تخت جمشید "Persepolis"
تخت-جمشید.png
اطلاعات اثر
کشور ایران
نوع فرهنگی
معیار ثبت i, iii, vi
شمارهٔ ثبت ۱۱۴
منطقه آسیا-خاورمیانه
تاریخچهٔ ثبت ۱۹۷۹ (طی نشست سوم)
تَختِ جَمشید یا پارسه که در شهرستان مرودشت در شمال استان فارس واقع است، نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت مجلل و تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. در این شهر باستانی، مجموعه کاخهایی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شدهاست و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشنها مخصوصاً نوروز بودهاست. تخت جمشید با نامهای پارسه، هزارستون، چهل منار و پرسپولیس نیز معروف است. در نخستین روز سال نو گروههای زیادی از ملل گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها با پیشکشهایی متنوع در تخت جمشید جمع میشدند و هدایای خود را به شاه تقدیم میکردند. بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوهاش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به بزرگی آن افزودند. بسیاری از اطلاعات موجود که در مورد تاریخ هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگنبشتههایی است که در این کاخها و بر روی دیوارهها و لوحههای آن حکاکی شدهاست. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و احتمالاً بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با اینحال ویرانههای این مکان هنوز هم در شهرستان مرودشت در استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانههای آن نشانههای آتش و هجوم را بر آن تأیید میکنند.
این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شده ایران در میراث جهانی یونسکو است.فهرست۱- واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس
۲- سازه و موقعیت مکانی تخت جمشید
۳- سنگ بنای نخستین
۴- آرایش نقوش
۵- مقیاسها و اعداد در تخت جمشید
۶- پژوهشهای باستانشناسی
۷- پلکانهای ورودی سکو و دروازهٔ ملل
۸- پلکانهای کاخ آپادانا
۹- کاخها و ساختمانها
۹.۱- کاخ آپادانا
۹.۲- کاخ تچر
۹.۳- کاخ هَدیش
۹.۴- کاخ ملکه
۹.۵- کاخ ه
۹.۶- کاخ سهدر
۹.۷- کاخ صدستون
۹.۸- کاخ شورا
۹.۹- آرامگاههای شاهنشاهان
۹.۱۰- ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی
۹.۱۱- کتیبههای گلی
۱۰- سنگنبشتهها
۱۰.۱- سنگنبشتههای داریوش بزرگ
۱۰.۲- سنگنبشتههای خشایارشا
۱۰.۳- سنگنبشته اردشیر یکم در تخت جمشید
۱۱- معماری حرفهای
۱۲- کتیبههای غیرهخامنشی
۱۳- نظام پرداخت حقوق به کارگران تخت جمشید
۱۴- جایگاه کنونی این سازه
۱۵- جشنهای ۲۵۰۰ ساله
۱۶- جشن هنر شیراز
۱۷- موزه تخت جمشید
۱۸- تخت جمشید پس از اسلام
۱۹- تأثیر تخت جمشید بر معماری پس از خود
۲۰- سرانجام تخت جمشید
۲۱- فیلم تختجمشید
۲۲- تخت جمشید و نمادهای امروزی
واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس
22.jpg
نام
تخت جمشید در زمان ساخت «
پارسَه» به معنای «
شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را
پِرسپولیس (به یونانی یعنی «
پارسهشهر») خواندهاند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند. در شاهنامه فردوسی آمدهاست:
«جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.»صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابههای پارسه عبور میکردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کردهاست. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بودهاست.
نام مشهور غربی این محل یعنی
پِرسِه پلیس ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پِرسِه پلیس و یا به صورت شاعرانه آن
پِرسِپ تولیس (
Perseptolis) لقبی است برای آتنه الهه خرد، صنعت و جنگ که ویرانکنندهٔ شهرها معنی میدهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پیش از زادروز، به حالت تجنیس و بازی با لغات، در مورد شهر پارسیان به کار بردهاست.
سازه و موقعیت مکانی تخت جمشید29.png
تخت جمشید در مرکز استان فارس، ۱۰ کیلومتری شمال مرودشت و در ۵۷ کیلومتری شیراز قرار دارد. ارتفاع از سطح دریا تخت جمشید ۱۷۷۰ متر میباشد. طرف شرقی این مجموعه کاخها بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون جلگه مرودشت پیش رفتهاست. تخت جمشید بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، واقع شدهاست. ابعاد تخت جمشید ۴۵۵ متر (جبهه غربی)، ۳۰۰ متر (جبهه شمالی)، ۴۳۰ متر (جبهه شرقی)، ۳۹۰ متر (جبهه جنوبی) میباشد. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است.
کتیبه بزرگ داریوش بزرگ بر دیوار جبهه جنوبی تخت جمشید، آشکارا گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشتهاست. وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است.
سنگ بنای نخستین30.jpg
پلان و جزئیات ستونهای تخت جمشید
قدیمیترین بخش تخت جمشید بر پایهٔ یافتههای باستانشناسی مربوط به سال ۵۱۸ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت یا میترا یا مهر و در زمان داریوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستونها به فاصله بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.
