اعمال مشترک ماه مبارک رمضان

نویسنده Zohreh Gholami, بعد از ظهر 19:01:37 - 07/23/11

« خطبه امام علی (ع) در روز اول ماه رمضان | اعمال ماه مبارک رمضان »

0 اعضا و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

Zohreh Gholami

اعمال مشترک هر شب و روز

اعمال مشترک هر شب و روز ماه رمضان، بسیار است از جمله:

1ـ «سیّد بن طاووس» از امام صادق و امام کاظم(علیهما السلام) روایت کرده است که فرمودند: از اوّل ماه تا آخر ماه مبارک - بعد از هر فریضه - این دعا را مى خوانى:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، فى عامى هذا وَفى کُلِّ عام، ما
خدایا روزیم گردان حج خانه کعبه را دراین سال و در هر سال تا
اَبْقَیْتَنى فى یُسْر مِنْکَ وَعافِیَة وَسَعَةِ رِزْق، وَلا تُخْلِنى مِنْ تِلْکَ الْمواقِفِ
زنده هستم در آسایش و تندرستى از جانب تو و وسعت روزى و دورم مکن از این اماکن
الْکَریمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ، وَزِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
گرامى و مشاهد شریفه و زیارت قبر پیامبرت که درود تو بر او و آلش باد
وَفى جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالأخِرَةِ فَکُنْ لى، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیـما
در همه حاجت هاى دنیا و آخرتم پشتیبان من باش خدایا از تو خواهم در آنچه
تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ
بنا هست درباره اش حکم فرمایى و مقدّر کنى در آن فرمان حتمى و مسلّم در شب قدر از آن تقدیرى که برگشت ندارد
وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
و تغییر نپذیرد که مرا از حاجیان خانه محترم کعبه ات ثبت فرمایى آن حاجیانى که حجشان درست
اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ
و سعیشان مورد تقدیر و سپاس است و گناهانشان آمرزیده و کارهاى بدشان بخشیده شده است و قرار ده
فیـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقى، وَتُؤدِّىَ عَنّى
در همان قضا و تقدیراتت که عمر مرا طولانى گردانى و روزیم را فراخ کنى و امانت و قرضم را
اَمانَتى وَدَیْنى، آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
اداء فرمائى، اجابت فرما اى پروردگار جهانیان.
و همچنین بعد از هر نماز فریضه اى مى گویى:
یا عَلِىُّ یا عَظیمُ، یا غَفُورُ یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ، اَلَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ
اى والا اى بزرگ اى آمرزنده اى مهربان تویى پروردگار بزرگى که نیست مانند او
شَىْءٌ، وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ
چیزى و او شنوا و بیناست و این ماهى است که آنرا بزرگ و گرامى داشته و او را شرافت
وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُ
و برترى داده اى بر ماههاى دیگر و این ماهى است که روزه آن را بر من واجب کرده و این ماه
رَمَضانَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ، هُدًى لِلنّاسِ وَبَیِّنات مِنَ الْهُدى
رمضان است همان ماهى که قرآن را در آن فرو فرستادى آن قرآنى که راهنماى مردم و نشانه هاى روشنى از هدایت
وَالْفُرْقانِ، وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، فَیا ذَا
و جدا ساختن (میان حق و باطل) است و قراردادى در این ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه کردى پس اى
الْمَنِّ وَلا یُمَنُّ عَلَیْکَ، مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، فیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ،
منّت دارى که کسى بر تو منّت ندارد منّت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در میان آنان که بر آنها منّت نهى
وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.(1)
و داخل بهشتم گردان برحمتت اى مهربانترین مهربانان.


2ـ «شیخ کفعمى» در «مصباح» و «بلدالامین» از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداى متعال گناهان او را بیامرزد:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیر، اَللّـهُمَّ اَشْبِـعْ
خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور خدایا دارا کن هر ندارى را خدایا سیر کن
کُلَّ جائِـع، اَللّـهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیان، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدین، اَللّـهُمَّ
هر گرسنه اى را خدایا بپوشان هر برهنه را خدایا ادا کن قرض هر قرضدارى را خدایا
فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوب، اَللّـهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریب، اَللّـهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیر،
بگشا اندوه هر غمزده را خدایا به وطن بازگردان هر دور از وطنى را خدایا آزاد کن هر اسیرى را
اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِد مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ، اَللّـهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریض،
خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار مسلمین خدایا درمان کن هر بیمارى را
اَللّـهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ، اَللّـهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ، اَللّـهُمَّ
خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارایى خود خدایا بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن خدایا
اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ، وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.(2)
ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن از ندارى که راستى تو بر هر چیز توانایى.


3ـ مرحوم «شیخ کلینى» در «کافى» از ابوبصیر روایت کرده که امام صادق(علیه السلام) در ماه رمضان این دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ اِنّى بِکَ أَتَوَسَّلُ وَمِنْکَ اَطْلُبُ حاجَتى، مَنْ طَلَبَ حاجَةً اِلىَ
خدایا من به تو متوسّل مى شوم و از شخص تو مى جویم حاجتم را و هر که حاجت خویش از
النّاسِ فَاِنّى لا اَطْلُبُ حاجَتى اِلاَّ مِنْکَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ، وَاَسْئَلُکَ
مردم مى جوید ولى من نجویم حاجتم را جزاز تو تنها که شریکى ندارى و از تو خواهم
بِفَضْلِکَ وَرِضْوانِکَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَاَهْلِ بَیْتِهِ، وَاَنْ تَجْعَلَ لى فى
به حق فضل و خشنودیت که درود فرستى بر محمّد و خاندان او و این که در این
عامى هذا اِلى بَیْتِکَ الْحَرامِ سَبیلاً، حَجَّةً مَبْرُورَةً، مُتَقَبَّلَةً زاکِیَةً خالِصَةً
سال براى رسیدن من به خانه محترمت کعبه راهى قرار دهى که حجى صحیح و پذیرفته و پاکیزه و خالص
لَکَ، تَقِرُّ بِها عَیْنى، وَتَرْفَعُ بِها دَرَجَتى، وَتَرْزُقُنى اَنْ اَغُضَّ بَصَرى، وَاَنْ
براى تو انجام دهم آن چنانکه دیده ام بدان روشن شود و درجه ام بدان بالا رود و روزیم کن که دیده ام را بپوشانم و
اَحْفَظَ فَرْجى، وَاَنْ اَکُفَّ بِها عَنْ جَمیـعِ مَحارِمِکَ، حَتّى لایَکُونَ شَىْءٌ
عورتم را (از گناه) نگهدارم و خود را از همه کارهاى حرام تو باز دارم تا بدان حد که هیچ چیزى
آثَرَ عِنْدى مِنْ طاعَتِکَ وَخَشْیَتِکَ، وَالْعَمَلِ بِما اَحْبَبْتَ، وَالتَّرْکِ لِما
در پیش من محبوبتر از اطاعت و ترس از تو و انجام آنچه دوست دارى و نکردن آنچه را
کَرِهْتَ وَنَهَیْتَ عَنْهُ، وَاجْعَلْ ذلِکَ فى یُسْر وَیَسار وَعافِیَة، وَ اَوْزِعْنى
ناخوش دارى و آن را قدغن کرده اى نباشد و قرار ده همه اینها را در گشایش و آسودگى و تندرستى با هر چه
شُکْرَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَاَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتى قَتْلاً فى سَبیلِکَ تَحْتَ
نعمت که به من داده اى و از تو خواهم که مرگ مرا کشته شدن در راهت قرار دهى که در زیر
رایَةِ نَبِیِّکَ مَعَ اَوْلِیآئِکَ، وَاَسْئَلُکَ اَنْ تَقْتُلَ بى اَعْدآئَکَ وَاَعْدآءَ رَسُولِکَ،
پرچم پیغمبرت با دوستانت کشته شوم و از تو خواهم که دشمنان خود و دشمنان پیامبرت را بدست من بکشى
وَاَسْئَلُکَ اَنْ تُکْرِمَنى بِهَوانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَلا تُهِنّى بِکَرامَةِ اَحَد
و از تو خواهم که مرا گرامى دارى بخوار کردن هر یک از خلق خود که خواهى ولى خوارم نکنى به گرامى داشتن هیچ یک
مِنْ اَوْلِیآئِکَ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً، حَسْبِىَ اللهُ ما شآءَ اللهُ.(3)
از دوستانت خدایا قرار ده براى من با پیامبرت راهى خدا مرا بس است و آنچه خواهد شود.
«سیّد بن طاووس» در «اقبال» از ابوبصیر روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: در شب هاى ماه رمضان بعد از نماز مغرب، با این دعا، براى توفیق زیارت خانه خدا دعا کن.(4)
و «کفعمى» در «بلدالامین» گفته است که: مستحبّ است این دعا را در شب اوّل ماه رمضان و هر روز از این ماه بخواند.(5)


4ـ بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است; زیرا قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است و در حدیث آمده است که: هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههاى دیگر، هر ماهى یک بار ختم قرآن سنّت است و اقلّ آن هر شش روز است; ولى در ماه رمضان، هر سه روز یک ختم قرآن سنّت است و اگر بتواند روزى یک قرآن ختم کند، خوب است.(6)
شکّى نیست کسانى که با مفاهیم و محتواى قرآن آشنایى ندارند سزاوار است در محتواى آیات دقت بیشترى کنند و در مکتب قرآن درس فرا گیرند، هر چند مقدار کمترى بخوانند همان گونه که تشکیل جلسات تفسیر براى فهم هدایت هاى قرآن در این باره بسیار مناسب است.
«علاّمه مجلسى» مى فرماید: اگر ثواب هر ختم قرآنى به روح مقدّس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) و یا یکى از ائمه هدى(علیهم السلام) (و یا به محضر حضرت ولى عصر(علیه السلام)) هدیه شود ثوابش بیشتر مى شود.(7) و از روایتى برمى آید که پاداش چنین کسى آن است که در روز قیامت در سایه آن بزرگواران باشد.(8)


5ـ باید دعا و ذکر صلوات و استغفار از گناهان در این ماه بسیار نمود. و کلمه طیّبه لا إلهَ اِلاَّ الله را فراوان گفت.(9) در روایتى مى خوانیم: وقتى ماه مبارک رمضان داخل مى شد امام زین العابدین(علیه السلام) جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر، سخن نمى گفت.(10)
همچنین باید به عبادت و نافله هاى شب و روز در این ماه اهمّیّت فراوان داد،(11) مخصوصاً کسانى که در غیر این ماه موفّق به انجام نافله ها (مخصوصاً نافله شب) نیستند.




پانویس:
1. اقبال، صفحه 24.
2. مصباح کفعمى، صفحه 617 و بلدالامین، صفحه 222 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 120.
3. کافى، جلد 4، صفحه 74، حدیث 6.
4. اقبال، صفحه 24.
5. بلدالامین، صفحه 222.
6. زاد المعاد، صفحه 109.
7. زاد المعاد، صفحه 109.
8. اقبال، صفحه 110.
9. زاد المعاد، صفحه 109.
10. کافى، جلد 4، صفحه 88، حدیث 8.
11. زادالمعاد، صفحه 109.

Zohreh Gholami

اعمال مشترک شب هاى ماه مبارک رمضان

اعمالى که در شب هاى ماه رمضان بجا آورده مى شود چند امر است:
1ـ افطار کردن به هنگام دخول وقت مغرب شرعى. و مستحبّ است که بعد از نماز مغرب افطار کند، مگر آن که ضعف و ناتوانى بر او غلبه کرده باشد که توجّه و حضور قلب از او سلب شود، و یا آن که جمعى منتظر او باشند.(1)

2ـ افطار با غذاها و نوشیدنى هاى پاک و طاهر از حرام و مشتبه به حرام باشد.(2)
بهتر آن است که به خرماى حلال افطار کند که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: هر کس با خرماى حلال افطار کند، ثواب نمازش افزون گردد.(3)
همچنین امام على(علیه السلام)
اَللّـهُمَّ لَکَ صُمْتُ، وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ.(6)
خدایا براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار کنم و بر تو توکل کنم.
امیرمؤمنان(علیه السلام) به هنگام افطار کردن، این دعا را مى خواند:
بِسْمِ اللهِ، اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا، وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنّا، اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.(7)
خدایا براى تو روزه گرفتیم و با روزى تو افطار کنیم پس از ما بپذیر که براستى تو شنوا و دانایى.
3ـ خواندن سوره «انّا انزلناه» به هنگام افطار، پاداش بسیارى دارد.
( 8)

4ـ در لقمه اوّل به هنگام افطار، بگوید: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحَیمِ، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، اِغْفِرْلى، که امام حسن مجتبى(علیه السلام) فرمود: کسى که آن را بگوید، خداوند او را بیامرزد.(9)

5ـ دعا کردن به هنگام افطار نیز بسیار خوب است. در روایتى آمده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: براى روزه دار به هنگام افطارش، یک دعاى اجابت شده، مى باشد.(10)

6ـ به هنگام افطار، صدقه دهد و روزه داران را افطار دهد هرچند در صورت عدم توانایى، به تعدادى خرما یا جرعه اى از آب باشد، و افطار دادن از مستحبّات بسیار مؤکّد است که سزاوار است مؤمنان آن را فراموش نکنند، و در بعضى از کشورهاى اسلامى هنگام افطار در تمام مساجد سفره هاى ساده طولانى گسترده مى شود.
از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که هر کس در ماه رمضان، مؤمن روزه دارى را افطار دهد، پاداش آزاد کردن بنده مؤمنى را دارد و سبب آمرزش گناهان او مى شود.
وقتى که اصحاب پرسیدند، توانِ چنین کارى نداریم، فرمود: آن کس که توان ندارد، مقدارى شیر یا قدرى آب و یا تعدادى خرما هم بدهد، خداوند به او چنین پاداشى را عطا مى کند.(11)
در روایت دیگرى که «مرحوم کلینى» و «شیخ صدوق» و «شیخ طوسى» از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده اند آمده است: هر کس روزه دارى را افطار دهد، همانند پاداش آن روزه دار ثواب مى برد. (بى آن که از ثواب او کاسته شود).(12)

7ـ هر شب بعد از مغرب، دعاى حج را بخواند که در اعمال مشترک هر شب و روز (صفحه 697) ذکر شد.

8ـ «سیّد بن طاووس» در «اقبال» روایت کرده است: هر کس در هر شب از ماه رمضان این دعا را بخواند گناهان بسیارى از او آمرزیده مى شود:
اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على
خدایا اى پروردگار ماه رمضان که در آن قرآن را فرستادى و بر بندگان روزه را
عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ
در این ماه واجب کردى درود فرست بر محمّد و آل محمّد و روزیم گردان حج خانه محترم خود
الْحَرامِ، فى عامى هذا وَفى کُلِّ عام، وَاغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ
کعبه را در این سال و در هر سال و بیامرز برایم این گناهان بزرگ را که براستى
لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ.(13)
نیامرزد آنها را جز تو اى بخشاینده و اى بسیار دانا.

9ـ در هر شب از ماه رمضان دعاى افتتاح را بخواند.
دعاى افتتاح:
دعاى افتتاح(14) به سند معتبر از حضرت صاحب الأمر - امام زمان (ارواحنا فداه) - نقل شده است که به شیعیان نوشتند: در هر شب از ماه مبارک رمضان این دعا را بخوانید که دعاى این ماه را فرشتگان مى شنوند و براى صاحبش استغفار مى کنند.
متن دعا مطابق نقل «زاد المعاد»(15) چنین است:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ، وَاَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّکَ، وَاَیْقَنْتُ
خدایا من ستایش را بوسیله حمد تو مى گشایم و تویى که به نعمت بخشى خود بندگان را به درستى وادارى و یقین دارم
اَنَّکَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَشَدُّ الْمُعاقِبینَ
که براستى تو مهربانترین مهربانانى اما در جاى گذشت و مهربانى ولى سخت ترین کیفرکننده اى
فى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ، وَاَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرینَ فى مَوْضِعِ الْکِبْریآءِ
در جاى شکنجه و انتقام و بزرگترین جبارانى در جاى بزرگى
وَالْعَظَمَةِ، اَللّـهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِکَ وَمَسْئَلَتِکَ، فَاسْمَعْ یا سَمیعُ
و عظمت خدایا تو به من اجازه دادى در این که بخوانمت و از تو درخواست کنم پس اى خداى شنوا
مِدْحَتى، وَاَجِبْ یا رَحیمُ دَعْوَتى، وَاَقِلْ یا غَفُورُ عَثْرَتى، فَکَمْ یآ اِلهى
مدح و ثنایم را بشنو و پاسخ ده اى مهربان خواسته ام را و نادیده گیر اى آمرزنده لغزشم را اى معبود من چه بسیار
مِنْ کُرْبَة قَدْ فَرَّجْتَها، وَهُمُوم قَدْ کَشَفْتَها، وَعَثْرَة قَدْ اَقَلْتَها، وَرَحْمَة قَدْ
گرفتارى که برطرف کردى و چه بسیار اندوه که زدودى و لغزشها که چشم پوشیدى و مهر و رحمت که
نَشَرْتَها، وَحَلْقَةِ بَلاء قَدْ فَکَکْتَها، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا
گستردى و زنجیر بلا که از هم باز کردى ستایش خاص خدایى است که نگیرد همسرى و نه
وَلَداً، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَ کَبِّرْهُ
فرزندى و نیست برایش شریکى در فرمانروایى و نیست برایش یاورى از خوارى و به کمال بزرگى
تَکْبیراً، اَلْحَمْدُ للهِِ بِجَمیـعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا، عَلى جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها، اَلْحَمْدُ للهِِ
او را یاد کن ستایش خداى را به همه ستودگیهایش یکسر بر همه نعمتهایش یکسر ستایش براى خدایى است
الَّذى لا مُضآدَّ لَهُ فى مُلْکِهِ، وَلا مُنازِعَ لَهُ فى اَمْرِهِ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا
که ضد و دشمنى در پادشاهى او و ستیزه جویى در فرمانش نیست ستایش خدایى را است که
شَریکَ لَهُ فى خَلْقِهِ، وَلا شَبیهَ لَهُ فى عَظَمَتِهِ، اَلْحَمْدُ للهِِ الْفاشى فِى
شریکى در خلقتش ندارد و شبیهى در عظمت او نیست ستایش خاص خدایى است که هویداست در
الْخَلْقِ اَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، اَلظّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ، اَلْباسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ، اَلَّذى لا
میان خلق کارش و ستایشش و آشکار است به بزرگوارى شوکتش و گشاده است دستش آن که
تَنْقُصُ خَزآئِنُهُ، وَلا تَزیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطآءِ اِلاَّ جُوداً وَ کَرَماً، اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ
نقصان نپذیرد خزینه هایش و نیفزایدش بسیارى عطا مگر جود و بزرگوارى براستى که او عزیز
الْوَهّابُ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ قَلیلاً مِنْ کَثیر مَعَ حاجَة بى اِلَیْهِ عَظیمَة،
و بسیار بخشنده است خدایا از تو خواهم اندکى ازبسیار با این که نیازمندیم بدان بزرگ است
وَغِناکَ عَنْهُ قَدیمٌ، وَ هُوَ عِنْدى کَثیرٌ، وَهُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ، اَللّـهُمَّ اِنَّ
و بى نیازى تو از آن قدیم و ازلى است و آن درخواست پیش من بسیار ولى در نزد تو اندک و آسان است خدایا براستى
عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبى، وَتَجاوُزَکَ عَنْ خَطیـئَتى، وَصَفْحَکَ عَنْ ظُلْمى،
گذشت تو از گناهم و چشم پوشیت ازخطایم و نادیده گیریت از ستمم
وَسَتْرَکَ عَلى قَبیـحِ عَمَلى، وَحِلْمَکَ عَنْ کَثیرِ جُرْمى عِنْدَ ما کانَ مِنْ
و پرده پوشیت بر کار زشتم و بردباریت در برابر جنایت و جرم بسیارم که به خطا
خَطَأى وَعَمْدى، اَطْمَعَنى فى اَنْ اَسْئَلَکَ مـا لا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ الَّذى
یا از روى تعمد کردم مرا به طمع انداخت تا از تودرخواست کنم چیزى را که مستحق آن نیستم، درخواست کنم آنچه را
رَزَقْتَنى مِنْ رَحْمَتِکَ، وَاَرَیْتَنى مِنْ قُدْرَتِکَ، وَعَرَّفْتَنى مِنْ اِجابَتِکَ،
که از رحمتت روزى من کردى و از قدرتت به من نمایاندى و از اجابت دعایت به من شناساندى
فَصِرْتُ اَدْعُوکَ آمِناً، وَاَسْئَلُکَ مُسْتَأْنِساً لا خآئِفاً وَلا وَجِلاً، مُدِلاًّ عَلَیْکَ
و این سبب شد که من از روى اطمینان تو را بخوانم و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم و تازه در مطلوب
فیما قَصَدْتُ فیهِ اِلَیْکَ، فَاِنْ اَبْطَاَ عَنّى عَتَبْتُ بِجَهْلى عَلَیْکَ، وَلَعَلَّ الَّذى
و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آیم و اگر حاجتم دیر برآید بواسطه نادانیم بر تو اعتراض کنم در صورتى که شاید
اَبْطَاَ عَنّى هُوَ خَیْرٌ لى لِعِلْمِکَ بِعاقِبَةِ الاُْمُورِ، فَلَمْ اَرَ مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ
دیر کردن آن براى من بهتر باشد زیراتو داناى به سرانجام کارها هستى و از این رو من ندیدم مولاى بزرگوارى را که
عَلى عَبْد لَئیم مِنْکَ عَلَىَّ یا رَبِّ، اِنَّکَ تَدْعُونى فَاُوَلّى عَنْکَ، وَتَتَحَبَّبُ
بر بنده پست خود شکیباتر از تو باشد بر من اى پروردگارم تو مرا مى خوانى ولى من از تو رو مى گردانم و تو به من دوستى مى کنى
اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ، وَتَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ، کَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ،
ولى من با تو دشمنى مى کنم و تو به من محبّت کنى و من نپذیرم گویا من منّتى بر تو دارم
فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذلِکَ مِنَ الرَّحْمَةِ لى وَالاِْحْسانِ اِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِکَ
و باز این احوال باز ندارد تو را ازمهر به من و و احسان بر من و بزرگواریت نسبت به من از روى بخشندگى
وَکَرَمِکَ، فَارْحَمْ عَبْدَکَ الْجاهِلَ، وَجُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِکَ، اِنَّکَ جَوادٌ
و بزرگواریت پس بر بنده نادانت رحم کن و از زیادى احسانت بر او ببخش که براستى تو بخشنده
کَریمٌ، اَلْحَمْدُللهِِ مالِکِ الْمُلْکِ، مُجْرِى الْفُلْکِ، مُسَخِّرِ الرِّیاحِ، فالِقِ
و بزرگوارى ستایش خاص خداست که مالک سلطنت و روان کننده کشتى (وجود) و مسخرکننده بادها و شکافنده
الاِْصْباحِ، دَیّانِ الدّینِ، رَبِّ الْعَالَمینَ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ،
سپیده صبح و حکمفرماى روز جزا و پروردگار جهانیان است ستایش خداى راست که بردباریش پس از دانستن
وَالْحَمْدُ للهِِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ، وَالْحَمْدُ للهِِ عَلى طُولِ اَناتِهِ فى غَضَبِهِ،
و ستایش براى خداست بر گذشتش با این که نیرومند است و ستایش براى خدا است بر زیادى تحمل و بردباریش در عین خشم
وَهُوَ الْقادِرُ عَلى ما یُریدُ، اَلْحَمْدُ للهِِ خالِقِ الْخَلْقِ، باسِطِ الرِّزْقِ، فاِلقِ
او با این که او بر هرچه بخواهد تواناست ستایش خداى را است که آفریننده خلق و گسترنده روزى و شکافنده
الاِْصْباحِ، ذِى الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ، وَالْفَضْلِ وَالاِْنْعامِ، اَلَّذى بَعُدَ فَلا یُرى،
صبح صاحب جلال و بزرگوارى و فضل و نعمت بخشى آن که دور است پس دیده نشود
وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى، تَبارَکَ وَتَعالى، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لَیْسَ لَهُ مُنازِعٌ
و نزدیک است که مطلع از گفتگوهاى سرى است برتر و والاست ستایش خدایى را که نیست براى او ستیزه جویى که
یُعادِلُهُ، وَلا شَبیهٌ یُشاکِلُهُ، وَلا ظَهیرٌ یُعاضِدُهُ، قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الاَْعِزّآءَ،
با او برابرى کند و نه شبیهى که هم شکل او باشد و نه پشتیبانى که کمکش کند به عزت خویش چیره دستان را مقهور ساخته
وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمآءُ، فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ ما یَشآءُ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى
و در مقابل عظمتش بزرگان فروتنى کرده پس بوسیله نیرویش بهرجا که خواهد رسیده ستایش خدایى را که
یُجیبُنى حینَ اُنادیهِ، وَیَسْتُرُ عَلَىَّ کُلَّ عَوْرَة وَاَنـَا اَعْصیهِ، وَ یُعَظِّمُ النِّعْمَةَ
پاسخم دهد هرگاه بخوانمش و بپوشاند بر من هر زشتى را و من نافرمانیش کنم و بزرگ گرداند بر من نعمتش را
عَلَىَّ فَلا اُجازیهِ، فَکَمْ مِنْ مَوْهِبَة هَنیئَة قَدْ اَعْطانى، وَعَظیمَة مَخُوفَة قَدْ
ولى من پاداشش ندهم پس چه بسیار بخششهاى جانبخشى که به من عطا فرمود و چه پیش آمدهاى بزرگ و هولناکى را که
کَفانى، وَبَهْجَة مُونِقَة قَدْ اَرانى، فَاُثْنى عَلَیْهِ حامِداً، وَاَذْکُرُهُ مُسَبِّحاً،
از من دور کرد و چه خوشیهاى شگفت انگیزى که به من نمایاند او را ستایش کنان ثنا گویم و تسبیح گویان یادش کنم
اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا یُهْتَکُ حِجابُهُ، وَلا یُغْلَقُ بابُهُ، وَلا یُرَدُّ سآئِلُهُ، وَلا
ستایش خاص خدایى است که پرده اش دریده نشود و در خانه اش بسته نگردد و خواهنده اش رد نشود و
یُخَیَّبُ آمِلُهُ، اَلْحَمْدُللهِِ الَّذى یُؤْمِنُ الْخآئِفینَ، وَیُنَجِّى الصّالِحینَ، وَیَرْفَعُ
آرزومندش نومید نگردد ستایش خاص خدایى است که هراسناکان را امان بخشد و شایستگان را نجات دهد و ناتوان
الْمُسْتَضْعَفینَ، وَیَضَعُ الْمُسْتَکْبِرینَ، وَیُهْلِکُ مُلُوکاً، وَیَسْتَخْلِفُ آخَرینِ،
شمردگان را بلند کند و گردنکشان را زبون کند وشاهان را نابود کند و به جایشان دسته دیگرى نشاند
وَالْحَمْدُ للهِِ قاصِمِ الْجَبّارینَ، مُبیرِ الظّالِمینَ، مُدْرِکِ الْهارِبینَ، نَکالِ
ستایش خداى را در هم شکننده سرکشان و نابودکننده ستمکاران دریابنده گریختگان کیفردهنده
الظّالِمینَ، صَریخِ الْمُسْتَصْرِخینَ، مَوْضِع حاجاتِ الطّالِبینَ، مُعْتَمَدِ
ظالمان فریادرس فریادخواهان جایگاه حاجت هاى جویندگان تکیه گاه
الْمُؤْمِنینَ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّمآءُ وَسُکّانُها، وَتَرْجُفُ
مؤمنان ستایش خدایى راست که از ترس او آسمان و ساکنانش غرش کنند و
الاَْرْضُ وَعُمّارُها، وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ یَسْبَحُ فى غَمَراتِها، اَلْحَمْدُللهِِ
زمین و آباد کنندگانش بر خود بلرزند و دریاها و آنان که در قعر آنها شناورى کنند به جنبش و موج درآید ستایش خاص خدایى است
الَّذى هَدانا لِهذا، وَما کُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللّهُ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى
که ما را به این (دین) هدایت فرمود و اگر او ما را هدایت نکرده بود ما بدان هدایت نمى شدیم ستایش خدایى راست که
یَخْلُقُ وَلَمْ یُخْلَقْ، وَیَرْزُقُ وَلا یُرْزَقُ، وَیُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ، وَیُمیتُ
آفرید و خود آفریده نشده روزى دهد و کسى او را روزى ندهد و بخوراند و خود بى نیاز از خوراک است و بمیراند
الاَْحیآءَ وَیُحْیِى الْمَوْتى، وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ
زندگان را و زنده کند مردگان را و اوست زنده اى که نمیرد هرچه خیر است به دست اوست و او براى هر چیز
شَىْء قَدیرٌ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَاَمینِکَ وَصَفِیِّکَ،
تواناست خدایا درود فرست بر محمّد بنده ات و پیامبرت و امین بر وحیت و پسندیده ات
وَحَبیبِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَحافِظِ سِرِّکَ، وَمُبَلِّغِ رِسالاتِکَ، اَفْضَلَ
و حبیبت و برگزیده ات از میان خلق و نگهدار رازت و رساننده پیامهایت برترین درود
وَاَحْسَنَ وَاَجْمَلَ، وَاَکْمَلَ وَاَزْکى وَاَنْمى، وَاَطْیَبَ وَاَطْهَرَ وَاَسْنى، وَاَکْثَرَ
و بهترین و زیباترین و کاملترین و پاکیزه ترین و پررشدترین و خوشترین و پاکترین و بلندترین و بیشترین
ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ، وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلى اَحَد مِن عِبادِکَ
درودى که فرستادى و برکتى که دادى و ترحمى که کردى و عطوفتى که ورزیدى و تحیتى که فرستادى بر هر یکى از بندگانت
وَاَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ وَصَفْوَتِکَ، وَاَهْلِ الْکَرامَةِ عَلَیْکَ مِن خَلْقِکَ، اَللّـهُمَّ
و پیمبرانت و رسولانت و برگزیدگانت و گرامیان تو از میان خلقت خدایا
وَصَلِّ عَلى عَلىٍّ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ، عَبْدِکَ
و درود فرست بر على امیر مؤمنان و وصى فرستاده پروردگارجهانیان بنده تو
وَوَلیِّکَ وَاَخى رَسُولِکَ، وَحُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ، وَآیَتِکَ الْکُبْرى وَالنَّبَأِ
و ولى تو و برادر پیامبر تو و حجت تو بر خلقت و نشانه بزرگت و نبأ
الْعَظیمِ، وَصَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ الطّاهِرَةِ، فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ،
عظیم (آن خبر بزرگ) و درود فرست بر صدیقه طاهره فاطمه (زهرا) بانوى زنان جهانیان
وَصَلِّ عَلى سِبْطَىِ الرَّحْمَةِ وَاِمامَىِ الْهُدى، اَلْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، سَیِّدَىْ
و درود فرست بر دو سبط (پیامبر) رحمت و دو پیشواى هدایت حسن و حسین دو آقاى
شَبابِ اَهْلِ الْجَّنَةِ، وَصَلِّ عَلى اَئِمَّةِ الْمُسْلِمینَ، عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ،
جوانان اهل بهشت و درود فرست بر پیشوایان مسلمانان على بن الحسین
وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد، وَمُوسَى بْنِ جَعْفَر، وَعَلِىِّ بْنِ
و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن
مُوسى، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد، وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، وَالْخَلَفِ
موسى و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و یادگار
الْهادِى الْمَهْدِىِّ، حُجَجِکَ عَلى عِبادِکَ، وَاُمَنآئِکَ فى بِلادِکَ، صَلاةً کَثیرَةً
شایسته و راهنمایش حضرت مهدى که اینها حجت هاى تو بر بندگانت هستند و امینهاى تو در شهرها و بلاد تواند درودى فرست که بسیار
دآئِمَةً، اَللّـهُمَّ وَصَلِّ عَلى وَلِىِّ اَمْرِکَ الْقآئِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ،
و همیشگى باشد خدایا و بالخصوص درود فرست بر سرپرست دستورت آن امام قائم که مایه امید است و آن عدل و دادى که همه چشم براهش هستند
وَحُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ، وَاَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ یا رَبَّ الْعالَمینَ، اَللّهُمَّ
و فراگیر او را به فرشتگان مقربت حلقهوار و به روح القدس یاریش کن اى پروردگار جهانیان خدایا
اجْعَلْهُ الدّاعِىَ اِلى کِتابِکَ، وَالْقآئِمَ بِدینِکَ، اِسْتَخْلِفْهُ فِى الاَْرْضِ کَمَا
(وسایل آمدنش را) آماده کن تا او به کتابت دعوت کند و به دین تو قیام کند و او را روى زمین جایگزین گردان چنانچه
اسْتَخْلَفْتَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِ، مَکِّنْ لَهُ دینَهُ الَّذِى ارْتَضَیْتَهُ لَهُ، اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ
جایگزین کردى آنان که پیش از او بودند و آن دینى را که برایش پسندیده اى بدست او پابرجا کن و پس از ترس و خوفى که داشته
خَوْفِهِ اَمْناً، یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً، اَللّـهُمَّ اَعِزَّهُ وَاَعْزِزْ بِهِ، وَانْصُرْهُ
آسایش خاطرى به او بده که با کمال خلوص تو را پرستش کند خدایا عزیزش گردان و دیگران را به او عزیز کن یاریش کن
وَانْتَصِرْ بِهِ، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً، وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ
و بوسیله او دیگران را یارى کن و بطور پیروزمندانه اى او را یارى کن و گشایش آسانى بهره اش کن و قرار ده برایش از
لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً، اَللّـهُمَّ اَظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَسُنَّةَ نَبِیِّکَ، حَتّى لا
نزد خود حکومتى نصرت آور خدایا بدو دین خود و روش پیامبرت را آشکار ساز بطورى که
یَسْتَخْفِىَ بِشَىْء مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ اَحَد مِنَ الْخَلْقِ، اَللّـهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ
چیزى از امور حقه نماند که ناچار باشد از ترس مردم پنهانش کند خدایا ما با تضرع و زارى
اِلَیْکَ فى دَوْلَة کَریمَة، تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ،
به درگاهت از تو خواستاریم دولتى گرامى را که بهوسیله آن اسلام و مسلمین را عزت بخشى و نفاق و منافقین را منکوب سازى
وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ، وَتَرْزُقُنا بِها
و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بسوى اطاعت تو و از برندگان بسوى راه خود قرارمان دهى و بدان وسیله
کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، اَللّهُمَّ ما عَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ، وَما قَصُرْنا
بزرگوارى دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندى خدایا آنچه را که از حق به ما شناسانده اى تاب تحملش را نیز به ما بده و آنچه را که از
عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ، اَللّـهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعْثَنا، وَاشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا، وَارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا،
رسیدن بدان کوتاه آمدیم تو ما را بدان برسان خدایا بدان حضرت پراکندگیمان را برطرف کن و گسیختگیمان را دور کن و پریشانى ما را بدو پیوست کن
وَکَثِّرْبِهِ قِلَّتَنا، وَاَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا، وَاَغْنِ بِهِ عآئِلَنا، وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَُغْرَمِنا،
و کمى ما را بدو زیاد کن و خوارى ما را بدو عزت بخش و ندارى ما را بدو توانگرى بخش و بدهى ما را بوسیله اش بپرداز
وَاجْبُرْبِهِ فَقْرَنا، وَسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا، وَیَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا، وَبَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنا،
و فقر ما را بدو جبران کن و شکاف و تفرقه ما را بدو برطرف کن و سختى ما را بدو آسان کن و چهره هاى ما را بدو سفید گردان
وَفُکَّ بِهِ اَسْرَنا، وَاَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنا، وَاَنْجِزْ بِهِ مَواعیدَنا، وَاسْتَجِبْ بِهِ
و گرفتاران ما را بدو آزادکن و خواسته هاى ما را بدو روا کن و وعده هاى ما را به او تحقق بخش و دعاى ما را بدو مستجاب
دَعْوَتَنا، وَاَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا، وَبَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ آمالَنا، وَاَعْطِنا بِهِ
کن و خواهشهاى ما را بوسیله او عطا کن و بوسیله او ما را به آرزوهاى دنیا و آخرت برسان و بوسیله او بیش از آنچه
فَوْقَ رَغْبَتِنا، یا خَیْرَ الْمَسْئُولینَ وَاَوْسَعَ الْمُعْطینَ، اِشْفِ بِهِ صُدُورَنا،
ما خواهانیم به ما بده اى بهترین درخواست شدگان و دست بازترین عطاکنندگان سینه هاى ما را با ظهورش شفا بخش
وَاَذْهِبْ بِهِ غَیْظَ قُلُوبِنا، وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِکَ، اِنَّکَ
و بوسیله او عقده دلهاى ما را برطرف کن و بدو ما را بدان حقى که مورد اختلاف است به اذن خود راهنمایى کن که براستى تو
تَهْدى مَنْ تَشآءُ اِلى صِراط مُسْتَقیم، وَانْصُرْنا بِهِ عَلى عَدُوِّکَ وَعَدُوِّنآ،
هر که را بخواهى به راه راست هدایت فرمایى و بدست او ما را بر دشمنانت و دشمنان ما نصرت ده
اِلـهَ الْحَقِّ آمینَ، اَللّـهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
اى معبود برحق آمین خدایا ما به تو شکایت کنیم از نبودن پیامبرمان که درودهاى تو بر او و آلش باد
وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا، وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ
و از غیبت مولایمان و از بسیارى دشمنان و کمى افرادمان و از سختى آشوب ها و از کمک دادن اوضاع زمانه
عَلَیْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ، وَ اَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْح مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،
به زیان ما پس درود فرست بر محمّد و آلش و کمک ده ما را بر این اوضاع به گشایش فورى از طرف خود و
وَبِضُرٍّ تَکْشِفُهُ، وَ نَصْر تُعِزُّهُ، وَ سُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَ رَحْمَة مِنْکَ
برطرف کردن رنج وناراحتى و یارى با عزت و ظاهر ساختن سلطنت حقه و رحمتى از جانب تو که ما را
تَجَلِّلُناها، وَ عافِیَة مِنْکَ تُلْبِسُناها، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
فراگیرد و تندرستى از طرف تو که ما را بپوشاند به رحمتت اى مهربانترین مهربانان.

