مبانی تسهیم

نویسنده دایی رضا!, جولای 16, 2012, 09:14:00 بعد از ظهر

« انحرافات و حسابرسی | هزينه يابي بهاي تمام شده(حسابداري صنعتي) »

0 اعضا و 1 مهمان درحال دیدن موضوع.

دایی رضا!

با سلام

همیشه یکی از مباحث مهم در حسابداری صنعتی انتخاب یک مبنای مناسب برای تسهیم هزینه ها در خصوص دوایر پشتیبانی و خدماتی بوده است

برای انتخاب یک مبنای مناسب یکی از نکات مهم توجه به نوع فعالیت و فرآیند اون دایره و فعالیت کل شرکت شماست

مثلا در یک شرکت واحد نگهبانی بیشتر وظیفه اش حفظ و حراست از اموال و دارایی شرکت است (بهترین مثال حراست یک انبار نفت رو در نظر بگیرید )

اما در یک شرکت دیگه همین نگهبانی علاوه بر وظیفه فوق ورود و خروج پرسنل   رو نیز بعهده داره

پس با توجه به تعریف فوق برای هر کدام بایستی مبناهای مختص خود تعریف کرد و نمیتوان گفت که هر جا نگهبانی بود یک مبنا دارد

بهترین مبنا برا نگهبانی تو شرکت اول سطح زیر بنا -- یا قیمت داراییها و... موارد مشابه

برای شرکت دوم -- تعداد نفرات   منطقی ترین مبناست


ولی یک شمای کلی از مبانی تسهیم (هرچند با این کارم خودم حرف خودم رو رد میکنم ولی تا 80درصد میتونه برای صنایع مختلف یکسان باشه )

مدیر تولید ---------------------------------------------------  تعداد نفرات تولید

آزمایشگاه --------------------------------------------------- درصد خدمات

کنترل کیفیت ---------------------------------------------- درصد خدمات

مدیر کارخانه /سوپر وایزر-------------------------------- تعداد نفرات تولیدی و پشتیبانی

بازرگانی ------------------------------------------------- تعداد رسیدهای انبار مواد و انبار قطعات و انبار بسته بندی

کارگزینی ------------------------------------------------ تعداد پرسنل

حسابداری صنعتی ----------------------------------- در صد خدمات به( مالی - مدیر تولید)

مخابرات -----------------------------------------------  تعداد نفرات

رستوران ---------------------------------------------- تعداد نفرات (طبق گزارش واحد مربوطه )

تعمیر و نگهداری ------------------------------------- درصد خدمات (اگه سیستم pmدارین با یک گزارش ساده بدست میاد )

تاسیسات --------------------------------------------  درصد خدمات

گاز مصرفی ------------------------------------------  متر مکعب گاز مصرفی واحدها

برق مصرفی ------------------------------------------ ولتاژبرق مصرفی واحدها

آب مصرفی ------------------------------------------  متر مکعب آب مصرفی


حمل و نقل ------------------------------------------ تعداد وسایط نقلیه هر واحد

انبار مواد اولیه -------------------------------------- تعداد حواله های صادره به هر مرکز یا دایره

انبار قطعات ----------------------------------------- تعداد حواله های صادره به هر واحد چ

انبار بسته بندی ----------------------------------- 100درصد به دایره بسته بندی

باسکول -------------------------------------------- تعداد قبوض صادر شده توسط واحد باسکول

.
.
.
.
.

در خصوص موارد قرمز رنگ شده : اکثر شرکتها که از مرکز هزینه استفاده میکنند برای آب و برق وگاز مصرفی خود علاوه بر حساب هزینه یک مرکز هزینه تحت همین عنوان تعریف میکنند تا بتوانند این موارد را با توجه به وضعیت یارانه ها بدقت بررسی کنند و فقط در این مراکز هزینه قبضهای مربوطه را ثبت میکنند .

البته از طریق رگرسیون و مبحث حداقل مربعات و استفاده از ضریب همبستگی میتوان این ارتباط و منطق رو بررسی کرد

که اگه نیاز بود با ذکر یه مثال براتون توضیح بدهم

موفق باشید
بدون امضاء!

دایی رضا!