آرایش نقوش
معماران و هنرمندانی که در ساخت تخت جمشید نقش داشتند، نقشها را از سه طریق میآراستند. یکی چسباندن فلزهای گرانبها به صورت رویه تاج، گوشوار، طوق، یاره و نظایر آن به اصل نقش و توسط سوراخهایی که در دو طرف شی مورد نظر برای گوهرنشانی میکندند. دوم نگاریدن و نقر کردن تزئینات اصلی لباس، تاج و کلاه با سوزن، به نحوی بسیار ظریف که نمونهٔ آن بر درگاههای کاخ داریوش (تچر) و حرمسرا وجود دارد. سوم رنگآمیزی، که نمونههایی از آن در کاخ سه دری و صد ستون موجود است.
مقیاسها و اعداد در تخت جمشید31.jpg
عکسی از ارنست امیل هرتزفلد در تخت جمشید
پژوهشهای کرفتر، نیلندر، ا.هسه، خانم و آقای تیلیا و مایکل رف، مقیاسهای طولی در تخت جمشید را روشن کردهاست. کوچکترین واحد اندازهگیری یک انگشت بودهاست که با مقیاس امروزی ۲۲ میلیمتر میشود. واحدهای دیگر عبارت بودند از:
کف یا قبضه برابر ۴ انگشت یا ۸۷ میلیمتر
گام تخت جمشیدی برابر ۱۶ انگشت یا ۳۴۷ تا ۳۴۸ میلیمتر
ارش (گز) برابر ۲۴ انگشت یا ۵۲۱ تا ۵۲۲ میلیمتر
بهترین مورد برای بررسی از مقیاس گام تخت جمشیدی، پلکان شرقی آپادانا است که در یک نظر رابطه منطقی طول و عرض قسمتهای آن بدین صورت مشخص میشود:
جبهه پلکان را به طور کلی به قسمت شمالی (سان سربازان و بزرگان)، مرکزی (مهتابی جلو) و جنوبی (سان هدیهآوران) میتوان تقسیم کرد. هر یک از آنها ۷۸ گام طول و ۹ گام بلندی دارد. قسمت میانی مهتابی جلو، ۹ گام بلندی و دو برابر آن طول دارد و دو شیب پلکانهای متقارن آن هر یک قاعدهای به طول ۳۰ گام دارند. از لبهٔ مهتابی جلویی تا آغاز شیب هر یک از پلکانهای متقارن مهتابی عقبی، درست ۷۸ گام میشود و در همه این اعداد ضریبی از عدد ۳ را که در ایران باستان مقدس بودهاست، مییابیم.
اعداد ۳، ۷ و ۹ اعدادی مقدس دانسته میشدهاند و بررسی این نگاره موارد زیر را در تخت جمشید ثابت کردهاست:
آپادانا در مجموع ۷۲ ستون دارد که برابر ۷۲ فصل یسنای اوستا ۷۲ رشته کشتی (کستی) است که ایرانیان باستان به کمر میبستهاند. بر نقوش بارعام کاخ صد ستون و نقشنمای آرامگاهها، پادشاه و شش تن از یارانش را نشان دادهاند که درست مانند قرار گرفتن اهورامزدا در میان شش فرشته بزرگ در باور ایرانیان باستان است و تأییدکننده زرتشتی بودن هخامنشیها است.
پلکان بزرگ شمالغربی ۱۱۱ پله (یعنی سه بار عدد یک) دارد که حاصل ضرب ۳۷ در عدد ۳ است و شمار منزلهای راهشاهی از شوش تا سارد هم درست ۱۱۱ بودهاست.
پژوهشهای باستانشناسی
اولین کاوشهای علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد آلمانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت. وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود. یافتههای وی هنوز در این مؤسسه نگهداری میشوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه، نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بودهاست.به دلایل تاریخی تخت جمشید در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شدهاست. هر چند در آن زمان مرکز امپراتوری نبودهاست.
معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستونهای چوبی مورد توجه قرار گرفتهاست.معماران تخت جمشید فقط زمانی از سنگ استفاده کردهاند که بزرگترین سروهای لبنان یا ساجهای هند اندازههای لازم برای تحمل سقف را نداشتهاند. در حالی که ته ستونها و سر ستونها از سنگ بودهاند.
پلکانهای ورودی سکو و دروازه مللورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارند که همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند یکند و در سینه خود جای دهد. این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پله پهن و کوتاه (به ارتفاع ۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیدهٔ بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، دروازه بزرگ یا دروازهٔ خشایارشا یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
32.jpg
کاخ دروازه ملل
33.JPG
پلکان ورودی تخت جمشید که به دروازه ملل منتهی میشود.
پلکانهای کاخ آپادانا34.jpg
جزئیات حجاریهای پلکان روبهشمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش میدهد.