10ـ در هر شب بخواند:
اَللّـهُمَّ بِرَحْمَتِکَ فِى الصّالِحینَ فَاَدْخِلْنا، وَفى عِلِّیّینَ فَارْفَعْنا، وِبَکَاْس
خدایا بوسیله رحمتت ما را در جرگه شایستگان وارد کن و درعلیین بهشت بالا بر و جامى
مِنْ مَعین مِنْ عَیْن سَلْسَبیل فَاسْقِنا، وَمِنَ الْحُورِ الْعینِ بِرَحْمَتِکَ
از آب خوشگوار چشمه سلسبیل به ما بنوشان و از حوریان بهشتى به رحمت خود
فَزَوِّجْنا، وَمِنَ الْوِلْدانِ الْمُخَلَّدینَ کَاَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ فَاَخْدِمْنا، وَمِنْ
به ازدواج ما درآور و از پسران جاویدان که همچون مرواریدانى در صدفند به خدمت ما بگمار و از
ثِمارِ الْجَنَّةِ وَلُحُومِ الطَّیْرِ فَاَطْعِمْنا، وَ مِنْ ثِیابِ السُّنْدُسِ وَالْحَریرِ
میوه هاى بهشتى و گوشت پرندگان به ما بخوران و از جامه هاى زربفت و ابریشم
وَالاِْسْتَبْرَقِ فَاَلْبِسْنا، وَلَیْلَةَ الْقَدْرِ وَحَجَّ بَیْتِکَ الْحرامِ وَقَتْلاً فى سَبیلِکَ
و دیبا به ما بپوشان و به درک فضیلت شب قدر و حج خانه کعبه و کشته شدن در راه خود
فَوَفِّقْ لَنا، وَصالِحَ الدُّعآءِ وَالْمَسْئَلةِ فَاسْتَجِبْ لَنا، وَاِذا جَمَعْتَ الأَوَّلینَ
ما را موفق بدار و دعاى شایسته و خواهش ما را برآور و چون اوّلین
وَالأخِرینَ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَارْحَمْنا، وَبَرآئَةً مِنَ النّارِ فَاکْتُبْ لَنا، وَفى جَهَنَّمَ
و آخرین را در روز قیامت گرد آوردى در آن هنگام به ما ترحم کن و منشور رهایى ما را از آتش برایمان بنویس و در دوزخ
فَلا تَغُلَّنا، وَ فى عَذابِکَ وَ هَوانِکَ فَلا تَبْتَلِنا، وَ مِنَ الزَّقُّومِ وَالضَّریـعِ فَلا
ما را به زنجیر مبند و در شکنجه و خواریت ما را مبتلا مکن و از درخت زقوم و ضریع به ما
تُطْعِمْنا، وَ مَعَ الشَّیاطینِ فَلا تَجْعَلْنا، وَ فِى النّارِ عَلى وُجُوهِنا فَلا
مخوران و با شیاطین ما را در یکجا قرار مده و به رو در آتش دوزخ ما را
تَکْبُبْنا، وَ مِنْ ثِیابِ النّارِ وَسَرابیلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا، وَمِنْ کُلِّ سُوء یا
مینداز و از جامه هاى آتشین و پیراهنهاى آتش زاى قطران (آهن آب شده) به ما مپوشان و از هر بدى اى
لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ بِحَقِّ لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ فَنَجِّنا.(16)
خدایى که جز تو معبودى نیست به حق کلمه «لا اله الاّ أنت» ما را نجات بخش.

11ـ از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده است که در هر شب ماه رمضان این دعا را مى خوانى:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ فیـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ فِى
خدایا از تو خواهم که در قضا و قدر حتمى و
الاَْمْرِ الْحَکیمِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ
فرمان حکیمانه خود از آن قضایى که برگشت ندارد و تغییرپذیر نیست چنان مقرر دارى که ثبت کنى
بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ،
نام مرا از حاجیان کعبه ات که حجشان قبول شده و سعیشان پذیرفته گردیده و گناهانشان آمرزیده شده
اَلْمُکَفَّرِ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ، وَاَنْ تَجْعَلَ فیـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى
و از بدیهاشان صرفنظر گردیده و نیز در قضا و قدر خود مقرر دارى که عمر مرا
فى خَیْر وَعافِیَة، وَتُوَسِّعَ فى رِزْقى، وَتَجْعَلَنى مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدینِکَ،
در خوبى و تندرستى طولانى کنى وروزیم توسعه دهى و بگردانى مرا از آن کسانى که بوسیله آنان دینت را یارى کنى
وَلا تَسْتَبْدِلْ بى غَیْرى.(17)
و مرا با دیگرى عوض نکنى.

12ـ مرحوم محدّث قمى نقل کرده است که: در «أنیس الصالحین» آمده است که در هر شب از شبهاى ماه رمضان این دعا را بخوان:
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ، اَنْ یَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ، اَوْ یَطْلُعَ
پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت از این که ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده دم
الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هـذِهِ، وَلَکَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْـبٌ تُعَذِّبُنى عَلَیْهِ.(18)
امشب بزند و هنوز از تو در پیش من بازخواست یا گناهى مانده باشد که مرا بدان عذاب کنى.

13ـ مستحبّ است در هر شب از ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود و در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و پس از سلام بگوید:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یَغْفُلُ، سُبحانَ مَنْ هُوَ
منزه است آن خداى نگهبانى که غفلت نکند منزه است آن خداى
رَحیمٌ لا یَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا یَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا یَلْهُو.
مهربانى که شتاب نکند منزه است آن خداى پابرجایى که کسى را از یاد نبرد منزه است آن خداى جاویدانى که به چیزى سرگرم نشود
سپس تسبیحات اربعه را هفت مرتبه بخواند و آنگاه بگوید:
سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ، یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظیمَ.
منزّهى تو منزّهى تو منزّهى اى خداى بزرگ بیامرز گناهان بزرگم را.
در پایان نیز ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او(علیهم السلام). کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد خداوند متعال گناهان زیادى را از او بیامرزد.(19)

14ـ در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که هر کس در هر شب از ماه رمضان، سوره «إنّا فَتَحْنا» را در نماز مستحبّى بخواند، آن سال از بلاها محفوظ بماند.
(20)

15ـ بجا آوردن هزار رکعت نماز در طول شبهاى ماه رمضان.
درباره کیفیّت بجا آوردن آن، روایات مختلف است ولى آنچه که در روایت «على بن مهران» از امام جواد(علیه السلام) نقل شده و گروه کثیرى از بزرگان آن را پذیرفته اند چنین است:
در دهه اوّل و دهه دوم ماه رمضان، در هر شبى بیست رکعت نماز خوانده شود (هر دو رکعت به یک سلام) به این نحو که هر شب، هشت رکعتِ آن بعد از نماز مغرب و دوازده رکعتِ آن، بعد از نماز عشا و در دهه آخر، در هر شبى سى رکعت خوانده شود; هشت رکعت بعد از نماز مغرب و بیست و دو رکعت، بعد از نماز عشا، که در مجموع هفتصد رکعت مى شود و باقیمانده آن که سیصد رکعت است در شب هاى قدر خوانده شود، یعنى در شب نوزدهم صد رکعت (به اضافه بیست رکعتى که قبلاً مى خواند) و در شب بیست و یکم صد رکعت (به اضافه سى رکعت) و در شب بیست و سوم نیز صد رکعت (به علاوه سى رکعت) که در مجموع هزار رکعت مى شود.(21)
مناسب است که مؤمنان از این نماز (تا آن جا که مقدور است) غفلت نورزند.




پانویس:
1. همان مدرک، صفحه 108.
2. اقبال، صفحه 114.
3. همان مدرک.
4. همان مدرک.
5. زاد المعاد، صفحه 108.
6. اقبال، صفحه 117.
7. مصباح کفعمى، صفحه 631 (همین روایت در اقبال، صفحه 116، با مختصرى تفاوت، آمده است).
8. اقبال، صفحه 114.
9. همان مدرک، صفحه 116.
10. همان مدرک و بلدالامین، صفحه 232.
11. اقبال، صفحه 7.
12. کافى، جلد 4، صفحه 68، حدیث 1 و تهذیب، جلد 4، صفحه 201، حدیث 4 و فقیه، جلد 2، صفحه 134، حدیث 1952.
13. اقبال، صفحه 61.
14. به نظر مى رسد نامگذارى این دعا به «افتتاح» از کلمات آغازین این دعا گرفته شده که آمده است: اللّهم انّى افتتح الثّناء بحمدک (خدایا من با حمد تو ستایشم را آغاز مى کنم).
15. زاد المعاد، صفحه 110 و اقبال، صفحه 58.
16. اقبال، صفحه 61 و زادالمعاد، صفحه 116.
17. اقبال، صفحه 61.
18. مفاتیح الجنان، اعمال شبهاى ماه مبارک رمضان.
19. مستدرک الوسائل، جلد 6، صفحه 215، حدیث 6770.
20. زاد المعاد، صفحه 100.
21. اقبال، صفحه 11.

Zohreh Gholami

اعمال مخصوص سحرگاهان
(بخش اول)


در اعمال سحرهاى ماه مبارک رمضان امورى مستحب است:
1ـ خوردن سحرى; که در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است که خوردن سحرى را ترک نکنید; هرچند یک عدد خرما باشد.(1)
در روایت دیگرى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: فرشتگان براى کسانى که در سحرها، طلب آمرزش مى کنند و سحرى مى خورند، استغفار مى کنند.(2)

2ـ خواندن سوره «إنّا أنزلناه» به هنگام خوردن سحرى; در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که هر مؤمنى، در وقت افطار و خوردن سحرى، این سوره را بخواند، در میان این دو وقت ثواب شهیدان را دارد.(3)

3ـ خواندن دعاى سحر
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهآئِکَ بِاَبْهاهُ، وَکُلُّ بَهآئِکَ بَهِىٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
خدایا از تو خواهم به درخشنده ترین مراتب درخشندگیت با این که تمام مراتب آن درخشنده است خدایا درخواست کنم به همه
بِبَهآئِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِاَجْمَلِهِ، وَکُلُّ جَمالِکَ
مراتب درخشندگیت خدایا از تو خواهم به زیباترین مراتب جمالت با این که تمام
جَمیلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ
مراتب جمالت زیباست خدایا از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدایا از تو خواهم به باشکوهترین مراتب جلالت
بِاَجَلِّهِ، وَکُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ
با این که تمام مراتب جلال تو باشکوه است خدایا از تو خواهم به همه مراتب جلالت خدایا
اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِاَعْظَمِها، وَکُلُّ عَظَمَتِکَ عَظَیمَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
از تو خواهم به بزرگترین مرتبه عظمتت با این که تمام مراتب عظمتت بزرگ است خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِاَنْوَرِهِ، وَکُلُّ نُورِکَ
خواهم به همه مراتب عظمتت خدایا از تو خواهم به نورانى ترین مراتب روشنیت با این که تمام مراتب
نَیِّرٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ
روشنیت نورانى است خدایا از تو خواهم به همه مراتب نورت خدایا از تو خواهم به وسیعترین مراتب
بِاَوْسَعِها، وَکُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها، اَللّـهُمَّ
رحمتت با این که تمام مراتب رحمتت وسیع است خدایا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدایا
اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها، وَکُلُّ کَلِماتِکَ تآمَّةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
از تو خواهم به تمامترین کلمات (و سخنانت) با این که همه سخنانت تمام است خدایا از تو خواهم
بِکَلِماتِکَ کُلِّهَا، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ، وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ،
به همه سخنانت خدایا از تو خواهم به کاملترین مرتبه کمالت با این که تمام مراتب کمالت کامل است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ اَسمآئِکَ بِاَکْبَرِها،
خدایا از تو خواهم به همه مراتب کمالت خدایا از تو خواهم به بزرگترین نامهایت
وَکُلُّ اَسْمآئِکَ کَبیرَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَسْمآئِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
با این که تمام نامهایت بزرگ است خدایا از تو خواهم به همه نامهایت خدایا از تو خواهم
مِنْ عِزَّتِکَ باَعَزِّها، وَکُلُّ عِزَّتِکَ عَزیزَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ کُلِّها،
به عزیزترین مقام عزتت گرچه همه مراتب عزتت عزیز است خدایا از تو خواهم به همه مراتب عزتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَشِیَّتِکَ بِاَمْضاها، وَکُلُّ مَشِیَّتِکَ ماضِیَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
خدایا از تو خواهم به حق گذراترین مشیتت گرچه تمام مراتب مشیتت گذراست خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِمَشِیَّتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ قُدْرَتِکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِى
خواهم تمام مراتب مشیتت خدایا از تو خواهم به حق آن قدرتت که احاطه پیدا کردى
اسْتَطَلْتَ بِها عَلى کُلِّ شَىْء، وَکُلُّ قُدْرَتِکَ مُسْتَطیلَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
بدان بر هر چیز گرچه تمام مراتب قدرتت چنین است خدایا از تو خواهم
بِقُدْرَتِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ، وَکُلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ،
به همه مراتب قدرتت خدایا از تو خواهم به حق نافذترین مراتب دانشت گرچه تمام مراتب دانشت نافذ است
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعِلْمِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ قَوْلِکَ بِاَرْضاهُ،
خدایا از تو خواهم به تمام مراتب دانشت خدایا از تو خواهم به حق پسندیده ترین سخنانت
وَکُلُّ قَوْلِکَ رَضِىٌّ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِقَوْلِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ
با این که همه سخنانت پسندیده است خدایا از تو خواهم به حق همه سخنانت خدایا از تو خواهم به حق
مَسآئِلِکَ بِاَحَبِّها اِلَیْکَ، وَکُلُّ مَسآئِلِکَ اِلَیْکَ حَبیبَةٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
محبوبترین خواسته هایت پیش تو گرچه همه خواسته هایت پیش تو محبوب است خدایا از تو خواهم
بِمَسآئِلِکَ کُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ، وَکُلُّ شَرَفِکَ
به حق همه خواسته هایت خدایا از تو خواهم به حق شریفترین مراتب شرفت با این که تمام مراتب آن
شَریفٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِشَرَفِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ سُلْطانِکَ
شریف است خدایا از تو خواهم به همه مراتب شرفت خدایا از تو خواهم به حق ابدى ترین مراتب سلطنت
بِاَدْوَمِهِ، وَکُلُّ سُلطانِکَ دآئِمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِسُلْطانِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ
گرچه تمام مراتب سلطنتت جاویدان است خدایا از تو خواهم به حق تمام مراتب سلطنتت خدایا
اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مُلْکِکَ بِاَفْخَرِهِ، وَکُلُّ مُلْکِکَ فاخِرٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
از تو خواهم به حق گرانمایه ترین مراتب فرمانرواییت گرچه تمام مراتب فرمانرواییت گرانمایه است خدایا از تو خواهم
بِمُلْکِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عُلُوِّکَ بِاَعْلاهُ، وَکُلُّ عُلُوِّکَ عال،
به همه مراتب فرمانرواییت خدایا از تو خواهم به والاترین مقام بلندت گرچه همه مراتب آن والاست
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعُلُوِّکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَنِّکَ بِاَقْدَمِهِ، وَکُلُّ
خدایا از تو خواهم به همه مراتب بلندیت خدایا از تو خواهم به حق قدیمترین نعمتت گرچه
مَنِّکَ قَدیمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَنِّکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ آیاتِکَ
همه نعمتهایت قدیم است خدایا از تو خواهم به حق نعمتهایت خدایا از تو خواهم به حق
بِاَکْرَمِها، وَکُلُّ آیاتِکَ کَریمَةٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِآیاتِکَ کُلِّها، اَللّـهُمَّ اِنّى
گرامى ترین آیاتت گرچه همه آیات تو گرامى است خدایا از توخواهم به حق همه آیاتت خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ شَاْن وَحْدَهُ
خواهم بدانچه در آنى از شأن و مقام و بزرگى و از تو خواهم به هر شأن و مقامى جدا
وَجَبَرُوت وَحْدَها، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِما تُجیبُنى [بِه] حینَ اَسْئَلُکَ،
و به هر بزرگى جداگانه خدایا از تو خواهم به آنچه اجابت کنى دعایم را هنگامى که از تو خواهم
فَاَجِبْنى یا اَللهُ.
که اجابت کنى اى خدا.
آنگاه هر حاجت که دارى از خدا طلب کن که برآورده مى شود، ان شاءاللّه تعالى.(4)

