انجمن متا: طراحی سایت و سئو - دانلود قالب و تم - کریپتو

پزشکی، بهداشت، درمان، خانواده، مقاله (عمومی) => مقاله, Article => مقالات شعر و ادبیات, Poem & Literature Articles => نويسنده: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 11:56:02 - 10/31/11

عنوان: علم زبان‌شناسی, Linguistics
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در قبل از ظهر 11:56:02 - 10/31/11
علم زبان‌شناسی ([wiki]Linguistics[/wiki])

زبان‌شناسی علمی است که به مطالعه و بررسی نظام‌مند زبان می‌پردازد. در واقع، زبان‌شناسی می‌کوشد تا به پرسشهایی بنیادین همچون «زبان چیست؟»، «زبان چگونه عمل می‌کند و از چه ساخت‌هایی تشکیل شده است؟»، «انسان‌ها چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند؟»، «زبان آدمی با سامانه ارتباطی دیگر جانوران چه تفاوتی دارد؟»، «کودک چگونه سخن گفتن می‌آموزد؟»، «زبان بشر چگونه تکامل یافته است؟»، «زبان‌ها چه قرابتی با یکدیگر دارند؟»، «ویژگی‌های مشترک زبان‌های جهان کدامند؟»، «انسان چگونه می‌نویسد و از چه راهی زبان نانوشتاری را واکاوی (تحلیل) می‌کند؟»، «چرا زبانها دگرگون می‌شوند؟» و ... پاسخ گوید.

زبان‌شناسی به مفهوم جدید آن، علمی نسبتاً نوپا بوده که قدمتی تقریبا یک صد ساله دارد، اما مطالعات تخصصی درباره زبان به چند قرن پیش از میلاد بازمی‌گردد، یعنی زمانی که پانینی قواعدی برای زبان سانسکریت تدوین کرد. در زبان‌شناسی، ابعاد مختلف زبان در قالب حوزه‌های صرف، نحو، آواشناسی، واج‌شناسی، معناشناسی، کاربردشناسی، تحلیل گفتمان، زبان‌شناسی تاریخی-تطبیقی، رده‌شناسی و نیز حوزه‌های بینارشته‌ای مانند جامعه‌شناسی زبان، روانشناسی زبان، عصب‌شناسی زبان، زبان‌شناسی قضایی، زبان‌شناسی بالینی و زبان و منطق بررسی می‌شوند.

از آنجا که زبان یک پدیده پیچیدهٔ انسانی و اجتماعی‌ست، برای مطالعهٔ جامع و دقیق آن، بهره‌گیری از علوم مرتبط دیگر الزامی به نظر می‌رسد. در واقع، مطالعهٔ فراگیر زبان، رویکردی چندبعدی را می‌طلبد. بنابراین، زبان‌شناسی علاوه بر مطالعه جنبه‌های توصیفی و نظری زبان به ابعاد کاربردشناختی، روان‌شناختی، مردم‌شناختی، اجتماعی، هنری، ادبی، فلسفی و نشانه‌شناختی زبان توجه می‌کند. به عبارتی می توان گفت زبان‌شناسی معاصر، حوزه‌های مطالعاتی بسیار گسترده‌ای را شامل می‌شود که توجه دانش پژوهان و دانشمندان گوناگونی را با ذائقه‌های علمی متنوعی به خود جلب نموده است. در همین راستا، مطالعاتی مانند رابطه و تعامل بین زبان و ذهن، زبان و شناخت، زبان و رویکردهای فلسفی، زبان و قوه تعقل، زبان و منطق، دانش ذاتی، یادگیری زبان اول، کاربرد زبان و محیط زیست، زبان و قانون، زبان و هوش مصنوعی، زبان و فرهنگ، زبان و جامعه، زبان و تکامل انسان، زبان و سیاست، زبان و تفکر و دیگر نشانه‌های ارتباطی می توانند زیر مجموعه‌های رشتهٔ زبان‌شناسی تلقی شوند.

کسی را که به بررسی‌های زبان‌شناختی می‌پردازد، «زبان‌شناس» می‌نامند. برخلاف تصور عمومی، لزومی ندارد زبان‌شناس به چندین زبان تسلط داشته باشد. مهم آن است که بتواند پدیده‌های زبان‌شناختی همچون واژه، هجا، گروه نحوی و معنا را کندوکاو نماید و بازبشکافد. نکته دیگر آنکه کار زبان‌شناس همچون سایر کسانی که با علم سروکار دارند، تجویز نیست، بلکه توصیف است.


تاریخچه
معمولا تاریخ دانش زبان‌شناسی را به معنی «مطالعات تخصصی زبان» تا کتاب دستور سانسکریت نوشته پانینی هندی عقب ببرند. پانینی در سده پنجم پیش از میلاد، دستور زبان بسیار پیشرفته‌ای برای زبان سانسکریت نوشت. اما زبان‌شناسی به مفهوم مدرنش با انتشار کتاب «دوره زبان‌شناسی عمومی» نوشته فردینان دوسوسور آغاز شد. دوسوسور بین مطالعات زبانی همزمانی و درزمانی تمایز قائل شد و بر مطالعه «نظام زبان» تأکید کرد. در دهه ۱۹۵۰، نظریات نوام چامسکی انقلابی در این رشته به وجود آورد و باعث پیدایش دستور زایشی شد. او با انتقاد شدید از روان‌شناسی رفتارگرا که یادگیری زبان را نوعی تقلید رفتاری می‌داند، با ارائه شواهدی، ناکارامدی‌های چنین دیدگاهی را نشان داد. او معتقد است اصول و خصوصیات زبان در انسان ذاتی است. به عبارت دیگر، نحوه یادگیری زبان به صورت ارثی و ژنتیکی در مغز برنامه‌ریزی شده است و محیط پیرامون کودک تنها نقش محرک را برای یادگیری زبان مادری ایفا می‌کند. کودک مجموعه محدودی از اطلاعات را از محیط زبانی خویش می‌گیرد و خود قادر است ترکیبات جدیدی بسازد. نظریه‌پردازان پیش‌تر معتقد بودند زبان مادری تنها از راه شنیدن گفتار اطرافیان و به صورت اکتسابی وارد ذهن کودک می‌شود.


انقلاب‌های علمی در زبان‌شناسی
چند نقطه عطف در تاریخ علم زبان‌شناسی وجود دارد. اولین انقلاب علمی در حوزه زبان‌شناسی تاریخ‌گرایی است که در قرن هجدهم شکل گرفت. آنچه به عنوان شروع انقلاب اول در تاریخ زبانشناسی ثبت و ضبط شده، به ۱۷۸۶ باز می‌گردد و خطابه معروف حقوقدان انگلیسی، ویلیام جونز، که وقتی متون سانسکریت را با فارسی باستان و لاتین مقایسه کرد، شباهت‌های فراوانی بین این متون یافت و معتقد شد که این زبان‌ها از یک منشا واحدی که زبان هند و اروپایی مادر است، سرچشمه گرفته‌است. این شروع انقلاب اول در تاریخ زبانشناسی است. متعاقب آن بحث سرنوشت زبان‌ها، خانواده زبان‌ها و اینکه این زبان‌ها از چند گروه سرچشمه گرفتند، شروع شد و این اولین انقلاب در تاریخ زبانشناسی ذیل عنوان «تاریخ‌گرایی» مطرح شده‌است. در این دوره نگاه زبانشناسان معطوف به تحولات تاریخی و به اصطلاح "در زمانی" بود و تبیین هر پدیده زبانی را با توجه به گذشته می‌دیدند. این انقلاب با پیدایش گروهی از زبان‌شناسان که بعدها نودستوریان نام گرفتند، تکمیل شد. آنها به دنبال یافتن قوانینی برای تغییرات زبانی بودند.

