بسيار ميشنويم كه بازار سرمايه، بازاري است پر از ريسك كه گونههاي آن شايد بيشتر از تعداد گونههاي جانوري شناختهشده در سراسر كره آبي باشد! ريسك سيستماتيك، غيرسيستماتيك، مالي، عملياتي، سياسي، منطقهاي، خرد كلان واي كه سرگيجهآور است اين همه ريسك. اما واقعا ريسك چيست؟
بگذاريد تا باز هم مروري داشته باشيم به موضوعات آكادميك كه خيليها از آن گريزانند: ريسك بين عموم مترادف با خطر آمده است.
اگرچه نميتوان اين مطلب را فاقد وجاهت لازم دانست اما ميتوان تعريفي جامع و كاربرديتر از آن نيز ارائه داد و گفت كه ريسك عبارتند از:«دامنه تغييرات يك بازده در طول يك دوره زماني كه خارج از ميانگين ميباشد و قادر است تا ميزان تحقق انتظارات مارا به چالش بكشد.»
براساس اين تعريف ريسك ميتواند شامل ضرر يا منفعت در يك فعاليت باشد اما ما هميشه بياختيار با شنيدن واژه ريسك بر خود لرزيديم و هميشه نيمهخالي ليوان را ديديم در حالي كه ريسك ميتواند همراه با منفعت نيز باشد و اين همان نكته گمشده در تصميمگيريهاي ماست كه ريسك به عنوان يك عامل خطر ميتواند سر شار از منفعت نيز باشد و چه بسا اين دليل موجب ميشود كه بهرغم تمام مخاطرات بازار سرمايه، ما امروز در اين بازار باشيم.
اجازه بدهيد براي تلطيف تعريف ريسك اين بار آن را اينگونه تعريف كنيم كه ريسك در واقع همان روز هفتهاي است كه كسي پولش را گم ميكند و در همان روز كسي آن را مييابد و چه روز بدي است چهارشنبه براي كسي كه پولش را گم كرده.اما هنوز شايد نبود درك صحيح از سطوح ريسك موجب شده تا عدهاي دانسته يا ندانسته سرمايهگذاري در بازار سرمايه را به نوعي قمار تشبيه كنند پس اجازه بدهيد تا با طبقهبندي سطوح مختلف آن نگاهي دقيقتر به تيپشناسي ريسك داشته باشيم.
▪ محافظهكاران:
اين گروه داراي پايينترين سطح ريسكپذيري بوده و ترجيح ميدهند تا با خريد اوراق قرضه دولتي يا سپردهگذاري در بانكهاي دولتي حداقل منفعت را براي خود تضمين كرده و ريسك خود را به سطح صفر نزديك كنند اين گروه هميشه سطح ثابتي از منفعت را نصيب خود خواهند كرد.
▪ سهامداران:
اين گروه با سرمايهگذاري در داراييهاي مالي شناور، سطح بالاتري از ريسك را قبول كرده و به دنبال كسب منافعي بيشتر در قبال ريسكي معقول هستند. دوره سرمايهگذاري اين گروه گرچه ميتواند دامنههاي زماني كوتاه تا بلندمدت را در برگيرد اما همواره تناسب معنيدار بين ريسك و بازده مورد انتظار ميتواند آنان را از ساير گروههاي سرمايهگذاران مالي متمايز كند.
▪ سفتهبازان:
اين گروه در سطحي بالاتر از ريسك منطقي بازار قرار ميگيرند كه به دنبال ماجراجويي و كسب بازدههاي بسيار بالاتري از سطح عمومي سرمايهگذاري هستند و بايد در گروه سرمايهگذاران مالي آنان را افرادي خبره و تيزهوش معرفي كرد، گرچه امروزه رانتهاي اطلاعاتي جبران كمبود خبرگي و تيزهوشي را به حد اعلاي خود كرده است!؟
▪ قماربازان:
اين گروه در بالاترين سطح ريسك قرار ميگيرند. اينان تعريف مشخصي از بازده موردنظر خود ندارند و حضور برايشان كفايت ميكند كه يقينا با توجه به تعريفي كه ما از بازار سرمايه داريم كه هدف آن زايش، مانايي و پويايي سرمايه است و ميتوان در آن با تعقل و تفكر انتظار بازده را در حد معقولي از ريسك تعريف كرد.
بازار سرمايه نميتواند تعريف موجهي براي ايشان باشد چراكه يقينا زيان تنها ارمغان اينان در قبال علم و منطق سرمايهگذاري خواهد بود.اكنون شايد بتوانيم به بخشي از اين پرسش كه چرا ضرر ميكنيم؟ پاسخ دهيم. در گام اول ما بايد بياموزيم كه در پروسه سرمايهگذاري، «محافظه كار نيستيم» چون گام در بازاري گذاشتيم كه در آن ريسك تعريفي دارد كه يقينا بيشتر از صفر است.
«ما سفتهباز نيستيم» چرا كه آدرس كوچهپسكوچههاي رانت را نميشناسيم. «ما قمارباز نيستيم» چراكه براساس قانون برندهـ برنده به دنبال زايش، مانايي و پويايي پساندازهايمان هستيم به اين اميد كه اندك اندوخته ما در آينده بخشي از چرخه زندگي ما را تسهيل كند.
در نتيجه بايد بياموزيم كه «ما سهامداريم» و اينگونه ميتوانيم بگوييم كه:«ما ضرر ميكنيم چون شناخت دقيقي از توان ريسكپذيري خود نداريم.»اما اين يگانه دليل نخواهد بود پس اجازه دهيد تا در مجالي ديگر، به ديگر دلايل ضرر در اين بازار بپردازيم كه بحث بعدي نگاهي به عامل، بازده مورد انتظار در بازار سرمايه خواهد بود.