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شدهاند:
35.jpg
۱- مادیها ۲- ایلامیها ۳- پارتها ۴- سغدیها ۵- مصریها ۶- باختریها ۷- اهالی سیستان
۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلیها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای کلاهتیزخود ۱۲- ایونیها
۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقیها ۱۵- اهالی کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزیها
۱۸- هندیها ۱۹- اهالی مقدونیه ۲۰- اعراب ۲۱- آشوریها ۲۲- لیبیها ۲۳- اهالی حبشه
کاخها و ساختمانها
40.jpg
کاخ آپاداناکاخ آپادانا یا کاخ بار داریوش و خشایارشا یکی از کاخهای اندرونی تختجمشید است. این کاخ مشتمل است بر یک تالار چهارگوش مرکزی با ۳۶ستون و سه ایوان، در جهتهای شمال، شرق و غرب (هر یک با ۱۲ ستون) و چهار برج در چهار گوشه بیرونی تالار و یک رشته اتاق نگهبانی که در جنوب آن قرار دارند. بنای کاخ آپادانا به دست داریوش بزرگ آغاز شد و در زمان خشایارشا به تکمیل گردید. سطح این کاخ حدود به سه متر از کف حیاط آپادانا و کف دروازه همه کشورها بلندتر ساخته شدهاست.
طرح بناکاخ آپادانای تختجمشید در بیشتر قسمتها متکی بر سنگ تنه کوهاست. برای رفتن به درون این کاخ دو پلکان دو طرفی، یکی در سمت شمال چسبیده به ایوان شمالی و یکی در سمت مشرق و متصل به ایوان شرقی درست کردهاند. دیوارهای این پلکانها و پیش بستشان مزین به نقوش و کتیبههای باشکوهی است. از ۷۲ ستونی که روزی سقف آپادانا و ایوانهایش را برپا میداشتهاند، امروز تنها ۱۴ عدد برپا است که یکی از آنها (در شمال شرقی ایوان شرق) بازسازی شدهاست. اما بنا بر روایات گردشگران اروپایی و نگارههایی که از تختجمشید کشیدهاند میتوان استنباط کرد که در سال ۱۶۱۹ (میلادی) هنوز ۲۰ ستون برپا بودهاست و این تعداد در سالهای ۱۶۲۷ (میلادی) به ۱۹، در ۱۶۷۷ (میلادی) به ۱۸، در ۱۶۹۴ (میلادی) به ۱۷، در ۱۷۸۷ (میلادی) به ۱۵ و در سال ۱۸۴۱ (میلادی) به ۱۳ عدد کاهش یافته که از آن تاریخ به بعد، دیگر ستونی فرو نیفتادهاست.
تالار مرکزی آپادانا
44.jpg
نمای کاخ آپادانا و کاخ دروازه کشورها
نظرات باستانشناسان و گردشگران بزرگترین و با شکوهترین کاخ داریوش آپادانا بودهاست که بنایش درحدود ۵۱۵ پیش از میلاد آغاز شد و تکمیل آن سی سال به طول انجامید، تالار مرکزی آپادانا مربع شکل (۵٫۶۰ متر در ۵٫۶۰) است و ۶ ردیف ستون ۶ تایی سقف آن را با بلندایی بیش از ۲۰ متر نگهداری میکردهاست. مجموع ستونهای سه ایوان آپادانا ۳۶ به علاوه ستونهای تالار ۷۲ عدد بوده و همین وضع در کاخ آپادانای داریوش در شوش هم یافته شدهاست. بزرگی تالار مرکزی آپادانا آن مقدار بودهاست که گنجایش پذیرایی از ۱۰٫۰۰۰ میهمان را داشته باشد.
ستونهای تالار مرکزی آپادانا در بلندا و طرح درست مانند ستونهای ایوان شمالی است، یعنی هر ستون مرکب است از سرستون گاو دوسر و گل و بوته زیر آن و ساقه استوانهایی شیاردار و فقط شکل زیر ستون آنها با هم فرق دارد، یعنی به جای اینکه زنگولهایی باشد، متشکل از دو قطعه سنگ مکعبی شکل است، که سنگ کوچکتر برفراز سنگ بزرگتر (جمعاً به ارتفاع ۱۵۵ سانتیمتر) استوار شدهاست و خود، زیر شالی چرخ مانند نصب شدهاست. سقف وسیع و سنگین تالار بر روی الوارهای سنگین، از چوب سدر و یا سرو، استوار بوده و برای آنکه باران، بام را خراب نکند، درون دیوارهای خشتی، راهآبهای قائم با آجر و ملاط قیر ساختهاند که آب باران را به مجاری زیرزمینی، که از زیر آپادانا میگذشته، می رسانیده است.
دیوارهای تالار مرکزی آپادانا همه به پهنای ۳۲٫۵ متر و از خشت خام بودهاست. خشتها را به اندازة ۳۳ در ۳۳ و با ضخامت ۱۳ سانتیمتر ساخته و با ملاط گل و آهک بهم چسبانیدهاند، روی دیوارها لایهایی از گل و گچ، به پهنای ۵ سانتیمتر و روی آن را با لایهایی از گچ سبز خاکستری رنگ پوشاندهاند. رنگ دیوارهای کاخها در همه جا چنین بوده و در همه قسمتهای آپادانا کف را با ملاط گچ و گل، به ضخامت ۳ تا ۵ سانتیمتر اندوده و روی آن را با فرشی از گچ سبز خاکستری پوشانده بودهاند گه آثار آن به دست آمدهاست. دو درگاه قرینه، تالار مرکزی آپادانا به ایوانهای غربی و شرقی میپیوستهاست. دیوارهای این قسمت از خشت و آجر بودهاند. کف درگاههای دوگانهایی که در دیوار شمالی قرار داشته ورودیهای اصلی کاخ محسوب میشدهاند و قسمتی از دیوارهایشان از سنگ بودهاست. در اینجا اثری از نقوش برجسته نیافتهاند. درها را که در حدود ۱۵ متر بلندی داشته، به احتمال زیاد بصورت دو لنگه و مجهز به درهای کوچکتر میساختهاند. جنس آنها احتمالاً از چوب سرو یا سدر بوده و رویشان را روکشی از زر میپوشاندهاست.
