انجمن متا: طراحی سایت و سئو - دانلود قالب و تم - کریپتو

پزشکی، بهداشت، درمان، خانواده، مقاله (عمومی) => مقاله, Article => مقالات فلسفه, Philosophy Articles => نويسنده: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 09:49:32 - 07/05/11

عنوان: فلسفه سیاسی افلاطون "Plato's political philosophy"
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 09:49:32 - 07/05/11
فلسفه سیاسی افلاطون "[wiki]Plato's political philosophy[/wiki]"


اثر بزرگ افلاطون درباره فلسفه سیاسی عنوانی مضاعف دارد: جمهور یا رساله مربوط به عدالت. در اینکه آیا افلاطون شخصا این عنوان مضاعف را برگزیده است یا اینکه کسی دیگر این کار را کرده است اظهار نظر قطعی ممکن نیست و چندان اهمیتی هم ندارد، چونکه عناوین منتخب از هر حیث با محتویات کتاب متناسبند و نحوه مطالبی را که در این رساله مورد بحث قرار گرفته به خوبی می‌رسانند. ولی درباره هر کدام از این دو اسم که عنوان رساله افلاطون را تشکیل می‌دهند توضیحی مختصر لازم است تا خواننده بتواند مفهوم يوناني آن را درك كند.

جمهوريت ترجمه‌اي است از لغت یونانی "پولیتیا" این لغت در زبان اصلی مفهومی به مراتب وسیعتر از آن دارد که ما به عادت از کلمه جمهور استنباط می‌کنیم. در قاموس تنگ و محدود قرنهای جدید، کلمه «جمهوریت» یا « جمهوری » برای نشان دادن نوعی قانون اساسی یا آیین حکومت به کار می‌رود که از نظام «حکومت سلطنتی» متفاوت است. اما کلمه «پولیتیا » (که جمهوری ترجمه ناقصی از آن می‌باشد) به هر نوع قانون اساسی و آیین حکمرانی قابل اطلاق است؛ رژیمهاي جمهوری (به معنی خاص زمان ما)، رژیم‌های سلطنتی، رژیم‌های اشرافی، همگی در حوزه مفهومی که از لغت یونانی «پولیتیا » استنباط می‌شود، قرار دارند. به واقع اگر خواسته باشیم معنی این لغت را دقيقتر تشریح کنیم اصطلاح مرکب منشور سیاسی کشور برای ترجمه آن به مراتب جامع‌تر است. اجتماعاتی که به شکلهای دیگر وجود دارند (نظیر خـانواده، باشگاه، شرکتهای بازرگانی ) همه‌شان ممکن است مقررات و اساسنامه اختصاصی داشته باشند و به واقع وجود این چنین اساسنامه‌هایی برای همه آنها ضروری است، چون بالاخره همین اساسنامه‌هاست که اعضای این گونه واحد‌ها را متشکل و جای آنها را در اجتماع مشخص می‌سازد. اساس نامه‌ها و منشورها فقط راههایی هستند برای متشکل کردن افراد و تعیین روابط آنها نسبت به یکدیگر تا بدین وسیله واحد‌های مختلف اجتماعی به وجود آیند. اما تمام تشکیلات یک جامعه، تشکیلات سیاسی نیستند و هر نوع اجتماع انسانی را هم نمی‌شود دولت نامید. افلاطون در رساله جمهور سرشت و ماهیت تشکیلات سیاسی را به طور کلی مورد بررسی قرار می‌دهد و سؤال می‌کند که: دولت چیست؟ و آن چیز که دولت را به وجود می‌آورد کدام است؟ سؤال افلاطون، چنان که آشکارا دیده می‌شود، مسئله مهم و اساسی فلسفه سیاسی است.



منبع: خداوندان انديشه سياسي- نشر امير كبير