سلام
برای تهیۀ بودجه، ابتدا بودجۀ کدام بخش تهیه می شود؟
آیا الزامی وجود دارد که ابتدا بودجه فروش تهیه شود؟
درود بر شما
معمولاً با توجه به اینکه واحدهای تجاری از یک سو برنامهریزی سالانه و اصلی خود را مبتنی بر افزایش فروش کالا و خدمات میکنند و همچنین از سوی دیگر غالباً متغیر میزان فروش به عنوان یک محدودیت نسبی تلقی میشود که افزایش یا کاهش آن خیلی در اختیار واحد تجاری نیست لذا ابتدا سطح توقع عملی خود را از میزان فروش در دوره آتی مشخص میکنند که در ادامه فرایند بودجه ریزی، دیگر بخشهای بودجه جامع نیز مبتنی بر بودجه فروش تنظیم میشود (به عنوان مثال بودجه تعدادی محصولات، بودجه تعدادی و ریالی تولید، بودجه منابع تولید اعم از مواد اولیه، دستمزد و ماشینآلات و...).
به هر حال اگر (به عنوان مثال) نسبت به متغیر فروش محدودیت جدی و البته نسبی وجود نداشته باشد اما منابع تولید در محدودیت جدی قرار دارد منطقاً میبایست ابتدا آن محدودیت اساسی را مشخص کرده و سپس سایر متغیرها را بر اساس محدودیت مزبور بودجه کرد.
با احترام
درود بر شما
اگر ممکن است کمی در این مورد بیشتر توضیح بفرمایید:
نقل قول از: SAM در سپتامبر 24, 2012, 02:24:12 قبل از ظهر
به هر حال اگر (به عنوان مثال) نسبت به متغیر فروش محدودیت جدی و البته نسبی وجود نداشته باشد اما منابع تولید در محدودیت جدی قرار دارد منطقاً میبایست ابتدا آن محدودیت اساسی را مشخص کرده و سپس سایر متغیرها را بر اساس محدودیت مزبور بودجه کرد.
با احترام
برای بودجه ریزی در راستای بودجه فروش است که بودجه تولید و سربار و دستمزد و مواد و... قابل محاسبه است با بدون در نظر گرفتن آن بر چه اساس تولید و سایر هزینه ها پیش بینی خواهد شد؟
با درود مجدد
وقتی شما فروش را مبنای اولیه بودجهریزی قرار میدهید به این معناست که شما به صورت نسبی محدودیتی در تنظیم سایر اقلام ندارید یعنی اگر فروش را افزایش دهید میتوانید منابع تولید را هم متناسب با این افزایش، تأمین کنید اما تصور بفرمایید که مثلاً در دوره مورد نظر به دلایلی امکان تأمین مواد اولیه به طور نسبی یک محدودیت جدی تلقی میشود به نحوی که مثلاً تنها میتوانید 10% بیشتر از میزان مواد اولیهای که در سال گذشته تأمین کرده بودید را تهیه کنید لذا در این شرایط نمیتوانید فروش را هر مقدار که میخواهید بودجه کنید بلکه ابتدا میبایست بودجه مواد اولیه را تنظیم کنید سپس ببینید بودجه فروش و سایر بودجههای شما متناسب با بودجه مواد اولیه چگونه تغییر میکنند.
با احترام
درود بر شما قربان
البته وقتی بودجه فروش را مبنا قرار میدهیم نیز برخی مسائل بازار در آن دخیل هستند و بی تاثیر نخواهند بود مثلا اینکه تا چه حد میشود با بازار رقابت کرد که فلان محصول را نسبت به سال قبل با فلان درصد بیشتر به فروش رسانیم یا نحوه عرضه و تقاضا به چه صورت است و ...
اما کلا در بحث بودجه نقدی (با فرض اینکه فروش را مبنا قرار ندهیم )در دریافتی ها به مشکل خاصی برخورد نمیکنیم؟آیا بودجه نقدی کاملی را خواهیم داشت؟
سپاس از یاری شما
قطعاً از هر جای بودجه برای بودجهریزی شروع شود مواردی که در ابتدای فرمایشاتتان اشاره کردید میبایست مدنظر باشد، این موارد صرفاً مختص بودجه فروش نیست اما عرض بنده و همچنین مسئله اصلی تاپیک، انتخاب بودجه مبنا یا بودجه پایه است.
به هر حال اصلاً اینطور نیست که صرفاً بودجه مبنا محدودیتی جدی باشد و سایر عوامل نیز هیچ محدودیتی ندارند و میتوان بدون هیچ نگرانی آنها را تنظیم و تأمین کرد بلکه منظور این است که بودجه مبنا، یا اساس اهداف دوره مزبور است یا محدودیت نسبی بیشتری نسبت به سایر عوامل دارد. به عنوان مثال وقتی از مدیر خرید میپرسیم مقدار خرید در سال آتی چه میزان باشد در اکثر مواقع او خواهد گفت «چه میزان تولید خواهیم داشت؟» و وقتی از مدیر تولید میپرسیم مقدار تولید در سال آتی چه میزان باشد او نیز در اکثر مواقع خواهد گفت «چه میزان فروش خواهیم داشت؟» که در نهایت میبایست میزان فروش را پیشبینی کنیم. پاسخهای ارائه شده عموماً از این واقعیت منشأ میگیرند که واحدهای تجاری اغلب به منظور افزایش فروش حاضرند برای تأمین پشتوانه فروش یعنی تولید خود از امکانات متعددی اعم از دریافت تسهیلات و یا انعقاد قراردادهای اعتباری خرید و ... استفاده کنند که به نوعی این اقلام را نسبتاً بدون محدودیت میبینند اما در مقابل، محدودیت خود را در میزان فروش میدانند اما اگر محصول و همچنین بازار مورد نظر به گونهای باشد که امکان تحقق هر میزان فروش وجود داشته باشد در این شرایط میبایست دید کدام یک از منابع تولیدمان محدودیت دارد تا محدودیت مذکور را مبنای بودجهبندی خود قرار دهیم.
ضمناً متوجه سؤال شما در رابطه با بودجه نقدی و ارتباط آن با موضوع نشدم.
با احترام
جناب آقای مهدی نیا سپاس از اطلاعات کاملی که در اختیار میگذارید
آیا تا محدودیتی در عامل فروش نباشد محدودیت در سایر عوامل معنای خاصی پیدا میکند؟
مثلا برای من نوعی مهم است که اگر فروش نداشته باشم مواد اولیه ام را چطور فراهم کنم و یا چقدر؟یا کلا برای چه و به چه منظور اقدام به تولید میکنم که مقدار تولید مهم باشد؟نظر من برای فروش بیشتر است،زیرا اولین و مهمترین مسئله ای که اشخاص با به ثبت رساندن شرکت مد نظر خود دارند کسب درآمد از آن بنگاه اقتصادی است
منظور اینجانب تامین بودجه نقدی در ارتباط با فروش بودجه شده، که اصلی ترین منبع در تامین هزینه ها و سایر مخارج است
نکته دقیقاً اینجاست که محدودیت در عوامل مختلف بودجه میتوانند مستقل عمل کنند و هر یک به صورت جداگانه برای خود محدودیتی باشند، واقع امر این است که هیچ یک از عوامل بودجه به صورت محض بدون محدودیت نیستند، اینگونه نیست که هر مقدار فروشی را بتوان تولید کرد و قطعاً برای هر مقدار تولید هم نمیتوان مواد اولیهاش را تأمین کرد اما مسئله اینجاست که کدام عامل، محدودیت نسبی بیشتری دارد و به نوعی سایر عوامل را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
در خصوص اینکه میفرمایید «تا محدودیتی در عامل فروش نباشد محدودیتی در سایر عوامل نیست» باید عرض کنم که خیر همیشه اینگونه نیست. تصور بفرمایید بنده امکان فروش هر مقدار از محصول خود را دارم، در واقع در بازار محصول بنده برای هر مقدار عرضه، به طور نسبی، تقاضای متقابلی وجود دارد اما متأسفانه به دلایلی امکان تأمین مواد اولیه به مقداری که بتوانم فروش (با مقدار نسبتاً زیاد) را پشتیبانی کنم وجود ندارد، فرض بفرمایید به دلیل وارداتی بودن مواد اولیه و همچنین مشمول تحریم بودن کشور نمیتوانیم مواد اولیه کافی وارد و به تولید تزریق کنیم. به نظر شما آیا محدودیتی در فروش وجود داشته است که اکنون به تبع آن تأمین مواد اولیه نوعی محدودیت جدی است؟ عرض بنده این است که در این شرایط همانطور که پیشتر هم تأکید کردم میبایست بودجه مواد اولیه را مبنای بودجه بندی قرار دهیم.
با احترام مجدد
درود مجدد
خوب عرض بنده دقیقا همین جاست
ببینید اگر به دلیل منحصری که فرمودید مثلا به دلیل تحریم سلانه فلان قدر مواد اولیه میتوانم از طریق واردات داشته باشم آیا فروش و درآمدی را که به آن دلیل فعالیت میکنم را کنار بگذارم و محدودیت در تامین مواد اولیه را مبنا قراردهم؟
آیا بودجه ای که به این صورت بسته شود قابل اجرا خواهد بود؟منظور این است که آیا در این شرایط بودجه بندی کاراست؟
ضمنا اگر فرض بر این باشد که تحریم مانع ورود مواد اولیه باشد خوب تولید کننده ای که با این شرایط کار میکند همیشه محدودیتهایی خواهد داشت و به این خاطر فروش و درامدش همیشه مشروط است !
اما اگر واردات محدود است خوب به طبع حتما آن مواد اولیه در کشور موجود است و برای حمایت از تولید داخل، واردات آن نیز محدود شده است که بهتر نیست باز در این مورد هم از بودجه فروش استفاده شود؟
با احترام
نقل قول از: آیلان در سپتامبر 24, 2012, 04:09:11 بعد از ظهر
ببینید اگر به دلیل منحصری که فرمودید مثلا به دلیل تحریم سلانه فلان قدر مواد اولیه میتوانم از طریق واردات داشته باشم آیا فروش و درآمدی را که به آن دلیل فعالیت میکنم را کنار بگذارم و محدودیت در تامین مواد اولیه را مبنا قراردهم؟
به گمانم نوعی سوء تفاهم در این بحث ایجاد شده است. بنده عرض نکردم که فروش و درآمد را کنار بگذارید!!! عرض بنده این بود که مبنای بودجهبندی تغییر خواهد کرد.
نقل قول از: آیلان در سپتامبر 24, 2012, 04:09:11 بعد از ظهر
آیا بودجه ای که به این صورت بسته شود قابل اجرا خواهد بود؟منظور این است که آیا در این شرایط بودجه بندی کاراست؟
به چه دلیل قابل اجرا نیست!؟ چرا نمیتواند کارایی داشته باشد!؟ شرکت بر اساس توانمندیهای خود و با توجه به محدودیتهایی که پیش رو دارد بودجه را تنظیم کرده است تا مبنای عملکرد و همچنین کنترل عملکرد سال آیندهاش باشد. قرار نیست که بدون توجه به محدودیتها بودجهای تنظیم شود که در نهایت به واقعیت منتهی نشود.
نقل قول از: آیلان در سپتامبر 24, 2012, 04:09:11 بعد از ظهر
ضمنا اگر فرض بر این باشد که تحریم مانع ورود مواد اولیه باشد خوب تولید کننده ای که با این شرایط کار میکند همیشه محدودیتهایی خواهد داشت و به این خاطر فروش و درامدش همیشه مشروط است !
طبیعت محدودیت همین است. مگر شما انتظار دیگری از مفهوم محدودیت دارید؟ عاملی که فعالیت را محدود میکند به این معناست که سایر عوامل فعالیت را محدود میکند لذا سایر عوامل خود را بر اساس آن محدودیت تنظیم میکنند.
نقل قول از: آیلان در سپتامبر 24, 2012, 04:09:11 بعد از ظهر
اما اگر واردات محدود است خوب به طبع حتما آن مواد اولیه در کشور موجود است و برای حمایت از تولید داخل، واردات آن نیز محدود شده است که بهتر نیست باز در این مورد هم از بودجه فروش استفاده شود؟
علت استفاده از قید تأکید «حتماً» چیست!؟ همیشه اینطور نیست که برای حمایت تولید داخلی، واردات محدود میشود! این که مفهوم تحریم نیست. تحریم به این معناست که کسی را از چیزی محروم کنند. اگر خودت از من نخری که محرومیت نیست زمانی که من به تو نمیفروشم تحریم شدهای. به عنوان مثال برای راهاندازی نیروگاههای اتمی به تأسیسات و ادوات خارجی و وارداتی نیاز داریم، دنیا ما را تحریم میکند که این تأسیسات وارد کشور نشود.
با احترام
درود مجدد
منظور بنده در بند آخر تحریم نبود!
تحریم را در بند ماقبل عرض کردم
بله کاملا قانع شدم :)
با سپاس و احترام بیکران
نقل قول از: SAM در سپتامبر 24, 2012, 02:24:12 قبل از ظهر
معمولاً با توجه به اینکه واحدهای تجاری از یک سو برنامهریزی سالانه و اصلی خود را مبتنی بر افزایش فروش کالا و خدمات میکنند و همچنین از سوی دیگر غالباً متغیر میزان فروش به عنوان یک محدودیت نسبی تلقی میشود که افزایش یا کاهش آن خیلی در اختیار واحد تجاری نیست لذا ابتدا سطح توقع عملی خود را از میزان فروش در دوره آتی مشخص میکنند که در ادامه فرایند بودجه ریزی، دیگر بخشهای بودجه جامع نیز مبتنی بر بودجه فروش تنظیم میشود (به عنوان مثال بودجه تعدادی محصولات، بودجه تعدادی و ریالی تولید، بودجه منابع تولید اعم از مواد اولیه، دستمزد و ماشینآلات و...).
به هر حال اگر (به عنوان مثال) نسبت به متغیر فروش محدودیت جدی و البته نسبی وجود نداشته باشد اما منابع تولید در محدودیت جدی قرار دارد منطقاً میبایست ابتدا آن محدودیت اساسی را مشخص کرده و سپس سایر متغیرها را بر اساس محدودیت مزبور بودجه کرد.
سلام
با شما کاملاً موافقم.
در این خصوص نیز راهنمایی بفرمایید که چرا در متون و کتب فارسی، تماماً، بودجه فروش نقطۀ آغازین قرار گرفته است و بحثی از عامل محدود کننده به میان نیامده است. گاهاً وقتی با همکاران و دانش آموختگان فارسی زبان گفتگو می کنم، بعد از توضیح در خصوص Limiting Factor ، با تعجب به بنده نگاه کرده و با استناد به متون مورد مطالعه شان، همچنان در هر شرابطی فروش را سرآغاز فرآیند بودجه می دانند. در این شرایط تنها پیشنهادم، ارجاع ایشان به مقاله با عنوان Limiting Factor Analysis است.
آیا بنظر شما این مورد، ارزش تنها یک اشارۀ کوچک در سیستم آموزشی ما را نداشته یا از دید نگارندگان محترم دور مانده است؟ و یا دلیل دیگری بر آن متصورید؟
نقل قول از: SAM در سپتامبر 24, 2012, 02:24:12 قبل از ظهر
معمولاً با توجه به اینکه واحدهای تجاری از یک سو برنامهریزی سالانه و اصلی خود را مبتنی بر افزایش فروش کالا و خدمات میکنند و همچنین از سوی دیگر غالباً متغیر میزان فروش به عنوان یک محدودیت نسبی تلقی میشود که افزایش یا کاهش آن خیلی در اختیار واحد تجاری نیست لذا ابتدا سطح توقع عملی خود را از میزان فروش در دوره آتی مشخص میکنند که در ادامه فرایند بودجه ریزی، دیگر بخشهای بودجه جامع نیز مبتنی بر بودجه فروش تنظیم میشود (به عنوان مثال بودجه تعدادی محصولات، بودجه تعدادی و ریالی تولید، بودجه منابع تولید اعم از مواد اولیه، دستمزد و ماشینآلات و...).
به هر حال اگر (به عنوان مثال) نسبت به متغیر فروش محدودیت جدی و البته نسبی وجود نداشته باشد اما منابع تولید در محدودیت جدی قرار دارد منطقاً میبایست ابتدا آن محدودیت اساسی را مشخص کرده و سپس سایر متغیرها را بر اساس محدودیت مزبور بودجه کرد.
در شرایط کنونی حاکم بر کشور عزیزمان، یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی سازمان ها، خرید خارجی و دریافت بموقع مواد اولیه تولیدی می باشد. در این خصوص، گشایش اعتبار، انتخاب مناسب ترین ارز برای گشایش، مهیا کردن واسطه برای خرید از خارج، انتخاب مناسب ترین مسیر حمل و ... ، همه و همه محدودیتهای جدی در امر خرید می باشد.
با وجود این شرایط، آیا می توان گفت که خرید خارجی، عامل محدود کننده سازمان است؟ و یا باز هم فروش (که آن هم از شرایط نامساعد حاکم، تاثیر منفی گرفته است)، عامل محدود کننده است؟
نقل قول از: Yaser Rasa در سپتامبر 25, 2012, 09:55:08 بعد از ظهر
در این خصوص نیز راهنمایی بفرمایید که چرا در متون و کتب فارسی، تماماً، بودجه فروش نقطۀ آغازین قرار گرفته است و بحثی از عامل محدود کننده به میان نیامده است.
البته منابعی که در آنها بودجهبندی از منظر برنامهریزی خطی مورد مطالعه قرار میگیرد دقیقاً به «عامل محدودکننده»، «Limiting Factor» و یا «Constraints» اشاره میشود چرا که مبنای پردازش بحث، معادلات خطی است که این معادلات نیز شامل دو نوع فاکتور ثابت و متغیر هستند که فاکتور ثابت همان عامل محدودکننده است.
نقل قول از: Yaser Rasa در سپتامبر 25, 2012, 10:03:51 بعد از ظهر
آیا می توان گفت که خرید خارجی، عامل محدود کننده سازمان است؟ و یا باز هم فروش (که آن هم از شرایط نامساعد حاکم، تاثیر منفی گرفته است)، عامل محدود کننده است؟
همانطور که قبلتر هم اشاره کردم، در عمل و حتی در مباحث آکادمیک هم تنها فروش عامل محدودکننده نیست بلکه هم در عمل و هم در تئوری میبینیم که گفته میشود «فرض کنید ظرفیت تولید ماشینآلات و همچنین ظرفیت ساعات کار کارگران فلان است...» که این موضوع به خودی خود بیانگر این واقعیت است که هر چند فروش بر روی سایر عوامل تأثیر محدودکننده دارد اما در اغلب مواقع سایر عوامل نیز تأثیرات محدودکنندهای نسبت به فروش و دیگر عوامل دارند. توان تأمین مواد، ظرفیت ماشینآلات، ظرفیت نیروی انسانی، ظرفیت خدمات پشتیبان تولید، ظرفیت امکانات سرمایهای مانند فضای انبارها و ... نمونههایی از محدودیتهایی هستند که توأمان در فرایند بودجهریزی مؤثرند اما باید دید که کدام یک از این عوامل نقش تعیینکننده «نسبتاً» بیشتری در بودجهبندی دارد.
با احترام