کتیبههای پیبنای کاخ آپادانا تخت جمشیداطلاعات کلینام: کتیبههای پیبنای کاخ آپادانا تخت جمشید
دوره: هخامنشیان
تاریخ ساخت: ۴۸۶-۵۲۲ سال پیش از میلاد (دوران زمامداری داریوش بزرگ)
منسوب به: داریوش بزرگ
محل اکتشاف: زیر پایههای تالار مرکزی کاخ آپادانا تخت جمشید
کاشف: فردریک کرفتر
تاریخ کشف: ۱۳۱۳ خ
محل نگهداری: موزه ملی ایران
کاربرد: یادبود و ثبت
اطلاعات فیزیکیجنس: طلا و نقره
اندازه تعداد کتیبهها: چهار کتیبه طلایی و چهار کتیبه نقرهای - هر کدام ۳۳ در ۳۳ سانتیمتر
ضخامت: ۱۵ میلیمتر
کتیبههای پیبنای کاخ آپادانا تخت جمشید هشت کتیبه باستانی است که از دوران زمامداری داریوش بزرگ به جا مانده است. این کتیبهها از زیر ستونهای کاخ آپادانا تخت جمشید کشف شدهاست. چهار کتیبه از این کتیبهها از جنس طلا و چهار کتیبه دیگر از جنس نقره میباشند.
فرمان ساختبزرگترین و باشکوهترین کاخ داریوش اول، آپادانا بودهاست. بنای این کاخ در تاریخ ۵۱۵ پیش از میلاد آغاز شد و تکمیل آن سی سال طول کشید. ساختمان این کاخ بزرگ و با شکوه، کاری ماندنی محسوب میشد، به همین سبب داریوش بزرگ فرمان داد تا نام و نشان و ویژگیهای ایرانشهر (ایران) را بر چهار کتیبه (خشت) طلایی و چهار کتیبه نقرهای، به سه زبان و خط پارسی باستان، بابلی و عیلامی حک کنند و چهار جعبه سنگی که هر کدام ۴۵ سانیمتر طول و عرض و ۱۵ سانتیمتر بلندی داشت، ساختند و در هر جعبه، یک کتیبه طلایی و یک کتیبه نقرهای به همراه چند سکه، از نوع سکههای ایونیه و لودیه و یونان، که در آن روزگار رواج داشت ( در سال ۵۱۵ پیش از میلاد هنوز سکههای داریوش، موسوم به داریک یا داریوشی، ضرب نشده بود) قرار دادند و در چهار گوشه تالار کاخ، زیر پی دیوار آپادانا، با تخته سنگهایی گران مدفون ساختند.
اکتشافاز میان این جعبهها و گنجینههای داخل آنها، دو عدد در طول ایام به تاراج رفتهاست. و جای خالی یکی از آنها در گوشه شمال غربی آپادانا، در دل سنگ کوه آشکار مانده بود. فردریک کرفتر در سال ۱۳۱۳ خ به بررسی این جای خالی پرداخت و نتیجه گرفت که باید در سه گوشه دیگر تالار نیز نمونه آن یافت شود. پس از کندهکاری و حفاری در گوشه شمالشرقی و جنوب شرقی، جعبهها و گنجینههای درون آنها را یافتند و به تهران فرستادند. هم اینک یک جفت از کتیبهها در موزه ملی ایران نگهداری میشود.
خطوط و ترجمهروی هر یک از این چهار لوحه، متنی به سه زبان پارسی باستان (۱۰ سطر)، عیلامی (۷ سطر) و بابلی (۸ سطر) به خط میخی یک متن مشترک حک شدهاست. ترجمه این متن چنین است: «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپه، از تخمه هخامنشی، داریوش شاه گوید: این است کشوری که من دارم. از جایگاه سکاهایی که آن سوی سغدند تا برسد به حبشه، از هندوستان تا برسد به لودیه، که آن را اهورامزدا، مُهست (بزرگترین) خدایان، به من بخشیده است. اهورامزدا مرا و این خاندان شاهیم را بپایاد.»