4- دعاى ابوحمزه ثمالى(5)
دعاى ابوحمزه ثمالى که در سحرگاهان ماه رمضان خوانده مى شود، از مضامین و محتواى بسیار بلندى برخوردار است که اگر کسى اندکى آمادگى روحى داشته باشد و با توجّه، این دعا را بخواند، به یقین در عمق وجودش نورانیّت خاصّى وارد مى شود و در دل و جانش انقلابى ایجاد مى کند.
دعاى ابوحمزه ثمالى علاوه بر آن که یک دوره درس خداشناسى را در بر دارد، راه و رسم بندگى و طریق انابه و توبه و بازگشت به پروردگار را به ما مى آموزد.
ابوحمزه ثمالى مى گوید: امام زین العابدین(علیه السلام) در طول شب هاى ماه رمضان بیشتر شب را به نماز مى ایستاد و چون هنگام سحر فرا مى رسید، این دعا را مى خواند:(6)
اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقُوبَتِکَ، وَلا تَمْکُرْ بى فى حیلَتِکَ، مِنْ اَیْنَ لِىَ الْخَیْرُ یا
خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من با حیله ات از کجا خیرى بدست آورم اى
رَبِّ، وَلا یُوجَدُ اِلاَّ مِنْ عِنْدِکَ، وَمِنْ اَیْنَ لِىَ النَّجاةُ، وَلا تُسْتَطاعُ اِلاَّ بِکَ،
پروردگار من با این که خیرى یافت نشود جز در پیش تو و از کجا نجاتى برایم باشد با این که نجاتى نتوان یافت جز به کمک تو
لاَ الَّذى اَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنِکَ وَرَحْمَتِکَ، وَلاَ الَّذى اَسآءَ وَاجْتَرَءَ
نه آن کس که نیکى کند بى نیاز است از کمک تو و رحمتت و نه آن کس که بد کند و دلیرى
عَلَیْکَ وَلَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ، یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ
بر تو کند و خشنودیت نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود اى پروردگار من
به اندازه یک نفس بگوید. سپس بگوید:
بِکَ عَرَفْتُکَ، وَاَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَیْکَ، وَ دَعَوْتَنى اِلَیْکَ، وَ لَوْ لا
بوسیله خودت من ترا شناختم و تو مرا برخود راهنمایى کردى و بسوى خود خواندى و اگر
اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى اَدْعُوهُ فَیُجیبُنى، وَ اِنْ کُنْتُ بَطیـئاً
تو نبودى من ندانستم که تو کیستى ستایش خدایى را که مى خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتى مى خواندم بکندى
حینَ یَدْعُونى، وَ الْحَمْدُ للهِِ الَّذى اَسْئَلُهُ فَیُعْطینى، وَ اِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ
به درگاهش روم و ستایش خدایى را که مى خواهم از او و به من عطا مى کند و اگرچه در هنگامى که او از من چیزى
یَسْتَقْرِضُنى، وَ الْحَمْدُ للهِِ الَّذى اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى، وَاَخْلُو بِهِ
قرض خواهد من بخل کنم و ستایش خدایى را که هرگاه براى حاجتى بخواهم او را ندا کنم و هر زمان
حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَیْرِ شَفیع فَیَقْضى لى حاجَتى، اَلْحَمْدُللهِِ الَّذى لا
بخواهم براى راز و نیاز بدون واسطه با او خلوت کنم و او حاجتم را برآورد ستایش خدایى را که جز او
اَدْعُو غَیْرَهُ، وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لى دُعآئى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا
کسى را نخوانم و اگر غیر او دیگرى را مى خواندم دعایم را مستجاب نمى کرد و ستایش خدایى را که بجز او
اَرْجُو غَیْرَهُ، وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى وَکَلَنى
امید ندارم و اگر به غیر او امیدى داشتم ناامیدم مى کرد و ستایش خدایى را که مرا به حضرت خود
اِلَیْهِ فَاَکْرَمَنى، وَلَمْ یَکِلْنى اِلَى النّاسِ فَیُهینُونى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى تَحَبَّبَ
واگذار کرده و از این رو به من اکرام کرده و به مردم واگذارم نکرده که مرا خوار کنند و ستایش خدایى را که با من
اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىٌّ عَنّى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى یَحْلُمُ عَنّى حَتّى کَاَنّى لا ذَنْبَ لى،
دوستى کند در صورتى که از من بى نیاز است و ستایش خدایى را که نسبت به من بردبارى کند تا به جایى که گویا گناهى ندارم
فَرَبّى اَحْمَدُ شَىْء عِنْدى وَاَحَقُّ بِحَمْدى، اَللّـهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ
پس پروردگار من ستوده ترین چیزهاست نزد من و به ستایش من سزاوارتر است خدایا من همه راههاى مقاصد را
اِلَیْکَ مُشْرَعَةً، وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَیْکَ مُتْرَعَةً، وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ
به سوى تو باز مى بینم و چشمه هاى امید را بسویت سرشار مى یابمو یارى جستن به فضل تو براى
اَمَّلَکَ مُباحَةً، وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَیْکَ لِلصّارِخینَ مَفْتُوحَةً، وَاَعْلَمُ اَنَّکَ
آرزومندانت مباح و بى مانع است و درهاى دعاى بسوى تو براى فریادکنندگان باز است و به خوبى مى دانم که تو
لِلرّاجى بِمَوْضِعِ اِجابَة، وَلِلْمَلْهُوفینَ بِمَرْصَدِ اِغاثَة، وَاَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى
براى اجابت شخص امیدوار آماده اى و براى فریادرسى اندوهگینان مهیاى فریادرسى هستى و براستى مى دانم که در پناهندگى به
جُودِکَ، وَالرِّضا بِقَضآئِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ، وَمَنْدُوحَةً عَمّا فى
جود و کرمت و خشنودى به قضا و قدرت عوضى است از جلوگیرى کردن بخیلان و گشایشى است از احتیاج بدانچه در
اَیْدِى الْمُسْتَاْثِرینَ، وَاَنَّ الرّاحِلَ اِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ، وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ
دست دنیاطلبان است و براستى کوچ کننده به درگاهت راهش نزدیک است و مسلّماً تو از خلق خود در حجاب
عَنْ خَلْقِکَ اِلاَّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاَْعْمالُ دُونَکَ، وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَیْکَ بِطَلِبَتى،
نشوى مگر آن که کردارشان میان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبى که دارم قصد تو را کرده
وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِحاجَتى، وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتى، وَبِدُعآئِکَ تَوَسُّلى،
و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم و دعاى تو را دست آویز خود کردم
مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقاق لاِسْتِماعِکَ مِنّى، وَلاَ اسْتیجاب لِعَفْوِکَ عَنّى، بَلْ
بى آن که من استحقاق داشته باشم که تو از من بشنوى و نه مستوجب آنم که از من بگذرى بلکه
لِثِقَتى بِکَرَمِکَ، وَسُکُونى اِلى صِدْقِ وَعْدِکَ، وَلَجَأى اِلَى الاْیمانِ
بدان اعتمادى که من به کرم تو دارم و آن اطمینانى که به درستى وعده ات دارم و به خاطر پناهندگیم به ایمان و اعتقادى که
بِتَوْحیدِکَ، وَیَقینى[وَ ثِقَتى] بِمَعْرِفَتِکَ مِنّى اَنْ لا رَبَّ لى غَیْرُکَ، وَلا اِلـهَ
بر یگانگى تو دارم و یقینى که به معرفت و شناسایى تو دارم که مى دانم پروردگارى غیر تو نیست و معبودى
اِلاَّ اَنْتَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ، اَللّهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقٌّ، وَوَعْدُکَ
جز تو وجود ندارد یگانه اى که شریکى برایت نیست خدایا تو فرمودى و گفتارت حق و وعده ات
صِدْقٌ: وَاسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَّ اللهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً. وَلَیْسَ مِنْ صِفاتِکَ
راست است (که فرمودى) «و درخواست کنید خدا را از فضلش که براستى او به شما مهربان است» و رسم تو چنان نیست
یا سَیِّدى اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّةَ، وَاَنْتَ الْمَنّانُ بِالْعَطِیّاتِ عَلى
اى آقاى من که دستور سؤال بدهى ولى از عطا و بخشش دریغ نموده و خوددارى کنى و تویى بخشاینده به عطایا بر
اَهْلِ مَمْلَکَتِکَ، وَالْعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِکَ، اِلهى رَبَّیْتَنى فى نِعَمِکَ
اهل کشور خود و متوجه بدانها به مهربانى و رأفتت خدایا مرا در خردسالى در نعمت ها
وَاِحْسانِکَ صَغیراً، وَنَوَّهْتَ بِاسْمى کَبیراً، فَیا مَنْ رَبّانى فِى الدُّنْیا
و احسان خویش پروریدى و در بزرگى نامم را بر سر زبانها بلند کردى پس اى که در دنیا مرا
بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ، وَاَشارَ لى فِى الاْخِرَةِ اِلى عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ،
به احسان و فضل و نعمتهاى خود پروریدى و براى آخرتم به عفو و کرم اشارت فرمودى
مَعْرِفَتى یا مَوْلاىَ دَلیلى عَلَیْکَ، وَحُبّى لَکَ شَفیعى اِلَیْکَ، وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ
اى مولاى من شناساییم به تو راهنماى من بسوى توست و محبّتى که به تو دارم شفیع من است به درگاهت و من از
دَلیلى بِدَلالَتِکَ، وَساکِنٌ مِنْ شَفیعى اِلى شَفاعَتِکَ، اَدْعُوکَ یا سَیِّدى
راهنمایى کردن این دلیلم بسوى تو مطمئنم و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو آسوده خاطرم مى خوانمت اى آقاى من
بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبِّ اُناجیکَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ،
به زبانى که گناه لالش کرده پروردگارا با تو راز گویم بوسیله دلى که جنایت به هلاکتش کشانده
اَدْعُوکَ یا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خآئِفاً، اِذا رَاَیْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبى
مى خوانمت اى پروردگار من هراسان و خواهانو امیدوار و ترسان، اى مولاى من هنگامى که گناهانم را مشاهده مى کنم
فَزِعْتُ، وَاِذا رَاَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ، فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ راحِم، وَاِنْ عَذَّبْتَ
هراسان شوم و چون بزرگوارى تو را بینم به طمع افتم خدایا اگر بگذرى بهترین مهرورزى و اگر عذاب کنى
فَغَیْرُ ظالِم، حُجَّتى یا اَللهُ فى جُرْاَتى عَلى مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانى ما تَکْرَهُ،
ستم نکرده اى، دلیل و بهانه من اى خدا در این که دلیرى کنم در سؤال کردن از تو با این که رفتارم خوشایند تو نیست
جُودُکَ وَکَرَمُکَ، وَعُدَّتى فى شِدَّتى مَعَ قِلَّةِ حَیائى، رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ،
همان جود و کرم توست و ذخیره من در سختیم با بى شرمى من همان رأفت و مهربانى توست
وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَیْنَ ذَیْنِ وَذَیْنِ مُنْیَتى، فَحَقِّقْ رَجآئى، وَاسْمَعْ
و براستى امیدوارم که نومید مکنى میان این و آن آروزیم را پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را
دُعآئى، یا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داع، وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج، عَظُمَ یا سَیِّدى
شنیده گیر اى بهترین کسى که خوانندگان بخوانندش و برتر کسى که امیدواران بدو امید دارند اى آقایم
اَمَلى، وَسآءَ عَمَلى، فَاَعْطِنى مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلى، وَلا تُؤاخِذْنى
آرزویم بزرگ و عملم زشت است پس تواز عفو خویش به اندازه آرزویم به من بده و مرا به بدترین
بِاَسْوَءِ عَمَلى، فَاِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبینَ، وَحِلْمَکَ یَکْبُرُ
عملم مؤاخذه مکن زیرا کرم تو برتر است از مجازات گنهکاران و بردباریت بزرگتر است
عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرینَ، وَ اَ نَا یاسَیِّدى عائِذٌ بِفَضْلِکَ، هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ،
از مکافات تقصیرکاران و من اى آقایم به فضلت پناهنده گشته و از تو بسوى خودت گریخته ام
مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً، وَما اَ نَا یا رَبِّ وَما
و خواستارم آنچه را وعده کردى از چشم پوشى نسبت به کسى که خوش گمان به تو است، من چه ام پروردگارا؟ و چه
خَطَرى، هَبْنى بِفَضْلِکَ، وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِکَ، اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَتْرِکَ،
اهمیتى دارم؟ مرا به فضل خویش ببخش با عفو خود بر من نیکى کن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان
وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخى بِکَرَمِ وَجْهِکَ، فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلى ذَنْبى غَیْرُکَ
و به کرم ذاتت از سرزنش کردن من درگذر پس اگر دیگرى جز تو بر گناهم آگاه مى شد
ما فَعَلْتُهُ، وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ، لا لاَِنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ،
گناه را انجام نمى دادم و اگر از زود به کیفر رسیدن مى ترسیدم باز هم خوددارى مى کردم و این که گناه کردم نه براى آن بود که تو سبکترین بینندگانى
وَاَخَفُّ الْمُطَّلِعینَ [عَلَىَّ]، بَلْ لاَِنَّکَ یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ، وَاَحْکَمُ
و یا بى مقدارترین مطلعین هستى بلکه براى آن بود که تو اى پروردگار من بهترین پوشندگان و حکم کننده ترین
الْحاکِمینَ، وَاَکْرَمُ الاَْکْرَمینَ، سَتّارُ الْعُیُوبِ، غَفّارُ الذُّنُوبِ، عَلاّمُ
حاکمان و گرامى ترین گرامیان و پوشاننده عیوب و آمرزنده گناهانان اى داناى
الْغُیُوبِ، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ، وَتُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ
نهانها که گناه را به کرمت مى پوشانى و کیفر را به واسطه بردباریت به تأخیر اندازى پس تو را ستایش سزاست
عَلى حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ، وَعَلى عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ، وَیَحْمِلُنى وَیُجَرِّئُنى
بر بردباریت پس از دانستن و بر گذشتت پس از توانایى داشتن و همین گذشت تو از من مرا وادار کرده و دلیر ساخته
عَلى مَعْصِیَتِکَ حِلْمُکَ عَنّى، وَیَدْعُونى اِلى قِلَّةِ الْحَیآءِ سَِتْرُکَ عَلَىَّ،
بر نافرمانیت و همان پرده پوشیت بر من مرا به بى شرمى واداشته
وَیُسْرِعُنى اِلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِکَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ، وَعَظیمِ
و همان معرفتى که من به فراخى رحمتت دارم و بزرگى عفوت مرا بدست زدن به کارهاى حرام شتابان مى کند
عَفْوِکَ، یا حَلیمُ یا کَریمُ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، یا غافِرَ الذَّنْبِ، یا قابِلَ التَّوْبِ،
اى بردبار اى بزرگوار اى زنده و اى پاینده اى آمرزنده گناه اى پذیرنده گناه
یا عَظیمَ الْمَنِّ، یا قَدیمَ الاِْحسانِ، اَیْنَ سَتْرُکَ الْجَمیلُ، اَیْنَ عَفْوُکَ
اى بزرگ نعمت اى دیرینه احسان کجاست پرده پوشى زیبایت؟ کجاست گذشت
الْجَلیلُ، اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ، اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ، اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَةُ،
بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست فریادرسى فوریت؟ کجاست رحمت وسیعت؟
اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَةُ، اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَةُ، اَیْنَ صَنائِعُکَ السَّنِیَّةُ، اَیْنَ
کجاست عطاهاى برجسته ات؟ کجاست بخششهاى دلچسبت؟ کجاست نیکى هاى شایانت؟ کجاست
فَضْلُکَ الْعَظیمُ، اَیْنَ مَنُّکَ الْجَسیمُ، اَیْنَ اِحْسانُکَ الْقَدیمُ، اَیْنَ کَرَمُکَ یا
فضل عظیمت؟ کجاست نعمت بزرگت؟ کجاست احسان دیرینه ات؟ کجاست کرمت؟ اى
کَریمُ، بِهِ وَ بِمُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد(7) فَاسْتَنْقِذْنى، وَبِرَحْمَتِکَ فَخَلِّصْنى، یا
کریم بدان (چه گفتم) و به محمّد و آل محمّد مرا نجات ده و به رحمتت خلاصم کن اى
مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ، لَسْتُ اَتَّکِلُ فِى النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ
نیکو اى نیکو بخش اى نعمت ده اى زیاده بخش چنان نیست که من براى نجات از عقاب تو
عَلى اَعْمالِنا، بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنا، لاَِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، تُبْدِئُ
به کارهامان تکیه کنم بلکه به فضلى که بر ما دارى تکیه زنم زیرا تو اهل تقوا و شایسته آمرزشى آغاز کنى
بِالاِْحْسانِ نِعَماً، وَتَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً، فَما نَدْرى ما نَشْکُرُ اَجَمیلَ ما
به احسان از روى نعمت بخشى و گذشت کنى از گناه از روى کرم و بزرگوارى و با این وضع ما ندانیم کدام یک را سپاس گوییم: آن نیکیها
تَنْشُرُ، اَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ، اَمْ عَظیمَ ما اَبْلَیْتَ وَاَوْلَیْتَ، اَمْ کَثیرَ ما مِنْهُ نَجَّیْتَ
که پراکنده کنى یا زشتیها که بپوشانى یا بزرگ آزمایشت و شایستگى نعمتت یا آن همه چیزهایى که ما را از آن نجات داده
وَعافَیْتَ، یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیْکَ، وَیا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ
و عافیت دادى اى دوست کسى که با تو دوستى کند و اى نور دیده کسى که پناه به تو آرد و از دیگران
اِلَیْکَ، اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ الْمُسیئُونَ، فَتَجاوَزْ یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما
ببرد تویى نیکوکار و ماییم گنهکار پس درگذر اى پروردگار از زشتیهاى
عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَکَ، وَاَىُّ جَهْل یا رَبِّ لا یَسَعُهُ جُودُکَ، اَوْ اَىُّ زَمان
ما به نیکیهاى خود و کدام نادانى است اى پروردگار که جود تو فرایش نگیرد و چه روزگارى
اَطْوَلُ مِنْ اَناتِکَ، وَما قَدْرُ اَعْمالِنا فى جَنْبِ نِعَمِکَ، وَکَیْفَ نَسْتَکْثِرُ
درازتر از زمان بردبارى توست و چه ارزشى دارد اعمال ما در جنب نعمت هایت و چگونه زیاد بشمریم
اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ، بَلْ کَیْفَ یَضیقُ عَلَى الْمُذْنِبینَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ
اعمال (بدمان) را که بتوانیم آنها را برابر با کرم تو کنیم بلکه چگونه ممکن است میدان بر گنهکاران تنگ شود با آن رحمت وسیعت
رَحْمَتِکَ، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، فَوَ عِزَّتِکَ یا
که ایشان را فراگرفته اى وسیع آمرزش اى دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت اى
سَیِّدى لَوْ نَهَرْتَنى ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ، وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ، لِمَا انْتَهى
آقاى من اگرچه برانیم من از در خانه ات برنخیزم و از تملق و چاپلوسیت دست برندارم چون اطلاع
اِلَىَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ، وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ، تُعَذِّبُ مَنْ
از جود و کرمت پیدا کرده ام و تویى کننده هرچه بخواهى عذاب کنى هر که را
تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ، وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ، لا
خواهى به هر چه خواهى به هر طور که خواهى و رحم کنى هر که را خواهى به هر چه خواهى هرطور که خواهى
تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِکَ، وَلا تُنازَعُ فى مُلْکِکَ، وَلا تُشارَکُ فى اَمْرِکَ، وَلا
بازپرسى از کار تو نشود و نزاعى در فرمانرواییت رخ ندهد و شریکى در کارت نباشد
تُضآدُّ فى حُکْمِکَ، وَلا یَعْتَرِضُ عَلَیْکَ اَحَدٌ فى تَدْبیرِکَ، لَکَ الْخَلْقُ
و ضدّیتى در حکمت نباشد و کسى نیست که در تدبیر تو بر تو اعتراض کند آفرینش و دستور
وَالاَْمْرُ، تَبارَکَ اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ، یا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ وَاسْتَجارَ
از توست برتر است خدا پروردگار جهانیان پروردگارا این جایگاه کسى است که به تو روى آورده و
بِکَرَمِکَ، وَاَلِفَ اِحْسانَکَ وَنِعَمَکَ، وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذى لایَضیقُ عَفْوُکَ،
به کرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تویى بخشاینده اى که تنگ ناید عفوت
وَلا یَنْقُصُ فَضْلُکَ، وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ، وَقَدْ تَوَثَّقْنا مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدیمِ،
و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت و ما بدان چشم پوشى دیرینه
وَالْفَضْلِ الْعَظیمِ، وَ الرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ، اَفَتَُراکَ یا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنا، اَوْ
و فضل عظیمت و رحمت پهناورت اعتماد کرده ایم آیا چنان مى بینى پروردگارا که برخلاف گمانهاى ما رفتار کنى یا
تُخَیِّبُ آمالَنا، کَلاّ یا کَریمُ فَلَیْسَ هذا ظَنُّنا بِکَ، وَ لا هذا فیکَ طَمَعُنا، یا
آرزوهایمان نومید کنى؟ هرگز! اى کریم چون ما چنین گمانى به تو نداریم و طمع ما درباره تو اینگونه نیست
رَبِّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً، اِنَّ لَنا فیکَ رَجآءً عَظیماً، عَصَیْناکَ
پروردگارا براستى ما درباره تو آرزوى دراز و بسیارى داریم براستى ما نسبت به تو امید بزرگ و زیادى داریم، تو را نافرمانى کردیم
وَنَحْنُ نَرْجُو اَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنا، وَ دَعَوْناکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو اَنْ تَسْتَجیبَ لَنا،
ولى امیدواریم که تو بپوشانى بر ما و خواندیم تو را و امیدواریم که تو اجابت کنى ما را
فَحَقِّقْ رَجآئَنا مَوْلانا، فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ بِاَعْمالِنا، وَلکِنْ عِلْمُکَ
پس امید ما را تحقق بخش اى مولاى ما که براستى ما مى دانیم که به اعمالمان مستوجب چه(پاداشى) هستیم ولى علم تو
فینا وَ عِلْمُنا بِاَنَّکَ لا تَصْرِفُنا عَنْکَ، وَ اِنْ کُنّا غَیْرَ مُسْتَوْجِبینَ لِرَحْمَتِکَ،
درباره ما و علم ما درباره تو این است که ما را از درگاهت نرانى و اگرچه ما مستوجب رحمت تو نیستیم
فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلَیْنا، وَ عَلَى الْمُذْنِبینَ بِفَضْلِ سَعَتِکَ، فَامْنُنْ عَلَیْنا
ولى تو شایسته آنى که بر ما بخشش کنى و بر گنهکاران به فضل وسیعت توجه فرمایى پس بر ما منّت گذار
بِما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَجُدْ عَلَیْنا فَاِنّا مُحْتاجُونَ اِلى نَیْلِکَ، یا غَفّارُ بِنُورِکَ
بدانچه تو شایسته آنى و بر ما جود کن که ما نیازمند عطاى توییم اى آمرزنده به نور تو
اهْتَدَیْنا، وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْنا، وَبِنِعْمَتِکَ اَصْبَحْنا وَ اَمْسَیْنا، ذُنُوبُنا بَیْنَ
راه یافتیم و به فضل تو بى نیازى جستیم و به نعمت تو صبح و شام کردیم گناهان ما
یَدَیْکَ، نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتُوبُ اِلَیْکَ، تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ،
پیش روى توست که ما از آنها آمرزش خواهیم و بسویت توبه کنیم تو با نعمت هایت بر ما دوستى کنى و
وَنُعارِضُکَ بِالذُّنُوبِ،خَیْرُکَ اِلَیْنا نازِلٌ، وَشَرُّنا اِلَیْکَ صاعِدٌ، وَلَمْ یَزَلْ وَ لا
ما به گناهان با تو معارضه و برابرى کنیم خیر تو بر ما نازل گردد و در برابر شرّ ما بسوى تو بالا آید و تو همیشه تا بوده
یَزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یَاْتیکَ عَنّا بِعَمَل قَبیح، فَلا یَمْنَعُکَ ذلِکَ مِنْ اَنْ تَحُوطَنا
و هست پادشاه بزرگوار و کریمى بوده اى که از جانب ما کارهاى زشت بسوى تو آید ولى آنها جلوگیریت نکند از این که ما را به
بِنِعَمِکَ، وَ تَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلائِکَ، فَسُبْحانَکَ ما اَحْلَمَکَ وَ اَعْظَمَکَ
نعمتهاى خود فراگیرى و خود بر ما تفضل کنى پس منزهى تو که چقدر بردبارى و چه بزرگ و
وَاَکْرَمَکَ مُبْدِئاً وَ مُعیداً، تَقَدَّسَتْ اَسْمآئُکَ، وَجَلَّ ثَناؤُکَ، وَکَرُمَ صَنائِعُکَ
کریمى چه در آغاز (نعمت) و چه در ادامه آن نامهایت مقدّس و ستایشت ارجمند است و کارها
وَفِعالُکَ، اَنْتَ اِلهى اَوْسَعُ فَضْلاً، وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایِسَنى بِفِعْلى
و رفتارت گرانبهاست فضل تو اى معبود من وسیعتر و بردباریت بزرگتر از آن است که مرا به کردار و
وَخَطیـئَتى، فَالْعَفْوَ اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ، سَیِّدى سَیِّدى سَیِّدى، اَللّـهُمَّ اشْغَلْنا
گناهم بسنجى از من درگذردرگذردرگذر اى آقاى من... آقاى من... آقاى من خدایا ما را به ذکر خود
بِذِکْرِکَ، وَ اَعِذْنا مِنْ سَخَطِکَ، وَ اَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ، وَ ارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ،
مشغول کن و از خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهایت روزیمان گردان
وَ اَنْعِمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلِکَ، وَ ارْزُقْنا حَجَّ بَیْتِکَ، وَ زِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ،
و از فضل خود بر ما انعام کن و روزى ما کن حج خانه ات و زیارت قبر پیامبرت را
صَلَواتُکَ وَ رَحْمَتُکَ وَ مَغْفِرَتُکَ وَ رِضْوانُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ، اِنَّکَ
که درود تو و رحمت و آمرزش و خشنودیت بر او و بر خاندانش باد که براستى تو
قَریبٌ مُجیبٌ، وَ ارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ، وَ تَوَفَّنا عَلى مِلَّتِکَ، وَ سُنَّةِ نَبِیِّکَ
به خلق نزدیکى و اجابت کننده دعایىو عمل به طاعتت را روزى ما گردان و بر کیش خودت و روش پیامبرت
صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لى وَ لِوالِدَىَّ وَ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانى
که درود تو بر او و آلش باد ما را بمیران خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برایشان رحم کن چنانچه مرا در
صَغیراً، اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً، وَ بِالسَّیِّئاتِ غُفْراناً، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ
کودکى پروریدند و پاداششان بده در برابر نیکى به نیکى و در مقابل بدیها به آمرزش خدایا بیامرز
لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، اَلاَْحیآءِ مِنْهُمْ وَ الاَْمواتِ، وَ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ
مردان و زنان با ایمان را چه زندگانشان و چه مردگانشان را و پیوند ده میان ما و ایشان را
بِالْخَیْراتِ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنا وَ مَیِّتِنا، وَ شاهِدِنا وَ غآئِبِنا، ذَکَرِنا وَاُنْثانا،
در نیکی ها خدایا بیامرز زنده ما و مرده ما و حاضر ما و غائب ما، مرد ما و زن ما را،
صَغیرِنا وَکَبیرِنا، حُرِّنا وَ مَمْلُوکِنا، کَذَبَ الْعادِلُونَ بِاللهِ، وَ ضَلُّوا ضَلالاً
کوچک ما و بزرگ ما را، آزاد ما و برده ما را، دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهى
بَعیداً، وَ خَسِرُوا خُسْراناً مُبیناً، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
دورى و زیان کردند زیان آشکارى خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و
وَاخْتِمْ لى بِخَیْر، وَ اکْفِنى ما اَهَمَّنى مِنْ اَمْرِ دُنْیاىَ وَ آخِرَتى، وَ لاتُسَلِّطْ
کارم را ختم به خیر کن و کفایت کن آنچه اندیشه ام را به خود مشغول کرده از کار دنیا و آخرتم و مسلط مکن
عَلَىَّ مَنْ لا یَرْحَمُنى، وَاجْعَلْ عَلَىَّ مِنْکَ واقِیَةً باقِیَةً، وَلا تَسْلُبْنى صالِحَ
بر من کسى را که به من رحم نکند و بنه بر من از نزد خود نگهبانى همیشگى و از من نعمت هاى شایسته خود را
ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً، اَللّـهُمَّ
که به من داده اى سلب مفرما و از فضل خویش روزى فراخ و حلال و پاکى براى من روزى گردان خدایا
احْرُسْنى بِحَراسَتِکَ، وَ احْفَظْنى بِحِفْظِکَ، وَ اکْلاَْنى بِکِلائَتِکَ، وَارْزُقْنى
به نگهبانى خود مرا نگهبانى فرما و به حفظ خود حفظم کن و در حمایت خود نگاهداریم کن و روزى من کن
حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، فى عامِنا هذا وَ فى کُلِّ عام، وَ زِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ
حج خانه محترمت را در این سال و در هر سال و زیارت قبر پیغمبرت
وَالاَْئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ[/size]( 8) [/size]، وَ لا تُخْلِنى یا رَبِّ مِنْ تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ،[/size]
و قبور ائمه علیهم السلام را و محرومم مکن پروردگارا از زیارت این مشاهد شریفه
وَالْمَواقِفِ الْکَریمَةِ، اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَىَّ حَتّى لا اَعْصِیَکَ، وَ اَلْهِمْنِى الْخَیْرَ
و زیارتگاه هاى گرامى خدایا توبه ام ده تانافرمانیت نکنم و به دلم انداز کار نیک را
وَالْعَمَلَ بِهِ، وَ خَشْیَتَکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ ما اَبْقَیْتَنى یا رَبَّ الْعالَمینَ،
و عمل بدان و ترست را در شب و روز تا هنگامى که در این دنیا زنده ام دارى اى پروردگار جهانیان
اَللّـهُمَّ اِنّى کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّاْتُ وَ تَعَبَّاْتُ، وَقُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ
خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا شده ام و برخاستم براى خواندن نماز در برابرت
وَناجَیْتُکَ، اَلْقَیْتَ عَلَىَّ نُعاساً اِذا اَنـَا صَلَّیْتُ، وَ سَلَبْتَنى مُناجاتَکَ اِذا اَ نَا
و با تو به راز پرداختم تو بر من چُرت را مسلط کردى در آن هنگامى که داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتى در آن وقتى که
ناجَیْتُ، ما لى کُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَریرَتى، وَ قَرُبَ مِنْ مَجالِسِ
به راز و نیاز پرداختم، مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم باطن و درونم نیکو شده و نزدیک شده از مجالس
التَّوّابینَ مَجْلِسى، عَرَضَتْ لى بَلِیَّةٌ اَزالَتْ قَدَمى، وَ حالَتْ بَیْنى وَ بَیْنَ
توبه کنندگان مجلس من، گرفتارى و پیش آمدى برایم رخ داده که پایم لغزش پیدا کرده و میان من و خدمتگزاریت
خِدْمَتِکَ، سَیِّدى لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنى، وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنى، اَوْ
حائل گشته اى آقاى من شاید مرا از دَرِ خانه ات رانده اى و از خدمتت دورم کرده اى یا
لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَاَقْصَیْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى مُعْرِضاً عَنْکَ
شاید دیده اى سبک شمارم حقّت را پس دورم کرده اى یا شاید دیده اى از تو رو گردانده ام
فَقَلَیْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنى فى مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ
پس خشمم کرده اى یا شاید مرا در جایگاه دروغگویانم دیده اى پس رهایم کرده اى یا شاید
رَاَیْتَنى غَیْرَ شاکِر لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنى مِنْ مَجالِسِ
دیده اى سپاسگزار نعمتهایت نیستم پس محرومم ساخته اى یا شاید مرا در مجلس
الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى فِى الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنى،
علما نیافته اى پس خوارم کرده اى یا شاید مرا در زمره غافلانم دیده اى پس از رحمت خویش بى بهره ام کرده اى
اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَیْنى وَبَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ
یا شاید مرا مأنوس با مجالس بیهوده گذرانم دیده اى پس مرا به آنها واگذاشته اى یا شاید
لَمْ تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئى فَباعَدْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمى وَ جَریرَتى
دوست نداشتى دعایم را بشنوى پس از درگاهت دورم کرده اى یا شاید به جرم و گناهم
کافَیْتَنى، اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیآئى مِنْکَ جازَیْتَنى، فَاِنْ عَفَوْتَ یا رَبِّ، فَطالَ
کیفرم داده اى یا شاید به بى شرمیم مجازاتم کرده اى پس اگر از من بگذرى پروردگارا بجاست چون بسیار
ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبینَ قَبْلى، لاَِنَّ کَرَمَکَ اَىْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُکافاتِ
اتفاق افتاده که از گنهکاران پیش از من گذشته اى زیرا کرم تو پروردگارا برتر از کیفر کردن
الْمُقَصِّرینَ، وَ اَ نَا عائِذٌ بِفَضْلِکَ، هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ، مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ
تقصیرکاران است و من پناهنده به فضل توام و از ترس تو بسوى خودت گریخته ام و درخواست انجام وعده ات را
الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً، اِلهى اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً، وَ اَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ
در چشم پوشى از کسى که خوش گمان به توست دارم خدایا تو فضلت و سیع تر و بردباریت بزرگتر از آن است که
تُقایِسَنى بِعَمَلى، اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّنى بِخَطیئَتى، وَما اَ نَا یا سَیِّدى وَ ما
مرا به کردارم بسنجى یا این که مرا به خطایم بلغزانى و چه هستم من اى آقاى من و چه
خَطَرى، هَبْنى بِفَضْلِکَ سَیِّدى، وَ تَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِکَ، وَ جَلِّلْنى بِسَتْرِکَ،
ارزشى دارم؟ مرا به فضل خویش ببخش اى آقاى من و بر من با عفو خود نیکى کن و با پرده پوشیت بپوشانم
وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخى بِکَرَمِ وَجْهِکَ، سَیِّدى اَ نَا الصَّغیرُ الَّذى رَبَّیْتَهُ، وَ اَ نَا
و درگذر از سرزنش کردنم به بزرگوارى ذاتت آقاى من من همان بنده خردسالى هستم که پروریدى و
الْجاهِلُ الَّذى عَلَّمْتَهُ، وَ اَ نَا الضّآلُّ الَّذى هَدَیْتَهُ، وَ اَ نَا الْوَضیعُ الَّذى
همان نادانى هستم که دانایش کردى و همان گمراهى هستم که راهنماییش کردى و همان پستى هستم که

