امثال و حكم فارسي

نویسنده Zohreh Gholami, قبل از ظهر 08:37:15 - 01/18/12

« فیلم مار 2 سر در اکراین - Two-headed snake on display in Ukraine zoo | اندر مصائب طنز »

0 اعضا و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

Zohreh Gholami

امثال و حكم فارسي (زاغ سیاه کسی رو چوب زدن)

در سرزمين اهورايي ما كمتر خانه‌اي يافت مي‌شود كه كف آن به قالي يا قاليچة تبريزي، كرماني، مشهدي، اصفهاني، كاشاني و... آراسته نباشد. فرش‌هايي كه بهارستان يا نگارستان يا گلستاني است، منقوش در تار و پود نخ و پشم و هنر رنگرزي يكي از هنرهاي ظريف و دقيق در رشتة‌ قاليبافي است. هنر رنگرزي، هنري است كه به نخ و پشم عمري جاودانه مي‌بخشد و اين نمايشگر قدرت رنگرز است.

از اين مقدمه كه بگذريم، مي‌رسيم به واژة زاغ يا زاج، كه نوعي نمك است و انواع گوناگوني نظير: زاغ سبز، سياه، سفيد و... دارد. زاغ يا زاج سياه، بيشتر در كار رنگرزي نخ قالي و پارچه و چرم كاربرد دارد.

در كار رنگرزي هم رقابت بيداد مي‌كند. مثلاً اگر كسي ببيند كه نخ يا پارچه يا چرم كارگاه همكارش خوش‌رنگتر يا شفاف‌تر يا براق‌تر از كارهاي خود اوست؛ در صدد برمي‌آيد كه در وقت مقتضي، ظرف يا خمرة رنگرزي حريف و رقيب را رصد كند و خود را در وقت مناسب به ديگ يا خمره يا ظرف رنگرزي رقيب كه زاغ يا زاج در آن حل شده برساند و چوبي به آن بزند يا در آن بگرداند تا با ديدن و بوييدن آن، شايد پي به ظرافت كار يا ريزه‌كاري‌هاي رنگرزي رقيب، پي ببرد و بداند كه در آن زاغ، چه چيزي اضافه كرده‌‌اند و يا نوع و مقدار و نسبت تركيبش با آب يا مواد ديگر چيست؟

زاغِ (زاج) كسي را چوب زدن يا زاغ زدن، يعني كسي را رصد كردن، تعقيب كردن و مراقبت از اعمال و كردار كسي يا چيزي. مثلاً مي‌گويند كه: زاغ فريدون را چوب زديم، او امروز در خانه نيست و يا به خانه نيامده است. معادل اين عبارات امروز چنين شده است كه مثلاً مي‌گويند: حسن به خانه نيامده، ما «آمارش» را داريم!

اين مثل هم كاربرد فراواني در گفتمان روزانة ما دارد.


جعبه متن
محمدرضا سهرابي‌نژاد


Share via facebook Share via linkedin Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp