سلام
ببخشین سوالهایی که بیشتر من مطرح میکنم مربوط هستش به کاری که تو شرکتمون انجام میدهیم و با انها برخورد میکنیم یا سوالاتی که مدیرمون ازما میپرسند.

سوال : ما در طی یک دوره حسابداری همزمان بهای تمام شده را محاسبه مینماییم - چرا این بهایابی میتواند زیر سوال قرار بگیرد ؟ اینطور بگویم چرا این هزینه یابی مورد تایید نیست ؟و بین هزینه یابی استاندارد و تاریخی کدام صحیح تر است ؟

با سلام
امیدوارم منظور از تایید بودن یا نبودن بهایابی بدلیل اشکالات در روش محاسباتیتون نباشه - ببخشید سوالی که شما پرسیدین مربوط به شرکت خودتونه یا عمومیت داره ؟

فقط در خصوص هزینه یابی تاریخی یه توضیح بدم :
یا تاریخی واقعی دارین یا تاریخی نرمال

وقتی شما برین سراغ هزینه یابی تاریخی واقعی این موقعی براتون کاربرد داره که دوره مورد نظرتون تمام شده ( مثلا پایان سال ) و همه ثبت و ربطهاتون رو انجام دادین و حالا میخواید یه بها تمام شده بگیرین و پرونده رو ببندینو خلاص ! که اصولا این بهای تمام شده دیگه کاربرد مدیریتی نداره و بیشتر میره برای صورتهای محترم مالی ! - هرچند دقیقترینه چون همانطور که گفتم تموم ثبت هاتون رو انجام دادین .

اما در بیشتر مواقع در طول دوره حسابداری شما دست به محاسبه بهای تمام شده میزنید مثلا ماهانه - در این حالت مجبورین برید سراغ بهای تمام شده تاریخی نرمال
همونهطور که میدونید در این روش مواد بر اساس مصرف واقعی - دستمزد واقعی ولی سربار براساس براوردی است که شما انجام میدین ( البته با این وضعیتی که شرکتها دارن دستمزد هم چون در زمره پرداختنی ها قرارداره و هنوز هزینه نشده به نوعی اونو برآورد میکنید ) یعنی بهتره بگم براورد هزینه کار ! البته چون کارکرد پرسنل روزانه ثبت میشه در آخر ماه شما این اطلاعات رو دارین و میتونید حقوق و دستمزد رو محاسبه کنید برا همینه که بیشتر حقوق و دستمزد رو واقعی میگیرن -
در مورد مواد مصرفی هم که چون محصول تولید شده بنابراین مواد مصرف شده در اون مشخصه و یه گزارش از انبار محترم - حال بگذریم که شاید چند درصد از مواد مصرف شده هنوز بدلیل عدم ارایه فاکتور فروشنده بصورت رسید بازه و مصرفش قیمت گذاری نشده ولی خب این را هم بدلیل حادث شدن مصرف در مقدار و وجود قیمت واقعی میگیرن !
اما میاییم سر بقیه هزینه ها
تعمیرو نگهداری- استهلاک - برق - گاز - سایر هزینه ها  برخیشون رو اگه از سیستمهای مکانیزه استفاده کنید ریال هزینه ایشو دارین بفرض از سیستم اموال هزینه استهلاک ولی بیشتر این هزینه ها رو در آخر ماه هنوز ثبت نکردین بنابراین چون در محاسبه بهای تمام شده بهش احتیاج دارین میان برآوردشون میکنن و یکی هم همون مبحث تعادل در هزینه ها در طول دوره های متفاوت

بنا به همبن دلیله که چون قسمتی از هزینه های سربار براوردیه این بهای تمام شده قابل تامل خواهد بود - حال شما حساب کنید که بر این اساس بخواهید محصولاتتون رو قیمتگذاری کنید !

هزینه یابی استاندارد یا هزینه یابی تاریخی .......
در ادامه

با سلام
درخصوص محاسبه بهای تمام شده طی دوره :

اگر بتوانید استانداردها رو دقیق مشخص کنید اصولا از بهایابی تاریخی نرمال دقیقتر خواهد بود . چون همانطور که گفتن هزینه یابی نرمال براورددر هزینه دارد - هرچند استاندارد سازی هم شرایط خاص خود را دارد ولی لاقل ثبات رویه خاص خود را داراست .

ولی در نهایت هر دو روش با تاریخی واقعی دارای انحراف خواهد بود

ممنون از اینکه برای سوالات من وقت میذارین .

با توجه به وضعیت بد بازار برای فروش محصولات . اگر شرکت تصمیم گرفته باشد  قسمتی از خط تولیدات خود را تعطیل کند بعنوان حسابدار در واحد صنعتی چه مواردی را باید بررسی کنیم و چه گزارشاتی بایستی آماده کرد ؟

با سلام
تعطیلی کل کارخونه یا بخشی از اون تصمیم ساده ای نیست که با یک گزارش توسط یک واحد خاص بشه انجامش داد بقول معروف مسایلی پشت پرده وجود داره که با هیچ رقم و گزارشی قابل بیان نیست

ولی بهر حال وظیفه ای که بر دوش واحد حسابداری صنعتی است رو تا جایی که ذهنم یاری کنه و ان شاا... دوستان کمک کنن ( که متاسفانه چند صباحی است کم لطفی میکنن رو براتون بیان میکنم )

مواردی رو که باید یکی یکی برین سراغش :

1-میزان حاشیه سود محصولات در دایره مربوطه

2-چه منابعی در این مورد بکار گرفته شده است

3- چه محدودیتهایی در استفاده از منابع در تولید و فروش محصولات وجود درارد


برای بدست  آوردن حاشیه سود بایستی درآمد حاصل از این دایره را از هزینه های متغییر مربوطه کسر نمایید

در خصوص فروش و بررسی مسایل مربوط به اون دو نکته رو در نظر بگیرین

اصولا وقتی اوضاع بازار خرابه شرکت اقدام به انچام ترفندهایی برای فروش میزنه مثلا فروش نقدی با تخفیف خاص - فروش مدت از مثلا 3 ماهه به 6 ماه بدون افزایش در لیست -
گذاشتن جایزه و پاداش برای نمایندگان - تقبل یک سری هزینه های خاص برای نمایندگان - ( مثلا ارسال تابلو تبلیغاتی برای سر در مغازه به خرج شرکت )  در این حالت باید برین این موارد رو کامل شناسایی کنید یعنی نوع فروشی که برا محصولات این دایره در نظر گرفته شده رو بیان کنید

البته تنها عاملی رو که میتونید برای بدست آوردن فروش خالص لحاظ کنید تخفیفات و برگشت از فروش  که باید کسر کرد  و مابقی رو در هزینه های توزیع و فروش در بخش هزینه ها لحاظ کنید

بنابراین دو نوع در آمد رو بررسی کنید قبل از برگشت و تخفیفات و بعد از اون

علت برگشت از فروش را بررسی کرده و ببینید چه عواملی باعث این موضوع شده است
ولی بابت تخفیفات باید دید چه سیاستی پشت این موضوع نهفته است

هزینه های متغییر :

در این حالت میتونید از دو راهکار استفاده کنید

هزینه یابی فرا متغییر : یعنی اینکه فقط مواد مستقیم رو جزو هزینه های متغییر ببینید و مابقی هزینه را رو ببرین به هزینه دوره
اگر از این روش استفاده کنید میتونید توان عملیاتی دایره مربوطه رو بدست بیارین

یه توضیح مختصر در مورد توان عملیاتی : چه مقدار پول توسط اون واحد ایجاد شده است

توان عملیاتی = هزینه مواد مستقیم – درامد

( یادتون باشه داریم در خصوص همون دایره صحبت میکنیم بنابراین شناسایی دارمد و هزینه های اون دایره را باید انجام بدین )

یک روش هم اینه که کل هزینه های متغییر مربوط به اون واحد رو شناسایی کنید و بعد حاشیه سود رو بدست بیارین

ازطرفی نیز بایستی کل حاشیه سود شرکت رو هم محاسبه کرده و سهم این دایره رو از اون کسر نمایید

-منابع بکار گرفته شده د ر این دایره :

بهترین راهکاری که میتونم بهتون پیشنهاد بدم استفاده از روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت زمانگرا برای این موضوع است

در این روش شما بایستی کلیه هزینه های مربوط به این دایره رو شناسایی کرده و سپس بر ظرفیت قابل دسترسی در این دایره تقسیم نموده تا نرخ جذب بدست بیاد
برای تعیین هزینه های این دایره بهتره بریم سراغ چرخه عمر محصولات در این دایره

هزینه های بالاسری  - هزینه های ساخت – هزینه های پایین سری

در ادامه بحث به  بررسی هر کدو م از اونها میپردازیم و بعدش هم محاسبه نقطه بی تفاوتی دایره مربوطه با سایر دوایر ، اثر موجودی این دایره از لحاظ مواد اولیه و راکد شدن اقلام و همچنین محصولات تولید شده این دایره که تبدیل به موجودی گردیده و در نهایت محاسبه سود حاصله از این دایره و اینکه با کنار گذاری این دایره چه هزینه هایی قابل حذف میباشد
البته این ها نوشتم که در توضیحات بعدی بتونم هرکدومشو براتون توضیح بدم

سپاس

سلام و ممنون - لطفا ادامه مطلب  اگه ممکنه شدیدا نیاز هستش - ممنون میشم   

با سلام و عذر خواهی بابت تاخیر در جواب

مطالب رو خلاصه وار میگم اگه کمکی نیاز بود بگین


چرخه عمر محصول :
هزینه های بالا سری : شامل هزینه های تحقیق و توسعه و  طراحی و آزمایش و تست صنعتی محصولات تا رسیدن به مرحله تولید نهایی این محصول میباشد برای این منظور کافی است این هزینه ها رو شناسایی کنید – اگر از مرکز هزینه استفاده میکنید کافی است هزینه های حادث شده در این تیپ مراکز را شناسایی کنید

مرکزطراحی محصول (R.D-  )-  مهندسی محصول- کمیته محصول  -  تحقیق و توسعه – آزمایشگاه -  واحد تولیدی مربوطه

در این مراکز هزینه هایی انجام میشود که بخشی از آن مربوط به فرایندهای قبل از تولید نهایی محصول است

بطور مثال کمیته محصول  و تحقیق و توسعه پس از بررسیهای لازم طرح و محصول جدیدی را معرفی میکند  - سپس به واحد طراحی محصول فرستاده تا شرایط تولید اون رو مهیا کنند در این واحد و واحد های مشابه مانند

مهندسی محصول اقدامات لازم انجام و به سمت تست صنعتی روال کار ادامه میابد – سپس در فرایند تست صنعتی واحدهایی مانند تولید ( اگر این تولید تست در این واحد انجام شود ) در گیر بوده و واحدهایی مانند آزمایشگاه و

کنترل کیفی نیز برای این منظور زمان صرف میکنند – مواد اولیه مصرف شده در این خصوص فراموش نشود. شما تنها بایستی سهم هزینه هایی که در این واحدها برای این منظور استفاده شده است رو با یک تایم شیت بدست

بیاورید اگر هم از روش TDABCاستفاده میکنید کافی است که این براورد زمانی را برای این واحدها انجام دهید . یعنی اینکه زمان در دسترس این واحدها را تعیین کرده و با براورد و مذاکره در صدی از زمان صرف شده در این واحدها

را به فرایند تولید محصولات جدید لحاظ کنید بهر حال این سهم دادن را از روشهای متفاوتی میتوان تعیین کرد و همینکه درصدی که با تقریب بالای 70 الی 80 درصد بدست بیاورید کافی است مگر اینکه حساسیت زیاد باشد

بعد از تعیین این موارد سرجمع هزینه های بالا سری مربوط  دایره مورد نظر را بدست آورید.

هزینه های ساخت : شامل هزینه های مستقیم تولید – مواد مستقیم – سربار مستقیم – سرباری که طی تسهیم هزینه ها از سایر مراکز و دوایر خدماتی در این واحد انباشت شده است .

هزینه های پایین سری ک هزینه های بعد از فرایند تولید و کالای ساخته شده که شامل سهم هزینه های اداری بازاریابی و توزیع و فروشی است  که در خصوص  محصولات این دایره لحاظ شده است که برای این منظور نیز

بایستی مانند هزینه های تحقیق و توسعه سهم بندی برای این موارد انجام داد ( در بخش چرخه عمر محصول  شناسایی هزینه های کنار گذاری محصولات نیز وجود دارد که  توضیح آن از حوصله خارج است ) – بحث هزینه های

مالی نیز باید سهم بندی شود (پیشنهاد : با توجه به قیمت تمام شده سهم دهید)

( اگر مراکز هزینه در این خصوص دارید یا هزینه های خاص بفرمایید تا توضیح بیشتری بدهم )

حال این هزینه ها را به ثابت و متغییر تفکیک کنید

درآمد حاصله از این دایره
-هزینه های متغییردایره
= حاشیه سود  دایره
-هزینه های ثابت
= سود / زیان

حال برای مابقی خطوط نیز این کار را انجام دهید

بعد از این بایستی هزینه های مربوط و غیر مرتبط را تعیین کنید تا بتوانید در صورت نیاز برای حذف و توقف ، هزینه هایی که قابل حذف کردن هستند را مشخص کنید

برای مبحث حاشیه سود چند نکته را باید حتما در نظر گرفت :
-اون بخش از درامد که از سهم تولید محصولات همان دوره است (با فرض فروش همه )
- اون بخشی از درامد که سهم فروش محصولات تولید شده در دوره مورد نظر است ( مواردی که در انبار بعنوان موجودی محصول رفته است و جزو بها است را باید در محاسبات خود لحاظ کنید )

در این دو حالت حاشیه سود را بدست آوردید - نشه مثل اون دفعه که سود بدست اومده توسط شما با گزارش مدیر مالیتون همخونی نداشت

ادامه دارد