاي مختلف به پاخاسته و با تشکیل جلسات سري مذهبی  سیاسی، فعالیتهاي دامنهداري را علیه رژیم و در جهت پیشبرد نهضت دنبال کردند. در تبریز نیز مبارزات گستردهاي به وجود آمد. به همین جهت عمال رژیم در سیزدهم آذر 1342 اقدام به دستگیري عده اي از علماي تبریز نموده، آنان را به تهران انتقال دادند. حاج آقا مصطفی در اعتراض به این اقدام به ملاقات آیۀالله العظمی سیدمحمدهادي میلانی رفت: طبق اطلاع واصله پس از دستگیري عدهاي از علماي تبریز سیدمصطفی خمینی فرزند آیۀالله خمینی شدیداً برعلیه دولت فعالیت مینماید و چند روز قبل گویا براي تماس با میلانی به مشهد رفته است. مأموران ساواك کلیه تحرکات و اقدامات آقا مصطفی را تحت مراقبت شدید قرار داده و گزارش میکردند. حتی ساعت مسافرت وي به قم و نوع وسیله نقلیه را در گزارش خود، آورده اند. ناصر مقدم مدیرکل اداره سوم ساواك طی نام هاي به ساواك تهران در تاریخ 42/11/10 ضمن تأکید مجدد بر مراقبت بیشتر از حاج آقا مصطفی دستور میدهد بیوگرافی کامل وي را به همراه یک قطعه عکساو، تهیه نمایند.

در همین ایام و در حالی که اهالی قم زمستان سخت و طاقتفرسایی را طی میکردند امام خمینی (ره) علیرغم اینکه خود در محاصره مأموران امنیتی رژیم قرار داشت، از وضعیت اسفبار و تأثربرانگیز فقراي قم غافل نبوده، طی نام هاي به حاج آقا مصطفی وي را مأمور رسیدگی به وضعیت آنان نمود: جناب نورچشمی به قراري که مطلع شدم وضع فقراي قم بسیار بد است. این معنی اینجانب را کاملاً ناراحت کرده است. مع الوصف با وضع حاضر آن طوري که باید و شاید نمیتوانم به بندگان محترم خداي تعالی خدمت کنم. شما از قول من پس از اظهار تشکر از اشخاصی که کمک کردند به اهالی محترم و ثروتمندان معزز تذکر دهید که خداي تعالی این روزها را براي امتحان پیش میآورد خوب است که از امتحان الهی سرفراز بیرون بیایید و هر کس به مقدار مقدور خود به سادات محترم و سایر فقرا کمک کند اگر خداي نخواسته کسی در این سرما تلف شود، همه مسئول هستیم و از انتقام خداي تعالی میترسم. والسلام علیکم و علیهم و رحمتالله؛ مقداري وجه فرستاده شد این مبلغ که شصت هزار تومان است با وجوهی که اهالی محترم می دهند در تحت نظر معتمدین محل هر طور صلاح است تقسیم شود چه خاکه ذغال و چه آذوقه و لباس.

ساواك در تاریخ شانزدهم فروردین 1343 ، با آزادي امام خمینی (ره) موافقت کرد و ایشان روانه قم شدند. سید مصطفی با درایت و تدبیري کم نظیر به ساماندهی امور مختلف در مسیر پیشبرد نهضت پرداخته، براي رسیدن به اهداف موردنظر تلاش میکرد. نمونهاي از اقدامات وي، سازماندهی و پشتیبانی از نهضت امام خمینی (ره) در منطقه طبق اطلاع واصله شیخ رضا ناطق فرزند مجید که از مریدان خلیج فارس است که ساواك توانست به آن پی ببرد خمینی است مبلغ چهارصد تومان وسیله سیدمصطفی خمینی (پسر خمینی) جهت هزینه سفر به شیخنشین قطر دریافت نموده ضمناً براي آن که کسی نفهمد مشارالیه از مریدان خمینی است نامهاي از آیتالله گلپایگانی گرفته و اقدام به گرفتن گذرنامه و برگ خروج از کشور نموده است و تا چند روز دیگر از فرودگاه مهرآباد تهران یا فرودگاههاي آبادان و شیراز عازم قطر میشود. نامبرده اظهارنظر نمود که: مقرر است پس از رسیدن به قطر رساله و نوشتجات خمینی را ایادي او براي خیرالله لشگر بندرعباسی به قطر بفرستند تا وسیله من میان اهالی قطر توزیع مجموعه گزارشهاي ساواك در مورد مسافرت حاج آقا مصطفی به شهرهاي اصفهان، مشهد 41 و خمین حاکی شود از حساسیت ساواك نسبت به ایشان است.


لایحه کاپیتولاسیون
براساس لایحه کاپیتولاسیون، رئیس و اعضاي هیئتهاي مستشاري نظامی و کارمندان اداري و فنی امریکایی و خانوادههایشان در ایران از مصونیت و معافیت قضایی برخوردار میشدند. این لایحه را در خرداد ماه 1343 دولت حسنعلی منصور مطرح کرد و سوم مرداد همان سال در مجلس سنا بهعنوان یکی از بندهاي الحاقی به قرارداد وین به تصویب رساند. این لایحه یک بار هم در 21 مهر 1343 در مجلس شوراي ملی مطرح و تصویب شد. امام خمینی (ره) پس از اطلاع از قانون مزبور اعلام نمودند که در این زمینه در چهارم آبان 1343 سخنرانی خواهند نمود.

مقامات دولتی وقتی از این تصمیم با خبر شدند فردي را به نام حسن مستوفی به قم فرستاده تا ایشان را از این حرکت بازدارند. ولی امام حاضر به دیدار با آن شخص نشدند  او بناچار با حاج آقا مصطفی دیدار کرد و گفت:... امریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم با تمام قدرت فعالیت میکند و پول میریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناکتر از حمله به شخصاول مملکت است! آیتالله خمینی اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند، باید خیلی مواظب باشند که به دولت امریکا برخوردي نداشته باشد که خیلی خطرناك است و با عکسالعمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هر چه بگویند  حتی حمله به شخصشاه  چندان مهم نیست.

در برابر این تهدیدات مصطفی با قاطعیت پاسخ داد:
آیت الله خمینی (ره) به وظیفه خودشان هر جور که صلاح بدانند عمل میکنند، اینگونه حرفها هم نمیتواند ایشان را در اجراي وظیفه و رسالتی که برعهده دارند به تجدیدنظر وا دارد. امام خمینی در موعد مقرر نطق تاریخی خود را در برابر جمعیتی نزدیک به شش هزار نفر ایراد نمود. همچنین با انتشار اعلامیهاي از کاپیتولاسیون به عنوان سند بردگی ملت ایران نام بردند. سخنرانی و اعلامیه امام واکنشهاي خشم آلود مقامات سیاسی و امنیتی رژیم را برانگیخت. آنان تصمیم گرفتند، امام را به ترکیه تبعید کنند. بنابراین در نیمه شب سیزدهم آبان 1343 ایشان را دستگیر و پس از انتقال به تهران، بلافاصله به ترکیه تبعید کردند. حاج آقا مصطفی در ساعات اولیه روز سیزدهم آبان 1343 راهی خانه علما و مراجع گردید. ابتدا با آیۀالله میرزاهاشم آملی دیدار کرد. سپس راهی ملاقات و گفتگو با آیۀالله شهابالدین نجفی مرعشی شد. شهربانی قم هم، با هماهنگی ساواك در ساعت 1015 صبح ایشان را دستگیر و همان روز روانه ساواك قم نمود. ساواك قم هم، طی نامهاي به ریاست ساواك تهران چنین نوشت:

