سایت حسابداری - تالار تخصصی حسابداری ایران Meta ACC

انجمن های تخصصی حسابداری => حسابداری صنعتی => حسابداری بهای تمام شده => نويسنده: قنبری1 در آگوست 07, 2012, 07:15:57 بعد از ظهر

عنوان: آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: قنبری1 در آگوست 07, 2012, 07:15:57 بعد از ظهر
آیلان اراین جا شروع می کنیم

اول شما کدینگی بهای تمام شده ای که استفاده می کنی بگدار؛تا سوالاتم راشروع کنم البته بانظریات دوستان

باسپاس
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: آیلان در آگوست 08, 2012, 10:54:17 قبل از ظهر
با سلام

جناب اقای قنبری لطفا قبل از شروع این مطلب بفرمایید روش نگهداری موجودی ها شما چیست؟آیا ادواری است یا دائمی؟ایا نرم افزار مورد استفاده شما صنعتی است یا خیر؟آیا از مرکز هزینه استفاده میکنید یا خیر؟
برای اطلاعات بیشتر به این تاپیک مراجعه فرمایید.

http://www.meta4u.com/acc/index.php?topic=179.0 (http://www.meta4u.com/acc/index.php?topic=179.0)

با احترام
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در آگوست 09, 2012, 09:18:28 بعد از ظهر
سلام آیلان
شرمنده چندروزی کارداشتم نتوانستم جواب بهت بدم ،جهت اطلاع نرم افزاررافع این طورمعلوم به دوشرکت تبدیل شده اند شرکت جدید بنام پایا می باشد نرم افرازهای پایادرقالب فروشگاهی ، پیمانکاری وتولیدی می باشدودرگوگل می تونیم دموآنرا دانلود کنیم وچهل سند درآن بزنیم اگه بتوانیم طوری آنرادرتالار تخصصی حسابداری ایران بگذاریم ازاین برنامه استفاده کنیم عالی می شد البته بنده سی دی دمو تولیدی دارم میخواهم ازآن استفاده کنم فکرکنم مراکزهزینه ندارد ،روش دایمی می باشد

برنامه این است یک سال مالی شرکت تولیدی از روزاول مالی تاپایان سال مالی باچندین سند طی شود باحاشیه های مربوطه وفرمهای صنعتی یابهای تمام شده ، نام مواد وکالا تولیدی شده ازاول معلوم شود؛ به نظربنده یک تاپیک عالی درآید دوستان دیگر می توانند استفاده کنند
ازدوستان خواهش می  کنم تجربیات خودرا پیاده کنند
باسپاس   
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 10, 2012, 04:23:37 قبل از ظهر
با سلام وتشکر از دوستانی بابت این تاپیک وقت میذارن

یه پیشنهاد دارم

هیچگاه خودتون رو محدود به یک سیستم و نرم افزار خاص نکنید

اصلا فرض کنید این موضوع رو میخوایدبا اکسل پیاده سازی کنید

حالا اگه در این میون نرم افزار خاصی بود از امکاناتش استفاده میکنیم

ممنون و سپاس
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 10, 2012, 02:21:59 بعد از ظهر
باسلام
برا پیاده سازی یک سیستم بهای تمام شده از کجا بایستی  شروع کرد

این تاپیک رو با این فرض شروع میکنیم که مدیریت شرکت شما وافعا پیگیر این موضوع باشه و کلیه مدیران و مسئولان بخش رو جهت همکاری لازم توجیه کرده باشه

روال کار :اونها رو بصورت بند براتون مینویسم و با همکاری دوستان به شرح مفصل هر بند میپردازیم

1- مباحث مربوط به مالی
2- مباحث مرتبط با انبار
3- مباحث مرتبط با واحد مهندسی
4- مباحث مرتبط با واحد فنی ( تعمیر و نگهداری )
5- مباحث مرتبط با واحد طرح و برنامه
6- مباحث مرتبط با برنامه ریزی مواد و ظرفیتها
7- مباحث مرتبط با برنامه ریزی و کنترل تولید
8- مباحث مرتبط با ثبت عملکرد تولید

دوست عزیز به عنوان یک حسابدار صنعتی اگه هر کدوم از این موارد رو نتونی تجزیه و تحلیل کنی به جرات بهت بگم تو کارت ناموفقی
ببین بهای تمام شده فقط دادن یک گزارش به واحد مالی نیست که بگی فلان قیمت شده کالای فروش رفته و اینم کار درجریان و پایان دوره

باید 8 بندی رو که ذکر کردم دونه به دونه پیاده سازی کنی تا بتونی به اون گزارش آخر برسی
البته بستگی به شرکتی هم که داری توش کار میکنی داره شرکتهای بزرگ به ازای هر بند یک مسئول و واحد مجزا دارن ولی اگه تو شرکتتون این واحدها نیست شرایط کارت سخت میشه ولی بازهم میگم بعنوان یک حسابدار صنعتی باید به همه موارد فوق آشنا باشی

یک شرح اجمالی روی هر بند و ان شاا.. سر فرصت مبحث رو بازش میکنیم
1- مباحث مرتبط با مالی :
نحوه تعریف و کدینگ حسابهای هزینه - آیا اسناد باز در شرکت در پایان هر دوره وجود دارد؟ - آیا از مرکز هزینه استفاده کنیم ؟ بهای تمام شده رو در چه قسمتهایی بدست بیاوریم ؟- آیا کلیه هزینه ها درست و به موقع و در محل یا مرکز خود ثبت میشود ؟ - از چه روشی برای پیاده سازی بهای تمام شده استفاده کنیم که هم گزارشات برون سازمانی موثری داشته باشیم و هم اصل قضیه گزارشات درون سازمانی مفیدی ارایه کنیم ؟ و..

2- مباحث مرتبط با انبار :
با توجه به فعالیت شرکت چند انبار در شرکت موجود است؟ - نحوه تعریف کدینگ کالا در هر انبار به چه صورت است ؟ - اگر از روش سفارش کار استفاده میکنیم آیا شماره سفارش وجود دارد یا بایستی این قضیه رو در تعریف کدینگ ببینیم ؟
نوع مصارف انبار به چه صورت است ؟ مصرف مواد اولیه بر چه اساسی ثبت میشود و چه موقع ؟ و.....

3- مباحث مرتبط با واحد مهندسی :
یاختار محصول در این شرکت وجود دارد یا نه ؟- زمانسجی چطور انجام میشود؟ مبحث گلو گاهها و شناسایی مربوطه؟ و....

4- مباحث مرتبط با واحد فنی :
آیا از سیستم تعمیر ونگهداری در شرکت استفاده میشود؟ ثبت کارکردها به ازای هر ماشین - مرکز - دایره تولید به چه صورت است ؟ ثبت توقفات و علل هر توقف و رتبه بندی آنها انجام میپذیرد؟

5- مباحث مربوط به واحد طرح و برنامه :
آیا در این شرکت بودجه بندی انجام میشود ؟ مباحث مرتبط با ظرفیت سنجی چگونه است؟

6- مباحث مرتبط با برنامه ریزی مواد :
نحوه مصرف مواد بر چه اساسی است ؟ آیا میتوان در این شرکت از در خواست کالای استاندارد استفاده کرد ؟ نقطه سفارش هر مواد به چه صورت است ؟ نوع مواد مورد استفاده و تعیین میزان مصرف مواد و تنظیم حواله های موثر چگونه است؟ و..........

7- موارد مرتبط با برنامه ریزی و کنترل تولید؟
آیا تولیدات سفارشی است ؟ آیا بر اساس برنامه ارایه شده از طرح و برنامه تولید آغاز میشود ؟ موارد استثنایی در روال تولید آیا برنامه ریزی شده است و به آن توجه میشود ؟ نحوه برخورد با این موارد به چه صورت است ؟ در صورت وجود گلو گاه چه تدابیری باید چیده شود ؟ و......

8- مبحث مرتبط با ثبت عملکرد تولید :

خیلی مختصر بگم کآیا به ازای هر مرکز تولیدی فرمولهای  زیر رعایت میشود و ثبتهای لازم انجام میپذیرد ؟

  اول دوره + تولید = صادره به مرحله بعد + موجودی آخر دوره

  تولید= ضایعات - وارده از مرحله قبل

موفق باشید


عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در آگوست 10, 2012, 07:35:50 بعد از ظهر
باسلام
دوستان به نظربنده سرپرست این مبحث به آقارضابدهیم بامثال یک شرکت فرضی می خواهد حسابداری صنعتی پیاده کند
ماهم کمک کنیم(البته بنده بجز سوال چیز دیگری ندارم) بااجازه جناب اکبرزاده ،کیانی وسرکارخانم آیلان و.....
باسپاس
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 13, 2012, 03:49:53 بعد از ظهر
با سلام و عذر خواهی در تاخیر


مالی

اولین گام :
شناسایی مراکز هزینه

علت :
بدست آوردن بهای تمام شده دقیقتر و کنترل بر هر واحد چه تولیدی و چه خدماتی

با این روش شما براحتی میتوانید حتی بهای تمام شده هر واحد خدماتی را نیز بدست آورید

بهترین و منطقی ترین روش کار:

شما بعنوان یک حسابدار صنعتی راه میفتید توی شرکتتون و واحدهایی که وجود دارند رو مخص میکنید
من یک نمونه کلی از این مراکز رو براتون میزارم ببینید و اگه موردی بود سوال بفرمایید

مراکز بطور کلی به صورت زیز طبقه بندی کنید
الف : مراکز هزینه تولیدی
ب : مراکز هزینه کمک تولیدی
ج: مراکز هزینه پشتیبانی و خدماتی
د: مراکز هزینه اداری تشکیلاتی
ه: مراکز هزینه مالی
و: مراکز هزینه توزیع و فروشی


الف : مراکز هزینه تولیدی : مراکزی هستند که در شرکت شما یک محصول یا نیمه ساخته را تولید میکنند
-به ازای هر مرکز تولیدی یک کدینگ بابت نیمه ساخته یا محصول وجود دارد
- کدبندی این مراکز رو طوری تعریف کنید که دسترسی به آنها به راحتی صورت پذیرد

مثال :
شرکتی رو در نظر بگیرید که تولید مواد شیمیایی رو انجام بده و روند تولید اون بصورت زیر باشه :

1- آماده سازي و اختلاط مواد
2-فيلتراسيون
3- برج جذب
4-خالص سازي
5- تغليظ
6-خشك كن
7- اختلاط مواد



پشتيباني خدماتي : اين مراكز وابستگي شديد به توليد ندارند ولي با نبود آنها توليد به دردسر ميفتد حتي با بهتره پشتيبان توليد با مراكز خدماتي رو از هم تفكيك كنيم . ببينيد برخي واحدها هستند كه ارتباط تنگاتنگي با توليد دارن مثل آزمايشگاه - كنترل كيفي - مدير توليد و ... اين مراكز كلا فعاليتشون مرتبط با توليده ( البته در برخي شركتها فعاليت كنترل كيفي به محصولات توليد شده تحويلي به مشتري هم در صورت بروز مشكل ؛ مربوط ميشه كه فعلا روي اون بحث نداريم - البته تيمي كه كنترل كيفي هم جز اون تيمه ) اين مراكز را ميتونيد پشتيبان توليد ببينيد .
واحدهايي هم هستن كه وجودشان در روال توليد اثر گذاره و اگه نباشن توليد به نحوي دچار مشكل ميشه اما بنظر من در شرايط ايده آل قرار نيست با نبود اينها توليد متوقف بشه (تاكيد ميكنم ايده آل) به تقسيم بندي زير توجه كنيد :

پشتيباني  :   الف - پشتيبان توليد   1 - آزمايشگاه - 2- كنترل كيفي 3- مدير توليد

خدماتي    :    الف-  سوخت وانرژي  1- گاز مصرفي  -2- برق مصرفي 3- آب مصرفي
                     
                    ب -   تاسيساتي     1- تاسيسات گاز  2- تاسيسات برق 3- تاسيسات آب
                       
                    ج -    تعميراتي       1- واحد برق والكترونيك 2- واحد نت / مكانيك 3- تعمير ونگهداري

                    د -    مديريتي        1- مديريت كارخانه 2- مدير فني 3- مدير انبارها

                    ه - عمومي رفاهي   1- مخابرات 2- اياب ذهاب 3 - خدمات 4- ايمني آتش نشاني 5- بهداشت

                    و -   تشكيلاتي       1- نگهباني 2 - حسابداري صنعتي 3 - ايزو 4- كارگزيني 5 - بازرگاني

لازم بذكر است اين اصطلاح تشكيلاتي كه بكار رفته در زمره مراكز خدماتي است نه اداري تشكيلاتي با آنها اشتباه نشود اين مراكز تسهيم پذيرند     
                         
                   ز -   حمل ونقلي      1- نقليه  2- ليفتراك 3- باسكول

                   ح -   انبارها             1- انبار مواد 2- انبار بسته بندي 3- انبار قطعات


مراكز اداري تشكيلاتي - مانند مديريت عامل - اداري - مالي - انفورماتيك

  توزيع وفروش  : مانند - فروش - انبار محصول - بارگيري - انبار ضايعات - بازاريابي وتبليغات


کدینگ مراکز هزینه : به ازای هر طبقه بندی یک مثال میزنم

مراکز هزینه تولیدی :

111001- آماده سازی و اختلاط مواد

مراکز هزینه کمک تولیدی :

121001- مدیر تولید

مراکز هزینه خدماتی :

131001- گاز مصرفی
132001- تایسسات گاز 
133001- برق و الکترونیک
134001- مدیریت کارخانه
.
.
.
.

مراکز هزینه اداری تشکیلاتی :

141001- مدیریت عامل

مراکز هزینه مالی :

151001- حسابداری

مراکز هزینه توزیع و فروشی :

161001- فروش

در تعریف کدینگ فوق عدد اول (1) نشان دهنده مرکز هزینه

عدد دوم (1-2-3-4-5-6) بیانگر طبقه بندی مربوطه . مثلا 1 تولیدی - 2 کمک تولیدی و .............

سه رقم آخر - 001 نشانگر نام آن مرکز در هر رنج میباشد

اون مواری که به ازای هر بند تعریف شد سرگروه است و فقط جنبه اطلاعاتی دارد
مثلا
الف : کمک تولیدی

فقط مرکزی رو در سیستم ثبت کنید که به آنها کد داده اید

موفق باشید




عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در آگوست 15, 2012, 07:47:58 بعد از ظهر
سلام
اگه میشودباذکرمثال درباره کدینگ مراکز بیشترتوضیح دهید؟
متشکرم
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: آیلان در آگوست 16, 2012, 01:05:59 قبل از ظهر

با سلام

توجه بفرمایید:


نقل قول از: رضا در آگوست 13, 2012, 03:49:53 بعد از ظهر

خدماتي    :    الف-  سوخت وانرژي  1- گاز مصرفي  -2- برق مصرفي 3- آب مصرفي
                     
               

مراکز هزینه خدماتی :

131001- گاز مصرفی
132001- تایسسات گاز 
133001- برق و الکترونیک
134001- مدیریت کارخانه
.
.
.
.


در تعریف کدینگ فوق عدد اول (1) نشان دهنده مرکز هزینه

عدد دوم (1-2-3-4-5-6) بیانگر طبقه بندی مربوطه . مثلا 1 تولیدی - 2 کمک تولیدی و .............

سه رقم آخر - 001 نشانگر نام آن مرکز در هر رنج میباشد



131001- در بخش سوخت و انرژی گاز مصرفی در مرکز هزینه خدماتی
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 18, 2012, 04:45:14 بعد از ظهر
size=12pt]مالی[/size]



با عرض سلام

مبحث دوم تعیین عوامل هزینه در بهای تمام شده میباشد

ببنید دید مدیریت شما برای این مبحث چیست و چه مواردی برای آنها مهم است و از طرفی مقرون بصرفه بودن اون رو هم در نظر بگیرید
فرض کنید شرکتی تاثیر عوامل انرژی بر روی یک واحد محصول براش مهمه یعنی میخواد ببینه که یک واحد محصولی رو که تولید کرده سهم برق و گازش چقدر بوده است . در این موارد بایستی کدینگ هزینتون رو طوری چیدمان کدیند که علاوه بر دسترسی راحت به اونها تعیین عوامل هزینه هم برای شما به راحتی صورت پذیرد

در کل ما برای بهای تمام شده یک واحد محصول داریم:

--- مواد
--- دستمزد
--- سربار

دوتای اول که تکلیفش معلومه ( هرچند در خصوص دستمزد هنوز مباحثی وجود داره تو یه تاپیک دیگه )

اما سربار :

خود اون میتونه تقسیم بشه به سربار مستقیم و سربار غیر مستقیم

سربار مستقیم : هزینه هایی که طی فرآیند تخصیص در یک مرکز یا دایره به واحد محصول شما تسهیم میشه . مثل میزان استهلاک فلان دستگاه در فلان مرکز تولید و.....

سربار غیر مستقیم شامل هزینه هایی میشه که طی فرآیند تسهیم هزینه از سایر دوایر ( خدماتی و..) به این مرکز و دایره تخصیص داده میشه . مانند دستمزد پرداختی به واحد نگهبانی و.....

در مورد سربار مستقیم برخی مواقع دید مدیریت بصورتیه که میخواد این سربار هنوز شکسته تر بشه و مثلا سهم هر یک از عوامل انرژی رو در اون ببینید
برای رسیدن به این هدف بریم سراغ تعریف حسابهای هزینه :

بررسي كدينگ حسابها و علي الخصوص حساب هزينه ها ... طوري اين كدينگ رو تنظيم كنيد كه با عوامل هزينه شما در صنعتي همخواني داشته باشد .
. هزينه ها
.. مواد مصرفي
.... مواد مصرفي نوع الف


.. حقوق و دستمزد  
.... حقوق پايه
.... اضافه كار


.. سربار

... مواد كمكي  
.... ماده كمكي الف



... استهلاك
.... استهلاك ماشين آلات
.... استهلاك ساختمان



... تعمير ونگهداري
.... تعمير ونگهداري ماشين آلات
.... تعمير ونگهداري ساختمان



... سوخت وانرژي
.... برق مصرفي
.... گاز مصرفي


... ساير هزينه ها
.... حمل ونقل
.... ( مابقي هزينه هايي كه در رنجهاي بالا نيست حتي هزينه هاي مالي و توزيعي و فروشي )



اين در صورتي بود كه شما از مركز هزينه استفاده كنيد


اگر مركز هزينه نداشته باشيد

. هزينه ها
.. هزينه هاي توليدي
... مواد مصرفي

... حقوق ودستمزد توليدي

.. سربار توليد
... مواد كمكي

... استهلاك توليد

... تعمير ونگهداري توليد


.. هزينه هاي خدماتي و پشتيباني
... حقوق  ودستمزد خدماتي
... استهلاك خدماتي


.. هزينه هاي اداري تشكيلاتي
... حقوق ودستمزد تشكيلاتي
... استهلاك تشكيلاتي


.. هزينه هاي مالي

.. هينه هاي توزيع و فروش
... حقوق ودستمزد فروش
... استهلاك فروش

موارد رنگی میتواندبعنوان عوامل هزینه شما شناسایی گردد  و حتی در برخی موارد شما میتوانید یک حساب خاص را بعنوان یک عامل هزینه در نظر بگیرید

مثلا عامل هزینه برق مصرفی ( که شامل حساب برق مصرفی باشد )


منتظر نظر دوستان در این خصوص هستم
موفق باشید
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در آگوست 19, 2012, 12:00:00 بعد از ظهر
سلام آقارضا
خسته نباشی
یک کدینگ که خودت درشرکتهای تولیدی البته خیلی کامل حساب کل ،معین ،تفضلی حتی ریزتر وبامراکزهزینه داشته باشدبذاری خوب می شدالبته قبلا" آیلان خانم زحمت کشیده بود
بنده تصمیم دارم سیستم بهای تمام شده که شما میخواهی پیاده کنی دردمو تولیدی پایا انجام بدهم ولی مراکزهزینه ندارد بیشترچهل 40سند نمیشه زد
آقارضا
سیستمی که میخواهی انجام دهی تولیدی مکانیزه یاثبت دستی یاهمان دوبل که حسابدارها دربرنامه حسابداری
می زنند؟  دانلوددمو برنامه تولیدی که مراکزهزینه داشته باشه سراغ دارید آدرس دهید 

1- حساب مدیریت یک حساب کل ،معین مرکرهزینه اگه بیشترتوضیح دهیددوستان این سوال بازبکردندممنون می شدم
متشکرم
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 21, 2012, 12:56:20 بعد از ظهر
با سلام

آقای قنبری

بذار بریم سراغ مباحث مالی ( نام دیگر حسابداری صنعتی حسابداری هزینه است پس مهم انباشت هزینه ها و ثبت در محل دقیق اونهاست )

شما تو شرکتی که کار میکنی بیا واحدهای تولید و خدماتی و تشکیلاتی رو مشخص کن  یه مثال ساده :

یک سری نمونه هزینه هایی که در طول یک دوره برات حادث میشه :

تنخواه گردان صورت ریز هزینه برات میاره که مثلا شامل 3 آیتم زیره :

1- پرداخت بابت خرید پمپ آب ----- محل مصرف ( مرکز هزینه ) : تاسیسات آب ( تانکر هوایی ) ---- مبلغ  100 ریال

2- "         "      " کاغذ a4 -------  "                  "            : حسابداری                          ---           20 ریال 

3- "       "   قطعه یدکی ---------- "                 "             : انبار قطعات                         ----           100 ریال     

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یک سری فاکتور خرید برا شرکتتون ارسال شده بصورت زیر :

1- مواد اولیه الف : 20 تن  ------ قیمت : 2000 ریال
2- قطعات یدکی : 10 بسته ---    "    : 1000 ریال
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آخر ماه پرداخت حقوق :

1- بخش تولید :
واحد تولید 1 :                 مبلغ 500 ریال
واحد تولید 2 :                 "    600  ریال
واحد حسابداری   :                50   ریال
واحد فروش        :                20   ریال
واحد انبار قطعات :                 20   ریال 
واحد نگهبانی   :                   20  ریال
واحد تعمیرات :                     50  ریال                   
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
حواله های انبار :

مواد اولیه ارسالی به خط تولید  10 تن

قطعه یدکی الف 5 عدد ----- دریافت کننده خط تولید 1 . دستگاه الف
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
استهلاک بدست آمده

خط تولید 1 : ماشین آلات : 100 ریال - ساختمان 50 ریال - تجهیزات 20 ریال - اثاثیه 5 ریال 

خط تولید 2 :ماشین آلات   80  ریال - ساختمان 50 ریال - اثاثیه 3ریال

تاسیسات آب : استهلاک تاسیسات 30 ریال - اثاثیه 2 ریال- ساختمان 20 ریال 

حسابداری : اثاثیه 7 ریال - ساختمان 10 ریال

فروش : اثاثیه 7 ریال - ساختمان 15 ریال

انبار قطعات : اثاثیه 3 ریال - ساختمان 20ریال

نگهبانی :  اثاثیه 2 ریال - ساختمان 10 ریال

تعمیرات : تجهیزات / ابزار آلات : 15 ریال - ساختمان 10 ریال

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پیشنهاد میکنم برا درک بهتر مطلب  ثبتهای فوق رو به ازای هر مرکز یا با توجه به تفکیک حسابهای هزینه ( تولیدی - خدماتی و... ) انجام دهید تا اگر به مشکل برخوردید باهم قضیه رو حل و فصل کنیم
                       

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 25, 2012, 04:06:08 بعد از ظهر


مالی


با سلام

آیتم بعدی در مبحث بهای تمام شده مبحث تسهیم هزینه هاست

شما پس از تعیین مراکز هزینه و مشخص نمودن عوامل هزینه باید برید سراغ تسهیم هزینه ها
روشها :

1- روش مستقیم
2- روش پلکانی ( یکطرفه )
3- روش ریاضی ( دوطرفه )

در خصوص روشها توضیح نمیدم چون فکر کنم همگی بلد باشید

اما تسهیم مراکز کمک تولیدی- خدماتی و پشتیبانی

هنگامیکه شما هر مرکز هزینه را با عواملش مشخص کردید به ازای هر مرکز هزینه دارید:

بفرض من 5 مرکز هزینه در شرکت شناسایی کردم

1- مرکز هزینه تولیدی الف
2- مرکز هزینه کمک تولیدی الف
3- مرکز هزینه خدماتی الف
4- مرکز هزینه خدماتی ب
5- مرکز هزینه اداری الف

عوامل هزینه پس از بررسیهای انجام شده و درخواست مدیریت :
1- مواد ( که فعلا به آن کاری نداریم )
2- دستمزد
3- استهلاک
4- برق مصرفی
5- سایر هزینه ها
6- سربار غیر مستقیم

پس به توجه به مطالب فوق شما به ازای هر یک از مراکز نامبرئه و عوامل مشخص شده دارید:

1- مرکز تولیدی الف :  - دستمزد
                           - استهلاک
                           - برق مصرفی
                           - سایر هزینه ها
                           - سربار غ م

2- مرکز کمک تولیدی الف :  - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

3- مرکز برق مصرفی:          - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

4- مرکز نگهبانی    :            - دستمزد
                                       - استهلاک
                                       - برق مصرفی
                                       - سایر هزینه ها
                                       - سربار غ م

5- مرکز اداری الف :           - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

اول مبانی تسهیم :
مبنای تسهیم چیست ؟ خیلی ساده توضیح بدم اینکه یک مرکز تسهیم پذیر بر چه اساسی باید هزینه هاشو پخش کنه . همیه برچه اساسی میشه مبنای تسهیم

مثلا یک واحد نگهبانی و واحد برق و واحد کمک تولیدی  در مثال بالا مراکزی هستند که باید هزینه هاشون رو تسهیم کنیم بنابراین برای هر کدوم باید یک مبنا بگیریم که بر اساس اون بتونن تسهیم رو انجام بدن

در خصوص انتخاب مبنای تسهیم عوامل متعددی رو باید در نظر بگیرید
از جمله رابطه علت و معلولی هر مرکز با مبنای مربوطه
نوع فعالیت شرکت

مثلا برای یک شرکتی که واحد نگهبانی اون فقط مراقبت از اموال شرکت رو انجام میده بهترین مبنا میتونه ارزش داراییهای هر واحد باشه یا مثلا سطح زیر بنای هر واحد
ولی اگه همون نگهبانی در یک شرکت دیگه علاوه بر کار فوق مسول کنترل ورود و خروج پرسنل و کالا از شرکت باشه بایستی یک مبنای دیگر انتخاب کرد
برای بدست آوردن دقیقترین مبنا بهترین اقدام بررسی کارهای انجام شده توسط اون واحده مثلا با ارایه یک تایم شیت منظم و بررسیی های اون در طی چند دوره میتونید بهترین مبنا رو بدست بیارید
یک روش عالی در تعیین این مبنا استفاده از روش رگرسیون است


مثال:

برا انجام اين امر فرض كنيد واحدي (مركز هزينه اي ) داريم مثل مثلا مكانيك كه اين مركز از مراكز خدماتي شركتمونه و بايستي هزينه هاش تسهيم بشه .
فقط وقتي ميرين سراغ مبحث رگرسيون چون معادله خطي قراره رسم بشه نياز به تابع دارين . من زياد وارد مباحث رياضيش نميشم چون خود اكسل اين تابع رو براتون مشخص ميكنه و خط رو رسم ميكنه

شما فرض دو مبنا ميتونستيد برا مركز مكانيك تعريف كنيد . اول ساعت كار پرسنل --دوم تعداد خدمات

حالا ميخوايد ببينيد كدومش براي مبنا بودن بهتره

كافي گزارشات واحد مكانيك رو در يك دوره مشخص ( هرچه تعداد انتخاب و محدودتون بيشتر باشه محاسباتتون دقيقتره ولي دستكم دو مورد رو نياز دارين )

ما براي مثالمون يك بازه زماني 5 ماهه رو مثال ميزنيم


بازه زماني *** مركز مكانيك -------ساعت كاركرد پرسنل-------- تعداد خدمات ----- هزينه قابل تسهيم

1390/01/31---------- " ------------------ 144 ------------------ 320----------------- 50000

1390/02/31----------"--------------------130---------------------280------------------45000

1390/03/31----------"--------------------141--------------------300------------------48000

1390/04/31----------"-------------------135------------------- 260------------------43000

1390/05/31-------- " ------------------ 142--------------------340------------------52000


حال شما بايستي تابع خود را بر دو اساس يكبار بر اساس هزينه قابل تقسيم و ساعت كاركرد و يكبار هم بر اساس هينه قابل تقسيم و تعداد خدمات تعريف و رگرسيون بگيريد

برا اين منظور اعداد رو ببرين تو اكسل قسمت نمودار و هربار ستون مبلغ هزينه با يك مبنا رو رگرسيونشو بگيرين هركدوم r^2 ون به عدد يك نديكتر بود همخوانيش با مبناي تسهيم بيشتر است



براي حالت اول يعني تابع هزينه قابل تسهيم با مبناي تعداد تعمير r^2 بدست اومد عدد 0.999 و تابع بر اساس هينه قابل تسهيم با مبناي ساعت كاركرد عدد 0.993

حال هرچه اين عدد به يك نزديكتر باشه يعني همبستگي بين xوy بيشتر است و اون مبنا دقيقتره

در مبحث بعدی این موضوع رو پیگیری میکنیم که اگه مبنای انتخاب شده دقیق نباشه یا بقول معروف بی ربط باشه چه مشکلاتی رو بوجود میاره
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در آگوست 27, 2012, 10:38:02 بعد از ظهر

سلام
آقارضا ثبتها زده شده ببخشید خیلی دور شد  :

1-مرکز خدماتی :                                       تعمیرونگهداری تاسیسات   100
                                             تعمیرونگهداری تاسیسات آب 100
                                                                                              تنخواه  100

2-مرکزاداری وتشکیلاتی                           هزینه ملزومات اداری        20
                                                         لوزام مصرفی20
                                                                                       تنخواه  20 

3- مرکز خدماتی :                                         تعمیرونگهداری   100
                                             تعمیرونگهداری تاسیسات 100
                                                                                      تنخواه  100     
...
بابت فاکتور خرید:
1-                         موجودی مواد و کالا       2000
                             مواداولیه 2000
                                                          حسابهای پرداختنی 2000
                                بابت خرید 20تن مواد

2-                           موجودی مواد وکالا       1000
                        موجودی قطعات یدکی 1000
                                                        حسابهای پرداختنی 1000
...


1-مراکز تولید :                                                      حقوق ودستمزد1100
                                                               حقوق تولید1:  500
                                                               حقوق تولید2:  600
                                                                      حقوق پرداختنی 1100

2-مراکز اداری وتشکیلاتی:                                   حقوق ودستمزد50
                                                          حقوق حسابداری 50
                                                                                   حقوق پرداختنی50
3- مراکز توزیع وفروش :                                       حقوق ودستمزد 20
                                                            حقوق فروش     20
                                                                                     حقوق پرداختنی 20 
4-مراکز خدماتی :
                                                                     حقوق ودستمزد انبار20
                                                                حقوق انبارقطعات 20
                                                                                           حقوق پرداختنی 20
5- مراکز تشکیلاتی:                                               حقوق ودستمزد نگهبانها
                                                                      حقوق نگهبان 20
                                                                                         حقوق ودستمزذپرداختنی 50
6-مراکزخدماتی:                                              حقوق ودستمزد تعمیراتی
                                                         حقوق تعمیر ونگهداری 50
                                                                                حقوق پرداختنی 50
...
...
حواله های انبار:

1-   مواد ارسالی به خط تولید                   کاردرجریان ساخت ***
                                                  مواد اولیه ***          موجودی مواد وکالا ***
                                                                          مواد اولیه ***
                                                  بابت ارسال 10مواد به خط تولید

2- قطعه یدکی مصرف شده                     کاردرجریان ساخت ***
                                              موجودی قطعات یدکی***
                                                                        موجودی مواد وکالا ***
                                                             موجودی قطعات یدکی*** 
نمی دونم به چه روشی قیمت گذاری کنم
...
...
استهلاک بدست آمده :

1- مراکزتولید1 :                      هزینه استهلاک تولید1
                           هزینه استهلاک ماشین آلات 100
                           هزینه استهلاک ساختمان    50
                           هزینه استهلاک تجهیزات      20
                           هزینه استهلاک اثاثیه           5
                                                              ذخیره استهلاک  175

2-مراکز تولید 2:                      هزینه استهلاک تولید2/133
                           هزینه استهلاک ماشین آلات 80
                           هزینه استهلاک ساختمان    50
                           هزینه استهلاک اثاثیه          3
                                                              ذخیره استهلاک  133

3- مراکز تاسیساتی:           هزینه استهلاک تاسیساتی
                           هزینه استهلاک ماشین آلات 100
                           هزینه استهلاک ساختمان    50
                           هزینه استهلاک تجهیزات      20
                           هزینه استهلاک اثاثیه           5
                                                              ذخیره استهلاک  175
   
4-مراکزاداری وتشکیلاتی:          هزینه استهلاک حسابداری
                        هزینه استهلاک اثاثیه 7
                 هزینه استهلاک ساختمان    10
                                                ذخیره استهلاک17

5- مراکز توزیع وفروش :                     هزینه استهلاک فروش22
                                  هزینه استهلاک اثاثیه7
                      هزینه استهلاک ساختمان    15
                                                            ذخیره استهلاک  22

6 مراکزتشکیلاتی:                  هزینه استهلاک نگهبانی
                                  هزینه استهلاک اثاثیه2
                         هزینه استهلاک ساختمان  10
                                                            ذخیره استهلاک  12

7-مراکز خدماتی :                                هزینه استهلاک انبار23
                              هزینه استهلاک اثاثیه  انبارقطعات 3
                       هزینه استهلاک ساختمان انبارقطعات   20
                                                                      ذخیره استهلاک 23

8-مراکز خدماتی:            هزینه استهلاک تعمیراتی 25
                              هزینه استهلاک آبزارآلات15
                       هزینه استهلاک ساختمان ا  20
                                                          ذخیره استهلاک 25

دوستان موفق باشند

                                                                                         
                   
                                                             

   
         
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: کیمیا در آگوست 28, 2012, 09:10:21 بعد از ظهر
نقل قول از: رضا در آگوست 21, 2012, 12:56:20 بعد از ظهر
با سلام


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پیشنهاد میکنم برا درک بهتر مطلب  ثبتهای فوق رو به ازای هر مرکز یا با توجه به تفکیک حسابهای هزینه ( تولیدی - خدماتی و... ) انجام دهید تا اگر به مشکل برخوردید باهم قضیه رو حل و فصل کنیم
                       

سلام ببخشید ثبتهایی که زدین الان بر کدم اساس هستش؟
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 30, 2012, 10:23:41 بعد از ظهر
جناب آقای قنبری عذر خواهی میکنم بابت تاخیر

ثبتهای شما صحیح است فقط مشخص کنید که بر اساس مرکز هزینه ثبت میکنید یا از تفکیک حسابها استفاده میکنید
مثال :

استهلاک تولید 1و استهلاک نگهبانی :

روش اول استفاده از مرکز هزینه :

710001هزینه استهلاک ساختمان   ** ( مرکز تولید 1 )
                                 ذخیره استهلاک **
-----------------------------------------------------------------
710001 هزینه استهلاک ساختمان ** ( مرکز نگهبانی )
                               ذخیره استهلاک

در صورتیکه سیستم شما مرکز هزینه داشته باشد داخل پرانتز بایستی دقیقا مشخص شود
تو این ثبت اگه دقت کنید کد حساب استهلاک ساختمان برای هر دو نوع مرکز یکی است

حالت دوم استفاده از تفکیک در حسابهای هزینه :

710001 هزینه استهلاک ساختمان تولیدی **
شرح :بابت تولید 1 
                              ذخیره استهلاک تولیدی  **
-------------------------------------------------------------
720001هزینه استهلاک خدماتی **
شرح : بابت نگهبانی
                                 ذخیره استهلاک **

همانطور که مشاهده میکنید برای هر نوع مرکز هزینه کدینگ حساب فرق دارد

پس لطف کنید این مورد رو در خصوص ثبتهای هزینتون در نظر بگیرید تا بتونید دقیقا تسهیم اولیه هر مرکز هزینه رو بدرستی انجام دهید

موفق باشید
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در سپتامبر 01, 2012, 09:43:05 بعد از ظهر
سلام آقارضا
خسته نباشی
چندین سوال برایم پیش آمده
1- چرابعضی ثبتها ادواری وبعضی دایمی
مثال ثبت :مرحله 1:ریزهزینه بصورت اداواری ثبت شد، سریع  تبدیل به هزینه شد(شاید مبلغ کم بوده ارزش نداشته موجودی شوندوبه انبارموجودی نرفته اند وسریع  استفاده شده اند)
2-مرحله2:خریدها بصورت دایمی ثبت شد
3-مرحله 3:بصورت اداواری ثبت میشود
4-مرحله4:بصورت اداواری ثبت میشود
...
2- شما بیشترازکدام روش تسهیم مراکز استفاده می کنی؟
فکرکنم یکی ازجواب رگرسیون اشتباه است البته بااجازه استاد
...
4- درکدینگ هزینه ها،یک کدینگ هزینه مواد مصرفی دارید بیشترتوضیح دهید

. هزينه ها
.. مواد مصرفي
.... مواد مصرفي نوع الف

یک دنیا لطف دارید



عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 01, 2012, 10:02:19 بعد از ظهر
نقل قول از: قنبری1 در سپتامبر 01, 2012, 09:43:05 بعد از ظهر
سلام آقارضا
خسته نباشی
چندین سوال برایم پیش آمده
1- چرابعضی ثبتها ادواری وبعضی دایمی
مثال ثبت :مرحله 1:ریزهزینه بصورت اداواری ثبت شد، سریع  تبدیل به هزینه شد(شاید مبلغ کم بوده ارزش نداشته موجودی شوندوبه انبارموجودی نرفته اند وسریع  استفاده شده اند)
2-مرحله2:خریدها بصورت دایمی ثبت شد
3-مرحله 3:بصورت اداواری ثبت میشود
4-مرحله4:بصورت اداواری ثبت میشود
...
2- شما بیشترازکدام روش تسهیم مراکز استفاده می کنی؟
فکرکنم یکی ازجواب رگرسیون اشتباه است البته بااجازه استاد
...
4- درکدینگ هزینه ها،یک کدینگ هزینه مواد مصرفی دارید بیشترتوضیح دهید

. هزينه ها
.. مواد مصرفي
.... مواد مصرفي نوع الف

یک دنیا لطف دارید
با سلام و عذر خواهی در تاخیرات . کار غیر ازحسابداری در جنوب کشور برداشتم و تمام وقتمو گرفته بنابراین دسترسی به اینترنت برام چندان مقدور نیست

باید ببخشید

دوست عزیز ثبت سوم تنخواه شما درست نیست : روش دایمی است اگر دقت کنید مرکز درخواست کننده آن قطعه ییدکی انبار قطعات است پس شما باید آنرا به حساب موحودی انبار قطعات ببرید
اگر بفرض یک مورد دیگر هم در صورت ریز تنخواه بود مثلا :

قطعه یدکی --درخواست کننده تاسیسات برق :
اون موقع ثبت میزدید :
هزینه تعمیر و نگهداری تاسیسات ( مرکز تاسیسات برق )**
                                        تنخواه  **
واین دلیل بر این نبود که شما از روش ادواری استفاده کرده اید این بیانگر این است که رسید مصرف مستقیم زده اید

3-مرحله 3:بصورت اداواری ثبت میشود
4-مرحله4:بصورت اداواری ثبت میشود

متوجه این دو مورد نشدم بیشتر توضیح بدید لطفا

فقط اگه روش ادوراری بود تا آخر ادواری و اگه دایمی بود تا آخر دایمی

2- شما بیشترازکدام روش تسهیم مراکز استفاده می کنی؟
فکرکنم یکی ازجواب رگرسیون اشتباه است البته بااجازه استاد( بنده کار آموزی بیش نیستم و خواهشا از این لفظ به هیچ عنوان استفاده ننماییدلفظ استاد تقدس دارد  ممنون )

بیشتر از روش دوطرفه استفاده کنید با توجه به امکانات و نرم افزارهای موجود ( حتی در اکسل )
مبحث رگرسیون ربطی به روش تسهیم هزینه ندارد و فقط برای بدست آوردن مبنای دقیقی برای اون مرکز هزینه است

4- درکدینگ هزینه ها،یک کدینگ هزینه مواد مصرفی دارید بیشترتوضیح دهید

. هزينه ها
.. مواد مصرفي
.... مواد مصرفي نوع الف

وقتی شما میخواهید مواد اولیه را به خط تولیدتون حواله بکشید از این سرفصل هزینه استفاده میکنید

مواد مصرفی معین حساب

مواد مصرفی الف حساب تفصیلی میباشد
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 01, 2012, 10:11:49 بعد از ظهر

مالی


ضرایب تسهیم :

وقتی برای مراکز تسهیم پذیر مبناهای منطقی رو مشخص کردید میایید سر مبحث ضریب تسهیم
یعنی اینکه این مرکز ریال هزینه هاشو که بر اساس اون مبنا میخواد تسهیم کنه به چه مقدار باشد

مثلا نگهبانی : مبنای تسهیم تعداد نفرات - ضریب تسهیم : بایستی با یک گزارش ساده از واحد کارگزینی تعداد نفرات بقیه واحدها رو مشخص کنید ودر فرمت مخصوص قرار دهید ( در ذیل )

یک نمونه از فرم تسهیم هزینه ( تهییه این فرم برای واحد حسابداری صنعتی مهم و بایستی به حسابرسان شرکت ارایه گردد

--------------------------------------------------------------------------------------------
                    شرکت نمونه                                     تاریخ :
                                 
       مرکز دهنده خدمات :   نگهبانی
        مبنای تسهیم : تعداد نفرات

ردیف ------- نام مرکز گیرنده ------------- ضریب تسهیم
1                تولید 1                                  10
2                تاسیسات برق                         5
3                حسابداری                              5
4                 فروش                                   3


تنظیم کننده :                              تایید کننده :
--------------------------------------------------------------------------
چنین فرمی را برای تمام مراکز تسهیم پذیرتون آماده کرده و به سرپرست هر واحد ارسال کرده تا آنها را برای شما پر نمایند

در مبحث بعدی چند نمونه از تسهیم هزینه رو براتون شرح میدم

موفق باشید
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 05, 2012, 05:38:15 بعد از ظهر


مالی
باسلام
تسهيم هزينه
با فرض مشخص شدن مباني تسهيم و ضرايب تسهيم و مراكزي كه قبلا ذكر كردم  و با توج ه به عوامل هزينه ؛ در ازاي هر مركز هزينه داريم :

- مرکز تولیدی الف :  - دستمزد
                           - استهلاک
                           - برق مصرفی
                           - سایر هزینه ها
                           - سربار غ م

2- مرکز کمک تولیدی الف :  - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

3- مرکز برق مصرفی:          - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

4- مرکز نگهبانی    :            - دستمزد
                                       - استهلاک
                                       - برق مصرفی
                                       - سایر هزینه ها
                                       - سربار غ م

5- مرکز اداری الف :           - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

در مثال فوق مراكز 1- 2- 5 گيرنده سهم و مراكز 3و4 دهنده سهم ميباشند

بفرض مركز كمك توليدي با مبناي( صد در صد به توليد الف ) و ضريب 100 به ازاي هر مركز توليدي ؛ ضريب آن مشخص شده باشد پس داريم :


کمک تولیدی ( دهنده )  - دستمزد    ---------------- 100--------   - دستمزد       -- مركز توليدي الف                             
                                - استهلاک   --------------- 100 ---------   - استهلاک
                                - برق مصرفی -------------- 100--------    - برق مصرفی
                                - سایر هزینه ها ----------- 100 --------    - سایر هزینه ها
                                 - سربار غ م  --------------- 100--------     - سربار غ م

مراكز كمك توليدي مراكزي هستند كه توليد وابستگي زيادي به آنها دارد و در صورت نبودن آنها توليد كاملا متوقف ميشود
پس بهتر است هنگام تسهيم هزينه اين مراكز و با توجه به جايگاه آنها در توليد تسهيم هزينه هاي آن طوري باشد كه هر عامل هزينه به عامل متقابل گيرنده هزينه اش نقل يابد
مثلا اگر جمع هزينه دستمزد كمك توليدي در آخر يك دوره 200 ريال بود با توجه به تعاريف بالا كل 200 ريال به هزينه هاي دستمزد مركز توليدي الف تسهيم و اضافه گردد

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در سپتامبر 13, 2012, 09:02:31 بعد از ظهر
نقل قول از: رضا در سپتامبر 05, 2012, 05:38:15 بعد از ظهر
باسلام
تسهيم هزينه
با فرض مشخص شدن مباني تسهيم و ضرايب تسهيم و مراكزي كه قبلا ذكر كردم  و با توج ه به عوامل هزينه ؛ در ازاي هر مركز هزينه داريم :

- مرکز تولیدی الف :  - دستمزد
                           - استهلاک
                           - برق مصرفی
                           - سایر هزینه ها
                           - سربار غ م

2- مرکز کمک تولیدی الف :  - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

3- مرکز برق مصرفی:          - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

4- مرکز نگهبانی    :            - دستمزد
                                       - استهلاک
                                       - برق مصرفی
                                       - سایر هزینه ها
                                       - سربار غ م

5- مرکز اداری الف :           - دستمزد
                                   - استهلاک
                                   - برق مصرفی
                                   - سایر هزینه ها
                                   - سربار غ م

در مثال فوق مراكز 1- 2- 5 گيرنده سهم و مراكز 3و4 دهنده سهم ميباشند

بفرض مركز كمك توليدي با مبناي( صد در صد به توليد الف ) و ضريب 100 به ازاي هر مركز توليدي ؛ ضريب آن مشخص شده باشد پس داريم :


کمک تولیدی ( دهنده )  - دستمزد    ---------------- 100--------   - دستمزد       -- مركز توليدي الف                             
                                - استهلاک   --------------- 100 ---------   - استهلاک
                                - برق مصرفی -------------- 100--------    - برق مصرفی
                                - سایر هزینه ها ----------- 100 --------    - سایر هزینه ها
                                 - سربار غ م  --------------- 100--------     - سربار غ م

مراكز كمك توليدي مراكزي هستند كه توليد وابستگي زيادي به آنها دارد و در صورت نبودن آنها توليد كاملا متوقف ميشود
پس بهتر است هنگام تسهيم هزينه اين مراكز و با توجه به جايگاه آنها در توليد تسهيم هزينه هاي آن طوري باشد كه هر عامل هزينه به عامل متقابل گيرنده هزينه اش نقل يابد
مثلا اگر جمع هزينه دستمزد كمك توليدي در آخر يك دوره 200 ريال بود با توجه به تعاريف بالا كل 200 ريال به هزينه هاي دستمزد مركز توليدي الف تسهيم و اضافه گردد[/

اگه میشود خط قرمز رنگ بیشترتوضیح دهید
متشکرم
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: آیلان در سپتامبر 16, 2012, 06:04:01 بعد از ظهر
درود بر شما

دوست عزیز
منظور ازموارد قرمز رنگ این است که هنگام تسهیم کردن هزینه کمک تولیدی به تولیدی(که در مثال مورد نظر 100% کمک تولیدی به تولیدی رفته است)بایستی کلیه هزینه های مزبور را به تولید ببرید
یعنی مثلا خیلی ساده عرض کنم:

دستمزد آخر دوره کمک تولیدی 200 ریال بوده است و دستمزد تولیدی 300 ریال شما به دلیل 100% ضریب کمک تولیدی، بایستی 200 ریال را هم به تولیدی اضافه کرده و دستمزد مرکز تولیدی الف را 500 ریال بگیرید

با احترام
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در سپتامبر 16, 2012, 06:49:20 بعد از ظهر
باسلام
500ریال بوجودآمده درجدول تسهیم هزینه شده یادرثبت ؟ودیگرداویرمثال دوایرخدماتی این گونه انجام دهیم؟
باسپاس
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: آیلان در سپتامبر 16, 2012, 07:45:30 بعد از ظهر
درود

تسهیم میفرمایید و ثبت می کنید شما قبلا هزینه های خدماتی را در کمک تولیدی ثبت زده بودید حال طی ضریب تسهیم مشخص میشود که مثلا 20 % کمک تولیدی به اداری 40% توزیع و فروش و 40% سربار میرود که طی ثبتی هزینه کمک تولیدی را بستانکار کرده و به اندازه درصدهای مذکور هزینه های اداری و فروش و سربار را بدهکار میکنید
نقل قول از: قنبری1 در سپتامبر 16, 2012, 06:49:20 بعد از ظهر
باسلام
ودیگرداویرمثال دوایرخدماتی این گونه انجام دهیم؟
باسپاس

این تسهیم برای مراکز خدماتی الزامی میباشد


با احترام
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 19, 2012, 06:31:57 بعد از ظهر
مالی


سركار خانم آيلان ممنون از پاسختون .

[blink]فقط در تكميل فرمايش سركار خانم آيلان اين نكته رو متذكر بشم شما نياز نداريد كه در سيستم مالي عامل به عامل سند بزنيد ( نمونه ثبت در ذيل ) مگر اينكه به ازاي هر عامل هزينه يك سرفصل حساب تعيين كنيد [/blink]
بايد ببينيد اين نكته براي واحد مالي چقدر حايز اهميت است . يعني براي واحد مالي سربار مهم است يا نه دقيقا تفكيك سربار ها كه فكر ميكنم اين مورد براي سند تسهيم هزينه ها در مالي چندان مهم نباشد چون اگه تجزيه و تحليل اونو بخوان رجوع ميكنن به صنعتي

براي تسهيم مراكز هزينه واحدهاي خدماتي تفاوتي كه با كمك توليدي داره اينه كه ريال عوامل هزينه اين مراكز بجاي اينكه به عامل مشابه سهم دهي شود ميره به عامل سربار غير مستقيم
بدين صورت كه مثلا اگر واحد نگهباني شما 100 ريال دستمزد داشته باشه و مثلا با ضريب 2 بخواهيد به واحد توليد 1 سهم دهيش كنيد بايد 200*2 رو بدين به عامل سربار غير مستقيم .. چون اين دستمزد براي واحد توليد جز سربار غير مستقيم است و اگر بخواهيد سندي در اين خصوص بزنيد داريد :

الف با وجود مركز در سيستم :

هزينه سربار( مركز توليد1 )  200*2
                               هزينه حقوق و دستمزد (مركز نگهباني ) 200*2

ب- بدون مركز هزينه :

هزينه سربار توليدي 200*2
                هزينه حقوق و دستمزد خدماتي 200*2

نكته مهم اينه كه شما اين ثبتها رو بايد بعد از تسهيم هزينه نهايي ثبت كنيد يعني كل تسهيم رو انجام دهيد و سرجمع كل هزينه هايي رو كه بايد به حساب سربار توليد بره رو سند بزنيد
يه مثال ساده:

فرض تسهيم انجام شده و سهم دهي هر مركز دهنده مشخص شده است پس داريم :

هزينه سربار توليد         ***
هزينه اداري تشكيلاتي  ***
                   هزينه حقوق و دستمزد خدماتي   **
                   هزينه سربار خدماتي                 **
                 
يادمان باشد به نكته قرمز رنگ شده اول مبحث يعني اين حساب سربارها سر جمع تمام عوامل هزينه هاست



عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 19, 2012, 07:09:59 بعد از ظهر
سوال :
درخصوص تسهيم هزينه مركزي خدماتي مثل برق مصرفي ؛ عامل برق مصرفي را چگونه تسهيم ميكنيد و به كدام عامل هزينه مراكز توليدي سهم دهي ميشود؟
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 10, 2012, 05:42:14 بعد از ظهر
مالی

باسلام
پس ازتسهیم هزینه هابایدبریم سراغ نرخ جذب سربار :

دراین خصوص ابتدابایستی مبنای مناسبی برای جذب سربارهامون تهیه کنیم
تعدادمحصولات
ساعات کارمستقیم
ساعات کارماشین آلات
موادمستقیم
دستمزدمستقیم

هریک ازمواردفوق برای خود طول وتفسیرخاص داردوباتوجه به نوع فعالیت شرکت مشخص میشود
امادرخصوص ساعات کارکردماشین آلات من  کمی بحث روبازش میکنم  توجه کنیدتولیدمکانیزه است )
کارکرددایره- مرکز–ماشین آلات]:

برای بدست آوردن کارکردصحیح ازهردایره یامرکزبایستی ابتدابریم سراغ کارکردماشین آلات موجوددراون مرکزیادایره
برای این منظورمن سیستم تعمیرونگهداری وانواع توقفات وتعمیرات یه توضیح مختصر میدم .
سیستم تعمیرونگهداری یا PM

هدف ازاجرای چنین سیستمی دریک شرکت

اول: ایجادیک نظام برای برنامه ریزی سرویسهای نگهداری وتعمیرات ماشین آلات وتجهیزات شرکتهاست

دوشیوه دراین خصوص وجودداره
بازدید :یک نوع کنترل است که ممکنه منجربه عملیات سرویس گردد ( اگرازرنج خارج بشه )

سرویس :عملیات خاصی که دراین خصوص انجام شود

دوم: کنترل عملیات شرکت :

کنترل :
پیشگیرانه: ازقبل یک برنامه هایی تعریف کردیم که درمقاطع خاصی بایدروی ماشین یاتجهیزاعمال گردد


2- اظطراری :سرویسهااتفاقی است .ماشین درحال کاراست ناگهان متوقف میشود

3- تعمیرات اصلاحی :برای بهبودعملکردسیستم یک سری تعمیرات انجام میشود–مثلادستگاه خاص تاکنون باتسمه کارمیکرده ازاین به بعدقراراست باچرخ دنده ای شودو....

همیشه درتعمیرونگهداری ماشین وتجهیزات اصل کاراست واولین گام دراین خصوص تعریف ماشین آلات–نوع ماشین–محیط ماشین وتجهیزات مرتبط باآن است

همواره تجهیزجزیی ازماشین است

مراجع مهم دربرنامه ریزی تعمیرونگهداری :
مراجعه به کاتالوگ شرکت سازنده
افرادخبره
اطلاعات گذشته

اطلاعات موردنیازدرتعمیرونگهداری :
ورودیهای سیستم :
ماشین وتجهیز
ابزارآلات موردنیاز
اطلاعات قطعات یدکی
نیروی انساتی موردنیاز
سیستمهای تعمیراتی
دستورالعملهای سرویس
علتهای توقف
فعالیتهای تعمیراتی
برای شناسایی توقفات مجاز و غیرمجاز کافیه برید سراغ مبحث کنترل :
اونهایی که  پیشگیرانه و اصلاحیه  است مجاز و تعمیرات اظطراری  غیر مجاز است
با تعیین یک فرمت مشخص میتوانید این گزارشات رو تهییه کنید

ارتباط با بهای تمام شده :
شما برای بدست آوردن نرخ جذب سربار نیاز به اطلاعات  توقفات دارید
در این مبحث  نیاز به  موارد ذیل دارید
کارکرد کل
کارکرد مفید
توقفات مجاز
توقفات غیر مجاز






عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 10, 2012, 05:59:24 بعد از ظهر
کدام ظرفیت در محاسبه نرخ جذب استفاده شود :
یه توضیح مختصر :

1. ظرفيت اسمي: بقول معروف اون چيزي كه تو كاتالوگ زدن . يعني سقف توليد . دستيابي عملا ناممكن

2. ظرفيت عملي: مشكلات داخلي مثل قطع برق . خرابي ماشين آلات . تعطيلي هاي معمول در فرآيند توليد درنظر گرفته ميشه ولي عواملي مثل مسايل خارجي . كاهش تقاضا كاهش مواد و... رو درنظر نميگيرن . اين ظرفيت كمتراز اسمي است . دستيابي به آن مشكل.

3. ظرفيت عادي يا نرمال : ميانگين بلند مدت ظرفيت سالهاي قبل شركته و طبيعتا مشكلات داخلي و خارجي شركت در اون ديده شده . اين ظرفيت اصولا برا پيش بيني بودجه و تعيين نرخ جذب سربار ازش استفاده ميشه.

4. ظرفيت واقعي موردانتظار: ظرفيت سال قبل با درنظر گرفتن سال آتي وبا انجام تعديلات لازم .

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 10, 2012, 06:01:48 بعد از ظهر
روش تك نرخي و دو نرخي براي جذب سربار :

منظور از تك نرخي كل سربار تقسيم بر مبناي انتخاب شده .
منظور از دو نرخي تفكيك سربار به ثابت و متغيير و سپس بدست آوردن نرخ



حالا  دیگه خودتون یه زحمت بکشید و ارتباط بین تعاریف بالا رو بدست بیارین
ممنون
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در اکتبر 11, 2012, 03:35:52 قبل از ظهر
سلام آقارضا

کاشکی خودت ارتباط رابدست آوری من متوجه نشدم واگه بدست بیاوریم خطا باشد
متشکرم
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: اکبرزاده در اکتبر 11, 2012, 05:13:35 قبل از ظهر
جناب قنبری عزیز

کاشکی خودت ارتباط را بدست بیاوری

چون آنوقت میتوانی یک مدرس خوب بشوی

تا در کوره تفکرنسوزی الماس وجودت درخشان نمی شود

درخشان شو :)
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 12, 2012, 02:12:38 قبل از ظهر

مهندسی
 

با سلام

یک موضوع جانبی و بعدش میریم سراغ مبحث قبلی :

گلوگاه چیست؟


--- گلوگاه به سبب محدود بودن ظرفیت :

گلوگاه زمانی بوجود میاد که کاری که باید انجام بشه خارج از ظرفیت دستگاه یا کار مربوطه باشد

برای مثال : اگر محصولی که باید بوسیله یک دستگاه خاص بولید بشه زمانی که به دستگاه  برسه که دستگاه مورد نظربر روی محصولات دیگه کار کند در این حالت گلوگاه بوجود میاد

میانگین زمان انتطار:یعنی  میانگین  زمانی که یک سفادش باید در انتطار بماند تا اینکه دستگاه تنطیم شود  و تولید طبق سفارش آغاز شود و برابراست با :

                           2^(زمان تولید هر سفارش ) *  (میانگین تعداد سفارش سالانه)
         ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
           ( زمان تولید هر سفارش *میانگین تعداد سفارش سالانه)- ظرفیت سالانه دستگاه *2

توجه کنید که زمان ساخت هر سفارش بصورت عبارتی است که در صورت کسر بتوان 2میرسد و آن نشان دهنده اثر شدید زمان تولید بر زمان انتظار است . یعنی هر قدر زمان تولید

طولانی تر یاشد احتمال بیشتری دارد که زمان دریافت سفارش دستگاه در حال کار برای سفارش قبلی باشد پس نتیجتا زمان تاخیر طولانی تر میشود . در این فرمول مخرج کسر نشان

دهنده ظرفیت بدون استفاده است وهرچه این مخرج کوچکتر باشد احتمال بیشتری وجود دارد که دستگاه در حال تولید سفارش قبلی باشد پس نتیجتا زمان تاخیر طولانی تر میشود.

در بیشتر موارد تولید به محصولاتی برخورد میکنید که از چند مواد یا نیمه ساخته تولید میشوند یا بوسیله چند دستگاه تولید صورت میگیرد که این فرایندها بهم وابسته هستند.

در مبحث گلوگاه باید مواردی رو در نظر گرفت که مثلا شاید یک پروسه تولید دارای گلوگاه و برخی فاقد گلوگاه باشد در این حالت محاسبه حداکثر سود عملیاتی  مهم است

سه مورد رو در این خصوص در نظر بگیرید

1-   حاشیه سود مواد اولیه : یعنی درآمد منهای بهای تمام شده مواد مستقیم کالای فروش رفته

2-   سرمایه گذاری : که شامل مجموع هزینه مواد( درمواداولیه – کاردر جریان ساخت – کالای ساخته شده . )  و هزینه تحقیق و توسعه و بهای تمام شده ماشین آلات و ساختمان

3-   هزینه های عملیاتی : برابراست با همه هزینه های عملیاتی بجز مواد اولیه

هدف تئوری گلوگاه این است که از یک طرف حاشیه سود مواد اولیه را افزایش دهد و از طرفی سرمایه گذاریها و هزینه های عملیاتی  را کاهش دهد .

اگر در شرکت شما گلوگاه وجود دارد 5 گام برای مدیریت آن لازم است

1-   توجه به این نکته که حاشیه سود مواد اولیه کل سیستم بوسیله عملیات در گلوگاه تعیین میشود

2-   با توجه به وجود گلوگاه در فرایند تولید شما و میزان موادی که انتظار ورود به پروسه تولید رو دارن ؛  شما میتونید نوع عملیاتی رو که باید در گلوگاه انجام بشه رو شناسایی کنید

3-   فعالیت مربوط به گلوگاه و فعالیت واحدهای وابسته به اون همیشه باید در حال انجام باشد ( اینطور بگم که نیازهای گلوگاه تعیین کننده جدول تولید شماست )

4-   برای اینکه سود عملیاتی به حداکثر برسه شما باید حاشیه سود مواد اولیه ای رو که دارای محدودیت یا گلوگاه است رو به حداکثر برسونید و همچنین دستگاهی رو که موجب

بروز گلوگاه میشه رو همواره در حال کار نگه دارید و اون دستگاه نباید در انتظار سفارش یا کار بمونه . برای رسیدن به چنین موردی باید همواره مقداری موجودی برای دستگاهی که

دارای گلوگاه است نگه دارید ( مواد همواره در حال انتظار ورود به دستگاه باشد)

اینو یادتون باشه که همیشه :

قدرت یک زنجیر برابربا توان ضعیفترین حلقه اون زنجیره

یعنی تو شرکت شما ؛ دستگاهی که موجب بوجود اومدن گلوگاه میشه سرعت بقیه دستگاهایی رو که گلوگاه نیستن رو تعیین میکنه

بنابراین باید طوری برنامه ریزی کنید که دستگاهایی که گلوگاه نیستن ؛ تولید خودشون رو طوری تنظیم کنند که گلوگاه از عهده اون بر بیاد زیرا در غیر این صورت باعث انباشت موجودی

کالا خواهد شد که این خود باعث میشه نتوان حاشیه سود ناشی از مواد اولیه رو افزایش داد

5-   اقداماتی برای افزایش کارایی و ظرفیت عملیاتی که دارای گلوگاه هستند (مبحث هزینه و منفعت)   


عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: قنبری1 در اکتبر 12, 2012, 05:12:07 قبل از ظهر
سلام آقارضا

اگه میشد درهر محبثها مثال وثبتهای موردمبحث رابزنید عالی بود

خسته نباشی -موفق باشید
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 16, 2012, 04:38:10 قبل از ظهر


واحد فنی  

با سلام
ابتدا بریم سراغ فرمتی برای بدست آوردن اطلاعات کارکرد و توقفات

برای هر شیفت کاری و هر دستگاه فرمی تهییه کنید ( البته بیشتر شرکتها دارن حالا بفرض نبود ) که اطلاعات دقیق فرآیند کارکردی در اون نشون داده بشه
مثلا برای دستگاه الف :


نام دستگاه : الف  ------------------- محل قرارگرفتن دستگاه : سالن شماره 1 --------- شیف کاری : صبح --------------------- تاریخ :  ------- ساعت :

نوع فرآیند==  زمان (دقیقه)== وضعیت ======= زمان شروع / زمان پایان======  ملاحظات

1- قطع برق -----     35 ----------   خاموش      ------------------- 9.20   --- 9.55

2- فنی  ---------     45 ---------     درحال کار    ------------------     11----11.45        ------------- تعویض قطعه الف

3- فنی ---------       25----------  خاموش        ----------------      13.10--- 13.35-   -----------   شکستگی قطعه ب  و تعویض آن

4- نظافت ------      30  ---------    خ- درحال کار -------- 9.30--9.40 و 14.40 تا15   -------------  موقع قطع برق 10دقیقه و مابقی در پایان شیفت 

اطلاعات فوق به راحتی میتواند شما را در شناسایی نوع توقفات به مجاز و غیر مجاز و ساعت کارکرد در یک شیفت کاری راهنمایی کند           
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 16, 2012, 05:20:29 قبل از ظهر
یش بینی سربار یا همون نرخ استاندارد سربار

y=a+bx
a: سربار ثابت است که از بابت تغیرات تورم و تولید در سال بعد تعدیل میگردد ( با نگاه ویژه به استهلاک)
b: نرخ سربار متغییر که بایستی با توجه به تورم بررسی گردد

خلاصه بگم شما بیایید سربار سال گذشته رو که حادث شده است ملاک عمل قرار دهید و نرخ تورم را در اون لحاظ کنید .



مبنای تخصیص سربار :

1- تعداد محصولات ( اگر محصولات هر دایره همگن باشد )
2- ساعات کار مستقیم ( تولیدات دستی باشد )
3- ساعات کارکرد ماشین آلات ( سیستم مکانیزه باشد )
4- مواد مستقیم
5- دستمزد مستقیم ( تولید دستی باشد )

در خصوص مبنا : باید سابقه سربار و سابقه ای از مبناها رو داشته باشیم

برید سراغ مبحث رگرسیون :
هرچه رگرسیون یا همبستگی مبنا با سربار بیشتر باشد مبنای بهتری است
مثلا مبنا رو گرفتین کار کرد ماشین آلات و در محاسبات رگرسیون با بدست آوردن ضریب تعیین ( r^2) عدد بدست آمده مثلا 0.64 شده است که این بیانگر این است که 0.64 این سربار حادث شده ناشی از کار کرد ماشین آلات است و 0.34 ناشی از عوامل دیگر است

هرچه این ضریب به عدد یک نزدیکتر باشد مبنا انتخاب شده شما دقیقتر است


y=a+bx
یعنی اینکه :

( سصح فعالیت * هزینه سربار برآورد شده برای هر واحد سطح فعالیت ) + سربار ثابت برآوردی = بودجه هزینه سربار


شما هزینه های سربار سال گذشته رو باید بتونید تفکیک کنید به ثابت و متغییر


مثلا سربار سال پیش ( بعد از تسهیم هزینه ها ) به صورت زیر بوده ( عوامل هزینه )

1- استهلاک
2- تعمیر و نکهداری
3- برق مصرفی
4- گاز مصرفی
5- سایر هزینه ها
6- سربار غیر مستقیم
آیتمهای از 1 تا 4 که مشخصه ... مورد 5 هزینه هایی است که تو 4 مورد بالا نبوده و اومده توی این سرفصل ثبت شده است و ایتم 6 هم هزینه هایی است که طی تسهیم از دوایر خدماتی به این دایره تولیدت تخصیص یافته که در مورد اون هم باید دقیقا قبل از تسهیم ثابت و متغییرشو مشخص کنید

حالا بریم سراغ ثابت و متغییر این عوامل هزینه :
1- استهلاک با توجه به نحوه محاسبه که امجام میشه ثابت است
2- تعمیر ونگهداری متغییر
3- برق مصرفی : نیمه متغییر که باید بری اونو تفکیک کنی به ثابت و متغییر ( رگرسیون بهترین راه حل )
4- گاز مصرفی هم دقیقا مثل برق مصرفی
5- سایر هزینه ها رو هم برید ریزشو دربیارید مثلا شامل سرفصل حسابهایی مثل :
- اجاره
- کرایه حمل
- تلفن

.
.
.
.
.
میباشد که باید اینها رو هم اونچه رو که ثابت است مشخص و اونچه هم که متغییره جدا کنید

در خصوص سربار غیر مستقیم اگه تفکیک اولیه رو انجام داده باشید تکلیف ثابت و متغییرش مشخصه ( قبل از تسهیم )

حالا سرجمع هزینه های ثابت رو دارید - متغییر رو هم دارید
بجز استهلاک که مقدارش مشخصه به بقیه عواملی مثل نرخ تورم رو اضافه کنید
با اعمال موارد فوق ؛ ریال جدیدی برای هر کدام از هزینه های ثابت و متغییرت بدست میاد

در خصوص سربار متغییر برآوردی :

سطح فعالیت رو مشخص کنید مثلا میگید برای این دایره تولیدی من در سال جدید 100 واحد تولید دارم

هزینه های متغییری رو که دارید بر این سطح فعالیت تقسیم کنید تا هزینه متغییر برآوردی هر واحد بدست بیاد
بعدش میذازید تو معادله ای که در بالا گفتم
و بودجه هزینه های سربارتون بدست میاد
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 30, 2012, 07:26:01 بعد از ظهر
با سلام و احترام
نحوه راه اندازي سيستم انبار به نحوي كه اطلاعات آن در بهاي تمام شده كاربرد بهتري داشته باشد :

يكي از مهمترين مباحث در بهاي تمام شده مبحث انبار و علي الخصوص نحوه مصرف  صحيح ودرست در يك شركت است تا جايي كه به جرات ميتوان گفت 70الي80درصد وابستگي بهاي تمام شده و صحت آن ارتباط با اين سيستم دارد

ابتدا بريم سراغ تعريف انبارها :

شما در شركتتون ( با فرض توليدي بودن ) با چندين انبار از لحاظ فيزيكي روبرو هستيد

1- انبار مواد اوليه ( كه خود اين با توجه به تنوع مواد ميتواند بازهم تفكيك شود )
2- انبار مواد بسته بندي
3- انبار قطعات و لوازم بسته بندي
4- انبار كالاي در جريان ساخت
5- انبار محصول
6- انبار ضايعات
7- انبار كالاي اماني
8- انبار سوخت ( در برخي شركتها )
9- انبار كالاي اماني
10- انبار دارايي ثابت

عمده انبارها در رنج بالا بوده و عموميت دارد

براي اينكه دسترسي از لحاظ سيستمي به كدينگ كالاي هر انبار براي شما راحتتر باشد بهتر است آغاز كدينگ خود را با انبار مربوطه يكي بگيريد
بعنوان مثال اگر انبار مواد اوليه شما عدد 1 را بخود اختصاص داد شما بهتر است كه كدينگ مواد اوليه خود را در هنگام تعريف با عدد 1 آغاز كنيد
اين نحوه تعريف كدينگ هم از لحاظ ظاهري شكيلتر است و هم هنگام دسترسي و جستجوي سيستمي كار را براي شما راحتتر ميكند

فكر كنم براي تعريف كدينگ نيازي به توضيح نباشد ولي اگر مورد خاصي بود بگيد شايد بتونم كمكتون كنم

موضوع خيلي مهم در انبار نحوه مشخص كردن نوع مصارف  ميباشد

شما در تعريف كدينگ هزينه ها اگه يادتون باشه ؛ چيدمان رو طوري انجام داديم و تعريف كرديم كه:
هزينه ها
.. مواد مصرفي
.... مواد مصرفي نوع الف


.. سربار

... مواد كمكي
.... ماده كمكي الف



... استهلاك
.... استهلاك ماشين آلات
.... استهلاك ساختمان



... تعمير ونگهداري
.... تعمير ونگهداري ماشين آلات
.... تعمير ونگهداري ساختمان



... سوخت وانرژي
.... برق مصرفي
.... گاز مصرفي


... ساير هزينه ها
.... حمل ونقل

وقتي صحبت از نوع مصرف به ميون مياد همون هزينه ها در سيستم مالي شماست و شما با مشخص كردن نوع مصرف در اصل داريد همون هزينه مورد نظر رو انتخاب ميكنيد ( توضيحات در خصوص سيستمهايي است كه مجزا هستند)

يعني اگر در سيستم انبار نوع مصرف مثلا مواد مصرفي رو انتخاب كردين در اصل همون حساب هزينه مواد مصرفي در سيستم مالي است

فقط دقت كنيد فردي رو كه بعنوان انبار دار معين ميكنيد بايد قابليت تشخيص اين موضوع رو داشته باشه كه مثلا وقتي فلان واحد درخواست فلان كالا يا مواد رو از انبار ميده ؛ انبار دار دقيقا بدونه بابت چي  و كجا بايد اين جنس مصرف بشه
مثال:
درخواستي از واحد توليدي الف براي انبار دار صادر شده كه در اون 100كيلو پودر منيزيم براي توليد خواسته شده
در اين حالت انبار دار وقتي ميخواد حواله 100كيلو پودر منيزيم رو صادر كنه بايستي مشخص كنه كه اين پودر بابت چي ( نوع مصرف) و كجا ( مركز هزينه ) بايد صادر بشه
يعني انباردار حواله ميكشه بصورت:
نوع مصرف : - مواد مستقيم مصرفي ( همان حساب هزينه مربوطه )
مركز هزينه :- مركز توليدي الف

مثال 2:
درخواست صادر شده بصورت زير
قطعه يدكي : بلبيرينگ 123
درخواست كننده : واحد فني
محل مصرف: قسمت كوره – دستگاه شماره 1
در اين حالت انبار دار بايستي حواله اي بصورت زير صادر كنه :
نوع مصرف : -هزينه تعمير ونگهداري ماشين آلات
مركز هزينه : -كوره
همانطور كه مشاهده ميكنيد درخواست كننده در اين سند مصرف و حواله صادر شده نقشي نداشته و فقط جنبه اطلاعاتي براي شما دارد

اگر شما بتوانيد اين مشكل و به جرات بگم معضل بزرگ رو در انبارتون حل كنيد موقع محاسبه بهاي تمام شده گرفتاري خاصي نداريد چون دقيقا هر كالا با دليل درست و در جاي درست مصرف شده است   
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 30, 2012, 08:20:32 بعد از ظهر
يك موضوعي كه كه گفتنش در اينجا خالي از لطف نيست در خصوص درخواست كالاي استاندارد است

در برخي از سيستمهاي انبار درخواستي بنام درخواست كالاي استاندارد وجود داره كه نحوه كارش دقيقا بر اساس ساختار محصول در سيستم صنعتيه با اين تفاوت كه ساختار زمان نداره وفقط ساختار مواد داره و ساختار اولين فرآيند توليدي كه مواد اوليه رو جذب ميكنه.
يعني شما برا توليد يك واحد از محصولتون چه موادي رو و چقدرمصرف ميكنيد. شما در اين نوع درخواست اول فرمولاسيون رو تعريف ميكنيد بعد كافي بگين از محصول مورد نظر كه فرمولشو چيدين چقدر ميخوايد توليد كنين با مشخص كردن مقدار توليد درخواست حواله مواد مصرفي طبق فرمولاسيون مشخص ميشه وكافي انبار رو درخواست حواله صادر كنه


يك نقل قول جامع هم از طرف يكي از اساتيد ميذارم كه تكميل حرفهاي بالاست :

وقتی عبارت استاندارد به میان میاد یعنی وجود داشتن قانون و قاعده تعریف شده و وقتی گفته شدمواد استاندارد یعنی فرمولاسیون یا bom های تعریف شده.
در این روش کار برنامه ریزی تولید و انبار ساده میشود یعنی بجای اینکه مسئول فنی دقیقا" درخواست موادی تهیه نماید که با فرمولاسیون مطابقت داشته باشد خود سیستم دقیقا" حواله ای صادر میکند که عین فرمول ساخت است و این میزان در سیستم های غذائی - داروئی و شیمیائی بر اساس بچ های تولیدی تعریف شده یعنی برای هر بچ شیت یک درخواست مواد صادر میشود تا مواد لازم برای تولید مقدار ان بچ به واحد تولیدی ارسال وتولید انجام شود.
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 18, 2012, 10:03:40 قبل از ظهر
تجزیه و تحلیل هزینه - حجم فعالیت - سود
محاسبه نقطه سربسر و کاربرد آن 
مثال 1 :

شما بعنوان مدیر مالی یک شرکت تولیدی مشغول بکار هستید - شرکت شما قطعه ای را در دستور ساخت خود قرار داده است .
جلسه تشکیل شده ؛ مدیر عامل . مدیر تولید ؛ مدیر بازرگانی ؛ مدیر مالی و...

مدیر عامل :
بررسی کنید که ساخت این قطعه برای شرکت چقدر هزینه در پی خواهد داشت

مدیر مالی : n  ریال

مدیر بازرگانی : من همین قطعه رو از بیرون برای شرکت تهییه کرده و میخرم با هزینه های کمتر از تولید

اگر مدیر عامل شرکت شما آدم گوشی باشه و سریع تحت تاثیر حرفهای اینو اون قرار بگیره میگه آقای مدیر بخر

ولی مدیر مالی دست به یک سری محاسبات میزنه و بعد نتیجه رو اعلام میکنه که بخریم یا بسازیم

مثال 2:

شرکت تولیدی شما دارای سه خط تولید است
الف : خط اول : تولید در این خط دستی انجام میشود
ب: خط دون : تولید در این خط نیمه اتوماتیک است
ج: خط سوم : تولید در این خط تمام اتوماتیک صورت میگیرد

مدیر عامل : فلان سفارش رو قبول کردم که تولید کرده و تحویل دهم جناب مدیر مالی برام مشخص کنید از کدوم خط استفاده کنم که برام کمترین هزینه رو در بر داشته باشه و بتونم سفارش رو در زمان مقرر تحویل دهم


مثال 3 :
شرکت شما دو کارگاه تولیدی دارد و ظرفیت کارگاه اول مشخص و محدود است اگر سفارشی رو قبول کنیم تا چه حد میتوان با توجه به ظرفیت کارگاه اول ؛ تولید کرد و کی باید کارگاه دوم درگیر شده و در صورت استفاده از دو کارگاه ؛ کمترین هزینه تولید برای این سفارش چه مقدار است؟


برای تجزیه و تحلیل این نوع مسایل در شرکت مدیر مالی باید بره سراغ نقطه سربسر 

حالا نقطه سربسر چیست ؟
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 21, 2012, 10:58:15 قبل از ظهر
با سلام

مدل سر به سر يك مدل ترسيمي و رياضي است كه بسيار ساده ميباشد.و در تصميم گيريها مورد استفاده قرار ميگيرد.نقطه سر به سر رابطه بين ميزان و حجم توليد وهزينه و درآمد ناشي از آن را در سازمان نشان ميدهد. ما در اين مدل با سه متغير كلي به نام هاي ميزان توليد و درآمد و هزينه روبرو هستيم كه هزينه خود به دو نوع متغير و ثابت تبديل ميشود.يكي از تكنيكهاي ارزيابي راه كارهاي مختلف توليد از ديدگاه اقتصادي تجزيه و تحليل نقطه سر به سر است كه رابطه بين هزينه  و درآمد و ميزان توليد را مشخص ميكند.

هدف از تجزيه و تحليل نقطه سر به سر بر آورد در امد سازمان تحت شرايط مختلف عملياتي است.
به طور كلي BEP  روش متداول جهت پيش بيني فروش  و برنامه ريزي سود ميباشد و عبارتست از حداقل سطح فعاليت (ميزان توليد و فروش)كه در آن نقطه در آمد كل واحد انتفاعي با هزينه كل آن برابرباشد  يا به عبارتي سود و زيان صفر باشد.


آشنايي با چند واژه:

  *مخارج:

1- بها  (  COST): منافع اقتصادي آتي دارد مانند خريد كالاي سرمايه اي ، ماشين آلات ،مواد

2-هزينه ('EXPENSE)  منفعتي در گذشته داشته ولي منفعت آتي ندارد. و قابل پيش بيني است ولي نا خو شايند نيست. مثل هزينه اداری و فروش

3-زيان(LOSS) زيان منفعتي ندارد و غير قابل پيش بيني است  و ناخوشايند است ولي قابل پيش گيري است (زيان ناشي از تغيير ارز)


مثال:
كار در جريان (كالاي نييمه ساخته) و كالاي ساخته شده يك COST است(بها) ولي موقع فروش (بهاي تمام شده كالاي فروش رفته)تبديل به ( ('EXPENSE مي شود و هزينه مي گردد ،چون منافعي ايجاد شده است.

طبقه بندي هزينه ها:   

1-ازنظر ارتباط با محصول:

دوره:ذاتا هزينه هستند مثل هزينه هاي اداري تشكيلاتي و فروش

محصول:مانند مواد،دستمزد؛سر مايه در لحظه وقوع بها هستند ولي هنگام فروش محصول هزينه مي شوند
   
2-از نظر قابليت كنترل    

قابل كنترل

غير قابل كنترل

اين هزينه ها به شخص و مسئول بستگي دارد و از نظر انسان قابل تفكيك است مثلا در توليد پرت مواد كه مسئول آن مدير توليد است كه يك هزينه قابل كنترل است.

مثلا هزينه هاي ظرفيت براي مدير توليد غير قابل كنترل و براي مدير ارشد هزينه قابل كنترل است مثال:ظرفيت توليد  دستگاه 100 واحد در شبانه روز است (ظرفيت موجود) ولي ظرفيت مورد انتظار 120 واحد است كه اختلاف 20 واحد ناشي از قطعي برق و خرابي دستگاه است كه ميريت ارشد با تدبيري مانند خريد ژنراتور و اجراي سيستم PM مي تواند به اين ظرفيت دست يابد.
   
3-از لحاظ رهگيري به محصول
مستقيم:به راحتي به محصول قابل رديابي است و مقرون به صرفه است

غير قابل مستقيم:هر چه قابل رديابي نبود و مستقيم نبود غير مستقيم است.

نكته:محاسبه بهاي تمام شده در سطح محصول ،دايره،سطح فعاليت ،دستمزد،سرپرست يك دايره براي محصول غير مستقيم ولي براي دايره مستقيم.

4-از نظر تصميم گيري:
1-مرتيط كه در تصميم گيريها لحاظ مي شود

2-غير مرتبط در تصميم گيري ها لحاظ نمي شود

5-از نظر حوزه فعاليت: 1
-توليدي:مواد ،دستمزد،سرمايه

2-غير توليدي :اداري ،تشكيلاتي،فروش ،تحقيق و توسعه


6-از لحاظ رفتار هزينه:1
-ثابت هزينه هايي كه هيچ گونه ارتباطي با ميزان توليد ندارند و همواره وجود دارند وهزينه هايي كه در طي سطح فعاليت ثابت است ولي به ازاي هر واحد محصول متغير است

2-متغير هزينه هايي كه ميزان نوسان ان رابطه مستقيمي با ميزان نوسان توليد دارد مانند مواد كه هزينه متغير هر واحد آن ثابت است و متناسب با افزايش يا كاهش حجم توليد هزينه متغير افزايش يا كاهش مي يابد.

هزينه متغير در كل متغير است ولي به ازاي هر واحد محصول ثابت است.براي يك واحد كاشي 18 كيلوگرم خاك چه يك واحد چه صد واحد در هر واحد محصول ثابت است ولي كل هزينه مواد متغير است.

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 21, 2012, 02:49:22 بعد از ظهر
در تجزيه و تحليل نقطه سر به سر:
هزينه هاي ثابت=سرمايه ثابت ساخت+هزينه هاي ثابت اداري+هزينه هاي ثابت توزيع و فروش+استهلاك ماشين آلات+استهلاك اثاثيه توليد+ا ستهلاك اثاثيه اداري+ استهلاك اثاثيه فروش

هزينه هاي دو گانه يا مختلط:
هزينه هايي كه گرايش هزينه ثابت و متغير را داراست وآنرا نمي توان با الگوي منحصر به فرد تشريح كرد.مثل هزينه يرق در اين موارد بايستي تفكيك هزينه هاي ثابت و متغير صورت گيرد.

روش تفكيك هزينه هاي دو گانه:
1-حد بالا و پايين
2-روش نيمه ميانگين
3-روش رگرسيون

در حقيقت هزينه هاي مختلط شامل هزينه هاي متغير و ثابت است و تابع آن به شرح زير ارائه ميشود:
Y= a + bx
Y= هزينه هاي مختلط
a= اقلام ثابت بهاي تمام شده
b=نرخ متغير هر واحد كالاي x
X= معيار اندازه گيري فعاليت نظير حجم توليد،حجم فروش


روشهاي  فوق را بررسي ميكنيم:
روش 1-حد بالا و پايين
مرحله اول:انتخاب بالاترين زوج و پايين ترين زوج
مرحله دوم:محاسيه نرخ متغير با استفاده  از فرمول زير   
مرحله سوم:محاسبه بخش هزينه ثابت به كمك رابطه زير


                                                                 هزينه متغير  -     كل هزينه متغير     =   اقلام ثابت بهاي تمام شده


مثال:
يك شركت توليدي تصميم گرفت كه كل هزينه هاي سربار كارخانه  را در ارتباط مستقيم(رابطه بهاي تمام شده-حجم فعاليت)
را در فرمول Y= a + bx توسعه دهد داده هاي دوازده ماه به شرح زير در دست است:


ساعت كار    استهلاك   دستمزد   برق مصرفي   نگهداري    ماه
5000   10000   50000   10000   10000   فروردين
6000   10000   60000   11050   12000   ارديبهشت
4000   10000   40000   10980   8000   خرداد
7000   10000   70000   12100   14000   تير
3000   10000   30000   8210   6000   مرداد
6000   10000   60000   11100   12000   شهريور
8000   10000   80000   12840   16000   مهر
5000   10000   50000   10200   10000   آبان
6000   10000   60000   11400   12000   آذر
7000   10000   70000   12500   14000   دي
5000   10000   50000   11010   10000   بهمن
3000   10000   30000   9900   60000   اسفند
65000   120000   650000   131290   130000   جمع



حد                         X                             Y
بالا                      8000 ساعت             12840   
پايين                     3000 ساعت              8210
تفاوت حد بالا و پايين        5000 ساعت      4630

0.926= 5000/4630


هزينه                                 حد بالا                 حد پايين
برق مصرفيY                   12840                  8210
مخارج متغير bx                    7408                  2778
هزينه ثابت a                    5432                   5432



                                                     

   Y= a + bx


Y       =   5432    +   .926x                           


     a=12*5432=65184     


   مخارج متغير     131290    -         65184         =        66106   


روش میانگین و رگرسیون هم دو روش دیگر است که توضیح خارج از حوصله این تاپیک است


عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 21, 2012, 02:59:58 بعد از ظهر
روابط رياضي هزينه كل وثابت ومتغير:

TC=total cost
VC=variable cost
FC=fix cost
VC+FC=TC

هزينه كل=هزينه ثابت+(هزينه متغير واحد*تعداد توليد Q)

Y=bx+a

If    TC=FC      ------             y=a


If     TC=VC * Q          --------         y=bx



0  =سود( در نتیجه )    TC=TRاگر


هزينه كل   -  درآمد كل =سود (زيان)


[( هزينه متغير هر واحد *Q +هزينه ثابت )]   -  (قيمت هر واحد * Q)    =    سود


K=PQ-(FC+VC*Q)


در نقطه سر به سر K=0

داريم:       ( Q=FC/(P-VC   تعداد در نقطه سربسر


ببخشیدموضوع سر بدست آوردن فرمولها نیست بلکه سعی میشه بیشتر به دید کاربردی به این موضوع نگاه بشه ولی از نیاوردن فرمولها معذورم






عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 21, 2012, 03:08:39 بعد از ظهر
P-VC=CM        (حاشيه فروش يا حاشيه كمكي)

وظايف حاشيه سود يا CM :
1-پوشش هزينه هاي ثابت
2-ايجاد سود
پس هر چه هزينه هاي ثابت شركت (اهرم شركت بزرگتر باشد )رسيدن به نقطه سر به سر براي آن شركت سخت تر است.

اگر هزینه های ثابت رو مانند یک ظرف در نظر بگیرید باید حاشیه سود آنقدر در ظرف بریزیم تا لبریز شود

در نقطه ای که اماده لبریز شدن است ؛ سربسر  شده ایم و هنگامیکه که لبریز شد موقع کسب سود است



(حاشيه فروش هر واحد)

اين آيتم نشان ميدهد به ازاي فروش هر واحد محصول چند ريال حاشيه سود نصيب شركت ميشود

مثال:CMu محصولي 500 است يعني به ازاي فروش هر واحد از اين محصول 500 ريال حاشيه سود نصيب شركت ميشود كه صرف جبران يا پوشش هزينه هاي ثابت وسپس ايجاد سودي ميگردد.محصولي كه حاشيه سود دارد كمك ميكند تا هزينه هاي ثابت شركت پوشش داده شود.در شركت بايستي به محصولاتي توجه كرد كه حاشيه سود داشته باشند.در صورتي مي توان يك محصول با حاشيه سود را از روال توليد حذف كرد كه يك محصول با حاشيه سود بالاتريا مساوي با آن جايگزين كرد يا اينكه بتوان هزينه هاي ثابت آن محصول را حذف كرد.
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 21, 2012, 03:14:26 بعد از ظهر
CMR
اين نسبت نشان ميدهد چند درصد از مبلغ فروش را حاشيه فروش تشكيل ميدهد مثلا اگر نسبت CMR محصولي 40% باشد يعني به ازاي فروش هر 100 ريال از اين محصول 40 ريال حاشيه سود نصيب شركت ميشود.
نكته:در مواقعي در شركت ما با محدوديت فروش مواجه مي شويم بنابراين بايد محصولاتي را انتخاب  كرد كه CMR بالاتري داشته باشد زيرا اين محصولات به ازاي هر يك ريال فروش حاشيه سود بالاتري ايجاد ميكنند وهر چه نسبت اين محصولات بيشتر باشد غلظت حاشيه سود آنها بيشتر است.


Qb
تعداد در نقطه سر به سر تعداد  توليد در نقطه سر به سر را نشان ميدهد و بدين مفهوم است تعداد توليد لازم براي فرار از زيان يعني اگر شركتي خواست زيان نكند بايد حد اقل Qb  واحد توليد كند.


Sb
فروش در نقطه سر به سر  اين مبلغ فروش در نقطه سر به سر را نشان ميدهد و مبلغ ريالي فروش لازم براي فرار از زيان است.


MSs
حاشيه ايمني از لحاظ ريالي
نشان دهنده مبلغ فروش بعد از نقطه سر به سر است مثلا اگر MSs برابر با   100000 ريال باشد براي شركتي يعني شركت قادر به تحمل 100000 ريال كسري فروش بدون ضرر مي باشد


MSR
نسبت حاشيه ايمني به ريال يعني اين نسبت در صد فعاليت شركت را در فاصله ايمني يا بعد از نقطه سر به سر را نشان مي دهد اين نسبت با ريسك نسبت معكوس دارد يعني هر چه شركت MSR بالاتري داشته باشد ريسك شركت پايين تراست به طورمثال اگر MSR شركتي برابر 40 در صد باشد و فعاليت شركت در طول سال يكنواخت است بدين معني كه
12*40%=4.8  يعني 4.8 ماه يعني 4 ماه و 24 روز در ناحيه ايمني قرار دارد و اگر در طول سال اين مدت را از دست بدهد باز هم شركت ضرر نميكند


MSQ
حاشيه ايمني از نظر تعداد  اين عامل  تعداد فروش بعد از نقطه سر به سر را نشان ميدهد.به طور مثال اگر MSQ شركتي 10000 واحد باشد بدين معني است كه اگر بنا به هر دليلي تا سقف  10000 ريال محصول شركت توليد ولي فروخته نشود باز هم شركت ضررنمي كند.اين در مواقعي هست  كه مديريت تصميم گيري ميكند كه چه محصولاتي را تا چه سطحي كاهش دهد.مثلا براي اين محصول تا سقف 10000 واحد ميتواند  كاهش فروش داشته باشد.
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: student در نوامبر 22, 2012, 04:27:48 قبل از ظهر
با سلام خدمت جناب رضا

کاملا مشخصه عشق به مباحث صنعتی در وجودتان جاری و ساری
و خوشحالم جنابعالی اینجا هستید و ما رو یاری می کنید

در نقطه سر به سر ، زمانی که محصولات متفاوتی تولید میشه هم نکات کلیدی مد نظرتان را بفرمایید

در رابطه با تفکیک ثابت و متغیر بودن هزینه های مثل توزیع و فروش , هزینه صادرات , مواد اولیه مصرفی و دستمزد

همچنین درآمد تسعیر ارز مربوط به درآمد صادرات و فروش های صادراتی آیا در زمان نقطه سربرسر به فروشها اضافه خواهند شد

با احترام مجدد
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 22, 2012, 11:06:49 قبل از ظهر
با سلام


به چند نکته در محاسبه نقطه سربسر دقت کنید

1- هزینه ثابت در محاسبه نقطه سربسر = هزینه های ثابت ساخت + هزینه های ثابت اداری تشکیلاتی + هزینه های ثابت توزیع و فروش

2- هزینه  متغیرر در محاسبه نقطه سربسر = هزینه های متغییر ساخت + هزینه های متغییر اداری تشکیلاتی + هزینه های متغییر توزیع و فروش

3- ( مهم) محاسبه نقطه سربسر یک محاسبه برآوردی است و قبل از اینکه شرکت تولید واقعی را انجام دهد و نتیجتا به فروش واقعی دست یابد این محاسبات را انجام میدهد - (در خصوص سوال شما در مورد درآمد ناشی از نرخ تسعیر ارز؛ خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل)

دوست عزیز اگر با این وضعیت کسی بتونه  پیش بینی کنه سال دیگه این موقع نرخ ارز چنده به من هم بگه ازش ممنون میشم ( مزاح )


اما در خصوص نقطه سربسر شرکتهای چند محصولی اگر اجازه بدین آسیاب به نوبت !

موفق باشید و ممنون از توجهتون
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 22, 2012, 11:46:54 قبل از ظهر
- نقطه سربسر مالی
•نقطه سر به سر كل (تركيبي يا مركب):سطحي از توليد و فروش محصول است كه در آن سطح سود هر سهم عادي صفر است

**Q= نقطه سر به سر كل
FC = كل هزينه هاي ثابت عملياتي
I= هزينه هاي ثابت بهره
E= سود سهام ممتاز
t= نرخ ماليات
P= قيمت فروش هر واحد
VC= هزينه متغير هر واحد


    FC+I+E/(1-t
Q= ---------------------------
                P-VC
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 22, 2012, 11:58:20 قبل از ظهر
[b]اهرمها Leverages  [/b]

وجود هزينه هاي ثابت در تداوم فعاليت يك شركت امري اجتناب پذير است و وجود اين هزينه ها  در فهرست هزينه هاي شركت نشانه اهرم است .اهرمها به دليل وجود هزينه هاي ثابت در يك شركت به وجود ميايد.

بنابراين در تجزيه وتحليل نقطه سر به سر و اهرمها توجه به هزينه ثابت مد نظر قرار ميگيرد.زيرا اين دو گروه از هزينه ها از يك طرف عامل اثر گذاري  بر سود آوري واحد انتفاعي هستند و از طرف ديگر واحد انتفاعي را با مخاطرات تجاري(عملياتي)،مالي و ورشكستگي مواجه نمايد.


درجه اهرم عملياتي:DoL

درصد تغييرات سود عملياتي به تغييرات فروش را نشان ميدهد.

به عبارت ديگر درجه اهرم عملياتي ضريب حساسيت سود عملياتي به فروش است يعني هر چه درجه اهرم عملياتي بيشتر باشد حساسيت سود عملياتي به فروش بيشتر است و در ضمن
درجه اهرم عملياتي نسبت معكوس با حاشيه ايمني دارد و پس با ريسك نسبت مستقيم دارد.يعني هر چه DoL  شركتي بالاتر باشد ريسك شركت بالاتر است.


اصولا شركتهايي كه از سيستمهاي full مكانيزه براي توليدات خود استفاده ميكنند مانند خودروسازي ،سيمان ،كاشي و سراميك بدليل وجود هزينه هاي سنگين  استهلاك در ساختار هزينه هاي ثابت ،حاشيه ايمني پايين و DoL بالايي دارند.چنين شركتهايي در رونق مسرور و در ركود مصيبت زده اند.اين شركتها را تهاجمي نامند.


شركتهايي كه DoL پاييني دارند در زمره كمتر مكانيزه يا كمتر سرمايه برجاي ميگذارند و بيشتر متكي به كار نيروي انساني هستند. چنين شركتهايي به شركتهاي تدافعي  معروفند اين شركتها در شرايط رونق بيشتر از حد جذاب نيستند و در شرايط ركورد سريعا لطمه  نميبينند
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 28, 2012, 12:34:20 بعد از ظهر
باسلام
انواع اهرمها
1- اهرم عملیاتی DOL

2- اهرم مالی DFL

3- اهرم مرکب DCL

4- اهرم اقتصادی DEL

الف : اهرم عملیاتی :

اصلا اهرم چیست و چه استفاده ای از آن میتوان کرد ؟

اهرم در حقیقت درصد تغییر متغیر وابسته تقسیم بر درصد تغییرات متغیر مستقل میباشد

اینطور بگم تا مفهوم بشه :

مثلادر شرکت شما متغییر های وابسته شامل سود عملیاتی  است و متغیر مستقل مانند فروش است
یا در جاییکه متغیر وابسته سود خالص باشد ؛متغیر مستقل سود عملیاتی است 

مدیران مالی از طریق اهرمها میزان مخاطرات ناشی از فعالیتهای عملیاتی و تامین مالی را بررسی میکنند و جواب اینگونه سوالات رو بدست می آورند
آیا شرکت توان مقابله با مخاطرات را دارد؟
آیا ساختمان مالی مناسبی برای شرکت پیش بینی شده است ؟
آیا با تغییر در فروش و سود عملیاتی چه تغییراتی در سود عملیاتی و سود خالص ایجاد میشود؟

اهرم عملیاتی :

بما نشون میده که با یک درصد تغییر در فروش؛ سود عملیاتی ( قبل از بهره و مالیات )بیش از یک درصد تغییر میکند

دلتا (فروش) / دلتا( سودعملیاتی) = اهرم عملیاتی
یا

       Q*(P-VC
                   DOL= ------------------------------------------
                                          Q*(P-VC)-FC
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 28, 2012, 01:21:27 بعد از ظهر
مثال:
قیمت فروش هر واحد=2

هزینه متغییر هرواحد=100

هزینه ثابت عملیاتی=25000

تعدادتولید(فروش)=500

                    (100-200)*500
    2= ----------------------------------------------
              25000-(100-200)*500


و این بدین معناست که اگر افزایش فروش برای شرکت مثلا 10درصد باشد سود عملیاتی (قبل از بهره و مالیات ) 2*10یعنی 20درصد افزایش میابد

حالا فرضا مقدار تولید در مثال بال به 200 واحد کاهش یابد در نتیجه DOL=-4میشود

اگر درجه اهرم عملیاتی منفی باشد یعنی شرکت در ناحیه زیان است و نشان میدهد که با یک درصد افزایش در فروش بیش از یک درصد از زیان عملیاتی کم میشود
یعنی :

با اهرم 4-  اگر فروش 10درصد افزایش یابد 4-*10یعنی 40درصد زیان عملیاتی کم میشود

در ضمن در نقطه سربسر درجه اهرم عملیاتی بینهایت است !
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 28, 2012, 01:32:40 بعد از ظهر
با توجه به دو فرمول ذکر شده یعنی :

دلتا (فروش) / دلتا( سودعملیاتی) = اهرم عملیاتی
یا



       Q*(P-VC
                   DOL= ------------------------------------------
                                          Q*(P-VC)-FC



سوال: اگربخواهیم در درجه اهرم عملیاتی 3- به نقطه سربسر برسیم چند درصد باید فروش افزایش یابد؟

سوال : اگردرجه اهرم عملیاتی 2+ باشد برای رسیدن به نقطه سربسر چند درصد فروش باید تغییر یابد؟
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 29, 2012, 09:05:03 قبل از ظهر
با سلام
اهرم مالی :
قبل از اینکه این موضوع رو توضیح بدم  به مورد زیر توجه کنید

                          فروش

کسر میشود :
                        هزینه های متغییر

=                      حاشیه فروش  

کسر میشود
               
                        هزینه های ثابت

=                    سود عملیاتی (EBIT)

کسر میشود
             
                         هزینه های ثابت مالی (بهره)

=                      سود قبل از مالیات (EBT)

کسر میشود :
           
                         مالیات

=                     سود خالص متعلق به سهامداران ممتاز  


اهرم مالی : درصد تغییرات سودخالص با تغییرات سود عملیاتی را بررسی میکند . یعنی چنانچه یک درصد سود عملیاتی ( قبل از بهره و مالیات ) EBIT- افزایش یابد ؛ سود خالص شرکت بیش از یک درصد افزایش میابد

Q= تعداد فروش.
P= قیمت فروش هر واحد
VC= هزینه متغییر یک واحد
FC= هزینه ثابت کل
I= هزینه ثابت مالی ( بهره)


              Q*(P-VC)-FC
                                      DFL    = ---------------------------------------         
                                             Q*(P-VC)-FC-I


یا

    درصد تغییرات سود عملیاتی  / درصد تغییرات سود خالص = درجه اهرم مالی   


چنانچه درجه اهرم مالی مثبت باشد با یک درصد افزایش در سود عملیاتی ؛ سود خالص بیش از یک درصد افزایش میابد و بالعکس

چنانچه درجه اهرم مالی منفی باشد با ایک درصد افزایش در سود عملیاتی ؛ زیان خالص بیش از یک درصد کاهش میابد

مثلا اگر درجه اهرم مالی شرکتی 2+ باشد یعنی اگر پیش بینی شود سود عملیاتی شرکت 10درصد افزایش میابد پس سود خالص شرکت 20درصد افزایش خواهد داشت

ولی اگر درجه اهرم مالی شرکتی مثلا 5- باشد این بدان معناست که سود وجود ندارد و با افزایش مثلا 10درصد در سود عملیاتی ؛ 50درصد از زیان خالص کم میشود
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 29, 2012, 10:03:48 قبل از ظهر
درجه اهرم مالی و سود هر سهم
هدف هر شرکت بدست آوردن سود است و شما همواره برای سرمایه گذاری شرکتی رو انتخاب میکنید که قدرت سود آوری داشته باشه ( سود هر سهم )
میدونید که مبنای محاسبه سود هر سهم ؛ سود خالص شرکت است

یعنی سطحی از سود خالص که:-
هزینه های ثابت مالی ( بهره) پرداخت شده باشد
سود سهامداران  ممتاز نیز پرداخت شده باشد
مالیات پرداخت شده باشد
در نتیجه مابقی بین سهانداران عادی تقسیم گردد

در این حالت ما در وضعیتی بالاتر از نقطه سربسر مالی قرار داریم


**Q= نقطه سر به سر كل
FC = كل هزينه هاي ثابت عملياتي
I= هزينه هاي ثابت بهره
E= سود سهام ممتاز
t= نرخ ماليات
P= قيمت فروش هر واحد
VC= هزينه متغير هر واحد



       FC+I+E/(1-t
           Q= ---------------------------
                  P-VC
     

از رابطه زیر برای محاسبه سود هر سهم که بالاتر از نقطه سربسر مالی است استفاده میشود :   



        Q*(P-VC)-FC-I ]  (1-T)-E ]
EPS= ------------------------------------------------------
                   N         


EPS= سودهرسهم
Q= تعدادفروش
P=قیمت فروش هر واحد
VC= هزینه متغییر هر واحد
FC= هزینه های ثابت کل عملیاتی
I=هزینه های ثابت مالی (بهره )
T=نرخ مالیات
E=سود سهامداران ممتاز
N=تعدادسهام عادی


مثال : در سطح فروش 500واحد و قیمت فروش هر واحد 200ریال و هزینه های متغییر یک واحد 100ریال با هزینه های ثابت عملیاتی 2500و هزینه های ثابت مالی 10000ریال و اگر نرخ مالیات 30درصد باشد و سود سهامداران ممتاز 500ریال و تعداد سهام عادی 100سهم
سود هر سهم با توجه  به فرمول بالا برابر است با
     EPS= 100
سود هر سهم 100 ریال به ما نشان میدهد که سود آوری شرکت بالاتر از نقطه سربسر مالی نبوده است ( نقطه سربسر مالی را محاسبه کنید ) بنابراین به سهامداران عادی سودی تعلق نمیگیرد                                                                             
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 29, 2012, 12:05:10 بعد از ظهر
بین درجه اهرم مالی با سود هر سهم رابطه زیربرقرار است :

    EPS/  EPS  دلتا
DFL = ---------------------------------
    EBIT/  EBITدلتا


اگر در فرمول بالا رابطه EPS یعنی

   Q*(P-VC)-FC-I ]  (1-T)-E ]
EPS= ------------------------------------------------------
                   N         


را قرار دهیم ( در صورت کسر فرمول قرار گیرد)تفسیر فرمول بدین صورت است که :

هر درصد تغییر در سود عملیاتی موجب تغییر بیش از یک درصد سود هر سهم میشود و این زمانی معنی دارد که در سطح بالاتر از نقطه سربسر مالی باشیم


درجه اهرم مالی بعنوان یکی از معیارهای سنجش مخاطره مالی و ورشکستگی محسوب میشود.
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 02, 2012, 10:04:12 قبل از ظهر
با سلام
درجه اهرم مرکب :

DCL= DOL*DFL

Q*(P-VC
DCL= ----------------
EBIT-I

مثال : اگر قیمت فروش هر واحد 200و هزینه های متغییر یک واحد100 ریال باشد .تعدادکالای فروش رفته 500 واحد با هزینه ثابت عملیاتی 25000 و هزینه ثابت مالی 10000ریال درجه اهرم مرکب بصورت زیر است

                (100-200)*500     
3.3= ------------------------------------------
         10000-25000-(100-200)*500

و بدین معنی است که : یک درصد افزایش در فروش موجب افزایش بیش از یک درصد در سودخالص و سود هر سهم میگردد
با فرض درجه اهرم مرکب 3.3 ؛ چنانچه فروش 5 درصد افزایش یابد در صد تغییرات سود هر سهم بصورت زیر است
( فرض سود هر سهم قبل از افزایش 500 ریال باشد )


درصد تغییرات فروش / درصد تغییرات سود خالص  = درجه اهرم مرکب

پس :

15% / درصد تغییرات سود خالص = 3.3

درنتیجه : درصد تغییرات سود خالص = 49.5%

به تبع تغییر در سود خالص ؛ سود هرسهم به همین نسبت افزایش میابد

درصد تتغییرات در سود هر سهم = 500*49.5% = 247.5 ریال

نتیجتا :
  سود هر سهم بعد از اعمال تغییرات = 500+247.5 = 747.5 ریال




عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 02, 2012, 10:12:01 قبل از ظهر
درجه اهرم اقتصادی :

عبارت است از درصد تغییرات فروش در نتیجه تغییر یک درصدی مربوط به نوسانات اقتصادی


درصد تغییرات نوسانات اقتصادی / درصد تغییرات فروش = DEL

درصورت تمایل این مبحث ( اهرم اقتصادی )  تشریح میگردد
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 02, 2012, 10:28:00 قبل از ظهر
از دوستان کسی میتونه یک سری اطلاعات و آمار واقعی از شرکتی رو ارایه بده که تا این مرحله رو که توضیح دادیم  رو بصورت عملی پیاده سازی کنیم

البته با رعایت اصول و ضوابط
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 02, 2012, 10:58:06 قبل از ظهر
سربسر غیر خطی:
محاسبات نقطه یربسر با فرض اینکه رابطه هزینه متغییر با درآمد یک تابع خطی است رو بررسی کردیم اما در عمل این پیش فرض بصورت معادله خطی نیست و ممکنه در دامنه اولیه ؛ هزینه متغییر تولید یک واحد تغییر کند
نقطه سربسر غیر خطی در این موارد مورد استفاده قرار میگیرد
یه مثال:
مدیر مالی شرکتی اطلاعات مربوط به فروش شرکتش را برای سال آینده بصورت زیر پیش بینی کرده است
قیمت فروش هر واحد = 140ریال
هزینه متغییر هر واحد = 90ریال
هزینه ثابت کل = 5000 ریال
برای دستیابی به سهم بیشتری از بازار شرکت دستور العمل تولید محصول جدیدی را در برنامه خود قرار داده است و در این شرایط قیمت فروش هر واحد ثابت است ولی هزینه متغییرآن ( هرواحد)25ریال افزایش میابد
نقاط سربسر محصول جدید

نقطه سربسر در خالت اول :
50000
---------------  = 1000
90-140

در حالت دوم :
50000
------------ = 2000
115-140

حدفاصل این دو نقطه سربسر منطقه سود است
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 02, 2012, 02:42:14 بعد از ظهر
با سلام
آخرین مبحث در خصوص تجزیه و تحلیل نقطه سربسر مبحث نقطه سربسر در شرکتهای چند محصولی است
در بسیاری از شرکتها بیش از یک محصول تولید میشود که در این موارد هزینه ثابت برای کل شرکت است ولی هزینه متغییر برای هریک از محصولات است که تفکیک هر یک از هزینه های ثابت به ازای هر محصول میسر نیست یا مقرون بصرفه نیست
همجنین به ازای هر محصول ؛ قیمت فروش جداگانه ای وجود داره که تحلیل نقطه سربسر را با شرایط جدیدی روبرو میکند
مهمترین عامل که در این خصوص باید در نظر گرفته شود – درصد فروش – است
یعنی شما باید بتوانید این درصد را به ازای هر محصولتون مشخص نمایید
فرض شرکت شما بنا دارد سه محصول تولید کند و شما پیش بینی میکنید که هر کدام از محصولات رو بصورت زیر بفروش برسانید

الف – 10درصد کل فروش شما را تشکیل دهد
ب- 40 درصد
ج- 50درصد
( این درصد گیری را از فروش سال گذشته میتوانید بدست بیاورید بشرط اینکه همون محصولات رو برای سال آتی تولید کنید

مثال :

                                                الف --------------------  ب ---------------------  ج
فروش سال گذشته                     750000                600000                150000

درصد فروش (به نسبت پارسال            50                       40                       10

قیمت واحد                                     30                        32                      40 

هزینه متغییر هر واحد                       24                         24                       36

جمع هزینه های ثابت = 6600000ریال


محاسبات :

محاسبه حاشیه فروش محصولات :

محصول الف :    6=24-30

محصول ب :     8= 24-32

محصول ج:      4= 36-40


محاسبه میانگین موزون حاشیه کمکی ( فروش )

6.6= 0.4+3.2+3= ( 10%)4 + (40%)8 + (50%)6


محاسبه نقطه سربسر مجموع

              6600000
1000  = -----------------
                  6.6

محاسبه نقطه سربسر هر یک از محصولات :


محصول الف : 50% * 1000 = 5000

محصول ب:   40% *1000 = 4000

محصول ج :  10% * 1000 = 1000
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 06, 2012, 01:16:23 بعد از ظهر
با سلام

اگه دوستان مایل باشند از این به بعد ادامه تاپیک ؛ در خصوص مسایل مرتبط با تولید باشه ( 80درصد بهای تمام شده )




-- برنامه ریزی تولید :

این مبحث رو با بیان یک مثال شروع میکنم ( فعلا فقط صورت مساله) که بدونیم بعد از دانستن این موضوع چه مسایلی رو میتوان تجزیه تحلیل کرد

- شرکتی کالایی رو تولید میکنه  که تقاضای برای آن در ماههای مختلف متفاوت است . این شرکت 20 نفر نیروی کار دارد . تولید متوسط هر کارگر روزانه 15 کالا ست . درصورت اضافه کار هر کارگر 5 واحد دیگر تولید میکند .

هزینه دستمزد هر کارگر 20000 ریال است که با احتساب اضافه کاری این هزینه 20درصد افزایش میابد

مواد مستقیم +سربار برای هر کالا 60ریال

موجودی انبار 2400کالا( هزینه انبارداری هر کالا 200ریال )

طبق گزارش واحد کارگزینی از20نفر کارگران فقط 10نفر حاضر به انجام اضافه کاریند آن هم برای 14 روز در ماه

پیش بینی تقاضا بصورت زیر است

ماه ---- 1  --------- 2------- 3 -------- ---4--------- 5-----------6-------- 7 -------- 8 --------- 9
تقاضا 7000 --- 5000--- 10000 ----7000-----6000-----5500------6500----6000------70000

با توجه به مفرضات فوق

محدودیتهای تولید را مشخص کنید
باتوجه به اینکه شرکت میخواهد هیچگاه کمبود نداشته باشد و هزینه ها کمتر گردد برنامه  ای پیشنهاد دهید و هرینه کل را برآورد کنید



عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: student در دسامبر 08, 2012, 12:38:39 قبل از ظهر
نقل قول از: رضا در دسامبر 02, 2012, 02:42:14 بعد از ظهر
با سلام
آخرین مبحث در خصوص تجزیه و تحلیل نقطه سربسر مبحث نقطه سربسر در شرکتهای چند محصولی است
در بسیاری از شرکتها بیش از یک محصول تولید میشود که در این موارد هزینه ثابت برای کل شرکت است ولی هزینه متغییر برای هریک از محصولات است که تفکیک هر یک از هزینه های ثابت به ازای هر محصول میسر نیست یا مقرون بصرفه نیست
همجنین به ازای هر محصول ؛ قیمت فروش جداگانه ای وجود داره که تحلیل نقطه سربسر را با شرایط جدیدی روبرو میکند
مهمترین عامل که در این خصوص باید در نظر گرفته شود – درصد فروش – است
یعنی شما باید بتوانید این درصد را به ازای هر محصولتون مشخص نمایید
فرض شرکت شما بنا دارد سه محصول تولید کند و شما پیش بینی میکنید که هر کدام از محصولات رو بصورت زیر بفروش برسانید

الف – 10درصد کل فروش شما را تشکیل دهد
ب- 40 درصد
ج- 50درصد
( این درصد گیری را از فروش سال گذشته میتوانید بدست بیاورید بشرط اینکه همون محصولات رو برای سال آتی تولید کنید

مثال :

                                                الف --------------------  ب ---------------------  ج
فروش سال گذشته                     750000                600000                150000

درصد فروش (به نسبت پارسال            50                       40                       10

قیمت واحد                                     30                        32                      40 

هزینه متغییر هر واحد                       24                         24                       36

جمع هزینه های ثابت = 6600000ریال


محاسبات :

محاسبه حاشیه فروش محصولات :

محصول الف :    6=24-30

محصول ب :     8= 24-32

محصول ج:      4= 36-40


محاسبه میانگین موزون حاشیه کمکی ( فروش )

6.6= 0.4+3.2+3= ( 10%)4 + (40%)8 + (50%)6


محاسبه نقطه سربسر مجموع

              6600000
1000  = -----------------
                  6.6

محاسبه نقطه سربسر هر یک از محصولات :


محصول الف : 50% * 1000 = 5000

محصول ب:   40% *1000 = 4000

محصول ج :  10% * 1000 = 1000



با سلام خدمت جناب رضا
   
آیا میتوان از روی صورت های مالی و بودجه شرکتهای بورسی که تو codal.ir ارسال میشه هزینه متغیر هر واحد از محصولات رو محاسبه کرد

منظورم اینکه هیچ اطلاعی از هزینه یابی و مراکز هزینه شرکتی ندارم در محاسبه نقطه سربه سر محصولات چه راهکاری وجود داره که هزینه متغییر هر واحد محاسبه شه ؟

بطور مثال شرکتهای بورسی در بودجه هاشون درصد ثابت یا متغیر بودن هزینه های تولیدشون  رو اعلام میکنند ومن بر این اساس و با توجه با درصد تولید  ، هزینه های متغیر رو تقسیم برتعداد تولیدکردم و هزینه متغیر هر واحد بدست اومد این راهکار چقدر میتونه دقیق باشه

بازم ممنون

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 09, 2012, 11:16:50 قبل از ظهر
با سلام

بجز اطلاعات ارایه شده ؛ شما منبع و ماخذ دیگری ندارید و بنابراین بایستی به این اطلاعات استناد کرد

البته احساس میکنم شرکتهایی که در بورس باشند حداقل کاری که میکنند ارایه گزارشات واقعی مالی خودشان است

و درخصوص دقیق بودن این آمار ؛ آنقدر که دیگران به آن استناد میکنند و مثلا بر اساس آن سهام . مواد و.............. آن شرکت را خریداری میکنند . شما هم بایستی به آن آمار اطمینان کنید !

با سپاس
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 26, 2012, 04:20:13 بعد از ظهر
کنترل موجودی ب

رای شروع این مبحث ابتدا مبحث را بر روی موجودی کالا ساخته شده و مواد اولیه ای  که وابسته بهم نیستند شروع میکنیم

برای این منظور باید تقاضای وابسته و تقاضای مستقل را مورد بررسی قرار داد

-تقاضای مستقل :
در این تقاضا میزان و زمان تقاضا بطور دقیق معلوم نیست و عوامل بوجود آورنده تقاضا کاملا در اختیار ما نیست . یعنی تقاضا برای مواد و قطعات جدا از محصول نهایی برآورد میشود

-تقاضای وابسته :

میزان و زمان تقاضا مشخص است و عوامل بوجود آورنده تقاضا در اختیار ماست

-مدیریت مواد :

شامل فعالیتهایی در زمینه  سفارش ؛ دریافت و تحویل کالا ؛ مواد و قطعات است
هدف از مدیریت مواد ، اطمینان از اینکه مواد و قطعات در زمان و مکان  مشخصی که به آنها نیاز است باشد بطوریکه هزینه کل سیستم به حداقل برسد.

-برای رسیدن به هدفهای موجود در مدیریت مواد باید با موارد زیر آشنا باشیم
-1- منابع تولید و عرضه کالا
-2- قیمتها
-3- روشهای حمل و نقل
-4- میزان تخفیفهای اعطایی
-5- سیستم انبار داری
-6- بازرسی مواد و محصولات  ( مباحث کنترل کیفی)

در خصوص  تهیه و نگهداری موجودی چندین نوع هزینه وجود دارد
1-هزینه نگهداری کالا و مواد در انبار
2-هزینه سفارش کالا و مواد
3-هزینه ناشی تز کمبود کالا و مواد در زمان نیاز به آنها

مدیزیت مواد میکوشد که بین این هزینه ها تعادل معقولی برقرار سازد . مدیریت مواد تعیین کننده میزان نیاز کالا و مواد نیست بلکه واحدهای مصرف کننده این میزان را مشخص میکنند

1-هزینه نگهداری کالا در انبار :
مهمترین هزینه نگهداری ؛

هزینه فرصت از دست رفته سرمایه در انبار است یعنی سرمایه بصورت موجودی در انبار تا زمانیکه از آن استفاده نشده است هزینه ساز است و این هزینه برابر با بازده سرمایه در سرمایه گذاری موجودی انبار است .
همچنین هزینه های ناشی از نگهدار کالا در انبار شامل هزینه های عملیاتی انبار ( اجاره – دستمزد انبار دارو...) استهلاک – مالیات وبیمه – خرابی کالا در انبار سرقت و.... میباشد
هزینه نگهداری کالا در انبار در واحد زمان و به ازای هر واحد کالا را با --- نشان میدهند
این هزینه برای کالاهای مختلف متفاوت است و معمولا بصورت درصدی از هزینه کل بیان میشود
برای بدست آوردن ... باید هزینه های انبار به ثابت و متغییر تفکیک گردد
مبنای ثابت و متغییر بودن هزینه ها ؛ تغییرات در میزان موجودی است
هزینه های ثابت غیر قابل اجتنابند و در تجزیه و تحلیل هزینه های نکهداری نباید آنها را آورد و باید حذف شوند و فقط هزینه هایی رو لحاظ کنیم که ارتباط مستقیم با میزان موجودی دارند

ادامه دارد ..
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: beu_w در مارس 02, 2013, 09:52:43 قبل از ظهر
با سلام خدمت دوستان و استادان عزیز .
من یه سوال در مورده ضایعات برام پیش اومده بود که لازم دیدم اینجا بپرسم .
چند روز پیش که رفته بودم اداره ی دارایی برای گرفتن لیست هزینه های برگشتی دیدم که یکی از هزینه های برگشتی ما هزینه ضایعات میباشد با برسی که انجام دادم دیدم که ما اصلا همچین هزینه ای رو رد نکردیم و خود اداره دارایی این هزینه رو محاسبه کرده و بعنوان هزینه ضایعات غیر متعارف از بهای تمام شده ی ما کسر کرده و نتیجه ان افزایش در سود و مالیات شده
من محاسباتشونو ازشون گرفتم و اینجا برای شما هم میزارم داخلش چندتا سوال قرار دادم که میخواستم بهم جوابشونو بدین .
http://up.toca.ir/images/bqhblqbovufecockl6oc.bmp
((2صفحه هست که یکی خالیه  و دیگری شامل محاسبات ماشود))
پیشاپیش از راهنمایی های خوبتون متشکرم
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در مارس 16, 2013, 04:57:32 بعد از ظهر
دوست عزیز بجز چند ایستگاه کاری که مشخص شده بود من هیچگونه محاسباتی ندیدم لطفا بیشتر توضیح بدین
ممنون
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: beu_w در مارس 16, 2013, 08:44:11 بعد از ظهر
منظورتون از ایستگاه کاری چیه ؟
اصلا فایل رو شما مشاهده کردید  ؟
اگه کردید بدونید که ما هم مشکلمون دقیقا همینه که این اعداد از کجا اومدن ؟ بجز 1 مورد بقیه اعداد رو ما نتونستیم محاسبه کنیم
شده مثله اینکه طرف از 10000خوشش نیومده باشه نوشته باشه 150000 اصلا نشون نداده از کجا اینارو بدست اورده.
یه موردشو من حدس میزنم که اینا موجودی پایان سال 89 رو هم قبول نکردن واسه همین ابتدای دوره ما قابل قبول نیست پایان دوره هم همینطور و(( شاید من میگم اینا اختالافای بین موجودی های اول و پایان مارو با اول و پایان خودشونو بعنوان ضایعات غیر قابل قبول ما محاسبه کرده باشن)) بازم میگم شاید . من هیچگونه دانشی نسبت یه اظهار نظر تو این موارد ندارم.
اگرم که اصلا فایلو مشاهده نکردین (دانلود نکردین) یا مشکل داشته که 
لطفا ایمیلتونو بدید من ایمیلش کنم
این سایتی که آپلود کردم مثله اینکه قاطی داره یا شاید تاریخ انقضای آپلودم تموم شده باشه
اینم آپلود از یه سایت دیگست
http://uploadtak.com/images/o669_1_001.jpg
این سایته که نوشته بود آپلود دائمی ولی اعتباری بهشون نیست لطفا اگه این سایتم نتونستید آپ کنین بگید من بزارمش سایت شرکت که از اونجا بردارید شاید بهتر باشه ایمیل هم بدید که ایمیل میکنم خیلی بهتره
با تشکر
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آپریل 25, 2013, 01:23:08 بعد از ظهر
با سلام و تبریک سال نو کمر شکسته !و عذر خواهی بابت اینکه دیر به دیر میام سایت

برآورد یا پیش بینی سربار – جهت بودجه بندی

اولا باید دید که برآورد سربار چه الزامی دارد

تسهیم کردن هزینه های سربار به دایره های تولید و سرشکن کردن اونها به محصولات ساخته شده در پایان هر دوره (مثلا ماهانه)  انجام میشه ولی در بیشتر موارد قبل از پایان دوره محاسبه بهای تمام شده نمیتوان مبالغ واقعی اقلام هزینه را معلوم کرد
وقتی دوره محاسبه بهای تمام شده شما کوچکتر میشود ( یعنی میرید به سمت محاسبه بهای تمام شده ماهانه)  هنگام محاسبه سربار و استفاده از هزینه های سربار واقعی یک سری اشکالات تو محاسباتتون بوجود میاد

1-با سرشکن کردن سربار واقعی به محصولات  ممکنه مقدار و میزان سرباری که به هر واحد محصولتون تعلق میگیره از دوره ای به دوره دیگه بطور محسوسی تغییر پیدا کنه که خود این موضوع در ارزیابی موجودیها و میزان سود و زیان موسسه در طول اون دوره اثر میذاره
علت عمده این تغییرات میتونه:
-   تغییر در نرخ دستمزد و مواد غیر مستقیم در طول یک دوره

-   تغییر در میزان استفاده از عوامل هزینه ( سربار) . مثلا در یک دوره بخاطر عدم کنترل و نظارت درست میزان مصرف مواد و کار غیر مستقیم بیش از حد معمول بشه

-   تغییر در سطح فعالیت تولید . چون یک سری از هزینه های موجود جز هزینه های ثابت است بنابراین هزینه سربار واحد محصول در اثر نوسان و تغییر در میزان تولید کم و زیاد میشود.

-   در برخی دوره ها یک سری هزینه های غیر عادی بوجود میاد که ممکنه قسمتی از اون مربوط به عملیات دوره قبل است مثل تعمیرات اساسی در یک دوره  که این فرایند مختص کارکرد همان دوره نیست و ناشی از کارکرد دوره های قبلی نیز بوده است

-   برخی هزینه های سربار در با دوره های موسسه همخوانی ندارد مانند مالیات و عوارضهایی که سالانه پرداخت میشه و ممکنه به دوره محاسبه بهای تمام شده شما نخوره .


2-در برخی موارد مدیریت یک سری تصمیمات اتخاذ میکنه که  برا ی اجرای تصمیم نمیتوان منتظر ثبت اطلاعات واقعی ماند . مانند تععین  اولین نرخ فروش . پس نیاز به سربار براوردی داریم

3-در شرکتهایی هم که سفارشی کار میکنند اکثرا مدیریت قبل از پایان دوره میخواد سود و زیان هر سفارش را تعیین کنه که نیاز به سربار براوردی است

این موارد فوق از مواردی است که نیاز به براورد سربار را الزام اور میکند


مثال : فرض کنید هزینه ای سربار ساخت در ماههای مختلف  یکسان باشد و ماهانه مبلغ 100000ریال  و متقابلا در سال 1200000ریال میباشد . اگر این شرکت در ماه 4 – 400 واحد تولید و در ماه 5 1000 واحد تولید داشته باششه اگر از نرخ سربار براوردی استفاده نشود سربار ساختی که به ماه 4 تعلق میگیره  واحدی 250 ریال و در ماه 5 هر واحد 100 ریال میشود . در این حالت نه تنها در امد ماهانه دچار نوسانات شدید ی میشه بلکه امار هزینه تولید نیز برای مدیریت و تصمیمات مربوطه قابل استفاده نیست . در همین مثال اگر نرخ سربار براوردی 10000ریال تعیین شود به محصولات ساخته شده به ازای هر واحد 120 ریال تعلق میگیرد. .



برای محاسبه نرخهای پیش بینی شده سربار ، هزینه های سربار را برای یک دوره زمانی ( معمولا یکساله ) از قبل تعیین میکنند . بنابراین لازمه که اول سطح فعالیتی را که سربارمتغییر برای ان باید براورد شود را تعیین کنیم این سطح فعالیت را باید بر اساس یک ملاک درست که نشان دهنده فعالیت تولیدی است ( مبلغ دستمزد مستقیم – ساعت کار ماشین و...) را مشخص کنید. در نهایت میزان مبالغ براوردی را بر این سطح فعالیت تقسیم نموده تا نرخ جذب بدست آید


عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آپریل 25, 2013, 02:10:26 بعد از ظهر
تعیین سطح فعالیت بودجه ای و موضوع ظرفیت:

برای بدست آوردن نرخ جذب سربار باید از یک طرف میزان هزینه های سربار را براورد کرد و از طرف دیگه سطح فعالیت را

چون نرخ جذب سربار وابستگی کامل به سطح فعالیت داره بنابراین باید دقیقا مشخص کرد که در محاسبه نرخ جذب سربار از کدام سطح فعالیت باید استفاده کرد در اینجاست که مبحث ظرفیت  تولید کارخانه مطرح میشه

-   اگر فعالیت واقعی کمتر از ظرفیت کارخانه باشه در اینصورت سربار جذب نشده  معرف "هزینه بلا استفاده " است
اصطلاح ظرفیت و انواع آن :

1. ظرفيت اسمي: بقول معروف اون چيزي كه تو كاتالوگ زدن . يعني سقف توليد . دستيابي عملا ناممكن

2. ظرفيت عملي: مشكلات داخلي مثل قطع برق . خرابي ماشين آلات . تعطيلي هاي معمول در فرآيند توليد درنظر گرفته ميشه ولي عواملي مثل مسايل خارجي . كاهش تقاضا كاهش مواد و... رو درنظر نميگيرن . اين ظرفيت كمتراز اسمي است . دستيابي به آن مشكل.

3. ظرفيت عادي يا نرمال : ميانگين بلند مدت ظرفيت سالهاي قبل شركته و طبيعتا مشكلات داخلي و خارجي شركت در اون ديده شده . اين ظرفيت اصولا برا پيش بيني بودجه و تعيين نرخ جذب سربار ازش استفاده ميشه.

4. ظرفيت واقعي موردانتظار: ظرفيت سال قبل با درنظر گرفتن سال آتي وبا انجام تعديلات لازم .

نکته مهم:

اگر شما بودجه رو بر اساس بند 4 یعنی ظرفیت واقعی مورد انتظار ببندید  پیش بینی تولید و فروش در سال آینده برای شما ملاک عمل خواهد بود  ولی اگه برساس ظرفیت عادی یا عملی بودجه بندی کنید ظرفیتهای بالقوه دستگاهها را بایستی مد نظر قرار دهید .

ظرفیت عادی مورد انتظار  یک شاخص کوتاه مدت است و انتخاب اون دارای یک سری محدودیتهایی است که حتما باید اونها رو در نظر گرفت .  منظور از تعیین نرخ براوردی اینستکه هزینه های واقعی سربار در دوره آتی  توسط محصولات همان دوره جذب شوند و این در صورتی امکان پذیره که نرخ سربار بر اساس سطح فعالیت پیش بینی شده برای دوره آتی محاسبه شود..
تعیین این نرخ براوردی در مورد موسساتی که بیشتر عملیاتشان مکانیزه باشه و در نتیجه بیشتر هزینه های سربار اونها ثابت باشد و حجم فروش اونها نیز دچار نوسان شدید باشه ، با مشکل روبرو میشود.  چون با کاهش حجم فروش نرخ سربار به سرعت افزایش میابد .


مثال : ( بودجه برای شرکت الف )
                                                  دوره 1                                                دوره2
                                          ------------------------                           -------------------------
-   فروش براوردی               10000000                                       6000000
-   دستمزد مستقیم           2000000                                          1200000
براورد سربار ساخت:
-   سربار ثابت                 3000000                                           3000000-   
سربار متغییر                    1000000                                          600000
-                                ---------------                                      -----------------
-   جمع سربار                4000000                                            3600000
بفرض نرخ براوردی بر اساس درصد دستمزد مستقیم باشد بنابراین

برای دوره 1:   200=2000000/4000000     
برای دوره 2:   300= 1200000/3600000   

همانطوریکه میبینید در دوره دوم که شرکت از تمام امکانات تولید خود استفاده نکرده نرخ جذب سربار 50درصد نسبت به دوره اول افزایش داشته است

اثرات نوسان در نرخ سربار :

در این حالت ( ظرفیت مورد انتظار ) هزینه ظرفیت بلا استفاده به حساب هزینه کالا منظور میشه  و با فرض ثابت بودن بقیه  شرایط ، در دوره رکود بهای تمام شده موجودیهای پایان دوره گرانتر از دوره های رونق(دروره هایی که ار تسهیلات تولید بیشتر استفاده شده )  میباشد

همچنین در مواردی که بهای فروش کالا بر اساس بهای تمام شده تعیین شود  اگر نرخ واقعی سربار ملاک و اساس قیمتگذاری قرار گیرد : در دوره رکود که سطح فعالیت و تولید و فروش کمتر است و نتیجتا تقاضا برای کالا کمتر است ، نرخ واحد کالا گرانتر میشود و بالعکس .

در مواردیکه  نرخ جذب سربار از سطح فعالیت بر اساس ظرفیت عملی یا ظرفیت عادی  استفاده شود چون هدف در نظر گرفته شده بلند مدت است ، ظرفیت بالقوه دستگاها هم در نظر گرفتع میشود پس نوسانات کوتاه مدت در تولید و فروش برآن اثر ندارد
البته خود این نیز ملزم به این است که تغییرات اساسی مثلا در دستگاههای تولید صورت نگیرد و در نرخ مواد و دستمزد غیر مستقیم هم تغییرات محسوسی اعمال نگردد.


در تعیین ظرفیت این نکات رو حتما رعایت کنید .

ظرفیت تولیدی بر اساس هر دایره جداگانه  لحاظ شود

یا اگر ظرفیت کل کارخانه رو در نظر میگیرید فعالیت دایره ای که گلوگاه است را تعیین کنید

نوبتهای کاری و شیفتها را در نظر بگیرید

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 01, 2013, 12:03:24 بعد از ظهر
با سلام
تنظیم بودجه سربار ساخت :
برای تعیین هزینه های سربار ساخت بایستی به ماهیت و نحوه تغییر پذیری هریک از اقلام هزینه توجه کرد
هزینه ای دوره های پیش را مورد بررسی قرار دهید و همچنین با پیش بینی تغییرات در آینده  ، اونها رو تعدیل کنید - مواردی چون تورم - هزینه های جایگزینی داراییهای ثابت - تغییرات مورد انتظار در نرخ دستمزد علی الخصوص نرخهای دستمزد غیر مستقیم - افزایش مواد غیر مستقیم و افزایشهای عملیات تعمیرات و نگهداری و....... ( با توجه ویژه به استهلاک)

بطور ساده تراز سال قبل رو بگیرید ( سرفصل هزینه ها ) و با توجه به عوامل هزینه ای که برای حسابداری صنعتیتون در نظر گرفتین برین سراغ ریز هزینه ها

بفرض عاملهای هزینه در بهای تمام شده شما شامل:

مواد مستقیم
دستمزد مستقیم
تعمیر ونگهداری
استهلاک
سوخت و انرژی
سایر هزینه ها
دستمزد غیر مستقیم
سربار غیر مستقیم
باشد
حال به بررسی جزییات هر عامل و اثرات ریز سرفصلهای هزینه ای زیر گروه این عوامل بپردازید

بعنوان مثال :
عامل : تعمیر و نگهداری
زیر گروه هزینه ها :
1- هزینه  تعمیر ونگهداری ماشین آلات
2- هزینه  تعمیر ونگهداری ساختمان
3- هزینه تعمیر ونگهداری تجهیزات ابزار الات
4- هزینه تعمیر و نگهداری وسایط نقلیه
5- هزینه تعمیر ونگهداری وسایط نقلیه
6- هزینه تعمیر ونگهداری اثاثه و منصوبات

یادآور شوم که بررسی در سطح مرکز یا هر دایره انجام پذیرد

مثلا برای مثال ما دایره تولیدی الف :

حالا برید سراغ ریز این سرفصلهای هزینه ای
یعنی مثلا ببینید در سال گذشته  برای دایره الف که هزینه های تعمیر ونگهداری ماشین الات ثبت کردین شامل چه مواردی بوده است
بهترین راه حل :
گرفتن یک گزارش ساده از سیستم انبار ( قطعات و لوازم مصرفی ) که به شما نشون بده چه مقدار قطعه برای تعمیر ماشین الات این دایره مصرف کرده است
بفرض 200قطعه در سال گذشته ( که شما در سیستم انبار به تفکیک کد - ریال - و مقدار اون قطعه رو دارید) رو برای دایره تولیدی الف مصرف کردین

روش اول :
بر اساس  نمودار پارتو : قضیه 80 به 20
یعنی اینکه بیایید ( البته در صورتیکه گردش انبار بسیار بالا باشد )  مقداریری رو انتخاب کنید که مصرف اون قطعات 80 در صد مصرف شما رو تشکیل داده باشد و برید اونها رو کنترل و بررسی کنید

البته در اینجا چند نکته رو حتما دقت کنید

1- برخی از هزینه های تعمیر ونگهداری در چند سال فقط یکبار اتفاق میفتد و پس از انجام ان تا چند دوره نیاز به اون تعمیرات نیست
مثلا فرض کنید ماشین الاتی که در دایره الف قرارد دارد هر 3 سال یکبار باید قطعه ای  از ان تعویض شود که تا 3سال اینده نیازی به تعمیریا تعویض مجدد ندارد ( همان قطعه) و ازطرفی ریال آن قابل توجه است . بنابراین اینگونه تعمیرات روتین را که از دوره شما ( مثلا یکساله بودجه ) بیشتر است را یا به نسبت کارکرد قطعه تعدیل کنید یا از دوره بودجه ای سال اینده حذف نمایید .

2- در استفاده از نمودار پارتو یا مقدار را در نظر بگیرید (80درصد از مصرف ) یا ریال ( 80دصد قیمت شامل چه قطعاتی است )یا بهترین کار ترکیبی از مقدار و ریال  میباشد


ولی در صورتیکه تعداد قطعات مصرفیتون زیاد نیست سعی کنید همه را در محاسباتتون بیارین .

بعد از مشخص شدن قطعه های مصرفی در سال گذشته  و با توجه به گزارشات واحد تعمیرات و مدیر فنی  برای مصارف قطعات سال آینده بودجه ریزی کنید به نحوی که

-میزان مصرف قعات سال گذشته  برای دایره الف

- مقدار موجودی پایان دوره اون قطعات

- مابه التفاوت موجودی با مصرف سال قبل

- در نظر گرفتن درصدی برای تعمیرات اضطراری

-  تعیین و استعلام قیمت جدید قطعاتی ( که  در ردیف  سوم یعنی مابه التفاوت ....) مشخص شده

- جمع ریالی و مقداری قطعاتی که در انبار دارین و قطعاتی که ندارین و باید بخرین  با درصد خاصی که در تعمیرات اضطراری در نظر گرفتین



ادامه دارد ............
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 04, 2013, 03:43:11 بعد از ظهر
کنترل  هزینه های سربار ساخت :

بهترین روش کنترل هزینه های سربار استفاده از بودجه متغییر یا بودجه قابل انعطاف است . – بودجه متغییر طوری تنظیم میشه که هزینه های بودجه ای برای هر سطح فعالیت رو میتونید معلوم کنید. و یک مبنای منطقی برای مقایسه هزینه های واقعی با هزینه های بودجه شده مجاز (بودجه سطح فعالیت واقعی ) میباشد.

از طرفی بودجه متغییر را میتوان با بودجه ثابت یا بودجه برنامه  ای که برای سطح فعالیت معین تعریف شده مقایسه کرد .
همونطور که میدونید در بودجه ثابت جایی برای تعدیل هزینه ها نسبت به فعالیت واقعی در نظر گرفته نمیشود. مگر اینکه تفاوت زیادی بین سطح فعالیت  واقعی با سطح فعالیت بودجه باشد.

بودجه ثابت اصولا یکساله تنظیم میشه و شرکتهایی کهبودجه متغییر تهییه نمیکنند بودجه ثابت سالانه را به دوازده قسمت تقسیم کرده و هر ماه یک دوازدهم بودجه ثابت را ملاک مقایسه کنترل هزینه های سربار قرار میدهند. که با این روش نمیشه کنترل خوبی بر روی هزینه های سربار داشت .

همونطور که میدونید هزینه های سربار تابع میزان فعالیت و تابع زمان هستند که این خود دلیل محکمی برای استفاده از بودجه متغییر میباشد.

روش تهییه بودجه متغییر:

از دو روش میشه این کار را انجام داد

1-روش سطوح  مختلف فعالیت
2-روش هزینه های ثابت بعلاوه نرخ هزینه متغییر


الف : تنظیم بودجه بر اساس سطوح مختلف فعالیت :

در این روش کلیه هزینه های ثابت و متغییر برای سطحهای مختلف فعالیت مثلا 20%-30% الی 100% ظرفیت را براورد کنید.
برای این منظور بیایید هزینه های سربار واقعی را که در دوره گذشته به سطح های مختلف تعلق گرفته را با توجه به تغییرات در نرخها – تورم و مواردی را که در اینده انتظار داریم به وقوع بپیونده را تعدیل کنید تا بودجه متغییر جدید بدست بیاد

مثال :
هزینه های سربار --------- -------   سطح فعالیت  (ساعت کار)------------------------------------
                           -------  صفر ---------  2000--------    4000--------  6000 -------   8000—
1-موادکمکی                     0                  1600          3200           4800          6400
2-تعمیر ونگهداری             1000              2600           4200           5800          8200
3-سوخت وانرژی               1000              1800          2500           3000           3600
4-استهلاک                    20000            20000         20000        20000          20000

حال برای کنترل هزینه ها در سطح فعالیت واقعی کافیه که بودجه مجاز برای اون سطح رو از ستون مربوطه  مشخص کرده و با هزینه واقعی دوره مقایسه کنید
مثلا فرض در دوره جاری 6000 ساعت کار انجام شده است  . بودجه مجاز برای این فعالیت  جمعا  به مبلغ 33600  ریال است –
فرض کنید هزینه تعمیر ونگهداری واقعی مبلغ 6600 ریال باشه که با مقایسه عدد مربوطه در بودجه یعنی 5800  ، مشخص میگردد که از ان بیشتر است که بایستی علت ان بررسی و توجیه گردد و در صورتیکه قابل کنترل باشد اقدام اصلاحی صورت پذیرد.

البته مثال فوق بسیار ساده و راحت بود ولی در عمل روش کار همین است . 
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 05, 2013, 11:59:26 قبل از ظهر
با سلام
شما برای بودجه بندی با سه تیپ هزینه روبرو هستید
1-هزینه های ثابت
2-هزینه های متغییر
3-هزینه های نیمه متغییر (مخلوط)


دو تا اول که تکلیفش معلومه ولی باید سهم ثابت و متغییر هزینه های نیمه متغییر را معلوم کنید تا اگه خواستین بودجه ببندید بودجه سربار ثابت و قابل انعطاف را براحتی مشخص کنید .

تفکیک هزینه ها ی نیمه متغییر (مخلوط) به عوامل ثابت و متغییر را میشه با روشهای مختلف انجام داد
هدف از این تفکیک ایجاد یک رابطه خطی برای هزینه های تولید است تا بتونیم بر اساس اون طبق الگوی برنامه ریزی خطی امکان پیش بینی و بودجه بندی رو فراهم کنیم


1-ساده ترین روش برای تفکیک این هزینه ها ، حداکثر و حداقل هزینه هاست .
با وجود ادگی این روش و کاربردی بودن اون ، نقاط ضعفی هم داره که باعث میشه نتیجه دقیقی نداشته باشه چون از تمام اطلاعات مربوط نمیشه استفاده کرد.

تو این روش برای ایجاد رابطه خطی فقط از دو نقطه استفاده میکنیم یعنی بالاترین و پایین ترین سطح فعالیت .
به همین دلیل سایر واقعیتها نادیده گرفته میشود.


همانطور که میدونید اگر از بالاترین و پایین ترین  (یعنی فقط دونقطه)استفاده شود ، دامنه مربوطه به حداکثر آن میرسه و این نمیتونه دلیل بر وجود شرایط عادی در شرکت باشه .


یه مثال

فرض کنید رابطه بین هزینه برق مصرفی با ساعت کارکرد ماشین الات را جهت اجرای الگوی خطی بکار ببریم  (برای 4 دوره )

دوره ------------------    حجم فعالیت (ساعت)  --------------------------  ریال هزینه
فروردین  --------------           450        --------------------------------      1000000
اردیبهشت -------------          560       --------------------------------      1750000
خرداد    ---------------           610       --------------------------------      1520000
تیر ماه  -----------------          650       --------------------------------      1620000

همانطور که میبیند برای رسم نمودار ما باید از  فروردین و تیرماه استفاده کنیم
در این حالت دو دوره میانه را در نظر نگرفته ایم  که این خالی از اشکال نیست


بعنوان مثال با یک تحلیل در دوره  2 و 3 : شما در دوره  اردیبهشت کارکرد کمتری نسبت به خرداد ماه داشته اید ولی در مقابل هزینه پرداختی  شما بیشتر از خرداد ماه بوده است 



بنابراین این عوامل در روش اول لحاظ نمیشود. و شما دامنه  الگوی خود را به حداکثر رسانده اید بدون در نظر گرفتن خیلی از عوامل .
تنها در صورتی میشه از این روش استفاده کرد که فاصله نقاط بهم نزدیک باشد وگرنه با وصل کردن هر دو نقطه بهم خط دیگری ایجاد میشود که از خط اصلی بسیار دورتر  است .



2-روش دوم را روش ترسیمی میگویند یعنی اینکه  پس از مشخص کردن نقاط مورد نظر در نمودار خط ، چنان رسم بشه که نقاط را به دو بخش مساوی تقسیم کنه مثلا در مثال قبل دو نقطه بالای خط ترسیمی بیفته و دو نقه در زیر خط قار بگیره
      این روش از روش اول دقیقتره ولی بازهم قابل اعتماد نیست


3-دقیقترین روش برای تفکیک هزینه های   مخلوط استفاده از روش حداقل مربعات است ومبحث رگرسیون است که قبلا توضیح دادم.

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 05, 2013, 01:35:59 بعد از ظهر
با سلام

بودجه مجاز سربار -- سربار بودجه شده  

بودجه مجاز سربار یعنی هر نقطه ای روی خط هزینه کل . و نباید اونرو با سربار بودجه شده اشتباه گرفت

سربار بودجه شده : مبالغی است که قبل از دوره مالی برای سربار پیش بینی میشود و بر اساس آن نرخ جذب سربار تعیین میشه

یعنی
نرخ جذب سربار = مبنای پیش بینی شده / سربار پیش بینی شده

بودجه مجازسربار : مبالغی است که اجازه هزینه کردن اون وجود داره و بر اساس سطح تولید واقعی سنجیده میشه یعنی اگر سطح تولید واقعی بیشتر یا کمتر از سطح تولید پیش بینی شده باشه پس بین بودجه مجاز سربار با  سربار بودجه شده تفاوت وجود دارد.

بودجه مجاز سربار از فرمول :

y=ax+b


که در اون :

y:بودجه مجاز سربار

a:نرخ سربار متغییر

x:مقدار کارکرد واقعی

b:مقدار هزینه ثابت پیش بنی شده

در واقع مقدار بودجه مجاز سربار ثابت به سطح تولید بستگی ندارد و در هر شرایط اجازه هزینه کردن ان وجود دارد.

در صورتیکه بودجه مجاز متغییر به سطح کارکرد بستگی دارد

پس با تغییر در مقدار تولید واقعی نسبت به بودجه ، رقم بودجه مجاز سربار با سربار بودجه شده متفاوت است
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 06, 2013, 11:52:51 قبل از ظهر
کسری یا اضافه جذب سربار  

حساب هزینه های سربار را اگر مانند ظرفی در نظر بگیرید که هزینه ها در ان جمع شوند و در مقابل بوسیله پیمانه ای با ظرفیت از قبل مشخص شده در محصول ساخته شده ریخته و توسط محصول جذب میشوند

در این فرایند در طول یک مدت معین مثلا یکماهه ممکنه مقدار هزینه ای که دز ظرف اصلی ریخته میشه (سربار واقعی) بیشتر یا کمتر از مقداری باشد که جذب محصول میشود . (سربار جذب شده) بنابراین  شما در پایان هر دوره مقداری کسری یا اضافه جذب سربار داریم .
این اضافه یا کسر سربار در اخر هر دوره ممکنه مربوط به چند عامل باشد

1-عدم دقت در براورد نرخ سربار

2-هزینه های واقعی سربار ممکنه از هزینه های بودجه ای (ملاک محاسبه نرخ عادی سربار )  پس از تعدیل به تناسب سطح واقعی تولید بیشتر یا کمتر باشند
یعنی با مقایسه بودجه مجاز در هزینه های سربار زیاده روی یا صرفه جویی شده بااشد. سربار متغییر عامل مهم و عمده این تفاوت است که به آن انحراف بودجه یا انحراف هزینه سربار میگویند.

3-فعالیت تولیدی ممکنه بیشتر یا کمتر از مقداری باشد که سربار ماهانه را جذب کند . این انحراف که نشان دهنده کارایی یا عدم کارایی و یا ناشی از اوقات تلف شده یا اضافه کاری است و فقط در جذب هزینه های ثابت تاثیر دارد به انحراف حجم سربار معروف است .
4-گاهی هم اضافه و کسری جذب سربار ممکنه بر اثر عوامل فصلی باشذ مانند ماههای کوتاه و بلند و یا تغییرات فصلی در وقوع برخی هزینه ها ، که هم در سربار ثابت و هم در سربار متغییر تاثیر گذار است ولی این تفاوتها تا پایان همدیگر را خنثی میکنند . به این انحرافات ، انحرافات تقویمی گویند 


موفق باشید.
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 09, 2013, 02:17:38 بعد از ظهر
مدلهای تنظیم موجودی های مواد  

تعیین مقدار مطلوب موجودی مواد و زمان مناسب  برای خرید آنها یک تصمیم  مهم و اساسی است که این مبحث ارتباط تنگاتنگی با تهیه و تنظیم وجوه نقد دارد


برقراری تعادل بین هزینه موجودیها

شما باید طوری برناکمه ریزی کنید که  هزینه های تدارکاتی و نگهداری موجودیهاتون و همچنین هزینه  های فداکاری (زیان) بوجود اومده بابت عدم نگهداری یا تمام شدن موجودیها، همگی با هم به حداقل برسد


انگیزه  های نگهداری موجودی مواد را میتوان به سه دسته تقسیم کرد

1-انگیزه معاملاتی

2-انگیزه احتیاط

3-انگیزه انتفاع

الف : انگیزه معاملاتی : (عملیاتی )

مثلا شرکتتون تولیدی است  پس برا تولید نیاز داره مواد مصرف کنه و بقول معروف یک سری احتیاجات روزمره داره جهت تولید و فروش ، که این لزوم این انگیزه  (معاملاتی یا عملیاتی ) است

این انگیزه وقتی است که دو شرط موجود باشد

1-شرکت باید بتونه میزان تقاضا برای محصول  خود و در نتیجه میزان تقاضای عوامل تولید (در اینجا بحث مواد است ) را پیش بینی کنه

2-اطمینان داشته باشد که قیمت مواد لااقل برای چند دوره عملیاتی متوالی ثابت میماند


حالا اومدیم و شرط اول برقرار نشد یعنی بنا به دلایلی پیش بینی به مصرف موادش بهم ریخت . یعنی میترسه موادی رو که برای مصرف پیش بینی کرده با مقدار مصرف واقعی مغایرت داشته باشه  در این حالت انگیزه دوم بوجود میاد یعنی انگیزه احتیاط ،

یعنی شرکت تصمیم میگیره موجودی اضافی نگهداری کنه تا اگه میزان تولیدش و در نتیجتا میزان مصرف موادش رو کمتراز واقعی  پیش بینی کرده باشه ، تولیدش دچار دردسر و توقف نشه .

یعنی با فرض اینکه زیان ( هزینه فداکاری) بخاطر تمام شدن موجودیها بیشتر از هزینه نگهداری موجودیهای احتیاطی است ،شرکت  تمایل داره مقداری موجودی احتیاطی نگهداری کند.

در بیشتر مواقع و با توجه به وضعیت بازار شما انتظار تغییر قیمت رو دارین . یعنی تغییر در قیمت مواد مصرفی و یا بهای محصول  در آینده .
به همین دلیل تصمیم میگیرید که موجودیهای خود را کمتر(در صورت تنزیل قیمت) یا بیشتر(افزایش قیمت) از حد مورد نیاز نگهداری  و تامین  کنید  تا با توجه به نوسانات قیمت از این فرایند سود- انتفاع ببرید 

البته شرکتها نمیتونن بخاطر انتظار و پیش بینی کاهش قیمت ، خریدهای خود را متوقف کنند  چون بنا به انگیزه اولی ( معاملاتی ) باید موجودی مورد نیاز روزمره خود رو تامین کنند . در این حالت میتونن موجودیهای خود رو کاهش داده البته تا جاییکه زیان (هزینه فداکاری) ناشی از تمام شدن موجودیها از حد معقول و قابل جبران بیشتر نشود.

ادامه دارد ....

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 12, 2013, 12:48:18 بعد از ظهر
با سلام

یکی از مهمترین مسایلی که یک حسابدار صنعتی بایستی با اون آشنا باشه مباحث پیش بینی است که استفاده اون در بودجه بندی - برنامه ریزی تولید و............ (رجوع شود به اولین ارسال در این تاپیک در خصوص بندهای که یک حسابدار صنعتی باید بدونه تا بتونه یک سیستم رو پیاده سازی کنه )  بنابراین یک توضیح مختصری در این خصوص میدم
البته این تاپیک رو قرار شده در آینده ای نزدیک طوری جمع بندی کنیم که با موضوعات ذکر شده  و بندهای اومده در اولین ارسال  همخوانی داشته باشه
بهر حال اگه الان موضوعات کمی پراکنده بیان میشه عذر خواهی میکنم
بریم سر موضوع اصلی :

پیش  بینی

بر ای انتخاب مدل مناسب پیش بینی توجه به موارد زیر ضروری  است

1-محدوده زمانی : مدت زمانی که می خواهیم در اینده  پیش بینی کنیم 

مدت زمان طولانی  --- روش کیفی
کوتاه مدت ------------ روش کمی

2-آمار وارقام داده شده : با توجه به اطلاعات گذشته بایستی پیش بینی انجام شود

آمار یا  ------   روند بخصوصی دارند
          ------  نوسانات فصلی دارند
          ------  نوسانات  نامنظم و تصادفی  دارند

3-ارتباط اطلاعات با متغییر مورد نظر :  گاهی امار در مورد متغییر مورد نظر در دسترس نیست بنابراین باید از متغییرهایی استفاده شود که ارتباط تنگاتنگی با آمار دارد .

4-هزینه : هرمدل پیش بینی دارای هزینه خاصی است

5-دقت: یکی از اصول مهم در پیش بینی است

6-سادگی: گاهی برخی مدلها دارای دقت بالایی است ولی در مقابل  پیچیدگی زیادی دارد بنابراین به سادگی مدلها نیز باید توجه کرد

-انواع روشهای پیش بینی : -

الف- قضاوتی : اطلاعات کامل در خصوص مساله وجود ندارد و روابط بین متغییرها نا مشخص است . در این روش نظرات ذهنی بعنوان پیش بینی مورد استفاده قرار میگیرد . که توسط سازمانهایی که در آینده نگری صاحب نظر هستند و یا افراد اهل فن  انجام میشود

-ب- برمبنای گذشته : برای پیش بینی کوتاه مدت استفاده میشود و اطلاعات گذشته برای آینده مورد استفاده قرار میگیرد

-ج- رابطه علت و معلولی : اطلاعات کافی در مورد مساله وجود دارد و روابط بین متغییرها مشخص است

برای هر کدام از انواع پیش بینی ، روشهایی وجود دارد 1
-   
1-پیش بینی قضاوتی – روش دلفی :

در این روش برای افرادی که دارای تخصص هستند یک سری پرسشنامه تهیه میشه و اونها پرسشنامه ها رو در خصوص مساله تکمیل میکنند و سپس هر پرسشنامه به بقیه افراد ارایه شده تا در کل به یک جمع بندی برسند .
چون هر پرسشنامه توسط هر فرد تکمیل میشه بنابراین افرادد تحت تاثیر نظرات دیگران موقع تکمیل فرمها قرار نمیگیرند


2-پیش بینی قضاوتی – روش توافق جمعی : متخصصان دور یک میز میشینن و با هم در مورد موضوع بحث میکنند تا به یک مبنای مناسب برسند . ایراد این کار در اینه که برخی افراد تحت تاثیر نظرات افراد دیگه قرار گرفته بجای ارایه نظر خود نظرات اونها رو تایید میکنند.


3-پیش بینی بر مبنای گذشته – روش میانگین متحرک : در این روش آمار دوره قبل برای دوره جدید بکار میرود
مثلا فروش فروردین ماه 10 ریال است بنابراین برای اردیبهشت پیشبینی فروش شما نیز 10 ریال میباشد.
حالا اگه فروش واقعی اردیبهشت 12 ریال شود شما برای خرداد ماه 12 ریال را پیش بینی میکنید
یکی از ایرادات این روش اینه که شما تمام مسایل مربوط به دوره ای که واقعیت در اون رخ داده رو برا ی پیش بینی دوره بعد استفاده میکنید که این چندان درست نیست  بنابراین برای رفع این مشکل بهتره شما از اطلاعات واقعی چند دوره استفاده کنید .

مثلا فروش واقعی  :
فروردین 10
اردیبهشت 12
خرداد 16
حال برای پیش بینی تیر ماه داریم

11.6= 3/16+12+11

حالا اگه فروش واقعی تیرماه 16 ریال باشه برای مردادماه داریم:

13.6= 3/16+12+11
همانطور که مشاهده میکنید با استفاده از دوره سه ماهه برای پیش بینی هر دوره جدید یک دوره از ابتدا حذف میشود .


Ft+1=(At+At-1+At-2+.....+At-n+1)/N

-محاسبه خطای پیش بینی در روش میانگین متحرک :

خطای پیش بینی  عبارت است از فاصله آنچه واقعیت دارد با آنچه پیش بینی شده است .
برای انتخاب دوره مناسب در میانگین متحرک معمولا میانگین خطاهای پیش بینی دوره های مختلف را محاسبه کرده و دوره ای را که دارای کمترین خطای پیش بینی است را انتخاب میکنند.



4-پیش بینی بر مبنای گذشته – روش میانگین متحرک وزنی : در روش میانگین متحرک به ارقام و امار ، ارزش یکسان داده میشد در صورتیکه اغلب داده های جدید دارای ارزش بیشتری هستند .
     مثلا فروش خرداد نسبت به ماه قبل نوسان زیادی داشته است . مثلا برای ماه جدید ارزش 3 – ماه قبل ارزش 2 و سه      ماهه قبل ارزش 1 میدهند
البته اینکار توسط اهل فن انجام میشه .     

     Ft+1=0.4At+0.3At-1+0.2At-2+0.1At-3

نکته مهم اینه که جمع ضرایب بایستی یک شود : 0.4+0.3+0.2+0.1=1


5-پیش بینی بر مبنای گذشته – روش نمو هموار

مانند میانگین متحرک وزنی است با این تفاوت که ارزش گذاری تابع تصاعد هندسی است
یعنی اطلاعات جدید به روش تصاعد هندسی دارای وزن بیشتری نسبت به دوره قبل هستند.

رابطه 2-3

Ft+1= aAt+a(1-a)At-1+a(1-a)^2At-2


a  ضریب نمو هموار نام دارد و اولین جمله تصاعد است

(1-a) ضریب تصاعد میباشد

جمع ضرایب بایستی برابر با یک باشد


در نهایت :

پیش بینی آینده =  پیش بینی دوره قبل + خطای پیش بینی دوره قبل  *  ضریب  نمو

Ft+1=Ft+a(At-Ft

فرض کنید Ft بعنوان پیش بینیAt بکار رفته است

اگر Ft بزرگتر از At براورد شده باشد در نتیجه خطای پیش بینی (At-Ft) منفی است بنابراین برای پیش بینی دوره بعد بصورت کاهشی اصلاح میشود و برعکس .
  aتعیین کننده خطای پیش بینی در براورد دوره آینده است و بین صفر و یک میباشد و تعیین میزان آن به ثبات ارقام گذشته بستگی دارد


فرضا a=0.1پس داریم : با توجه به رابطه 2-3در بالا

Ft+1=0.1At+0.09At-1+0.081At-2
   

با فرض a-0.9 داریم


Ft+1=0.9At+0.09At-1+0.009At-2

در مورد a=0.1 فقط 10درصد ارزش به آمار جدید اختصاص داده شده است و 90درصد مابقی به دوره های قبل داده شده است
ولی  a=0.9 90درص ارزش به دوره جدید . 10 درصد به دوره های قبل

نکته مهم :

در صورتیکه آمار گذشته دارای نوسانات فراوانی باشد بنابراین a را  نزدیک به یک انتخاب کنید (از0.3 به بالا)
ولی اگه اطلاعات گذشته تغییرات زیادی نداشته باشد پس این اطلاعات دارای ارزش بیشتری است و باید 90درصد ارزش به آنها اختصاص یابد a =0.1یا کمتر از 0.1


روشهای دیگری نیز وجود دارد مانند روش باکس – جنکینز  ---- روش نمو هموار دوبل --- روش کمترین مجذورات --- روش رگرسیون و..............


موفق باشید



عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 12, 2013, 02:36:29 بعد از ظهر
برنامه ریزی در سیستمهای تولید پیوسته

برنامه ریزی در سیستمهای عملیاتی در سه سطح صورت میگیرد

1-برنامه ریزی بلند مدت ( شامل تصمیمات استراتژیک مانند تولید کالای جدید – احداث واحد جدید .......)

2-برنامه ریزی کوتاه مدت ( برنامه زمانبندی انجام کارها )

3-برنامه ریزی کلی : بین دو نوع برنامه ریزی فوق قرار دارد که شامل یک برنامه جامع برای  جوابگویی تقاضای پیش بینی شده با استفاده از امکانات سازمان میباشد .

-چارچوب برنامه ریزی کلی:

معمولا برنامه ریزی طی مراحل مختلفی در یک سازمان انجام میشود . از یک طرف بصورت کلی مطرح میشود . در این حالت کل ظرفیت تولیدی موسسه بدون در نظر گرفتن تولید کالای خاص در نظر گرفته میشه . بعد از این مرحله برنامه جزیی تتری که میزان کالاهای بخصوصی را مد نظر دارد پی ریزی میشود. که این برنامه مفصلتر از برنامه اولی است .

-برنامه ریزی کلی از برخی جهات برای مدیریت دارای ارزش است


1-همیشه منابع و امکانات شما محدودند پس باید طوری برنامه ریزی کرد که از آنها به نحو احسن استفاده کرد


2-همواره بازده کلی اغلب شرکتها ثابت نیست و ممکنه در هفته یا ماه یا سال تغییر کنه بنابراین مدیر میتونه با استفاده از برنامه ریزی کلی این تغییرات را تحت کنترل در بیاره و هزینه این تغییرات رو به حداقل برسونه .


3-با برنامه ریز یکلی شما میتونید هماهنگی های لازم در یک شرکت رو ایجاد کنید .


یک نکته مهم در اینجا وجود داره و اون انتخاب یک واحد مشترک برای سنجش بازدهی و مشخص کردن امکانات در برنامه ریزی کلی شرکت شماست .  برای شرکتهای تک محصولی این واحد مشخص و معیین است و در تعین آن مشکلی وجود ندارد .
ولی در شرکتهای چند محصولی ( مثلا تولید لوازم خانگی ) یا شرکتهای خدماتی انتخاب این واحد اندازه گیری کمی مشکل میشود
در این حالت باید کوشید تا واحدی را که بین تمام تولیدات یا خدمات مشترک است انتخاب شود.
مثلا بار یشرکت خدماتی حمل و نقلی واحد  مسافر/ مسافت یا کیلو / مسافت
برای خدمات در مانی میتوان تعداد بیماران   را انتخاب کرد.


-اهداف برنامه ریزی کلی :

برنامه ریزی برای رسیدن به یک سری هدفهای خاص صورت میگیرد

ابتدا میزان تقاضای محصول برای دوره معینی براورد میشود

سپس برنامه تولید با توجه به امکانات و محدودیتهای منابع موجود تعیین میشود

بطوریکه این برنامه تولید بتونه جوابگوی تقاضای بازار باشه و همچنین کمترین هزینه را در بر داشته باشه

-تشخیص و تعیین منابع :

برخی سوالات در این رابطه بوجود میاد مانند

بازدهی با استفاده از کدام منابع اصلی باید صورت گیرد؟

آیا میشه برخی منابع رو تغییر داد؟

چون بیشتر ظرفیت شرکت شما از نوع ثابت است بنابراین برنامه تولید شما با محدودیتهایی روبروست .

اما بعضی از این متغییرها رو میتونید در کوتاه مدت تغییر بدین مثل نیروی کار – انبار محصول

در بعضی موارد میشه ظرفیت تولید را نیز در کوتاه مدت تغییر داد  مثلا با اجاره کردن ماشین الات یا سالن تولید

بنابراین در برنامه ریزی ، وظیف مدیرنه تنها تغییر نوع منابع تولیدی است بلکه تشخیص منابعی است که با تغییر اونها بتونه میزان بازدهی را تغییر بدهد.

-انتخاب دوره زمانی برنامه :

-اصولا برنامه ریزی برای دوره 6 ماهه تا یکساله انجام میشه
ولی در عمل این برنامه بصورت هفتگی – ماهانه تنظیم میشه و چون فعالیتها ممتد و مرتبط هستند پس تصمیمات در یک ماه تعیین کننده ماه بعدی نیز هست
اگه تصمیماتی که میگیرید برای هر ماه مستقل از ماه بعد باشه شما در برنامه ریزیتون دچار هزینه های زیادی میشید و در عمل دچار مشکلات فراوانی خواهید شد

یه مثال :

شما مدیر یه کارخونه تولیدی هستید تصمیم به برنامه ریزی ماه اردیبهشت را دارید

در آخر فروردین موجودی انبا رشما 100 واحد محصوله

20 نفر کارگر با حقوق 80000 ریال در ماه در استخدام شما هستند

هر کارگر در ماه میتونه 10 دستگاه مونتاژ کنه

حالا تقاضایی برای اردیبهشت ماه به میزان 200 واحد محصول به شما میرسه پس تصمیم میگیرید که 100 واحد تولید کنید تا جواب تقاضا رو بدین (100واحد هم در انبار موجود دارین)

بنابراین برای ساخت 100 واحد محصول نیاز به 10 نفر کارگر دارید (با توجه به اینکه هر کارگر 10 واحد میسازه )

بنابراین شما از 20 کارگر موجود باید 10 نفر رو اخراج کنید – فرض هزینه این اقدام به ازای هر کارگر 40000 ریال باشه

در ماه سوم یعنی خرداد تقاضا برای 300 دستگاه را دارید  پس برای خرداد نیاز به 30 کارگر دارین اگه هزینه استخدام هر کارگر 30000 ریال باشد.


در دوحالت این برنامه ریزی رو انجام میدیم


ا- حالتی که برای هر ماه برنامه ریزی مستقلی انجام بشه :



منابع/ هزینه ها   ---------------  اردیبهشت -----------------------  خرداد  ------------------------------ جمع
تعداد کارگر                              10                                     30                              40
مقدار تولید                               100                                   300                            400
دستمزد                800000(80000*10)                    2400000(30*80000)              3200000
بازخرید               400000(10*40000)                                 -                               400000
استخدام                            -                                  600000(30000*20)                  600000

جمع                            1200000                                 3000000                        4200000         



2- برنامه ریزی مرتبط

منابع/ هزینه ها   ---------------  اردیبهشت -----------------------  خرداد  ------------------------------- جمع
تعداد کارگر                              20                                    20                              40
مقدار تولید                               200                                   200                            400
دستمزد                1600000(80000*20)                    1600000(20*80000)              3200000
بازخرید                                 -                                           -                                    -
استخدام                                  -                                           -                                   -


جمع                            1600000                                 1600000                        3200000


همانطور که میبینید برنامه ریزی دو ماهه ( بلند مدت و مرتبط ) دارای هزینه کمتری است       


ادامه دارد   


عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 13, 2013, 01:30:53 بعد از ظهر
 با سلام

در ادامه مبحث برنامه ریزی تولید


-روشهای مختلف برنامه ریزی کلی

-یکی از روشهایی که در برنامه ریزی کلی صورت میگیرد روش ترسیمی است


مثال : پیش بینی تقاضای یک محصول در یک کارخانه و روزهای کاری در طول سال بصورت زیر است

ماه -------------------------   روزکاری -----------------------   میزان تقاضا
فروردین                            22                         4000
اردیبهشت                        19                       10000
خرداد                             21                        13000
تیر                                22                        22000
مرداد                              21                        24000
شهریور                         21                          20000
مهر                              21                          15000
آبان                             11                          16000
آذر                              21                           18000
دی                            22                          14000
بهمن                           18                         9000
اسفند                        21                          6000

-هر کارگر در روز میتواند 10 محصول تولید کند 

-تجزیه تحلیل جهت برنامه ریزی :


اولین مساله در تجزیه و تحلیل بررسی دقیق امکانات تولیدی است . در اولین بررسی متوجه میشویم که بیشترین میزان تقاضا در مرداد ماه به مقدار 24000 واحد میباشد. – از طرفی تعداد روزهای کارکرد را نیز باید بررسی کرد مثلا ممکن است بخاطر تعمیرات ماشین الات در ابانماه فقط 11 روز کاری داشته باشیم .

-حال اگه بخواهیم برنامه تولید هر ماه بر اساس تقاضای همان ماه بررسی شود نوسانهای زیادی داریم .

اگر تولید هر ماه بر اساس تقاضای همان ماه انجام شود شرکت میتونه  فقط تقاضای همان ماه رو جوابگو باشه .

از طرفی دیگه نوسانهای تولید از یک ماه به ماه دیگه زیاد است و هزینه زیادی را دارد.

حالا استراتژیهایی را که برای جوابگویی تقاضای ماهانه میشه انتخاب کرد رو بررسی میکنیم برای کنترل نوسانها و تغییرات تقاضا از متغییرهای مختلفی میتوان استفاده کرد .

در شرکتهای تولیدی  از متغییرهایی چون " میزان نیروی کار"  "انبار محصول " " ساعات کارکرد "  استفاده میشود .


هر کدام از این متغییر ها را میتوان استراتژی شرکت قرار داد .


شرکتها میتوانند علاوه بر متغییر های داخلی از منابع خارجی مانند استفاده از پیمانکار – اجاره کردن ماشین الات و... استفاده کنند.

1-استراتژی تغییر نیروی انسانی :
مدیریت بازده تولیدی نیروی  کار خود را از امار سالهای گذشته تخمین میزند . اگر بازدهی میزان تقاضا کاهش یابد نیروی کار را میتوان بازخرید یا  اخراج کرد و بالعکس .

همواره افزایش نیروی انسانی دارای هزینه هایی چون هزینه آموزش کارکنان جدید میباشد .

کاهش نیروی انسانی علاوه بر هزینه بازخرید هزینه هایی را به همراه دارد که قابل اندازه گیری نیست

زیانی که در اثر اعتصابهای احتمالی بوجود میاد یا ممکنه نیروی انسانی مورد نیاز در زمانی که به ان نیروها احتیاج است در دسترس نباشه و.............

2-استراتژی تغییر ساعت:

با توجه به مثال فرض کنید 70 نفر را برای تولید محصول در استخدام داشته باشیم و اونها بطور متوسط در روز میتوانند 700 واحد محصول تولید کنند.
در ماههای فروردین – اردیبهشت – خرداد – مهر – دی و بهمن و اسفند – با توجه به تقاضای موجود ، نیروی کار در هر ماه میتواند تولید مورد نظر را انجام دهد و تعدا کارگر مازاد نیز داریم .(دقت کنید هرکارگر10 واحد در روز تولید میکند)
اما در ماههای تیر – مرداد- شهریور –آبان و آذر علاوه بر نیروی کار بایستی اضافه کاری نیز لحاظ شود تا تولید جوابگوی تقاضاها باشد .
در این حالت با استفاده از استراتژی تغییر ساعت بایستی این معضل حل گردد.
در این استراتژی  هزینه های استخدام و بازخرید وجود ندارد که این خود مزیتی برای این روش است ولی خود شامل هزینه های خاص خود است  مانند اضافه کاری


کاهش ساعت کاری به دو روش صورت میگیرد

1-نیروی انسانی مدتی از روز را بیکار باشد و حقوق و مزایای خود را در این خصوص دریافت نکند
2-تعدادی از روزهای هفته را کار کند و حقوق و مزایای همان روزهای کارکرد را دریافت کند


-اگر نیروی انسانی بیکار باشد و حقوق و مزایای ساعت بیکاری را دریافت کند باعث افزایش بهای محصول میگردد
-از طرفی عدم پرداخت دستمزد در ساعت بیکاری به اعتبار شرکت برای استخدام نیرو در آینده لطمه میزند

3-استراتژی کاهش یا افزایش موجودی انبار :

با این روش میتوان با انبار کالا در موقع نوسانات تقاضا به آنها پاسخگو بود
در این استراتژی ساعت کارکرد – تعداد نیروی کار و میزان تولید ثابت است
با تولید ثابت در زمانیکه تقاضا کافی نیست ، انباشت کالارا در بر دارد تا در موقع تقاضای اضافه  ، جبران کمبودها صورت پذیرد.

با توجه به مثال : کل تقاضای شرکت در سال 171000واحد است و 241 روز کاری برای تولید این محصول در دسترس است پس باید بطور متوسط روزانه 710 محصول تولید شود یعنی :

710= 241/171000

این کار در صورت استفاده از 71 کارگر در ساعات معمولی امکان دارد

با استفاده از استرتتژی 3 میتوان سطح موجودی انبار و نوسانهای انرا در طول سال بررسی کرد


موجودی انبار -----  اضافه/ کسر موجودی ---------- تقاضا ----------- تولید -------- روز کاری -----------  ماه
11620                 11620                         4000           15620              22                  فروردین
15110                   3490                         10000          13490             19           اردیبهشت
17020                   1910                       13000         14910              21                  خرداد
1640                  (6380)                       22000         15620              22                  تیر
1550                    (9090)                      24000         14910             21                مرداد
(3540)                 (5090)                      20000       14910               21                  شهریور
(2920)                   620                        15000         15620               22                    مهر
(11110)                  (8190)                    16000        7810                11                آبان
(14200)                  (3090)                   18000          14910              21                      آذر
(12580)                   1620                        14000        15620            22                  دی
(8800)                    3780                         9000        12780            18                  بهمن
110                    8910                            6000           14910             21                 اسفند 
همانطور که میبیند :

در سه ماهه اول  با توجه به فزونی تولید نسبت به تقاضا مقداری از کالای ساخته شده در انبار ذخیره میشود

در ماه تیر تقاضا بیش از تولید است پس قسمتی از موجودی انبار کم میگردد

در مرداد نیز برای جواب به تقاضا از موجودی انبار کسر میشود

در شهریور موجودی انبار و تولید پاسخگوی تقاضا نیست پس مقداری سفارش عقب افتاده داریم که این کمبود در آذر ماه به اوج خود 14200 واحد میرسه

در دی و بهمن با توجه به افزایش تولید نسبت به تقاضا مقداری از این کمبود جبران میشود

در اسفند یعنی پایان برنامه ریزی طوریست که نه تنها به تقاضاها پاسخ داده میشود بلکه موجودی انبار را هم به مقدار 110 واحد داریم

-مزایای استراتژی کاهش و افزایش موجودی انبار عبارت است از وجود نیروی انسانی ثابت و نداشتن بیکاری و هزینه اضافه کاری

-معایت ایت روش : هزینه های انبار داری – هزینه راکد ماندن سرمایه ناشی از موجودی انبار -  فاسد شدن و معیوب شدن کالاها – هزینه خدمات انبار – و در مواقعی که موجودی انبارنتواند جوابگوی تقاضا باشد هزینه از دست دادن مشتری را داریم .
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 21, 2013, 11:36:04 قبل از ظهر
روش ترسیمی در برنامه ریزی کلی :

1-بر روی محور مختصات مجموع روزهای کاری برای تمامی دوره و بر روی محور عمودی مجموع واحدهای تولیدی را نشان دهید. سپس منحنی مجموع پیش بینی تقاضا برای این دوره را رسم کنید

2-یک استراتژی برای برنامه ریزی انتخاب کنید و مقدار تولید در هر دوره را بدست اورید سپس مجموع تولید این برنامه را پس از محاسبه بر محور مختصات قبل رسم کنید

3-منحنی پیش بینی تقاضا و منحنی مجموع تولید را با هم مقایسه کنید . این مقایسه مشخص میکند که موجودی انبار در چه مواقعی بیشتر از مقدار مورد نیاز و در چه مواقعی کمتر است (ارزیابی برنامه )

4-هزینه این برنامه را محاسبه کنید

5-برنامه را بازنگری کرده و سعی کنید با تکرار مراححل 2تا 4 از طریق انتخاب استراتژی مناسب ، هزینه برنامه را کاهش دهید تا برنامه مطلوب بدست آید.

-در مثال قبل  سه برنامه مختلف را بررسی میکنیمبا فرض اطلاعات مربوط به هزینه زیر:
هزینه نگهداری هر محصول در انبار هر ماه برابر 50ریال است . این هزینه انبار داری بر اساس متوسط موجودی انبار محاسبه میشود .
در صورت افزایش سطح تولید هزینه های استخدام و اموزش افزایش دارد
در صورت کاهش تولید هزینه بازخرید نیروی انسانی و بیکاری وجود دارد.
پس هرچقدر میزان تولید تغییر کند هزینه ها افزایش دارد


-برآورد هزینه های ماهانه :


          افزایش یا کاهش در میزان تولید ---------------------------  هزینه تغییر در میزان تولید

                     200-1                                                               200000
                     400-201                                                           500000
                     600-401                                                          900000
                     800-601                                                          1400000

هنگامیکه تولید روزانه  انتخاب میشود این مقدار در تمام روزهای آن ماه ثابت  فرض میشود ولی سطح تولید از یک ماه به ماه بعد تغییر دارد .

-اولین برنامه  : براساس تولید ثابت

اکنون برنامه ای را که بتواند با تولید ثابت جوابگوی تقاضای بازار باشد را بررسی میکنیم


1-منحنی مجموع تقاضا را رسم کنید

2-با در نظر گرفتن استراتژی تولید ثابت ( استفاده از موجودی انبار ) منحنی مجموع تولید را رسم کنید
3-این منحنی را بصورت یک خط مستقیم که از مبدا مختصات شروع شود رسم میشود و شیب آن طوری باشد که همواره منحنی مجموع تولید در بالای منحنی مجموع تقاضا قرار گیرد.

در چنین حالتی میتوان ز هزینه سفارشات عقب افتاده و هزینه از دست دادن مشتری جلوگیری کرد.
اگر منحنی تولید بیش از اندازه بالاتراز منحنی مجموع تقاضا قرار گیرد هزینه های انبار داری افزایش میابد.
بنابراین تولید مطلوب طوری است که از نقطه مبدا مختصات شروع و بر نقطه B(بالاترین برامدگی منحنی مجموع تقاضای مورد انتظار ) مماس شود.

منحنی تولیدی که به وسیله این خط نمایش داده میشود جوابگوی برنامه پیشنهادی شماست .

این منحنی را منحنی تولید روزانه ثابت یا MCPگویند.

در این برنامه ، تولید روزانه ثابت و مجموع تولید از مجموع تقاضا در آخر ماه تا نقطه B بیشتر است

در مثال در آذر ماه (روز 180) مجموع تقاضا برابر با مجموع تولید خواهد شد و از آن پس مجموع تولید دوباره برای بقیه ماهها ی سال از تقاضا بیشتر است .

http://up.download.ir/di-93YF.jpg

نقطه B: ( بالاترین برامدگی روی منحنی مجموع تقاضا) را به راحتی میتونید بدست بیاورید

برای این منظور متوسط تقاضای روزانه برای هر ماه را محاسبه  کرده و از اونجا که حداکثر متوسط تقاضا از بین ماهها محاسبه شده ، بالاترین برامدگی منحنی مجموع تقاضا خواهد بود.

مثلا متوسط تقاضا در اردیبهشت برابر است با مجموع تقاضا تا اردیبهشت تقسیم بر مجموع تعداد روزهای کاری
341.46=41/14000

بقیه در جدول محاسبه شده است .
http://up.download.ir/di-VAX7.jpg

با توجه به جدول در آذر ماه حداکثر متوسط تقاضای روزانه عدد 788/89 در روز است . به همین منظور باید حداقل 79 نفر کارگر استخدام کنیم تا این تقاضا را پاسخ دهد. ( هر کارگر در روز 10 واحد تولید میکند)

حال که میزان تولید روزانه را بدست اوردیم میتوان برنامه تفصیلی تولید ماهانه را مشخص کرد

این برنامه در جدول زیر امده است

http://up.download.ir/di-XD2W.jpg

چون تولید روزانه  790 واحد است و هر کارگز قادر به تولید 10 واحد محصول است بنابراین باید شما 79 کارگر استخدام کنید

با توجه به هزینه های براوردی در ابتدای مثال شما میتوانید هزینه تولید این برنامه را نیز براورد کنید چون میزان تولید روزانه ثابت است و تغییر نمیکند .

در جدول متوسط موجودی انبار جمعا 120405 عدد در سال است و با توجه به هزینه انبار داری هر واحد  50 ریال داریم :


602250=50*120405


   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در جون 11, 2013, 03:42:06 بعد از ظهر
برنامه ریزی مواد (MRP)


در سیستم برنامه ریزی مواد ابتدا محصول نهایی را در نظر بگیرید و سپس اونو به اجزای تشکیل دهنده اش تجزیه کنید بعد با توجه به زمان نیاز به هریک از مواد و قطعات ، برنامه ریزیهای لازم را انجام دهید . این برنامه  به شما کمک میکند تا بتوان فعالیتهای مربوط به تدارکات مواد را مشخص کرد و زمان انجام آنها در طول برنامه را تعیین کرد .

برای برنامه ریزی مواد باید

1-اجزای تشکیل دهنده محصول نهایی دقیقا مشخص شود
2-لیست مواد و قطعات تشکیل دهنده مشخص گردد
3-تقاضا برای محصول نهایی در طول برنامه معین شود


تقاضای مستقل – تقاضای وابسته

در تقاضای مستقل : تقاضا برای مواد و قطعات جدا از تقاضا برای مواد و قطعات دیگر است
در تقاضای وابسته : تقاضا برای قطعه و مواد وابسته به تقاضا برای قطعات دیگر است

-زمانیکه تقاضا برای قطعات و مواد وابسته به محصول نهایی محاسبه میشود این تقاضا وابسته میباشد . در حالیکه تقاضا برای قطعات یدکی که در ارتباط با محصول نهایی نیست یک تقاضای مستقل به حساب میاید
-مثلا اگه یک واحد محصول الف از قطعات A1و A2تشکیل شده باشد زمانیکه میزان تقاضا برای محصول الف مشخص میشود میتوان قطعات مورد نیاز A1و A2 را محاسبه کرد.

-سیستمهای کنترل موجودی برای تقاضای مستقل مورد استفاده قرار میگیرد ولی سیستم برنامه ریزی مواد برای تقاضاهای وابسته کاربرد دارد

اهداف سیستم برنامه ریزی مواد

1-کاهش میزان موجودی انبار
2-کاهش زمان تولید و تحویل کالا
3-براورد زمان واقعی تحویل
4-افزایش بازدهی تولید

اجزای تشکیل دهنده سیستم برنامه ریزی مواد

1-برنامه تفصیلی تولید (برنامه تقویمی)
2-لیست قصعات و مواد
3-صورت موجودی انبار



الف: برنامه تفصیلی تولید
طراحی سیستم برنامه ریزی مواد مبتنی بر برنامه تفصیلی تولید است . شما در برنامه ریزی تفصیلی تولید میزان و مقدار محصول و زمان تقویمی تولید اون محصول در طو.ل دوره برنامه رو مشخص میکنید . برنامه تفصیلی تولید حاصل برنامه کلی تولید بصورت کالاهای مشخص و زمان تولید هریک میباشد
سیستم برنامه ریزی مواد به تعیین زمان تهیه مواد و قطعات برای ساخت به موقع کالاهایی که در برنامه تفصیلی تولید پیش بینی شده است میپردازد


ب: لیست مواد وقطعات
این لیست نشان میدهد که اجزا تشکیل دهنده محصول چیست و ترتیب ساخت انها چگونه است . این لیست شامل کلیه اجزا محصول به ترتیب ساخت و تعداد هر یک از اجزا یک واحد محصول است
در سیستم برنامه ریزی مواد محصولات A و B در سطح اول نشان داده میشود و قطعات و مواد تشکیل دهنده انها به ترتیب در سطح پایین تری قرار میگیرند این ترتیب را همیشه بایستی رعایت کرد بطوریکه یک محصول در سطح اول و قطعات و مواد تشکیل دهنده در سطوح دوم و سوم و... قرار گیرند
میزان تولید محصولات در برنامه تفصیلی تولید مشخص شده است اکنون باید در برنامه ریزی مواد . میزان مواد در سطوح بعد انرا در پایین ترین سطح منظور کرد

ج- صورت موجودی انبار:
لازمه سیستم برنامه ریزی مواد داشتن اطلاعات دقیق از وضعیت موجودی مواد و قطعات مورد نیاز در انبار میباشد . با استفاده از این اطلاعات میتوان فعالیتهای سفارش و تهیه کالا در مواقع لزوم را برنامه ریزی کرد.
کارت انبار شامل مواردی چون شماره شناسایی(کد) – میزان موجودی – سطح حداقل موجودی (نقطه سفارش) میزان هر بار سفارش – زمان لازم جهت تهییه و ساخت میباشد
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در جون 12, 2013, 02:39:54 بعد از ظهر
با سلام

یک مثال برای تعیین سطوح

سطح اول                             محصول الف                                                                   محصول ب
                                                ا                                                                               ا

سطح  دوم        قطعه ب ---------- قطعه ج  ------ قطعه د                                           قطعه ه ----------   قطعه ب
                                                                   ا
سطح سوم                                        قطعه ه ---ا------ قطعه ب                           

در مثال بالا برای تولید محصول الف شما نیاز به  قطعات  ب- ج - د- ه دارین  که این قطعات در سطح دوم قرار دارنو قطعه  ب- ه- در سطح سوم
برای تولید محصول ب شما نیاز به قطعات - ه و قطعه ب - دارین که قطعه ب . - ه - در سطح دوم قراردارد 


پس از اجرای MRP داریم:



سطح اول                             محصول الف                                                                   محصول ب
                                                ا                                                                               ا

سطح  دوم              ----------- قطعه ج  ------ قطعه د                                           ---------------------------------
                           ا                                       
سطح سوم        قطعه ب                                                                               قطعه ه -------------- قطعه ب
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در جولای 23, 2013, 05:01:19 بعد از ظهر
هزینه یابی استاندارد
این هزینه یابی روشی کنترلی است که در اون هزینه ها و درامدهای استاندارد با نتایج وافعی برای تعیین انحراف مقایسه میشه

-قیمت تمام شده استاندارد:

هزینه تمام شده هر واحد است که شامل مقدار و قیمت استاندارد عوامل بکار گرفته شده در تولید محصول یا یک خدمت است

-سطوح عملکرد:

استاندارد : اندازه بهینه مصرف منابع در شرایط معین

1-سطح عملکرد دوره قبل در شرکت

2-سطح عملکرد سایر شرکتهای مشابه

3-سطح عملکردی که برای رسیدن به هدفی که از قبل در سازمان تعریف شده

استاندارد ایده آل:

در این شرایط شما کسری – ضایعات – خواب ماشین الات یا اوقات تلف شده مطرح نیست

این نوع استاندارد سازی بکار مدیرانی میخوره که میخوان هزینه کامل همه عوامل منفی رو دقیقا کنترل کنند و همیشه این نوع استاندارد سازی به انحراف نامساعد منجر میشه چون وجود عوامل منفی در شرکت صددرصد قابل اجتناب نیست

استاندارد امکان پذیر :

این استاندارد در سطوح قابل دستیابی تعریف میشه به این معنی که هم سطح عملکرد بالا در نظر گرفته میشه ولی در حد مناسب و قابل قبول . و هم کسری – ضایعات اوقات تلف شده نیز مورد توجه قرار میگیره .

استاندارد فعلی:

استاندارد بر اساس سطح فعالیت موجود (ضایعات فعلی – ناکارایی موجود و...) تعریف میشه اشکال این روش اینه که برای بهبود سیستم هیچ ملاکی نیست .

استاندارد پایه:

در طول دوره مالی تغییر نمیکنه و برای استاندارد سازی به روز و برای مقاصد کنترلی استفاده میشه و برای نشان دادن روند هزینه ها در طول دوره ای از زمان مناسبه .

-تنظیم قیمت تمام شده :

الف: قیمت استاندارد مواد اولیه

1-براورد و پیشنهاد قیمت دریافتی از فروشندگان

2-اطلاعات مربوط به روند قیمتها در گذشته

3-تخفیفات تجاری

4-اطلاعات مربوط به هزینه های حمل

5-کیفیت مواد مصرفی

ب: مقدار استاندارد مواد

1-مقدار مصرف پایه در سطح عملکرد

2-در صورت استفاده از استاندارد قابل حصول ، براوردی از کسری – ضایعات و غیره که مقدار ان با کار کارشناسی تعیین شده است

3-مشخصات فنی مواد

-ج :نرخ استاندارد دستمزد

1-کارگزینی – نرخ دستمزد کارگران را باتوجه به مهارت و تجربه تعیین کنید ( طرح طبقه بندی)

2-پیش بینی نتایج با توجه به قوانین اداره کار

3-پیش بینی طرح های تصویبی مربوط به عواملی مانند پاداش

-د:زمان استاندارد دستمزد

1-زمان مصرفی پایه در سطح عملکرد

2-درصورتی که از استاندارد قابل حصول استفاده میکنید . اوقات تلف شده را براورد کنید

3-مشخصات فنی کارهای لازم برای تولید محصول

4-زمانسجی

-ه: هزینه های استاندارد سربار تولیدی

برای این منظور انتخاب مناسبترین نرخ جذب سربار از اصول مهمکار است . خیلی مهم است که روشی را که انتخاب میکنید به نتایجی واقع بینانه ای برسید

همیشه مراقب باشین که این اشتباه را مرتکب نشوید که بهترین روش جذب اونیه که کمترین سربار را به واحد هزینه جذب کنه . بهر حال هر روشی را که بکار میبرید باید تمام سربار اختصاص یافته را به مرکز هزینه جذب کند  حال اگر این واحد سربار کمتری را جذب کند ، سهم بیشتری برای بقیه مراکز میماند !

اصولا همه روشهایی مبتنی بر زمان را انتخاب میکنند مثلا نرخ ساعت کارکرد ماشین الات یا نرخ ساعت کار کارگر

دلیل اون هم اینه که اکثر سربارها با گذشت زمان افزایش میابند . بنابراین جذب سربارها با توجه به اینکه چقدر طول میکشه تا یک واحد هزینه تولید بشه ، منطقی بنظر میرسه . یعنی هر چه بیشتر طول بکشه . مرکز هزینه سربار بیشتری را مصرف میکند.

-روشهای جذب سربار:

1-نرخ هرواحد: ساده ترین روش اعمال سربار است ولی موقعی مناسبه که تمام واحدهای هزینه تولیدی در یک دوره با هم مشابه باشند که عموما این اتفاق نمی افتد .

2-نرخ ساعتی دستمزد مستقیم: این روش خوبی است چون معمولابرمبنای زمان است وبرای مراکز هزینه کاربر مناسبترین روش است

3-نرخ ساعتی کار ماشین الات : این روش هم خوب است و برای مراکز هزینه مکانیزه مناسب است

4-درصد هزینه دستمزد مستقیم : روش قابل قبولی است چون تا حدودی بر مبنای زمان است . مبلغ هزینه دستمزد مستقیم بیشتر ممکن است نشان دهنده زمان مصرفی بیشتر و بنابراین تعلق سربار بیشتری است ولی اگر نرخهای هزینه متفاوتی به کارکنان مرکز هزینه پرداخت شود روش منصفانه ای نیست

5-درصد مواد مستقیم : روش منطقی نیست چون دلیلی ندارد که مواد گران قیمت باعث جذب سربار تولیدی بیشتری بشود.

6-درصد بهای اولیه: این روش توصیه نمیشود چون ترکیبی از روشهای 4و 5 است

-نرخهای از پیش تعیین شده سربار : قبلا در این خصوص توضیح(در اوایل تاپیک) داده شده است 


ادامه دارد


عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در جولای 24, 2013, 11:06:28 قبل از ظهر
به روز آوری استانداردها:

هزینه های استاندارد تا اونجا که ممکنه باید به روز باشد و لازمه اون اینه که هر چندگاه باید استانداردها بازبینی شوند تا اطمینان حاصل شود که معرف آخرین روشهای عملیات هستند و همچنین آخرین قیمتهای منابع مورد نظر را در بر دارند

شما نیاز نیست که با کوچکترین تغییری به روز اوری شود اما تغییرات اساسی باید در اولین فرصت تعدیل شوند.

تحلیل انحرافات :

دلایل ایجاد انحراف ممکنه موارد زیادی داشته باشه از اشتباه در تعیین هزینه استاندارد بگیر تا کارایی و ناکارایی عملیاتی


نمونه ای از انحرافات :


فعلا مبحث مواد اولیه

نرخ مواد : (انحرافات مساعد)


1-نرخ استاندارد خیلی زیاد باشه – (انحراف مساعد ) مثلا شما نرخ ماده الف رو که تو محصولتون مصرف میشه 100 ریال پیش بینی کردین حالا که با واقعیت بررسی کردین این ماده 90ریال بوده  ما به التفاوت 10 ریال برای شما انحرافی مساعد است


2-تخفیفات پیش بینی نشده ک نرخ 100ریال استاندارد سازی شده ولی وقتی رفتن مواد رو از فروشنده خریدن 10ریال تخفیف داده پس نرخ واقعی 90ریال و اون 10 ریال انحرافی مساعد.