یه نکته مهم دیگه که فراموش کردم اینه که

شما میتوانید یک دایره را با چند مبنا تسهیم کنید البته با توجه به عوامل هزینه مختلف موجود در آن دایره

Yaser Rasa

سلام

1. در بين مراكز هزينه اي كه ليست كرده ايد، مواردي مثل آزمايشگاه و بازرگاني و ... وجود دارند. در كنار اينها مواردي نيز مثل مدير كارخانه و مدير توليد وجود دارند كه برايم عجيب است. منطق تعريف مركز هزينه از ديد شما چيست؟ يك چيز چه شرطهايي بايد داشته باشد تا بتوانيم آنرا بعنوان مركز هزينه درنظر بگيريم؟ و چرا شما اشخاص را بعنوان مراكز هزينه در نظر گرفته ايد؟

2. در مورد مركز هزينه باغباني و فضاي سبز چه نظري داريد؟ مناسب ترين مبنا از ديد شما چه خواهد بود با علم به اين نكته كه ميزان فضاي سبز در مراكز توليدي و اداري با هم متفاوت هستند.

3. فرض كنيد دو مركز هزينه وجود دارند بنامهاي "كنترل كيفيت كالاي ورودي" و "كنترل كيفيت محصول توليد شده". مباني مناسب براي اين مراكز چيست؟

دایی رضا!

نقل قول از: Yaser Rasa در می 02, 2013, 02:23:56 بعد از ظهر
سلام

1. در بين مراكز هزينه اي كه ليست كرده ايد، مواردي مثل آزمايشگاه و بازرگاني و ... وجود دارند. در كنار اينها مواردي نيز مثل مدير كارخانه و مدير توليد وجود دارند كه برايم عجيب است. منطق تعريف مركز هزينه از ديد شما چيست؟ يك چيز چه شرطهايي بايد داشته باشد تا بتوانيم آنرا بعنوان مركز هزينه درنظر بگيريم؟ و چرا شما اشخاص را بعنوان مراكز هزينه در نظر گرفته ايد؟

2. در مورد مركز هزينه باغباني و فضاي سبز چه نظري داريد؟ مناسب ترين مبنا از ديد شما چه خواهد بود با علم به اين نكته كه ميزان فضاي سبز در مراكز توليدي و اداري با هم متفاوت هستند.

3. فرض كنيد دو مركز هزينه وجود دارند بنامهاي "كنترل كيفيت كالاي ورودي" و "كنترل كيفيت محصول توليد شده". مباني مناسب براي اين مراكز چيست؟

منطق تعريف مركز هزينه :

با سلام

یک تعریف بسیار ساده برای مرکز هزینه و تشخیص آن :

فرض کنید شرکت مال خود شماست و فرایندی که انجام میدهید تولیدی است .
برای اینکه شما یک محصول را تولید کنید کجاها باید یک سری هزینه انجام دهید؟(اعمم از حقوق - استهلاک - تعمیرات - برق - حمل و....)
این بهترین و کاربردی ترین روش بدست آوردن مراکز هزینه است یعنی بالای هرم شرکت قرار بگیرید و به شرکت نگاه کنید تا ببینید برای انجام فرایند شرکت چه جاهایی من باید پول خرج کنم

چرا شما اشخاص را بعنوان مراكز هزينه در نظر گرفته ايد؟[/color]

دوست عزیز به هیچ عنوان شخص بنام مرکز هزینه نیست . منظور از مدیر تولید و یا مدیر کارخانه و یا مدیر عامل ، شخص  آنها نیست
اینطور بگم شما تو شرکتتون مدیر تولید برای خودش اتاق داره که تو اتاقش میز و صندلی و..  چراغهای اتاقش برق میسوزونه - زمستون بخاری اتاقش گاز میسوزونه - یه منشی هم که داره - حقوق خودشو منشی ایشون و دور و بریاش هم که هست و.............

بنظر شما اینها هزینه ای نیست که داره تو واحد مدیر تولید  اتفاق میفته !!!!!

در مورد مركز هزينه باغباني و فضاي سبز چه نظري داريد؟ مناسب ترين مبنا از ديد شما چه خواهد بود با علم به اين نكته كه ميزان فضاي سبز در مراكز توليدي و اداري با هم متفاوت هستند
اگه کمی دقت کنیم فضای سبز رو که تو یک محیط کاری ایجاد میکنن به نحوی همه افراد شرکت از اون استفاده میکنن و بقول معروف با یک نگاه به درختها و چمن ها لذت میبرن و کیف میکنن  - پس بهترین مبنای تسهیم برای این مرکز رو بذارید تعداد نفرات شرکت !

3. فرض كنيد دو مركز هزينه وجود دارند بنامهاي "كنترل كيفيت كالاي ورودي" و "كنترل كيفيت محصول توليد شده". مباني مناسب براي اين مراكز چيست؟

اصولا شرکتها یک واحد بنام کنترل کیفی دارن که هم ورود کالاها رو کنترل میکنه (مواد اولیه در تولیدی و کالا در بازرگانی و..) و هم کنترل نیمه ساخته ها رو بررسی میکنه - و هم کنترل محصول نهایی بر عهده اونه

حالا اگه شرکتی داشته باشین که این تفکیک کاری رو دو واحد مجزا برای شما انجام بده - طبق بعریف خودتون-

کنترل کیفیت کالای ورودی یک بعنوان واحد پشتیبانی است و باید تسهیم بشه با مبنای درصد خدمات ارایه شده با پر کردن یک گزارش ساده از اون واحد.

در مورد کنترل کیفیت محصول تولید شده اگر نظارتش بر محصولات نهایی باشه بنظر من یک مرکز هزینه توزیع و فروشی است و قابل تسهیم نیست

ولی اگه فرایند این مرکز هزینه یعنی کنترل کیفی محصول برای شما توجیه پذیر بود که یک مرکز خدماتی است بهترین مبنا درصد خدمات اون واحد است --


موفق باشید و پاینده

دایی رضا!

با سلام

یک نکته :

مرکز مسئولیت ، قسمتی از سازمان است که نسبت به وقوع هزینه ، ایجاد درامد و یا بکارگیری منابع سرمایه در آن، کنترل وجود داشته باشد.

مرکز مسئولیت میتواند یک واحد - یک بخش - یک دایره - یک مرکز - یا حتی یک شخص باشد

با سپاس مجدد

Yaser Rasa

نقل قول از: رضا در می 04, 2013, 01:17:01 بعد از ظهر
دوست عزیز به هیچ عنوان شخص بنام مرکز هزینه نیست . منظور از مدیر تولید و یا مدیر کارخانه و یا مدیر عامل ، شخص  آنها نیست
اینطور بگم شما تو شرکتتون مدیر تولید برای خودش اتاق داره که تو اتاقش میز و صندلی و..  چراغهای اتاقش برق میسوزونه - زمستون بخاری اتاقش گاز میسوزونه - یه منشی هم که داره - حقوق خودشو منشی ایشون و دور و بریاش هم که هست و.............

بنظر شما اینها هزینه ای نیست که داره تو واحد مدیر تولید  اتفاق میفته !!!!!
سلام
حالا اگه مراکز هزینه مون سلسله مراتبی باشه چی؟ یعنی مثل چارت سازمانی، مثلایه مرکز باشه به اسم مالی، زیرش دو تا مرکز باشه حسابداری مالی و مدیریت، زیر مالی دو تا مرکز باشه و زیر مدیریت هم دو تا دیگه.
بعد هزینه های حسابداری مالی و مدیریت تو مراکز خودشون ثبت بشه و اون هزینه هایی که با لحن تمسخر آمیز با 5 تا علامت تعجب از من پرسیدید، تو مرکز هزینه مالی ثبت بشه.
این شکلی چه مشکلی پیش میاد؟ ضمن اینکه سیستم به شدت توی گزارش گری دستتون رو باز بذاره و از هر سطحی که خواستید بتونید گزارش بگیرید؟
الان میشه بدون علامت تعجب و یه خورده دوستانه تر نظرتون رو بگید تا بتونیم به یه نتیجه ای برسیم؟

ضمناً به این سوالم هم پاسخ بدید که آیا در تمام سیستم های متداول، مراکز هرینه بصورت یک سطحی (اونطوری که شما در بالا تعریف کرده اید) تعریف می شوند؟

Yaser Rasa

نقل قول از: رضا در می 04, 2013, 01:17:01 بعد از ظهر
اگه کمی دقت کنیم فضای سبز رو که تو یک محیط کاری ایجاد میکنن به نحوی همه افراد شرکت از اون استفاده میکنن و بقول معروف با یک نگاه به درختها و چمن ها لذت میبرن و کیف میکنن  - پس بهترین مبنای تسهیم برای این مرکز رو بذارید تعداد نفرات شرکت !
در سازمانی بزرگ، فرض بفرمایید 1500 نفر در بخش تولید مشغول بکار هستند و 40 نفر در بخش مالی. از لحاظ جغرافیایی، واحد مالی از تولید بسیار دور است. بطوری که افراد تولید سالی فقط یکبار راهشان به مالی می خورد.
در اطراف بخش مالی، با توجه به ملاحظات سازمانی، فضای سبز بسیار بیشتری نسبت به بخش تولید وجود دارد.

در این شرایط نظرتان را بگویید. هزینه فضای سبز با چه مبنایی تسهیم میشود؟


Share via facebook Share via linkedin Share via pinterest Share via reddit Share via telegram Share via twitter Share via whatsapp

خدمات حسابداری

موسسه رستا تراز پارسه اصطلاحات حسابداری طراحی سایت و انجمن حسابداری

سایر پرتال ها

فروم متا انجمن بورس و اوراق بهادار ثبت آگهی رایگان