دومین انقلاب در زبان‌شناسی، ساخت‌گرایی است که فردینان دوسوسور بانی آن بود. . زبانشناسی سوسور واکنشی به تاریخ‌گرایی و انقلاب نخست بود. سوسور پایه‌گذار ساخت‌گرایی‌است. آنچه سوسور در این بحث مطرح می‌کرد، توجه به وضعیت هم‌زمانی است نه تبیین‌های تاریخی. اما جوهره بحث سوسور مبتنی بر مفهوم نشانه است. دوسوسور زبان را به مثابه یک نظام مورد بررسی قرار داد و زبان‌شناسی همزمانی را از زبان‌شناسی تاریخی جدا کرد. تا آن هنگام، گروه‌های زبان‌شناسی دانشگاه‌ها بیشتر به زبان‌شناسی تاریخی می‌پرداختند. نشانه از نظر سوسور واژه است و به یک معنا زبان‌شناسی سوسوری، واژه بنیاد است. او از دال و مدلول که دو بخش عمده نشانه هستند، صحبت می‌کند. سوسور زبان را نظامی از نشانه‌ها می‌داند. این منظر سوسور به مدت پنجاه سال زبانشناسی را تحت تأثیر خود قرار داده بود.

عمده فعالیت‌های زبانشناسی در دوره ساخت‌گرایی که به نیمه اول قرن بیستم مربوط می‌شود به صرف یا ساختواژه و نظام واجی و آوایی توجه داشت. البته در این دوره در مکتب پراگ، زبانشناسی متن مطرح شد. پس طلایه‌ای از تحلیل گفتمان در مکتب پراگ دیده می‌شود. آن مکتب به نقش‌گرایی و کارکردگرایی اعتقاد داشت.

انقلاب سوم در حوزه زبان‌شناسی را نوام چامسکی در سال ۱۹۵۷ با ارائه نظریاتی راجع به دستور جهانی و زبان‌آموزی کودک پدید آورد. این نظریات باعث ایجاد یک چارچوب نظری مهم در علم زبان‌شناسی شد که دستور زایشی نام دارد. انقلاب او از این نظر در خور توجه است که او زبانشناسی را نحو - بنیاد کرد و جمله را واحد مطالعه برای زبانشناسی قرار داد. بنابراین زبانشناسی یک سیر تکوینی را طی کرد. دیدگاه چامسکی از ۱۹۵۷ تا امروز در امریکای شمالی و رویکرد آن به نام زبانشناسی زایشی، تفکر غالب است. این یکی از پارادایم‌های مطرح در زبانشناسی امروز است. این رویکرد اولاً در سطح جمله باقی مانده‌است و به سطح فراجمله نمی‌رود و ثانیاً به تفکر عقلگرایی دکارتی معتقد است. یعنی این نکته بخشی از دانش زبانی ما در بدو تولد با ما به عرصه جهان می‌آید. پس معتقد است برخی از ویژگی‌های زبان، ذاتی‌است.

اما از حدود دهه شصت میلادی کسانی منظری را مطرح کردند که انقلاب چهارم در زبانشناسی شده‌است. آنها تفکر پراگی‌ها را احیا کردند که پارادایم رقیب زبانشناسی چامسکی‌است. اگر چامسکی به جمله بنیادی و منظر فلسفی عقل‌گرایی دکارتی معتقد است، این رویکرد چهارم رویکردی کارکردگرا و نقشگراست که معتقد است واحد مطالعه زبان باید گفتمان باشد. بنابراین این رویکرد به لحاظ فلسفی، تجربه‌گراست و معتقد است آنچه بالا قرار می‌گیرد، بافت است. این رویکرد، زبانشناسی را با جامعه‌شناسی عجین میداند. اما رویکرد چامسکی زبانشناسی را با روانشناسی و نهایتاً زیست‌شناسی مأنوس می‌شمارد. بنابراین دو پارادایم زبانشناسی امروز به این دو خلاصه می‌شود.

رویکرد آخر این است که در انگاره ساخته شده، بافت بالاترین است. بافت عبارت از چیزی است که بر یک شرایط گفتمانی محیط است یعنی بافت غیرزبانی و بازنمایی بافت را در سه سطح معنایی در زبان بررسی می‌کند. پس این مدل از بافت شروع می‌کند. بافت تصویری است که از جهان برمی‌داریم و ملکه ذهن ما می‌شود. وقتی این مفهوم قرار است که تبدیل به مفاهیم زبانی شود، صحبت از چهار فرانقش به میان می‌آید. پس این فرانقش‌ها در واقع معناشناسی گفتمان بنیاد هستند.

این رویکرد می‌گوید هر جمله‌ای که متعلق به یک متن است حتی اگر ساده باشد، همزمان سه لایه معنایی را بر دوش خود حمل می‌کند: محتوا گزاره‌ای (درمورد چه چیزی صحبت می‌شود)، در بیان این محتوا به چه صورتی تعامل برقرار می‌شود؛ لایه معنایی سوم این است که این جمله به عنوان سازه یک متن، چقدر به تشکیل متنیت کمک می‌کند.

این رویکرد و این انقلاب چهارم به زبان نگاهی گفتمان بنیاد دارد و هرگز جمله را به عنوان یک واحد مستقل بررسی نمی‌کند و همیشه در متن بررسی می‌کند. درست است که به عنوان نمونه اعلا و متعارف، واحد زبانی متن است اما این رویکرد معتقد است که حتی یک واژه هم می‌تواند متن باشد. یعنی متن اندازه مشخصی ندارد. در این سال‌ها سازوکارهای زبانی تشکیل متن، بسیار در زبانشناسی کاویده شده‌است. تحلیل گفتمان به سازوکارهای زبانی تشکیل متن می‌پردازد و این که چه ابزارهایی به جمله‌های زبان متنیت می‌بخشند.


شاخه‌ها
آواشناسی
واج‌شناسی
صرف
نحو
معناشناسی
کاربردشناسی
تحلیل گفتمان
رده‌شناسی زبان
زبان‌شناسی تاریخی


حوزه‌های بینارشته‌ای
نشانه‌شناسی
زبان‌شناسی کاربردی
زبان‌شناسی زیستی
جامعه‌شناسی زبان
زبان‌شناسی رایانشی
زبان‌شناسی تکوینی
روانشناسی زبان
عصب‌شناسی زبان
زبان‌شناسی قضایی یا زبان‌شناسی جنایی یا زبان‌شناسی قانونی
زبان‌شناسی بالینی
زبان و منطق
سبک‌شناسی


نظریه‌های زبان‌شناسی
زبان‌شناسی شناختی
دستور زایشی
دستور وابستگی
زبان‌شناسی نقش‌گرا


مکتب‌های زبان‌شناسی
محمد مقدم در ۱۳۴۳ گروه زبان‌شناسی همگانی و زبان‌های باستانی را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بنیاد گذاشت و تا ۱۳۴۷ مدیریت آن را به عهده داشت. از جمله کسانی که پیشگامان زبان‌شناسی در ایران محسوب می‌شوند، می‌توان به پرویز خانلری، علی‌اشرف صادقی، یدالله ثمره، محمدرضا باطنی، هرمز میلانیان و علی‌محمد حق‌شناس اشاره کرد.


زبان‌شناسی در دانشگاه‌های ایران
زبان‌شناسی در ایران تا سال‌ها فقط در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تدریس می‌شد. در سال ۱۳۸۷، برای اولین بار دانشگاه اصفهان، دانشگاه شیراز و دانشگاه رازی کرمانشاه در مقطع کارشناسی، دانشجوی زبان‌شناسی پذیرفتند.

هم‌اکنون رشته زبان‌شناسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه شهیدبهشتی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دانشگاه الزهرا، دانشگاه اصفهان، دانشگاه شیراز، دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه کردستان، دانشگاه رازی کرمانشاه، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشگاه سمنان، دانشگاه بیرجند، دانشگاه شهیدباهنر کرمان، دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه پیام نور مرکز تهران تدریس می‌شود.

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات فارس، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر نیز دارای مقطع کارشناسی ارشد این رشته هستند.

دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه تربیت مدرس، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دانشگاه اصفهان، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه بوعلی سینا (از مهر ۱۳۹۰) و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات دارای مقطع دکترای این رشته هستند.

رشته زبان‌شناسی رایانشی تنها در دانشگاه صنعتی شریف ارائه می‌شود. این دانشگاه در سال ۱۳۸۹ برای اولین بار در این رشته دانشجو پذیرفت. دانشگاه صنعتی شریف همچنین دارای نهادی به نام مرکز زبان‌ها و زبان‌شناسی است.
عنوان: آواشناسی *Phonology*
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:30:03 - 10/31/11
آواشناسی *Phonology*

آواشناسی (از واژه یونانی phone به معنی صدا یا صوت) شاخه ای از زبان شناسی است که مطالعه اصوات گفتار انسان را تشکیل می دهد و با خواص فیزیکی اصوات گفتاری (آواها) ارتباط دارد که عبارتند از: تولید فیزیولوژیکی آن ها، خواص آکوستیک، درک مخاطب و وضعیت نروفیزیولوژیکی. از سوی دیگر، واج شناسی به تعیین مشخصات گرامری چکیده سیستم های اصوات مربوط می شود.


پیشینه
آواشناسی در سال 2500 پیش از میلاد مسیح در هند باستان مورد مطالعه قرار گرفته و تعریف پانینی از مکان و طرز گفتار اصوات صامت در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح به سانسکریت برمی گردد. امروزه الفبای هندی اصلی، حروف صمات خود را مطابق با دسته بندی پانینی منظم کرده اند. یونانیان باستان نیز نخستین افرادی تلقی می شوند که یک سیستم نوشتاری را برای الفبای آوایی ارائه کردند. آواشناسی مدرن با الکساندر ملویل بل آغاز شد که کتاب "گفتار مرئی" او سیستمی از نشانه های دقیق را برای نوشتن اصوات گفتاری فراهم می نمود.

مطالعه آواشناسی در اواخر دهه نوزدهم به سرعت رشد کرد که بخشی از آن ناشی از ابداع آواسنج (فنوگراف) بود که اجازه می داد تا سیگنال گفتار ثبت شود. آواشناسان قادر بودند چندین بار سیگنال گفتار را بازپخش کرده و از فیلترهای آکوستیک برای آن سیگنال استفاده نمایند. اما برای انجام این کار باید قادر به استنتاج دقیق تری در مورد طبیعت آکوستیک سیگنال گفتار می بودند. لودیمار هرمان با استفاده از آواسنج ادیسون خواص طیفی اصوات صامت و صدادار را بررسی کرده و در این مقالات بود که اصطلاح "مرکب" برای نخستین بار معرفی شد. همچنین هرمان صداهای ضبط شده صداداری را که با آواسنج ادیسون ساخته شده بود، در سرعت های متفاوتی بازپخش کرد تا نظریات تولید حروف صدادار ویلیس و ویتستون را آزمایش کند.


زمینه های فرعی
آواشناسی به عنوان یک رشته تحقیقاتی دارای سه شاخه اصلی است:
آواشناسی تفصیلی به تفصیل گفتار مربوط می شود؛ یعنی موقعیت، شکل و حرکت تفصیل دهنده ها یا اعضای گفتاری مانند لب ها، زبان و تاهای دهانی
آواشناسی آکوستیک با آکوستیک گفتار ارتباط دارد: خواص طیف سنجی امواج صدای تولید شده توسط گفتار مانند فرکانس، شدت و ساختار هارمونیک آن ها.
آواشناسی ممیزی با درک گفتار متناسب است: درک، دسته بندی و شناسایی اصوات گفتاری و نقش سیستم ممیزی و مغز در این فرایند.


آوانویسی
آوانویسی فونتیک سیستمی برای نوشتن آوای اصوات است که در زبان گفتاری یا زبان ایمایی ایجاد می شود. در شناخته شده ترین سیستم برای آوانویسی فونتیک یعنی الفبای آوایی بین المللی (IPA) از نقشه برداری یک به یک بین آواها و نمادهای نوشتاری استفاده می شود. طبیعت استانداردشده IPA به کاربران آن اجازه می دهد تا آواها، گویش ها و لحن های زبان های مختلف را به درستی و به طور جامع بنویسند. IPA نه تنها برای مطالعه آواشناسی، بلکه برای آموزش زبان، بازیگری حرفه ای و آسیب شناسی گفتار ابزار مفیدی است.


کاربردها
کاربردهای آواشناسی عبارتند از:
آواشناسی مباحثه ای که عبارت است از کاربرد آواشناسی (علم گفتار) برای اهداف (قانونی) مباحثه ای
شناسایی گفتار یعنی آنالیز و آوانویسی گفتار ضبط شده با استفاده از یک سیستم کامپیوتری


ارتباط با واج شناسی
برخلاف آواشناسی، واج‌شناسی عبارت است از مطالعه چگونگی الگوپذیری اصوات و ایماها در داخل و بین زبان ها که چنین مسائلی را با سطوح و جنبه های دیگر زبان مرتبط می کند. آواشناسی با خواص تفصیلی و آکوستیک اصوات گفتاری، چگونگی تولید شدن آن ها و چگونگی درک آن ها ارتباط دارد. آواشناسان می توانند به عنوان بخشی از این بررسی به خواص فیزیکی کنتراست های صدای معنادار و یا معنای اجتماعی کدگذاری شده در سیگنال گفتار (مانند جنسیت، مسائل جنسی، مسائل اخلاقی و غیره) بپردازند. با این حال یکی از بخش های اساسی تحقیقات انجام شده در زمینه آواشناسی به عناصر معنی دار موجود در سیگنال گفتار مربوط نمی شود. درحالی که به شکل گسترده ای در مورد این مسئله موافقت شده که واج شناسی ریشه در آواشناسی دارد، شاخه متمایزی از زبان شناسی است که به اصوات و ایماها به عنوان واحدهای چکیده (مانند ویژگی ها، واج ها، وزن ها، هجاها و غیره) و تغییر شرطی آن ها (مثلا از طریق قوانین آلوفونیک، محدودیت ها و یا قوانین اشتقاق آن ها) مربوط می شود. واج شناسی از طریق دسته ای از ویژگی های متمایز با آواشناسی ارتباط دارد که نمایش چکیده واحدهای گفتاری را برای ایماهای تفصیلی، سیگنال های آکوستیک و یا نمایش های ادراکی مجسم می کند.
عنوان: واج‌شناسی *Phonemics*
رسال شده توسط: Zohreh Gholami در بعد از ظهر 13:55:58 - 10/31/11
واج‌شناسی *Phonemics*

واج‌شناسی یکی از زیرشاخه‌های زبان‌شناسی است که به بررسی نظام آوایی زبان می‌پردازد و جایگاه عناصر آوایی زنجیری و زبرزنجیری را در نظام زبان مشخص می‌کند. در این حوزه، مسائلی مانند آوا، واج، واج‌گونه، گام یا پایه، هجا، کلمه واجی، تکیه، آهنگ، رکن و وزن شعر مورد بررسی قرار می‌گیرند.


واج‌ها
در دانش زبان‌شناسی به دو آوا که جانشین کردن یکی با دیگری در معنی واژه تغییر بدهد واج می‌گویند. برای نمونه /پ/ و /ب/ در واژه‌هایی مانند "پاک" و "باک" باعث دگرگونی معنایی می‌شوند. در اینجا /پ/ و /ب/ را واحدهای صوتی تمایزبخش یا بعبارتی واج می‌گویند. دو آوا که در یک زبان خاصیت تمایز بخشیدن دارند ممکن است در زبان دیگر این خاصیت را نداشته باشند. برای نمونه در زبان فارسی /v/ و /w/ یک واج به حساب می‌آیند ولی در زبان انگلیسی این‌طور نیست. بررسی عملکرد واج‌ها و تنظیم آنها در یک شبکه یا دستگاه، واج‌شناسی نام دارد.


واج
واج در زبان‌شناسی کوچک‌ترین جزء مشخص کلام است که جایگزینی آن با جزئی دیگر تفاوت معنایی ایجاد می‌کند. واج‌ها کوچک‌ترین واحدهای آوایی مستقلی هستند که به کمک آنها تکواژها ساخته می‌شود (یک یا چند تکواژ تشکیل یک واژه می‌دهند). مثلاً کلمهٔ «ما» از دو واج «م» (/m/) و «ا» (/A/) تشکیل شده‌است.

تلفظ واجها نزد همه گویشوران یک زبان لزوماً یکسان نیست، با این حال این تفاوت‌های تلفظی به معنی وجود دو واج نیست. مثلاً [w] و [v] در زبان فارسی از لحاظ واج‌شناختی معادل‌اند، چرا که هیچ دو واژه‌ای را (مسلماً با معنای متفاوت) نمی‌توان یافت که در آنها تفاوت تنها در [w] و [v] باشد. در بعضی لهجه‌های فارسی «و» را [w] و در بقیه [v] تلفظ می‌کنند. اما همین دو صامت در زبان انگلیسی دو واج متفاوت‌اند چرا که جایگزینی یکی با دیگری در معنای کلمه تغییر ایجاد می‌کند. به جفتی حداقلی که تمایز دو واج را نشان می‌دهد جفت کمینه می‌گویند. با حسابی مشابه دو واج «م» و «ب» دو واج متفاوت‌اند چرا که در جفت کمینهٔ «ما» و «با» تنها با تغییر «م» به «ب» معنی تکواژ تغییر کرده‌است.

باید توجه شود که واج با حرف متفاوت است. حرف صورت مکتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف. علاوه بر این رابطهٔ این دو لزوماً یک‌به‌یک نیست. ممکن است بعضی واجها صورت مکتوب ندارند. مثلاً برای مصوت‌های کوتاه در خط فارسی حرف جداگانه‌ای وجود نمی‌دارد، اگرچه می‌توان واج‌های ـَـِـُ را در خط به کمک نشانه‌هایی مشخص کرد. از طرف دیگر در فارسی تنها یک واج با صدای «ت» وجود می‌دارد در حالی که در الفبای فارسی دو حرف ت و ط یکسان (به صورت ت) تلفظ می‌شوند. از همین روست که تنها با تکیه بر صورت ملفوظ کلمه و بی توجه به زمینهٔ سخن دو کلمهٔ «حیات» و «حیاط» را باز نمی‌توان دانست. ولی در تازی که از دبیرهٔ آن در نوشتن زبان فارسی استفاده می‌شود ت و ط نشانهٔ دو واج متفاوت‌اند از این روست که تازی‌گویان «حیاط» و «حیات» را متفاوت تلفظ می‌کنند.

شاخه‌ای از زبان‌شناسی که بررسی واجها می‌پردازد واج‌شناسی‌است.


تک‌واژ
کوچک‌ترین یکای (واحد) زبان که دارای نقش دستوری و معنایی مستقل می‌باشد تکواژ یا علامت نام دارد. هجاها و طول آنها نمی‌توانند برای بازشناختن تکواژها ابزار سودمندی باشند. معیار و سنجهٔ بنیادین این است که تکواژ را نمی‌توان به یکاهای دستوری کوچک‌تر بخش کرد.

در دانش زبان‌شناسی تکواژها را معمولاً میان دوابرو قرار می‌دهند {کن}، {من} شمار تکواژهای یک زبان خیلی بیشتر از شمار واج‌های آن است. برای فرد دانش‌آموخته توانایی کاربرد پیرامون صد هزار تکواژ همچون یک عدد پذیرفتنی پیشنهاد شده است.


كوچكترين واحد معنی دار لغوی
در زبان شناسی، morpheme كوچكترين واحد معنی دار و یا سایر واحد زبانی است كه معنا دارد. این اصطلاح به عنوان بخشی از شاخه ای از زبان شناسی به نام مورفولوژی استفاده می شود. يك morpheme از واحدهاي كوچكتر به نام phoneme (واج كه كوچكترين واحد متمایز در صدا ميباشد) در زبان محاوره اي و از grapheme (كه كوچكترين واحد متمایز در زبان نوشتاري مي باشد) در زبان نوشتاري تشكيل شده است. مفهوم کلمه و واحد معنی دار لغوی (morpheme) متفاوت هستند. کوچکترین واحد مي تواند یا نمی تواند به تنهایی استفاده شود. یک یا چند morpheme یک کلمه را تشكيل ميدهند. واحد معنی دار لغوی free (آزاد) است اگر آن را به تنهایی بتوان استفاده كرد. (مثال : "one"، "possible")، و يا bound (مقيد) اگر آن را صرفا در کنار واحد معنی دار لغوی آزاد استفاده كنيم (مثال : "im" در impossible (غیر ممکن)). نماینده واقعي آوایی آن morph (واژک) هست، كه با واژک های مختلف ("-in"، "im-") به نمایندگی از همان morpheme به عنوان allomorphs گروه بندی می شوند.

مثال هاي انگليسي: - كلمه "unbreakable" (غير قابل شكست) داراي 3 morpheme ميباشد: "un-" يك morpheme مقيد است، "break" يك morpheme آزاد و"-able" يك morpheme مقيد."un-" همچنين يك پيشوند، و "-able" يك پسوند ميباشد. "un-" و "-able" هر دو ضميمه ميباشند. - plural-s داراي واژك "-s" (/s/) ميباشد، مثلاً در cats، و "-es" (/iz/) در كلمه dishes، و "-s" (/z/) در كلمه dogs. اينها allomorph هستند.


انواع morpheme ها
- Morpheme هاي آزاد، مانند town (شهر) و dog(سگ)، می توانند با كلمات دیگر ظاهر شوند (مانند town hall (سالن شهر) یا dog house (خانه سگ)) و یا به تنهایی می توانند استفاده شوند.

- morpheme هاي مقيد (bound) مانند "un-" به نظر می رسد كه تنها باmorphemes دیگر به شکل كلمه ظاهر ميشوند. morpheme هاي مقيد به طور کلی تمایل دارند كه پیشوند و پسوند باشند. morpheme هاي غير ضميمه اي وجود دارد که فقط به صورت محدود بكار ميروند مانند morpheme شناخته شده"cran" در کلمه "cranberry" (قره قروط). - morpheme هاي مشتقي (Derivational) می تواند به یک کلمه اضافه شده تا ایجاد یک واژه ديگر را بكنند: به عنوان مثال، اضافه كردن "-ness" به كلمه "happy"، برای بدست آمدن "happiness". آنها اطلاعات معنایی را ميرسانند.

- morpheme هاي صرفي (Inflectional) كه شدت کلمه، تعداد، جهت، و .. را تغيير ميدهند، بدون اينكه یک کلمه جدید یا یک کلمه در یک بخش جدید دستوری را بوجود بياورند. همانطور که اگر morpheme "dog" با کوچکترین واحد نشانگر جمع "-s" نوشته شود، "dogs" را بوجود مياورد. آنها اطلاعات گرامری را نشان ميدهند.

- Allomorphs انواع دیگری از morphemeها هستند. به عنوان مثال، نشانگر جمع در زبان انگلیسی گاهی به شكل /-z/ ، /-s/ و يا /-iz/ نشان داده ميشود.


تجزیه و تحلیل مورفولوژیک
در پردازش زبان طبیعی برای زبانهای ژاپنی، چینی و دیگر زبان ها، تجزیه و تحلیل مورفولوژیک، روند جدا كردن یک سطر به morpheme هاي تشكيل دهنده آنست. تقسیم بندی کلمه برای این زبانها نیاز ميباشد به دلیل اينكه مرزهای واژه ها توسط فضای خالی نشان داده نميشوند. مشهورترين آناليزگرهاي مورفولوژیک ژاپنی Juman، ChaSen و Mecab ميباشند.


انواع تکواژ
تکواژها، در بنیاد، به دو دسته جداگانه بخش می‌گردند:
تکواژهای آزاد
تکواژهای آزاد می‌توانند به تنهایی و به‌سان واژه‌های مستقل بکار روند. این موارد را می‌شود جهت نمونه ذکر کرد: لالایی، خواب، زر، گل، افسون.

تکواژهای وابسته

تکواژهای وابسته تنها می‌توانند در پیوستگی با دیگر تکواژها رخ دهند.
چند نمونه: -ید، -انه، -ی، -مند.
تک‌واژ وابسته بر چند نوع است.
وند که خود شامل زیرشاخه‌های پیشوند و پسوند می‌شود.(مانند:باز، گر، ....)
واژه‌بست (م، ی، یم، ید، ند در انتهای افعال فارسی)


هجا
هجاها بر اساس اصل توالی رسایی (Sonority Sequencing Principle) ایجاد می‌شوند. معمولاً یک واکه در مرکز هجا و چند همخوان در آغازه و پایانه هجا قرار می‌گیرند.