3-کیفیت پایین مواد : اگه موادی رو که دارین مصرف میکننین دارای کیفیت پایینی باشه ، شما درخواست ارجاع مواد رو خواهید کرد ولی امکان داره بنا به دلایل خاص مثلا عقد قرارداد و یا مقرون بصرفه نبودن ارجاع ، طبق توافق با فروشنده تخفیفی از این بابت بگیرید که این باعث انحراف مساعد برای شما در نرخ میشود

4-خرید مناسب : مثلا موادی تو پستتون میخوره که فروشنده میگه اگه نقد بدین قیمتی زیر قیمت بازار بهتون میدم که این خود باعث انحراف مساعد است . یا مثلا از فروشنده ای مواد بگیریم که بقول معروف مواد پشت دست داره و هر موقع بخوایم برامون تامین میکنه و دیگه نیاز نیست ولو بشیم تو بازار و نمونه اون مواد رو از هر کس و ناکس با هر قیمتی بخریم !

5-تخفیفات تجاری خرید عمده : اینکه دیگه بقول معروف تابلو است

انحراف نامساعد نرخ مواد:


1-نرخ استاندارد خیلی کم براورد شده باشه

2-افزایش قیمت پیشبینی نشده باشه

3-کیفیت فوق العاده پایین مواد

4-خرید نامناسب

5-خریدهای کوچیک بدون تخفیف 
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در جولای 29, 2013, 12:45:49 بعد از ظهر
نکته :

هزینه ظرفیت در مقابل هزینه مصرفی

خیلی مهمه که بین هزینه های فراهم کننده ظرفیت لازم برای تولیدتون مثل ساختمان  ماشین الات تولید و... و هزینه هایی که در طی عملیات شرکت مصرف میشن مثل موادمستقیم و دستمزد مستقیم تفاوت قایل بشین .

هزینه هایی که  فراهم کننده ظرفیت است از نوع هزینه های ثابت است ولی هزینه های مصرفی از نوع متغییر هستند .

گاهی اوقات هزینه های ظرفیت بشکل هزینه های متغیر رفتار میکنند .

مثلا هزینه دو نمونه کارگر رو در نظر بگیرید که در خط تولید کارمیکنند . یک تیپ از اونها حقوق ماهیانه دریافت میکنند و تبپ دوم روز مزدی هستند و بر اساس ساعت کارش دستمزد میگیرند

هزینه حقوق کارگر اول هزینه ظرفیت (ثابت ) است و درصورتیکه هزینه حقوق کارگر دوم مصرفی است (متغیر) .

هر چند هزینه هردو کارگر جزو هزینه های مستقیم است . اما زمانیکه تولید شرکت کاهش پیدا کنه کارگر اول بناچار اوقات تلف شده ای دارن که بابت آن حقوق میگیرن و دستمزد او بابت این کاهش تفاوتی نمیکنه – بعبارت دیگه در مواقعی که زمان تلف شده وجود داره لازمه که هزینه ظرفیت بلاستفاده محاسبه بشود.

توجه کنید که هزینه های بلااستفاده برای بسیاری از هزینه های ثابت کاربرد دارد.
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 03, 2013, 12:23:10 بعد از ظهر
با سلام

انحراف اوقات تلف شده :

ممکنه در روند کاریمون به مواردی بربخوریم که اوقات تلف شده وجود داشته باشه
اوقات تلف شده اینطور تعریف میشه :
دوره ای که ایستگاه کاری آماده کار است ولی عملا به دلایلی مثل کمبود ابزار - مواد یا کارگر ، بیکار میماند

طی اوقات تلف شده دستمزد پرداخت میشه ولی به ازای اون تولیدی صورت نمیگیره . هزینه این بخش رو باید در قسمت انحراف کاملا مشخص کنیم تا پشت انحراف کارایی مخفی نشه و به این ترتیب توجه مدیریت رو مستقیما به هزینه اوقات تلف شده معطوف کنید

در خصوص انحراف سربار متغییر نیز شامل اوقات تلف شده میشه - اصولا با این فرض که سربار متغیر فقط در زمان کار بوجود میاد . مثلا فقط موقعی که ماشین الات در حال کارند برق مصرف میشود و مواردی دیگه ..
بنابراین توی اوقات تلف شده و زمان بیکاری سربار متغییر نباید وجود داشته باشه ولی انحراف کارایی سربار متغیر مثل انحراف کارایی دستمزد وجود داره و بایستی مورد تحلیل قرار بگیره

یه مثال 
اگه استاندارد یک شرکت بصورت زیر باشه

دستمزد مستقیم : 5 ساعت به نرخ 6000 ریال
سربار متغیر 10000 ریال

نتایج واقعی :
واحدهای تولید شده :1750
دستمزد 8800 ساعت
سربار متغیر 26000

محاسبه انحرافات :
انحراف کارایی دستمزد :
1750 واحد (هر واحد 5 ساعت ) باید این مقدار میشد  --------------------------------     8750
در عمل شده است  ---------------------------------------------------------------------------     8800
انحراف کارایی دستمزد ( *6000ریال استاندارد ) = ---------------------------------------    50   
300000=50*6000 انحراف نامساعد


انحراف کارایی سربار : میشه بر اساس کارایی دستمزد فقط با نرخ استاندارد 2000 ریال یعنی (50*2000)


انحراف اوقات تلف شده :

ساعت تلف شده * نرخ استاندارد دستمزد  = 500* 6000 = 3000000 ریال ( نامساعد)
این هزینه رو باید در موقع محاسبه انحراف کارایی دستمزد منظور کرد طوریکه انحراف فقط مربوط به کارایی واقعی کارگران در زمان کارشان باشه به این ترتیب کارایی اونها بهتر بررسی میشود

انحراف کارایی دستمزد با توجه به اوقات تلف شده :

دستمزد قابل پرداخت برای 1750 واحد محصول (*5ساعت) ----------------------------- 8750 ساعت
دستمزد ساعات کار مفید واقعی (500-8800) --------------------------------------------- 8300 ساعت
انحراف ساعت کار = ----------------------------------------------------------------------------   450

450*6000 = 2700000 ریال ( مساعد )

اگر دقت کنید جمع جبری برابر با انحراف اول است یعنی

300000= 2700000-3000000

برای سربار متغیر نیز اوصاع بر همین منوال است
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 03, 2013, 02:30:09 بعد از ظهر
در خصوص دلایل ایجاد انحراف برای نرخ مواد چند نمونه رو گفتم
حالا بریم سراغ دلایل انحراف مصرف مواد :

انحراف مصرف مواد :

الف – مساعد

1-استاندارد مصرف بالا : یعنی ساختار محصول رو طوری تعریف کرده باشیم که در قسمت bom  مقدایر دقیق نباشه . یعنی واحد مهندسیتون یا آزمایشگاه  مقادیر رو دست بالا گرفته باشن


2-مصرف مواد با کیفیت بالا :  وقتی کیفیت موادی بالا باشه هنگام مصرف هم ضایعات کمتری داره (چه عادی – چه غیر عادی ) و هم به ساختار منظمتری برای بهبود استاندارد سازی مصرف میرسیم البته این قضیه شامل کشورهایی چون ایران نمیشه که برای خریدبایستی هر سری مواد رو از جاهای مختلف و با کیفیتهای متفاوت تهیه کرد


3-کارگران مناسب و مصرف بهینه :


برای توضیح این مطلب بهتره به نکته زیر توجه کنید که خیلی بکارتون میخوره :

محرکهای هزینه مبتنی بر حجم :

تعداد زیادی از هزینه ها مبتنی بر حجم هستند و محرک این هزینه ها " مقدار تولید" ویا"میزان خدمات ارایه شده " است  که به اون حجم یا میزان خروجی یا به طور خلاصه " خروجی" میگن

مواد مستقیم و دستمزد مستقیم نمونه های خوبی از هزینه های مبتنی بر حجم هستند . این هزینه ها با افزایش هر واحد خروجی(محصول) افزایش میابند

سه محرک هزینه یعنی 1- تعداد واحدهای تکمیل شده  - 2- مقدار (برحسب واحد وزنی) مواد مستقیم 3- ساعات کار – محرکهای هزینه مبتنی بر حجم هستند

---  کل هزینه های مبتنی برحجم به نسبت افزایش در حجم (دریک محدوده کوچک از خروجیها ) به شکل تقریبا خطی افزایش میابند

اما وقتی محدودتون بزرگتر میشه (مثلا از صفر تا ظرفیتی که برنامه ریزی کردین) رابطه بین حجم خروجی و هزینه کل از حالت خطی به غیر خطی تبدیل میشه

هزینه ها در حجمهای پایین محرک هزینه ، با یک نرخ نزولی افزایش پیدا میکنند که دلیل اون تاثیر عواملی مثل استفاده کارا از منابع یا بالا رفتن بهره وری بخاطر افزایش مهارت و یادگیری کارگران است . به این الگو یعنی افزایش هزینه ها با نرخ نزولی اصطلاحا " بازده نهایی افزایشی" میگویند و بیانگر اینه که همزمان با افزایش خروجیها ،ورودیها با کارایی بیشتری مصرف میشن یعنی بهره وری افزایش یافته است

در سطوح بالاتر محرک هزینه ، هزینه ها با یک نرخ صعودی شروع به افزایش میکنن که این امر بخاطر عدم کارایی ناشی از نزدیک شدن به حداکثر ظرفیت موجود است که باغث میشه منابع بطور کارا مصرف نشه . یا زمان بیشتری صرف انجام کار بشه .

مثلا در آخر ساعات کاری به دلیل خستگی کارگران ممکنه کار به آهستگی و با دقت کمتری  باشه و این باعث اتلاف و افزایش هزینه کل میشه . به این رفتار هزینه در سطوح بالای محرک هزینه " بازده نهایی نزولی / کاهشی" گویند

حالا وقتی شما تو شرکتتون میخواید انحراف مقدار مصرف رو بررسی کنید باید این نکته ای رو که در بالا گفتم حتما مد نظر بگیرین

4-کنترل کیفیت بسیار بالا

حالا برعکس موارد فوق که پیش بیاد انحراف مصرف نامساعد میشه  دیگه !
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 04, 2013, 12:49:23 بعد از ظهر
مصرف واقعی (نرخ واقعی – نرخ استاندارد) = انحراف نرخ مواد

چرا برای محاسبه نرخ مواد تفاوت نرخ در مقدار مصرف واقعی ضرب میشود نه در مصرف استاندارد ؟

دلیلش اینست که ما در محاسبه این انحراف میخواهیم ببینیم که از بابت اونچه که واقعا مصرف کردیم چقدر تفاوت نرخ داشته ایم



نرخ استاندارد ( مصرف استانداردبرای تولید واقعی  – مصرف واقعی )= انحراف مصرف مواد


چرا برای محاسبه انحراف نرخ تفاوت مصرفها را در نرخ استاندارد ضرب میکنیم نه در نرخ واقعی ؟
لطف کنید خودتون جواب این سوال رو بدین !!!



مصرف استاندارد برای تولید واقعی که در فرمول بالا استفاده میشود چیست؟

این مصرف شامل معادل آحاد تولید از حیث مواد ضربدر مصرف استاندارد یک واحد است  حالا در این معادل آحاد اگه نیمه ساخته نداشته
باشیم میشود تعداد کالای تکمیل شده .
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 07, 2013, 11:49:55 قبل از ظهر
انحراف نرخ دستمزد :
مساعد-
1-نرخ استاندارد بالا
2-کارگران رده پایین
نامساعد:
1-نرخ استاندارد پایین
2-کارگران رده بالا که کار پایین تری انجام بدهند
انحراف کارایی دستمزد
مساعد
1-ساعات استاندارد بالا
2-کارگران رده بالا
3-مواد اولیه با کیفیت
4-انگیزه های تشویقی زیاد
-برعکس موارد فوق نامساعد
مبلغ سربار متغیر :
1-نرخ استاندارد ساعتی بالا
2-سربار همیشه شامل اقلام زیادی است مثل مواد غیر مستقیم – دستمزد غیر مستقیم – تعمیر ونگهداری -  برق و.... که هرکدوم از این عوامل هم به دلیل نرخ و هم به دلیل مصرف تغییر میکنه بنابراین هرکدام باید به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرند
کارایی سربار متغیر: رجوع شود به کارایی دستمزد
مبلغ سربار ثابت :
1-صرفه جویی در هزینه ها مثل اجاره و عوارض
2-مبلغ بالا در بودجه
3-افزایش در تولید برای پوشش تقاضای بیشتر
4-سطح فعالیت بودجه ای کم

برعکس موارد فوق انحراف نامساعد میدهد  بعلاوه کاهش تولید بدلیل اعتصابات که ان هم باعث انحراف نامساعد میشود .
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 19, 2013, 03:05:29 بعد از ظهر
با سلام

یکی از دوستان در خصوص هزینه یابی بر مبنای فعالیت تاپیکی ایجاد کرده بودن که پاسخشون رو دنباله این تاپیک بدیم بد نیست .

هزینه یابی برمبنای فعالیت

درروش هزینه یابی برمبنای حجم (سنتی) هزینه های سربار بطور غیرمستقیم به محصولات سرشکن میشه . اینطور بگم یعنی هزینه های
سربار را متناسب با میزان محرک هزینه  (مثلا کارکرد ماشین الات) به محصولات تخصیص میدن . . شما در روش سنتی اگه محصولتون دارای
ویژگیها و پیچیدگیهای خاصی در تولید باشه و باید سهم بیشتری را از سربار به خود تخصیص دهد ، اینکار اتفاق نمیفته و کل سربار به یک
نسبت جذب تولید میشه .

فرض کنید مرکز هزینه تولید در شرکتتون سه  تیپ محصول تولید میکنه و در اخر دوره کل هزینه هایی که در این مرکز جمع شده 1000 ریال
شده و شما کارکرد این مرکزتون 100 ساعت بوده پس نرخ جذب سربارتون 10=100/1000 ریال شده که به نسبت مقدار تولید هر سه
محصول در این دایره جذب این محصولات میشه . دیگه کار نداره که محصول الف چقدر پیچیدگی در تولید داره و سهم مثلا استهلاک و برق و
کنترل کیفی که در این محصول مصرف شده چقدره

ولی برای رفع این اشکال اومدن از روش دیگه ای بنام هزینه یابی بر مبنای فعالیت استفاده کردن تا بتوان این سهم ری محصولات را دقیقتر
معلوم کرد .


کتابی موضوع بالا میشه :

یعنی شما در هزینه یابی بر  مبنای فعالیت : هزینه فعالیتهای مصرف کننده منابع را مشخص میکند و این هزینه ها را مستقیما به موضوعات
هزینه  نظیر محصول  یا مخازن هزینه انجام شده برای هر موضوع هزینه تخصیص میدهد.


برای فهمیدن هزینه یابی بر مبنای فعالیت چند اصطلاح را باید بدونید


1-فعالیت :
عملی که انجام شده است . یعنی فرایندها و رویه هایی که باعث میشه کار در شرکت شما انجام بشه
این فعالیتها میتونه یک عمل باشه یا مجموعه ای از چند عمل . مثلا جابجایی مواد از انبار تا خط تولید فعالیتی است که یک عمل است ولی
راه اندازی خط تولید فعالیتی که شامل چندین عمل میشه

2-منبع :
عاملی که وجودش برای انجام فعالیت لازمه . مثلا دستمزد یا قطعات مصرفی حتما برای انجام فعالیتهای  شرکت شما لازمه

3-محرک هزینه :

عاملی است که باعث تغیر هزینه یک فعالیت میشه . محرک هزینه مبنای خوبی برای تخصیص هزینه به فعالیتها و تخصیص هزینه فعالیتها به
هزینه است مثلا تعداد اقلام موجود در یک سفارش – تغیر در تولید – ساعت کار ماشین الات – درصد خدمات و.......
اگه مبحث محرک هزینه رو دوباره بخونید به یک نکته میرسید و اون اینه که محرک هزینه به دو نوع تقسیم میشه

الف – محرک هزینه مصرف منبع
ب- محرک هزینه مصرف فعالیت

محرک هزینه مصرف منیع : میزان منبع مصرف شده یا مرتبط با یک فعالیت را اندازه گیری میکنه

-مثلا شما مخزن هزینه ای رو تو شرکتتون تعریف کردین بنام مخزن هزینه مهندسی .

حالا : محرک هزینه مصرف منبع در این مخزن شامل چه چیزهایی است که میشه همون هزینه منبع مصرف شده به فعالیت یا مخزن هزینه
مثلا در مخزن (فعالیت ) مهندسی ما هزینه های زیر حادث شده (محرک هزینه )

- هزینه استهلاک ابزار الات مهندسی
-حقوق مهندسان
-نرم افزارهای مهندسی
-ابزار مهندسی
-و ....

محرک هزینه مصرف فعالیت : مقدار فعایت انجام شده برای یک موضوع هزینه را اندازهگیری  میکنه . از این محرک هزینه برای تخصیص هزینه
های مخزن هزینه به موضوعات هزینه استفاده میشه

-مثلا برای مخزن مهندسی : محرک هزینه میشه درصد خدمات انجام شده  برای هر محصول

بعدا یک مثال براتون میزنم تا کاملا دو ریالیتون بیفته !!!


4-مخزن هزینه :

در هزینه یابی بر مبنای فعالیت همان مرکز فعالیت بحساب میاد . مثلا مخزن هزینه مهندسی – مخزن هزینه ترابری و....

عمده ترین تفاوت هزینه یابی بر مبنای فعالیت با روش سنتی ( مبتنی بر حجم)

1-در فعالیت منظور از مخزن هزینه فعالیتها است ولی در سنتی مخزن همان مرکز هزینه است

2-در فعالیت محرکهای هزینه که برای تخصیص هزینه فعالیتها به موضوعات هزینه هستند ، مبتنی بر فعالیت و یا فعالیتهای انجام شده برای
موضوع هزینه است ولی در روش سنتی تنها یک محرک هزینه که اونهم مبتنی بر حجم است استفاده میشه

شما بطور کلی برای راه اندازی هزینه یابی بر مبنای فعالیت سه گام رو بایدبردارید

گام اول : تعیین هزینه منابع و فعالیتها
گام دیم : تخصیص هزینه منایع به فعالیتها (مخزن هزینه)
گام سیم : تخصیص هزینه فعالیتها به موضوعات هزینه 



عمری باشد ادامه دارد !
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 20, 2013, 01:33:21 بعد از ظهر
گام اول: تعیین هزینه منابع و فعالیتها

شما هزینه منابع رو در سیستم مالی در حسابهای مشخص معلوم کرده اید . مثلا هزینه قطعات مصرفی – هزینه حمل ونقل و......
در قدم اول سعی کنید تا هزینه منابع (حسابهای هزینه) بگونه ای مناسب جهت هزینه یابی بر مبنای فعالیت تعریف کنید بعدش بابد اطلاعات مربوط به فعالیتها رو تهیه کنید ( برای هر مخزن)

برای این منظور یک سری سوالات رو طرح کنید و از هر واحد بپرسید مانند
شما چه کارهایی رو انجام میدین
معمولا چه مدت زمان صرف انجام فعالیت انجام شده توسط شما میشه
چه منابع و هزینه هایی رو برای انجام فعالیتها مصرف میکنید
هر فعالیتی رو که قراره انجام بدین چه ارزشی برای محصول – مشتری – یا شرکت دارد

البته  تعیین فعالیتها به ازای هر شرکتی فرق داره . مثلا تو یک شرکت کوچک کنترل کیفی یک فعالیت حساب میشه در حالیکه در یک شرکت دیگه کنترل کیفی میتونه شامل فعالیتهایی مثل بازرسی کالای ورودی – بازرسی فرایند – بازرسی محصول نهایی – باشه
در این خصوص یعنی تعریف فعالیتها شما باید بعنوان یک حسابدار صنعتی اونچه که مربوط به هزینه های غیر مستقیم تولید هست رو بخوبی شناسایی کنید و این فقط با آشنایی شما با شرکتتون و فرایند تولید تون میسره – در این راستا مثلا برید لیست حقوق رو بررسی کنید ببینید ایا تمام کارگرانی که درگیر تولیدن تو لیست هستند یا نه .

هیچ موقع تفکیک فعالیتها رو به ریز بررسی نکنید مثلا پرکردن یک فرم یا کپی گرفتن که قسمتی از کار روتین یک  واحد هست رو نیایید بعنوان یک فعالیت در نظر بگیرید . این موارد را در مراحل بالاتر و سطوح بالاتر لحاظ کنید .

شاید در اول کار تعداد مخازنی رو که تو شرکتتون لحاظ میکنید بیش از 100 نوع باشه ولی پیشنهاد میکنم سعی کنید تعداد اونها بیشتر از 30الی 20 مورد نشه

برای این منظور فعالیتهای همگن رو شناسایی کنید . مثلا دو فعالیت بازرسی و پیشگیری  رو میتونید در فعالیتی بنام کنترل کیفی  لحاظ کنید – البته حتما دید مدیریت شرکت رو در این خصوص در نظر بگیرید . برعکس موضوع بالا هم میتونه باشه .

مثلا تعدادی از بازرسیها در شرکت شما ممکنه با فعالیت پیشگیرانه مرتبط باشه و با اون همخوانی داشته باشه . اما هزینه پیشگیری را بهتربتوان از طریق تعداد کالای مرجوعی مشخص کرد. یعنی بجای اینکه  یک فعالیت  کنترل کیفیت با یک محرک هزینه (تعداد بازرسیها) داشته باشیم با شناسایی دو فعالیت بازرسی و فعالیت پیشگیرانه ، دو محرک هزینه یعنی تعداد بازرسی – و نرخ مرجوعی 9 را خواهیم داشت .
به هر حال این تقسیم بندی در شرکتها متفاوته . گاهی بر اساس اینکه آیا این فعالیت ارزش افزوده ایجاد میکنه یا نه – گاهی برخی شرکتها این تقسیم بندی رو بصورت فعالیتهای اصلی – فعالیتهای پشتیبانی و فعالیتهای انحرافی طبقه بندی میکنند . شما در تعیین فعالیت این سوالات رو در نظر بگیرید

آیا تعریف این فعالیت لازمه
آیا اگه انجام فعالیت الزام اوره میشه کاری کرد تا هزینه های اونو کاهش داد

فعالیت با ارزش افزوده و بدون ارزش افزوده :

هر موقع بحث ارزش افزوده مطرح شد باید اونو از دید مشتری دید یعنی اینکه ایا انجام اون فعالیت  ارزش افزوده ای رو محصول از دید مشتری ایجاد میکنه یا نه ؟ اگه جوابتون منفی بود این فعالیت برای شما فاقد ارزش افزوده است و باید حذف گردد هر چند حذف تمام فعالیتهای فاقد ارزش افزوده غیر ممکنه  ولی میتوان اونها رو به حداقل رساند .

مثلا : فعالیت جابجایی مواد :

یعنی تحویل مواد به خط تولید که خود اون شامل فعالیتهایی مثل دریافت ،  کنترل مواد – انبار کردن – و توزیع مواد است
حالا از دید مشتری از بین این فعالیتها فقط فعالیت دریافت مواد دارای ارزش افزوده است و سه فعالیت دیگه در صورتیکه عرضه کننده مواد درست  به موقع مواد را تحویل دهد قابل حذف است .

فعالیتهای اصلی – پشتیبانی – انحرافی

-فعالیت اصلی : شامل بررسی و قضاوت دقیق میباشد و زمینه انجام فعالیتهای خدماتی را برای مشتریان فراهم
    می اورد .
-فعالیت پشتیبانی : برای انجام فعالیت اصلی لازمه
-فعالیت انحرافی: فعالیتهایی است که باعث اتلاف زمان میشود که این زمان صرف فعالیتهای اصلی یا پشتیبانی میشد .

حالا این یعنی چه ؟

ببینید فرض کنید شما مدیر فروش شرکت هستین  میخواهید برای اخذ قرارداد سراغ نمایندتون در یک شهر دیگه برید  - بلیط میگیرید پرواز و میرید مثلا مشهد سراغ نماینده – دو روز هتل میگیرید و هزینه میکنید و بعد میرید سراغ نماینده قرارداد رو امضا میکنید و بعد نماینده شروع میکنه به شکایت از اینکه سری پیش  محصولی رو که برام فرستادین فلان بود و چنان .

حالا در فرایند بالا فعالیتها بصورت زیر تعریف میشه

1-فعالیت اصلی برای مسافرت شما : صحبت با مشتری و اخذ قرارداد

2-فعالیت پشتیبانی : سفر کردن و استقرار در شهر مشهد

3-فعالیتهای انحرافی : گوش دادن به شکایت مشتری بابت  عدم تحویل به موقع محصول قبلی – چون هدف اصلی اخذ قرارداد جدید بوده نه اینکه وقت بذارید و زمان صرف کنید که به شکایت مشتری گوش بدین

اگه تجزیه و تحلیل فعالیتها دقیق انجام  بشه  فعالیتهای انحرافی قابل حذف است مثلا در مثال بالا برسی کردین علت دریافت دیرتر محصول به مشتری بابت فعالیت جابجایی مواد بوده که به موقع مواد به خط تحویل نشده و درنهایت محصول به موقع تولید نشده و دیر به دست مشتری رسیده که اگه روند اصلاح بشه در فعالیت مربوط به فروش فعالیت انحرافی حذف میشود.


ادامه دارد البته اگه عمری باشد !
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 20, 2013, 05:07:11 بعد از ظهر
حال بایستی تمام فعالیتها را بر اساس نحوه مصرف منابع به 4 دسته تقسیم کنید

1-فعالیتهای سطح واحد محصول

فعالیتهایی را که برای تک تک محصولات تولید شده در شرکت انجام میشود را شناسایی کنید مانند بازرسی – کنترل کیفی  و... توجه داشته باشید این فعالیتها مبتنی بر حجم هستند یعنی متناسب با تغیر موضوع هزینه ، مقدار اونها تغیر میکند . برای این فعالیتها محرک مصرف منابع و محرک مصرف فعالیت با هم برابرند

2-فعالیتهای سطح دسته محصول :

فعالیتهایی که روی یک گروه محصولات یا دسته ای از محصولات انجام میشه مانند فعالیت راه اندازی ماشین الات خط تولید – زمان بندی تولید – جابجایی مواد و...

3-فعالیتهای سطح تولید :


فعالیتهایی که برای پشتیبانی از تولید یک محصول انجام میشه مثل طراحی محصول – تغییرات مهندسی به منظور اصلاح محصولات و....
نکته ای که باید بهش دقت کنید اینه که وقتی فعالیت طراحی محصول رو انجام میدن شرکت تا وقتی تا زمانیکه شرکت تصمیم تغییر اون رو نداشته باشه برای تولید گروه مختلف محصول برای چند دوره مورد استفاده قرار میگیرد.

4-فعالیتهای سطح کارخانه :

فعالیتهایی که از کل عملیات شرکت پشتیبانی میکند مانند فعالیتهای نگهبانی – بهداشت – استهلاک ساختمان و ....

گام دوم : تخصیص هزینه منابع به فعالیتها :

از محرکهای هزینه مصرف منابع بذای تخصیص هزینه مصرف منابع به فعالیتها استفاده میشود .

اکثرا محرکهای هزینه بصورت زیر است

1-ساعات کار مستقیم – برای فعالیتهایی که توسط کارگران انجام میشه – کارگر محور
2-تعداد پرسنل – برای فعالیتهای مربوط به حقو و دستمزد پرداختی
3-تعداد دفعات راه اندازی – برای فعالیتهای مرتبط به سطح محصول
4-تعداد دفعات جابجایی مواد – برای فعالیتهای جابجایی مواد
5-ساعات کار ماشین – برای فعالیت تعمیر ونگهداری
6-متر مربع – برای فعالیت نگهداری و بهداشت عمومی

هزینه منایع را میتونید از طریق ردیابی مستقیم یا براورد ی به فعالیتها تخصیص داد .
مثلا میزان برق مصرفی توسط یک ماشین را میشه مستقیما از روی ولتاژ برق مصرفی ماشین بدست اورد ولی وقتی امکان ردیابی مستقیم وجود نداره باید بریم سراغ تخمین و براورد .

گام سوم : تخصیص هزینه فعالیتها به موضوعات هزینه

خرجیها در هر شرکت موضوعات هزینه هستند که شرکت برای اونا اقدام به فعالیت میکنند . که معمولا این خروجیها محصول هستند .

بیشترین محرکهای هزینه مصرف فعالیت بصورت زیر است :

1-تعدادسفارشات خرید
2-گزارشات دریافتی
3-تعداد ساعات بازرسی
4-تعداد پارتهای انبار شده
5-ساعات کار ماشین
6-ساعات کار پرسنل
7-تعداد دفعات راه اندازی


یکی از مزایای هزینه یابی بر مبنای فعالیت امکان محاسبه هزینه ظرفیت بلا استفاده است
مثلا اگه سفارشی دریافت بشه که باید برای اون سفارش از ظرفیت بیشتری از ماشین الات استفاده بشه در اینصورت هزینه این ظرفیت اضافی رو میتوان به حساب  اون مشتری منظور کرد در مقابل اگر مدیریت شرکت تصمیم به افزایش ظرفیت در اینده داشته باشد در اینصورت نباید هزینه این ظرفیت اضافه را به حساب تولیدات جاری منظور کرد .
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 21, 2013, 03:52:10 بعد از ظهر
مقایسه سیستم مبتنی بر حجم با سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت :


برای درک بهتر موضوع به مثال زیر توجه کنید بد نیست

شرکتی سه نوع محصول تولید میکند .نرخ جذب سربار کار مستقیم است . سایر اطلاعات :
                                                            الف                                     ب                                   ج

-   تعداد محصول تولید شده                  10000                                20000                            4000

-   تعداد دفعات راه اندازی ماشین الات     1بار برای 10000                  4بار برای 20000               10بار برای 4000

-   هزینه مواد مستقیم                          50                                     90                                   20

-   ساعت کار مستقیم کارگران                3 ساعت برای هر واحد              4                                    2

-   ساعت کار ماشین                           1                                       1.25                                2

-   هزینه تولید                                  209                                    302                                126

-   قیمت فروش هدف                           125%*209                        125%*302                       125%*126

-   قیمت واقعی فروش                          261.25                                328                               250

-   زمان راه اندازی                             10ساعت                              10ساعت                          10ساعت


-   هزینه دستمزد برای هر بار راه اندازی 20ریال

-   سربار بودجه شده برابر است با 3894000 ریال مقایسه سیستم مبتنی بر حجم با سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت

نحوه محاسبه بهای تمام شده سنتی :

-   مواد مستقیم                               50                                             90                                 20

-   دستمزد مستقیم                          60=20*3                                     80=20*4                       40=20*2


-   سربارتولید                             99=33*3                                      132=33*4                       66=33*2

-   جمع (نقل به جدول بالا)                209                                                 302                            126

نحوه محاسبه سربار :
نرخ جذب سربار = سربار بودجه شده / کل ساعات کار بودجه شده

33= {(1000*3)+(20000*4)+(4000*2)}/ 3894000

فرض قیمت فروش محصول الف دقیقا مطابق با قیمت فروش هدف اون بوده است اما در خصوص محصولهای ب و ج  اینگونه نیست
قیمت هدف محصول ب برابر با 377.5(125%*302) ریال در نظر گرفته شده است ولی رقبا این محصول را در بازار ارزانتر ارایه کرده اند . بنابراین شرکت ناچار است انرا ارزانتر و به قیمت 328 ریال بفروشد
از طرفی محصول ج بر خلاف محصول ب دارای سود اوری زیادی است
تقاضا برای محصول ج بسیار بالا رفت و شرکت قیمت انرا تا 250 ریال افزایش داد و بازهم فروش رفت . بنابراین شرکت به محصول ج بعنوان محصولی ویژه با سوداوری بالا نگاه میکند .
مهم:
تمام هم و غم مدیریت بر اینست که چرا محصول ب که زمانی سوداورترین محصول شرکت بود حالا اینچنین افت کرده است و از طرفی چرا رقبا مدل ج را تولید نمیکنند .

برای درک این موضوعات کافیه که شما هزینه یابی بر مبنای هدف را در این شرکت اجرا کنید تا وضعیت هر محصول مشخص شود.

اولین اقدام مشخص کردن مخازن هزینه در سطوح مختلف :

سطح واحد محصول:
1-مخزن هزینه ماشین کاری


سطح دسته محصولات :
1-مخزن هزینه راه اندازی
2-مخزن هزینه دریافت/بازرسی
3-مخزن هزینه جابجایی مواد
4-مخزن هزینه کنترل کیفی
5-مخزن هزینه بسته بندی و حمل

سطح کل تولیدات:
1-مخزن هزینه مهندسی

سطح کارخانه :
1-مخزن هزینه تسهیلات

نحوه تخصیص هزینه منابع مصرفی به مخازن هزینه با توجه به میزان منابع مصرفی (جمع کل سربار 3894000 ریال)



الف- مخزن هزینه ماشین کاری
1-   هزینه تعمیر ونگهداری       25000
2-   هزینه پشیبانی                  177600
3-   هزینه استهلاک                12500
4-   هزینه برق                     56000
5-   هزینه روغن کاری            100000
جمع                             1212600



ب – مخزن هزینه راه اندازی
1-   پاکسازی خطوط تولید    2300
2-   تنظیمات                    1500
3-   دستمزد کارگران          800
جمع                        3000



ج- مخزن هزینه دریافت/ بازرسی  :
1-   حقوق پرسنل بازرسی      200000
جمع                          200000



د- مخزن هزینه جابجای مواد:
1-   استهلاک وسایط نقلیه                     77100               
2-   استهلاک ماشین الات جابجایی          77100
3-   هزینه تعمیر ونگهداری                  15000
4-   دستمزد کارگران                         295800
جمع                                        600000



و- مخزن هزینه کنترل میفی
1-   استهلاک تجهیزات ازمایشگاه            84000
2-   لوازم ازمایشگاهی                         2200
3-   حقوق کارکنان بخش                       315000
جمع                                        421000

ز- مخزن هزینه بسته بندی و حمل
1-   استهلاک ماشین الات بسته بندی           1600
2-   تعمیر ونگهداری                             128000
3-   حقوق کارکنان بسته بندی                  120400 
جمع                                           250000

ح- مخزن هزینه مهندسی
1-   هزینه استهلاک ابزار مهندسی          10000
2-   حقوق مهندسان                           540000
3-   نرم افزار مهندسی                        90000
4-   ابزار مهندسی                             60000
جمع                                        700000

ط- مخزن هزینه تسهیلات کارخانه
1-   نظافت و بهداشت             50000
2-   حقوق مدیران                  150000
3-   استهلاک ساختمان کارخانه   145000
4-   مالیات اموال                   60000
5-   بیمه                             62400
6-   نگهبانی                         100000
جمع                            507400   


در ادامه نحوه تخصیص هزینه مخازن به محصولات را با استفاده از محرکهای مصرف فعالیت و مقایسه دو روش هزینه یابی سنتی و فعالیت توضیح داده خواهد شد
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 24, 2013, 03:06:09 بعد از ظهر
نحوه تخصیص هزینه مخازن به محصولات با استفاده از محرکهای هزینه


مخزن هزینه  مهندسی
محرک هزینه = درصد فعالیت
محصول الف : 17.5= 10000/ (25%*700000)
محصول ب : 15.75= 20000 / (45%*700000)
محصول ج : 52.5= 40000/ (30%*700000)




مخزن هزینه ماشین کاری
محرک هزینه = ساعات کار ماشین
الف :28.2=43000 / (1* 1212600)
ب : 35.25 = 43000 / (1.25 * 1212600)
ج : 5640= 43000/(2 * 1212600)
----------------------------------------------------
نحوه محاسبه 43000
(1*10000)+(1.25*20000)+(2*4000)




مخزن هزینه راه اندازی
محرک  هزینه  = تعداد دفعات راه اندازی
الف : 0.02=10000/{(15/1) * 3000}
ب: 0.04 = 20000 / { (15/4) * 3000}
ج: 0.5 = 4000 / {(15/10) * 3000}
محاسبات : 1+4+10=15 تعداد راه اندازی




مخزن هزینه جابجایی مواد
محرک هزینه = درصد فعالیت جابجایی
الف : 4.2=10000/(7% * 600000)
ب: 9= 20000 /(30% *600000)
ج: 94.5 = 4000 / ( 63% * 600000)



مخزن هزینه کنترل کیفیت
محرک هزینه = درصد فعالیت
الف: 8.42= 10000/(20%*421000)
ب: 8.42=20000/ (40% * 421000)
ج:42.1 = 4000/(40%* 421000)




مخزن هزینه دریافت / بازرسی
محرک هزینه = درصد فعالیت دریافت
الف : 1.2=10000/ (6% * 200000)
ب: 2.4 = 20000 / (24% * 200000)
ج: 35= 4000/ ( 70% * 200000)

مخزن هزینه  بسته بندی
محرک هزینه = درصد فعالیت بسته بندی
الف: 1= 10000 / ( 4% * 250000)
ب: 3.75= 20000 / ( 30% * 250000)
ج: 41.25= 4000 /( 66% * 250000)




مخزن هزینه  تسهیلات
الف:12.9= 118000/(3*507400)
ب: 17.2= 118000 / (4*507400)
ج: 8.6 = 118000 / (2*507400)
محاسبات: 118000=(2*4000) +(4*20000)+(3*10000)




مقایسه قیمت تمام شده محصولات در روش سنتی و بر مبنای فعالیت :




                                  سنتی  -------------------------------------------  برمبنای فعالیت
--------------       --  الف --------- ب ----------  ج  =============  الف  -------  ب  ----------  ج ---------
مواد مستقیم  :            50             90             20                           50              90                   20
دستمزد مستقیم  :    60               80              40                          60                80               40
سربار :
مخزن ماشینکاری  -----------------------------------                             28.2             35.25           56.50
مخزن جابجایی مواد  ---------------------------------                           4.2                  9                  94.5
مخزن کنترل کیفی  ----------------------------------                            8.43              8.42                42.1
مخزن بسته بندی   ----------------------------------                            1                     3.75              41.25
مخزن مهندسی -------------------------------------                            17.5                 15.75           52.5
مخزن راه اندازی ------------------------------------                               0.02                   0.04            0.5
بازرسی      ------------------------------------------                             1.2                    2.4             35
تسهیلات  ---------------------------------------------                           12.9                  17.2            8.6

جمع سربار :  99                 132              66                           73.44                  91.11          320.85
هزینه تولید : 209                302              126                         183.44                261.81         390.85
قیمت هدف :261.25            377.5          157.5                        229.30                327.26         488.56

قیمت هدف برای فروش 125% هزینه های تولید میباشد .

با بررسی اعداد متوجه میشویم که چرا رقبا محصول ب را به قیمتی ارزانتر به بازار ارایه میکردند زیرا قیمت تمام شده این محصول 183.44 ریال است نه 302 ریالی که در روش سنتی بدست امده
دلیل اینکه نمیشه محصول ب را به قیمت 377.5 در بازار بفروش رساند اینه که رقبا میدانند بهای تمام شده ای حدود 262(261.81) ریال است بخاطر همین اون رو به قیمتی مناسبتر و ارزانتر از قیمت فروش شرکت که 377.5 ریال بود به فروش میرسانند .
از طرفی محصول ج بر اساس روش مبنای فعالیت به مبلغ 390.85 محاسبه شد که بسیار بالاتر از رقم 126 ریال در روش سنتی است و این نشان میدهد که محصول ج سوداور نیست  زیرا با قیمت 157.5 که هدف گذاری شده بود ( برمبنای سنتی) نه تنها سود نمیکند بلکه به میزان :
233.35= 157.5 – 390.85 ریال زیان دارد.
و این فرضا به دلیل پیچیدگی در روال تولید اون محصول است که در روش سنتی نادیده گرفته میشد و بخشی از هزینه های ان به محصولات الف و ب تخصیص داده میشد و همین امر باعث میشد محصول ج در روش سنتی :
1059400 =  4000 *(126  – 390.85) کمتر از مقدار واقعی ان باشد و
برای محصول ب :
803800=20000 * ( 261.81 – 302)
برای محصول الف :
255600 = 10000 * ( 183.44 – 2090)  ریال بیشتر از مقدار واقعی گزارش شود

موفق باشید

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده - سیستم به هنگام
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 28, 2013, 11:02:07 قبل از ظهر
سیستم به هنگام jit

سیستمی که در اون کارها بنحوی مناسب و دقیق و به هنگام انجام میشه ( خرید به موقع – تحویل به موقع – تولید به موقع )


تولید به هنگام مبتنی بر کشش تقاضاست یعنی یک قطعه تنها زمانی خریداری و یا تولید میشه که علامتی از مصرف کننده اون دریافت شده باشه . این کار مانع از تجمع موجودی در ایستگاه کاری میشه .


در این سیستم مشتری تقاضای خود شو با واحد فروش مطرح میکنه و فروش به ایستگاه کاری مربوطه درخواست تولید میده – خود این ایستگاه از دایره مثلا تراشکاری درخواست قطعه میده – دایره تراشکاری به دایره تدارکات و تدارکات به عرضه کننده مواد . که عرضه کننده مواد موظف است در زمان مقرر قطعه رو تحویل شرکت دهد


مهمترین اهداف :
هدف : ایجاد اطمینان از خرید یا تولید مواد مناسب ، به مقدار و اندازه مورد نیاز ، در زمان مناسب با کیفیت مطلوب و بدون ضایعات . که این خود باعث کاهش هزینه های محصول میشود.


در روش به هنگام مفهوم " باصرفه ترین مقدار سفارش" است . اما همین امر چون بر اساس براورد است خود باعث میشود که مقداری موجودی در انبار باقی بماند .


برای درک بهتر این موضوع، دریایی رو در نظر بگیرین که پر از صخره های (مشکلات) زیادی است ولی بخاطر وجود اب زیاد این صخره ها زیر اب هستن و کشتی شما بدون برخورد با اونها روی اب شناوره . یعنی در روش سنتی شرکت در زیر اب (موجودیها)پنهان شده و مقدار اب اونقدر زیاده که تمام مشکلات رو پوشش میده . و این باعث میشه کشتی بطور یکنواخت به حرکت خودش ادامه بده . اینکار باعث بروز مشکلات جدید و بزرگتری میشه که همیشه برای پوشش اون مجبورید بر حجم اب (موجودیها ) اضافه کنید

امادر روش به هنگام  حجم اب (موجودیها)رو کم میکنیم تا مشکلات (صخره ها ) اشکار بشه و ما به رفع اونها بپردازیم . بنابراین در روش به هنگام بدنبال حذف مشکلات و افزایش کارایی و اثر بخشی هستیم  .



   ا --------------------------------شرکت -----------  ---------------  سطح آب
   ا                         #                       ا
   ا          #             #                       ا
   ا          #             #         #            ا
   ا          #             #         #            ا  روش سنتی ( تمام مشکلات در زیر اب پنهان شده )
   ا----------#-------------#---------#------------ا
            نبود کارگر    توقفات     سایر 





   ا                         #                       ا
   ا          #             #                       ا
   ا----------#------------ # --------# -----------ا----- سطح اب - jit: با کاهش موجودی (سطح اب) مشکلات نمایان شده 
   ا          #             #         #            ا
   ا----------#-------------#---------#------------ا
        نبودکارگر       توقفات      سایر


ادامه دارد
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در آگوست 29, 2013, 02:50:00 بعد از ظهر
اهداف اصلی سیستم تولید بهنگام

1بهبود کیفیت

2افزایش بهره وری با تاکید بر مفهوم کایزن



کایزن:

به معنی بهبود مستمر است . و فلسفه ان بر این است که شیوه زندگی انسان . زندگی شغلی . زندگی اجتماعی. و زندگی خانوادگی بایستی پیوسته بهبود یابد.


پیام کایزن: حتی یک روز هم نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخشهای شرکت یا سازمان سپری شود.



چتر کایزن :


مشتری گرا   -------------------------------------  کانبان
کنترل کیفیت جامع -------------------------------- بهبود کیفیت
علوم تکنولوژی ربات ---------------------------- تولید به موقع
حلفه های کنترل کیفیت --------------------------- تولید بی نقص
سیستم پیشنهادات -------------------------------- فعالیتهای گروهی کوچک
اتوماسیون -------------------------------------- همکاری متقابل مدیریت و کارگران
نظم و مقررات محیط کار ------------------------ بهبود بهره وری
سیستم جامع نگهداری و تعمیرات ---------------- تولید محصول جدید

اصول سیستم بهنگام : 1 .


1 حذف ضایعات  و اتلافها و تمام فعالیتهایی که ارزش افزوده ندارد

این ضایعات به 5 دسته تبدیل میشود .

الف: موجودی کالا
ب: حمل و نقل
ج: فرایند تولید
د: زمان انتظار
ه: حرکات اضافی


2. یکنواخت کردن تولید

مجموعه اقدامات زیر باید انجام شود


الف: کاهش زمان راه اندازی ماشین الات
ب: تعمیر ونگهداری پیشگیرانه
ج: استفاده از سیستم کششی
د: اطمینان از ارسال محموله ها در مان تعیین شده
ه: طرح استقرار تکنولوژی محصول یا گروهی – تولید سلولی


3. افزایش کارایی کارکنان و روحیه همکاری آنها

اینکار از طریق زیر صورت میگیرد


الف: آموزش کارکنان و تربیت کارگران چند مهارته
ب: استقلال کاری
ج: ایجاد برابری
د: فراهم نمودن شرایط کاری مناسب



---  سیستم تولید بهنگام و قابلیت ردیابی هزینه های سربار

در یک محیط تولید بهنگام بسیاری از فعالیتهای سربار که قبلا در چند خط تولید تخصیص داده شده بود حالا قابل ردیابی به یک محصول مشخص میباشد " تولیدسلولی" – " کارگران چند مهارته " – " ماشین الات چند چند منظوره" و " فعالیتهای خدماتی غیر متمرکز" مهمترین خصوصیات تولید بهنگام است .

در ساختار سلولی تمام فرایندهایی که برای تولید یک محصول لازم است در یک قسمت قرار میگیرد. بنابراین تمام هزینه های عملیاتی هر سلول تمام  قابل ریابی به خط تولیدی که از خدمات ان سلول استفاده میکند . میباشد.

مثلا تجهیزات که قبلا در چند دایره مختلف قرار میگرفت در سیستم تولید بهنگام در سلول ها ( یعنی جاییکه به تولید یک محصول خاص اختصاص دارد) قرارمیگیره.  . بنابراین میتونید هزینه استهلاک تجهیزات را بعنوان هزینه ای که مستقیما قابل ردیابی به محصولات است در نظر گرفت . از طرفی به کارگران یک سلول اموزش داده میشه که چگونه  تجهیزات موجود در یک سلول  را راه اندازی و تعمیر کنند

بنابراین علاوه بر هزینه دستمزد مستقیم این کارگران هزینه های راه اندازی و تعمیر را نیز که همین کارگران انجام میدهند را مستقیما به محصول ردیابی کنید. در حالیکه در روش سنتی این هزینه ها توسط دوایر خدماتی به محصول سرشکن میشد.


هزینه تولید  ------------------------------------------  سنتی ------------------------------------------ تولید بهنگام
دستمزد مستقیم                                     مستقیم                                        مستقیم
مواد مستقیم                                         مستقیم                                         مستقیم
جابجایی مواد                                      غیر مستقیم                                        مستقیم
تعمیرونگهداری                                     غیر مستقیم                                        مستقیم
سرپرستی                                         غیر مستقیم                                       مستقیم
بیمه و مالیات                                      غیر مستقیم                                      غیر مستقیم
استهلاک ساختمان                               غیر مستقیم                                     غیر مستقیم 


--- سیستم تولید بهنگام و تخصیص هزینه های مراکز خدماتی:

در تولید سنتی مراکز خدماتی بصورت متمرکز به ارایه خدمات به دوایر تولیدی میپرداختند .اما در سیستم تولید بهنگام سیاری از خدمات بصورت غیر متمرکز ارایه میشوند . اینکار از طریق قراردادن تعدادی از مهندسان صنایع و متخصص در خط تولید و همچنین اموزش کارگران موجود در هر سلول خاص برای اینکه بعضی فرایندهارا مانند راه اندازی تعمیر ونگهداری جابجایی مواد و ... را یاد بگیرن و دیگر نیازی به مراکز پشتیبانی نباشه . پس با این اقدام فعالیتهایی که قبلا بعنوان پشتیبانی و در نهایت غیر مستقیم انجام میشد حالا با این کار بعنوان هزینه مستقیم قابل ردیابی به سلول تولیدی است و در نهایت مختص هر محصول میشود.


حالا براینکه کاملا تفاوت بین سه روش هزینه یابی یعنی سنتی (برمبنای حجم) – برمبنای فعالیت و روش تولید بهنگام رو درک کنید یه مثال میزنم و یه تحلیل کوچولو و خلاص!


فرض کنید شرکتی دو نوع محصول تولید میکنه بنام الف و ب
اطلاعات زیر رو در مورد هر محصول داریم :

   ---------------------------------  الف  ------------------------------------   ب -------------------------
تعداد تولید  ---------------------- 20000 --------------------------------- 5000
قیمت فروش هر واحد  ----------  8 ریال ---------------------------------- 14 ریال
بهای اولیه ---------------------- 700000 ------------------------------- 150000
ساعات کار ماشین ------------- 5000 ساعت --------------------------- 1250 ساعت
جابجایی مواد به کیلو ----------- 10000 کیلو ---------------------------- 70000 کیلو
تعداد دفعات راه اندازی --------  20  ------------------------------------- 130

بهای اولیه = مواد مستقیم + دستمزد مستقیم
هزینه تعمیر و نگهداری = 250000 ریال
هزینه جابجایی مواد = 300000 ریال
هزینه راه اندازی= 450000 ریال

اولین حالت : روش سنتی

نرخ جذب سربار =  کل هزینه های سربار / ساعات کار ماشین
پس داریم  160= 6250 / 4500000+300000+250000


---------------------------  محصول الف  ------------------------------------  محصول ب
بهای اولیه  -------------- 700000   ---------------------------------------- 150000
سربار ------------------ 800000  ----------------------------------------- 200000
5000*160                                                                1250*160
جمع هزینه های تولید---- 1500000 ----------------------------------------350000
تقسیم بر
تعداد مجصول : -------- 20000 ------------------------------------------ 5000
=
بهای هر واحد ----------- 75 --------------------------------------------- 70


سود ناویژه محصول الف :  100000= (75-80)*20000

سود ناویژه محصول ب : 350000=(70-140)*5000


دومین حالت : روش بر مبنای فعالیت

اول باید مجرک هزینه برای مخازن هزینتون تعریف کنید
برای  مخزن هزینه تعمیر ونگهداری : ساعات کار ماشین
برای مخازن هزینه جابجایی : وزن مواد جابجایی
برای مخازن راه اندازی : تعداد دفعات راه اندازی


نرخهای جذب سربار هر مخزن :
تعمیر و نگهداری : 40=6250/250000
راه اندازی : 3000=150/450000
جابجایی مواد: 3.75= 8000/300000



---------------------------  محصول الف  ------------------------------------  محصول ب
بهای اولیه  -------------- 700000   ---------------------------------------- 150000
سربار ------------------ 297500  ----------------------------------------- 702500
40*5000)+(3.75*10000)+(20*3000)                                 (125*40)+(3.75*70000)+(130*3000)
جمع هزینه های تولید---- 997500 ----------------------------------------852500
تقسیم بر
تعداد مجصول : -------- 20000 ------------------------------------------ 5000
=
بهای هر واحد ----------- 49.875 --------------------------------------------- 170.5


سود ناویژه محصول الف :  602500= (49.875-80)*20000

سود ناویژه محصول ب :-- زیان --  (152500)=(170.5-140)*5000


روش تولید بهنگام:


در این روش دو سلول تولیدی برای تولید محصول الف و ب در نظر بگیرید
اگه اطلاعات هر سلول بصورت زیر باشه :


یادتون باشه بدست اوردن این اطلاعات تقریبا مثل روش بر مبنای فعالیت است یعنی اونجا برای هر مخزن هزینه هزینه ها رو شناسایی میکردین ولی اینجا پس از پیاده سازی سیستم بهنگام در هر سلول هزینه ها رو شناسایی کردین البته مستقیم.  و حالا رسیدین به اعداد زیر


سلول تولیدی -------  تعمیرو نگهداری --------------  جابجایی مواد ------------ راه اندازی ----------------  جمع

الف  -------------- 210000 --------------------- 40000 ------------------  150000 ----------------- 400000

ب ---------------- 40000 ----------------------- 260000 ---------------- 300000 ------------------ 600000




بهای اولیه  -------------- 700000   ---------------------------------------- 150000
سربار ------------------ 400000  ----------------------------------------- 600000

جمع هزینه های تولید---- 1100000 ----------------------------------------750000
تقسیم بر
تعداد مجصول : -------- 20000 ------------------------------------------ 5000
=
بهای هر واحد ----------- 55--------------------------------------------- 150

سود ناویژه محصول الف :  500000= (55-80)*20000
سود ناویژه محصول ب :-- زیان --  (50000)=(150-140)*5000


تحلیل  سه روش :


بهای تمام شده محصول ب که بر اساس روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت محاسبه شده تقریبا 2.4  برابر براورد اولیه شرکت در روش سنتی است . و دلیل اون پیچیدگی ساخت این محصول است که در روش سنتی مورد توجه قرار نگرفته است .
زیرا در روش سنتی محرک هزینه بر مبنای حجم فعالیت انتخاب شده و سربار هم بر اساس میزان استفاده محصولات از این محرک هزینه ( ساعات کار مستقیم) تخصیص داده میشود.. چون محصول الف به ساعات کار بیشتری نسبت به محصول ب نیاز داره پس در روش سنتی سهم بیشتری از سربار میگیره

از طرف دیگه بر اساس روش بهنگام محصول الف یک مجصول سوداوراست ولی محصول ب با زیان 10 ریالی برای هر محصول داره فروش میره .

بطور کلی ما در فرایند تولید با دو نوع هزینه روبرو هستیم . هزینه های مستقیم و هزینه های غیر مستقیم
هزینه های مستقیم که مستقیما قابل ردیابی به محصول است و هزینه های غیر مستقیم مربوط به هزینه های مختلفی هستن که در سیستم سنتی و بر مبنای فعالیت با استفاده از محرکهای هزینه و نرخهای جذب سربار متفاوت به محصولات تخصیص پیدا میکنند و همیشه وقتی بحث نرخ جذب سربار بوسط میاید اخرش ممکنه شما محرکهایی بکار ببرید که همبستگی کامل با میزان استفاده از فعالیتها نداشته باشن و تخصیص دقیق و درست انجام نشه و سهم بری محصولات تفاوت کنه

ولی در روش تولید بهنگام از طریق کاهش مخازن هزینه های غیر مستقیم و تبدیل بسیاری از ائنها به هزینه مستقیم بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد .
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 07, 2013, 10:02:03 قبل از ظهر
تاثیر " سیستم بهنگام" بر کنترل :

کنترل به معنای استاندارد است . مقایسه نتایج واقعی با استاندارد و تعیین انحرافات و اصلاح آنها میباشد

1-انحراف سفارش مواد خام :   

اختلاف بین میزان موادی رو که سفارش دادین و موادی رو که از فروشنه مواد دریافت کردین این انحراف رو بوجود میاره

قیمت واقعی *( مقدار واقعی مواد دریافت شده – مقدار واقعی سفارس داده شده )= انحراف سفارش مواد خام

تحلیل انحراف :

شما در این مورد هرگونه انحرافی داشته باشین چون سیستمتون "بهنگام "است این انحراف براتون نامساعده
چون اصول و زیر بنای" سیستم بهنگام "در سفارش و دریافت به موقع مواد خام است و هرگونه  تفاوت در مقداری که سفارش دادین با مقداری که دریافت کردین براتون جالب نیست و اگه این انحراف رو داشته باشین یعنی یکی از پیش نیازهای "سیستم بهنگام "رو رعایت نکردین و عرضه کنندگان مواد خام شما نیازهای شما را به اندازه و به موقع تامین نمیکنند

2-انحراف موجودی مواد اولیه :

اختلاف بین مقدار واقعی خرید و مقدار واقعی مصرف دلیل این انحرافه

قیمت استاندارد *( مقدار واقعی مصرف – مقدار واقعی خرید) = انحراف موجودی مواد اولیه

یادمون باشه که "سیستم بهنگام "است یعنی نقطه سفارش برای موجودی صفر در نظز گرفته میشود.

تحلیل انحراف :

این انحراف ، جهت حرکت در موجودی رو براتون مشخص میکنه ( کاهش یا افزایش)
یعنی خرید بیشتر از مقدار مورد نیاز مصرف باعث میشه که انحرافتون نامساعد باشه در حالیکه مصرف بیش از حد عملا باعث کاهش حجم موجودی شده و نوعی انحراف مساعد تلقی میشه

3-انحراف موجودی کالای ساخته شده :


اختلاف بین مقدار تولید بر مبنای استاندارد و میزان فروش بر اساس استاندارد انحراف موجودی کالای ساخته شده نام دارد
قیمت استاندارد* ( میزان فروش بر مبنای استاندارد – میزان تولید بر مبنای استاندارد ) =  انحراف موجودی کالای ساخته شده

تحلیل:

اگه تعداد واحدهایی رو که تولید کردین بیشتر از مقدار کالاهایی باشه که فروش رفته باشه انحراف نامساعد بوجود میاد و اگه تولیدتون کمتر از فروش باشه انحراف مساعد است
بوجود اومدن این انحراف بر تقسیم وظایف میان مدیران تولید و فروش تاکید داره و برای رفع آن باید فعالیت بین اونها هماهنگ شود

4-انحراف تکمیل فروش:


اختلاف بین مقدار سفارش فروش تکمیل شده و مقدار سفارش فروش دریافت شده را انحراف تکمیل فروش گویند

قیمت استاندارد*( مقدار سفارش فروش دریافت شده – مقدار سفارش فروش تکمیل شده )= انحراف تکمیل فروش

تحلیل:

در این حالت هرگونه انحرافی که داشته باشین براتون نامساعده . یعنی اگه تعداد سفارشات دریافتی بیش از سفارشات تکمیل شده باشه شرکت شما بخشی از درامد خودش رو از دست داده است ( هزینه فرصت از دست رفته)
در مقابل اگه سفارش تکمیل بیش از سفارش دریافتی باشه یعنی اینکه شرکتتون دست به تولید سفارشاتی زده که معوقه بوده است و حالا اونها رو تکمیل کرده و خود این به معنی از دست دادن مقداری از درامد فروش از مشتریانی است که حاضر نیستن منتظر تکمیل سفارش بمونند




هزینه یابی معکوس


در" روش بهنگام "بعلت عدم وجود موجودی روشهای مختلف ارزیابی موجودیها کم اهمیت جلوه میکنه و تمام هزینه های دوره مستقیما به بهای تمام شده کالای فروش رفته منتقل میشه
همیشه در "روش بهنگام" تبدیل سریع مواد مستقیم به کالای تکمیل شده و سپس فروش اونها ، هزینه یابی بر مبنای سفارش کار را راحت میکنه .

اصطلاح هزینه یابی معکوس یک سیتم هزینه یابی رو براتون توصیف میکنه که ثبتهای حسابداری را معلق میذاره تا زمانیکه محصولات تکمیل شده و سپس از هزینه های بودجه ای / استاندارد  بطور معکوس بر واحدهای تولید شده استفاده میکند.

بعبارت دیگه در هزینه یابی معکوس  تمام هزینه های ساخت طی دوره حسابداری مستقیما به حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته وارد میشود .

سه مدل برای هزینه یابی معکوس وجود داره

اولین مدل زمان شناسایی رویدادهای مالی به ترتیب در زمان خرید مواد – تکمیل محصول و فروش اون است


در روش دوم زمان شناسایی رویدادهای مالی به ترتیب در زمان خرید مواد و فروش محصولات است


در روش سوم زمان شناسایی رودادهای مالی در زمان تکمیل محصول و فروش اونهاست


در هر سه مدل ثبتی بابت کار در جریان انجام نمیشود



هزینه یابی معکوس فقط مختص "روش بهنگام" نیست بلکه شرکتهایی که زمان تحویل کوتاه مدت محصول رو در دستور کار خود دارند و یا شرکتهایی که سطح موجودیهاشون از دوره ای به دوره ی دیگه ثابت است از این روش استفاده میکنند.   

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: امامقلی در سپتامبر 22, 2013, 01:08:31 بعد از ظهر
سلام علیکم
ببخشید آیا میشود برای نمونه  ،مخازن هزینه و فعالیت  را در چند شرکت بگذارید ؟ علی الخصوص صنایع محصولات لبنی . تا بتوانم روش بر مبنای فعالیت را  به اجرا دربیاورم.

ممنون میشوم .
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 26, 2013, 09:01:40 قبل از ظهر
با سلام

لطف کنید روال کار شرکتتون رو بفرمایید تا بهتون کمک کنم
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 26, 2013, 09:08:50 قبل از ظهر
برآورد هزینه

یکی از مسایل مهم در بهای تمام شده است قبلا یه توضیح مختصری دادم حالا کمی مفصلتر این ممبحث رو ادامه میدیم

همیشه وجود اطلاعات مربوط به مدیریت هزینه برای تصمیم گیری و برنامه ریزی در مورد هزینه ها مثلا تصمیم در مورد اینکه یک محصول جدید تولید شود یا طرح توسعه در شرکتتون چقدر هزینه بر است ویا... مهم ضروری است

برای مشخص کردن این امور " تخمین این هزینه ها" در برنامه ریزی از پیش نیازهای اولیه است.
مثلا برای پیمانکاران در ساخت و ساز وجود مناقصه در این نوع قراردادها ، پیش بینی و تخمین دقیق هزینه ها که شامل تجزیه و تحلیل مفصلی از هزینه های مربوط به مصالح و کارگرانی است که مستقیما قابل ردیابی مستقیما قابل ردیابی به پروژه و همچنین هزینه های غیر مستقیم را شامل میشود .

مراحل ابتدایی این تخمین :

-هزینه های مربوط به سطوح مختلف فعالیتهای شرکتتون و شکل سازمانی شرکت را مشخص کنید

- اثرات مالی و عملیاتی انتخاب از میان راهکارهای مختلف

- هزینه های (ریالی – ارزی) مربوط به استراتژیهای مختلف

برآورد هزینه :تعیین نوع رابطه ای بین اهداف هزینه و محرکهای هزینه

براورد هزینه از طریق به مدیریت کمک میکند

-مشخص کردن اینکه کدام محرک هزینه برای پیش بینی هزینه ها بهتر است

-پیش بینی هزینه های آن


معادله هزینه :

شما برای براورد هزینه اول باید رابطه بین هزینه ها و عواملی که بر هزینه ها موثر هستند (محرکهای هزینه) را مشخص کنید بنابراین با این دو فرض کارشروع میشود.

- با استفاده از یک معادله خطی میتوان رفتار هزینه را بطور صحیح براورد کرد

-اختلاف در سطح هزینه کل را میتوان از طریق اختلاف در سطح یک محرک هزینه (مانند ساعات کار مستقیم یا ساعات کار ماشین و...) توصیف کرد

معادله هزینه (فرمول کلی) هزینه ها بصورت زیر است

Y=a+bx
یا
TC=FC+VC


Y
هزینه براوردشده (متغیروابسته


a
بیانگرجز ثابت از هزینه کل براورد شده است که در دامنه مربوط با تغییرسطح فعالیت تغییر نمیکند که به ان هزینه ثابت براوردی میگویند


b
نمایانگر تغییر در هزینه کل به ازای هر واحد تغییر در محرک هزینه است که به آن نرخ هزینه متغییر هزینه کل براوردی گویند


X
محرک یا منشا هزینه  است که میتواند سطح فعالیت – تعداد کارکنان – ساعات کار مستقیم – ساعات کار ماشین الات – تعداد دفعات راه اندازی – تعداد دفعات بازرسی و... باشد


منظور از محرک هزینه : رویداد یا فعالیتی است که منجر به وقوع هزینه میشود برای شناسایی محرکهای هزینه بیشتر از نظر مهندسان و مدیران تولید استفاده کنید

مراحل براورد هزینه :

-تشخیص موضوع هزینه
-تعیین محرک هزینه
-جمع آوری اطلاعات در ارتباط با موضوع هزینه و محرک هزینه
-به تصویر کشیدن اطلاعات
-انتخاب و استفاده از یک روش صحیح صحیح براورد هزینه
-بررسی صحت براورد هزینه


مرحله اول : تعیین موضوع هزینه :

موضوع هزینه هر عاملی برای شما میتواند باشد که شما در پی اندازه گیری هزینه آن هستید مثل مشتریان – محصولات – خدمات – طرح ها – مرکز هزینه و...

مثلا اگر هدف شما از براورد هزینه ها ی محصول ، تعیین قیمت گذاری محصول باشد در اینصورت موضوع هزینه محصولاتی هستند که در فرایند تولید شرکت وجود دارند . چونکه هزینه محصول با قیمت محصول ارتباط مستقیم دارد و یا مدیریت شرکت شما تصمیم دارد که هزینه ها را کاهش دهد بنابراین شما بایستی موضوع هزینه را هرکدام از مرکز موجود در شرکت تعیین کنید
البته در این خصوص شرکتهایی که در حال فعالیت هستند و چندین سال کرده اند تعیین موضوع هزینه برای انها اسان است و چون با روال کا آن آشنا هستید . ولی در خصوص شرکتهایی که برای اولین بار قرار است براورد هزینه  انجام دهند تعیین موضوعات هزینه نیاز به بررسیهای زیادی است .

دوم – تعیین محرک هزینه :


چند نمونه از هزینه و محرکهای هزینه

-هزینه برق ---------- محرک : ولتاژ برق مصرفی
-هزینه تعمیر ونگهداری -------------- محرک هزینه : ساعات کار ماشین یا واحد مکانیک
-هزینه انبار داری ------ محرک هزینه : تعداد رسیدها و یا حواله ها
-هزینه طراحی محصول ---------- محرک هزینه : تعداد تستهای صنعتی و طرحهای انجام شده



تشخیص محرکهای هزینه بسیار مهم و ضروری است که بایستی دقت کافی در این خصوص وجود داشته باشد . گاهی اوقات شما در یک موضوع هزینه محرکهایی رو نادیده میگیرید که با برسسیهای بعدی مشخص میشه که اثر قابل ملاحظه ای دارند
فرض برای هزینه سوخت وسایط نقلیه ( لیفتراکها ) ساعات کار لیفتراک را در نظر گرفته اید ولی مشخص شده که نوع لیفتراک – نوع کار آن – محل کار آن – وزن لیفتراک و بار حمل شده  از عوامل مهم در تعیین میزان سوخت هستند


مرحله سوم : جمع آوری اطلاعات


این اطلاعات باید با ثبات و دقیق باشد منظور از ثبات یعنی اینکه اطلاعات هر دوره باید بر اساس مبانی حسابداری یکسان تهیه شوند و تمام مبادلات و رودادها بطور مناسب در همان دوره ای که اتفاق افتاده اند . ثبت شوند
دقیق بودن اطلاعات بستگی به منابعی دارد که اطلاعات از آن تهیه شده است


مرحله چهارم – نمایش و به تصویر کشیدن اطلاعات :


هرگونه غیر خطی بودن اطلاعات در براورد هزینه باید مورد توجه قرار گیرد . مثلا در حال نصب ماشین الات جدید در شرکتتون هستید اگر در این راستا به یک هفته تعطیلی مواجه شوید این باعث اطلاعات غیر متعارف در پیش بینی تولید خواهد شد .
این نوع اطلاعات در براورد هزینه بایستی مستثنی شود – هرگونه اتفاق غیر معمول براحتی با بررسی نمودارها و تصاویر رسم شده9 بر اساس اطلاعات ، قابل شناسایی است


مرجله پنجم – انتخاب و بکارگیری یک روش براورد مناسب

روشهای موجود در این خصوص

-تجزیه و تحلیل حسابها
-نمودار پراکندگی
-روش حد بالا و پایین
-روشهای ریاضی ( براوردهای مهندسی و تحلیلی رگرسیون


مرحله ششم – ارزیابی صحت براورد هزینه


یک راهکار متداول برای ارزیابی دقت روش براوردی انتخاب شده در مرحله پنجم ، مقایسه ارقام براوردی با نتایج واقعی هزینه در طی دوره های زمانی مختلف است

مثلا وقتی شرکتی برای مدت چند سال هزینه تعمیر و نگهداری بودجه شده را با هزینه واقعی مقایسه کنید میتواند از اختلاف بین آنها خطای برآورد را مشخص کند . برای اینکار کافی است از " درصد میانگین قدر مطلق خطاها " استفاده کند . بدین صورت که ابتدا قدر مطلق خطاها بصورت فرمول زیر :

مقدار پیش بینی – مقدار واقعی

را برای هر سال حساب کنیم و بعد میانگین خطاهای براورد طی سال را محاسبه کرده و بصورت درصدی از سربار واقعی بیان کنیم
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 26, 2013, 09:10:59 قبل از ظهر

الف : روش تجزیه و تحلیل حسابها


در این روش شما بایستی حسابهای شرکت رو بررسی کنید و در مورد ثابت یا متغیر بودن اونها قضاوت کنید
مثلا برخی شرکتها بخشی از هزینه های تعمیر ونگهداری را بعنوان ثابت در نظر میگیرند و سپس جمع قسمت متغییر هزینه ها به سطح فعالیت دوره تقسیم شده تا نرخ متغییر هزینه بدست آید همچنین بخش ثابت نیز بعنوان هزینه ثابت مد نظر قرار میگیرد . سپس با قراردادن این مقادیر در معادله میتوانید با تغییر در مقدار سطح فعالیت هزینه ها رو براورد کنید
مثال : مثلا هزینه تعمیر و نگهداری رو به جز بررسی کرده اید و دارید

1000 ریال ----- هزینه تعمیر و نگهداری  ماشین الات
100 ریال ------ هزینه تعمیر و نگهداری تاسیسات
200 ریال ----- هزینه تعمیر ونگهداری وسایط نقلیه


روش اول بیایید از سرفصلهای فوق هزینه تعمیر و نگهداری ماشین الات را متغییر فرض کرده و مابقی رو ثابت بگیرید

روش دوم : ریز سرفصلها رو بررسی کنید مثلا هزینه تعمیر و نگهداری ماشین الات با توجه به گزارش حواله ها از انبار قطعات بصورت زیر است :

قطعه الف  500 ریال
قطعه ب  300 ریال
قطعه ج  200 ریال


حالا وقتی بررسی میکنیم معلوم میشه که قطعه الف وقتی روی ماشین نصب میشه برای یک دوره کار میده و دیگه نیاز نیست که عوض بشه و میتونه ظرفیت مورد نظر شما رو پوشش بده ولی قطعات –ب- و – ج – در طی دوره بایستی چندین با تعویض گردند در این حالت ریال مربوط به قطعه الف رو ثابت و دو مورد بعد رو متغییربگیرید


نکته : هنگامیکه از مرکز هزینه در ثبتهاتون استفاده میکنید فرضا دارین :

هزینه تعمیر و نگهداری ماشین الات --- مرکز تولیدی الف – 1000 ریال
هزینه تعمیر و نگهداری تاسیسات  --- مرکز تاسیسات گاز  -- 60 ریال
هزینه تعمیر و نگهداری تاسیسات ---- مرکز تاسیسات برق – 40 ریال
هزینه تعمیر و نگهداری وسایط نقلیه --- مرکز حمل و نقل --- 200 ریال

در مرکز تولیدی الف : هزینه تعمیر و نگهداری ماشین الات رو میتوان متغییر در نظر گرفت ( راحتی کار ) ولی در صورت بررسی ریز قطعات از روش دوم استفاده کنید

مرکز تاسیسات گاز : فرض کنید از این 60 ریال 20 ریالش مربوط به قطعه ای است که با افزایش در روند تولید بایستی مدام تعویض شود یعنی با افزاییش یا تغیر در تولید این هزینه تغییر میکند بنابراین میشه اون رو جزو هزینه های متغییر اورد و مابقی ثابت

در خصوص تعمیر و نگهداری وسایط نقلیه مثلا اگه مربوط به لیفتراکها باشد باید ببینید با تغیرر در تولید محصولات اثری بر این هزینه ها دارند یا نه

در این روش زمان زیادی باید صرف کرد و درنهایت سلیقه ای هم عمل میشود.
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در سپتامبر 29, 2013, 09:28:16 قبل از ظهر
روش نمودار پراکندگی


یک راه حل : مشاهده رفتار هزینه در گذشته در ارتباط آن با یک فعالیت است

اگر  یک فعالیت در گذشته  دارای یک الگوی خاص باشد و شما انتظار دارید در آینده نیز همین الگو را پیروی کند بنابراین امکانی را برای شما بوجود می اورد که هزینه ها را براورد کنید . البته باید تغییراتی که در این خصوص براتون بوجود میاد رو در نظر بگیرین .

همچنین ارتباط بین سطوح فعالیت گذشته با سطح فعالیتی که در آینده پیش بینی میکنیم را در نظر بگیرید . همیشه پیش بنی در سطحی بالاتر یا پایینواحد بوده است حالا اگه بخواهید برای سال اتی مثلا  تر از مشاهدات در گذشته ذهنی است .

مثلافرض کنید بالاترین سطح فعالیت شما در چند سال گذشته8000 واحد بوده حالا اگه بخواهید برای سال اتی مثلا 10000 واحد را براورد کنید چون تغییرات زیادی را لحاظ کرده اید میتونه اشتباه باشه پس باید یک سطح منطقی با توجه به موجودیتهاتون رو در نظر گرفت!


رسم نمودار برای هزینه های گذشته با توجه به سطوح فعالیتهای مربوط به اون ، اصولا روش مفیدی است برای توصیف رابطه بین فعالیت و هزینه که به این کار نمودار پراکندگی میگویند.


یک روش عملی اینه که اطلاعات ماهانه مربوط به  مثلا سه سال گذشته شرکتتون رو (بشرط اینکه تغییرات زیادی نداشته باشه ) در نظر بگیرید

و بیایید بر اساس اون نمودار رسم کنید

مثال – هزینه های برق برای هر ماه با توجه به سطح فعالیت در همان ماه

ماه --------------- هزینه برق  -------------------  سطح فعالیت
فروردین 90 ---- 10000 ریال -----------------------   200 واحد
اردیهشت 90 --- 12500 ریال ------------------------ 210 واحد

و الی آخر ....

حالا هزینه تعمیرات رو درمحور افقی در نظر بگیرید و سطح فعالیت رو در محور عمودی و نقاط رو رسم کنید و.....


وقتی نمودار مشخص شد باید خطی رسم کنید که از میان نقاط عبور کند و بعد اون خط رو ادامه بدین تا محور عمودی رو قطع کنه – شیب این خط نشانگر هزینه متغییر است . زیرا تغیر در میزان هزینه ها بدلیل تغیر در سطح فعالیت میباشد . محل تقاطع این خط با محور عمودی نیز هزینه ثابت است که میزان هزینه را در سطح صفر نشون میده .


البته رسم این خط و اینکه آیا بدرستی از میان تمام نقاط عبور کرده یا نه یک قضاوت چشمی است و برای بهبود این کار در مباحث بعدی (رگرسیون ) این قضیه با دقت انجام میشود.



روش های ریاضی براورد هزینه


الف – روش براورد مهندسی


براورد مهندسی از هزینه ها معمولا بوسیله تجزیه و تحلیل اجزای هر مرحله از فرایند تولید انجام میشه .

برای این منظور هزینه ها – فعالیتها – و مدت زمانی رو که برای انجام هر فعالیت لازم است رو مشخص کنید .

برای براورد دستمزد مثلا از طریق زمانسنجی ، زمانی رو که باید صرف انجام هر فعالیت بشه رو براورد کنید و این زمان ها رو با هم جمع کرده و ذخیره ای برای زمانهای تلف شده نیز بگیرید .

براورد مهندسی از مواد اولیه لازم برای هر محصول و نیمه ساخته نیز از طریق نقشه و یا فرمول ساخت بدست میاد

سایر هزینه ها هم به چنین روشی براورد میشن .