کاخ تچر
اطلاعات کلی
نام کاخ: تچر
کشور: ایران
استان: فارس
شهرستان: مرودشت
اطلاعات اثر
نامهای دیگر: کاخ تچرا، تالار آینه، کاخ اختصاصی داریوش بزرگ
نوع بنا: حجاری
کاربری: کاخ
کاربری کنونی: گردشگری
دیرینگی: هخامنشیان
بانی اثر: داریوش اول، خشایارشا و اردشیر سوم
اطلاعات بازدید
امکان بازدید: در جنوبغربی آپادانا و رو به جنوب، واقع در تخت جمشید[/center]
کاخ تَچَر، کاخ تچرا، تالار آینه یا کاخ اختصاصی داریوش بزرگ به معنای خانه زمستانی از نخستین کاخهایی است که بر روی صفه تخت جمشید کشف گردید. سنگهای این کاخ، خاکستری است به طوریکه عکس آدمی در آن میافتاده و به همین جهت در این اواخر آن را آینه خانه و یا تالار آینه هم میخواندند. بر روی دیوارههای پلکان این کاخ نقوش گوناگونی دیده میشود. از شاهان هخامنشی داریوش اول، خشایارشا و اردشیر سوم کتیبههایی در این کاخ به جای ماندهاست. پس از هخامنشیان و در دودمانهای بعدی، اشخاصی مثل شاپور دوم، عضدالدوله دیلمی، بهاءالدوله دیلمی، علی آققویونلو و سلطان ابراهیم میرزا تیموری از خود کتیبههایی در این کاخ بر جای گذاشتهاند.
موقعیتکاخ تچر از نخستین کاخهایی است که بر روی صفه تخت جمشید کشف گردید. کاخ تچر در جنوبغربی آپادانا و رو به جنوب، قرار گرفتهاست. این بنا در یکی از کتیبهها تچر خوانده شدهاست.
واژه شناسیاین کاخ در کتیبهای دیگر از همان بنا هدیش و امروزه به کاخ داریوش و یا تچر معروف است. واژه تچر را خانه زمستانی معنی کردهاند ولی هیچ دلیلی که برساند این بنا سرای زمستانی داریوش بودهاست در دست نیست.
کاخ تچر، پلکان جنوبیسنگها، مختصات و طرحسنگهای این کاخ، خاکستری و بسیار پاکتراش است به طوریکه عکس آدمی در آن میافتاده و به همین جهت در این اواخر آن را آینه خانه و یا تالار آینه هم میخواندند. کاخ تچر بر روی سکویی بنا گشته که ۲۰ ۲٫ تا ۳ متر از کف آپادانا و حیاط مجاورش بلندتر است. طرح آن به صورت مستطیلی است با محور طولی شمالی – جنوبی که ۴۰ متر طول و حدود ۳۰ متر عرض دارد و مشتمل است بر یک تالار مرکزی ۱۲ ستونی (۳ ردیف ۴ تایی) با اتاقهای کوچک جانبی، دو اتاق مربع شکل در شمال که هر یک چهار ستون داشتهاند و با اتاقهای باریک و بلند جانبی محدود میشدهاند و یک ایوان ۸ ستونی (دو ردیف چهارتایی) در جنوب که به دو اتاق جنبی میپیوسته است.
نقشهایک پلکان دو طرفه در جنوب بنا، ساختهاند که از دو سوی به ایوان جنوبی میرسد و بر بدنه آنها نقش افرادی که بره، خوراکی یا ظروف آشپزخانه در دست دارند کنده شدهاست. این افراد را یک در میان در جامه پارسی و مادی (اهل ماد) نشان دادهاند. پارسیان کلاه شیاردار استوانهای معمول خود را به سر ندارند، بلکه شالی به دور سر و گردن پیچیدهاند که چانههایشان را میپوشاند. برخی از این افراد ریش و سبیل دارند اما تعدادی بی ریش و سبیل نشان داده شدهاند که احتمالاً خواجگان درباری هستند. معمولاً این افراد را خدمتگزاران میخوانند، اما چون حمل بره و حیوانات دیگر به داخل کاخ شاهی چندان مناسبتی ندارد، شاید بتوان برخی از آنها را مغانی دانست که بره قربانی را حمل میکنند. بر بدنه جبهه جنوبی سکوی کاخ، یعنی بر دیواره جنوبی پلکان توامان، مجلسی مرکب از چند صحنه، نقش کردهاند. در مرکز، حلقه بالدار یا فر ایرانی را میبینیم که دو ابوالهول در دو سویش نشسته و دستی را به علامت احترام به سوی آن بلند کردهاند و پشت سر هر یک ردیفی از درختان نخل نمایان است، زیر این صحنه دو گروه سرباز کماندار نیزهور در جامه پارسی، یعنی کلاه ترکدار استوانهای، دامن و قبای چیندار و کفش سهبندی، مقابل همدیگر صف بستهاند و سنگ نوشتهای را پاس میدارند که به نام خشایارشا و به خط و زبان فارسی باستان نوشته شدهاست.
50.jpg
51.png
کاخ تچر، پلکان جنوبی
52.jpg
نمایی از سنگنگاره فروهر در کاخ تچر تخت جمشید
53.jpg
نمایی از کاخ تچر و نقش سربازان
سنگنبشته خشایارشا و توسعه کاخ در زمان اودر گوشه سمت راست این صحنه، همان کتیبه به خط و زبان عیلامی تکرار شدهاست و در گوشه چپ صحنه، متن بابلی آن آمدهاست. در این کتیبهها، خشایاشارشا اهورامزدا را میستاید و خود و پهناوری کشورش را میشناساند و سپس میگوید: «به خواست اهورامزدا، این هَدیش را داریوش شاه که پدر من بود، برآورد. بادا که اهورا مزدا و دیگر ایزدان، مرا و آنچه را که کردهام و پدرم داریوششاه کردهاست، بپایند.»