چون نامبرده فوق پس از دستگیري پدرش (آیۀالله خمینی) در صبح روزجاري با جمعآوري اشخاص و مراجعه به منزل آیات و تحریک بازاریان ایجاد تشنج مینمود لذا توسط مأمورین ساواك و شهربانی قم دستگیر و به همراه این نامه اعزام میگردد. شهید مصطفی پس از انتقال به تهران در زندان قزلقلعه بازداشت گردید. روز چهاردهم آبان 1343 شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش، قرار بازداشت موقت وي را صادر نمود. حاج آقا مصطفی پس از رؤیت حکم صادره در ذیل آن چنین نوشت : بسمه تعالی. به اصل قرار و کیفیت بازداشت و به قرار بازداشتکننده شدیداً معترضم. سیدمصطفی خمینی اما، به اعتراض ایشان توجهی نشد و شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش در تاریخ 1343/8/23 قرار بازداشت را که توسط دادگاه عادي شماره یک اداره دادرسی ارتش مورد تأیید قرار گرفته بود، به ریاست ساواك اعلام و بدین ترتیب بازداشت ایشان ادامه پیدا کرد 50 و به مدت 57 روز در زندان قزلقلعه به سر برد. ابتدا در تاریخ 43/8/14 یعنی در بدو ورود به زندان، بازجویی مختصري از وي به عمل آمد؛پس از آن از تاریخ 1343/8/19 الی 1343/8/28 بازجوییهایی مفصل به عمل آمد که در آن به تفصیل به مراتب فعالیتهاي تحصیلی و علمی، فعالیتهاي سیاسی و روابط خود با امام خمینی (ره) و سایر افراد پاسخ داده است. هنگامی که امام خمینی (ره) در شهر بورساي ترکیه استقرار یافت، بدون اینکه از دستگیري فرزندشان مطلع باشد در تاریخ 43/8/19 وي را بهعنوان وکیل تامالاختیار خود تعیین نمود. حضرت امام در این راستا مرقوم داشته اند:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله علی السرأ و الضرأ والسلام علی محمد و آله الطاهرین. و بعد، نور چشم محترم که مورد وثوق اینجانب است، وکیل است از طرف حقیر در کلیۀ امورم. آنچه از وجوه از قبیل سهمین مبارکین،مطالب هستم به ایشان بدهند براي تأمین شهریۀ طلاب محترم؛ و وکیل هستند در اخذ و دستگردان سهمین مبارکین و هر نحو وجهی که باید به من برسد، و در اعطا به محاّل مقرر خود. و وصی اینجانب هستند. و وصیتنامهام در یکی از دفاتر موجود است. قضاي چندین سال صوم بهعهده دارم احتیاطاً، و دو  سه سال هم نماز احتیاط کنند. کتب من از مصطفی است. اثاثیۀ خانه مطلقاً از مادر مصطفی است. بقیۀ وصیتنامهام عمل شود. مراد از نورچشمی که در صدر ورقه نوشتهام، فرزند بزرگم، آقا مصطفی خمینی  ایده الله تعالی است أُوصیهِ بِتَقوياللهِ و إِطَاعۀِ أَمرِهِ ؛

5 رجب المرجب 1384 روح الله الموسوي الخمینی
رژیم پهلوي قصد داشت با زندانی کردن حاج آقا مصطفی در میان مبارزان و مجاهدان نهضت امام خمینی رعب و وحشت ایجاد نماید و ارتباط آنان را با حضرت امام (ره) و فرزند گرامیاش به یکباره قطع کند و ادامه نهضت را با مشکل مواجه سازد. در مقابل حاج آقا مصطفی نیز با هوشیاري و درایت در تلاش بود تا به طرق مختلف این اتصال و همبستگی را حفظ نماید. بنابراین در تاریخ 1343/9/4 وقتی از حکم پدر اطلاع مییابد، طی نامهاي از زندان حجۀالاسلام والمسلمین شهابالدین اشراقی را از جانب خود براي انجام مسایل مقلدین امام، وکیل و نماینده خود معرفی میکند، و اینگونه حضور معنوي امام خمینی را در میان مردم همچنان پابرجا و مستمر نگاه میدارد.