برا سایر هزینه ها یه مثال کوچولو بزنم

مثلا میخواهید هزینه برق مصرفی رو برای مرکزتولیدیتون بدست بیارین

این مرکز یک براورد ظرفیت ( استاندارد تولید داره ) مثلا 100 واحددر روز . ( حال اگه فعالیت ساعت کار باشه باید اونو رو استاندارد سازی کنید ) مثلا 10 ساعت در روز .( یادتون باشه شیفت کاری رو در نظر بگیرین )
از روی مشخصات دستگاه یا تجزیه اطلاعات موجود یا اطلاعات واحد فنی مهندسی شرکتتون میزان برق مصرفی رو برای این مرکز مشخص کنید

مثلا کاتالوگ دستگاه نوشته ولتاژ برق مصرفی هر دقیقه 20
یا به واحد فنی بگین از روی نوع موتورهای موجود در دستگاها میتونه این امار رو بده و......

خلاصه اینکار تخصصیه !!!

حالا برای هر دقیقه (اگه ساعت کار مبنای فعالیت باشه ) یا به ازای هر واحد ( اگه میزان تولید مبنا باشه ) میزان برق مصرفی رو بدست بیارین




یکی از مزیتهای این روش اینه که نیاز به اطلاعات گذشته نیست و دیگری اینکه بیان جز به جز هر مرحله از فرایندها ی تولید رو بدست میارین .

البته این روش معایبی هم داره

اولا اینکه خیلی هزینه بر و زمانبره

دیم : این روش بسیار آرمانی است

مثلا وقتی به فرمول محصول برای براورد مواد اولیه اتکا میکنیم ممکنه بخاطر وقوع شرایطی که خارج از کنترل شرکته . تولید محصولات با تغییراتی در مقادیر مشخص شده در فرمولاسیون صورت بگیرد.

یک نمونه اینکه برخی مواد مصرفی که شما در فرمولاسیون اوردین بنا به دلیلی مثلا یافت نشدن اونها در بازار ( هنگام مصرف واقعی ) مجبور به تغییر و جایگزین کردن مواد مشابه به اون هستین بنابراین فرمولاسیون دچار تغییر میشه

یا مثلا کارگرها آدمهای چموشی هستند وقتی میفهمن کسی داره اونها رو کنترل میکنه ( برا زمانسنجی ) کارشون رو با سرعت بیشتری انجام میدن و اتلاف وقت کمتری دارن بنابراین زمانسنجی دقیق نمیشه

البته گفتم این روش خیلی آرمانی است !!!




عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 01, 2013, 10:34:32 قبل از ظهر
با سلام

در خصوص روش حد بالا و پایین در همین تاپیک در موضوع نقطه سربسر یک مثال براتون زدم

اما در ادامه ....

روش تجزیه و تحلیل رگرسیون



روش رگرسیون برای تعیین خطی که بهترین نحو ممکن از میان تمامی نقاط رسم شود ، طراحی شده است .
در ضمن یک سری اطلاعات دیگر در اختیار مدیران میگذارد که ارتباط بین هزینه ها و فعالیتها را بیان میکند .
همچنین این روش اجازه میدهد که بیش از یک عامل موثر در پیش بینی را انتخاب نماییم و این امر موقعی مفید است که بیش از یک محرک هزینه بر هزینها اثر گذار باشد.
مهمترین مرحله در رگرسیون برقراری یک رابطه علت و معلولی هزینه و محرکهای هزینه است

همانطور که میدونید محرکهای هزینه بعنوان پیش بینی کننده ها میباشد وتحت عنوان متغییر مستقل یل متغییر سمت راست معادله رگرسیون x و هزینه هایی که براورد میشوند تحت عنوان متغییر وابسته یا متغییر سمت چپ معادله رگرسیون y نامیده میشوند

حال اگه در این تجزیه و تحلیلاز یک محرک هزینه استفاده کنید به ان تجزیه و تحلیل رگرسیون ساده گویند و اگر دو یا چند محرک هزینه وجود داشته باشد به ان رگرسیون چند گانه گویند

بر اساس روش رگرسیون ابتدا محرک هزینه ( مثلا ساعات کار مستقیم ) را انتخاب نموده و پس از اطلاعات گذشته ان مثلا ساعات کار مستقیم بعنوان x و اطلاعات گذشته هزینه سربار تحت عنوان y در مدل وارد میشود پس معادله بصورت زیر میشود :

                      ( y = a +( b * x   

جمع کل هزینه ها = هزینه های ثابت +( نرخ هزینه متغییر واحد* جمع ساعات کار مستقیم )


یک مبحثی را که حتما در نظر بگیرید در مورد نقاط پرت است . این نقاط را از محاسبات خارج نمایید

-انتخاب متغییر وابسته :

شما متغییر وابسته را میتوانید در یک سطح کلی (هزینه تعمیر و نگهداری کل کارخانه ) یا در یک سطح ( هزینه تعمیر ونگهداری هریک از ماسین الات ) در نظر گرفت

انتخاب متغییر مستقل :

برای اینمنظور تمم اطلاعات مالی – عملیاتی و سایر اطلاعات اقتصادی که برای براورد نیاز را باید در نظر گرفت

غالبا اطلاعات مورد استفاده در تجزیه و تحلیل رگرسیون بصورت عددی و بر حسب ریال یا واحد هستند

یک نوع دیگر از متغییر ها ،متغییر مصنوعی است که بیانگر وجود یا عدم وجود یک شرایط خاص است

مثلا برای نشان دادن تغییرات فصلی میتوان از متغییر مصنوعی استفاده کرد

فرض شما تولید کننده بستنی هستید و طبق معمول در ماههای تابستان تقاضا برای این محصول افزایش میابد و در اینحالت شما میتوانید برای ماههای تابستان از متغییر مصنوعی با ارزش یک و برای سایر ماها ارزش صفر را در نظر بگیرید .

مثال :

متغییر وابسته --------------------------------------------------  متغییر مستقل -----------------------------

                                    اطلاعات مالی -------------- اطلاعات عملیاتی ------------------ سایر اطلاعات

هزینه دستمزد ------------- نرخ دستمزد  -------------- ساعات کار  -------------------- نرخ حقوق طبق اداره کار
                                                                  تعداد کارکنان  ------------------- متغییر مصنوعی برای تغییر
                                                                                                           قابل ملاحظه در نرخ پرداخت

ارزیابی تجزیه و تحلیل رگرسیون :

4معیار مهم برای ارزیابی وجود دارد

الف – ضریب همبستگی rو ضریب تعیین r^2

ب- p- value

ج- خطای استاندارد

د- t- value
     

توضیح هر یک از 4 معیار فوق در ادامه ....
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 03, 2013, 09:28:54 قبل از ظهر
با سلام

ضریب همبستگی 


ضریب همبستگی r بیانگر وجود یا عدم وجود همبستگی بین دو متغییر است و حتی میزان همبستگی و نوع اون یعنی مستقیم یا معکوس را به ما نشان میدهد. این مقدار همواره بین -1 و + 1 است

ضریب تعیین r^2(توان دوم ضریب همبستگی):

بیان میکنه که چه بخشی از تغییرات در متغییر وابسته بوسیله متغییر سمت راست رگرسیون بیان میشود.
مثلا وقتی ضریب تعیین برابر با مقدار مشخص k باشد میتوان گفت که k% تغییرات در هزینه سربار  میتواند بوسیله تغییر در ساعات مار مستقیم ( با فرض مبنا بودن این محرک هزینه ) بیان میشود. حالا هر چقدر این مقدار به عدد یک نزدیکتر باشد نقاط به خطی که رسم شده نزدیکتر است و هرچه به سمت صفر میل کنه نقاط از خط دورتر است .

p-value

معیاری است که نشان دهنده این خطر است که متغییر مستقل فقط یک رابطه تصادفی و شانسی با متغییر وابسته داشته باشد و رابطه آماری معنی داری بین اونها وجود ندارد . هرچه این معیارکمتر باشد بهتر است . اگه تو محاسباتتون بین 0.5 . 1 باشد عالی است .


t- value



معیاری است که قابلیت اتکای متغییر مستقل را نشان میدهد
منظور از قابلیت اتکا ، درجه اعتبار . ثبات و بلند مدت بودن ارتباط متغییر مستقل و وابسته است
بطور معمول این معیار باید بیشتر از 2 باشد و هرچه این معیار کمتر باشد بیانگر اینست که از لحاظ آماری بین متغییر وابسته و متغییر مستقل ارتباط معنا داری وجود ندارد یا اگر هم وجود داره بسیار ضعیف است . .
متغییر هایی که مقدار t- value اونها پایین است را از معادله  رگرسیون خارج کنید تا معادله ساده تر شود

زمانیکه معادله رگرسیون چند متغییره میباشد اگر مقدار t- value برای یک یا چند متغییر مستقل ، کم باشد در اینصورت این احتمال وجود داره که همبستگی چند گانه وجود داشته باشد . یعنی دو یا چند متغییر مستقل همبستگی بالایی با یکدیگر دارند . درحالیکه فرض بر اینست  که بین متغییر ها ی مستقل باید استقلال وجود داشته باشد نه اینکه با هم همبستگی  داشته باشند . منظور ازهمبستگی متغییرها اینست که تغییر یک متغییر باعث تغییر قابل پیش بینی - همسو یا عکس -  در متغییر دیگر شود برای مثال ،ساعات کار ماشین در یک شرکت تولیدی یا ساعات کار مستقیم کارکنان ارتباط دارد زیرا هر دو تحت تاثیر یک عامل مشترک هستند که تعداد محصولات تولید شده توسط شرکت است . باید توجه داشت که بسیاری از داده های مالی و عملیاتی با یکدیگر همبستگی دارند.


ادامه دارد.....
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در اکتبر 05, 2013, 10:23:00 قبل از ظهر
خطای استاندارد – se 

میزان دقت براورد رگرسیون را نسان میدهد بعبارت دیگه خطای استاندارد یک مدل رگرسیون دامنه ای است حول رقم براوردی بدست امده از مدل رگرسیون که میتوان با اطمینان معقول انتظار داشت ، رقم واقعی هزینه در این دامنه هست یا نه

مثلا اگه هزینه براورد شده توسط معادله رگرسیون عدد 400000 ریال باشد و خطای استاندارد برابر با 10000 ریال ، اطمینان میتوان داشت که هزینه واقعی بین 410000 ریال و 390000ریال است .


براورد هزینه های تعمیر و نگهداری با استفاده از مدل رگرسیون


مثلا شرکت الف میخواد هزینه های تعمیر و نگهداری را براورد کند
اطلاعات مربوط به 6 سال گذشته بصورت زیر است

سال –------              -- 1383--------  ----1384-----------1385----------1386-----------1387--------------1388
ساعت کارمستقیم ------- 8500------------8700—--------9100----------8450------- ----8600---------------9150
هزینه تعمیر --------    --153000---------140500---------158700------152700---------154200------------161100

در مثال بالا موضوع هزینه : هزینه تعمیر و نگهداری و محرک هزینه : ساعات کار مستقیم است
ابتدا در نمودار مختصات هر کدام از نقاط را به ازای هر سال رسم کنید.

   Y=61495.28 + (10.8043 * x)
نحوه محاسبه در نرم افزار اکسل :
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 04, 2013, 11:02:25 قبل از ظهر
3- 3 اهم موارد قابل ذكر درخصوص مانده حسابهای موجودی مواد وكالا و بهای تمام شده كالای فروش رفته بشرح زیر میباشد :
1-3- با عنایت به یادداشت توضیحی 23 صورتهای مالی ، سربار جذب نشده درتولید جهت عملکرد سال مالی مورد گزارش
محاسبه نشده و از بهای تمام شده تولید محاسبه کسرنگردیده است، معهذا بدلیل عدم دسترسی به مبانی محاسباتی زمان سنجی و ظرفیت سنجی ارائه شده توسط واحد مهندسی صنایع شركت و فقدان سایر اطلاعات لازم
ازجمله مصرف استاندارد مواد و قطعات ، تعیین میزان دقیق دستمزد ، سربار و ضایعات غیر عادی جذب نشده در تولید و تاثیر آن بر بهای تمام شده وکالای
فروش رفته و موجودی كالای ساخته شده ودرجریان ساخت پایان سال مالی مورد گزارش برای این موسسه مقدور نگردیده است .



( کاربرد رگرسیون در محاسبه سربار جذب نشده – استفاده از نرم افزار اکسل )


با سلام

اگه حسابرس شرکتتون چنین بندی رو براتون گذاشت بعنوان حسابدار صنعتی موظفین که گزارش مربوطه رو آماده کرده و ارایه کنید. 
برا این منظور من کار رو با یک  مثال شروع میکنم و شما اونو به شرکت خودتون تعمیم بدین

فرض آخر دوره شما عوامل (سرفصل) هزینه هاتون شده موارد زیر :


مواد مصرفی : 5000 ریال
دستمزد مستقیم : 2000 ریال
تعمیرو نگهداری : 1000 ریال
استهلاک : 3000 ریال
برق مصرفی: 4920 ریال
سایر هزینه ها : 1000 ریال


همونطور که میدونید سربار جذب نشده شامل هزینه های ثابت میشه بنابراین 
ابتدا باید  تعیین کنید که هر کدوم از هزینه های فوق ثابت هستند یا متغیر


نحوه تعیین این هزینه ها به ثابت و متغیر رو قبل توضیح دادم با این حال  برای موارد فوق داریم :


مواد مصرفی : متغیر
دستمزد مستقیم ( با توجه به قرارداد کاری تنظیم شده طبق قانون کار )  ثابت
تعمیر و نگهداری : متغیر
استهلاک : ثابت
برق مصرفی : نیمه متغیر
سایر هزینه ها ( با فرض بررسی جز به جز حسابهای ذیربط ) ثابت


بنابراین تو این مثال باید فقط بریم سراغ برق مصرفی که نیمه متغیره و سهم ثابت این هزینه رو از طریق رگرسیون بدست بیاریم
برای این منظور شما باید بتاریخ ارسال قبض برقی که براتون میاد مبنای محاسبه ای رو لحاظ کنید – مثلا کارکرد ماشین الات .


یه جدول تهیه کنید بصورت زیر


ماه  --------  زمان کارکرد  ------ ریال برق مصرفی
1 ---------   100  ------------  1100  ریال
2 --------  120  ------------- 1250
3 --------  125 -------------- 1270
4-------- 128 ------------- 1300   



در نرم افزار اکسل  زمان کارکرد رو در یک ستون و ریال برق را در ستون مقابل اون قرار دهید . هر دو ستون رو انتخاب کرده و در قسمت INSERTقسمت SCATTER نمودار نقطه ای را انتخاب کرده تا با توجه به داده های شما نمودار نقطه ای را رسم کند
هنگامیکه نمودار رسم شد در قسمت  DESIGNقسمت CHART LAYOUTS نموداری را انتخاب کنید که روی آن نوشته شده  F(X)  با انتخاب این گزینه برای داده های شما خطی رسم میشود و معادله خطی با مشخصات زیر داده میشود :


Y = 7.0477 X + 396.61   با R^2 =0.995   و چون ضریب همبستگی نزدیک به یک است (0.995) پس مبنای انتخاب شده ( کارکرد ماشین الات) مناسب است


بنابراین شما با معادله خطی فوق  میتوانید سهم متغیر و ثابت هزینه برق را محاسبه کنید بدین صورت که :

به ازای هر X مقدار Y را بدست بیاورید ( به مقدار ثابت معادله کار نداشته باشید چون سهم متغیر را میخواهید محاسبه کنید )


100  در نتیجه  100*.7.0477 = 704.77
120   داریم :  120* 7.0477 = 845.724
125 داریم:  125* 7.0477 = 880.9625
128 داریم  130*7.0477 = 902.1056


سرجمع این اعداد میشه : 3333.5621 که این میشه سهم متغیر  برق مصرفی

حال اگه این مبلغ رو از کل برق مصرفی کم کنید سهم ثابت این هزینه هم بدست میاد یعنی

(محاسبات روند ):

1586 = 3334-4920

بنابراین از 4920 ریال کل هزینه برق مصرفی 1586 ریال ثابت و 3334 ریال آن متغیر است .

حالا جمع کل هزینه های ثابت در شرکت میشه :

2000 دستمزد + 3000 استهلاک + 1000 سایر هزینه ها + 1586 سهم برق  = 7586  ریال

حال باید بریم سراغ ظرفیت – کارکرد و توقفات جهت بدست اوردن سربار جذب نشده .......
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در دسامبر 04, 2013, 12:02:33 بعد از ظهر
وقتی صحبت از سربار جذب نشده میشه باید بریم سراغ ظرفیت

قبلا تو ارسالام انواع ظرفیت رو توضیح دادم و عملیترین روش و کار اینه که بریم سراغ ظرفیت قابل دسترس .

یعنی ظرفیت موجود بعلاوه ظرفیت بلا استفاده که این ظرفیت بلا استفاده باید بر اساس مبنای منطقی تعیین بشه یعنی با توجه به کارکردهای سال گذشته و شرایط موجود شرکت .



شما باید بتونید کارکرد و توقفات رو معلوم کنید

مبحث توقفات بسیار مهمه چون یک سری توقفات شما دارین که  مجاز و غیر مجازه

توقف مجاز با کارکرد مفید جمع میشه و ظرفیت موجود رو بهتون میده

بذارید یه مثال بزنم :

مثلا شرکت شما سه شیفت  کار میکنه و هر شیفت 8 ساعت کاریه

پس ظرفیت برای شما میشه 24 ساعت

اما با توجه به شرایط شرکت شما و شرایط موجود شرکت شما هر شیفت 6 ساعت بیشتر توان کار ندارد

پس کل ظرفیت قابل دسترس میشه  18 ساعت و مابه التفاوت 24 و 18 یعنی 6 ساعت هیچگاه قابل دستیابی نیست مگر با اضافه شدن ماشین الات جدید .

پس ظرفیت را روی 18 ساعت در نظر میگیریم

حال از هر 6 ساعت در هر شیفت (ظرفیت کامل) گزارشی برای ما ارسال شده به این صورت که :

3 ساعت کارکرد مفید
1 ساعت توقف بابت قطع برق
0.5 ساعت توقف بابت تنظیم دستگاه
0.5 ساعت توقف بابت  تعمیر
1 ساعت توقف بابت نظافت


با بررسیهای توقفات موجود و شرایط شرکت باید آنها را به مجاز و غیر مجاز تفکیک کرد

قطع برق غیر مجاز است چرا که برق ممکنه بدلیل عدم پرداخت وجه به اداره برق قطع شده باشد ( که باید شرکت پول میداشت و قطع نمیشد ) یا دستگاه ژنراتور برق داشته باشد که در صورت قطع برق از بیرون خود تامین برق کند


تنظیم دستگاه توقفی مجاز است چراکه برای تولید و تنوع محصولات این تنظیمات باید صورت پذیرد

تعمیرات : باید دید این تعمیرات اظطراری بوده یا پیشگرانه . اگه اظطراری بوده باید دید آیا قبلا در سیستم تعمیر و نگهداری (PM) برای ان موردی در نظر گرفته شده بوده یا نه . اگر پیش بینی شده بوده و حالا این تعمیر بوجود امده غیر مجاز است ولی اگه قبلا این تعمیر در زمان خاص شناسایی نشده و سیستم تعمیر و نگهداری بابت ان زمانی در نظر نگرفته ، مجاز است

ما فرض میکنیم در مثال ما مجاز است


نظافت : جز لاینفک کار است و مجاز میباشد


بنابراین شما برای یک شیفت 6 ساعته کاری دارین :

کل کارکرد : 6ساعت
کارکرد مفید : 5 ساعت
توقف مجاز : 2 ساعت
توقف غیر مجاز : 1 ساعت


در این حالت  اگه بخواهید نرخ جذب سربار را محاسبه کنید  باید با توجه به مبنای های فوق یعنی کارکردها آنها را حساب کنید : یعنی باید هزینه سربار را یکبار بر کارکرد مفید تقسیم کنید تا نرخ کارکرد مفید  بدست بیاد و یکبار هم بر کل کارکرد تا نرخ کارکرد کل بدست بیاد


اگر شما فرضا در آخر دوره ای 2000 ریال هزینه داشته باشید و کارکرد کل شما 100 دقیق و کارکرد مفید شما 90 دقیقه باشد داریم :

20 = 100 /2000  نرخ کارکرد کل 
22.2 = 90/2000  نرخ کارکرد مفید 

2.2 = 20-22.2  این مابه التفاوت مربوط به  سهم توقفات غیر مجاز است ( با توجه به توضیحات بالا ظرفیت بلا استفاده) که این عدد به نسبت کل 0.099 = 22.2/2.2  است


اگر از این 2000 ریال شما  800 ریالش هزینه ثابت باشد و 1200 ریال هزینه متغیر ( نحوه بدست آوردن در بالا توضیح داده شد)
بنابراین برای محاسبه سربار جذب نشده کافیست که: 

79.2 = 0.099 * 800  که این عدد  سربارثابت جذب نشده شما میباشد و
720.8 = 79.2-800 ریال از سربار ثابت شما جذب شده است


البته مثالی که زدم تعیین نوع کارکردها و توقفاتش راحت بود و در عمل این کار مشکلتر است ولی قابل دستابی است
فقط نکته ای که وجود داره توجیه دارایی برای اینکه بتونید بهش مجاز یا غیر مجاز بودن توقفاتتون رو بقبولونید تا این هزینه رو از شما قبول کنه و الا این هزینه رد خواهد شد وبهتره نشونش ندین !
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در فبریه 23, 2014, 10:41:41 قبل از ظهر
بهره وری و اندازه گیری شاخصهای مربوطه

با سلام

شاید اسم بهره وری زیاد به گوشتون خورده باشه و خیلیها در مورد اون اطلاعاتی داشته باشن اما برای یاداوری مواردی رو براتون میزارم. از طرفی با توجه به بالا بودن سهم هزینه دستمزد در هزینه های تولید محاسبه این عامل برای هر شرکتی بسیار مهمه و یکی از وظایف واحد مالی هر شرکتی میباشد .(البته با همکاری بچه های  صنایع )   


بهره وری چندین شاخص داره که در هر سری دو الی سه موردرو بررسی میکنیم

1- شاخص های رقابت پذیری نیروی کار:


فرمول :  هزینه نیروی کار / ارزش افزوده
واحد : عدد خالص
نسبت : رقابت پذیری نیروی کار

این نسبت وضعیت رقابت پذیری موسسه در ارتباط با نیروی کار را نشان میدهد
پایین بودن این نسبت نشان دهنده بالا بودن هزینه نیروی کار است که هماهنگ با ایجاد ارزش افزوده نیست و بالعکس


2- واحد هزینه نیروی کار

فرمول : ارزش ستانده / هزینه نیروی کار
واحد :درصد
نسبت : واحد هزینه نیروی کار

این نسبت نشان دهنده حق الزحمه متوسط نیروی انسانی است
بالا بودن این نسبت یبانگر بالا بودن حق الزحمه هریک از کارکنان میباشد و بالعکس

انجام کارهای ساده توسط کارکنان با حقوق و دستمزد زیاد
کافی نبودن میزان سفارشات مشتریان
روحیه پایین کارکنان
روشهای قدیمی تولید 
وابستگی به مهارتهای سنتی
عدم وجود برنامه ریزی درست و در نهایت سیستم ضعیف واگذاری حجم کار به افراد

نمونه هایی است که با این نسبت تجزیه و تحلیل میشود.

3- هزینه نیروی کار بر تعداد کارکنان

بالا بودن این نسبت ممکنه چند دلیل داشته باشه
مثلا :
کارایی پایین نیروی کار
برنامه ریزی و تقسیم ضعیف کار
سیستم حقوق و دستمزد نامناسب
اضافه کاری زیاد
تورم نیروی کار
عدم استفاده صحیح از قابلیت نیروی انسانی
نبود سرپرستی صحیح

ادامه .......
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده
رسال شده توسط: دایی رضا! در فبریه 23, 2014, 11:17:51 قبل از ظهر
4- درصد هزینه نیروی کاردر ورودی کلی

فرمول : ارزش کل داده ها  / هزینه نیروی کار

واحد : درصد
نسبت : درصد هزینه نیروی کار در ورودی کل داده ها (کل هزینه ها)

این نسبت کوچکتر از یک است و بالابودن این نسبت نشانگر سهم  زیاد هزینه نیروی کار در ورودی کل و زیاد  بودن تعداد نیروی کار ، اضافه کاری  و کار مجدد روی محصولات غیر منطبق با مشخصات استاندارد میباشد و بالعکس

5- بهره وری نیروی کار

فرمول : متوسط نیروی کار / ارزش افزوده  .

واحد : ریال بر نفر
نسبت : بهره وری نیروی کار

این نسبت بیانگر ثروت تولید شده در موسسه توسط کارکنان آن است . این نسبت از عوامل زیر تاثیر میگیرد.

-   کارایی مدیریت
-   طرز تلقی و روحیه در محیط کار
-   اثارت قیمت
-   تقاضا برای تولید محصول بیشتر

بالابودن این نسبت نشانگر اثرات مطلوب نیروی انسانی در فرایند تولید است


پایین بودن این نسبت در نتیجه عوامل کاری نا مطلوب  است مثل :

-   مواد و خدمات خریداری شده گران و نامرغوب
-   اتلاف وقت و مواد
-   سطح حقوق و دستمزد نامناسب
-   ترکیب نا مناسب محصول
-   برنامه ریزی تولید ضعیف و نامناسب
-   کارکنان تک مهارتی
-   کار مجدد بر روی محصولات
-   روشهای کار نامناسب
-   فقدان کار آموزش برای کارکنان

ادامه.....
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 07, 2015, 08:35:27 قبل از ظهر
با سلام

یه نکته رو هنگام محاسبه حاشیه سود هر واحد در نظر بگیرید :
فرض کنید شرکت شما سه نوع محصول تولید میکنه و شما به ازای هر سه نوع محصول برای اون حاشیه سود رو حساب کردین . حالا مدیریت از شما میخواد که ببینه  جایگزین کردن محصول الف بجای ب برای شرکتش مقرون بصرفه هست یا نه

وضعیت :

محصول الف : هزینه متغیر هر واحد : 4000 ریال  ---- نرخ فروش : 12000 ریال

محصول ب : هزینه متغیر هر واحد : 4500 ریال  ------ نرخ فروش : 13000 ریال

محصول ج : هزینه متغیر هر واحد : 4250 ریال -------- نرخ فروش: 13250 ریال

اگه بخواهیم از روش حاشیه سود برای مقایسه محصولات استفاده کنیم داریم :

حاشیه سود محصول الف : 8000=4000-12000

"              محصول ب  :  8500

"               محصول ج  :  9000

با این تفاسیر نسبت محصولات به صورت زیر بدست میاد :

ج به ب    : 1.059= 9000/8500
ج به الف  : 1.125
ب به الف : 1.063
همانطور که میدونید این اعدا بیانگر این است که اگه شرکت بخواهد  مثلا بجای محصول ج محصول الف را تولید کند برای اینکه  در همان شرایط باقی بماند ( از لحاظ پر کردن سهم هزینه های ثابت و بالطبع عدم تغیر در سود)باید بجای یک واحد محصول ج ، 1.125 واحد محصول الف را تولید کند ( به اندازه نسبت بدست آمده بین دو محصول)

اما نکته مهمی که باید حتما در این محاسبه لحاظ کنید ظرفیت تولید هر محصول است که اگه اونو نادیده بگیرین حساب کتاباتون بهم میریزه و عددی رو که ارایه میکنید اشتباه میشه

فرض کنید ظرفیت تولید محصول الف در هر روز 5500  واحد -- محصول ب : 6200 واحد . و محصول ج : 5000 واحد باشه

در این حالت برای جایگزین کردن یک محصول بجای محصول دیگه باید مبحث ظرفیت رو نیز در نظر بگیرید :

حاشیه سود محصول الف : 8000  * 5500 = 44000000

"              محصول ب  :  8500 * 6200 = 52700000

"               محصول ج  :  9000 * 5000 =  45000000

ج به ب    : 0.0854= 45000000/5270000 یا اینطو بگیم نسبت ب به ج : 1.171
ج به الف  : 1.023
ب به الف : 1.198

همانطور که میبینید کلا اعداد تغییر کرد - بنابراین حتما این نکته رو در نظر بگیرید که برای ارایه چنین گزارشاتی محدودیتهای تولیدی از جمله ظرفیت تولید هر محصول رو در نظر بگیرین

موفق باشید
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: دایی رضا! در می 09, 2015, 03:40:39 بعد از ظهر
نقل قول از: ساناز در می 09, 2015, 07:32:52 قبل از ظهر
سلام
ببخشین مگر نه اینکه وقتی می خواهیم بهای تمام شده برای یک واحد محصول را بدستش بیاوریم  بایستی جمع هزینه های آن را بر تعداد محصولات تقسیم کرده تا تعیین قیمت تمام شده برای یک واحد بدست آید  ؟


موضوعی که نامشخص مانده است این است: برای محاسبه قیمت تمام شده واحد محصول بایستی مقدار تولید را در نظر بگیریم که در این حالت در محاسبات ظرفیت تولید  لحاظ شده است

فکر میکنم در این حالت شما ظرفیت را دوبار اثر داده اید !

با سلام
همیشه مشکل عمده بچه های حسابداری صنعتی با حسابدارهای محترم اینه که شما حسابدارهای محترم از آخر کار حساب کتاب رو شروع میکنید  یعنی حسابهاتونو که بستین و کاراتون که تموم شد یادتون میفته به بهای تموم شده هزینهاتون رو بر تعداد تولید تقسیم کرده و میرسین به بهای واحد !!!
در صورتیکه در حسابداری صنعتی از ابتدای فرایند ، میرن سراغ ساختار محصول و همونطور که میدونید در ساختار محصول ازلحاظ مواد و زمان موارد را مشحص کرده بعد هزینه هایی رو که حسابدارن محترم زحمت کشیده اند و سند زدن رو با توجه به ساختار جذب محصول میکنن  یعنی از واحد محصول میرسن به کل !!!

بنابراین اگه دقت کنید بهای تمام شده یک واحد محصول رو محاسبه میکنن . وقتی شما از این روش برین جلو هیچگاه در محاسباتتون ظرفیت رو اثر ندادین
بنابراین هیچگونه دوباره کاری در این خصوص صورت نگرفته است

یک نکته دیگه هم قابل تامله و اون اینه که اصولا محاسبات نقطه سربسر  حاشیه سود رو در هنگام تهیه گزارشات بودجه و بهای تمام شده استاندارد (قبل از فرایند تولید واقعی ) محاسبه میکنند .
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: علی سلطانی در می 20, 2015, 02:11:17 بعد از ظهر
ممنون از توضیحات شما.اگه امکان داره ثبتهای حسابداری مربوط به اسناد انبار رو هم بگین لطفا
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: دایی رضا! در جولای 23, 2015, 07:33:20 قبل از ظهر
هزینه یابی برمبنای فعالیت زمان گرا (TDABC)

با توجه به مشکلاتی که سیستمهای ABC هنگام پیاده سازی با اون مواجه میشد روش جدیدتری ارایه شد که به اون هزینه یابی بر مبنای فعالیت زمان گرا گفته شد
این روش عمدتا مبتنی بر استفاده از محرک زمان است و روش اجرایی اون بسیار متفاوت از مراحل اجرایی روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت است .

درروش ABC ابتدا فعالیتهارو شناسایی میکردیم و بعدش هزینه رو به فعالیتها تخصیص میدادیم ولی در این روش ابتدا بطور مستقیم منابع مورد نیاز برای موضوعات هزینه (محصول - خدمات و...) را پیش بینی کرده و بعد منابع هزینه را بر اساس معادله زمانی تعیین و مستقیما به فعالیتها تخصیص میدهیم و در نهایت نیز فعالیتها به محصولات و خدمات تخصیص می یابد
در این روش دو عامل را باید در نظر گرفت و پیش بینی کرد

1- نرخ هزینه ظرفیت دایره ( زمان)
2- میزان مصرف ظرفیت در محرک برای هر فعالیت که در این روش ظرفیت بر حسب زمانی که طول میکشد تا فرایند انجام شود محاسبه میشود

در این روش نیاز نیست که زمان بطور دقیق مشخص شود و همینکه حدود زمانی برای آن پیش بینی شود کافیست
در ادامه با یک مثال این مبحث رو براتون توضیح میدم تا بهتر موضوع درک بشه
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: shahriyarzfr در فبریه 21, 2016, 06:10:36 بعد از ظهر
با سلام و احترام حضور دوستان،در مورد پیاده سازی سیستم حسابداری صنعتی سوالاتی داشتم،از دایی رضا خواهشمندم به آدرس بنده ایمیل بزنن تا راهنمایی بگیرم از ایشون متشکرم
shahriyarz25@gmail.com
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 08, 2017, 10:12:22 قبل از ظهر
با سلام

فایل ضمیمه ،   بهای تمام شده بر مبنای فعالیت زمانگرا که در یک شرکت اجرا شده است (برای چند مرکز ) بعنوان نمونه  ارسال میگردد

در این فایل زمان اسمی ، زمانی است که ورود و خروج افراد توسط کارت ساعت ثبت شده است و ساعت عملی زمانی است که بر بنای 80 الی 85 درصد آن لحاظ شده و در نهایت زمان انجام کار بر اساس زمان انجام هر فعالیت در تعداد آن میباشد

بر اساس این محاسبات علاوه بر بهای تمام شده هر فعالیت مازاد نیرو در هر واحد نیز محاسبه گردیده است

موفق باشید

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 14, 2017, 09:48:05 قبل از ظهر
با سلام

برای فایلهای ارسالی  یک نکته رو توضیح بدم

اگه دقت کرده باشین به ازای هر مرکز هزینه یک سری عوامل هزینه تعریف شده است - دستمزد - تعمیر و..... دستمزد غیر مستقیم و سربار غیر مستقیم

این دو عامل آخر مربوط به تسهیم ثانویه میباشد یعنی بعنوان مثال هزینه دستمزد واحد مکانیک برای واحد فنی بعنوان دستمزد غیر مستقیم ثبت میگردد

حال سوالی که ممکن است پیش آید این است که در روش بهای تمام شده بر مبنای فعالیت زمانگرا  بایستی "تسهیم هزینه " انجام گردد یا نه ؟ اگر محاسبات بر اساس مبنای فعالیت است مگر نبایستی کلیه فرایندها شناسایی شده و به ازای هر مرکز بر مبنای زمان محاسبات انجام گیرد؟

-- شما در واقعیت و هنگامیکه میخواهید بهای تمام شده در یک واحد تولیدی را محاسبه کنید یادتون باشه که ممکنه از چندین روش محاسبات را انجام بدین - یعنی هم روش سنتی رو مجبور باشین برای یک مرحله کار استفاده کنید و برای برخی بر مبنای فعالیت و برای برخی دیگر زمانگرا - بنابراین این شرایطی است که شرکت به شما تحمیل میکند واین نر شماست که در اجرا چند مرده حلاجید !

برای مثال در فایل ضمیمه برای واحدهای پشتیبانی و اداری بهای تمام شده بر اساس زمانگرا محاسبه گردیده است ولی برخی مراکز هزینه در این شرکت موجود بوده (مثلا مرکز نگهبانی - کارگزینی - خدمات - بهداشت و...) که هزینه های آن" پس از بررسی" مشخص شده که "بهترین و مقرون بصرفه ترین "کار این بوده که ابتدا بر اساس مبنای خاص ( تعداد نفرات) تسهیم شود بنابراین تسهیم ثانویه انجام شده و سهم آنها (در واحدهایی که  بهای تمام شده آن محاسبه گردیده) در عامل های غیر مستقیم ، ریال ذخیره گردیده است. 

موفق باشید

عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 14, 2017, 10:01:45 قبل از ظهر
نقطه بی تفاوتی

در فایل ضمیمه  یک نمونه  محاسبه برای تعیین تکلیف 4 معدن برای یک شرکت تولیدی جهت تهیه مواد اولیه آن ارایه شده است که بر اساس آن محاسبات بهای تمام شده - نقطه سربسر و نقطه بی تفاوتی و نمودارهای مربوطه رسم گردیده است



موفق باشید
عنوان: پاسخ : آموزش حسابداری بهای تمام شده | آموزش حسابداری صنعتی
رسال شده توسط: دایی رضا! در نوامبر 22, 2018, 10:20:22 قبل از ظهر
فایل اکسل تسهیم ریاضی (دوطرفه)

فایل اکسلی را پیوست کردم مربوط میشه به تسهیم هزینه روش دوطرفه
توضیحات مختصر:

شما کافیه بر اساس مراکز هزینه موجود در سیستمتون هزینه ها رو مشخص کنید ( شیت ورود داده) و این شیت رو بر اسا اطلاعات تراز تکمیل کنید
در مرحله بعد مثلا شیت استهلاک در سرفصل اول و بالای جداول اکسل ضرایب تسهیم رو بصورت درصد وارد کنید در این مثال ارایه شده مرکز هزینه 4 100درصد هزینه هاشو میده به مرکز هزینه 7
پس باید در ماتریسی که دراین مقابل مرکزی که خدمات میدهد و قراره هزینه اون تسهیم بشه عدد -100درصد رو بزارین و مراکزی که گیرنده هزینه هستن درصد مثبت را.

در مثالی که زدم مرکز هزینه 4 در ماتریس چون دهنده هزینه هست -100درصد و مرکز هزینه 7 چون گیرنده هست 100درصد براش پر شده .




یه مثال دیگه :
درشیت استهلاک ردیف 17 مرکز هزینه 19 - مرکز تسهیم شونده می باشد که ضرایب تسهیمی که برای آن در نظر گرفته شده بصورت زیر است :

20درصد خدمات به مرکز هزینه  7
20درصد خدمات به مرکز هزینه 10
20درصد خدمات به مرکز هزینه 11
20درصد خدمات به مرکز هزینه 12
20درصد خدمات به مرکز هزینه 13

حالا اگه به ماتریس دقت کنید درردیف 17 سلولهای روبرو مراکز 7 و10و11و12و13 مقدار 20درصد پرشده است و مقابل مرکز 19 که دهنده خدمات است عدد -100 درصد

بعد از تکمیل این مرحله دیگه به مابقی سلولهای اکسل دست نزنید سیستم فرایند تسهیم رو انجام میده و در شیت تخصیص ها (مثلا تخصیص استهلاک) فرایند تسهیم هزینه رو میتوانید ببینید .

مراکزی که در این شیت رنگی شده است مراکز گیرنده خدمات میباشند یعنی یا تولیدی هستند یا اداری تشکیلاتی .

بازهم اگه سوالی بود در خدمتم
البته در مرحله بعد محاسبات بهای تمام شده در اکسل هم آموزش داده خواهد شد فعلا اولین مرحله تسهیم هزینه رو یاد بگیرین .

موفق باشید

توجه!

ارایه این فایل اکسل در سایتهای دیگه و برای انجام امور شخصی بلا مانع است فقط قبلش برا سلامتی آقا امام زمان (عج) صلواتی ختم کنید والا مدیون هستین!