بستر اختلافات زناشویی

نویسنده Zohreh Gholami, بعد از ظهر 19:32:42 - 12/10/11

« سندرم قلب شكسته در زنان | شیوه هایی ارتباطی برای داشتن رابطه بهتر بین همسران »

0 اعضا و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

Zohreh Gholami

بستر اختلافات زناشویی

یکی از دلایل اختلافات زناشویی و شاید بایستی بهتر است بگوییم بستر اختلافات زناشویی فقدان مرزهای مشخص در جهت تجربه بی مرزی است.

شاید جمله بالا کمی بی معنا به نظر آید اما بایستی گفت که برای تجربه احساس عمیق پیوستگی با همسر و تجربه کامیابی احتیاج به مرزهایی وجود دارد که زمینه ساز این هدف باشد.

برای مثال زمانی را تصور کنید که قصد دوست شدن با دوست هم اکنون خود را داشته اید. در ابتدا بسیاری از شرایط را در نظر می گرفتید و سعی می کردید تا مطمئن نشده اید دست به اقدامی نزنید. اگرچه این وضعیت جذابیت مخصوص به خود را داشته است اما همواره رفتار ما از وضعیت کشف به وضعیت صمیمیت و ثبات گرایش پیدا می کند.

در واقع ما دوست داریم به وضعیتی دست پیدا کنیم که در آن احساس امنیت را تجربه کنیم، نوعی پذیرش کامل؛ و صمیمیت آبستن ظهور هیجانات نسبتاً بی پروای ما است.

اما صمیمیت بدون مرز، وحدت و یگانگی، همان چیزی که شاید زمینه بسیاری از داستان ها، اشعار، فیلم ها و ... بوده است، می تواند بستری برای بروز خلاء های روانشاختی ما باشد که در آن صورت خود به خود زمینه تجربیات هیجانی استرس زا ناکام کننده را افزایش می دهد.


اما از این گفته به دنبال چه هستیم؟
برای تجربه صمیمیتی که گاه از آن با عنوان یکی شدن نام می برند، بایستی زن و شوهر درگذار دوره هایی به آن نایل شوند. این دوره ها دوره های روانشناختی است. در واقع صمیمیت کامیاب کننده صمیمیتی است که در نتیجه تمرکز بر خود استوار است تا تمرکز بر طرف مقابل؛ بدین معنا که برای تجربه تداوم دار صمیمیت و کامیابی بایستی هر فرد به دنبال تجربه عمیق یکپارچگی فردی باشد و این امر تحقق نمی بخشد مگر در طول یک زندگی با تجربیات متناسب، بهینه و کامیاب کننده.

در واقع زمانی افراد از صمیمیت لذت می برند که آن در نتیجه یک گرایش سالم روانشناختی باشد نه در نتیجه ناکامی هایی که گویی یکپارچگی با فرد مقابل پناهی برای آن است.

البته هیچ فردی به سادگی نمی تواند ادعا کند که تمام وضعیت های روانشناختی حاکم در وضعیت صمیمیت سالم است اما هراندازه فرد از نظر روانشناختی از سلامت بیشتری برخوردار باشد تجربه کامیاب کننده تری نسبت به وضعیت صمیمیت، از خود نشان می دهد. برای مثال تحقیقات در حوزه دلبستگی نشان می دهد افرادی که در کودکی روابط خوبی با مادر و پدر خود داشته اند، روابط خوبی را با همسر خو ایجاد می کنند. در واقع روابط سالم اولیه الگویی درونی از جهان ایجاد می کند که در آینده تکرار می شوند.

شاید یکی از مثال های جالب برای این وضعیت بعضی از روابطی است که در بین بعضی  بعضی از زوج ها وجود دارد. برای مثال روابط صمیمانه و تجربه یک نوع وحدت. اما سوالی که مطرح می شود گرایش این نوع وحدت به بازگشت است. چه چیزی عاشقان اولیه را از شور و تاب می اندازد و در بسیاری از موارد به جدایی و طلاق می کشاند؟


و حتی می توان پرسید که چرا تجربه عشق در آن ها بوجود آمده است؟
در واقع صمیمیتی بین زوجی، بستری برای نمود و تبلور هیجاناتی است که در هیچ روابطی به سادگی ظهور پیدا نمی کند. ویژگی های جنسیتی فرد مقابل بازنمایی وضعیتی است که در آن افراد برای تجربه صمیمت به کودکی خود باز می گردند. در واقع صمیمت تبدیل به وضعیتی می شود که پذیرش در آن اساس تجربه خودی است که تا پیش از این در لباس افراد متشخص پوشیده مانده بود. اگر به کلمات، لحن ها و شیوه های بیانی افراد در این وضعیت توجه کنید متوجه می شوید که نشانه هایی از تجربه کودکی وجود دارد، افراد به سادگی ناراحت می شوند، لج بازی می کنند، قهر می کنند و حتی گاه باکلمات کودکانه سخن می گویند. در واقع در صمیمیت افراد کودکی خود را بار دیگر تجربه می کنند و درجهت رشد هیجانی یک بار دیگر از کودکی تا بزرگسالی رشد می کنند.

نکته مهم آن است که افرادی که در هیجانات خود کودک تر هستند گاه امکان خدشه دار شدن روابط افزایش می یابد. افرادی که پخته ترهستند به هنگام بازسازی تجارب کودکانه از لذت بیشتر و همچنین پایداری بیشتری خبر می دهند.


اما هنگامی که تجربیات ناکم کننده ما در دوره صمیمیت افزایش پیدا کرد چه کنیم؟
در این مواقع بایستی برای رسیدن به وضعیت صمیمت راه بیشتری را طی کنید. مرزها را بیشتر رعایت کنید، بیشتر احترام بگذارید، حقوق را مد نظر قرار دهید و هیجانات و احساسات منفی لطمه زننده را بازیابی کنید و در موارد ایجاد مشکل به هیجانات دامن نزنید و آن ها را تداوم نبخشید.

Tags:

Share via facebook Share via linkedin Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp