با سلام
فرض مرحله اول تولید من یک نیمه ساخته تولید کرده در مرحله بعد این نیمه ساخته رو میدم بیرون یک سری تغییرات روش انجام میشه برمیگرده تو شرکت و میره به مراحل بعد تولید من
لطفا نحوه ثبتهای مربوطه . قیمتی که باید برای خروج کالا در نظر گرفت و قیمت کالای ورودی را چگونه باید محاسبه و ثبت کرد ؟
با سلام
موجودی مواد درجریان الف***
موجودی مواد اولیه***
هزینه اعمال شده :
هزینه ***
بستانکاران***
موجودی مواد درجریان ب***
موجودی مواد درجریان الف***
هزینه***
رسید و حواله انبارش هم فراموش نشود
منتظر نظر سایر دوستان هستم
به نظر بنده بستگی دارد که مرحله اول کجا به اتمام می رسد
مثلا فرض کنید مرحله اول ساخت پایه است شما مواد را به کارگاه میفرستید روی آن عملیات انجام میشود ولی چون مثالا یک دستگاه پرداخت خاص ندارید به خارج فرستاده میشود و پرداخت شده بر میگردد
حال پایه ساخته شده به مرحله دوم که مونتاژ موتور است میرود
در این حالت به نظر من کار اضافی خارج از کارخانه در وافع تکمیل کننده مرحله اول است پس باید به عنوان کالای در جریان ساخت مرحله اول منظور شود
حالت دیگر که به ذهن من میرسد حالتی است که عملیات مرحله اول به پایان رسیده مثلا همان پایه را فرض کنید که در مرحله اول ساخته میشود و برای مونتاژ به مرحله دوم ارسال میشود ولی قبل از مونتاژ باید توسط دستگاهی خاص سوراخهایی در آن ایحاد شود پس به بیرون کارخانه خواهد رفت و بعد برای مونتاژ بر میگردد . در واقع کار اضافی انجام شده در بیرون کارخانه مربوط به مرحله دوم و دایره مونتاژ است در این حالت به نظر بنده باید به عنوان کالای در جریان ساخت مرحله دوم منظور گردد.
فکر میکنم البته منظور شما از طرح سوال بیشتر مشخص شدن قیمتگذاری حواله و رسید کالا باشد
مسلما حواله بر اساس بهای تمام شده کالا باید منظور شود
بهای تمام شدده مرحله ماقبل + بهای تمام شده آحاد خروجی از کارخانه ( چون ممکن است تمام کالای وارد شده به این مرحله تکمیل نشده بلکه بخشی از آن به عنوان کالای در جریان پایان دوره باشند)
برای قیمت گزاری رسید هم (بهای تمام شده که در حواله منظور شد + هزینه انجام شده )را باید یا به کالای در جریان ساخت همان مرحله اول ببرید و یا به عنوان کالای ورودی به کالای درجریان ساخت مرحله بعد منظور کنید که نظرم را در رابطه با آن گفتم
با درود
به نظر شما آیا میتوان مرحله تولید کارمزدی را به عنوان یکی از مراکز تولیدی و ایستگاههای کاری داخل کارخانه دید؟
با سلام
به نظر بنده که نمیشود البته به قول خود اقا رضا در بخش زمانسنجی که این قدر به آن تاکید میکنند به مشکل بر میخورند منتظر نظر دوستان هستم
با احترام
درود مجدد
چرا نمیشود؟ و چه مشکلی در بحث زمانسنجی پیش خواهد آمد؟!
با سلام مجدد
با اجازه ،برای تولید محصولات از طریق چیدن ساختار محصول (BOM،BOC) ما نیاز به زمان سنجی دقیق برای براورد دقیق هزینه ها داریم وقتی کالای نیمه ساخته ای رو برای عملیات خاصی به بیرون میدهیم مبحث زمان بندی آن دچار مشکل خواهد شد چرا که مثلا اگر در دایره تولید من به فرض 1 ساعت صرف ساخت آن نیمه ساخته کنیم اما در خروج آن از کارخانه این زمان متفاوت(بیشتر)خواهد بودو کلا جدا از بحث زمان سنجی نمیتوانیم این هزینه را به عنوان دایره تولیدی لحاظ کنیم البته این نظر بنده است!!!
با احترام
البته باید از اقای محسنی هم پرسید ایا شما که این هزینه را به دایره تولید مربوط میکنید بهای تمام شده شما درست و دقیق بدست خواهد آمد؟آیا برای این نمحصول حاشیه فروش کمتری بدست نمیآید؟
با احترام
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 12:12:21 بعد از ظهر
با اجازه ،برای تولید محصولات از طریق چیدن ساختار محصول (BOM،BOC) ما نیاز به زمان سنجی دقیق برای براورد دقیق هزینه ها داریم وقتی کالای نیمه ساخته ای رو برای عملیات خاصی به بیرون میدهیم مبحث زمان بندی آن دچار مشکل خواهد شد چرا که مثلا اگر در دایره تولید من به فرض 1 ساعت صرف ساخت آن نیمه ساخته کنیم اما در خروج آن از کارخانه این زمان متفاوت(بیشتر)خواهد بود
به نظر شما اگر در یک دایره تولیدی بحث زمانسنجی مطرح نشود بهای تمام شده عملیات در آن دایره نمیتواند به نحو صحیح محاسبه شود؟
فرض بفرمایید نیمه ساخته «الف» از دایره «الف» خارج شده و به منظور انجام بعضی تغییرات برای پیمانکار ارسال میشود، حسابداری کارخانه برای مرحله تولید کارمزدی یک حساب معین تحت عنوان کالای در جریان ساخت «ب» ایجاد میکند و اقلام ارسالی برای پیمانکار را (بر اساس بهای تمام شده محاسبه شده از مرحله «الف») به این حساب منظور کرده و اجرت مربوط به تولید کارمزدی را (مطابق با توافق با پیمانکار و صورتحساب مربوطه) به عنوان سربار تولید به این مرحله اضافه میکند. آیا در این نگرش عدم بررسی زمانسنجی مشکلی در حسابها و صحت آنها ایجاد میکند؟
سؤال اساسیتر اینجاست که اصولاً کارکرد زمانسنجی چیست؟
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 12:12:21 بعد از ظهر
کلا جدا از بحث زمان سنجی نمیتوانیم این هزینه را به عنوان دایره تولیدی لحاظ کنیم
اگر موضوع زمان سنجی را هم از این مقوله جدا کنیم علت اینکه نمیتوان به نحو فوقالذکر عمل کرد چیست؟
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 12:48:01 بعد از ظهر
ایا شما که این هزینه را به دایره تولید مربوط میکنید بهای تمام شده شما درست و دقیق بدست خواهد آمد؟آیا برای این نمحصول حاشیه فروش کمتری بدست نمیآید؟
در صورت امکان ارتباط حاشیه فروش با این موضوع را مطرح فرمایید.
با سپاس از شما
با سلام و عرض ادب و تشکر از دوستان بابت توضیحاتشون
چرا برون سپاری ؟( مبحث رو تو یک شرکت تولیدی در نظر بگیرید )
دو دلیل عمده وجود داره
1- امکانات تولید برای ما موجود نیست
2- برآوردهایی انجام شده که برون سپاری از تولید برای ما مقرون بصرفه تر است (بفرض هزینه های فرصت ازدست رفته - هزینه های نگهداری -- گلوگاه تولید و.....در نظر گرفته شده )
معضلات برون سپاری : وابسته شدن شرکت به عرضه کننده یا انجام دهنده خدمات - کیفیت محصول و جدول تحویل کالا از کنترل شرکت شما خارج میشود .. مبحث شایستگی محوری شرکت هم از عوامل مهم است و.....
در این خصوص جای بحث مفصل داره که از حوصله این تاپیک خارجه
بفرض هزینه کارمزدی انجام شده 2000 ریال
آیا این برون سپاری را یک مرکز هزینه ( تولیدی ) در نظر بگیریم ؟
مرکز تولید چیست ؟ واحد دایره یا مرکزی که در آن مواد اولیه یا نیمه ساخته ای را تبدیل به یم نیمه ساخته دیگر یا محصول نماید
حالا وقتی مرکزی را تولیدی در نظر میگیریم باید عوامل مختلف موثر برای آن را در نظر گرفت
1- گزارشات تولید
2- ساختار محصول
3- ظرفیت سنجی
4- مدت کارکرد
........
که هرکدام از موارد فوق وقتی میاد تو حسابداری صنعتی تبدیل میشه به ریال
گزارشات تولید : رسید و حواله در اون دایره
ساختار محصول :bom -- boc
رفیت سنجی و کارکرد : مبنای بدست آوردن نرخ جذب سربار
و.......
حال اگه واحدی را که بیرون از شرکت است را مرکز هزینه در نظر بگیرید آیا روال فوق برای اون واحد مفهوم دارد یا نه ؟
اصلا معنی دار است یا نه ؟
(همیشه موارد سوال شده را بیاییم در بدترین حالت در نظر بگیریم یعنی شرکت تولیدی رو در نظر بگیرین که این برون سپاری را در طول دوره در چندین مرحله انجام میدهد و واحد مهندسی دقیقی دارد که ساختار محصولات را به ریز بررسی و ثبت میکند پس برای پاسخ به سوال بریم سراغ مقرون بصرفه ترین راه حل )
یه موضوع رو در خصوص زمانسجی : زمان صرف شده جهت تولید یک واحد کالا
حالا فرض این کالایی که دادیم بیرون زمان لازم برای تغییر اون و کار روی اون فرض کنید یک ساعت باشد ولی یک روز طول میکشه که کالا بره برسه به پیمانکار خارج از شرکت -- یک ساعت روش کار انجام بده و دوباره یک روز برگرده به داخل شرکت
حالا بجز اون یک ساعت با هزینه های تاخیر چگونه عمل کنیم . ریال هر دقیقه زمان تاخیر را باید محاسبه کرد آیا بنظر شما مقرون بصرفه است یا نه .
حالا بیایم اون واحد رو یک مرکز هزینه تولیدی ببینیم :
میشه مرکز تولیدی که فقط یک هزینه بر روینیمه ساخته ما اعمال میکند به مقدار مشخص 2000ریال
حالا شما فقط تعریف ساختار محصول اون رو در نظر بگیرید
دایره کارمزدی :
نیمه ساخته ب ---------------------- نیمه ساخته الف = 1
سربار = 1( به ازای هر واحد )
دایره بعد :
کار درجریان ج ------------------ کار درجریان ب
دستمزد
سربار
سربار غ مستقیم
که در این حالت برای اینکه مقدار ریال رو بتونید جذب بهای تمام شده نیمه ساخته کنید باید مقدار زمانسجی رو عدد یک در نظر بگیرید که کل ریال ؛جذب بهای تمام شده بشود
در کل یعنی نه خانی اومده نه خانی رفته و فقط لقمه رو دور سر چرخوندن و بعد گذاشتن تو دهانه
یک چیدمان ساختار اضافی !!!!!!!!!!!!
بهترین کار اینه که بجای تعریف مرکز هزینه جدید بیاییم یک عامل هزینه جدید در دایره دوم تحت عنوان هزینه کارمزد به نیمه ساخته دوم انتساب بدیم که برای ما مقرون بصرفه تر است . یعنی :
کار درجریان ب ------------------ کار درجریان الف
دستمزد
سربار
هزینه کارمزد
سربار غ مستقیم
نقل قول از: SAM در جولای 26, 2012, 01:51:17 بعد از ظهر
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 12:12:21 بعد از ظهر
با اجازه ،برای تولید محصولات از طریق چیدن ساختار محصول (BOM،BOC) ما نیاز به زمان سنجی دقیق برای براورد دقیق هزینه ها داریم وقتی کالای نیمه ساخته ای رو برای عملیات خاصی به بیرون میدهیم مبحث زمان بندی آن دچار مشکل خواهد شد چرا که مثلا اگر در دایره تولید من به فرض 1 ساعت صرف ساخت آن نیمه ساخته کنیم اما در خروج آن از کارخانه این زمان متفاوت(بیشتر)خواهد بود
به نظر شما اگر در یک دایره تولیدی بحث زمانسنجی مطرح نشود بهای تمام شده عملیات در آن دایره نمیتواند به نحو صحیح محاسبه شود؟
فرض بفرمایید نیمه ساخته «الف» از دایره «الف» خارج شده و به منظور انجام بعضی تغییرات برای پیمانکار ارسال میشود، حسابداری کارخانه برای مرحله تولید کارمزدی یک حساب معین تحت عنوان کالای در جریان ساخت «ب» ایجاد میکند و اقلام ارسالی برای پیمانکار را (بر اساس بهای تمام شده محاسبه شده از مرحله «الف») به این حساب منظور کرده و اجرت مربوط به تولید کارمزدی را (مطابق با توافق با پیمانکار و صورتحساب مربوطه) به عنوان سربار تولید به این مرحله اضافه میکند. آیا در این نگرش عدم بررسی زمانسنجی مشکلی در حسابها و صحت آنها ایجاد میکند؟
سؤال اساسیتر اینجاست که اصولاً کارکرد زمانسنجی چیست؟
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 12:12:21 بعد از ظهر
کلا جدا از بحث زمان سنجی نمیتوانیم این هزینه را به عنوان دایره تولیدی لحاظ کنیم
اگر موضوع زمان سنجی را هم از این مقوله جدا کنیم علت اینکه نمیتوان به نحو فوقالذکر عمل کرد چیست؟
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 12:48:01 بعد از ظهر
ایا شما که این هزینه را به دایره تولید مربوط میکنید بهای تمام شده شما درست و دقیق بدست خواهد آمد؟آیا برای این نمحصول حاشیه فروش کمتری بدست نمیآید؟
در صورت امکان ارتباط حاشیه فروش با این موضوع را مطرح فرمایید.
با سپاس از شما
در خصوص حاشیه فروش :
بفرض من این نمیه ساخته رو که از پیمانکار دریافت کردم مقداریشو بدم به مرحله بعد تولیدم و مقداریشو بفروشم
اثر حاشیه فروش :
معضلات برون سپاری : وابسته شدن شرکت به عرضه کننده یا انجام دهنده خدمات - کیفیت محصول و جدول تحویل کالا از کنترل شرکت شما خارج میشود .. مبحث شایستگی محوری شرکت هم از عوامل مهم است و.....بریم سراغ سربار متغییر :
تو یک برون سپاری هزینه های متغییر میتونه شامل کرایه حمل کالا از پیمانکار به شرکت( آیا کرایه حمل همواره برای شما ثابت است و مقدار مشخصی است ؟ ) -- ریال زمان تاخیر ارسال و دریافت کالا ( محاسبه این ریال خودش طول و تفسیر داره ) -- در برخی موارد انعامی که به راننده ها بابت حمل کالا پرداخت میشه
این نکته رو در نظر بگیرید که بفرض کارمزد پرداختی بابت ساخت طبق قرارداد یک مقدار ثابت است
پس با تغییر در هزینه های متغییر ؛ حاشیه فروش ؛ تغییر میکند
موفق باشید
سلام مجدد
بنده در ثبت بالا عرض کردم که ثبت را اینطور لحاظ کنیم مشکلی وجود ندارد اما اگر به قول اقای محسنی این هزینه را بخواهیم روی بهای نیمه ساخته اول بکشیم مشکل بوجود خواهد امد بنده عرضم این است
خوب اگر بحث زمانسنجی هم نباشد بهای تمام شده درست محاسبه خواهد شد اما در مواردی که ساختار محصول چیده میشود حتما بحث زمان سنجی و ظرفیت سنجی به میان میاید و مهندسین پاسخگو خواهند بود زیرا در شرکتهای تولیدی نخصیص دستمزد و سرباز بر مبنای زمان سنجی است
بهای تمام شده
به دلیل بالا رفتن هزینه قطعه مورد نظر توسط بیرون از سازمان نسبت به داخل حاشیه فروش کم===> ------------------------- بالا است
فروش
سپاس از شما
عذر خواهی میکنم اقا رضا هنگام ارسال متوجه پاسخ شما شدم
با عرض ادب و احترام دوباره
سرکار خانم آیلان مبحث خودمان تولید کنیم یا برون سپاری انجام بدیم یک مبحث متفاوتی است
تصمیم گیری در خصوص ساخت یا خرید :
عوامل مهمی رو باید در نظر گرفت ازجمله کیفیت- وابسته شدن به عرضه کننده و هزینه ها- شایستگی محوری - مشخص شدن فرمول ساخت و......
در مبحث هزینه ها : برآورد هزینه های مورد انتظار - هزینه های اضافی - هزینه های نگهداری - هزینه فرصت از دست رفته - محدودیت تولید (گلوگاه)و... که هرکدام جای بحث دارد
موفق باشید و ممنون
نقل قول از: رضا در جولای 26, 2012, 02:15:11 بعد از ظهر
گزارشات تولید : رسید و حواله در اون دایره
ساختار محصول :bom -- boc
رفیت سنجی و کارکرد : مبنای بدست آوردن نرخ جذب سربار
درود مجدد
ضمن سپاس از شما بابت توضیحات مفصلی که ارائه کردید؛
مطالبی در ارتباط با توضیحات شما ذیلاً ارائه میشود:
- چنانچه قرار باشد تولید کارمزدی را به عنوان یک مرکز تولیدی ببینیم هر سه آیتمی که شما اشاره داشتید را نیز میتوانیم در رابطه با این مرکز لحاظ کنیم (رسید و حواله که حتماً دارد، BOM هم میتواند داشته باشد و نرخ جذب سربار مستقل هم میتوان برای آن در نظر گرفت).
- وقتی کالای نیمه ساخته را برای انجام تغییراتی به بیرون از کارخانه ارسال میکنیم این کالا میبایست به عنوان کالای امانی ما نزد دیگران طبقهبندی شود و ترجیحاً میبایست این مقدار کالا را در حساب مجزایی نگهداری شود که به اعتقاد بنده سادهترین گزینه همین است که آن را به عنوان یک مرکز تولیدی نگاه کرده و در پایان سال نیز مانده این حساب را به عنوان کالای امانی ما نزد دیگران طبقهبندی و گزارش کنیم.
- ضمناً این روش میتواند در کنترل دائمی اقلامی که برای پیمانکار ارسال و متعاقباً از وی تحویل گرفته میشود نیز مفید باشد اما اگر به زعم برخی از متصدیان امر این روش به نوعی لقمه را به دور سر چرخاندن است اصرار و الزامی به کاربرد آن وجود ندارد.
نقل قول از: رضا در جولای 26, 2012, 02:39:54 بعد از ظهر
در خصوص حاشیه فروش :
تو یک برون سپاری هزینه های متغییر میتونه شامل کرایه حمل کالا از پیمانکار به شرکت( آیا کرایه حمل همواره برای شما ثابت است و مقدار مشخصی است ؟ ) -- ریال زمان تاخیر ارسال و دریافت کالا ( محاسبه این ریال خودش طول و تفسیر داره ) -- در برخی موارد انعامی که به راننده ها بابت حمل کالا پرداخت میشه
این نکته رو در نظر بگیرید که بفرض کارمزد پرداختی بابت ساخت طبق قرارداد یک مقدار ثابت است
پس با تغییر در هزینه های متغییر ؛ حاشیه فروش ؛ تغییر میکند
ضمناً جناب رضا! قرار نیست که ما در این تاپیک و خصوصاً تأثیر روش ثبت بر روی حاشیه فروش، تفاوت بین درونسپاری و برونسپاری را بررسی کنیم. سؤال اصلی شما در خصوص برونسپاری بود و روشهای مختلفی برای ثبت را مورد بررسی قرار دادیم و در این روشهای مختلف تأثیر بر حاشیه فروش محل ابهام قرار گرفت که این تأثیر را میبایست صرفاً در حالت برونسپاری بررسی کرد نه اینکه بین درونسپاری و برونسپاری!
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 02:42:32 بعد از ظهر
اگر به قول اقای محسنی این هزینه را بخواهیم روی بهای نیمه ساخته اول بکشیم مشکل بوجود خواهد امد
چه مشکلی به وجود خواهد آمد؟
نقل قول از: آیلان در جولای 26, 2012, 02:42:32 بعد از ظهر
بهای تمام شده
به دلیل بالا رفتن هزینه قطعه مورد نظر توسط بیرون از سازمان نسبت به داخل حاشیه فروش کم===> ------------------------- بالا است
فروش
به نظر میرسد فرمول حاشیه فروش این نباشد!
ضمناً شما هم تأثیر بر حاشیه فروش را در دو مبنای تولید داخل و برونسپاری ارزیابی میکنید در حالی که به هیچ وجه از ابتدای این تاپیک بحث تولید داخل مطرح نبود تا تأثیر حاشیه فروش را بین تولید داخل و برونسپاری بررسی کنیم.
نقل قول از: SAM در جولای 26, 2012, 03:12:09 بعد از ظهر
نقل قول از: رضا در جولای 26, 2012, 02:15:11 بعد از ظهر
گزارشات تولید : رسید و حواله در اون دایره
ساختار محصول :bom -- boc
رفیت سنجی و کارکرد : مبنای بدست آوردن نرخ جذب سربار
درود مجدد
ضمن سپاس از شما بابت توضیحات مفصلی که ارائه کردید؛
مطالبی در ارتباط با توضیحات شما ذیلاً ارائه میشود:
- چنانچه قرار باشد تولید کارمزدی را به عنوان یک مرکز تولیدی ببینیم هر سه آیتمی که شما اشاره داشتید را نیز میتوانیم در رابطه با این مرکز لحاظ کنیم (رسید و حواله که حتماً دارد، BOM هم میتواند داشته باشد و نرخ جذب سربار مستقل هم میتوان برای آن در نظر گرفت).
- وقتی کالای نیمه ساخته را برای انجام تغییراتی به بیرون از کارخانه ارسال میکنیم این کالا میبایست به عنوان کالای امانی ما نزد دیگران طبقهبندی شود و ترجیحاً میبایست این مقدار کالا را در حساب مجزایی نگهداری شود که به اعتقاد بنده سادهترین گزینه همین است که آن را به عنوان یک مرکز تولیدی نگاه کرده و در پایان سال نیز مانده این حساب را به عنوان کالای امانی ما نزد دیگران طبقهبندی و گزارش کنیم.
- ضمناً این روش میتواند در کنترل دائمی اقلامی که برای پیمانکار ارسال و متعاقباً از وی تحویل گرفته میشود نیز مفید باشد اما اگر به زعم برخی از متصدیان امر این روش به نوعی لقمه را به دور سر چرخاندن است اصرار و الزامی به کاربرد آن وجود ندارد.
نقل قول از: رضا در جولای 26, 2012, 02:39:54 بعد از ظهر
در خصوص حاشیه فروش :
تو یک برون سپاری هزینه های متغییر میتونه شامل کرایه حمل کالا از پیمانکار به شرکت( آیا کرایه حمل همواره برای شما ثابت است و مقدار مشخصی است ؟ ) -- ریال زمان تاخیر ارسال و دریافت کالا ( محاسبه این ریال خودش طول و تفسیر داره ) -- در برخی موارد انعامی که به راننده ها بابت حمل کالا پرداخت میشه
این نکته رو در نظر بگیرید که بفرض کارمزد پرداختی بابت ساخت طبق قرارداد یک مقدار ثابت است
پس با تغییر در هزینه های متغییر ؛ حاشیه فروش ؛ تغییر میکند
ضمناً جناب رضا! قرار نیست که ما در این تاپیک و خصوصاً تأثیر روش ثبت بر روی حاشیه فروش، تفاوت بین درونسپاری و برونسپاری را بررسی کنیم. سؤال اصلی شما در خصوص برونسپاری بود و روشهای مختلفی برای ثبت را مورد بررسی قرار دادیم و در این روشهای مختلف تأثیر بر حاشیه فروش محل ابهام قرار گرفت که این تأثیر را میبایست صرفاً در حالت برونسپاری بررسی کرد نه اینکه بین درونسپاری و برونسپاری!
ممنون از توضیحات خوب شما
یک نکته :
در خصوص کالای امانی تو یک تاپیک دیگه بحث شد
به این قضیه بیایم از دید صنعتی نگاه کنیم
کالا با یک قیمت مشخص ( بهای تمام شده ) میره بیرون - یک سری عملیات و هزینه روش انجام میشه و یک نیمه ساخته دیگه و کالای دیگه ای برمیگرده که کلا ماهیتش با نیمه ساخته اول من فرق داره پس فکر نمیکنید مبحث کالای امانی در این خصوص همخوانی نداشته باشه
ولی من هنوز جوابم رو نگرفتم
وقتی کالا رو میخوام از شرکت خارج کنم (نیمه ساخته الف) چه ثبتی رو باید بزنم ( باقیمت تمام شده )
؟؟؟؟؟؟؟؟ (بد)
کار در جریان الف ( بس)
بنده عرض نکردم فرمول حاشیه فروش این است بلکه پایین امدن این را به بالا رفتن آن ربط دادم
نقل قول از: SAM در جولای 26, 2012, 03:12:09 بعد از ظهر
[quote author
- وقتی کالای نیمه ساخته را برای انجام تغییراتی به بیرون از کارخانه ارسال میکنیم این کالا میبایست به عنوان کالای امانی ما نزد دیگران طبقهبندی شود و ترجیحاً میبایست این مقدار کالا را در حساب مجزایی نگهداری شود که به اعتقاد بنده سادهترین گزینه همین است که آن را به عنوان یک مرکز تولیدی نگاه کرده و در پایان سال نیز مانده این حساب را به عنوان کالای امانی ما نزد دیگران طبقهبندی و گزارش کنیم.
کاملا درسته
سپاس
>:( ??? ::) :-X
این مطلب رو که یادتونه :
با این توضیحات بنده معتقدم که امانت گیرنده در واقع قصد به امانت بردن مواد اولیه را ندارد بلکه او مواد را مطالبه میکند تا آن را استفاده کند که البته با استفاده این مواد عین مواد توسط درخواستکننده از بین رفته و تبدیل به چیز دیگری میشود که این موضوع تفاوت فاحشی با مفهوم امانتداری دارد. به همین دلیل به نظر میرسد که درخواستکننده گرفتار اصطلاحات غیر تخصصی و عرفی شده است که به مرور نحوه برخورد با اصل رویداد را نیز متفاوت کرده است بیآنکه محتوای رویداد تغییری کند (سالهاست که رویداد به لحاظ محتوایی همین است اما درخواست خرید تبدیل به درخواست امانت شده است)
نمیدونم قسم حضرت عباستون رو قبول کنم یا دم خروس رو !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
البته ببخشید این مثال رو زدم
توجیح نشدم
موفق باشید !!!!
مگر اینکه تو تعریف کالای امانی نکته دیگه ای باشه که باید توسط اساتید گفته بشه
اگه هست لطف کنید موضوع رو بیان کنید تا بنده دستهامو بعنوان تسلیم ببرم بالا
بازهم ممنون از الطاف بیکران شما
کالای امانی ما نزد دیگران (بد)
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (بس)
مطابق با ماده 617 قانون مدنی (جلد اول در اموال، کتاب دوم در اسباب تملک، قسمت دوم در عقود و معاملات و الزامات، باب سوم در عقود معینه مختلفه، فصل نهم در ودیعه، مبحث دوم در تعهدات امین) تصرفات امین در مال امانی صرفاً محدود به درخواست امانتگذار شده است لذا چنانچه امانتدهنده با امانت گیرنده توافق کرده باشد تا به نحوی در مال امانی تصرف شود و تغییرات بر مال امانی انجام شود و آن مال به امانتدهنده عودت شود همچنان این مال با مفهوم امانی تطابق دارد (پر واضح است که انتقال مال مذکور از هیچ یک از اقسام هبه، مبایعه، اجاره و ... نیست و صرفاً امانتی است که امانتدهنده به امانت گیرنده میدهد تا تغییراتی به درخواست خود امانتدهنده بر روی آن ایجاد شود).
به عنوان مثال:
- فرشی که به رفوگر برای ترمیم و رفو میدهید دقیقاً حکم مال امانی را دارد؛
- و همچنین است زمینی که به پیمانکار برای ساخت و ساز به عنوان امانت داده میشود؛
- در بحث فعالیتهای پیمانکاری (ساخت و ساز) تا مقطعی که کارفرما صورتوضعیتهای پیمانکار را تأیید میکند و تعهد پرداخت صورتوضعیتهای تأیید شده را دارد کلیه اقلام منقول و غیر منقول مندرج در صورتوضعیتهای تأیید شده حکم امانت کارفرما نزد پیمانکار را دارد هر چند ممکن است نسبت به این اموال همچنان تغییراتی توسط پیمانکار ایجاد شود.
در خصوص سرفصل حساب هم میتوانید از «کالای در جریان ساخت ب» استفاده کنید.
ضمناً به استحضار میرسد که تلاش بنده در جهت تسلیم شما نیست لذا توصیه میکنم شما هم این چنین به قضایا نگاه نکنید!
نقل قول از: SAM در جولای 26, 2012, 04:07:17 بعد از ظهر
مطابق با ماده 617 قانون مدنی (جلد اول در اموال، کتاب دوم در اسباب تملک، قسمت دوم در عقود و معاملات و الزامات، باب سوم در عقود معینه مختلفه، فصل نهم در ودیعه، مبحث دوم در تعهدات امین) تصرفات امین در مال امانی صرفاً محدود به درخواست امانتگذار شده است لذا چنانچه امانتدهنده با امانت گیرنده توافق کرده باشد تا به نحوی در مال امانی تصرف شود و تغییرات بر مال امانی انجام شود و آن مال به امانتدهنده عودت شود همچنان این مال با مفهوم امانی تطابق دارد (پر واضح است که انتقال مال مذکور از هیچ یک از اقسام هبه، مبایعه، اجاره و ... نیست و صرفاً امانتی است که امانتدهنده به امانت گیرنده میدهد تا تغییراتی به درخواست خود امانتدهنده بر روی آن ایجاد شود).
به عنوان مثال:
- فرشی که به رفوگر برای ترمیم و رفو میدهید دقیقاً حکم مال امانی را دارد؛
- و همچنین است زمینی که به پیمانکار برای ساخت و ساز به عنوان امانت داده میشود؛
- در بحث فعالیتهای پیمانکاری (ساخت و ساز) تا مقطعی که کارفرما صورتوضعیتهای پیمانکار را تأیید میکند و تعهد پرداخت صورتوضعیتهای تأیید شده را دارد کلیه اقلام منقول و غیر منقول مندرج در صورتوضعیتهای تأیید شده حکم امانت کارفرما نزد پیمانکار را دارد هر چند ممکن است نسبت به این اموال همچنان تغییراتی توسط پیمانکار ایجاد شود.
در خصوص سرفصل حساب هم میتوانید از «کالای در جریان ساخت ب» استفاده کنید.
این شد حرف حساب !ممنون از پاسختون
اما در خصوص در نظر گرفتن این پیمانکار بعنوان مرکز تولیدی در شرکت بازهم تاکید دارم که چندان صلاح نیست و فقط با کنترل حساب کالای امانی ما نزد دیگران ( با تعریف مرکز اشخاص نه مرکز تولیدی ) این گردش قابل کنترل میباشد .
وچون با انتخاب این فرآیند بعنوان مرکز تولیدی باعث افزایش گردش در ساختار محصول شما و کدینگ اضافی برای نیمه ساخته های شما میشود پیشنهاد میکنم فرآیند رو تحت یک عامل هزینه ببینید تا مرکز هزینه .
باز هم از کلیه سرورانی که تو این مبحث شرکت کردن ممنون علی الخصوص سام عزیر و سرکار خانم آیلان عزیز
موفق باشید
نقل قول از: رضا در جولای 26, 2012, 07:50:09 بعد از ظهر
فقط با کنترل حساب کالای امانی ما نزد دیگران ( با تعریف مرکز اشخاص نه مرکز تولیدی ) این گردش قابل کنترل میباشد .
لطفاً پیرامون قسمت مشخص شده در نقل قول بالا بیشتر توضیح دهید و اگر «با تعریف مرکز اشخاص» ثبتی دارد ثبت آن را هم ارائه فرمایید.
نقل قول از: رضا در جولای 26, 2012, 07:50:09 بعد از ظهر
چون با انتخاب این فرآیند بعنوان مرکز تولیدی باعث افزایش گردش در ساختار محصول شما و کدینگ اضافی برای نیمه ساخته های شما میشود
به نظر شما مگر غیر از این است که مرحله تولید کارمزدی یکی از مراحل ساختار محصول است؟ پس چرا این روش ساختار محصول یا گردش در ساختار محصول را افزایش میدهد؟
ضمناً چنانچه به این مرحله به عنوان یکی از مراکز تولیدی نگاه کنید در صورت تمایل به ارزیابی کلیه هزینههای ناشی از برونسپاری میتوانید کلیه عوامل و محرکهای هزینه که به واسطه فعالیت برونسپاری ایجاد هزینه میکنند را شناسایی کرده و سهم معقولی از هزینهها را به این دایره تخصیص دهید تا به درستی بهای تمام شده برونسپاری محاسبه شود. پر واضح است که در روش شما کلیه هزینهها به صورت تجمیعی به یک مرکز هزینه تخصیص مییابد که در این بین مشخص نیست که سهم برونسپاری چه میزان از کل سربار تخصیص یافته به آن دایره است.
با عرض سلام و صبح بخیر
سام عزیر ممنون
اگه اجازه بدین در خصوص مراکز یه توضیح کوچولو بدم :
مراکز :
1- مراکز هزینه : تولیدی - کمک تولیدی - خدماتی و پشتیبانی - اداری تشکیلاتی - توزیع و فروش- مالی - غیر عملیاتی
2- مراکز بانکها : تعریف انواع جاریها و سپرده ها به تفکیک
3- مراکز جاری کارکنان : تعریف کلیه پرسنل شرکت
4- مرکز اشخاص/ شرکتها : تعریف کلیه اشخاص و شرکتها چه خریدار و چه فروشنده
5- مرکز سفارشات:
6- مرکز وامها :
.
.
.
.
.
هنگامیکه قرار باشه از مراکز استفاده کنیم بهتره تفکیک بالا را با تعریف کدینگی خاص برای هر کدام انجام داده تا دسترسی به آنها راحتتر باشد
مرکز برای ما حکم همان شرح حساب قدیم را دارد و یکی دیگر اینکه از تعدد در تعریف حسابهای تفصیلی ما جلوگیری مینماید
پس به مرکز ثبت کردن کمی بی مورد است
مثال :
حساب بانک (بد) با مرکز بانکها بفرض کد 2001 جاری ملی ....
طرف حساب (بس) با مرکز اشخاص بفرض کد 3001 آقای متا 4 یو
پس با استفاده از مراکز فقط از اینکه بخوام ریز کارم رو توضیح بدم راحت میشم و تو مسایل مربوط به گزارش گیری کارم خیلی راحتتره .
حالا بریم سراغ مبحث خودمون :
کالای امانی ما نزد دیگران ( بد) بامرکز اشخاص ( پیمانکار الف )
کار درجریان ساخت ( بس ) با مرکز هزینه ( مرکز انبار در جریان ساخت )
پس مراکز هزینه ثبتی مختص بخود ندارند بلکه بدلیل شناور بودن آنها با هر سرفصل حسابی ارتباط دارند با توجه به ماهیت اون حساب و فعالیت حادث شده .
حالا شما فقط کافیه از مرکز اشخاص (پیمانکار الف ) یک گزارش تهییه کنی تا کل گردش حساب کالای امانی که فقط با این شخص کار شده رو بهتون ارایه بده
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد انتخاب این فرآیند بعنوان مرکز تولیدی :
اگه من بخوام این موارد ذکر شده توسط شما رو محاسبه کنم که وامصیبتا:
ضمناً چنانچه به این مرحله به عنوان یکی از مراکز تولیدی نگاه کنید در صورت تمایل به ارزیابی کلیه هزینههای ناشی از برونسپاری میتوانید کلیه عوامل و محرکهای هزینه که به واسطه فعالیت برونسپاری ایجاد هزینه میکنند را شناسایی کرده و سهم معقولی از هزینهها را به این دایره تخصیص دهید تا به درستی بهای تمام شده برونسپاری محاسبه شود. پر واضح است که در روش شما کلیه هزینهها به صورت تجمیعی به یک مرکز هزینه تخصیص مییابد که در این بین مشخص نیست که سهم برونسپاری چه میزان از کل سربار تخصیص یافته به آن دایره است.
اولا که این فعالیت رو دادم بیرون شرکت انجام بدن و هیچ کنترلی روی این موضوع ندارم .
ثانیا موقعی میتونم یک تخصیص منطقی انجام بدم که مبنای درستی از اون مرکز در دست داشته باشم
من فقط تنها اطلاعی که از اون فعالیت دارم اینه که فاکتوری برام صادر شده به مبلغ n ریال بابت کارمزد فلان عملیات
نه مدت زمان کار رو قطعه و کالای مرود نظر رو دارم و نه دقیقا میتونم زمان تاخیر رو محاسبه کنم ( شاید امروز وسیله حمل ونقل راحت جور بشه و یک روزه قطعه ارسال بشه شاید هم چند روز علاف بشم تا ماشین گیر بیاد و برام بفرسته )
حالا شما با در نظر گرفتن مرکز تولید و بررسی عوامل هزینه فقط همین یک مورد هزینه تاخیر رو ببینید با چه مشکلاتی میتونید محاسبه کنید .
در خصوص ساختار محصول :
ساختار محصول فرمولاسیون تولید است چه از حیث مواد و چه از حیث زمان :
به فرآیند کارمزدی همیشه به این راحتی نگاه نکنیم که مثلا ما یک ورق آهن رو میدیم به پیمانکار . اون برامون مثلا فرآیند سوراخکاری رو انجام میده . فرض صنایع شیمیایی باشه که پیمانکار با استفاده از یک کاتالیزور محصول ما رو به اون مورد دلخواه تبدیل میکنه و ارایه میده . در این حالت آیا بنظر شما اون پیمانکار فرمولاسیون ساختشو ارایه میکنه که من بگم ساختار محصول فلان کار کارمزدی کدام است !!!!!
بعدشم بنظر من اگه کار رو برون سپاری کردیم محاسبه بهای تمام شدش بی معنی است فقط چون فرآیند برون سپاری انجام شده باید بریم سراغ روش استعلام :
ببینیم کدام شرکتها این فرآیند رو برای ما با هزینه کمتری انجام میدن تا قیمت تمام شده اون برای ما بیاد پایین ( البته با در نظر گرفتن کیفیت کار - انحصاری بودن یا نبودن آن و....)
- با تعیین عامل هزینه ای بنام کارمزد فعالیت و جدا کردن آن از سرباراتون ( منظور فقط اینه که جدا نشونش بدین ) دقیقا شما میتوانید سهم این کالا را از این کارمزد مشخص کنید
کار درجریان ب ------------------ کار درجریان الف
دستمزد
سربار
هزینه کارمزد
سربار غ مستقیم
پس همانطور که مشاهده میکنید با تعریف این عامل هزینه من حتی در ساختار محصول هم از اون استفاده کردم و سهم بری یک واحد کالا رو از این کارمزد به راحتی نشون دادم
ممنون و موفق باشید