عین همین کتیبهها، دوبار دیگر بر جرزهای جنوبی ایوان کاخ نقر شده و هر بار فارسی باستان در بالا، عیلامی در میان و بابلی در پایین است. این متنها ثابت میکند که قسمت جنوبی کاخ تچر در زمان خشایارشا به اتمام رسیدهاست. تاقچههای این کاخ که تاج شیاردار مصری دارند همه از سنگهای یکپارچه ساخته شدهاند و در اصل با درهای کوچک چوبی محافظت میشدهاند.
سنگنبشته اردشیر سوم و تکمیل کاخ در زمان اوتالار مرکزی شش در داشته که دو تا به ایوان جنوبی باز میشده و دو تا به اتاقهای شمالی میپیوسته و یک در به اتاق شرقی راه داشتهاست. یک در دیگر هم، کفشکن غربی را به تالار مرکزی پیوند میداده و در سمت غرب همین کفشکن است که در زمان اردشیر سوم پلکانی دو طرفه ساختهاند که بر دیواره آن نقش هدیهآورانی چند، نقش کردهاند که وسط جبهه غربیاش، کتیبهای از اردشیر سوم به زبان فارسی باستان منقور است که ترجمه آن چنین است: «خدای بزرگ اهورامزدا است که این جهان را آفریده، که آن آسمان را آفریده، و خوشبختی را آفریده، که مرا، اردشیر، شاه کرده، یگانه شاهی از بسیاری، یگانه فرمانروایی از بسیاری، گوید اردشیرشاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین: من پسر اردشیر (دوم) شاهم، اردشیر شاه پسر داریوش (دوم) شاه بود، داریوش شاه پسر اردشیر (یکم) شاه بود، اردشیر شاه پسر خشایارشا شاه بود، خشایارشا شاه پسرداریوش شاه بود، داریوش شاه پسر ویشتاسپه بود، ویشتاسپه پسر آرشامه، از تخمه هخامنشی. گوید اردشیرشاه: این پلکان سنگی را من ساختم. گوید اردشیرشاه: بادا که اهورامزدا و ایزدمهر مرا بپایند و این کشور را و آنچه را بر دست من کرده شد.»
54.jpg
کتیبه اردشیر سوم در میان جبهه پلکانی که وی در سمت غرب کاخ تچر افزودهاست.[/center]
از اینجا پیدا است که این بخش از بنا، به دستور اردشیر سوم که از ۳۵۸ تا ۳۳۸ قبل از میلاد پادشاهی راند، دستکاری و تکمیل شدهاست. در شمال این پلکان، سنگی را به صورت طاسی کم عمق کندهاند. محوطه حفاری شده چهارگوش آن به راه آبی میپیوندد که چند متری به سوی غرب رفته سپس میپیچد و بیش از ۴۰ متر به سوی جنوب پیش میرود تا به راهآبهای زیرزمینی حیاط جنوبی تچر میپیوندد. در کنار این راهآب آثار دیوارهایی یافت میشود که مشخص میسازد زمانی اینجا اتاقکی بودهاست اما مشخص نیست که این سنگاب برای تشریفات مذهبی به کار برده میشدهاست یا برای احتیاجات عادی روزانه و یا اینکه سنگ ناودان بومی بودهاست.
ستونها، اتاقهای غربی و گوهرنگاریهای لباس داریوشستونهای کاخ تچر احتمالاً از چوب بودهاست ولی هیچ اثری از آنها باقی نماندهاست. کف اتاقها را با فرش قرمز رنگ ویژه دوره داریوش پوشانیده بودهاند که اثر آن در اتاقهای شمالی یافت میشود. بر درگاههای اتاقهای غربی سربازهای نیزهدار و سپرکش پارسی و بر درگاههای تالار مرکزی، داریوش بزرگ را با خدمهاش حجاری کردهاند. تاج داریوش کنگرهدار بوده و رویه آن را با ورقهای از زر پوشانده بودهاند. دستبند، یاره، طوق، گوشوار و گوهرنگاریهای لباس داریوش نیز با فلزات گرانبها ساخته و در سنگ نشانده شده بود که اسکندر و یارانش آنها را کنده و ربوده بودهاند. لباس داریوش منقش به گل، بوته، ستاره و شیرهای غران و ملون به رنگهای گوناگون بودهاست. این تزئینات را محققان به دقت وارسی کردهاند که تیلیا و همسرش موفق شدهاند آنها را بازسازی و مشخص سازند. حاصل کار این دو نفر برای تاریخ هنر هخامنشی فوقالعاده اهمیت دارد و ثابت کردهاست که روی تاج و کلاه و قسمتهایی دیگر از جامه سربازان و مهتران رنگآمیزی و سوزنگری کرده بودهاند.
شاه هخامنشی در نقش پهلوان هیولاکش، منقوش بر جرز درگاه کاخ تچر[/center]
سنگنبشتههایی از داریوش در درگاه جنوبیبر دو جانب درگاه جنوبی تالار، برفراز سر شاهنشاه، کتیبهای به سه زبان و سه خط عیلامی، فارسی و بابلی نقر شدهاست که میگوید: «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپه، هخامنشی که این تچر راساخت.»