Zohreh Gholami

(بخش دوم)
(ادامه دعای ابوحمزه ثمالی)


رَفَعْتَهُ، وَاَ نَا الْخآئِفُ الَّذى آمَنْتَهُ، وَالْجائِعُ الَّذى اَشْبَعْتَهُ، وَالْعَطْشانُ
بلندش کردى و همان ترسانى هستم که امانش دادى و گرسنه اى هستم که سیرش کردى و تشنه اى هستم
الَّذى اَرْوَیْتَهُ، وَالْعارِى الَّذى کَسَوْتَهُ، وَالْفَقیرُ الَّذى اَغْنَیْتَهُ، وَالضَّعیفُ
که سیرابش کردى و برهنه اى هستم که پوشاندیش و ندارى هستم که دارایش کردى و ناتوانى هستم
الَّذى قَوَّیْتَهُ، وَالذَّلیلُ الَّذى اَعْزَزْتَهُ، وَالسَّقیمُ الَّذى شَفَیْتَهُ، وَالسّآئِلُ
که نیرومندش کردى و خوارى هستم که عزیزش کردى و دردمندى هستم که درمانش کردى و خواهنده اى هستم
الَّذى اَعْطَیْتَهُ، وَ الْمُذْنِبُ الَّذى سَتَرْتَهُ، وَ الْخاطِئُ الَّذى اَقَلْتَهُ، وَ اَ نَا
که عطایش کردى و گنهکارى هستم که گناهانش را پوشاندى و خطاکارى هستم که از او گذشتى و
الْقَلیلُ الَّذى کَثَّرْتَهُ، وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذى نَصَرْتَهُ، وَ اَ نَا الطَّریدُ الَّذى
اندکى هستم که بسیارش کردى و خوارشمرده اى هستم که یاریش کردى و آواره اى هستم که
آوَیْتَهُ، اَ نَا یارَبِّ الَّذى لَمْ اَسْتَحْیِکَ فِى الْخَلاءِ، وَلَمْ اُراقِبْکَ فِى الْمَلاءِ،
جا و مأوایش دادى منم پروردگارا آن کسى که در خلوت از تو شرم نکردم و در آشکارا هم رعایت تو را نکردم
اَنَا صاحِبُ الدَّواهِى الْعُظْمى، اَ نَا الَّذى عَلى سَیِّدِهِ اجْتَرى، اَ نَا الَّذى
منم صاحب مصیبتها و ماجراهاى بزرگ منم کسى که بر آقاى خود دلیرى کرده منم کسى که
عَصَیْتُ جَبّارَ السَّمآءِ، اَ نَا الَّذى اَعْطَیْتُ عَلى مَعاصِى الْجَلیلِ الرُّشا، اَ نَا
نافرمانى برپادارنده آسمانها را کرده ام منم کسى که براى نافرمانیهاى بزرگى که کرده ام رشوه داده ام منم
الَّذى حینَ بُشِّرْتُ بِها خَرَجْتُ اِلَیْها اَسْعى، اَ نَا الَّذى اَمْهَلْتَنى فَمَا
آن کسى که هرگاه نوید گناهى را به من مى دادند بسویش شتابان مى رفتم منم که مهلتم دادى ولى من
ارْعَوَیْتُ، وَسَتَرْتَ عَلىَّ فَمَا اسْتَحْیَیْتُ، وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصى فَتَعَدَّیْتُ،
به خود نیامدم و بر من پوشاندى ولى من شرم نکردم و نافرمانیها کردم و از حدّ گذراندم
وَاَسْقَطْتَنى مِنْ عَیْنِکَ فَما بالَیْتُ، فَبِحِلْمِکَ اَمْهَلْتَنى، وَبِسَتْرِکَ سَتَرْتَنى،
و از چشم خود مرا انداختى و من اعتنا نکردم پس باز هم به بردباریت مهلتم دادى و به پرده پوشیت مرا پوشاندى
حَتّى کَاَنَّکَ اَغْفَلْتَنى، وَمِنْ عُقُوباتِ الْمَعاصى جَنَّبْتَنى، حَتّى کَاَنَّکَ
تا بدان جا که گویا از یاد من بیرون رفت و از کیفرهاى گناهان مرا دور داشتى تا به حدى که
اسْتَحْیَیْتَنى، اِلهى لَمْ اَعْصِکَ حینَ عَصَیْتُکَ وَاَ نَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جاحِدٌ، وَلا
گویا از من شرم کردى خدایا در هنگام گناه که من نافرمانیت کردم نه از باب این بود که پروردگاریت را منکر بودم و یا
بِاَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ، وَلا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ، وَلا لِوَعیدِکَ مُتَهاوِنٌ، لکِنْ
دستورت را سبک شمردم و یا خود را در معرض کیفرت درآوردم و یا تهدیدهاى تو را بى ارزش فرض کردم بلکه
خَطیئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لى نَفْسى، وَ غَلَبَنى هَواىَ، وَ اَعانَنى عَلَیْها
گناهى بود که پیش آمد و نفس سرکش نیز آن را آراست و هواى نفس نیز چیره شد و بدبختى هم
شِقْوَتى، وَ غَرَّنى سَتْرُکَ الْمُرْخى عَلَىَّ، فَقَدْ عَصَیْتُکَ وَ خالَفْتُکَ بِجُهْدى،
کمک کرد و پرده آویخته (پرده پوشى تو) هم مرا مغرور کرد و در نتیجه تا آن جا که مى توانستم در نافرمانى و مخالفت تو کوشیدم
فَالاْنَ مِنْ عَذابِکَ مَنْ یَسْتَنْقِذُنى، وَ مِنْ اَیْدِى الْخُصَمآءِ غَداً مَنْ
ولى اکنون کیست که از عذاب تو مرا نجات دهد و از دست دشمنان در فرداى قیامت چه کسى
ما اَحْصى کِتابُکَ مِنْ عَمَلى، اَلَّذى لَوْلا ما اَرْجُو مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَةِ
ما اَحْصى کِتابُکَ مِنْ عَمَلى، اَلَّذى لَوْلا ما اَرْجُو مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَةِ
رَحْمَتِکَ، وَنَهْیِکَ اِیّاىَ عَنِ الْقُنُوطِ، لَقَنَطْتُ عِنْدَما اَتَذَکَّرُها، یا خَیْرَ مَنْ
رحمتت نبود و از نا امید شدن بازم نمى داشتى به محض آن که به یاد آنها مى افتادم یکسره نا امید مى شدم اى بهترین کسى که
دَعاهُ داع، وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج، اَللّـهُمَّ بِذِمَّةِ الاِْسْلامِ اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ،
خواندش خواننده اى و برترین کسى که امیدش دارد امیدوارى خدایا به پیمان اسلام به درگاهت توسل جویم
وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ اِلَیْکَ، وَبِحُبِّى النَّبِىَّ الاُْمِّىَّ الْقُرَشِىَّ الْهاشِمِىَّ
و به حرمت قرآن بر تو اعتماد کنم و به دوستى و محبتى که به پیامبر امّى قرشى هاشمى
الْعَرَبِىَّ التِّهامِىَّ الْمَکِّىَّ الْمَدَنِىَّ، اَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ، فَلا تُوحِشِ
عربى تهامى مکى مدنى دارم امید تقرب به تو را دارم پس تو انس ایمانى مرا
اسْتیناسَ اِیمانى، وَلا تَجْعَلْ ثَوابى ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکَ، فَاِنَّ قَوْماً
مبدّل به وحشت مکن و پاداشم را پاداش آن کس که جز تو را پرستیده قرار مده زیرا مردمى بودند که
به زبان ایمان آوردند تا بدان وسیله خون خود را حفظ کنند و بدین مقصود هم رسیدند ولى ما به دل و زبان
بِاَلْسِنَتِنا وَقُلُوبِنا لِتَعْفُوَ عَنّا، فَاَدْرِکْنا ما اَمَّلْنا، وَثَبِّتْ رَجائَکَ فى
به تو ایمان آوردیم تا از ما بگذرى پس ما را هم به مقصودمان برسان و امیدت را در دل هاى ما ثابت
صُدُورِنا، وَلا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، اِنَّکَ
و محکم فرما و منحرف مساز دلهاى ما را پس از آن که هدایتمان کردى و ببخش بما از نزد خود رحمتى که براستى تویى
اَنْتَ الْوَهّابُ، فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنى ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ، وَلا کَفَفْتُ عَنْ
بسیار بخشنده به عزتت سوگند اگر برانیم من هرگز از در خانه ات برنخیزم و دست از تملق
تَمَلُّقِکَ، لِما اُلْهِمَ قَلْبى مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ، وَسَعَةِ رَحْمَتِکَ، اِلى مَنْ
و چاپلوسیت برندارم چون شناسایى کرمت و رحمت وسیعت به دلم الهام شده، بنده به نزد چه کسى
یَذْهَبُ الْعَبْدُ اِلاَّ اِلى مَوْلاهُ، وَاِلى مَنْ یَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ اِلاَّ اِلى خالِقِهِ،
رود جز به درگاه مولایش ومخلوق به که پناهنده شود جز به خالقش
اِلهى لَوْ قَرَنْتَنى بِالاَْصْفادِ، وَمَنَعْتَنى سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الاَْشْهادِ، وَدَلَلْتَ
خدایا اگر مرا به زنجیر و بند گرفتارم کنى و بازدارى از من عطایت را در میان انظار مردم
عَلى فَضایِحى عُیُونَ الْعِبادِ، وَ اَمَرْتَ بى اِلَى النّارِ، وَ حُلْتَ بَیْنى وَ بَیْنَ
و رسواییهایم را به چشم بندگانت آرى و دستور بردنم را بسوى دوزخ صادر کنى و میان من و نیکان
یُخَلِّصُنى، وَ بِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنّى، فَواسَوْاَتا عَلى
خلاصم کند و به ریسمان چه کسى چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع کنى پس چه رسوایى است براى من بر آنچه
الاَْبْرارِ، ما قَطَعْتُ رَجآئى مِنْکَ، وَ ما صَرَفْتُ تَاْمیلى لِلْعَفْوِ عَنْکَ، وَ لا
حائل گردى من هرگز امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و آرزومندیم را از عفو تو بازنگردانم و
خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبى، اَ نَا لا اَنْسى اَیادِیَکَ عِنْدى، وَسَتْرَکَ عَلَىَّ فى دارِ
بیرون نرود محبّتت از دلم و من نعمتهایى که در دنیا به من دادى و پرده پوشی هایت را فراموش نمى کنم
الدُّنْیا، سَیِّدى اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبى، وَاجْمَعْ بَیْنى وَبَیْنَ
اى آقاى من محبت دنیا را از دلم بیرون کن و جمع کن میان من و میان (پیامبرت حضرت)
الْمُصْطَفى، وَآلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ خاتَمِ النَّبِیّینَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ
مصطفى و آلش برگزیدگان خلقت و خاتم پیمبران محمّد صلى الله
عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَانْقُلْنى اِلى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ اِلَیْکَ، وَاَعِنّى بِالْبُکآءِ عَلى نَفْسى،
علیه و آله و مرا به درجه توبه و بازگشت بسویت برسان و یاریم ده به گریه کردن بر خویشتن
فَقَدْ اَفْنَیْتُ بِالتَّسْویفِ وَالاْمالِ عُمْرى، وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْیِسینَ مِنْ
زیرا که من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوها گذراندم و درآمده ام در جایگاه نا امیدان از
خَیْرى، فَمَنْ یَکُونُ اَسْوَءَ حالاً مِنّى اِنْ اَ نَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالى اِلى
خیر خودم پس کیست که بدحال تر از من باشد اگر من بر این حال بسوى قبرم
قَبْرى، لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتى، وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتى، وَمالى لا
منتقل گردم زیرا که آماده اش نکرده ام براى خوابیدنم و فرش نکرده ام آن را به عمل صالح براى آرمیدنم و چرا
اَبْکى وَلا اَدْرى اِلى ما یَکُونُ مَصیرى، وَاَرى نَفْسى تُخادِعُنى، وَ اَیّامى
گریه نکنم در صورتى که نمى دانم به چه سرنوشتى دچار گردم من نفس خود را چنان بینم که با من نیرنگ زند و روزگارم را
تُخاتِلُنى، وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسى اَجْنِحَةُ الْمَوْتِ، فَمالى لا اَبْکى، اَبْکى
که مرا بفریبد در حالى که مرگ بالهاى خود را بر سرم گسترده پس چرا گریه نکنم؟ گریه کنم
لِخُرُوجِ نَفْسى، اَبْکى لِظُلْمَةِ قَبْرى، اَبْکى لِضیقِ لَحَدى، اَبْکى لِسُؤالِ
براى جان دادنم گریه کنم براى تاریکى قبرم گریه کنم براى تنگى لحدم گریه کنم براى سؤال
مُنْکَر وَنَکیر اِیّاىَ، اَبْکى لِخُرُوجى مِنْ قَبْرى عُرْیاناً ذَلیلاً، حامِلاً ثِقْلى
نکیر و منکر از من گریه کنم براى بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را
عَلى ظَهْرى، اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمینى وَاُخْرى عَنْ شِمالى، اِذِ الْخَلائِقُ فى
به پشتم بار کرده یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را در
شَاْن غَیْرِ شَاْنى، لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ یَوْمَئِذ شَاْنٌ یُغْنیهِ، وُجُوهٌ یَوْمَئِذ
کارى غیر از کار خود ببینم براى هر یک از آنها در آن روز کارى است که به خود مشغولش دارد چهره هایى در آن روز
مُسْفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذ عَلَیْها غَبَرَةٌ، تَرْهَقُها قَتَرَةٌ
گشاده و خندان و شادمانند و چهره هایى در آن روز غبارآلود است و سیاهى و خوارى آنها را
وَذِلَّةٌ، سَیِّدى عَلَیْکَ مُعَوَّلى وَمُعْتَمَدى، وَرَجآئى وَتَوَکُّلى، وَبِرَحْمَتِکَ
فراگرفته اى آقاى من بر توست تکیه و اعتماد و امیدو توکلم و به رحمت تو
تَعَلُّقى، تُصیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشآءُ، وَتَهْدى بِکَرامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ، فَلَکَ
آویخته ام، به رحمت خود رسانى هرکه را خواهى و به کرامتت راهنمایى کنى هر که را دوست دارى پس
الْحَمْدُ عَلى ما نَقَّیْتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبى، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلى بَسْطِ لِسانى،
ستایش تو راست بر این که دلم را از آلودگى شرک پاک کردى و براى توست ستایش براى باز کردنت زبانم را،
اَفَبِلِسانى هذَا الْکالِّ اَشْکُرُکَ، اَمْ بِغایَةِ جُهْدى فى عَمَلى اُرْضیکَ، وَما
آیا به این زبان کُندم سپاس تو را گویم یابا نهایت کوششم در کردارم تو را خشنود سازم؟ و چه
قَدْرُ لِسانى یا رَبِّ فى جَنْبِ شُکْرِکَ، وَ ما قَدْرُ عَمَلى فى جَنْبِ نِعَمِکَ
ارزشى دارد زبانم پروردگارا در برابر سپاس تو و چه ارزشى دارد کردارم در کنار نعمت هایت
وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ، اِلهى اِنَّ جُودَکَ بَسَطَ اَمَلى، وَشُکْرَکَ قَبِلَ عَمَلى، سَیِّدى
و احسانى که به من کردى براستى بخشش توآرزویم را گسترانید و شکر تو کردارم را پذیرفت آقاى من
اِلَیْکَ رَغْبَتى، وَاِلَیْکَ رَهْبَتى، وَاِلَیْکَ تَاْمیلى، وَقَدْ ساقَنى اِلَیْکَ اَمَلى،
اشتیاق من بسوى توست و هراسم از توست و آرزو و امیدم بسوى توست و آرزویم مرا بسوى تو کشانده
وَعَلَیْکَ یا واحِدى عَکَفَتْ هِمَّتى، وَفیـما عِنْدَکَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتى، وَلَکَ
و همتم اى خداى یگانه من بدرگاه تو نشیمن کرده و در آنچه پیش توست (جامه) شوقم (دامن) گسترده و
خالِصُ رَجآئى وَخَوْفى، وَبِکَ اَنِسَتْ مَحَبَّتى، وَاِلَیْکَ اَلْقَیْتُ بِیَدى،
امید خالص و ترسم تنها از توست و به تو محبتم انس گرفته و دست به جانب تو انداخته ام
وَبِحَبْلِ طاعَتِکَ مَدَدْتُ رَهْبَتى، [یا ] مَوْلاىَ بِذِکْرِکَ عاشَ قَلْبى،
و به ریسمان اطاعت تو بند کردم ترسم را اى مولاى من به یاد تو دلم زنده است
وَبِمُناجاتِکَ بَرَّدْتُ اَ لَمَ الْخَوْفِ عَنّى، فَیا مَوْلاىَ وَیا مُؤَمَّلى، وَیا
و به راز و نیاز تو سوزش ترسم را تسکین بخشم پس اى مولاى من و اى آرزویم و اى
مُنْتَهى سُؤْلى، فَرِّقْ بَیْنى وَبَیْنَ ذَنْبِىَ الْمانِعِ لى مِنْ لُزُومِ طاعَتِکَ، فَاِنَّما
آخرین سرحد خواسته ام میان من و گناهم را که مانع از ملازمت اطاعت توست جدایى بینداز و این خواهشى که
یُخَلِّصُنى، وَ بِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنّى، فَواسَوْاَتا عَلى
خلاصم کند و به ریسمان چه کسى چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع کنى پس چه رسوایى است براى من بر آنچه
اَسْئَلُکَ لِقَدیمِ الرَّجآءِ فیکَ، وَعَظیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ، اَلَّذى اَوْجَبْتَهُ عَلى
من از تو مى کنم به خاطر همان امید دیرینه اى است که به تو دارم و براى آن طمع بزرگى است که درباره ات دارم که تو رأفت و مهربانى را
نَفْسِکَ مِنَ الرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، فَالاَْمْرُ لَکَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ(9)، وَالْخَلْقُ
براى بندگانت بر خود فرض کرده اى پس امر و فرمان از آن توست یگانه اى که شریک ندارى و خلایق
کُلُّهُمْ عِیالُکَ وَفى قَبْضَتِکَ، وَکُلُّ شَىْء خاضِعٌ لَکَ، تَبارَکْتَ یا رَبَّ
همگى جیره خوار تو و در قبضه اقتدار تو و خاضع درگاه تواند برترى اى پروردگار
الْعالَمینَ، اِلـهى اِرْحَمْنى اِذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتى، وَکَلَّ عَنْ جَوابِکَ لِسانى،
جهانیان خدایا به من رحم کن در آن هنگامى که حجت و دلیلم قطع شود و زبانم از پاسخ تو لال گردد
وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى، فَیا عَظیمَ رَجآئى، لا تُخَیِّبْنى اِذَا اشْتَدَّتْ
و هوش در هنگام بازپرسیت از سرم بپرد پس اى بزرگ امیدم مرا نومید مکن در آن هنگام که سخت
فاقَتى، وَلا تَرُدَّنى لِجَهْلى، وَلا تَمْنَعْنى لِقِلَّةِ صَبْرى، اَعْطِنى لِفَقْرى،
نیازمندم و به خاطر نادانیم مرا از درگاهت مران و براى کم طاقتیم مهرت را از من بازمدار به خاطر نیازى که دارم به من بده
وَارْحَمْنى لِضَعْفى، سَیِّدى عَلَیْکَ مُعْتَمَدى وَمُعَوَّلى، وَرَجآئى وَتَوَکُّلى،
و براى ناتوانیم به من رحم کن اى آقاى من بر توست اعتماد و تکیه و امید و توکل من
وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقى، وَبِفِنائِکَ اَحُطُّ رَحْلى، وَبِجُودِکَ اَقْصِدُ طَلِبَتى،
و مهر توست دستاویزم و به آستان تو بار (حاجت) اندازم و به جود تو خواهشم را جویم
وَبِکَرَمِکَ اَىْ رَبِّ اَسْتَفْتِحُ دُعآئى، وَلَدَیْکَ اَرْجُو فاقَتى(10)، وَبِغِناکَ اَجْبُرُ
و به کرم تو اى پروردگار من دعایم را آغاز کنم و از پیش تو امید رفع نیاز و احتیاج خود را دارم به توانگرى تو جبران
عَیْلَتى، وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِکَ قِیامى، وَاِلى جُودِکَ وَکَرَمِکَ اَرْفَعُ بَصَرى،
نداریم کنم و زیر سایه عفو تو بپا ایستم و به جود و کرم تو دیده بگشایم
وَاِلى مَعْرُوفِکَ اُدیمُ نَظَرى، فَلا تُحْرِقْنى بِالنّارِ وَاَنْتَ مَوْضِعُ اَمَلى، وَلا
و به نیکى تو چشم دوزم پس مرا به آتش مسوزان با این که مرکز آرزوى منى و در
تُسْکِنِّى الْهاوِیَةَ فَاِنَّکَ قُرَّةُ عَیْنى، یا سَیِّدى لا تُکَذِّبْ ظَنّى بِاِحْسانِکَ
دوزخم سکونت مده که تو نور چشم منى اى آقاى من گمان مرا به احسان و نیکیت دروغ
وَمَعْرُوفِکَ فَاِنَّکَ ثِقَتى، وَلا تَحْرِمْنى ثَوابَکَ فَاِنَّکَ الْعارِفُ بِفَقْرى، اِلهى
و بى اصل مکن زیرا تو مورد اطمینان محکم منى و از پاداش نیکیت محرومم مساز که تو به ندارى من آشنایى خدایا
اِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلى وَلَمْ یُقَرِّبْنى مِنْکَ عَمَلى، فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْعْتِرافَ
اگر مرگم نزدیک شده ولى کردارم مرا به تو نزدیک نکرده من اعتراف به گناهم را
اِلَیْکَ بِذَنْبى وَسآئِلَ عِلَلى، اِلـهى اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْکَ بِالْعَفْوِ(11)، وَاِنْ
وسیله عذر خویش به درگاهت قرار دهم خدایا اگر درگذرى کیست که سزاوارتر از تو به گذشت باشد و اگر
عَذَّبْتَ فَمَنْ اَعْدَلُ مِنْکَ فِى الْحُکْمِ، اِرْحَمْ فى هذِهِ الدُّنْیا غُرْبَتى، وَعِنْدَ
عذاب کنى پس کیست که در حکم عادل تر از تو باشد رحم کن در این دنیا به غربتم و هنگام
الْمَوْتِ کُرْبَتى، وَفِى الْقَبْرِ وَحْدَتى، وَفِى اللَّحْدِ وَحْشَتى، وَاِذا نُشِرْتُ
مرگ به غمزدگیم و در قبر به تنهاییم و در لحد به وحشت و بى کسیم و هنگامى که در برابرت
لِلْحِسابِ بَیْنَ یَدَیْکَ ذُلَّ مَوْقِفى، وَاغْفِرْ لى ما خَفِىَ عَلَى الاْدَمِیّینَ مِنْ
به پاى حسابم آورند به خوارى جایگاهم رحم کن و بیامرز براى من آنچه از کردارم که بر مردم پوشیده مانده
عَمَلى، وَاَدِمْ لى ما بِهِ سَتَرْتَنى، وَارْحَمْنى صَریعاً عَلَى الْفِراشِ تُقَلِّبُنى
و ادامه بده برایم آنچه را که بدان مرا پوشاندى و در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دست هاى یاران مرا به این سو و آن سو کنند
اَیْدى اَحِبَّتى، وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَلِ یُقَلِّبُنى صالِحُ
بر من رحم کن و در آن حال که روى سنگ غسالخانه دراز کشیده ام و همسایگان شایسته ام به این طرف و آن طرف مى گردانند بر من
جیرَتى، وَتَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الاَْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَنازَتى،
تفضل کن و هنگامى که خویشان اطراف جنازه ام را بر دوش گرفته اند با من مهربانى فرما
وَجُدْ عَلَىَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحیداً فى حُفْرَتى، وَارْحَمْ فى ذلِکَ
و هنگامى که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش کن و به غربت من در آن
الْبَیْتِ الْجَدیدِ غُرْبَتى، حَتّى لا اَسْتَاْنِسَ بِغَیْرِکَ، یا سَیِّدى اِنْ وَکَلْتَنى اِلى
خانه تازه و نو رحم کن بطورى که بجز تو انس نگیرم اى آقاى من اگر مرا به خودم