حاج آقا مصطفی در مدت بازداشت در زندان هیچ درخواستی جز رفتن به نزد امام خمینی (ره) در ترکیه را مطرح نکرد. هدف وي از این درخواست عزیمت نزد حضرت امام (ره) و کسب تکلیف از ایشان بوده است. ضمن اینکه در آن شرایط همگان به ویژه ایشان براي سلامت حضرت امام (ره) و احتمال خطر جانی براي ایشان جداً نگران بودند. بنابراین از هر طریق ممکن میکوشید اطلاعی در این خصوص به دست آورد. گزارش هاي ساواك حاکی از این است که ایشان از مراجع و روحانیون در این زمینه استمداد جسته است: در ظرف چند روز اخیر آیۀاله زاده، فرزند آیۀالله خمینی به اطلاع بعضی از علما و روحانیون حوزه علمیه قم رسانیده که پس از تبعید آیۀالله خمینی مشارالیه (آیت الله زاده) کوچکترین اطلاعی از سرنوشت و حتی سلامت و حیات نامبرده ندارد و بدین طریق از آنان بالاخص از آیۀالله خوانساري براي به دست آوردن خبري از آیۀالله خمینی استمداد نموده است... مقامات ساواك فکر میکردند که دور شدن سیدمصطفی از کانون نهضت یعنی قم و حتی تهران، به احتمال زیاد به روند نهضت لطمه جدي وارد خواهد کرد و از مقام و منزلت امام خمینی (ره) نیز کاسته خواهد شد. به همین جهت با آزادي سیدمصطفی از زندان به شرط تبعید به ترکیه موافقت کردند. سیدمصطفی در ساعت شش بعدازظهر، تاریخ 1343/10/8 از زندان قزلقلعه آزاد گردید. همزمان اداره دادرسی ارتش نیز قرار بازداشت ایشان را به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل و طی نامهاي به ساواك اعلام نمود.

حاج آقا مصطفی بلافاصله پس از آزادي عازم قم شد. حسن بدیعی رئیس ساواك قم گزارش ورود فرزند ارشد حضرت امام خمینی را این چنین به ساواك تهران گزارش نموده است:
...سیدمصطفی خمینی ساعت 10 صبح روز 43/10/9 به قم وارد شد و پس از زیارت مردم در مجلسی که به مناسبت خاتمه درس طلاب، آقاي نجفی ترتیب داده بود، رفت و سپس به منزل خود عزیمت نمود. اهالی در منزل از مشارالیه دیدن میکنند. اتفاق قابل عرضی نیست. روحانیون، طلاب علوم دینی و مردم پساز اطلاع از آزادي وي به سوي خانه ایشان رفتند و از وي دیدن کردند.

Tags:

Share via facebook Share via linkedin Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp

https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
زندگی نامه شهریار

نویسنده Zohreh Gholami در مشاهیر ادبیات

0 ارسال
1896 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 13:00:46 - 09/18/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
زندگی نامه دموكريتوس

نویسنده Zohreh Gholami در فلاسفه مشهور جهان

0 ارسال
2003 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 09:58:15 - 11/29/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
زندگی نامه شهید بابایی

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات هوا فضا

0 ارسال
5442 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 18:35:41 - 11/13/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
زندگی نامه نیما یوشیج

نویسنده Zohreh Gholami در مشاهیر ادبیات

0 ارسال
1448 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 19:13:42 - 07/09/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
*زندگی نامه عادل فردسی پور*

نویسنده Amir Shahbazzadeh در مقالات تربیت بدنی

0 ارسال
1302 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 20:40:28 - 06/27/11
توسط
Amir Shahbazzadeh
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
زندگی نامه فرانسوا ژان دومينيک آراگو‎

نویسنده Zohreh Gholami در مشاهیر علوم

0 ارسال
2128 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 20:54:48 - 12/18/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/clip.png
زندگی نامه داستین هافمن (Dustin Lee Hoffman)

نویسنده Hooman Ghayouri در سینما و تلویزیون

0 ارسال
2119 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 20:22:36 - 08/06/11
توسط
Hooman Ghayouri