ضمیر موصول «که» ثابت میکند که هدف کتیبه، تعیین هویت شخص منقوش در زیر آن است، درست مثل اینکه بگوید: این داریوش است که تچر را ساخت.
کتیبه سه زبانی خشایارشاه بر جرز غربی ایوان جنوبی کاخ تچر[/center]
سرقت جامه چیندار داریوش، جانشینی خشایارشایکی از اروپاییان به نام کورنلیوس دو براوون Cornelius de Bruine که در سال ۱۷۰۴ میلادی این بنا را دیده و توصیف کردهاست، با قلم و تیشه نقوش دو جانب درگاه را ضایع کردهاست و قسمتی از حجاری جامه چیندار هر دو نقش داریوش را که حاوی کتیبه بودهاست کنده و به پاریس بردهاست. این تکههای ربوده شده اکنون در گنجینه نشانهای کتابخانه ملی فرانسه موجود است. روی چینهای لباسی که متعلق به نقش جرز غربی بوده کتیبهای به سه زبان میگوید: «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسپه، هخامنشی»
اما روی چینهای جامه منقوش بر جزر شرقی که آن نیز به گواهی نوشته بالای درگاه از آن داریوش بودهاست، آمده: «خشایارشا، پسر داریوش شاه هخامنشی»
این کتیبه دومی بسیار شگفتانگیز است، زیرا بر نقشی کنده شده که تاج کنگرهدارش ثابت میکند که او داریوش بزرگ است. از گواهی هرودت میدانیم که داریوش در اواخر عمر خشایارشا را جانشین خود کرده بود و احتمال زیاد است که وی در سالهای آخر عمر داریوش، در واقع شریک او در پادشاهی بوده و تاج و جامه او را می پوشیدهاست. بنابراین نقش و کتیبه جرز به سالهای آخر داریوش تعلق دارد و شراکت خشایارشا در سلطنت با پدرش را گواهی میدهد.
یک سنگنبشته دیگر هم وجود دارد که هجده مرتبه بر قاب دریچههای کاخ تکرار شده و آن هم به سه زبان است و میگوید: «قاب سنگی که برای ویث (خانه شاهی) داریوش درست شدهاست.»
این کتیبهها ثابت میکنند که تاقچههای یکپارچه را در همان مکان تراشیده و پرداخت سنگ کردهاند و برای کار گذاردن در این کاخ، معین و مشخص نمودهاند. از همین متنها هم میشود فهمید که کاخ تچر بر خلاف تصور برخی که آن را معبد و پرستشگاه دانستهاند به واقع یک کاخ نشیمن یا اختصاصی بودهاست.
سنگنوبشتههای یادگاری از هخامنشیانسنگنبشته شاپور دومکتیبهٔ شاپور در سگانشاه بر روی ستونی در مدخل جنوبی کاخ تچر در تخت جمشید در سال ۱۸۱۱ میلادی دو کتیبه به زبان پهلوی کشف گردید. کتیبهٔ اول دارای ۱۲ سطر و از شاپور سگانشاه فرمانروای سیستان، پسر هرمز دوم و برادر شاپور دوم و دیدارش از صد ستون تخت جمشید نگاشته شدهاست. در آغاز کتیبه تاریخ نگارش آن ماه اسفندارمد از سال دوم پادشاهی شاپور ذکر شده که برابر با ۳۱۱ میلادی است.
بر سنگهای کاخ تچر یادگارهایی از ادوار گوناگون موجود است که از همه کهنتر دو سنگ نوشته است که به زبان پهلوی ساسانی و در زمان فرمانروایی شاپور دوم حک شدهاست. ترجمه فارسی آن چنین است. «در ماه اسفند ارمذ، در دومین سال پادشاهی مزداپرست، خدایگان شاپور، شاه شاهان ایران و انیران (غیر ایران) که نژاد از ایزدان دارد، هنگامی که شاپور سکانشاه، فرمانروای سند، سیستان و توران تا به مرز دریا (دریای عمان)، پسر مزداپرست خدایگان هرمزد، شاه شاهان ایران و انیران، که از نژاد ایزدان بود، روانه شد (سال ۳۱۱ میلادی)، با درود فراوان از درگاه مهست همایون، وی از این راه، میان استخر و سیستان، روانه شد و به نیکویی در اینجا (صدستون یعنی تخت جمشید) فرود آمد. آنگاه وی در این بنا خوراک خورد. همراه او بهرام پسر نهوهرمزد، اندرزبد سیستان، نرسی موبد از خاندان وراز، وین پسر مهر فرمانروای زرنج، نرسی دبیر و دیگر اسوران پارسی و سیستانی و گروهی از مردم زرنج و سفرایی از ایالات و قبایل نیز بودند. وی بزمی بزرگ برپا کرد و آیینهای دینی برپا کرد. برای روانهای پدر و نیاکانش درود فرستاد. آنگاه برای شاپور شاه شاهان و روان خودش و نیز برای آن که این بنا را بفرمود ساختند، قربانی داد. یزدان یار باد.»