نَفْسى هَلَکْتُ، سَیِّدى فَبِمَنْ اَسْتَغیثُ اِنْ لَمْ تُقِلْنى عَثْرَتى، فَاِلى مَنْ اَفْزَعُ
واگذارى هلاک گردم آقاى من پس به که استغاثه کنم اگر تو لغزشم را نادیده نگیرى و به که پناه برم
اِنْ فَقَدْتُ عِنایَتَکَ فى ضَجْعَتى، وَاِلى مَنْ اَلْتَجِئُ اِنْ لَمْ تُنَفِّسْ کُرْبَتى،
اگر عنایت تو را در آرامگاهم از دست بدهم و به که ملتجى گردم اگر تو غمم را برطرف نکنى،
سَیِّدى مَنْ لى وَمَنْ یَرْحَمُنى اِنْ لَمْ تَرْحَمْنى، وَفَضْلَ مَنْ اُؤَمِّلُ اِنْ
آقاى من که را دارم و که بر من رحم کند اگر تو بر من رحم نکنى و فضل که را آرزو کنم در روز
عَدِمْتُ فَضْلَکَ یَوْمَ فاقَتى، وَاِلى مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنُوبِ اِذَا انْقَضى اَجَلى،
نیازمندیم اگر فضل تو را گم کنم و بسوى چه کسى از گناهانم بگریزم در آن هنگام که عمرم بسر رسد
سَیِّدى لا تُعَذِّبْنى وَ اَ نَا اَرْجُوکَ، اِلهى حَقِّقْ رَجآئى، وَآمِنْ خَوْفى، فَاِنَّ
اى آقاى من مرا با این که به تو امیدوارم معذب مفرما خدایا امید مرا تحقق بخش و ترسم را امان بخش زیرا
کَثْرَةَ ذُنُوبى لا اَرْجُو فیها اِلاَّ عَفْوَکَ، سَیِّدى اَ نَا اَسْئَلُکَ ما لا اَسْتَحِقُّ،
در این گناهان بسیار امیدى جز به عفو تو ندارم اى آقاى من از تو خواهم چیزى را که شایسته آن نیستم
وَاَنْتَ اَهْلُ التَّقْوى وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، فَاغْفِرْ لى وَاَلْبِسْنى مِنْ نَظَرِکَ
و تو شایسته پرهیزکارى هستى و اهل آمرزشى پس بیامرز مرا و از نظر
ثَوْباً یُغَطّى عَلَىَّ التَّبِعاتِ، وَتَغْفِرُها لى وَلا اُطالَبُ بِها، اِنَّکَ ذُو مَنٍّ قَدیم،
مرحمت خود جامه اى بر من بپوشان که گناهانم را بپوشاند و آنها را برایم بیامرز و مورد مؤاخذه قرارم مده که تو داراى منّتى دیرینه
وَصَفْح عَظیم، وَتَجاوُز کَریم، اِلهى اَنْتَ الَّذى تُفیضُ سَیْبَکَ عَلى مَنْ لا
و چشم پوشى بزرگ و گذشت بزرگوارى هستى خدایا تویى که فیض خود را حتى بر آن که درخواست نکند
یَسْئَلُکَ، وَعَلَى الْجاحِدینَ بِرُبُوبِیَّتِکَ، فَکَیْفَ سَیِّدى بِمَنْ سَئَلَکَ وَاَیْقَنَ
و بر منکران پروردگاریت فروریزى پس چگونه نسبت به کسى که از تو درخواست کند و یقین داند
اَنَّ الْخَلْقَ لَکَ، وَالاَْمْرَ اِلَیْکَ، تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ، سَیِّدى
که جهان خلقت از تو و کار بدست توست؟ برترى و والایى اى پروردگار جهانیان، اى آقاى من
عَبْدُکَ بِبابِکَ، اَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ بَیْنَ یَدَیْکَ، یَقْرَعُ بابَ اِحْسانِکَ
بنده ات به درگاهت آمده و تنگدستى او را پیش روى تو واداشته و به وسیله دعاى خود در خانه
بِدُعآئِهِ(12)، فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ عَنّى، وَاقْبَلْ مِنّى ما اَقُولُ، فَقَدْ
احسان تو را مى کوبد پس آن روى بزرگوارت را از من بر مگردان و آنچه گویم از من بپذیر زیرا
دَعَوْتُکَ بِهذَا الدُّعاءِ، وَاَ نَا اَرْجُو اَنْ لا تَرُدَّنى، مَعْرِفَةً مِنّى بِرَاْفَتِکَ
من به این دعا تو را خواندم و امیدوارم که بازم مگردانى چون آشنایى کاملى به مهر و رأفت
وَرَحْمَتِکَ، اِلهى اَنْتَ الَّذى لا یُحْفیکَ سآئِلٌ، وَلا یَنْقُصُکَ نآئِلٌ، اَنْتَ کَما
تو دارم خدایا تویى که درمانده و سؤال پیچت نکند سائلى و بخشش و عطا از تو نکاهد تو چنانى که
تَقُولُ وَفَوْقَ ما نَقُولُ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ صَبْراً جَمیلاً، وَفَرَجاً قَریباً،
خود گویى و بالاتر از آنى که ما گوییم خدایا من از تو خواهم صبرى نیکو و گشایشى نزدیک
وَقَوْلاً صادِقاً، وَاَجْراً عَظیماً، اَسْئَلُکَ یا رَبِّ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ، ما عَلِمْتُ
و گفتارى راست و پاداشى بزرگ از تو خواهم پروردگارا هرچه خیر و خوبى است چه آنچه مى دانم
مِنْهُ وَما لَمْ اَعْلَمْ، اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ مِنْ خَیْرِ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ،
و چه آنچه را نمى دانم خواهم از توخدایا از بهترین چیزى که بندگان شایسته ات خواهند
یا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَاَجْوَدَ مَنْ اَعْطى، اَعْطِنى سُؤْلى فى نَفْسى وَاَهْلى،
اى بهترین درخواست شدگان و اى بخشنده ترین عطابخش عطاکن به من خواسته ام را در مورد خود و خانواده
وَ والِدىَّ وَ وُلْدى، وَاَهْلِ حُزانَتى وَاِخْوانى فیکَ، وَاَرْغِدْ عَیْشى، وَاَظْهِرْ
و پدر و مادر و فرزندان و بستگان و برادران دینیم و زندگیم را خوش و فراخ گردان و مردانگیم را
مُرُوَّتى، وَاَصْلِحْ جَمیعَ اَحْوالى، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ، وَحَسَّنْتَ
آشکار ساز و تمام حالات مرا اصلاح کن و بگردانم از کسانى که عمرش را طولانى و کردارش را
عَمَلَهُ، وَاَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ، وَرَضیتَ عَنْهُ، وَاَحْیَیْتَهُ حَیاةً طَیِّبَةً فى
نیکو و نعمتت را بر او تمام کرده و از او خشنود گشته اى و زندگى پاکیزه اى به او بخشیده اى که
اَدْوَمِ السُّرُورِ، وَاَسْبَغِ الْکَرامَةِ، وَاَتَمِّ الْعَیْشِ، اِنَّکَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ، وَلا
در میان پابرجاترین خوشى و وسیعترین کرامت و کاملترین زندگانى روزگار بسر مى برد و براستى تو هرچه را بخواهى انجام دهى ولى
یَفْعَلُ ما یَشآءُ غَیْرُکَ، اَللّـهُمَّ خُصَّنى مِنْکَ بِخاصَّةِ ذِکْرِکَ، وَلا تَجْعَلْ
جز تو کسى نتواند هر چه خدا خواهد انجام دهد خدایا مرا به ذکر مخصوص خود مخصوصم دار و آنچه را من
شَیْئاً مِمّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فى آناءِ اللَّیْلِ وَاَطْرافِ النَّهارِ رِیآءً وَلا سُمْعَةً، وَلا
بوسیله آن در تمام ساعات و دقایق روز و شب وسیله تقرّب درگاهت قرار دهم خودنمایى و شهرت طلبى
اَشَراً وَلا بَطَراً، وَاجْعَلْنى لَکَ مِنَ الْخاشِعینَ، اَللّـهُمَّ اَعْطِنى السِّعَةَ فِى
و سرکشى و گردن فرازى قرار مده و مرا از فروتنان درگاهت قرارم بده خدایا به من عطا فرما وسعت در
الرِّزْقِ، وَالاَْمْنَ فِى الْوَطَنِ، وَقُرَّةَ الْعَیْنِ فِى الاَْهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ،
روزى، و امنیت در وطن، و چشم روشنى در خاندان و مال و اولاد
وَالْمُقامَ فى نِعَمِکَ عِنْدى، وَالصِّحَّةَ فِى الْجِسْمِ، وَالْقُوَّةَ فِى الْبَدَنِ،
و پایدار ماندن نعمتهایى که در پیش من دارى و تندرستى و نیرویى در بدن
وَالسَّلامَةَ فِى الدّینِ، وَاسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسُولِکَ، مُحَمَّد
و سلامتى در دین و همیشه تا زنده ام مرا به طاعت خود و اطاعت پیامبرت محمّد
صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنى، وَاجْعَلْنى مِنْ اَوْفَرِ عِبادِکَ عِنْدَکَ
صلى الله علیه وآله وادار کن و بگردانم از پرنصیب ترین بندگانت
نَصیباً فى کُلِّ خَیْر اَنْزَلْتَهُ، وَتُنْزِلُهُ فى شَهْرِ رَمَضانَ، فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَما
در هر خیرى که نازل کرده ودر ماه رمضان در شب قدر نازل گردانى و آنچه را
اَنْتَ مُنْزِلُهُ فى کُلِّ سَنَة مِنْ رَحْمَة تَنْشُرُها، وَعافِیَة تُلْبِسُها، وَبَلِیَّة
در هر سال نازل گردانى از مهرى که بگسترانى و تندرستى که بپوشانى و بلاهایى که
تَدْفَعُها، وَحَسَنات تَتَقَبَّلُها، وَسَیِّئات تَتَجاوَزُ عَنْها، وَارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ
بازگردانى و کارهاى خیرى که بپذیرى و زشتیهایى را که از آنها درگذرى و روزیم کن حج خانه
الْحَرامِ، فى عامى هذا وَفى کُلِّ عام، وَارْزُقْنى رِزْقاً واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ
کعبه را در این سال و در هر سال و روزیم ده روزى فراخى از فضل
الْواسِعِ، وَاصْرِفْ عَنّى یا سَیِّدى الاَْسْوآءَ، وَاقْضِ عَنِّى الدَّیْنَ
وسیع خود و بدیها را اى آقایم از من دور کن و بدهى ها
وَالظُّلاماتِ، حَتّى لا اَتَاَذّى بِشَىْء مِنْهُ، وَخُذْ عَنّى بِاَسْماعِ
و مظلمه هایى که به گردن دارم از من ادا فرما بطورى که به خاطر چیزى از آن ها ناراحت نباشم و گوش
وَاَبْصارِ اَعْدائى، وَحُسّادى وَالْباغینَ عَلَىَّ، وَانْصُرْنى عَلَیْهِمْ، وَاَقِرَّ
و چشم دشمنان و حسودان و ستمکارانم را بر من ببند و بر ایشان یاریم ده و دیده ام را
عَیْنى، وَفَرِّحْ قَلْبى، وَاجْعَلْ لى مِنْ هَمّى وَکَرْبى فَرَجاً وَمَخْرَجاً،
روشن کن و دلم را شاد گردان و برایم از اندوه و غمم فرج و گشایشى قرار ده
وَاجْعَلْ مَنْ اَرادَنى بِسُوء مِنْ جَمیـعِ خَلْقِکَ تَحْتَ قَدَمَىَّ، وَاکْفِنى شَرَّ
و هر که را از تمامى خلقت که اراده سویى نسبت به من دارد زیر پاى من قرارش ده و کفایت کن مرا
الشَّیْطانِ وَشَرَّ السُّلْطانِ وَسَیِّئاتِ عَمَلى، وَطَهِّرْنى مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّها،
از شرّ شیطان و شرّ سلطان و بدیهاى کردارم و پاکم کن از گناهان همگى،
وَاَجِرْنى مِنَ النّارِ بِعَفْوِکَ، وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَزَوِّجْنى مِنَ
و از آتش دوزخ بوسیله عفو خود پناهم ده و به رحمت خویش داخل بهشتم گردان و از حوریه هاى بهشتى
الْحُورِ الْعینِ بِفَضْلِکَ، وَاَلْحِقْنى بِاَوْلِیآئِکَ الصّالِحینَ، مُحَمَّد وَ آلِهِ
به فضل خود به همسریم درآور و ملحقم کن به دوستان شایسته ات محمّد و آلش
الاَْبْرارِ، اَلطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الاَْخْیارِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ وَعَلى اَجْسادِهِمْ
آن نیکان پاک پاکیزه و برگزیده درودهاى تو بر ایشان و بر جسد هاشان
وَاَرْواحِهِمْ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اِلهى وَسَیِّدى، وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَئِنْ
و بر ارواحشان و رحمت خدا و برکاتش اى خداى من و آقاى من سوگند به عزت و جلالت اگر
طالَبْتَنى بِذُنُوبى لاَُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ، وَلَئِنْ طالَبْتَنى بِلُؤْمى لاَُطالِبَنَّکَ
مرا در مورد گناهان بازخواست کنى من نیز تو را به عفو و گذشتت مطالبه مى کنم و اگر به پستى ام مرا مؤاخذه کنى من هم به کرمت
بِکَرَمِکَ، وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِى النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّى لَکَ، اِلهى
تو را مطالبه مى کنم و اگر به دوزخم ببرى به دوزخیان گزارش مى دهم که دوستت دارم اى خداى من
وَسَیِّدى اِنْ کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاَّ لاَِوْلِیآئِکَ وَاَهْلِ طاعَتِکَ، فَاِلى مَنْ یَفْزَعُ
و آقاى من اگر نیامرزى مگر دوستانت و پیروانت را پس به که پناه برند
الْمُذْنِبُونَ، وَاِنْ کُنْتَ لا تُکْرِمُ اِلاَّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِکَ، فَبِمَنْ یَسْتَغیثُ
گناهکاران و اگر اکرام نکنى مگر نسبت به وفادارانت پس به که استغاثه کنند
الْمُسْیئُونَ، اِلهى اِنْ اَدْخَلْتَنِى النّارَ فَفى ذلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ، وَاِنْ
بدکرداران خدایا اگر به دوزخم ببرى این کار موجب خوشحالى دشمنت گردد و اگر
اَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفى ذلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ، وَ اَ نَا وَاللهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیِّکَ
به بهشتم ببرى موجب خوشحالى پیامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلّماً مى دانم که خوشحال شدن پیامبرت را
اَحَبُّ اِلَیْکَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَمْلاََ قَلْبى حُبّاً لَکَ،
بیشتر از خوشحال شدن دشمنت دوست دارى خدایا از تو مى خواهم که دلم را پرکنى از محبّت
وَخَشْیَةً مِنْکَ، وَتَصْدیقاً بِکِتابِکَ(13)، وَاِیماناً بِکَ، وَفَرَقاً مِنْکَ، وَشَوْقاً اِلَیْکَ،
و ترس از خودت و تصدیق به کتابت و ایمان به خودت و هراس و اندیشه از خود و اشتیاق بسوى خود
یا ذَا الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ، حَبِّبْ اِلَىَّ لِقائَکَ وَاَحْبِبْ لِقآئى، وَاجْعَلْ لى فى
اى صاحب جلال و بزرگوارى مرا دوستدار لقاى خویش کن و نیز لقاى مرا دوست بدار و
لِقآئِکَ الرّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَةَ، اَللّـهُمَّ اَلْحِقْنى بِصالِحِ مَنْ مَضى،
در لقاى خود براى من آرامش و گشایش و کرامتى قرار ده خدایا مرا به شایستگان از مردم گذشته ملحق کن
وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِىَ، وَخُذْ بى سَبیلَ الصّالِحینَ، وَاَعِنّى عَلى
و از شایستگان باقیمانده قرارم ده و به راه شایستگانم ببر و کمکم ده بر
نَفْسى بِما تُعینُ بِهِ الصّالِحینَ عَلى اَنْفُسِهِمْ، وَاخْتِمْ عَمَلى بِاَحْسَنِهِ،
مخالفت با هواى نفسم بدانچه کمک دادى شایستگان را بر مخالفتشان با هواى نفس و ختم کن کارم را به نیکوترین کارهایم
وَاجْعَلْ ثَوابى مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَاَعِنّى عَلى صالِحِ ما اَعْطَیْتَنى،
و پاداشم را از آن کار به رحمت خود بهشت قرار ده و کمکم ده در آنچه به من داده اى که در کار صالح بکار بندم
وَثَبِّتْنى یا رَبِّ، وَلا تَرُدَّنى فى سُوء اسْتَنْقَذْتَنى مِنْهُ یا رَبَّ الْعالَمینَ،
و ثابت قدمم دار و بازم مگردان به بدیهایى که از آن نجاتم داده اى اى پروردگار جهانیان
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اِیماناً لا اَجَلَ لَهُ دُونَ لِقائِکَ، اَحْیِنى ما اَحْیَیْتَنى عَلَیْهِ،
خدایا از تو خواهم ایمانى که انتهایش ملاقات تو باشد و تا زنده ام دارى به همان ایمان زنده ام دار
وَتَوَفَّنى اِذا تَوَفَّیْتَنى عَلَیْهِ، وَابْعَثْنى اِذا بَعَثْتَنى عَلَیْهِ، وَاَبْرِءْ قَلْبى مِنَ
و چون بمیرانیم بر همان ایمان بمیرانم و چون برانگیزیم بر همان ایمان برانگیزم و پاک کن دلم را از
الرِّیآءِ وَالشَّکِّ وَالسُّمْعَةِ فى دینِکَ، حَتّى یَکُونَ عَمَلى خالِصاً لَکَ،
ریا و شک و خودنمایى در دینت تا در نتیجه عملم خالص براى تو باشد
اَللّـهُمَّ اَعْطِنى بَصیرَةً فى دینِکَ، وَفَهْماً فى حُکْمِکَ، وَفِقْهاً فى عِلْمِکَ،
خدایا به من عنایت کن بصیرتى در دینت و فهمى (در شناختن) حکمت و درک خاصى در فهم علمت
وَکِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَوَرَعاً یَحْجُزُنى عَنْ مَعاصیکَ، وَبَیِّضْ وَجْهى
و دو سهم از رحمتت و پرهیزکارى آن چنانى که مرا از گناهانت باز دارد و رویم را به نور خود
بِنُورِکَ، وَاجْعَلْ رَغْبَتى فیـما عِنْدَکَ، وَتَوَفَّنى فى سَبیلِکَ، وَعَلى مِلَّةِ
سفید گردان و شوقم را بدانچه پیش توست قرار ده و در راه خود و بر کیش
رَسُولِکَ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَالْفَشَلِ،
پیامبرت صلى الله علیه وآله بمیرانم خدایا به تو پناه مى برم از کسالت و سستى
وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ، وَالْغَفْلَةِ وَالْقَسْوَةِ(14) وَالْمَسْکَنَةِ، وَالْفَقْرِ وَالْفاقَةِ
و اندوه و ترس و بِخالَت و بى خبرى و سنگدلى و بیچارگى و فقر و ندارى
وَکُلِّ بَلِیَّة، وَالْفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْس لا
و از هر بلا و هرزگى هر چه آشکار باشد از آنها و هر چه پنهان و پناه مى برم به تو از نفسى که
تَقْنَعُ، وَبَطْن لا یَشْبَعُ، وَقَلْب لا یَخْشَعُ، وَ دُعاء لا یُسْمَعُ، وَعَمَل لا یَنْفَعُ،
قانع نباشد و شکمى که سیر نشود و دلى که نهراسد و دعایى که پذیرفته نشود و کارى که سود ندهد
وَاَعُوذُ بِکَ یا رَبِّ عَلى نَفْسى وَدینى وَمالى، وَعَلى جَمیعِ ما رَزَقْتَنى،
و پناه مى برم اى پروردگارم در مورد خویشتن و دین و مال و همه آنچه به من روزى کرده اى
مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، اَللّـهُمَّ اِنَّهُ لا یُجیرُنى مِنْکَ
از شیطان رانده درگاهت که براستى تو شنواى دانایى خدایا کسى نیست که مرا از تو درپناه خود گیرد
اَحَدٌ، وَلا اَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً، فَلا تَجْعَلْ نَفْسى فى شَىْء مِنْ عَذابِکَ،
و جز تو پناهگاهى نیابم پس مرا در چیزى از عذاب خود قرارم مده
وَلا تَرُدَّنى بِهَلَکَة، وَلا تَرُدَّنى بِعَذاب اَلیم، اَللّـهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى، وَاَعْلِ
و مرا به هلاکت و عذاب دردناک بازمگردان خدایا عملم را بپذیر و نامم را
ذِکْرى، وَارْفَعْ دَرَجَتى، وَحُطَّ وِزْرى، وَلا تَذْکُرْنى بِخَطیئَتى، وَاجْعَلْ
بلند کن و درجه ام را بالا بر و گناهم را بریز و به خطایم مرا یاد مکن و پاداش
ثَوابَ مَجْلِسى، وَثَوابَ مَنْطِقى، وَ ثَوابَ دُعآئى رِضاکَ وَالْجَنَّةَ،
این مجلس مرا و پاداش گفتارم را و پاداش دعایم را خشنودى خودت و بهشت قرار ده
وَاَعْطِنى یا رَبِّ جَمیعَ ما سَاَلْتُکَ، وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ، اِنّى اِلَیْکَ راغِبٌ یا
و بده به من اى پروردگار من تمام آنچه را از تو خواستم و از فضل خویش بر من بیفزا که من براستى بسویت مشتاقم اى
رَبَّ الْعالَمینَ، اَللّهُمَّ اِنَّکَ اَنْزَلْتَ فى کِتابِکَ اَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا، وَ قَدْ
پروردگار جهانیان خدایا تو خود در کتابت قرآن براى ما نازل فرمودى که ما گذشت کنیم از کسى که به ما ستم کرده و ما به
ظَلَمْنا اَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنّا، فَاِنَّکَ اَوْلى بِذلِکَ مِنّا، وَاَمَرْتَنا اَنْ لا نَرُدَّ سائِلاً
خودمان ستم کردیم پس از ما درگذر که تو از ما سزاوارتر بدین کار هستى و به ما دستور دادى که هیچ خواهنده اى را از دَرِ خانه مان باز
عَنْ اَبْوابِنا، وَقَدْ جِئْتُکَ سائِلاً فَلا تَرُدَّنى اِلاَّ بِقَضآءِ حاجَتى، وَاَمَرْتَنا
نگردانیم و من بصورت خواهندگى به درگاهت آمده ام و بازم مگردان جز با روا شدن حاجتم و به ما دستور دادى
بِالاِْحْسانِ اِلى ما مَلَکَتْ اَیْمانُنا، وَنَحْنُ اَرِقّآءُکَ فَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النّارِ،
که نسبت به بردگانمان احسان و نیکى کنیم و ما بردگان توییم پس ما را از آتش دوزخ آزاد فرما
یا مَفْزَعى عِنْدَ کُرْبَتى، وَیا غَوْثى عِنْدَ شِدَّتى، اِلَیْکَ فَزِعْتُ، وَبِکَ
اى پناهم در هنگام اندوه و غم اى فریادرسم در هنگام سختى به درگاه تو زارى کنم و به تو
اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ، لا اَلُوذُ بِسِواکَ، وَلا اَطْلُبُ الْفَرَجَ اِلاَّ مِنْکَ(15)، فَاَغِثْنى
استغاثه کنم و به تو پناه آرم و به دیگرى پناه نبرم و گشایش نخواهم جز از تو پس تو به فریادم برس
وَفَرِّجْ عَنّى، یا مَنْ یَفُکُّ الاَْسیرَ(16)، وَیَعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ،
و گشایشى در کارم بده اى که اسیر و گرفتار را آزاد کنى و از گناه بسیار بگذرى طاعت اندک را از من بپذیر
وَاعْفُ عَنِّى الْکَثیرَ، اِنَّکَ اَنْتَ الرَّحیمُ الْغَفُورُ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ ایماناً
و از گناه بسیارم بگذر که براستى تو مهربان آمرزنده اى خدایا از تو خواهم ایمانى که
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَیَقیناً صادِقاً حَتّى اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ یُصیبَنى اِلاَّ ما کَتَبْتَ لى،
همیشه دلم با آن همراه گردد و یقینى راست و کامل که بدانم مسلّماً چیزى به من نرسد جز آن که بر من نوشته اى
وَرَضِّنى مِنَ الْعَیْـشِ بِمـا قَسَمْتَ لى، یا اَرْحَمَ الرّاحِمیـنَ.
و خشنودم کن در زندگى به همان که نصیبم کرده اى اى مهربانترین مهربانان.

Zohreh Gholami

(بخش سوم)

5ـ مختصرترین دعاى سحر(دعاى بسیار پرمحتوا)
یا مَفْزَعى عِنْدَ کُرْبَتى، وَیا غَوْثى عِنْدَ شِدَّتى، اِلَیْکَ فَزِعْتُ، وَبِکَ
اى پناهگاهم در هنگام غمزدگى و اى دادرسم در هنگام سختى و دشوارى به درگاهت زارى کنم و به تو
اسْتَغَثْتُ، وَبِکَ لُذْتُ، لا اَلُوذُ بِسِواکَ، وَ لا اَطْلُبُ الْفَرَجَ اِلاَّ مِنْکَ، فَاَغِثْنى
استغاثه کنم و به تو پناه آرم و بجز تو به دیگرى پناه نبرم و گشایش را جز از تو نخواهم پس بدادم برس
وَ فَرِّجْ عَنّى، یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ، وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ،
و گشایشى به من ده اى که بپذیرى (طاعت) اندک را و بگذرى از (گناه)بسیار بپذیر از من (طاعت) اندک را
وَاعْفُ عَنِّى الْکَثیرَ، اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ ایماناً
و بگذر از (گناه) بسیار که براستى تو آمرزنده و مهربانى خدایا از تو ایمانى خواهم که
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَیَقیناً حَتّى اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ یُصیَبنى اِلاَّ ما کَتَبْتَ لى،
همیشه دلم با آن همراه باشد و یقینى خواهم که (بدان وسیله) بدانم که چیزى به من نرسد جز آنچه برایم نوشته اى
وَ رَضِّنى مِنَ الْعَیْشِ بِما قَسَمْتَ لى، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، یا عُدَّتى فى
و خشنودم کن از زندگى به همان که نصیبم کرده اى اى مهربانترین مهربانان اى ذخیره ام در
کُرْبَتى، وَ یا صاحِبى فى شِدَّتى، وَ یا وَلِیّى فى نِعْمَتى، وَیا غایَتى فى
غمندگى و اى یار همراهم در سختى و اى سرپرستم در نعمت و اى منت هاى شوق و
رَغْبَتى، اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى، وَ الاْمِنُ رَوْعَتى، وَ الْمُقیلُ عَثْرَتى، فَاغْفِرْ
رغبتم تویى پوشاننده زشتیهایم و امان بخش هراس و دلهره ام و چشم پوش لغزشم پس بیامرز
لى خَطیئَتى، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.(17)
خطایم را اى مهربانترین مهربانان.

6ـ خواندن این تسبیحات، که در کتب معتبر آمده است:
سُبْحـانَ مَنْ یَعْلَمُ جَوارِحَ الْقُلُوبِ، سُبْحانَ مَنْ یُحْصى عَدَدَ الذُّنُوبِ،
منزه است آن که مصیبات و تأثرات دل ها را داند منزه است آن که شماره گناهان را دارد
سُبْحانَ مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ خافِیَةٌ فِى السَّماواتِ وَالاَْرَضینَ، سُبْحـانَ
منزه است آن که چیزى در آسمان ها و زمین ها بر او پنهان نماند منزه است
الرَّبِّ الْوَدُودِ، سُبْحـانَ الْفَرْدِ الْوِتْرِ، سُبْحانَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ، سُبْحـانَ
پروردگار مهرپیشه منزه است یکتاى یگانه منزه است خداى بزرگ و بزرگتر منزه است
مَنْ لا یَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا یُؤاخِذُ اَهْلَ الاَْرْضِ
آن که ستم بر اهل کشور خود نکند منزه است آن که نگیرد زمینیان را
بِاَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحـانَ الْحَنّانِ الْمَنّانِ، سُبْحـانَ الرَّؤوفِ الرَّحیمِ،
به عذاب رنگارنگ منزه است احسان بخش پرنعمت منزه است خداى رؤوف مهربان
سُبْحـانَ الْجَبّارِ الْجَوادِ، سُبْحـانَ الْکَریمِ الْحَلیمِ، سُبْحـانَ الْبَصیرِ
منزه است خداى مقتدر بخشنده منزه است (خداى) بزرگوار بردبار منزه است (خداى) بیناى
الْعَلیمِ، سُبْحـانَ الْبَصیرِ الْواسِعِ، سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِقْبالِ النَّهارِ،
دانا منزه است بیناى وسعت بخش منزه است خدا هنگام آمدن روز
سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِدْبارِ النَّهارِ، سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِدْبارِ اللَّیْلِ وَاِقْبالِ
منزه است خدا هنگام رفتن روز منزه است خدا در وقت رفتن شب و آمدن
النَّهارِ(18)، وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمةُ وَالْکِبرِیآءُ، مَعَ کُلِّ نَفَس وَکُلِّ طَرْفَةِ
روز و از آن اوست ستایش و شوکت و بزرگى و کبریا با هر نفس کشیدن و هر
عَیْن، وَکُلِّ لَمْحَة سَبَقَ فى عِلْمِهِ، سُبْحانَکَ مِلاَْ ما اَحْصى کِتابُکَ،
چشم به هم زدن و هر اشاره اى که در علم او گذشته است منزهى تو به پُرى آنچه کتاب تو احصا کند
سُبْحانَکَ زِنَةَ عَرْشِکَ، سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ.(19)
منزهى تو هموزن عرشت منزهى تو، منزهى تو، منزهى تو.

یادآورى: البتّه اگر نیّت روزه را بعد از خوردن سحرى کند بهتر است، و از اوّل شب تا به آخر نیز مى توان نیّت کرد; بلکه همین مقدار که مى داند و قصد دارد فردا از براى خدا روزه بگیرد کافى است و همان طور که قبلاً گفتیم بسیار شایسته است که در سحرها نماز شب را ترک نکند.




پانویس:
1. همان مدرک، صفحه 82.
2. همان مدرک.
3. همان مدرک، صفحه 83.
4. اقبال، صفحه 76.
5. سبب نامگذارى این دعا به «ابوحمزه ثمالى» به خاطر آن است که راوى این دعا از امام زین العابدین(علیه السلام)، ابوحمزه ثمالى است.
ابوحمزه ثمالى که نامش «ثابت بن دینار» است، از یاران مورد اعتماد امامان بزرگوار(علیهم السلام) بوده است، بنا بر نقل عالم معروف علم رجال «نجاشى»، وى به محضر چهار تن از ائمّه، از امام سجّاد تا امام کاظم: رسیده و از آنان روایت کرده است; «ابوحمزه ثمالى» از بهترین راویان شیعه و مورد اعتماد کامل علماى امامیّه است. امام صادق(علیه السلام) درباره وى فرمود: ابوحمزه، در عصر خویش مانند سلمان است (معجم رجال الحدیث، جلد 4، صفحه 292).
6. این دعا را شیخ در مصباح المتهجّد، صفحه 582 و سیّد بن طاووس در اقبال، صفحه 67 آورده اند. مرحوم علاّمه مجلسى نیز در بحارالانوار، جلد 95، صفحه 82 آن را نقل کرده است. ما این دعا را مطابق نسخه مصباح نقل مى کنیم و اگر در نسخه هاى متداول، بر اساس دیگر کتب جملاتى آمده که در مصباح نیست، در پاورقى متذکّر مى شویم.
7. جمله «بمحمّد و آل محمّد» در مصباح نیامده، ولى در اقبال آمده است.
8. جمله «والائمة علیهم السلام» در اقبال آمده است.
9. جمله «لا شریک لک» در اقبال آمده است.
10. در مصباح المتهجّد «ارجو غِنى فاقتى» آمده است.
11. کلمه «بالعفو» در اقبال آمده است.
12. در مصباح المتهجّد «وَ یَسْتَعْطِفُ جَمیلَ نَظَرِکَ بِمَکْنُونِ رَجائِهِ» نیز آمده است.
13. در مصباح و اقبال «و تصدیقاً لک» آمده است.
14. در مصباح المتهجّد «والقسوةِ و الذِلّة» آمده است.
15. در مصباح المتهجّد «فَصَلِّ عَلى محمَّد و آلِ مُحَمَّدِ» نیز آمده است.
16. در مصباح و اقبال «یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ» آمده است.
17. اقبال، صفحه 82 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 100 .
18. در اقبال این جملات نیز آمده است: «سُبحان الله على اِقبال النّهارِ و اِدبار اللّیل، سبحان الله على اِقبال النَّهارِ و اِقبالِ اللّیل».
19. اقبال، صفحه 82 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 100 .

Zohreh Gholami

اعمال مشترک روزهاى ماه مبارک رمضان
(بخش اول)

براى روزهاى ماه رمضان چند عمل نقل شده است:

1ـ هر روز این دعا را بخواند که در کتب معتبر نقل شده است:
اَللّـهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرآنَ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّنات
خدایا این ماه رمضانى است که در آن قرآن را نازل فرمودى قرآنى که راهنماى مردم و حجّت هایى است
مِنَ الْهُدى وَالْفُرقانِ، وَ هذا شَهْرُ الصِّیامِ، وَهذا شَهْرُ الْقِیامِ، وَهذا شَهْرُ
از هدایت و تمیز و این ماه روزه است و ماه شب زنده دارى است و ماه
الاِْنابَةِ، وَهذا شَهْرُ التَّوْبَةِ، وَهذا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَهذا شَهْرُ الْعِتْقِ
بازگشت است و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت است و ماه آزادى
مِنَ النّارِ، وَالْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ، وَهذا شَهْرٌ فیهِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ، اَلَّتى هِىَ خَیْرٌ مِنْ
از آتش و رسیدن به بهشت است و ماهى است که در آن شب قدرى است که آن شب بهتر است از
اَلْفِ شَهْر، اَللّـهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَعِنّى عَلى صِیامِهِ
هزار ماه خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و کمک ده مرا بر روزه
وَقِیامِهِ، وَسَلِّمْهُ لى، وَسَلِّمْنى فیهِ، وَاَعِنّى عَلَیْهِ بِاَفْضَلِ عَوْنِکَ،
و شب زنده داریش و آن را براى من سالمش دار و مرا در آن سالم بدارو کمکم ده بر انجام وظایف آن به بهترین کمک خود
وَوَفِّقْنى فیهِ لِطاعَتِکَ، وَطاعَةِ رَسُولِکَ وَاَوْلِیآئِکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِمْ،
و موفّقم دار در این ماه براى اطاعت خودت و پیروى پیامبرت و اولیایت درود تو بر ایشان باد
وَفَرِّغْنى فیهِ لِعِبادَتِکَ وَدُعآئِکَ، وَتِلاوَةِ کِتابِکَ، وَ عَظِّمْ لى فیهِ الْبَرَکَةَ،
و فارغم ساز دراین ماه براى عبادت و دعا و تلاوت قرآنت و برکتم را در این ماه زیادگردان
وَاَحْسِنْ لى فیهِ الْعافِیَةَ، وَاَصِحَّ فیهِ بَدَنى، وَاَوْسِعْ لى فیهِ رِزْقى، وَاکْفِنى
و نیکو کن در آن تندرستیم را و سالم دار در آن بدنم را و فراخ گردان در آن روزیم را و کفایت فرما
فیهِ ما اَهَمَّنى، وَاسْتَجِبْ فیهِ دُعآئى، وَبَلِّغْنى فیهِ رَجآئى، اَللّـهُمَّ صَلِّ
در این ماه مهمات مرا و مستجاب گردان در آن دعایم را و به امید و آرزویم برسان خدایا درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَذْهِبْ عَنّى فیهِ النُّعاسَ وَالْکَسَلَ، وَالسَّاْمَةَ
بر محمّد و آل محمّد و دور کن از من در این ماه چُرت و بى حالى و خستگى
وَالْفَتْرَةَ، وَالْقَسْوَةَ وَالْغَفْلَةَ وَالْغِرَّةَ، وَجَنِّبْنى فیهِ الْعِلَلَ وَالاَْسْقامَ،
و سستى و سنگدلى و بى خبرى و غرور و امراض و دردها
وَالْهُمُومَ وَالاَْحْزانَ، وَالاَْعْراضَ وَالاَْمْراضَ، وَالْخَطایا وَالذُّنُوبَ،
و اندوهها و غمها و عوارض دیگر و بیماریها و خطاها و گناهان را
وَاصْرِفْ عَنّى فیهِ السُّوءَ وَالْفَحشآءَ، وَالْجَهْدَ وَالْبَلاءَ، وَالتَّعَبَ وَالْعَنآءَ،
و بازدار از من در این ماه بدى و هرزگى و رنج و بلا و مشقت و زحمت را
اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَعِذْنى فیهِ مِنَ
که براستى تو شنواى دعا هستى خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و پناهم ده در این ماه از
الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، وَهَمْزِهِ وَلَمْزِهِ، وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ، وَ وَسْوَسَتِهِ وَ تَثْبیطِهِ،
شیطان رانده درگاهت و اشاره اش و چشمک زدنش و پُفیدن و دمیدنش و وسوسه و تعویق انداختنش
وَبَطْشِهِ وَ کَیْدِهِ وَ مَکْرِهِ، وَ حَبآئِلِهِ وَ خُدَعِهِ، وَ اَمانِیِّهِ وَ غُرُورِهِ، وَ فِتْنَتِهِ
و ضربه و نیرنگ و حیله اش و دام هایش و فریب هایش و دروغ هایش و گول هایش و فتنه اش و
وَشَرَکِهِ، وَ اَحْزابِهِ وَ اَتْباعِهِ، و اَشْیاعِهِ وَ اَوْلِیآئِهِ، وَ شُرَکآئِهِ وَ جَمیعِ
شبکه هاى دامش و همراهانش و پیروانش و دنباله ها و دوستان و شریکانش و همه
مَکائِدِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَ ارْزُقْنا قِیامَهُ وَ صِیامَهُ،
اسباب حیله و کیدش خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و روزى ما گردان شب زنده دارى و روزه این ماه را
وَبُلُوغَ الاَْمَلِ فیهِ وَ فى قِیامِهِ، وَ اسْتِکْمالَ ما یُرْضیکَ عَنّى صَبْراً
و به رسیدن آرزویمان در این ماه و در پایدارى و انجام کامل چیزهایى که تو را از من خشنود گرداند از نظر شکیبایى
وَاحْتِساباً، وَ ایماناً وَ یَقیناً، ثُمَّ تَقَبَّلْ ذلِکَ مِنّى بِالاَْضْعافِ الْکَثیرَةِ،
و چشم داشت ایشان و ایمان و یقین سپس بپذیر آن را از من به چند برابر زیادتر و
وَالاَْجْرِ الْعَظیمِ، یا رَبَّ الْعالَمینَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
پاداشى بزرگ اى پروردگار جهانیان خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و
وَارْزُقْنِى الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ، وَالاِْجْتِهادَ وَالْقُوَّةَ وَالنَّشاطَ، وَ الاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ،
روزیم کن حج و عمره و کوشش و نیرو و نشاط و انابه و توبه
وَ الْقُرْبَةَ وَ الْخَیْرَ الْمَقْبُولَ، وَ الرَّهْبَةَ وَ الرَّغْبَةَ، وَ التَّضَرُّعَ وَ الْخُشُوعَ،
و تقرب به خودت و کار خیر پذیرفته و ترس و زارى و شوق و فروتنى
وَ الرِّقَّةَ وَ النِّیَّةَ الصّادِقَهَ، وَ صِدْقَ اللِّسانِ، وَ الْوَجَلَ مِنْکَ، وَ الرَّجآءَ لَکَ،
و دل نازکى و نیّت راست و راستگویى زبان و بیم از خودت و امید
وَ التَّوَکُّلَ عَلَیْکَ، وَ الثِّقَةَ بِکَ، وَ الْوَرَعَ عَنْ مَحارِمِکَ، مَعَ صالِحِ الْقَوْلِ،
و توکل بر خودت و اعتماد به تو و پرهیزکارى از حرام هاى تو با گفتار شایسته
وَ مَقْبُولِ السَّعْىِ، وَ مَرْفُوعِ الْعَمَلِ، وَ مُسْتَجابِ الدَّعْوَةِ، وَ لا تَحُلْ بَیْنى
و کوشش پذیرفته و عمل بالا رفته و دعاى مستجاب شده و میان من و
وَ بَیْنَ شىْء مِنْ ذلِکَ بِعَرَض وَ لا مَرَض، وَ لا هَمٍّ وَ لا غَمٍّ وَ لا سُقْم، وَ لا
هر یک از اینها (که گفتم) جدایى مینداز بواسطه پیشامدها و بیمارى و اندوه و غم و درد و
غَفْلَة وَ لا نِسْیان، بَلْ بِالتَّعاهُدِ وَ التَّحَفُّظِ لَکَ وَ فیکَ، وَ الرِّعایَةِ لِحَقِّکَ،
غفلت و فراموشى بلکه (موفقم بدار که) به هم پیمانى و خوددارى بخاطر تو و درباره تو مراعات حق تو
وَ الْوَفآءِ بَعَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
و وفا به پیمان و وعده تو (کارهایم انجام شود) به رحمتت اى مهربانترین مهربانان خدایا درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اقْسِمْ لى فیهِ اَفْضَلَ ما تَقْسِمُهُ لِعبادِکَ الصّالِحینَ،
محمّد و آل محمّد و نصیبم کن در این ماه بهتر چیزى را که نصیب بندگان شایسته ات کردى
وَ اَعْطِنى فیهِ اَفْضَلَ ما تُعْطى اَوْلِیآئَکَ الْمُقَرَّبینَ، مِنَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ،
و بده بمن در این ماه بهتر چیزى را که عطا کردى به اولیاى مقرب خود از رحمت و آمرزش
وَ التَّحَنُّنِ وَ الاِْجابَةِ، وَ الْعَفْوِ وَ الْمَغْفِرَةِ الدّائِمَةِ، وَ الْعافِیَةِ وَ الْمُعافاةِ،
و مهرورزى و اجابت دعا و گذشت و آمرزش همیشگى و تندرستى و آسایش
وَ الْعِتْقِ مِنَ النّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ، وَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و آزادى از آتش و رسیدن به بهشت و خیر دنیاو آخرت خدایا درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اجْعَلْ دُعآئى فیهِ اِلَیْکَ واصِلاً، وَ رَحْمَتَکَ وَ خَیْرَکَ
محمّد و آل محمّد و دعایم را در این ماه بسوى خود برسان و رحمت و خیر خود را
اِلَىَّ فیهِ نازِلا، وَ عَمَلى فیهِ مَقْبُولاً، وَ سَعْیى فیهِ مَشْکُوراً، وَ ذَنْبى فیهِ
در این ماه بسوى من نازل فرما و عملم را پذیرفته گردان و کوششم را در آن سپاس شده و گناهم را
مَغْفُوراً، حَتّى یَکُونَ نَصیبى فیهِ الاَْکْثَرَ، وَ حَظِّى فیهِ الاَْوْفَرَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ
آمرزیده قرار ده تا این که سهمم در آن بیشتر و بهره ام کامل تر باشد خدایا درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ وَفِّقْنى فیهِ لِلَیْلَةِ الْقَدْرِ عَلى اَفْضَلِ حال
بر محمّد و آل محمّد و موفقم دار براى شب قدر به بهترین حالى که
تُحِبُّ اَنْ یَکُونَ عَلَیْها اَحَدٌ مِنْ اَوْلِیآئِکَ، وَ اَرْضاها لَکَ، ثُمَّ اجْعَلْها لى
دوست دارى یکى از اولیایت در آن حال باشد و خشنودترین حالات پیش تو باشد سپس آن شب را براى من
خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَ ارْزُقْنى فیها اَفْضَلَ ما رَزَقْتَ اَحَداً مِمَّنْ بَلَّغْتَهُ
بهتر از هزار ماه کن و روزیم ده در آن شب به بهترین روزی هایى که به کسى دادى و به آن روزى او را رسانیدى
اِیّاها، وَاَکْرَمْتَهُ بِها، وَ اجْعَلْنى فیها مِنْ عُتَقآئِکَ مِنْ جَهَنَّمَ، وَ طُلَقآئِکَ مِنَ
و بدان گرامیش داشتى و مرا در آن شب از آزاد شدگان از جهنم و رها شدگان از
النّارِ، وَ سُعَداءِ خَلْقِکَ، بِمَغْفِرَتِکَ وَرِضْوانِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، اَللّـهُمَّ
دوزخ و سعادتمندان خلقت قرار ده بحق آمرزش و خشنودیت اى مهربان ترین مهربانان خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ ارْزُقْنا فى شَهْرِنا هذَا الْجِدَّ وَ الاِْجْتِهادَ،
درود فرست بر محمّد و آل محمّد و روزى ما کن در این ماه کوشش و تلاش
وَ الْقُوَّةَ وَ النَّشاطَ، وَ ما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّـهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَ لَیال عَشْر،
و نیرو و نشاط و آنچه دوست دارى و خشنود شوى خدایا اى پروردگار سپیده دم و شبهاى ده گانه
وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ، وَ ربَّ شَهْرِ رَمَضانَ، وَ ما اَنْزَلْتَ فیهِ مِنَ الْقُرآنِ، وَ رَبَّ
و شفع و وتر و پروردگار ماه رمضان و آنچه در آن فرو فرستادى از قرآن و پروردگار
جَبْرَئیلَ وَ میکآئیلَ وَ اِسْرافیلَ، وَ جَمیعِ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَ ربَّ
جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و همه فرشتگان مقرب و پروردگار
اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ، وَ اِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ، وَ ربَّ مُوسى وَ عیسى،
ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پروردگار موسى و عیسى
وَجمیعِ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَ ربَّ مُحَمَّد خاتَمِ النَّبِیِّینَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ
و همه پیمبران و فرستادگان و پروردگار حضرت محمّد خاتم پیمبران درودهاى تو بر او
وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ، وَ اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ، وَ بِحَقِّکَ
و بر ایشان همگى و از تو خواهم به حقى که تو بر ایشان دارى و به حقى که ایشان بر تو دارند و به آن حق
الْعَظیمِ، لَمّا صَلَّیْتَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ، وَ نَظَرْتَ اِلَىَّ نَظْرَةً
بزرگ خودت که درود فرستى بر او و آلش و بر ایشان همگى و نظرى به من کنى نظرى
رَحیمَةً، تَرْضى بِها عَنّى رِضىً لا تَسْخَطُ عَلَىَّ بَعْدَهُ اَبَداً، وَاَعْطَیْتَنى
مهربانانه که بدان از من خشنود گردى خشنودیى که هرگز پس از آن خشمى بر من نداشته باشى و همه خواسته هایم
جَمیعَ سُؤْلى وَ رَغْبَتى، وَ اُمْنِیَّتى وَ اِرادَتى، وَ صَرَفْتَ عَنّى ما اَکْرَهُ
و میل و آرزو و درخواستم را به من بدهى و بگردانى از من آنچه را خوش ندارم
وَاَحْذَرُ، وَاَخافُ عَلى نَفْسى وَما لا اَخافُ، وَعَنْ اَهْلى وَمالى وَاِخْوانى
و از آن نگران و ترسان بر خویشتن هستم و آنچه را که نمى ترسم و نیز از خانواده و مال و برادران
وَذُرِّیَّتى، اَللّـهُمَّ اِلَیْکَ فَرَرْنا مِنْ ذُنُوبِنا فَـاوِنا تآئِبینَ، وَتُبْ عَلَیْنا
و فرزندانم آنها را بگردانى خدایا بسوى تو گریختیم از گناهانمان پس ما را جاى ده به حال توبه و توبه مان بپذیر
مُسْتَغْفِرینَ، وَاغْفِرْ لَنا مُتَعوِّذینَ، وَاَعِذْنا مُسْتَجیرینَ، وَاَجِرْنا
در حال آمرزش خواهى و بیامرزمان در حال پناهندگى و پناهمان ده در حال پناه جویى و زنهارمان ده
مُسْتَسْلِمینَ، وَلا تَخْذُلْنا راهِبینَ، وَآمِنّا راغِبینَ، وَشَفِّعْنا سآئِلینَ،
در حال تسلیم شدگى و خوارمان مکن در حال هراسناکى و امانمان ده در حال امیدوارى و شفاعتمان را بپذیر در حال خواهندگى
وَاَعْطِنا اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، قَریبٌ مُجیبٌ، اَللّـهُمَّ اَنْتَ رَبِّى وَ اَنـَا عَبْدُکَ،
و به ما بده که براستى تو شنواى دعایى و نزدیک و اجابت کننده اى خدایا تو پروردگار منى و من بنده تو
وَ اَحَقُّ مَنْ سَئَلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ، وَ لَمْ یَسْئَلِ الْعِبادُ مِثْلَکَ کَرَماً وَ جُوداً، یا
و سزاوارترین کسى که بنده از او درخواست کند پروردگار اوست و درخواست نکنند بندگان کسى را چون تو در کرم و جود اى
مَوْضِعَ شَکْوَى السّائِلینَ، وَ یا مُنْتَهى حاجَةِ الرّاغِبینَ، وَ یا غِیاثَ
مرجع شکایت درخواست کنندگان و اى منتهاى حاجت مشتاقان و اى فریادرس
الْمُسْتَغیثینَ، وَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ، وَ یا مَلْجَاَ الْهارِبینَ،
فریادخواهان و اى پاسخ دهنده دعاى درماندگان و اى پناهگاه گریختگان
وَ یا صَریخَ الْمُسْتَصْرِخینَ، وَیا رَبَّ الْمُسْتَضْعَفینَ، وَ یا کاشِفَ کَرْبِ
و اى دادرس دادخواهان و اى پروردگار ناتوان شمردگان و اى غمزداى غم
الْمَکْرُوبینَ، وَ یا فارِجَ هَمِّ الْمَهْمُومینَ، وَ یا کاشِفَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ، یا اَللهُ
غمزدگان و اى غمگشاى ماتم زدگان و اى برطرف کننده اندوه بزرگ اى خدا
یا رَحْمنُ یا رَحیمُ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
اى بخشاینده اى مهربان اى مهربانترین مهربانان درود فرست بر محمّد و آل محمّد
وَاغْفِرْ لى ذُنُوبى وَ عُیُوبى، وَ اِسآئَتى وَظُلْمى وَ جُرْمى، وَ اِسْرافى عَلى
و بیامرز گناهانم و زشتیهایم و بدیم و ستمم و جنایتم و زیاده رویم را
نَفْسى، وَ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ، فَاِنَّهُ لایَمْلِکُها غَیْرُکَ، وَاعْفُ
بر نفسم و روزیم کن از فضل و رحمت خویش زیرا که مالک آنها نیست کسى جز تو و بگذر
عَنّى، وَاغْفِرْ لى کُلَّ ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبى، وَاعْصِمْنى فیما بَقِىَ مِنْ
از من و بیامرز برایم گناهان گذشته ام را و نگاهم دار در باقیمانده
عُمْرى، وَاسْتُرْ عَلَىَّ وَعَلى والِدىَّ وَ وُلْدى، وَقَرابَتى وَاَهْلِ حُزانَتى، وَ
از عمرم و بپوشان بر من و بر پدر و مادرم و فرزندانم و خویشانم و بستگانم
مَنْ کانَ مِنّى بِسَبیل مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، فَاِنَّ
و هرکس که براه من مى رود از مردان مؤمن و زنان با ایمان در دنیا و آخرت زیرا
ذلِکَ کُلَّهُ بِیَدِکَ، وَاَنْتَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ، فَلا تُخَیِّبْنى یا سَیِّدى، وَلا تَرُدَّ
تمام اینها بدست توست و تو وسیع آمرزشى پس نومیدم مکن اى آقایم
عَلَىَّ دُعآئى وَلا یَدى اِلى نَحْرى، حَتّى تَفْعَلَ ذلِکَ بى، وَتَسْتَجیبَ لى
و دعایم را برمگردان و نه دستم را (خالى) بسوى سینه ام تا انجام دهى آنچه را گفتم درباره ام و اجابت کنى برایم
جَمیعَ ما سَئَلْتُکَ، وَتَزیدَنى مِنْ فَضْلِکَ، فَاِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ،
تمام آنچه را درخواست کردم و بیفزایى بر من از فضل خویش که تو بر هر چیز توانایى
وَنَحْنُ اِلَیْکَ راغِبُونَ، اَللّـهُمَّ لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا،
و ما بسوى تو مشتاقیم خدایا از توست نامهاى نیکو و نمونه هاى والا
وَالْکِبْرِیآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، اِنْ کُنْتَ
و کبریا و انواع نعمتها از تو خواهم به حق نامت در «بسم اللّه الرحمن الرحیم» اگر
قَضَیْتَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ تَنَزُّلَ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ فیها، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى
مقدر فرموده اى در این شب فرود آمدن فرشتگان و روح را (یعنى امشب را شب قدر قرار داده اى) که درود فرستى بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَــعَ
محمّد و آل محمّد و قرار دهى نام مرا در زمره سعادتمندان و روحم را با
الشُّهَدآءِ، وَ اِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَ اِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى یَقیناً
شهیدان و کار نیکم را در علیین (بلندترین مقام بهشت) و گناهانم را آمرزیده و ببخشى به من یقینى
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَ ایماناً لا یَشُوبُهُ شَکٌّ، وَ رِضىً بِما قَسَمْتَ لى، وَآتِنى
که دلم همیشه همراه آن باشد و ایمانى به من بدهى که به شک آلوده نگردد و خشنودى در آنچه قسمتم کرده اى
فى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِى الأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنى عَذابَ النّارِ، وَ اِنْ لَمْ تَکُنْ
و در دنیا خوبى و خوشى به من ده و در آخرت نیز خوبى بده و از عذاب دوزخ نگاهمان دار و اگر
قَضَیْتَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ تَنَزُّلَ الْمَلـئِکَةِ وَالرُّوحِ فیها، فَاَخِّرْنى اِلى ذلِکَ،
مقدر نفرموده اى در این شب فرود آمدن فرشتگان و روح را پس مرا تا بدان شب باقى بدار
وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَشُکْرَکَ، وَ طاعَتَکَ وَ حُسْنَ عِبادَتِکَ، وَ صَلِّ عَلى
و روزى من کن در آن شب ذکر خود و شکر و اطاعتت و نیکو پرستش کردنت را و درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، یا اَحَدُ یا
محمّد و آل محمّد به بهترین درودهایت اى مهربان ترین مهربانان اى یگانه اى
صَمَدُ، یا رَبَّ مُحَمَّد اغْضَبِ الْیَوْمَ لِمُحَمَّد وَلاَِبْرارِ عِتْرَتِهِ، وَ اقْتُلْ
بى نیاز اى پروردگار محمّد خشم خود را در امروز بخاطر محمّد و نیکان از عترتش (بر دشمنانشان) فروبار و درنتیجه بکُش
اَعْدائَهُمْ بَدَداً، وَ اَحْصِهِمْ عَدَداً، وَ لا تَدَعْ عَلى ظَهْرِ الأَرْضِ مِنْهُمْ اَحَداً،
دشمنانشان را یکى پس از دیگرى و به شمارشان درآر جدا جدا و یک تن از ایشان را بر روى زمین باقى مگذار
وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ اَبَداً، یا حَسَنَ الصُّحْبَةِ، یا خَلیفَةَ النَّبِیّینَ، اَنْتَ اَرْحَمُ
و هرگز آنها را نیامرز اى نیکو رفاقت اى تکیه گاه پیمبران تویى مهربانترین
الرّاحِمینَ، اَلْبَدىءُ الْبَدیعُ، اَلَّذى لَیْسَ کَمِثْلِکَ شَىْءٌ، وَ الدّآئِمُ غَیْرُ
مهربانان آفریننده پدید آرنده اى که چیزى مانند تو نیست و خداى جاویدانى که
الْغافِلِ، وَ الْحَىُّ الَّذى لا یَمُوتُ، اَنْتَ کُلَّ یَوْم فى شَاْن، اَنْتَ خَلیفَةُ
غفلت نورزد و زنده اى که هرگز نمیرد تو هر روز در کارى هستى تو تکیه گاه
مُحَمَّد، وَ ناصِرُ مُحَمَّد، وَمُفَضِّلُ مُحَمَّد، اَسْئَلُکَ اَنْ تَنْصُرَ وَصِىَّ مُحَمَّد،
محمّد و یاور محمّد و برترى دهنده محمّد هستى از تو خواهم که یارى دهى وصى محمّد
وَخَلیفَةَ مُحَمَّد، وَ الْقآئِمَ بِالْقِسْطِ مِنْ اَوْصِیآءِ مُحَمَّد، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ
و جانشین محمّد و قیام کننده به عدل از اوصیاى محمّد را که درود تو بر او
وَعَلَیْهِمْ، اِعْطِفْ عَلَیْهِمْ نَصْرَکَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، بِحَقِّ لا اِلهَ إلاَّ اَنْتَ، صَلِّ
و ایشان باد متوجه کن بر ایشان یاریت را اى که نیست معبودى جز تو بحق کلمه «لا اله الا انت» درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاجْعَلْنى مَعَهُمْ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، وَاجْعَلْ
بر محمّد و آل محمّد و مرا در دنیا و آخرت با ایشان قرار ده
عاقِبَةَ اَمْرى اِلى غُفْرانِکَ وَ رَحْمَتِکَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَ کَذلِکَ نَسَبْتَ
و پایان کارم را به آمرزش و رحمت خود بکشان اى مهربانترین مهربانان و این چنین
نَفْسَکَ یا سَیِّدى بِاللُّطْفِ، بَلى اِنَّکَ لَطیفٌ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
خود را معرفى کرده اى اى آقاى من به این که لطف دارى آرى براستى تو لطف دارى پس درود فرست بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَالْطُفْ بى لِما تَشآءُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
محمّد و لطف فرما به من بدان چه خواهى خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد
وَارْزُقْنِى الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ فى عامِنا هذا، وَ تَطَوَّلْ عَلَىَّ بِجَمیـعِ حَوآئِجى لِلاْخِرَةِ وَالدُّنْیا
و روزیم گردان حج و عمره را در این سال و تفضّل فرما بر من به برآوردن همه حاجت هاى دنیا و آخرتم

سپس سه مرتبه مى گویى:
اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَیْهِ، اِنَّ
آمرزش خواهم از خدا پروردگارم و بسویش توبه کنم که براستى
رَبِّى قَریبٌ مُجیبٌ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَیْهِ، اِنَّ رَبّى رَحیمٌ وَدُودٌ،
پروردگار من نزدیک و اجابت کننده است آمرزش خواهم از خدا پروردگارم و بسویش توبه کنم براستى پروردگارم مهربان و با محبّت است
اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَیْهِ، اِنَّهُ کانَ غَفّاراً، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لى اِنَّکَ اَرْحَمُ
آمرزش خواهم از خدا پروردگارم وبسویش توبه کنم که براستى بسیار آمرزنده است خدایا مرا بیامرز که تو مهربانترین
الرّاحِمینَ، رَبِّ اِنّى عَمِلْتُ سُوءاً وَظَلَمْتُ نَفْسى، فَاغْفِرْ لى، اِنَّهُ لا یَغْفِرُ
مهربانانى پروردگارا من بد کردم و به خویشتن ستم کردم پس بیامرز مرا که نیامرزد
الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ، اَلْحَلیمُ
گناهان را جز تو آمرزش خواهم از خدایى که معبودى جز او نیست زنده و پاینده و بردبار
الْعَظیمُ الْکَریمُ، اَلْغَفّارُ لِلذَّنْبِ الْعَظیمِ، وَاَتُوبُ اِلَیْهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ اِنَّ اللهَ
و بزرگ و کریم و بسیار آمرزنده گناه بزرگ است و به سویش توبه کنم آمرزش خواهم از خدا که براستى او
کانَ غَفُوراً رَحیماً.
آمرزنده و مهربان است.

پس از آن، این دعا را مى خوانى:
اَللّهُمَّ إنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تُصلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ فیما
خدایا از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار ده در آنچه
تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْعَظیمِ الْمَحْتُومِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى
حکم فرموده و مقدّر کرده اى از فرمان بزرگ حتمى و مسلّمت در شب قدر از آن حکمى که
لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
بازگشت و تغییرى در آن نیست که نامم را در زمره حاجیان خانه محترم کعبه ات بنویسى آنان که حجّشان پذیرفته
اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاَنْ تَجْعَلَ
و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و بدیهایشان جبران شده است و در قضا و قدرت
فیـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ فى رِزْقى، وَتُؤَدِّىَ عَنّى
مقدر فرمایى که عمرم را طولانى کنى و روزیم را فراخ
اَمانَتى وَدَیْنى، آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجاً
و امانت و قرضم را بپردازى آمین اى پروردگار جهانیان خدایا قرار ده در کارم گشایش
وَمَخْرَجاً، وَارْزُقْنى مِنْ حَیْثُ اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَیْثُ لا اَحْتَسِبُ،
و راهى و روزیم ده از آن جا که گمان دارمو از آن جا که گمان ندارم
وَاحْرُسْنى مِنْ حَیْثُ اَحْتَرِسُ وَمِنْ حَیْثُ لا اَحْتَرِسُ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد
و محافظتم کن از آن جا که من خود را محافظت کنم و از آن جا که محافظت نکنم و درود فرست بر محمّد
وَآلِ مُحَمَّد، وَسَلِّمْ کَثیراً.(1)
و آل محمّد و سلام فرست بسیار.

Zohreh Gholami

اعمال مشترک روزهاى ماه مبارک رمضان
(بخش دوم)


2ـ در هر روز از ماه رمضان این تسبیحات را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است بخواند. این تسبیحات ده بخش است و هر بخش از آن مشتمل بر ده تسبیح است:
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا آفریننده هر دم زنى منزه است خداى صورت ده منزه است خدا آفریننده
الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
همه موجودات جُفت منزه است خدا مقرّر کننده تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما یُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده آنچه دیده شود
وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
و آنچه دیده نشود منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحـانَ اللهِ السَّمیعِ الَّذى لَیْسَ شَىْءٌ اَسْمَعَ مِنْهُ، یَسْمَعُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ
منزه است خداى شنوایى که چیزى شنواتر از او نیست مى شنود از بالاى عرش خود
ما تَحْتَ سَبْعِ اَرَضینَ، وَیَسْمَعُ ما فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ، وَیَسْمَعُ
آنچه را در زیر هفت زمین است و مى شنود آنچه را در تاریکیهاى بیابان و دریاست و مى شنود
الاَْنینَ وَالشَّکْوى، وَیَسْمَعُ السِّرَّ وَاَخْفى، وَیَسْمَعُ وَساوِسَ الصُّدُورِ، وَلا
ناله و شکایت را و مى شنود پنهان و پنهان تر از پنهان را و مى شنود وسوسه هاى سینه ها را
یُصِمُّ سَمْعَهُ صَوْتٌ * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ،
و کر نکند شنواییش را صدایى * منزه است خدا آفریننده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش
سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ،
منزه است خدا آفریننده همه موجودات جُفت منزه است خدا مقرر دارنده تاریکی ها و روشنى
سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ
منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است
اللهِ خالِقِ ما یُرى وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ
خدا آفریننده آنچه دیده شود و آنچه دیده نشود منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا
رَبِّ الْعالَمینَ، سُبْحـانَ اللهِ الْبَصیرِ الَّذى لَیْسَ شَىْءٌ اَبْصَرَ مِنْهُ، یُبْصِرُ مِنْ
پروردگار جهانیان منزه است خداى بینایى که چیزى بیناتر از او نیست مى بیند از
فَوْقِ عَرْشِهِ ما تَحْتَ سَبْعِ اَرَضینَ، وَیُبْصِرُ ما فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ،
بالاى عرش خود آنچه در زیر هفت زمین است و مى بیند آنچه را در تاریکیهاى خشکى و دریاست
لا تُدْرِکُهُ الاْبْصارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الاَْبْصارَ، وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ، لا تُغْشى
دیدگان او را درک نکند ولى او درک کند دیدگان را و اوست دقیق و کاردان دیده اش را
بَصَرَهُ الظُّلْمَةُ، وَلا یُسْتَتَرُ مِنْهُ بِسِتْر، وَلا یُوارى مِنْهُ جِدارٌ، وَلا یَغیبُ
تاریکى نپوشاند و بوسیله پرده چیزى از او مستور نماند و دیوار چیزى را از او پنهان نکند و نادیده نماند
عَنْهُ بَرٌّ وَلا بَحْرٌ، وَلا یَکِنُّ مِنْهُ جَبَلٌ ما فى اَصْلِهِ، وَلا قَلْبٌ ما فیهِ، وَلا
از دید او هیچ خشکى و نه دریایى و هیچ کوهى نتواند مخفى کند از او آنچه را در ریشه و در زیر خود دارد و نه دلى آنچه را در خود دارد و نه
جَنْبٌ ما فى قَلْبِهِ، وَلا یَسْتَتِرُ مِنْهُ صَغیرٌ وَلا کَبیرٌ، وَلا یَسْتَخْفى مِنْهُ
پهلویى آنچه را در دل دارد و نتواند بپوشاند خود را از او کوچکى و نه بزرگى، و پنهانى نتواند جست از او
صَغیرٌ لِصِغَرِهِ، وَلا یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ فِى الاَْرْضِ وَلا فِى السَّمآءِ، هُوَ
کوچکى بخاطر خردیش و مخفى نماند بر اوچیزى در زمین و نه در آسمان اوست
الَّذى یُصَوِّرُکُمْ فِى الاَْرْحامِ کَیْفَ یَشآءُ، لا اِلـهَ اِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ *
که صورت بندد شما را در رحمها هر طور که خواهد معبودى جز او نیست که نیرومند و فرزانه است *
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا پدیدآرنده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفریننده
الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
همه موجودات جفت منزه است خدا مقرّر کننده تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما یُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده آنچه دیدنى
وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
و آنچه نادیدنى است منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحـانَ اللهِ الَّذى یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ، وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ،
منزه است خدایى که بوجود آورد ابرهاى سنگین را و تسبیح گوید رعد به حمد او
وَالْمَلائِکَةُ مِنْ خیفَتِهِ، وَیُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصیبُ بِها مَنْ یَشآءُ، وَیُرْسِلُ
و فرشتگان از بیم او و بفرستد صاعقه ها را و دچار سازد بدان هر که را خواهد و
الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَىْ رَحْمَتِهِ، وَیُنَزِّلُ الْمآءَ مِنَ السَّمآءِ بِکَلِمَتِهِ، وَیُنْبِتُ
بادها را نویدى از پیشاپیش رحمت خود فرستد و آب باران را از آسمان بوسیله امر خود فرو فرستد
النَّباتَ بِقُدْرَتِهِ، وَیَسْقُطُ الْوَرَقُ بِعِلْمِهِ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى لا یَعْزُبُ عَنْهُ
و گیاه را به قدرت کامله خویش برویاند و برگ درختان را به علم خود فروریزد منزه است خدایى که پنهان نماند از او
مِثْقالُ ذَرَّة فِى الاَْرْضِ وَلا فِى السَّمآءِ، وَلا اَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ، وَلا اَکْبَرُ اِلاَّ
هموزن ذره اى در زمین و نه در آسمان و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر جز آن که
فى کِتاب مُبین * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ،
در دفترى روشن است * منزه است خدا پدید آرنده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش
سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ،
منزه است خدا آفریننده همه موجودات جفت منزه است خدا مقرر دارنده تاریکیها و روشنى
سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ
منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است
اللهِ خالِقِ ما یُرى وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ
خدا آفریننده هر چه دیدنى است و هر چه نادیدنى است منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا
رَبِّ الْعالَمینَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ اُنْثى، وَما تَغیْضُ
پروردگار جهانیان منزه است خدایى که مى داند آنچه بار دارد هر حیوان ماده اى و آنچه در
الاَْرْحامُ وَما تَزْدادُ، وَکُلُّ شَىْء عِنْدَهُ بِمِقْدار، عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ،
رحمها کم شود و آنچه بیفزاید و هر چیزى را نزد او اندازه اى است داناى غیب و شهود
اَلْکَبِیرُ الْمُتَعالُ، سَوآءٌ مِنْکُمْ مَنْ اَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ، وَمَنْ هُوَ
و بزرگ و والاست براى او یکسان است هر که از شما سخن آهسته کند یا بلند کند و هر که به
مُسْتَخْف بِاللَّیْلِ وَسارِبٌ بِالنَّهارِ، لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ،
شب پنهان گردد و یا رهرو شود در روز براى خدا فرشتگانى پیاپى است از جلوى روى انسان و از پشت سرش
یَحْفَظُونَهُ مِنْ اَمْرِ اللهِ، سُبْحانَ اللهِ الَّذى یُمیتُ الاَْحْیآءَ وَیُحْیِى الْمَوْتى،
که او را به فرمان خدا محافظت کنند منزه است خدائى که بمیراند زندگان را و زنده کند مردگان را
وَیَعْلَمُ ما تَنْقُصُ الاَْرْضُ مِنْهُمْ، وَیُقِرُّ فِى الاَْرْحامِ ما یَشآءُ اِلى اَجَل
و مى داند آنچه را زمین از ایشان بکاهد و مستقر کند در رحمها آنچه را خواهد تا
مُسَمّىً * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ
مدتى معین * منزه است خدا پدید آرنده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا
خالِقِ الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ
آفریننده موجودات جفت همگى، منزه است خدا مقرّر دارنده تاریکی ها و روشنى منزه است خدا
فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحانَ اللهِ خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما
شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیزى منزه است خدا آفریننده هر چه
یُرى وَما لا یُرى، سُبْحانَ اللهِ مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
دیدنى است و هر چه نادیدنى است منزه است خدا به مقدار کلماتش منزه است خداپروردگار جهانیان
سُبْحـانَ اللهِ مالِکِ الْمُلْکِ، تُؤْتِى الْمُلْکَ مَنْ تَشآءُ، وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ
منزه است خدا مالک پادشاهى، بدهى سلطنت را به هر که خواهى و بگیرى آن را از
تَشآءُ، وَتُعِزُّ مَنْ تَشآءُ، وَتُذِلُّ مَنْ تَشآءُ، بِیَدِکَ الْخَیْرُ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء
هرکه خواهى و عزت بخشى هر که را خواهى و خوار کنى هر که را خواهى هر چه خیراست بدست توست و تو بر هر چیز
قَدیرٌ، تُولِجُ اللَّیْلَ فِى النَّهارِ، وَتُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّیْلِ، تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ
توانایى درآورى شب را در روز و درآورى روز را در شب بیرون آورى زنده را
الْمَیِّتِ، وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَىِّ، وَتَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَیْرِ حِساب *
از مرده و برون آورى مرده را از زنده و روزى دهى هر که را خواهى بى حساب *
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا آفریننده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفریننده
الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
موجودات جفت همگى منزه است خدا مقرر کننده تاریکی ها و روشنى منزه است خدا شکافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحانَ اللهِ خالِقِ ما یُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنى
وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
و نادیدنى منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحـانَ اللهِ الَّذى عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاَّ هُوَ، وَیَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ
منزه است خدایى که نزد اوست کلیدهاى غیب و نمى داند آنها را جز او و مى داند هر چه در خشکى
وَالْبَحْرِ، وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاَّ یَعْلَمُها، وَلا حَبَّة فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ،
و دریاست و نیفتد برگى از درخت جز آن که بداند آن را و نیست دانه اى در تاریکی هاى زمین
وَلا رَطْب وَلا یابِس اِلاَّ فى کِتاب مُبین * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ،
و نه تر و نه خشکى جز این که در نامه اى روشن است * منزه است خدا پدید آرنده هر دم زنى
سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ
منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفریننده هر موجود جفت همگى منزه است خدا
جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ
مقرّر دارنده تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا
خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما یُرى وَما لایُرى، سُبْحـانَ اللهِ
آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنى و هر نادیدنى منزه است خدا
مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى لا یُحْصى
به مقدار کلمات نامتناهیش منزه است خدا پروردگار جهانیان منزه است خدایى که شماره نتوانند کرد
مِدْحَتَهُ الْقآئِلُونَ، وَلا یَجْزى بِـالائِهِ الشّاکِرُونَ الْعابِدُونَ، وَهُوَ کَما قالَ
مدحش را گویندگان و پاداش ندهند نعمت هایش را سپاسگزاران پرستش کننده و او چنان است که گفته
وَفَوْقَ ما یَقُولُ الْقائلُونَ، وَاللهُ سُبْحانَهُ کَما اَثْنى عَلى نَفْسِهِ، وَلا
و برتر از آن است که گویندگان گویند و خداى سبحان چنان است که خودش خویشتن را ستوده
یُحیطُونَ بِشَىْء مِنْ عِلْمِهِ اِلاَّ بِما شآءَ،وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ،
و رسایى ندارند به چیزى از دانشش جز بدان چه خود او خواهد قلمرو او آسمان ها و زمین را فراگرفته
وَلا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَهُوَ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ * سُبْحانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحانَ
و سنگینى نمى کند بر او نگهداشتن آن دو و او والا و بزرگ است * منزه است خدا پدیدآرنده هر دم زنى منزه است
اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ
خداى صورت بخش منزه است خدا آفریننده هر جفت همگى منزه است خدا مقرّر دارنده
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده
کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما یُرى وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ
هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنى و هرنادیدنى منزه است خدا به مقدار
کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِى
کلماتش منزه است خدا پروردگار جهانیان منزه است آن خدایى که مى داند آنچه فرو رود در
الاَْرْضِ وَما یَخْرُجُ مِنْها، وَما یَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ وَما یَعْرُجُ فیها، وَلا
زمین و آنچه بیرون آید از آن و آنچه فرو ریزد از آسمان و آنچه بالا رود در آن
یَشْغَلُهُ ما یَلِجُ فِى الاَْرْضِ وَمایَخْرُجُ مِنْها، عَمّا یَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ وَما
و سرگرمش نکند آنچه فرو رود در زمین و آنچه بیرون آید از آن از آنچه فرود آید از آسمان و آنچه
یَعْرُجُ فیها، وَلا یَشْغَلُهُ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ وَما یَعْرُجُ فیها، عَمّا یَلِجُ فِى
بالا رود در آن و سرگرمش نکند آنچه فرود آید از آسمان و آنچه بالا رود در آن از آنچه فرو رود در
الاَْرْضِ وَما یَخْرُجُ مِنْها، وَلا یَشْغَلُهُ عِلْمُ شَىْء عَنْ عِلْمِ شَىْء، وَلا
زمین و آنچه بیرون آید از آنو سرگرمش نکند علم به چیزى از علم به چیز دیگر
یَشْغَلُهُ خَلْقُ شَىْء عَنْ خَلْقِ شَىْء، وَلا حِفْظُ شَىْء عَنْ حِفْظِ شَىْء، وَلا
و سرگرمش نکند آفریدن چیزى از آفریدن چیز دیگر و نه نگهدارى چیزى از نگهدارى چیز دیگر و چیزى
یُساویهِ شَىْءٌ،وَلا یَعْدِلُهُ شَىْءٌ،لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ،وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ *
با او مساوى نیست و چیزى معادل او نیست و چیزى مانند او نیست و او شنوا و بینا است *
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا پدید آرنده هر دم زن منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفریننده
الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
هر موجود جفت منزه است خدا مقرّر دارنده تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما یُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنى
وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
و هر نادیدنى منزه است خدا به مقدار کلمات نامتناهیش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحانَ اللهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ، جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً اُولى
منزه است خدا خالق آسمانها و زمین آن که فرشتگان را فرستادگانى مقرر فرمود که آنها داراى
اَجْنِحَة، مَثْنى وَثُلاثَ وَرُباعَ، یَزیدُ فِى الْخَلْقِ ما یَشآءُ، اِنَّ اللهَ عَلى کُلِّ
بالهایند دوتا دوتا و سه تا سه تا و چهارتا چهارتا و بیفزاید در خلقت هر چه بخواهد و براستى خدابر هر
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده
شَىْء قَدیرٌ، ما یَفْتَحِ اللهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَة فَلا مُمْسِکَ لَها، وَما یُمْسِکْ فَلا
چیز توانا است هر رحمتى را که خدا گشاید کسى بستن آن نتواند و هر چه را خدا بندد پس
مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ، وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ،
از او کسى آنرا نگشاید و او است نیرومند فرزانه * منزه است خدا آفریننده هر دم زن
سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ کُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ
منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفریننده هر موجود جفت همگى منزه است خدا
جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ
مقرر دارنده تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا
خالِقِ کُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما یُرى وَما لا یُرى، سُبْحـانَ اللهِ
آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده دیدنی ها ونادیدنی ها منزه است خدا
مِدادَ کَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمینَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى یَعْلَمُ ما فِى
به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان منزه است خدائى که مى داند آنچه را در
السَّماواتِ وَما فِى الاَْرْضِ، ما یَکوُنُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَة اِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ،
آسمانها و آنچه را در زمین است، نباشدگفتگوى سرّى و رازگوئى سه نفرى جز این که او چهارمین آنهاست
وَلا خَمْسَة اِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ، وَلا اَدْنى مِنْ ذلِکَ وَلا اَکْثَرَ اِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ
و نه پنج نفرى جز این که او ششمین آن هاست و نه کمتر از این و نه بیشتر از این جز این که او با آنهاست
اَیْنَما کانُوا، ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ، اِنَّ اللهَ بِکُلِّ شَىْء عَلیمٌ.(2)
هر کجا که باشند سپس آگاهشان کند در روز قیامت بدان چه کرده اند براستى خدا بهر چیز داناست.