شانزده سال بعد از نقر این نوشته شاپور سکانشاه، سلوکوس نامی را برای بازدید آن فرستاد که وی آن را دیده و کتیبهای دیگر نزدیک آن کند. از این دو کتیبه به خوبی برمیآید که در میانه دوره ساسانیان نام اصلی تخت جمشید (پارسه) دیگر به کار نمیرفته و آن را صد ستون میخواندهاند.
کاخ تچر، دو کتیبه پهلوی از شاپور سکانشاه (برادر شاپور دوم)، بر جزر درگاه ایوان شمالی.
در یکی از این کتیبهها نام ساسانی تخت جمشید یعنی صد ستون (ست ستون) آورده شدهاست
که بعدها به هزار ستون و چهل منار تحریف شدهاست.[/center]
سنگنبشته عضدالدوله دیلمیاز میان نوشتههای بعدی دو کتیبه به خط کوفی (زبان عربی) از عضدالدوله دیلمی باقی ماندهاست که اولی در هشت سطر، بر بدنه شرقی درگاه سنگی، میان ایوان و تالار سمت ایوان، بدین گونه نقر شدهاست: «به نام خدا. فرمانروای بزرگ همایون، عضدالدوله پناه خسرو، پور حسن رکن الدوله دیلمی این بنا را در سال ۳۴۴ هجری قمری دید به هنگامی که از فتح اصفهان و اسارت پسر ماکان و شکست سپاه خراسان (سامانی) پیروزمندانه به شیراز باز میگشت و او شخصی را که توانست نوشتههای کنده شده بر این آثار را بخواند به پیشگاه خود احضار کرد.»
این سند میرساند که عضدالدوله پس از فتح اصفهان، در سر راه خود به شیراز در اینجا بیاسود و دستور داد تا نوشته پهلوی یاد شده را بخوانند و برایش ترجمه کنند. سنگنبشته دوم او بدین گونهاست: «امیر ابوشجاع عضدالدوله، که خدا یارش باد در اینجا در صفر سال ۳۴۴ هجری قمری حاضر آمد و نوشته روی این آثار بر وی خوانده شد. آن را علی بن سری کاتب، از کرخ و موبد مارسفند کازرونی خواندند.»
وقتی عضدالدوله کاخی به نام قصر ابونصر در شیراز ساخت، چند تکه مهم از درگاه شمالی کاخ تچر را به آنجا برده و کار گذاشتهاست. اکنون از کاخ او اثری نمانده و تکههای تخت جمشیدی را نیز تا جایی که توانستهاند پیدا کنند، به جای خودش باز گردانیدهاند.
سنگنبشته بهاء الدوله دیلمیکتیبه دیگری هم در سال ۳۹۲ هجری قمری نقر شده و آن را از شاهنشاه بهاء الدوله دیلمی است که میگوید با سپاهی کلان برای شکار به این مکان (یعنی مرودشت) آمده بود و در اینجا (یعنی تخت جمشید) اقامتی داشت.
سنگنبشته علی آققویونلو و ابراهیم سلطانکتیبههای دیگری هم از دورههای جدیدتر و بر در و دیوار کاخ داریوش کندهاند که از همه مهمتر کتیبهای است از علی آققویونلو مورخ ۸۸۱ هجری قمری و چند لوحه از شاهزادگان تیموری، از جمله شاهزاده هنرمند و خطاط ابراهیم سلطان (مورخ ۸۱۶ تا ۸۲۶ هجری قمری) که از میان الواح ابراهیم سلطان یکی به خط ثلث، حاوی شعری از سعدی است:
کرا دانی از خسروان عجم ز عهد فریدون و ضحاک و جم
که بر تخت ملکش نیامد زوال؟ ز دست حوادث نشد پایمال
نه بر باد رفتی سحرگاه و شام سریر سلیمان علیه السلام
به آخر ندیدی که از باد رفت؟ خنک آنکه با دانش و باد رفت
الا تا درخت کرم پروری که بیشک بر کامرانی خوری
کتیبه ابراهیم سلطان پسر شاهرخ فی سنه سته و عشرین و ثمانمایه
پلکانهای دیوارهای شرقی و جنوبیوقتی که از پلکان جنوبی پایین میرویم به حیاطی بزرگ میرسیم که دیوارهای شرقی و جنوبی آن دارای پلکانهایی مشابه هستند و به نقوشی همانند آنچه بر پلکان مزبور دیدیم، یعنی دو گروه سرباز مقابل هم، کتیبهها، حلقه بالدار در میان ابوالهول، درختان نخل، گاوهای به چنگ شیر افتاده و خدمهای که اسباب آشپزخانه میبرند، مزین میباشند. در قسمت غربی حیاط، آثار دیواری باقی ماندهاست که گمان میرود اصلی نباشد. پلکان جنوب حیاط به سطح مرتفعی میرسد که آثار کاخی را بر خود دارد که آن را «کاخ ه» مینامند و پلکان شرقی به دو دهلیز منتهی میشود که رو به سمت شرق، به حیاط شمال هدیش باز میشوند.
سربازان پارسی با نیزههای بلند، در درگاه کاخ اختصاصی داریوش بزرگ (تچر) را پاس میدارند.[/center]