Zohreh Gholami

اعمال مشترک روزهاى ماه مبارک رمضان
(بخش سوم)


3ـ در هر روز از ماه مبارک رمضان، این صلوات خوانده شود که بسیار پرمحتوا و پرارزش است:
اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ، یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ
همانا خدا و فرشتگانش درود فرستند بر پیامبر اى کسانى که ایمان آورده اید شما هم درود فرستید بر او
وَسَلِّمُوا تَسْلیماً، لَبَّیْکَ یا رَبِّ وَسَعْدَیْکَ وَسُبْحانَکَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
و سلام کنید سلام کامل، پروردگارا من هم دستورت را اجابت کردم و پى درپى از تو سعادت مى خواهم و منزهى تو خدایا درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَبارِکْ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، کَما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ
محمّد و آل محمّد و برکت ده بر محمّدو آل محمّد چنانچه درود فرستادى و برکت دادى
عَلى اِبْراهیمَ وَآلِ اِبْراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، اَللّهُمَّ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ
بر ابراهیم و آل ابراهیم براستى تو ستوده و بزرگوارى خدایا مهرورز بر محمّد و آل
مُحَمَّد، کَما رَحِمْتَ اِبْراهیمَ وآلَ اِبْراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، اَللّهُمَّ سَلِّمْ
محمّد چنانچه مهر ورزیدى بر ابراهیم و آل ابراهیم براستى تو ستوده و بزرگوارى خدایا تحیت و سلام فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، کَما سَلَّمْتَ عَلى نُوح فِى الْعالَمینَ،]اَللّهُمَّ امْنُنْ
بر محمّد و آل محمّد چنانچه تحیت فرستادى بر حضرت نوح در میان جهانیان خدایا نعمت بخش
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، کَما مَنَنْتَ عَلى مُوسى وَهرُونَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
بر محمّد و آل محمّد چنانچه نعمت بخشیدى بر موسى و هارون خدایا درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، کَما شَرَّفْتَنا بِهِ[(3)، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
محمّد و آل محمّد چنانچه ما را بدو شرافت دادى خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد
کَما هَدَیْتَنا بِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً
چنانچه ما را بدو راهنمایى کردى خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و به مقام ستوده اى برانگیزانش
یَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَالاْخِرُونَ، عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ کُلَّما طَلَعَتْ
که اوّلین و آخرین بر او غبطه خورند، بر محمّد و آلش سلام باد هر زمان که
شَمْسٌ اَوْ غَرَبَتْ، عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ کُلَّما طَرَفَتْ عَیْنٌ اَوْ بَرَقَتْ،
برآید خورشید یا غروب کند بر محمّد و آلش سلام باد هر زمان که پلک چشمى بهم خورد یابرقى زند،
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
تاریکیها و روشنى منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده
عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ کُلَّما ذُکِرَ السَّلامُ، عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ کُلَّما
بر محمّد و آلش سلام باد هر زمان که ذکر سلامى شود، بر محمّد و آلش سلام باد هر
سَبَّحَ اللهَ مَلَکٌ اَوْ قَدَّسَهُ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِى الاَْوَّلینَ، وَالسَّلامُ
زمان که تسبیح خدا کند فرشته اى یا تقدیسش کند سلام بر محمّد و آلش در میان اوّلین و سلام
عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِى الاْخِرینَ، وَالسَّلامُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِى الدُّنْیا
بر محمّد و آلش در آخرین و سلام برمحمّد و آلش در دنیا
وَالأخِرَةِ، اَللّهُمَّ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ، وَرَبَّ الرُّکْنِ وَالْمَقامِ، وَرَبَّ الْحِلِّ
و آخرت خدایا اى پروردگار شهر محترم مکه و پروردگار رکن و مقام و پروردگار حل
وَالْحَرامِ، اَبْلِغْ مُحَمَّداً نَبِیَّکَ عَنَّا السَّلامَ، اَللّـهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً مِنَ الْبَهآءِ
و حرم از ما به محمّد پیامبرت سلام برسان خدایا عطا کن به محمّد از جلوه
وَالنَّضْرَةِ، وَالسُّرُورِ وَالْکَرامَةِ، وَالْغِبْطَةِ وَالْوَسیلَةِ، وَالْمَنْزِلَةِ وَالْمَقامِ،
و درخشندگى و شادى و بزرگوارى و خوش حالى و وسیله و منزلت و مقام
وَالشَّرَفِ وَالرِّفْعَةِ، وَالشَّفاعَةِ عِنْدَکَ یَوْمَ الْقِیامَةِ، اَفْضَلَ ما تُعْطى اَحَداً
و شرافت و بلندى مقام و شفاعت نزد تو در روز رستاخیز بهترین چیزى را که عطا کنى به یکى
مِنْ خَلْقِکَ، وَاَعْطِ مُحَمَّداً فَوْقَ ما تُعْطِى الْخَلائِقَ مِنَ الْخَیْرِ، اَضْعافاً
از خلق خود و عطا کن به محمّد بالاترین خیرى را که به خلایق عطا مى کنى به چندین برابر
کَثیرَةً لا یُحْصیها غَیْرُکَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَطْیَبَ
که شماره اش نتواند کسى جز تو خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد پاکترین
وَاَطْهَرَ، وَاَزْکى وَاَنْمى، وَاَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنَ الاَْوَّلینَ
و پاکیزه ترین و نیکوترین و فزاینده ترین و بهترین درودى که بر یکى از اوّلین
وَالاْخِرینَ، وَعَلى اَحَد مِنْ خَلْقِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
و آخرین و بطور کلى بر یکى از خلق خود فرستى اى مهربان ترین مهربانان خدایا درود فرست بر
عَلىٍّ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ
على امیرمؤمنان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت
عَلى مَنْ شَرِکَ فى دَمِهِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ نَبیِّکَ مُحَمَّد عَلَیْهِ
را بر آن کس که در ریختن خونش شرکت کرد خدایا درود فرست بر فاطمه دختر پیامبرت محمّد بر او
وَآلِهِ السَّلامُ، وَالْعَنْ مَنْ آذى نَبِیَّکَ فیها، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ
و آلش سلام باد و لعنت کن کسى که پیامبرت را در مورد دخترش آزرده کرد خدایا درود فرست بر حسن
وَالْحُسَیْنِ اِمامَىِ الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُما، وَعادِ مَنْ عاداهُما،
و حسین دو پیشواى مسلمانان و دوست بدار هر که دوستشان داردو دشمن دار هر که دشمنشان دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ شَرِکَ فى دِمائِهِما، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ
و دو چندان کن عذابت را برهرکس که در ریختن خونشان شرکت کرد خدایا درود فرست بر على بن
الْحُسَیْنِ اِمامِ الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ
الحسین پیشواى مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن
الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ اِمامِ
عذابت را بر هر که به او ستم کرد خدایا درود فرست بر محمّد بن على پیشواى
الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ
مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر که
ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد اِمامِ الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ
بدو ستم کرد خدایا درود فرست بر جعفر بن محمّد پیشواى مسلمانان و دوست دار هر که
والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ
دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر که به او ستم کرد خدایا درود فرست
عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَر اِمامِ الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،
بر موسى بن جعفر پیشواى مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ شَرِکَ فى دَمِهِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ
و دو چندان کن عذابت را بر هر کس که در ریختن خونش شرکت کرد خدایا درود فرست بر على بن
مُوسى اِمامِ الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ
موسى پیشواى مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن
الْعَذابَ عَلى مَنْ شَرِکَ فى دَمِهِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ
عذابت را بر هر کس که در ریختن خونش شرکت کرد خدایا درود فرست بر محمّد بن على پیشواى
الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ
مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر کس
ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد اِمامِ الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ،
که بدو ستم کرد خدایا درود فرست بر على بن محمّد پیشواى مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد
وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى
و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر کس که بدو ستم کرد خدایا درود فرست بر
الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،
حسن بن على پیشواى مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ اِمامِ
و دو چندان کن عذابت را بر هر کس که بدو ستم کرده خدایا درود فرست بر یادگار پس از او پیشواى
الْمُسْلِمینَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،[وَعَجِّلْ فَرَجَه](4)، اَللّـهُمَّ
مسلمانان و دوست دار هر که دوستش داردو دشمن دار هر که دشمنش دارد و در فرجش شتاب فرما خدایا
صَلِّ عَلَى الْقاسِمِ وَالطّاهِرِ اِبْنَىْ نَبِیِّکَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى رُقَیَّةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ،
درود فرست بر قاسم و طاهر پسران پیامبرت خدایا درود فرست بر رقیه دختر پیامبرت
وَ الْعَنْ مَنْ آذى نَبِیَّکَ فیها، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى اُمِّ کُلْثُومَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَالْعَنْ
و لعنت کن بر آن کس که پیامبرت را در مورد اوآزرد خدایا درود فرست بر ام کلثوم دختر پیامبرت و لعنت کن
مَنْ آذى نَبِیَّکَ فیها، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى ذُرِّیَّةِ نَبِیِّکَ، اَللّـهُمَّ اخْلُفْ نَبِیَّکَ فى
کسى را که پیامبرت را در مورد او آزردخدایا درود فرست بر فرزندان پیغمبرت خدایا بجاى پیامبرت سرپرستى
اَهْلِ بَیْتِهِ، اَللّـهُمَّ مَکِّنْ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ عَدَدِهِمْ
خاندانش را به عهده گیر خدایا پابرجا کن حکومتشان را در زمین خدایا ما را در زمره عدّه
وَمَدَدِهِمْ،وَاَنْصارِهِمْ عَلىَ الْحَقِّ فِى السِّرِّ وَالْعَلانِیَةِ،اَللّهُمَّ اطْلُبْ بِذَحْلِهِمْ
و کمک کاران و یاران آنها بر حق قرارمان ده چه در پنهانى و چه آشکارا خدایا بِسِتان انتقام
وَ وِتْرِهِمْ وَ دِمآئِهِمْ، وَ کُفَّ عَنّا وَ عَنْهُمْ وَ عَنْ کُلِّ مُؤْمِن وَ مُؤْمِنَة بَاْسَ کُلِّ
و قصاص و خونشان را و باز دار از ما و از ایشان و از هر مرد مؤمن و زن با ایمانى شر هر
باغ وَ طاغ، وَ کُلِّ دآبَّة اَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها، اِنَّکَ اَشَدُّ بَاْساً وَ اَشَدُّ تَنْکیلاً.(5)
ستمگر و سرکش و هر جانورى را که مهارش بدست تو است زیرا تو در سخت گیرى از همه سخت تر ومجازات عقوبتت از همه شدیدتر است.

«سیّد بن طاووس» فرموده: آنگاه مى گویى:
یا عُدَّتى فى کُرْبَتى، وَ یا صاحِبى فى
اى ذخیره ام در حال غمزدگى و اى همدمم در
شِدَّتى، وَیا وَلِیّى فى نِعْمَتى، وَ یا غایَتى فى رَغْبَتى، اَنْتَ السّاتِرُ
سختى و اى سرپرستم در نعمت و اى منتهاى شوق و رغبت من تویى پوشاننده
عَوْرَتى، وَ الْمُؤْمِنُ رَوْعَتى، وَ الْمُقیلُ عَثْرَتى، فَاغْفِرْ لى خَطیـئَتى، یا
زشتیم و امان بخش ترس و بیمم و نادیده گیر لغزشم بیامرز خطاى مرا اى
اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
مهربانترین مهربانان

و مى گویى:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ لِهَمٍّ لا یُفَرِّجُهُ غَیْرُکَ،
خدایا تو را بخوانم در مورد اندوهى که برطرفش نکند کسى جز تو
وَلِرَحْمَة لا تُنالُ اِلاَّ بِکَ، وَلِکَرْب لا یَکْشِفُهُ اِلاَّ اَنْتَ، وَ لِرَغْبَة لا تُبْلَغُ اِلاّ
و در مورد رحمتى که نرسد جز بوسیله تو و براى گرفتگى که برطرفش نکند جز تو و در مورد شوقى که بدان نتوان رسید جز
بِکَ، وَلِحاجَة لا یَقْضیها اِلاَّ اَنْتَ، اَللّـهُمَّ فَکَما کانَ مِنْ شَاْنِکَ ما اَذِنْتَ لى
به توفیق تو و در مورد حاجتى که کسى آن را برنیاورد جز تو خدایا هم چنانکه شأن تو بود که به من اجازه فرمودى
بِهِ مِنْ مَسْئَلَتِکَ، وَ رَحِمْتَنى بِهِ مِنْ ذِکْرِکَ، فَلْیَکُنْ مِنْ شَاْنِکَ سَیِّدِى
از تو درخواست کنم و بوسیله یادآوریت به من مهر ورزیدى پس اى آقاى من از شأن تو باید چنین باشد
الاِْجابَةُ لى فیـما دَعَوْتُکَ، وَ عَوآئِدُ الاِْفْضالِ فیـما رَجَوْتُکَ، وَالنَّجاةُ
که در آنچه تو را خواندم اجابتم فرمایى و در آنچه امید به تو دارم عایدات فزون بخشى باشد و نجاتم دهى
مِمّا فَزِعْتُ اِلَیْکَ فیهِ، فَاِنْ لَمْ اَکُنْ اَهْلا اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَکَ، فَاِنَّ رَحْمَتَکَ
از آنچه درباره اش به تو پناه آوردم و اگر من شایستگى ندارم که به رحمت و مهر تو برسم مسلّماً رحمت تو
اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنى وَ تَسَعَنى، وَ اِنْ لَمْ اَکُنْ لِلاِْجابَةِ اَهْلا فَاَنْتَ اَهْلُ الْفَضْلِ،
شایسته است که به من برسد و مرا فراگیرد و اگر من شایستگى اجابت دعا را ندارم ولى تو اهل فضلى
وَرَحْمَتُکَ وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء، فَلْتَسَعْنى رَحْمَتُکَ،یا اِلهى یا کَریمُ، اَسْئَلُکَ
و رحمتت همه چیز را شامل گردد پس باید مرا هم شامل شود اى خداى من اى خداى کریم از تو خواهم به
بِوَجْهِکَ الْکَریمِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ اَهْلِ بَیْتِهِ، وَ اَنْ تُفَرِّجَ
حق ذات بزرگوارت که درود فرستى بر محمّد و خاندانش و این که اندوه دلم را بگشایى
هَمّى، وَ تَکْشِفَ کَرْبى وَ غَمّى، وَ تَرْحَمَنى بِرَحْمَتِکَ، وَ تَرْزُقَنى مِنْ
و گرفتارى و غصه ام را برطرف کنى و به رحمت خود به من رحم کنى و از فضل خود روزیم گردانى
فَضْلِکَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، قَریبٌ مُجیبٌ.(6)
که براستى تو شنواى دعایى و نزدیک و پاسخ دهنده هستى.


4ـ همچنین در کتب معتبر آمده است در هر روز از ماه مبارک رمضان بخوان:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ بِاَفْضَلِهِ، وَکُلُّ فَضْلِکَ فاضِلٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
خدایا از تو خواهم از فضلت از برترین آن و همه فضل تو برتر است خدایا از
اَسْئَلُکَ بِفَضْلِکَ کُلِّه، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ رِزْقِکَ بِاَعَمِّهِ، وَکُلُّ رِزْقِکَ
تو خواهم به حق فضل تو همگى خدایا از تو خواهم ازروزیت از عمومى ترین آنها (که شامل همه مى شود) گرچه تمام روزى تو
عآمٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرِزْقِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَطآئِکَ
عمومى است خدایا از تو خواهم به همه اقسام روزیت خدایا از تو خواهم از عطایت
بِاَهْنَأِهِ، وَکُلُّ عَطآئِکَ هَنىءٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعَطآئِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى
از گواراترین عطاها با این که همه انواع عطاى تو گواراست خدایا از تو خواهم به همه اقسام عطاى تو خدایا از
اَسْئَلُکَ مِنْ خَیْرِکَ بِاَعْجَلِهِ، وَکُلُّ خَیْرِکَ عاجِلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
تو خواهم از خیر و نیکیت به زودرس ترین آنها در صورتى که تمام نیکیهایت زودرس است خدایا از تو خواهم
بِخَیْرِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ اِحْسانِکَ بِاَحْسَنِهِ، وَکُلُّ اِحْسانِکَ
به همه انواع نیکیت خدایا از تو خواهم بهترین احسانت و همه احسان تو
حَسَنٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاِحْسانِکَ کُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِما تُجیبُنى
نیکوست خدایا از تو خواهم تمام انواع احسانت را خدایا از تو خواهم بدانچه اجابتم کنى
بِهِ حینَ اَسْئَلُکَ، فَاَجِبْنى یا اَللهُ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد عَبْدِکَ
هنگامى که از تو خواهم پس اجابتم کن اى خدا و درود فرست بر محمّد و آل او بنده
الْمُرْتَضى، وَرسُولِکَ الْمُصْطَفى، وَاَمینِکَ وَنَجِیِّکَ دُونَ خَلْقِکَ، وَنَجیبِکَ
پسندیده ات و فرستاده برگزیده ات و امین بر وحیت و محرم رازت از میان خلق و نیک گوهرت
مِنْ عِبادِکَ، وَنَبِیِّکَ بِالصِّدْقِ وَحَبیبِکَ، وَصَلِّ عَلى رَسُولِکَ، وَخِیَرَتِکَ
از بندگان تو و پیامبرت براستى و دوستت و دورد فرست بر رسول و برگزیده ات
مِنَ الْعالَمینَ، اَلْبَشیرِ النَّذیرِ، اَلسِّراجِ الْمُنیرِ، وَعلى اَهْلِ بَیْتِهِ
از جهانیان نوید دهنده و ترساننده آن چراغ تابناک و بر خاندان
الاَْبْرارِالطّاهِرینَ، وَعَلى مَلائِکَتِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ،
نیکو و پاکیزه اش و بر فرشتگانت که خالص گرداندى آنها را براى خویش و آنها را
وَحَجَبْتَهُمْ عَنْ خَلْقِکَ، وَعَلى اَنْبِیآئِکَ الَّذینَ یُنْبِئُونَ عَنْکَ بِالصِّدْقِ،
از خلق خود مستور داشتى و بر پیامبرانت که از تو براستى خبر دهند
وَعَلى رُسُلِکَ الَّذینَ خَصَصْتَهُمْ بِوَحْیِکَ، وَفَضَّلْتَهُمْ عَلَى الْعالَمینَ
و بر رسولانت که به وحى خویش مخصوصشان داشتى و بوسیله رسالتهاى خویش بر جهانیان
بِرِسالاتِکَ، وَعَلى عِبادِکَ الصّالِحینَ الَّذینَ اَدْخَلْتَهُمْ فى رَحْمَتِکَ،
برتریشان دادى و بر بندگان شایسته ات که داخلشان کردى در رحمتت
اَلاَْئِمَّةِ الْمُهْتَدینَ الرّاشِدینَ، وَاَوْلِیآئِکَ الْمُطَهَّرینَ، وَعَلى جَبْرَئیلَ
آن پیشوایان راهنمایى شده و رهبر و دوستان پاکیزه ات و بر جبرئیل
وَمیکآئیلَ وَاِسْرافیلَ وَمَلَکِ الْمَوْتِ، وَ مالِک خازِنِ النّارِ، وَ رِضْوانَ
و میکائیل و اسرافیل و فرشته مرگ و بر «مالک» خزینه دار دوزخ و بر «رضوان»
خازِنِ الْجِنانِ، وَرُوحِ الْقُدُسِ، وَالرُّوحِ الاَْمینِ، وَحَمَلَةِ عَرْشِکَ
خزینه دار بهشت و روح القدس و روح الامین و حاملین مقرّب عرش تو
الْمُقَرَّبینَ، وَعَلى الْمَلَکَیْنِ الْحافِظَیْنِ عَلَىَّ بِالصَّلاةِ، اَلَّتى تُحِبُّ اَنْ یُصَلِّىَ
و بر دو فرشته نگهبان من درودى که دوست دارى که درود فرستند
بِها عَلَیْهِمْ اَهْلُ السَّماواتِ وَاَهْلُ الاَْرَضینَ، صَلاةً طَیِّبَةً کَثیرةً، مُبارَکَةً
بدان آسمانیان و زمینیان بر ایشان درودى پاک و بسیار و مبارک
زاکِیَةً نامِیَةً، ظاهِرَةً باطِنَةً، شَریفَةً فاضِلَةً، تُبَیِّنُ بِها فَضْلَهُمْ عَلَى
و پاکیزه و فزاینده و آشکار و پنهان و شریف و برترى که آشکار سازى بدان درود برترى ایشان را
الاَْوَّلینَ وَالاْخِرینَ، اَللّـهُمَّ وَاَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسیلَةَ، وَالشَّرَفَ وَالْفَضیلَةَ،
بر اوّلین و آخرین خدایا و عطا کن به محمّد وسیله و شرف و فضیلت را
وَاجْزِهِ خَیْرَ ما جَزَیْتَ نَبِیّاً عَنْ اُمَّتِهِ، اَللّـهُمَّ وَاَعْطِ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ
و پاداشش بده به بهتر چیزى که پاداش دهى پیمبرى را از امتش خدایا و عطا کن به محمّد صلى الله علیه
وَآلِهِ، مَعَ کُلِّ زُلْفَة زُلْفَةً، وَمَعَ کُلِّ وَسیلَة وَسیلَةً، وَمَعَ کُلِّ فَضیلَة فَضیلَةً،
و آله با هر مقام و رتبه اى مقام و رتبه اى دیگر و با هر وسیله اى وسیله اى دیگر و با هر فضیلتى فضیلتى دیگر
وَمَعَ کُلِّ شَرَف شَرَفاً، تُعْطى مُحَمَّداً وَ الَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، اَفْضَلَ ما اَعْطَیْتَ
و با هر شرافتى شرافتى دیگر بدهى به محمّد و آلش در روز قیامت بهترین چیزى که عطا کنى
اَحَداً مِنَ الاَْوَّلینَ وَالاْخِرینَ، اَللّـهُمَّ وَاجْعَلْ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ
به احدى از اوّلین و آخرین خدایا و قرار ده محمّد صلى الله علیه
وَآلِهِ، اَدْنَى الْمُرْسَلینَ مِنْکَ مَجْلِساً، وَاَفْسَحَهُمْ فِى الْجَنَّةِ عِنْدَکَ مَنْزِلاً،
و آله را نزدیکترین رسولان بخود در مجلس و منزلش را در بهشت وسیع ترین منازل در پیش خود گردان
وَاَقْرَبَهُمْ اِلَیْکَ وَسیلَةً، وَاجْعَلْهُ اَوَّلَ شافِع، وَ اَوَّلَ مُشَفَّع، وَ اَوَّلَ
و نزدیکترین افراد از نظر وسیله در نزد خود و قرارش ده نخستین شفیع و هم نخستین کسى که شفاعتش پذیرفته است و نخستین
قآئِل، وَاَنْجَحَ سائِل، وَابْعَثْهُ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ الَّذى یَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ
گوینده و حاجت رواترین خواهنده و برانگیزش به مقامى شایسته که غبطه برند به او اوّلین
وَالاْخِرُونَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ
و آخرین اى مهربانترین مهربانان و از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَاَنْ تَسْمَعَ صَوْتى، وَتُجیبَ دَعْوَتى، وَ تَجاوَزَ عَنْ خَطیئَتى،
محمّد و این که صدایم بشنوى و دعایم را اجابت کنى و از خطایم بگذرى
وَتَصْفَحَ عَنْ ظُلْمى، وَتُنْجِحَ طَلِبَتى، وَتَقْضِىَ حاجَتى، وَتُنْجِزَ لى ما
و از ستمم چشم پوشى کنى و حاجت روایم کنى و خواسته ام بدهى و بدان چه وعده ام
وَعَدْتَنى، وَتُقیلَ عَثْرَتى، [وَتَقْبَلَ مِنّى](7) وَتَغْفِرَ ذُنُوبى، وَتَعْفُوَ عَنْ
کرده اى وفا کنى و لغزشم را نادیده گیرى و گناهم را بیامرزى و از
جُرْمى، وَ تَقَبَّلَ عَمَلى، وَ لا تُعْرِضَ عَنّى، وَ تَرْحَمَنى وَ لا تُعَذِّبَنى،
جرمم بگذرى و و عمل مرا بپذیرى و رو از من نگردانى و به من رحم کنى و عذابم نکنى
وَتُعافِیَنى وَلاتَبْتَلِیَنى،وَتَرْزُقَنى مِنَ الرِّزْقِ اَطْیَبَهُ وَاَوْسَعَهُ، وَلا تَحْرِمَنى
و تندرستم کنى و مبتلایم نسازى و روزیم ده از پاک ترین و فراخ ترین روزی ها و محرومم نکنى
یا رَبِّ، وَاقْضِ عَنّى دَیْنى، وَضَعْ عَنّى وِزْرى، وَلا تُحَمِّلْنى ما لا طاقَةَ
اى پروردگار و قرضم را ادا کنى و بار گناهم را از دوشم بردارى و بارى بر دوشم ننهى که طاقتش را
لى بِهِ یامَوْلاىَ، وَاَدْخِلْنى فى کُلِّ خَیْر اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّد،
ندارم اى سرور من و داخل گردانى مرا در هر خیرى که داخل کردى در آن محمّد و آل محمّد را
وَاَخْرِجْنى مِنْ کُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَواتُکَ
و بیرونم آورى از هر بدى (و شرى) که برون آوردى از آن محمّد و آل محمّد را که درودهاى تو
عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ، وَالسَّلامُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ *
بر او و بر ایشان باد همگى و سلام بر او و بر ایشان و رحمت خدا و برکاتش

آن گاه سه مرتبه بگو:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَنى
خدایا تو را خوانم چنانکه دستورم دادى پس به اجابت رسان دعایم را چنانچه وعده ام فرمودى

سپس بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ قَلیلاً مِنْ کَثیر، مَعَ حاجَة بى اِلَیْهِ عَظیمَة،
خدایا از تو خواهم اندکى از بسیار با نیاز بس بزرگى که من بدان دارم
وَغِناکَ عَنْهُ قَدیمٌ،وَهُوَ عِنْدى کَثیرٌ، وَهُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ، فَامْنُنْ عَلَىَّ
ولى تو از قدیم بى نیاز بدان بوده اى و آن حاجت پیش من بسیار ولى براى تو سهل و آسان است پس بر من بدان حاجت منّت نه
بِهِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ.(8)
که تو بر هر چیز توانایى اجابت کن اى پروردگار جهانیان.


5ـ «شیخ مفید» در کتاب «مقنعه» از راوى موثّق و جلیل القدر علىّ بن مهزیار از حضرت امام محمّدتقى(علیه السلام) روایت کرده است که مستحب است در هر وقت از شب و روز ماه رمضان، از اوّل ماه تا آخر آن، این دعا را بخوانى:
یا ذَا الَّذى کانَ قَبْلَ کُلِّ شَىْء، ثُمَّ خَلَقَ کُلَّ شَىْء، ثُمَّ یَبْقى وَیَفْنى کُلُّ
اى که بوده اى پیش از هر چیز و آفرید هر چیز را و سپس تنها او باقى ماند و هر چه هست
شَىْء، یا ذَا الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَیا ذَا الَّذى لَیْسَ فِى السَّماواتِ
فانى شود اى که نیست مانندش چیزى اى که معبودى جز او در آسمان هاى
الْعُلى، وَلا فِى الاَْرَضینَ السُّفْلى، وَلا فَوْقَهُنَّ وَلا تَحْتَهُنَّ، وَلا بَیْنَهُنَّ اِلـهٌ
بالا و نه در زمین هاى پایین و نه فوق آنها و نه زیر آن ها و نه در مابین آنها
یُعْبَدُ غَیْرُهُ، لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لا یَقْوى عَلى اِحْصآئِهِ اِلاَّ اَنْتَ، فَصَلِّ عَلى
نیست خاص توست ستایش آن ستایشى که توانایى ندارد بر شماره اش کسى جز تو درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمِّد، صَلاةً لا یَقْوى عَلى اِحْصآئِها اِلاّ اَنْتَ.(9)
محمّد و آل محمّد درودى که توانایى نداشته باشد بر شماره اش کسى جز تو.


6ـ«شیخ کفعمى» در «بلدالامین» و «مصباح» از کتاب «اختیار» «سیّد بن باقى» نقل کرده است که هر کس بخواند این دعا را در هر روز از ماه رمضان، خداوند متعال گناهان بسیارى را از او بیامرزد:
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ،اَلَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِکَ
خدایا اى پروردگار ماه رمضانى که فرود آوردى در آن قرآن را و واجب کردى بر بندگانت
فیهِ الصِّیامَ، وَارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى هذَا الْعامِ وَفى کُلِّ عام،
در این ماه روزه را و روزى من کن حج خانه محترمت (کعبه) را در این سال و در هر سال
وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا ذَا الْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ.(10)
و بیامرز برایم گناهان بزرگ را که براستى نیامرزد آنها را کسى جز تو اى صاحب جلالت و بزرگوارى.


7ـ «شیخ مفید» در «مقنعه» فرموده: و از مستحبات ماه رمضان صلوات فرستادن بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)است در هر روز صد مرتبه، و اگر زیادتر بفرستد فضیلت بیشترى دارد.(11)





پانویس:
1. مصباح المتهجّد، صفحه 610 و اقبال، صفحه 89، با اندکى تفاوت. (مرحوم سیّد بن طاووس در اقبال نقل مى کند که این دعا را امام باقر(علیه السلام) در هر روز از ماه رمضان مى خواند).
2. مصباح المتهجّد، صفحه 616 و اقبال، صفحه 93 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 105 .
3. این جملات در اقبال آمده است.
4. این جمله در اقبال آمده است.
5. مصباح المتهجّد، صفحه 620 و اقبال، صفحه 96 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 108 (با مقدارى تفاوت).
6. اقبال، صفحه 98 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 110 .
7. این جمله در اقبال آمده است.
8. مصباح المتهجّد، صفحه 623 و اقبال، صفحه 98 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 111 (با اندکى تفاوت).
9. مقنعه، صفحه 320.
10. مصباح کفعمى، صفحه 618 و بلدالامین، صفحه 223.
11. مقنعه، صفحه 313.


Share via facebook Share via linkedin Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp

https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اعمال ماه مبارک رمضان

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات ویژه ماه مبارک رمضان

0 ارسال
1316 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 18:33:10 - 07/23/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اعمال مخصوصِ شب ها یا روزهاى معیّنِ ماه مبارک رمضان

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات ویژه ماه مبارک رمضان

0 ارسال
1775 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 18:04:26 - 08/04/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اعمال شب آخر ماه رمضان

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات ویژه ماه مبارک رمضان

0 ارسال
1747 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 12:59:24 - 08/30/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اعمال مخصوصِ شب اول ماه رمضان

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات ویژه ماه مبارک رمضان

0 ارسال
1821 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 18:44:24 - 08/04/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
اعمال مخصوص روز اول ماه رمضان

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات ویژه ماه مبارک رمضان

0 ارسال
1858 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 19:04:06 - 08/04/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات ویژه ماه مبارک رمضان

0 ارسال
1180 مشاهده
آخرین ارسال: بعد از ظهر 16:00:13 - 08/16/11
توسط
Zohreh Gholami
https://www.meta4u.com/forum/Themes/Comet/images/post/xx.png
دعای روزهای ماه مبارک رمضان

نویسنده Zohreh Gholami در مقالات ویژه ماه مبارک رمضان

28 ارسال
6824 مشاهده
آخرین ارسال: قبل از ظهر 10:20:10 - 08/30/11
توسط
Zohreh Gholami